فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 64 (به ترتیب امتیاز)

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا رادفر گفته:
    مدت عضویت: 2875 روز

    سلام و درود بر استاد عزیز و گرانقدر و فرشته سایت، خانم شایسته گرامی

    واقعا متحیرم از اینکه اخه چقدر خدا نازنینه و چه بندگان خوب و بینظیری مثل شما و استاد داره و من واقعا نمیدونم چطور باید خدا رو شکر کنم که من رو با شما انسان های واقعی و والا مقام اشنا کرد و وارد مدار شما عزیزان شدم. به خدا هر روز که این پیام ها رو از شما میبینم یا وقتی که استاد عزیزمون یه فایل میزارن توی سایت اول از همه ذوق مرگ میشم و میگم اخ جون، ایول خدا، عاشقتم خدا، عاشق همه خانواده صمیمی عباس منشم، و بعد کلی خدا رو شکر میکنم که دوباره قراره کلی اگاهی دریافت کنم یا اینکه کلی نکته ریز و درشت رو بفهمم و از درون مغزم اون باورهای مخرب رو بکشم بیرون تا بتونم به مدارهای بالاترم دسترسی پیدا کنم.

    اولین روزی که اومدید و فرمودید که میخوایین یه سفری شروع کنین و مروری انجام بدید به فایل های استاد عزیزمون، با خودم گفتم وای خدای من، اخه شما چقدر خوبید، چقدر کارتون درسته و بینظیرین، چی از این بهتر واقعا.

    ولی متاسفانه نشد که روی قسمت های قبلی نظر بزارم و از خدا و شما بینهایت سپاسگزاری کنم که این کار عالی رو شروع کردید. الان هم که دارم روی این فایل نظر میزارم، برای این هست که صد چندان ازتون تشکر کنم بخاطر اینکه حس تعهد سفت و سخت دادن رو دوباره در من زنده کردین. خیلی وقت بود که از این تعهد های سفت و سخت به خودم نداده بودم.

    چقدر هم عنوانی که فرمودید دلپذیر هست. و خواستم بگم بهترین نکته ای که امروز دوباره بهم یاداوری شد، همین تعهد واقعی و غیر قابل مذاکره است. و تمام تلاشم رو میکنم تا بتونم این قدم رو پیوسته بردارم و نزارم هیچ چیز متوقفش کنه و بتونم مثل شما عزیزان روز به روز توحیدی تر بشم و فقط روی خدا حساب کنم. و به قول استاد عزیز همه رو فقط دستانی از دستان خدا بدونم و اگاه باشم که خدا بینهایت دست داره و لازم نیست که من یک نفر رو برای خودم بزرگ کنم یا به کسی وابسته بشم.

    خدا رو صدها و هزاران بار شکر میکنم بخاطر این اگاهی های بینهایت ارزشمندی که از شما عزیزان دریافت کردم.

    هر جا که هستید براتون بهترین ها رو ارزو میکنم و امیدوارم هر روز شادتر و ثروتمند تر از قبل باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    سمیه مصطفائی گفته:
    مدت عضویت: 3632 روز

    سلام به همه عزیزان عباسمنشی

    خانم شایسته مهربونم ممنون از وقت و انرژی که میذاری

    همین چند روز پیش که رفته بودم کلاس نقاشی یکی از بچه ها که تازه آموزش روشروع کرده اصرار داشت یه نقاشی رو بِکشه و میگفت هرچه زودتر همین رو باید تموم کنم اتفاقا مدلی که انتخاب کرده بود رو من خودم تمومش کردم چند ماه پیش!

    منم بهش گفتم حالا چه اصراری داری که همین مدل رو به این زودی هم تموم کنی ؟ گفت آخه عکس این مدل رو گذاشتم توی پیج ام و بقیه فکر کردن که کار خودمه و اتفاقا یه نفر هم ک خیلی باهاش رودربایستی دارم گفته که این تابلو رو برا من بذار کنار و با فلان قیمت( نسبتا قیمت خیلی خوبی بود) ازت میخَرَم !!!

    راستش از اون روز تا حالا همش تو فکرشم البته از یه طرف با خودم میگم ببین چقدر فراوانیِ چقدر خوبه واسه کسی که هنوز در حال آموزش مشتری هست ولی از طرف دیگه یه نجوای ذهنی هم دارم که میگه کاش منم میتونستم با افرادی ارتباط برقرار کنم که برام مشتری پیدا کنن!!

    حالا که این فایل رو گوش دادم گفتم بیا سمیه باز شرک بازم شرک اومد توی وجودت !

    خدای وهابم مرسی که بهم یادآوری میکنی شرک خفی وجودم رو ، میدونم که خودت برای من همه چیز میشی حتی مشتری ! نیازی ندارم ک چشمم به دست بقیه باشه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ابراهیم گفته:
      مدت عضویت: 2804 روز

      سلام

      پسر من کلاس چهارم دبستانه و یه عباسمنشی قهار است

      تو مدرسه باهم هستیم من معلم ششم واو دانش اموزه چهارمه یه بار از یکی از شاگردام که نقاش خوبیه خواستم به پسرم نقاشی یاد بده تاحالا کلی نقاشی به همکلاسیاش فروخته ٫٫٫ همون که بهش یادداده نتونسته حتی یدونه بفروشه همش تعجبه پسر من چطور حتی به همسرویسی شاگرد من نقاشی فروخته ??? میگه از من نمیخرن از او میخرننقاشیاش رو میده پسر من بفروشه نصف نصف ٫٫٫ این اولین درآمد پسرم است که البته شاگردی از مکتب عباسمنش است

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    فروغ گفته:
    مدت عضویت: 2628 روز

    وقتی چند ماه پیش برای اواین بار این فایل رو شنیدم

    تازه فهمیدم علت همه مشکلاتم چی بوده

    و چرا اینقدر بلا سرم اومد

    تازه فهمیدم

    چقدر ادما رو بزرگ کرده بودم

    و از عظمت خدا غافل بودم

    و حالا چنان حس خوبی دارم

    که انگار روی ابرا راه میرم

    تا مشکلی پیش میاد و میخوام به عادت گذشته مصطرب بشم

    یادم میاد یکی هست که همه قدرت دست اونه

    همه کار ازش برمیاد

    قوانین بشری نمیتونه مانع خواست و امرش بشه

    و خیلی هم مهربونه

    همیشه هم در دسترسه

    اصلا تو درون خودته

    باهاته

    بهتر بگم

    جزیی از وجودش هستیم

    کافیه توی ذهنت بگذره چی ازش میخوای

    و خواسته ات برآورده میشه

    و اون الله یکتاست

    که من عاشقشم

    و حتم دارم اونم عاشق منه

    والا اینجوری آتیش به دلم نمیزد

    و حجاب از رخ نمی کشید.تا من شیفته و دلبسته اش بشم

    و

    خداوند برای من کافی است

    با وجود اون هرچی بخوام دارم

    و هیچگاه از پس سپاسگژاریش نمی تونم

    بربیام….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    هادی سهامی گفته:
    مدت عضویت: 3919 روز

    به نام خدای قوانین تغییرناپذیر

    سلام به خدای مهربانم

    سلام به استاد عباس منش و خانم شایسته

    سلام به دوستان همفرکانسیم

    خدایا شکرت که برگی دیگه از سفرنامه رو گوش دادم و آگاهی هایی به من منتقل شد که میتونه کل زندگیمو تغییر بده . خدایا شکرت

    برگ هفدهم از سفرنامه

    4 اسفند 1397

    وقتی داشتم به این فایل از استاد عباس منش گوش میدادم تمام حرف ها و رفتارهای اطرافیانم و هرکسی که من باهاشون در ارتباط بودم توجه میکردم

    که چه قدررررر باورهای شرک آلود دارن . خیلی از اون آدمایی که میشناسم حتی توی خونواده خودمم هستن خیلی انسان های مذهبیم هستنا ولی یه سری باورهای شرک آلود دارن

    بعد جالب اینجاست آگاهی به این باورها خیلی نکته ظریفیه که شاید بگم 99 درصد انسان ها توجه بهش ندارن . مخصوصا این باور که خیلی قدرت به افراد میدن و خیلی روشون حساب میکنن

    خداروشکر میکنم که من الان چند ماهیه که دیگه رو هیشکی جز خدا حساب نمیکنم و خیلی اتفاقات خوب برام افتاده . از آرامش و سلامتی و ثروت و ارتباطاتم . خیلی با کیفیت تر شده و من این سبک زندگی رو خیلی دوست دارم و همینو ادامه میدم و بیشتر روی باورهای توحیدیم کار میکنم

    نمیخام خودم رو مبرّا کنم از این موضوع که بگم من باورهای شرک آلود نداشتم یا حتی ندارمم. چون خودمم در گذشته نه چندان دور کلی باورهای شرک آلود داشتم ولی خداروشکر میکنم که با آموزش های استاد و تغییر باورهام و رفتنم به مدارهای جدید و بالاتر ، خیلی از اون باورهای گذشته م در مورد بزرگ کردن افراد مثلا قدرتمند در جامعه رو دیگه الان ندارم

    اینقدررررر الان راحتم با خودم

    اینقدرررررر راحتم با خدای خودم

    انگاری با خدا آشتی کردم و الان خدارو خیلی زیباتر توی وجودم احساس میکنم

    و من باز بیشتر و بیشتر روی خودم و باورهام کار میکنم هرروز که این باورها با کیفیت تر و قوی تر شن و حضور خدارو بیشتر و بیشتر توی زندگیم احساس کنم

    و جالب اینجاست از وقتی روی هیشکی حساب نکردم و روی باورهای توحیدیم کار میکنم، خیلی احترام بیشتری توی اطرافیان و هرکسی که باهام برخورد کرده ، داشتم .

    وقتی روی باورهای توحیدی کار میکنی و خدارو بیشتر به زندگیت میاری، رابطه هات هم قشنگ تر میشه?

    خدایا شکرت که دارم روی باورهای توحیدیم کار میکنم و تورو بیشتر توی زندگیم وارد کردم. عاشقتم خدا جونم

    از استاد عزیزم سپاسگزارم که این آگاهی های ناب رو در اختیارمون قرار میدن که پیشرفت کنیم و احساس خوب رو تجربه کنیم

    و از همه دوستان همفرکانسیم و خانم شایسته عزیز هم نهایت سپاسگزاری رو دارم که با تجربیاتشون ، باورهای منو تقویت میکنن.

    خیلی دوستتون دارم

    در پناه رب

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    محمدعلی مهرجوی گفته:
    مدت عضویت: 2243 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم 🌹 ((قبل هرچه این دیدگاه می‌نویسم برای خودم که بدونم کجا بودم و بعدها نتیجه اینکه فقط روی الله حساب باز کردم را ببینم و به خودم افتخار کنم که یکتا پرست هستم))

    شاید اکثر خانواده عباس منش با گوش دادن این فایل ،به هر طریقی با شما استاد عزیزآشنا شدن و خوشحالم که من با همین فایل وارد این مدار شدم 😘💖💓استاد دم صبح یه خوابی دیدم وقتی بیدار شدم به خدا گفتم خودت نشانه آیی بده که آرومتر بشم🌹استاد من الان که دارم این متنو می‌نویسم بیکار هستم ،متاهل ،یک ماه دیگه عید هست ،،شاید کلا ۳میلیون داشته باشتم،و این بیکاری هم اولین تصمیم با شروع بالارفتن عزت نفسم بود ،،راستی دارایی‌های مهمم اینه که تو مسیر یکتا پرستی هستم ،عضو خانواده عباس منش هستن ،استادم سید حسین عباس منش هست ،دوره عزت نفس را دارم ،ارزش تضاد دارم ،و کتابهای الکترونیکی رویاهایت را باور کن و یه دنیا نوشته از دوستان عزیزم که مسیر را برای من روشن میکنن،💓اینا را نوشتم که بگم من فقط با همین سایت ،اعضاش ،وشما استاد عزیز دارم زندگی میکنم ،هر کجا ذهنم میخاد منو ببره فقط فایلها ،نوشته ها این سایت آرومم می‌کنه …استاد خدا را شکر هرروز بهتر و بهتر میشم خیلی آرومم ،،دارم با توکل به خدا حرکت میکنم ،یه چند روزی بود یکی از دوستای خوبم بهم گفت یه مقداری پول دارم اگه دوست داری بیا معامله ماشین انجام بدیم،،بعد منم گفتم ببین دستان خداوند را ببین خدا بزرگه چون همیشه میگم من که پولی ندارم ،حرفه ایی بلد نیستم ،خدایا چجوری زندگی کنم پولام تموم نشه ،اینها نجواهای ذهن من بودن ولی همیشه خودمو آروم میکردم ،خلاصه بعد پیشنهاد دوستم همش میگفتم این خودشه با پول فلانی کار میکنم ،هرچی گیرم بیاد شکرت خدایا ممنون ،،ولی یه حسی درونم میگفت خودت باید پول بسازی یه جوری حس میکردم بیراهه میرم ،بعدشم دوستم گفت برا شغل خودش میخاد دستگاه بخره ،و کلا باد من زده شد و امروز وقتی این فایل یکبار دیگه گوش دادم چقدر زیبا گفتید استاد((شرک تو دل مومن مثل راه رفتن 🐜 مورچه در تاریکی شب بر روی سنگ سیاه هست))استاد من چه آروم دوستم را که یه دست خدا بود بت کردم دیگه دوستم را بزرگترین قدرت تصور کردم به این دلیل که نجوای ذهنی می‌گفت اینو خدا فرستاده پس تاییده بعد یواش یواش منو از خدا دور کرد و قدرت دادم به دوستم ..اینم بگم فقط مشکل من بودم و الا دوستم که گناهی نداشت ..استاد بابت این فایل ،نشانه و این درک و آگاهی بسیار سپاسگزارم .استاد بخدا یه ندای الهی تو درونم میگه تو فقط تو این آزادی زمانی که داری باورهاتو بساز تو قراره به هر آنچه دوست داری برسی ،،توکل کن ،ایمان داشته باش ..منم میگم چشم فقط روی خدا حساب میکنم به امید روزی که بیام بنویسم من الان در پناه الله یکتا در چه جایگاهی هستم جایگاهی که با گذشته من هیچگونه شباهتی نداره،😉💞💖🤩😍امیدوارم هر کی هر آرزویی داره در پناه خداوند بزرگ بهش برسه🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    مریم م د گفته:
    مدت عضویت: 2475 روز

    سلام به استاد عزیزم ومریم خانم عزیزو همه دوستان عباس منشی ام.

    بارها و بارها این فایل زیبا و تک رو گوش دادم و هربار یک تکه کوچک از باورهای شرک آلودم اصلاح میشود. منی که فکر میکردم خیلی مومن هستم نمیدونستم چه شرک های و سیعی از فرهنگ مهر طلب ماوجامعه وارد باورهای من شده است و چقدر مشکل از این ناحیه وارد زندگی من شده است. دیگه از هیچ قدرت کوچک وبزرگی نمیترسم چون قدرت را از آن خدا میدانم .

    دیگه محبت را از بیرون و در افراد دیگر جستجو نمیکنم چون میدانم خدا خودش عشق مطلق است.

    ومحبت های دیکر حقیقت ندارد.

    خدا خودش بی نیازی مطلق است. خدا نور مطلق است و برای هدایت ما احتیاج به وسیله نداره فقط کافیه رو بهش کنیم و اگه ما در اعماق اقیانوسها و وسط بیابان ها هم تک وتنها مانده باشیم او میتواند مارا هدایت کند.

    خدا همه چیز است . امیدوارم همه مون روز به روز بیشتر خدا رو وارد گیمون کنیم وخوشبختی رو احساس کنیم.

    باتشکر استاد عزیز که ما رو با این مقوله حیاتی شنا کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    المیرا احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1619 روز

    سلام استاد خوبم ومریم جانم

    روز هفدهم سفرم

    تو این چند وقته به خیلی تضادها برخوردم

    واین همیشه تو ذهنم هست که تضادها فقط اومدن که منو قوی تر کنن،تو باید از دل این تضادها درستو بگیری،تضاد باعث بوجود آومدن خواستت می شن

    این تضاد خیلی تضاد سنگینی بود برام،اینکه تواین تضاد باید یاد بگیرم فقط خودم باید به خودم انرژی بدم ،من نیاز به تائید و حمایت هیچکس ندارم

    خدا بهم می گه المیرا فقط خودمم و خودت

    بقیه رو ولش کن،دل بکن از همه

    می خواد توکلمو زیاد کنه

    ایمانمو قوی کنه

    می خواد که من از همه ناامیدشم

    وفقط و فقط به خودش دل بسپرم

    آخه دعای هر روزم اینه که آگاهیمو زیادکنی،منو ارزشمند کنی،کاری کنی که به ارزش درونم پی ببرم

    خدایی خییییلییییی راه جلوم میزاری

    هرچی میاد تو ذهنم فرداش همونی که می خواستم و تو مسیرم قرار میدی

    خدایاااااا می دونم که کمکم می کنی که این تضاد و براحتی پشت سر بزارم

    خدایا شکرت که هستی

    شکرت که استاد عباسمنش هست

    شکرت که آدم های قشنگتو تو مسیرم میزاری که هر روز آگاه تر بشم

    خدایا ازت می خوام نجواهامووو کم کنیییییی

    می خوام که قویم کنیییییی

    خدایااااا هیچ برگی بدون اذن تو از روی درخت نمی افته

    قطعاااااااا خیره هر اتفاقی که می افته

    دنیا بر مبنای خیر بنا شده

    این تضاد پیش اومد که خدا بهم بفهمووونه فقط

    مننننننننننننننن

    حساب کردن رو هرکسی غیر خودش سرابه

    حتی اگه اون آدم عزیزترین کست باشه

    خدایا اگاهی شو دادی قدرت تغییر این باور هم بده

    باوری که تو تمام سلول های بدنم نفوذ کرده

    خیلی درد داره تغیرش

    خیلی نجوا داره

    اما

    اما

    اما

    من اینجام که تغییر کنم

    من خیییلی قویم

    من اشرف مخلوقاتم من می تونم به کمک پروردگارم هر مشکلی و حل کنم

    من به حضورت به وجودت توی قلبم ایمان دارم

    استاد جانم مریم جانم

    دوستون دارم یک دنیا ممنونم ازتون بخاطر وجود پراز عشقتون که واقعا دست خدایین برام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    اکرم قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1406 روز

    به‌نام‌خداوندبخشنده‌مهربان

    سلامی‌گرم‌به‌استادومریم‌جانم‌وتمام دوستان

    ‌عالی‌ام،امیدوارم‌حال‌دل‌همگی‌عالی‌باشه،

    امروزقدم‌درروزهفدهم‌سفرگذاشته‌ام،

    روزی‌سرشارازامید،سرشارازحس‌ناب‌خداوندی،

    ارتباط‌بیشترباپروردگارم،حرف‌زدن‌باهاش‌.

    چقدرفایل‌استادعالی‌بود،ممنونم‌استاد

    فقط‌امروزازصبح‌که‌دارم‌به‌افکارم‌آگاهانه‌‌نگاه

    ‌می‌کنم،میبینم‌ذهنم‌به‌دنبال‌فکرکردن‌راجع‌به‌این‌و

    آن‌وتمام‌اتفاقاتی‌که‌باعث‌بشه‌من‌‌حالم‌بهم‌بریزه‌،

    وازشرک‌نگم‌که‌،روم‌سیاهه‌جلوی‌پروردگارم،

    آخه‌چرا،چقدرقدرت‌دادم‌به‌بقیه‌که‌حتی‌توتنهایی

    خودم‌هم‌بقیه‌توذهن‌من‌هستن،درحال‌تجزیه

    ‌وتحلیل‌بقیه‌آدمهام‌‌غیرازخودم،‌ومی‌خواهم‌خودم‌

    برای‌خودم

    ‌باخودم

    ‌عشق‌کنم‌فارغ‌ازهرآدمی‌وهرنگاهی،

    خدایا

    من‌تنهاتورادارم‌وفقط‌هم‌ازتومیخوام‌برایمانم

    ‌بیفزایی،

    ظرف‌وجودی‌مرابزرگ‌کن‌

    خدای‌من

    مراببخش

    خدای‌وهابم

    شایدکه‌الان‌درذهنم‌شرک‌زیادی‌است

    امادروجودم،درقلبم،حقیقت‌پیداست

    ‌وچیزی‌جزایمان‌به‌رب‌نیست

    که‌نیرویی‌که‌خداونداست

    وامروزازخداخواستم‌واینجانیزبه‌عنوان‌ردپا

    مینویسم،که‌پروردگارم‌ازتومیخواهم‌،میخواهم،

    تاایمانی‌فوق‌العاده‌درموردپروردگارم‌بسازم‌و

    اعتمادکنم‌به‌تنهارب‌جهان‌واحساس‌آرامش

    ‌دربندبندوجودم‌حس‌کنم.

    خداراصدهزارمرتبه‌شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مهدی ماجدی گفته:
    مدت عضویت: 3605 روز

    به نام رب العالمین

    سلام به استاد عزیز و با ایمانم و مریم خانومی که مثل خدیجه که همراه پیامبر بود بهترین همراه برای استاد عزیزمه .

    این فایلتونو که دیدم استاد یاد خودم افتادم که تازه دانشگاه ارشد قبول شده بودم و چون داداشم استاد همون دانشگاه بود کلی روش حساب باز کرده بودم که آره فلان کمکو میتونه بهم بکنه.دیگه اون دانشگاه راحتم و همه میشناسنم و هرجا نیاز به چیزی باشه اون هست.

    خلاصه ترم اول شد و من تو دانشگاه ودم بعد یه مدت داداشم یه بورسی برنده شد و عین دو سالی که من نیاز داشتم کسی باشه و کمکم کنه اون رفت آلمان و من تو تهران تنها بودم.

    از طرف دیگه گفتم استادم خیلی خوبه اون کمکم میکنه اون هوامو داره چون دوست داداشمم هست خیلی میتونه هوامو داشته باشه بازم خدا یه پس گردنی بهم زد و استادم شد معاون پژوهشی و بعد یه مدت دیگه هم شد مدیرپژوهشی دانشگاه و انقدر سرش شلوغ شد که اصلا نمیتونستم ببینمش چه برسه بخواد کمکی بکنه و عین دو سه سال ارشدم خدا دستمو از هرچی غیر خودش بود کوتاه کرد و باعث شد بفهمم که نباید رو کسی حساب باز کنم.نباید به کسی غیر خدا قدرت بدم از وقتی که باورش کردم همه کارام رو روال افتاد از وقتی که رو هیشکی حساب باز نکردم.

    خدایاشکرت که با اون همه مشکلات، درسته دو سالی خیلی بهم سخت گذشت ولی عوضش درسایی بزرگی بهم یاد دادی.

    مرسی ازت خدای من

    ممنونم استاد عزیزم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    مهدی فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 1825 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت همه دوستان

    واقعا وقتی به غیر خدا توکل میکنی و ازش انتظار داری با سر میکوبی زمین همه تون براتون اتفاق افتاده بارها و منم بارها برام رخ داده

    یه بار یکی از فامیل قرار بود برام کار بگیره و من هی بهش زنگ میزدم حتی بهش قول دادم که اگه این کار رو برام بگیره بهش مژدگانی هم میدم خلاصه اون شخص بهم زنگ زد گفتش که فلانی شما رو معرفی کرده و الان من یه واحد کابینت دارم بیا برام انجامش بده، من رفتم که اندازه گیری انجام بدم و صحبت کنیم باهم و بهش قیمت دادم. اون موقع زیاد کار نداشتم و به اون پول خیلی احتیاج داشتم بعد که حرف هامونو زدیم گفتش که خبرتون میکنم ـ گفتم پس خبر از شما بعد چن روز زنگ نزد من زنگ زدم گفتم چیشد تصمیم نگرفتید گفتش چرا بذار با خانمم مشورت کنمم فردا بهت زنگ میزنم بازم زنگ نزد تا چن روز و من باز پیگیری کردم (شرک، شرک پدر آدمو در میاره،،، اصلا خداوند داشت بهم هشدار میداد ولی من کر و کور بودم) خلاصه زنگ زدم و گفتش که شماره کارت بده پول بفرستم برات، بیانه داد و من شروع به کار کردم… بعد مدتی کابینت هارو آماده کردم همون اولش رفتم برا نصب بهم گیر داد چرا رنگ کابینت ها اینجوری، اون گفته بود سفید خالی میخوام مم براش سغید زدم روز نصب هزار تا قسم خورد که نه گفتم مشکی و سفید بزن ـخلاصه من براش مشکی اضافه کردم اون یه ضرر که کلی جنس خرج کردم بعد نصب ۴ میلیون از پولش موند بخدا انقد اذیتم که که نگو خلاصه به زور دو تومن ازش گرفتم بخدا قسم بعد سه سال هنوز دو تومن دیگه نداده و من کلا بیخیالش شدم…

    بعدش که با این مسیر آشنا شدم و درک کردم شرک چیه خدا چجوریه فهمیدم که چقد شرک داشتم و چقد رو بنده خدا حساب باز کردم همون موقع منم نمازم غذا نمیشد همیشه نماز اول وقت ولی فقط با حرف توکل میکردم به خدا عملا چشمم دنبال بنده هاش بود بعد کلی باور اشتباه که اگه با مردم ارتباط نداشته باشم کسی بهم کار نمیده یا قرضی کار میکردم تا مشتری هام بگن آدم خوبیه و من رو معرفی کنن به بقیه اصلا به مشری ها زنگ نمیزدم واس پول خودم یا پیش صاحب مغازه ام انقد خودمو کوچیک میکردم که نگو.

    ولی الان خداروصد هزار مرتبه شکر توی همین دوسال کلی پیشرفت کردم دستگاه خریدم ماشین خریدم عروسی کردم کلی در کارم پیشرفت کردم خیلی با کیفیت تر شده کارم به جای اینکه چشمم دنبال دست مردم باشه اول به خدا توکل کردم بعد توانایی هامو بردم بالا واس خودم الگو میارم که اگر فاانی تونسته پس منم میتونم حتما اگه فلانی ماهی صد تومن ثروت میسازه حتما منم میتونم و خداوند هم هر جی ازش میخوام و باور میکنم که بهم میده حتما بهم میده الهی صد هزار مرتبه شکرت بابت همه چیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: