گفتگو با دوستان 9 | دلیل نتایج پایدار - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

140 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    منصور دریساوی گفته:
    مدت عضویت: 1349 روز

    ممنونم از استاد عباس منش بابت این همه اگاهی که میگه موقع عصبانیت نشون میده تو خودت عوض شدی یا نه اگه همون رفتارهای قبل رو داشته باشی یعنی باورهات همونه وهیچ تغییری نکردی…وقتی میگن به خودت بگیر من واقعا این رو به خودم گرفتم .وبعضی موقع ها فکر میکردم با خودم ومیگفتم موقعه ی عصبانیت خودت نشون بده که عوض شدی یا نه….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 2439 روز

    به نام خدا. سلام بر استاد عزیز، خانم شایسته عزیز و تمام دوستان. یادمه اوایل که با دوره های استاد عزیز آشنا شدم و البته در کنارش برخی کتابها رو هم مطالعه میکردم، مرتب به اطرافیانم مثلا پسرم میگفتم این کتابا رو بخون و یا فایلها رو گوش کن. بعد از یه مدتی به این نتیجه رسیدم که انگار با توصیه به دیگران دارم از خودم غافل میشم و لازمه که جدی تر به خودم بپردازم و جالب اینکه همزمان با این آگاهی در یکی از دوره های استاد عمیقا با این مساله روبرو شدم که: با دیگران دوره ها و… رو در میون نزاریم و حتی باید تعهد هم میدادیم که با کسی در این موارد صحبت نکنیم. از اون موقع ببعد تمرکز اصلی رو خودم بوده و تا حدامکان در ارتباط با دیگران مقاومت کردن و واکنش نشون دادن و توصیه کردن و…. رو گذاشتم کنار. جالب اینکه زمانیکه هی به پسرم میگفتم اینو بخون و….. بعد از, یه مدتی مقاومت کرد و گذاشت کنار. ولی دقیقا دو سه ماه بعد از, اینکه من فقط تمرکزم رو روی خودم گذاشتم و واقعا کاری بهش نداشتم، پسرم شروع کرد به خوندن کتابها و…. و هنوزم ادامه میده. از, زمانیکه حواسم جمع خودمه، دیگه تو محافل خیلی کمتر بحث میکنم، تلاشی برای اثبات چیزی نمیکنم، آرامشمم بیشتره، مقایسه کردنم با دیگران خیلی کمتر شده، ارتباطم با خدا و واگذار کردن امورات بخدا خیلی قویتر و نتیجه بخش شده، به موقع مسایل مالی ام حل و فصل میشه، بیزینس جدیدی رو دارم پایه ریزی میکنم که بلطف خدا مراحلش داره آرام آرام بخوبی طی میشه، سلامت جسمی ام خیلی خیلی عالیه و سرماخوردگیها و آلرژیهای شدید دیگه سراغم نیومده، روابطم با همسرم، دخترم و پسرم عالی تر شده و…. خدای بزرگ رو بخاطر هدایتهاش سپاسگزارم که همواره بیاد ماست. از استاد عزیز و مریم عزیز و سایر همکارانشون بسیار سپاسگزارم که رسولان خدا هستند بر روی زمین. صحبتهای استاد همیشه پر از انرژی و تازگی خاصی داره. متنهای نوشتاری خانم شایسته چقدر پرحرارت و زیبا و تاثیرگذار هستند. همچنین از شما دوست عزیزم که این کامنت رو خوندی بسیار سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    زهرا حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2379 روز

    به نام یکتا خالق هستی

    به نام رب ، یکتا فرمانروای هستی

    خداوند رو شاکر تمام موهبت ها، نعمت ها، زیبایی ها و فراوانی های دنیایی هستم که من رو توی همین دنیا خلق کرده و من انسان به قدر درکم، به قدر باور و استفاده از قوانین همین دنیا، میتونم استفاده کنم از این سفره بی انتها که همه مدل نعمت و فراوانی داخلشه

    خدا رو شکر میکنم که تا اینجای فایل های گفتگو با دوستان رو دیدم و چقدر که داره مسائل کلیدی بیان میشه و خداوند به چه زیبایی هم استادمون رو هدایت میکنه تا در زمان مناسب به فرد مناسب، جواب مناسب رو بدن

    همینه که استاد همیشه تاکید میکنن که موقع ضبط یه فایل ، فقط از الهامات استفاده میکنن و کردیت همه این سوال جوابا به خود منبع برمیگرده و همه ما این سعادت رو داریم که ازشون استفاده کنیم

    توی فایل 8، وقتی منصورت عزیز از جریان هدایتش به اون گالری و اینکه مدام با دست خالی از این بنگاه به اون بنگاه میرفته به خاطر هدفش به خاطر عشقش، یادم به یه تجربه خودم افتاد

    استاد من کلا خیلی عشق سفرم

    یه مدتی روزا مینشستم توی سایت های مختلف، شهرهای زیبای دنیا رو سرچ مکردم، جاهای دیدنیشون, فروشگاه های لولکس، غذاهای محلی، مکان های تفریحی و دیدنی، تورهای متفاوت جهانگردی و خلاصه کلی تایم میذاشتم براش

    با اینکه توی اون زمانی که این موارد رو سرچ میکردم نه زمانی برای سفر داشتم نه پولش و نه همسفر خوبی داشتم ولی اونقدر که دلم مسافرت میخواست مداوم این کار رو میکردم و با اینکه اون موقع ( حدود 4 سال پیش) هیچ آگاهی از قدرت تجسم و تصویرسازی نداشتم، اما خودم رو اونجا میدیم که دارم میگردم و خوش میگذرونم، از غذاهای محلی می خورم، خرید میکنم و خلاصه کلی شادی و خوشگذرونی

    گذشت تا یه مدت بعدش بسیار اتفاقی با یه عده عازم یه سفر 2 هفته ای به خارج از کشور شدیم و توی اون سفر اونقدر که به من خوش گذشت و کیف کردم، هنوز که هنوزه یادم میاد میگم اون سفر تا حالا بهترین سفر زندگی من بوده و جالبش به اینکه که در حالی که به من و دوستم توی اون سفر بی اندازه خوش گذشت، به یکی دیگه از هم سفرهامون اصلا خوش نگذشت

    من الان دلیل این تفاوت و اون جذب رو میفهمم:

    اولا من چون اون سفر رو بارها تجسم کرده بودم دقیقا جذبش کردم و شاید با کیفیا بهتر و ثانیا همونطور که شما بارها گفتید، یه اتفاق یکسان میتونه برای افراد متفاوت، نتایج متفاوت داشته باشه که دقیقا همون فوق العاده بودن سفر برای من و نبودنش برای یکی دیگه از همسفرامون بود. اونقدر اون سفر و حال خوبش زیاد بود که سال بعدش، من و همون دوستم که خیلی بهمون خوش گذشت دوباره هدایت شدیم به یه سفر دیگه که اون هم یه سفر فوق العاده دیگه برای ما بود.

    صحبت های منصوره جان من رو به این فکر واداشت که چرا توی این 2 سال اخیر به سفر این مدلی هدایت نشدم؟؟؟ و حالا جوابش رو دقیق درک میکنم چون فکر کردم

    اولا اینکه من دیگه این مدت برای سفر اون مدلی، هیچ تصویر سازی خاصی نکردم و ثانیا اون شوق و ذوق رو دیگه نداشتم چون یه چیز دیگه در اولویت من بود و من روی اون مورد تمرکز داشتم

    حالا با یه حال خوب میخوام مجدد سفرهای عالی، با همسفرای عالی رو جز اولویت هام قرار بدم و ایمان دارم همونطور که دفعات قبل شد، دوباره هم میشه

    و امروز سحر نازنین در مورد دوره عزت نفس و آپدیتش گفتن که من هم این دوره رو با عشق تمام جدیدا خریدای کردم و خدا میدونه چه اتفاقات بی نظیری رو قراره توی روابط تجربه کنم به شرط ایمان باور و عمل خودم

    چقدر شما مجددا عالی گفتید از اینکه این آپدیتا، نشون دهنده همون تغییرات و بهبودهای دائمی هستن که مداوم و در هر فایلی دارید بهش اشاره میکنید و خودتون به این زیبایی دارید در عمل هم نشون میدید… از اون آپدیت پارسال تابستون مریم نازنین گرفته تا این کلیپ های جدید نحوه استفاده از امکانت سایت توسط آقا ابراهیم عزیز که من تا حالا از چند موردش استفاده کردم و عالی و کاربردی بودن… خدا قوتتون بده که همه جوره ایمان عملی و اجرای عملی گفته هاتون رو بهمون نشون میدید

    اگه به من ظلم میشه، یعنی من خودم مظلوم هستم و در فرکانسش قرار دارم وگرنه تا مظلومی نباشه، ظلمی هم اتفاق نمیفته

    نوع رفتار من توی شرایط بد به من نشون میده که آیا من تغییر اساسی کردم یا نه چون در شرایط گل و بلبل، من متوجه نمیشم که تغییر کردم یا نه

    این به من میگه خودم رو تست کنم با واکنش هام در برابر ناخواسته ها و تضادهای توی زندگیم

    اگه در برابر ناخواسته ها و مسائل، دار م بهتر از قبل عمل میکنم، صبورتر هستم، امیدوارتر ستم، زودتر میتونمکنترل ذهن کنم،زودتر میتونم آگاهانه حال خودموخوب کنم، پس تغییراتم داره روند خوبی رو طی میکنه اما اگه هنوز عین قبل و واکنش ها و رفتارهای قبل رو دارم، پس هنوز تغییر دائمی و درست اتفاق نیفتاده یعنی هنوز من در مرحله اضافه کردن اطلاعات هستم و نه باورسازی که این موردی هست که خیلی روی من تاثیر داشت و یه آگاهی و درک گسترده به من داد که کسب آگاهی و اطلاعات نیست که موجب تغییر نتایج میشه بلکه تبدیل آگاهی به باور هست که نتیجه داره و این یه روندتکاملیه که درک و اجرا کنیم

    ممنونم بابت این قسمت، گرچه کوتاه اما پر از درس

    هنوز هستیم پرقدرت تر، با ایمان تر و با حال خوب بیشتر…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1361 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان و حکیم.

    خداوندی که زیباست.و دوستدارد تا با افکارمون درونمون و اطرافمونو زیبا کنیم.

    و جا داره این آبشن زیبای الهی که به استاد عباسمنش عزیزم وحی منزل شده رو سپاسگزار باشم..من از زره زره وجودیم سپاسگزار این روز عزیز پروردگارم هستم.

    استاد عزیزم من خیلی بازم از شما تشکر میکنم چقدر این جریان نسانه ها زیباست..

    دقیقا صحبتی که کردین..

    از تغییر درون..همینه…وقتی که حالم خوبه به خودم میگم نگاه کن تغییر کردی که اینقدر نگرانیات کم شده..

    چند روز پیش بازم همون الگوی تکرار شونده یه لحظه از رفتار یکی از نزدبکانم عصبانی شدم..

    همون لحظه گفتم آخ بازم نشتی دارم..فورا جمع جورش کردم..فهمیدم نه از این خبرا نیست..

    اون لحظه که گفتین وقتی توحالتی که قرار میگیرین زیر منگنه میرین دقیقا یادم از رفتار خودم اومد…

    چقدر ابن موقعها یه حس خوبیه.که داریم شخصیت درونیمونو تو تضادها به رخ میکشونیم..من حالم اولش بهم میریزه ولی زود میدونم این رفتار داره بهم میگه…

    که باید رو خودم کار کنم..

    استاد عزیزم من به خودم افتخار میکنم..دقیقا صحبتهای سحر یجورایی به منم برمیگرده..میخام هم نشینی نشانها رو بگم..

    چقدر کار خداوند زیباست..چقدر خداوند هوامونو داره..داره همجوره ما رو هدایت میکنه..

    من یپاسگزار این خدای عزوجلم من از تمام وجودم سپاسگزارشم.

    استاد عزیزم.دوستدارم منم از نتایجی که گرفتم بگم..

    الان که گذشته میدونم فقط خودم بودم که زندگیمو داشتم روزانه رقم میزدم..

    من از بچگی با اعضای خانواده ام و مخصوصا یکی از برادارانم مشکل شدید داشتم.

    دوستداشتم امروز بنویسم تا برام بمونه بدونم چقدر نتیجه گرفتم..ذهنم تسلیمش بشه..

    جوری بود همش فکر میکردم میخاد به من سو استفاده کنه..همجوره..همیشه با هم دعوا داشتیم.تا شبی که ازدواج کرد و هز محل زندگیمون رفت…

    و این داستان ایشون از خانمش جدا شد..بازم ترسهای قدیمی به من برگشت…

    تا اینکه دانسجوی همون شهری شدم که ایشون بود.بهم گفت بیا اول ترم پیش من..

    ولی دیگه من تغییر کردم.روزهای خوبی با هم داشتیم.دیگه رفتارهای فدیمی نداشت.همون موقع خانمشون بودن..خیلی تو هر جنبه ایی بدردم میخورد..دیگه ذهن من با ایشون پاک شد…

    تاداینکه تصمیم طلاقشون جدی شد و ایشون جدا شدن…

    بخاطر یسری مشکلات شخصی برگشتن به محل قبلیش.که خونه ما باشه..

    استاد یادم میاد خیلی پشیمانم.از رفتارهام..اینقدر همو کتک میزدیم شدتش خیلی زیاد بود..بادتمام اعضای خانوادم شدید شد..هر روز خودخوری.شدید…

    نشانها میومد ولی من هم کر بودم و هم لال بودم..

    استاد حتی رابطم با افراد دیگه هم به همین نحو بود.خلاصه رابطه های تشنج بین دوستان..رابطه وابسته بودن شدید و فقط خارج شدن از محیط خونمون..ووووو کلی چیزای دیگه همه جوره..مثل کثافتی که یجا جمع شده فقط بوی گند میده..دقیقا مثل توالت سرریز کرده بودم.

    هر شب خوابهای ناجور میدیدم..ولی نمیشنیدم صدای درونیمو..

    تا اینکه یه گوش پیچ محکمی از همون اطرافیانم بهم چسبوند..

    و ناگفته نمونه خاسته ایی داشتم..خداوند به واضح بهم نیگفت اینراهت درسته ها..بیا برگرد..

    ولی صدای این مورد خیلی کم بود.من بیشتر روی ذهنم این روندو ادامه میدادم..

    و خلاصه این همه کثافتا..یدفعه تو درون من انقلابی پیش اومد..

    ولی استاد همیشه سوره حمد مبخوندم.میگفتم خدا تو چه کسی هستی من میخام تو رو بشناسم.کمکم کن.من نمیدونم چجوری بیا هدایتم کن..

    بوجودی از کلمه هدایت چیزی نمیشناختم..

    استادم این گذشت و داستانش ساعتها طول میکشه…و شروع کردم با شما همپا شدم.

    از موقعه ایی که بنیادی تغییر کردم..

    رفتارهای خانواده ام برادرم.همگی کم کم تغییر کرد..دقیقا تکامل رو میتونم ببینم کجا بودم بکجا رسیدم.

    وقتی تغییر کردم کلا اطرافیانم تغییر کرد.

    استادم به محض که اشتباهی ازم سر مزنه.از طریق خواب یا بیداری خیلی سریع بهم نهیب داده میشه..

    چند وقت پیش یکی از دوستانم بهم گفت چرا دیگه باهامون در ارتباط نیستی..

    شب خواب دیدم رفتم خونه دوستم.ولی تو یه سراشیبی تند بودم..یه درخت سرسبز حوانه زیبا دور تا دورش سیم مرغیا زده بودن…گفتم فلانی اب میخام.لیوانش سوراخدار بود…

    دقیق خداوتد بهم گفت اونجایی که میخای بری با تو هم فرکانس نیست.من کلا زیرشو کشیدم.

    استادم تا صبح از نتایجی که گرفتم.استاد استاد زیبا بگم کمه..

    ولی به وضوح خاستمو خداوند از همه طریقی بهم وحی میکنه..و من فقط دنبال

    اون منگنه ایی که امروز گفتین.هستم..تا ببینم بازم چه لنگی دارم.

    استاد عزیزم.صحبتهایی که جمعی خانوادگی هست.من فقط تمام حواسمو میزارم که نکنه خطا کنم..اینقدر اون لحظه آرام هستم.که یکی از نزدیکیام گفته بود اصلا تو باغ نیست..

    رابطه ام با خانواده هیلی خوب شده..برام سوغاتی میخرن.داداشم بیشتر وقتا بیرون با هم میریم..برام بستنی میخره..

    مدام بخودم میگم.که همون طرفی که باهاش مشکل اساسی داشتی امروز بهترینت شده..

    همه لطف پروردگار..و شما استاد عزیزم که پا در راه تغییر گذاستین و باعث شد جهان رو با صحبتاتون گسترش بدیین هست..قربون زره زره توحید درونتون برم.عزیز من.

    خیلی استادم نتیجه گرفتم..

    دیروز ظهر خداوند بهم گفت بخواب!گفتم باشه ..گفت نگاه تو پنچره اتاقت کن.گفتم چشم!

    دیدم تو میون شاخکهای خشک گل پیچ پشت اتاقم یه رجه برگ سبز سبز سبز..رشد کرده بوده.

    ولی من ندیده بودمش..

    بهم گفت..نگاه کن..تضادها هست..ولی تو داری رشد میکنه مواظب شاخکات باش..همیشه سبز باشن..

    نورم تابیده بود بهش.

    یادم اومد شبی که خواب دیدم.تو یکی از سردرهای بهشت.پر از پیچکهای سبز سبز زیبایی یه پرنده بزرگ سبز دقیقا رنگ پیچک..آواز میخوند.

    استاد میدونی هدایت من..که نشانهاش خیلی زیاده..چی بود!شکل پرنده…

    قبل از اشنایی با شما.من یه پرنده با کاموا بزرگ یه حاکلیدی برای کلید در کمد اتاقم درست کردم.

    خداوند هر دفعه نشانه برام میفرسته از طریق پرنده حیاطمون برام بازگو میکنه..الان صداشون داره میاد..

    استادم بازم گفتم ایتادم..آخه کلمه استاد خیلی برازنده شما هست.کیف میکنم.لذت میبرم..

    میخام بگم من همجوره تغییر کردم زندگی من به تمام معنا بهشته..

    ولی میدونم باید خیلی خودمو از همه لحاظ بهبود بدم..و هر روز صبح از خواب بیدار میشم..بخودم نهیب میزنم تا بتونم خودمو بیشتر بشناسم و از تمام…

    وجودم خودم خودم تغییر کنم…

    سپاسگزار این روز الهیم هستم..که نشانه پروردگار زره زره وجودیم هست..من بجز خداوتد هیچکس رو ندارم..

    تمام من شده خداونده..

    استادم شما با توحید به این همه خوشبختی و سعادتمندی رسیدین..خوشبختی از همه جنبه های زندگی نه فقط یه چیز..بلکه همجوره..

    که ما هر روز این بزرگ شدن شما رو شاهدش هستیم..

    دوستتون دارم بابت زره زره این وجود شما و عزیز دلتون..و همکاران عزیزتون..و دل روده این سایت توحیدی پروردگار!…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    ابوالفضل گفته:
    مدت عضویت: 1156 روز

    سلام خدمت استاد و دوستانی که کامنت رو میخونند

    سبحان الله یعنی خداونده که همه کارهارو انجام میده و همه کاره اونه و متفاوت بودن افراد جهان خواست اونه و هیچ موقع نمیشه کسی رو تغییر داد و ما فقط تنها کاری که میتونیم انجام بدیم کار کردن روی خودمه و گرنه اگر اینو ندونیم و هر چه زور هم بزنیم هیچ کس تغییر نمی کنه و فقط حال ما بد میشه و در جهت ناخواسته ها هستیم

    و هر موقع از خداوند خواستم که خواستمو بهم بده به یاد مثال استاد افتادم که اگر من بخام لاغر بشم هیچ موقع از خدا نمیخام که منو لاغر کن یک شبه

    و شروع میکنم به رژیم گرفتن تا به اون هدفم برسم

    این یعنی خداوند تنها و تنها وقتی یک چیزی رو برای بنده اش میخاد که اون تغییر کنه مثلا اینجا مثل ورودی درست دادن و به اندازه به معده هس و وقتی من در جهت خواسته هام عمل میکنم خدا هم میخاد و من لاغر میشم

    ذهن و ابلیس میخاد گول بزنه با عدم صبر داشتن که خدا نمیخاد تو برسی در حالی که خدا چیزی رو میخاد که من میخام و دخالتی در خواسته من نمی کنه

    سبحان الله یعنی خداوند چیزی رو میخاد که من میخام و اتفاقاتی که باید رقم بخوره تا به خواستم برسم اتفاق میفته به خواست خدا و خداس که همه کاره

    و من هر کاری که بکنم چه به سمت منفی چه مثبت به رشد جهان کمک کرده ام پس خدا چیزی رو میخاد که من میخام و منفی یا مثبت بودنش به خودم ربط داره و عواقبش به عهده خودمه

    خدا هیچ دخالتی نداره در خواسته من

    من خودمم ک چی میخام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1288 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    این که ما همیشه خود توانمندی ها و مهارت هایمان را بهبود دهیم یکی از مهم ترین عوامل پیشرفت و موفقیت است چون جهان همواره در حال رشد و پیشرفت است و هیچ گاه ایستایی و رکود را نمی پذیرد و ما نیز باید هر روز بر روی خود کار کرده و سعی کنیم از روز قبل کمی بهتر عمل کرده و این تغییرات مداوم و مادام العمر باشد تغییرات ممکن است در ابتدای کار بسیار کم باشد اما اگر متعهد بوده و مسیر درست را ادامه دهیم قانون تکامل و در نهایت تصاعد ما را به موفقیت های بزرگ خواهد رساند به شرطی که کمال گرایانه عمل نکرده و یک شبه نخواهیم رشد و پیشرفت کنیم خودمان را با خودمان مقایسه کنیم و تنها سعی کنیم از روز قبل خود بهتر عمل کنیم .

    زمانی که بر روی باورهای خود به درستی کار می کنیم شرایط و موقعیت به نفع ما تغییر خواهد کرد گاهی اوقات رفتارهای ما نامناسب بوده و فکر می کنیم تغییر کرده ایم اگر در اوج عصبانیت نا امیدی یا موقعیت های احساسی ببینیم چه رفتار و واکنشی نشان می دهیم آن زمان باورهای اصلی خود را شناسایی می کنیم برخی از ما تنها به صورت ظاهری تغییر کرده و از درون هیچ تغییری نکرده ایم از رفتارهای خود متوجه می شویم که تغییر کرده ایم اگر زمانی که تحت فشار قرار می گیریم همان رفتارهای قبلی خود را بروز می دهیم یعنی ما هیچ تغییری نکرده ایم همواره دلایل رفتارها و گفتارهای خود را بررسی کرده تا متوجه شویم چه باورهای مخربی داریم و آن ها را اصلاح کنیم تا به خود شناسی دست یابیم

    زمانی که باورهای مناسب داشته باشیم به هیچ کسی باج نمی دهیم و ظالم زمانی وجود دارد که مظلومی وجود داشته باشد زمانی که آیات ظلم را بررسی می کنیم متوجه می شویم مفهوم کلی آن ظلم به خود است افرادی که به خودشان ظلم می کنند نمی توانند فرد ظالم به کسی که مظلوم نیست ظلم کند و این دو همیشه یکدیگر را جذب می کنند اگر ما مظلوم نباشیم ظلمی نخواهیم دید اگر کسی به ما ظلم می کند ما مشکل داریم نه دیگران و اگر خود را تغییر دهیم همه چیزدر زندگی ما تغییر و طبق قانون خداوند کبوتر با کبوتر باز با باز را رعایت خواهد کرد اگر آموزه های استاد را به درستی درک کنیم و به آن عمل کنیم و زمانی که به اندازه ی کافی تغییر کنیم افراد اطراف ما تغییر خواهند کرد یا آن فرد از زندگی ما حذف شده یا رفتارش به کلی با ما تغییر خواهد کرد اصلا نیاز نیست به افراد بگوییم من نمی خواهم با شما باشم یا تو در زندگی من نباش جهان این کار را انجام خواهد داد ما باید تنها بر روی خود کار کنیم تا جهان سایر کارها را برای ما انجام دهد.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    فاطمه وطنی گفته:
    مدت عضویت: 1171 روز

    به نام خدای مهربان

    که هر چه دارم از آن اوست

    ممنون بابت فایل های استاد توضیحات که چقدر قشنگ توضیح میدن ،سوال سحر جان

    یکی اینکه چقدر خوبه استاد محصولات آبدیت می‌کنه و ممنون از مریم جان که زحمت میکشن

    خدا قوت

    وچقدر خوب توضیح داد استاد در مورد سوال دوم سحر جان در مورد عشق و مودت

    که من خودم این مشکل داشتم .

    وبرای خودم جای سوال بود

    که چه کار کنم جدا بشم یا نه

    که استاد جان وقتی توضیح داد که ما فقط باید روی خودمون کار کنیم و بقیه رو بسپاریم به جهان .

    واقعا همین جوره

    من چند سال ادا در می آوردم والان تازه میفهم استاد چی میگه .

    خدا راشکر بابت این آگاهی ها

    ممنون استاد خوبم ومریم جان عزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سیده ملیکا مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 787 روز

      به نام خدایی که هرچه دارم از اوست …

      سلام آجی فاطمه ی عزیزم …

      سلام خواه. دوست داشتنی من …

      دقیقااااا

      منم همین مشکلو داشتم اما …

      من چون نمیتونستم دربارش با کسی صحبت کنم و فقط خدارو داشتم …

      و اون بهم میگفت که تو روی خودت کار کن …

      خداروشکر این مسئله به چند ماه کشیده شد …و به شکل بی نظیری که توی کامنت قبلی دربارش نوشتم اون از زندگیم رفت …

      و البته که خودم هم خواستم …

      امروز یه جوری توی آینه وقتی برای بار دوم یکی از فایل های استاد رو گوش میدادم که درباره ی تصمیم گیری بود یادم به اوایل این رابطه ام افتاد که تصمیم گرفتم برم بگم و همه چیزو تموم کنم …

      اما

      نادیده گرفتم …و نتونستم بگم ….

      امروز جلو ی آینده به خودم گفتم دیگه این دفعه میرم همه چیزو تموم میکنم …

      الان که این فایلک گوش دادم …

      انگار خدا بهم گفت …

      عزیز دلم کجای کاری …

      مک به وعده ام عمل گردم…

      تو روی خودت کار کردی …و تغییر در رفتارت نمایان شد و اون از زندگیت رفت …

      حالا اینکا تو بخوای باز برگرده یه مسئله دیگس …ولی اصلا لازم نیست تو بری بگی و اینا …اون فهمیده …

      نگران نباش …نگران بعدشم نباش …

      تو الان درون خودت این تصمیم رو گرفتی عالیه …پس کارو خراب نکن که بخوای بری پیشش

      و اینا ….

      من کارو رو به بهترین نحو انجام دادم ….

      همونجوری که خواستی …

      پس باز روی خودت تمرکز کن …

      فقط روی خودت کار کن …کاری به بعدو آینده و اینا نداشته باش …

      الان …اینجایی

      ..

      دستت توی دستامه ….

      حرکت کن

      روی خودت کار کن

      و جلو برو …

      همین …

      .

      .

      .

      عاشقتم خ ای قشنگم با این حرفای زیبات …

      عاشقتم ….

      مرسی فاطمه ی عزیزم که باعث شدی این کلمات خداوند نوشته بشه …

      عاشقتم دختر …

      فوق العاده ای ….

      ممنونم ازت …

      منتظر نتایج بی نظیرترین هستم …

      در پناه الله یکتا باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1062 روز

    سلام استاد جانم

    از دیشب پسرم حالش یجوری شد که منو همسرم نگران شدیم نکنه بازم حالش بد بشه و نیاز به بیمارستان و اینا باشه

    کلا من تو خواب هم نگران بودم

    امروز اصلا میل به غذا نداشتم

    تا الان که یکم بهترم بخاطر اینکه امدم سایت نشانه امو باز کردم ک این فایل آمد

    شما گفتید وقتی خیلی ناراحت یا عصبانی میشی بائو ببینی عملکردتان چجوری؟ اگه مثل قبل پس تو هنوز باورهای بنیادینت ناسالم و فقط ادای آدم های ریلکس در میاری

    من حتی همسرمم نگران کردم

    من با مطالعه کامنت بچه ها بهتر متوجه صحبت شما شدم

    و تصمیم گرفتم رفتارم و احساسم رو آروم و شاد بکنم مثل دیروز و پری روزم باشم

    نگران نباشم

    آره من انتخاب کردم شاد باشم حتی این لحظه که اگه به عقل خودم باشه باید از نگرانی دق کنم

    در حالی شرایطم واقعا هم آنقدر که من بزرگ کردم نیست

    ما باید شاد باشیم

    ما باید از زندگی لذت ببریم

    طبیعی زندگی کنیم

    طبیعی یعنی سلامتی شادی حال خوب آرامش

    پیشرفت و برکت

    من نمیخوام به خودم و خانوادم با حس نگرانی ظلم کنم

    من میخوام مؤمن و مسلم باشم

    یعنی ایمان داشته باشم و تسلیم باشم

    ایمانی که عمل می آورد

    شادی می آورد خیال راحتی می‌آورد

    خداروشکر بخاطر این سایت

    خداروشکر بخاطر وجود استاد و مریم جان

    خداروشکر بخاطر وجود من و پسرم و همسرم

    خداروشکر که ما سالم هستیم

    خداروشکر که ما ثروتمند هستیم

    خداروشکر که می‌تونیم لذت ببریم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سیده ملیکا مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 787 روز

      به نام خدایی که هرچه دارم از اوست …

      سلام زهرای عزیزم …

      سلام خواهر عزیزم در این خانواده ی دوست داشتنی ..

      یک کامنت برایت نوشتم اما الان هرچی میگردم نیست …

      پس تصمیم گرفتم باز دوباره وقت بزارم و بنویسمش …

      امیدوارم خودت و پسر عزیزن و همسرت حالتون عالی باشه و در صحت و سلامتی به سر ببرید …

      خیلی ممنونم به خاطر کامنت زیبایت …

      اول که داشتم کامنتت رو می خوندم به خودم گفتم …وا چه ربطی داره

      ..

      داستان مریضی پسرش به این فایل چه ربطی داره …این فایل مال روابطه ….

      که توی کامنتت گفتی ؛

      شما گفتید وقتی خیلی ناراحت یا عصبانی میشی بائو ببینی عملکردتان چجوری؟ اگه مثل قبل پس تو هنوز باورهای بنیادینت ناسالم و فقط ادای آدم های ریلکس در میاری

      ….

      این جملاتت مثل یه پتک خورد توی سر من …

      اره اره

      اینا رو استاد گفت …

      و بعد که ادامه ی کامنتت رو خوندم …

      نمیدونی چقدر تحسین کردم به خاطر اجرای این حرفا در عمل ….

      چقدر زیبا خودتو کنترول کردی …

      و چقدر هوشمندانه از شکرگزاری برای رفتن در مدار بالا تر و نزدیک تر شدن به مدار خداوند استفاده کردی …

      عاشقتم دختر …

      فوق اعاده هستی …

      منتظر نتایج بی نظیرت هستم …

      در پناه الله یکتا باشید …

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سیده ملیکا مرتضوی گفته:
      مدت عضویت: 787 روز

      به نام خدایی که هرچه دارم از اوست …

      سلام آجی زهرای عزیزم …

      سلام خواهر عباسمنشی من ..

      امیدوارم حال خودتو و پسرت و همسرت عالی باشه …و هر کجا که هستید سالم و تندرست باشید …

      راسش ابتدای کامنت را که می خواندم …با خودم گفتم …داستان مریض شدن پسرش چه ربطی به این فایل داره …

      این فایل درباره ی روابط هست …

      تا اینکه به این جمله ات برخوردم …

      شما گفتید وقتی خیلی ناراحت یا عصبانی میشی باید ببینی عملکردتان چجوری؟ اگه مثل قبل پس تو هنوز باورهای بنیادینت ناسالم و فقط ادای آدم های ریلکس در میاری….

      این جملاتت مثل یک پتک خورد توی سرم …

      اره …

      دقیقا …

      اینا رو استاد گفتن …

      بعد که ادامه ی کامنتت رو خوندم …

      نمیدونی چقدر تحسین کردم به خاطر استفاده ی آگاهانه ی این آگاهی در لحظه

      ..

      و چقدر زیبا گفتی …

      چقدر قشنگ خودتو کنترل کردی

      و چه هوشمندانه با استفاده از شکرگزاری مدارت رو به مدار خداوند نزدیک تر کردی …

      عاشقتم دختر …

      ممنونم به خاطر کامنت زیبایت …

      و یاد آوری این جملات زیبا …

      عاشقتم

      منتظر نتایج بی نظیرترین هستم …

      در پناه لله یکتا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    اعظم صرفی گفته:
    مدت عضویت: 1238 روز

    سلام به استاد بینظیر و خانم شایسته عزیز

    خداوند را هزاران بار شکر بابت هدایتم به این فایل پر از آگاهی

    دیشب من به یک تضادی برخوردم و مثل خانم سحر با خودم کلنجار میرفتم که من تغییر کردم پس چرا طرف مقابلم تغییر نکرده

    دقیقا تو یک موقعیتی گیر کردم که احساساتم جریحه دار شد و متاسفانه مثل قبل رفتار کردم و توی این فایل متوجه شدم که من هنوز تغییر نکردم و باید بیشتر و بیشتر روی رفتارم فوکوس کنم تا تغییر کنم. و این نکته طلایی رو دریافتم اگر آدمهای اطرافم تغییر نکردن ، مورد از منه نه از اونها. نکته ناب بعدی اینکه تا مظلومی وجود نداشته باشه ظالمی هم نیست و این مظلومه که با پذیرفتن ظلم باعث میشه ظلمی صورت بگیره.

    به نظرم فهمیدن و درک کردن همین یک مطلب و بسط دادن اون در شرایط و موقعیت های مختلف میتونه از شکل گیری بسیاری از کینه ها، عداوت ها و دشمنی ها جلوگیری کنه و در نتیجه وقتی این رفتار ها و افکار منفی نباشند پس بسیاری از بیماری‌ها که نتیجه و محصول این رفتارهای ناشایست است نیز از بین می‌روند.

    وااای استاد تمام این موارد عین دومینو به هم مرتبط هستن و این آگاهی ها چقدر حال دل منو خوب کردن و من شاکر الله بی‌همتای خودم هستم که کلام خود را در بیان شما قرار داد و منو هدایت کرد.

    بسیار بسیار سپاسگزارم استاد بینظیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    فاطمه بهرامیان گفته:
    مدت عضویت: 799 روز

    به نام خدایی که به تنهایی کافیست .

    کلید:شجاعت در اخذ تصمیمات اساسی.

    فایل:گفتگوی استاد با دوستان قسمت9.

    خدایا شکرت که من رو به این مسیر هدایت کردی تنها چیزی که این روزها بهم آرامش می ده این سایت هست.

    استاد ومریم جان به خاطر کار کردن روی سایت وبهبودهای دایمی ازتون متشکرم ازتون متشکرم برای فایلهای دانلودی که درسته اسمشون رایگان هست اما میلیاردها میلیارد می ارزه.

    چه نکته خوبی استاد در جواب این دوستمون گفتن وباعث شد من هم به فکر برم آره شاید من هم تغییر از درون نداشتم پوسته رو عوض کردم اگر نه چرا با هر اتفاقی باز فکرهای گذشته می یاد سراغم درسته که با اومدن به سایت خاموششون می کنم ولی اگر من از درون تغییر کرده بودم وشخصیتم تغییر کرده بود نباید دچار این حالات می شدم دوباره غمگین بشم ودوباره دیگران رو مسول زندگیم بدونم.

    آره این نکته رو باور دارم تا مظلوم نباشه ظالمی برای ظلم کردن نیست اگر جایی فکر می کنم بهم ظلم شده چون اعتماد به نفس نداشتم چون خودم رو لایق ندونستم وخودم رو مظلوم گرفتم واین باعث شد کسی پیدا بشه که بهم ظلم کنه.

    واینکه امروز نمازم قضا شد موهام پیدا شد و…اینا گناه نیست گناه ظلم به خوده ،خودی که خدا خلقت کرده وشایسته بهترینهاست خودی که باید خدایی زندگی کنه خودی که لیاقت داره بهترینها رو داشته باشه پس چرا اینقدر پست وحقیرش می دونی اجازه می دی بهش بی احترامی کنن.

    پس خودت رو شایسته بدون تو بنده خدایی ،خدایی که سراسر عظمت وقدرته.

    استاد متشکرم متشکرم.

    در پناه خدا.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: