فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 63 (به ترتیب امتیاز)

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کوثر احسانی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1897 روز

    سلام به همه دوستان و استاد عزیز

    من میخام امشب برای خداوند،دلی مطلبی بذارم.

    خدایا من خیلی مغرور بودم و هروقت می خواستم حرفی بزنم باهات.میگفتم خداروشکر تا اینجا رسیدم.درصورتی که میخام بگم هنوز به هیچ جا نرسیدم،و من تنها خودم امدم ،بگم: که غرورمو گذاشتم پشت در.دیگه وقتشه بهت بگم نه بلدم،نه به جایی رسیدم،نه زرنگم،نه نابغه ام.من فقط یه انسان کمال گرام،که خودمو زیادی گنده کردم تو ذهنم اره من فلانم،اره من اینم.اینا چیزایی که به خودم می گفتم.

    امشب میخام بگم نیستم،بدون تو من محاله به رویای که در سرم دارم برسم،من باید بگم خودم پشت خودم رو خالی میکنم،هیچی هم بلد نیستم.

    فقط ببینی که من هیچم.

    کمکم کن.

    دوست دارم اینجا وقتی بیام این پیامم رو ببینم بگم.من به توحید روی اوردم اون شب،اون سه تا کاری که تو دفترم نوشتم همش براورده شد.

    دوست دارم با تمام وجود بگم دمت گرم.

    الحق که وقتی بسپارم به خودت و روی بیارم به درگاهت همچی درست میشه.امین

    خداوند یار و یاورتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    عاطفه زارعی گفته:
    مدت عضویت: 899 روز

    خدایا سپاسگزارم به خاطر همه چیز مخصوصا به خاطر اینکه توانایی چشیدن طعم توکل، اعتماد و تسلیم بودن به خودت رو به من چشاندی

    با درود و سپاس خدمت استاد گرامی و مریم جان و دوستان همفرکانسیم

    این فایل، اولین فایلی بود که در سال98 از استاد دیدم اون زمان استاد رو نمی‌شناختم ولی این فایل خیلی به دلم نشست چون دقیقا با تمام وجودم بهش معتقد بودم و با جوهره وجودیم همخونی داشت.

    سال 96 دوره ای ارزشمند رو شرکت کردم و داشتم روی خودم کار می کردم.

    در راستای تغییرات خودم فایل های انگیزشی بقیه اساتید رو هم می‌دیدم

    حدود یک سال باور سازی می کردم باورهای پایه ای در خودم ایجاد کرده بودم و خیلی نامحسوس پا در راه گذاشته بودم ولی هنوز خودم به وقایع بینظیری که قراره برام اتفاق بیفته آگاه نبودم در واقع درکی نداشتم و فقط انجام می دادم.

    تا اینکه این باور سازی و تغییرات من رو در سال1402 کامل وارد جمع عباسمنشی ها کرد.

    با وجود اینکه از سن 13سالگی با موضوعات متافیزیکی آشنا شده بودم، سال 96 دوره تخصصی دیده بودم، روی باورهام هم کار کرده بودم در سال 1402 بینگ بنگ عظیم زندگی من اتفاق افتاد.

    ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.

    من با درک عمیق و تسلیم واقعی بودن در مقابل قوانین بدون تغییر خدا نتایج رو دیدم.

    قدرت در دستان خداست و با توکل به او همه چیز رخ خواهد داد.

    انسانهای اطرافمان فقط دستان خدا هستند و به رخ دادن وقایع کمک می کنند.

    حالا با توکل به خدا و قوانین بدون تغییر خدا پیش به سوی خوشبختی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 775 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    وقتی رد پامو نوشتم تو گوگل درایوم و کپی کردم تا انتقال بدم به اینجا بهم گفته شد تو این قسمت فایل فقط روی خدا حساب باز کن بنویسم

    رد پای روز 15 تیر ماه

    قدرت فقط خداست

    نه تو قدرتی داری طیبه و نه آدمای دیگه

    شرک نورز

    من میخوام درمورد رای دادنم بگم

    برای انتخابات

    من امروز درس بزرگی گرفتم و متوجهش شدم

    از بار اولی که از خدا خواستم هدایتم کنه و گفتم خدا من هیچی نمیدونم آیا رای بدم یا ندم ؟ به چه کسی رای بدم که تو میگی ؟؟

    که خدا با دقیقه ساعت بهم فهموند باید به اون فردی رای بدم که کدش دقیقه ساعت بود

    و خودمو رها کرده بودم و درسته نظرم یه فرد مشخصی بود ولی گفتم خدا تو بگو من نمیدونم ،حتی میخواستم رای رو خالی بندازم و بنویسم خودت زندگیتو میسازی نه رئیس جمهور

    خدا هدایتم کرد و گفت بنویس

    ولی امروز کاملا متفاوت بود ، اصلا فکرشو نمیکردم که اینجوری بشه

    من خودم نیت کرده بودم از دو نفری که باید به یکی رای بدیم ، به یکیشون رای بدم و همون اول که خدا بهم نشونه داد و رای دادم نظرمو عوض کردم تا بار اولی که اسمشو نوشتم بار دوم اسمشو ننویسم

    بعد چند تا فیلم از هر دو فرد دیدم و نظرم به یکباره تغییر کرد

    رها نبودم و نمیخواستم انگار مثل بار اول بسپرم به خدا

    و انقدر شرک من پنهانی بود که متوجه این رفتارام نمیشدم

    در طول روز همه اش فکر میکردم اگر این رئیس جمهور بشه اینجوری میشه اگر لینیکی بشه اینجوری میشه با اینکه تکرار میکردم هیچ کدومشون قدرتی ندارن باز از اعماق باورهام این شرک وجود داشت که ترس داشتم و فکر میکردم که اینا هستن که زندگی مردم رو تغییر میدن

    بعد تا لحظات آخر شب ساعت 10 به بعد رفتیم رای بدیم با مادر و برادرم

    صبحش به خواهرم زنگ زدم و گفتم به فلان فرد رای بده

    بعد یه حسی بهم گفت تو نباید این کارو میکردی اون فرد حق انتخاب داره و درسته میخواست خالی بندازه ولی تو گفتی بنویس و نوشت

    و طبق اون ترس هام میخواستم به خواهرم بگم بنویسه که تو فکرم این بود که اگر بتونم یه نفر رو هم بگم بنویسه خوبه رای ها بیشتر میشه

    نگو داشتم اشتباه میکردم و بعد متوجه شدم که طیبه چیکار داری میکنی

    تو که صاحب قدرتی نیستی ،هیچی نیستی چرا میخوای اطرافیانت رو قانع کنی به کسی رای بدن که تو میخوای و گفتی که از خدا نشونه گرفتم بار‌اول

    ولی اینبار طبق مشونه نبود و من فقط شرک داشتم

    همین که شب حاضر شدم و لباسامو پوشیدم شنیدم نباید رای بدی

    تعجب کردم گفتم خدا چی شد ؟؟؟

    تو که بهم گفته بودی رای بده ،سری قبل هم گفتی و انجام دادم

    که شنیدم اینبار نباید رای بدی

    ولی باز سوال میکردم و گفتم چشم حداقل بهم بگو که چرا نباید رای بدم

    وقتی رفتم و کارت ملیمو دادم خدا بهم فهموند

    قشنگ داشت باهام حرف میزد

    یهویی گفت طیبه گفتم رای ندی تا یاد بگیری تو قدرتی نداری

    این تو نیستی که کارارو انجام میدی

    خداست که کارارو انجام میده و به دل ها میندازه که به کی رای بدن

    تو از صبح سعی داشتی نظر عمو و داداش و خواهراتو عوض کنی و این درست نبود ، تو علمی به غیب نداری و چیزی نمیدونی

    حتی شرک ورزیدی زمانی که فکر میکردی اگه اینیکی برنده بشه چی میشه و نگران یه سری چیزا بودی

    گفتم رای ندی چون باید درسایی رو یاد بگیری

    اونجا بود که مادرم پرسید طیبه بنویس به کی رای میدی منم به اون بنویسم که گفتم نه مامان

    تو خودت مختاری و من نباید به تو میگفتم ،به داداشمم گفتم خودتون میدونیدا هرکی رو دوست دارین بنویسید

    من خالی میندازم

    مامان و داداشم تعجب کردن

    گفتن تو میگفتی فلانی پس چی شد بنویس بریم گفتم نه من نمینویسم از وقتی کفشامو پوشیدم تا بیام رای بدم حس کردم نباید بنویسم

    و نوشتم قدرت فقط دست خداست و بس

    این رفتارهای امروزم درسی بود تا یاد بگیرم که شرک نورزم و خدا رو قدرت بدونم

    چشم گفتم و به گفته خدا عمل کردم و اسم هیچ کس رو ننوشتم

    در صورتی که بار اول این نیتو داشتم ولی وقتی سپردم به خدا خودش هدایتم کرد

    ولی بار دوم اصرار داشتم خودم انتخاب کنم که سبب شرک ورزیدنم شد و درسی که باید میگرفتم رو خدا بهم گفت

    خوشحالم از اینکه خدا هر لحظه مراقبمه و کمکم میکنه

    یه وقتایی انقدر پنهانی هست که متوجه شرک ورزیدن نمیشم و بعد خدا آگاهم میکنه

    برای همینه استاد عباس منش میگن که هر لحظه آگاه باشین به ر4تاراتون و مچشو بگیرین

    امروز من پر بود از حس خوبی که خدا بهم داد و کمکم میکنه بی نهایت ازش سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    معصومه حبیبی افراتختی گفته:
    مدت عضویت: 4084 روز

    سلام. تعدادی از تمرینات استاد را انجام دادم و نمره پایان نامه ام 20 شد. اگر از اول ترم یعنی سال 90 این فایل ها رو داشتم و عمل میکردم معدلم هم 20 میشد. درس ها و قوانین استاد جواب میده. شک نکنید. الهی خودتون و خانواده تون همیشه سالم و تندرست باشید استاد. آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    ارمان مشایخی گفته:
    مدت عضویت: 3645 روز

    خــــ?ـــدای عزیز و مهربان ..

    دلم خوش است به بودنت

    به سفره ای که پهن کرده ای

    و بدون منت به همه میبخشی

    دلم خوش است به بخشنده بودنت

    و اینکه مرا میبخشی و در آغوشت میگیری

    دلم خوش است به قدرتت

    که از عدم، زندگی می آفرینی

    دلم خوش است به معجزه ات که اتفاق

    می افتد ومن شاد شاد فقط سر بر سجده

    میگـــذارم و میان اشـــکهای شوقم فقط

    میگویم ….. خــــــدایا شــــکرت…

    Arman M

    سخاوتمندی دنیا به اندازه

    باور شما وسعت میگیرد …

    دنیا نه از خود ثروتی دارد نه فقری

    این ذهن شماست،

    که انتخاب گر است

    همیشه دست روی بهترین ها بگذار

    کلید انتخاب در باور شماست …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    میثم مقصودی گفته:
    مدت عضویت: 2539 روز

    سلام عزیزان دل سلام بندگان خدا

    استاد سپاسگزارم از اینکه اینقدر قشنگ یاد دادی الله رو بشناسیم رب را بشناسیم خدایا سپاسگزارم از قدرت بی انتهایت

    تو این سفر کامنت های دوستان را میخوندم بعضیا با شور وشوق خاصی میگفتند ما دقیقا به فلان فایل نیاز داشتیم مثلا فلان اتفاق افتاد این فایل خیلی حالمون خوب کرد

    خب منم میخوندمشون ولی اون شور وهیجانه رو من نداشتم درسته حالم خوب میشد باهمه فایل ها که خانم شایسته گذاشتند

    اما موضوعی در رابطه با هیچکدوم نبود یا من نمی دیدم

    اما امروز صبح بعد از چند مدت بیدارشدم زانو زدم با خدای خودم ربع ساعت حرف زدم جالبه بهش گفتم تصمیم دارم فقط رو تو حساب باز کنم وگفتم فکر میکنم هیچکسی را غیر تو ندارم وفقط ازتو میخواهم که تو توانائی مطلقی وهیچ غیر ممکنی برایت نیست

    و همه چیز را سپردم به خودش با خیال راحت وتوکل وامروز هی با خودم میگفتم من به غیب تو ایمان دارم

    تو دستان زیادی داری واز جاهایی من حتی فکرشم نمیکنم مرا کمک میکنی وروزی میرسانی

    دیگه اومدم دیدم فایل فقط روی الله حساب بازکن را خانم شایسته گذاشتن ومن چقدر لبخند زدم ارام تر شدم به یقین بیشتر رسیدم در راه درستی قدم گذاشتم و منم شور وشوق دوستان را تجربه کردم خداااااایااااااا شکرت

    ودر اخر همه ی ما زیر چتر الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    اخگر شمس گفته:
    مدت عضویت: 3185 روز

    سلام و احترامات خود را خدمت استاد سید حسین عباس منش عزیز و خانم شایسته گل که با این اپتکاری عالی اش هر روز مارا با تکرار فایل ها انرژی بیشتر میبخشد از صمیم قلب تقدیم میدارم .

    عنوان که نوشتین در مورد این فایل بسیار تاثیر خوب و‌مثبت کرد بلایم سپاس گذارتان استم خانم شایسته من تقریبا‌” دوسال می‌شود که عضو استم مگر پیام بسیار کم گذاشته ام در این مدت زمان و‌بیشتر به فایل ها گوش میدادم و حال در شروع این سال جدید تصمیم گرفتم شکر که بیشتر متوجه الهام هایم باشم و عملی کنم انشاالله و‌این سال را برای خودم سال عمل گذاشته ام با توجو به آموزه های استاد و‌تعهد نامی هم برای خودم نوشتم وقتی نوشته شما را خواندم مرا به یاد تعهدم انداخت گفتم بعد از این یکی از کار هایم پیام گذاشتن در سایت خواهد بود انشاالله و این را از قدم های عملی در این سال میدانم ‌وبه همین شکل در هر لحظه به توکل الله حال کم کم یاد گرفته ام تا به صدای خدای درونم گوش بدهم و‌ بفهممش این لذت بخش ترین است که با الفاظ بیان نمیشود و اینکه به گفته استاد من هم نا اگاهانه بسیار داخل شرک شده بودم غرق شرک بودم با رواج های عنعنوی که داریم ما ‌‌شما و‌بعد از معرفی با استاد شکر فرق شرک و توحید را دانستم و هر روز بیشتر متوجه می‌شوند و همین که غرق شرک بودم برایم فایده کرد چون فرقش را مثل روز احساس می‌کنم و‌میبینم و این عالی است و هدایت خداوند است که نصیبم شده شکر و‌استاد که دستان توحیدی الله است برای خانواده عزیز گروی تحقیقاتی عباس منش باور کنید که این تحفه خداوندی است و این خود ریشه اساسی ثروت است هم در این جهان و هم در جهان دیگر خدا را صد هزار مرتبه سپاس از این عشق از این ثروت از این داده ها شکر و از راه که سراط المستقیم است شکر اینکه قدرت خلق را داده این همه چیز است زیاد پر گوی نمیکنم خوش استم و از خودم هم سپاس گذارم که با خود هم آهنگ شدم و به تصمیمم عمل کردم و‌این برایم شروع موفقیت عملی است شکر برای تک تک دوستان آرزوی موفقیت میکنم شاد باشید ثروت مند باشین و‌سعادت مند در دنیا و اخرت خانم شایسته باز هم سپاس از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    حجت اله دشت پیما گفته:
    مدت عضویت: 2843 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    هفدهمین روز این سفر پر برکت دوشنبه 7 مرداد 98

    اولین باری که این فایا رو گوش کردم گریه کردم ناخوآگاه و توی کامنتهای همین فایل هم نوشته ام. این موضوعی هست ک توی زندگی تقریبا همه وجود داره و من یه موردی رو بیان میکنم که دیگه اکثر جوون ها درگیرش هستن و اون هم قضیه شغل و سر کار رفتن هست و اگه شما هرکی رو ازش بپرسید توی ایران چطور میشه رفت سرکار قطعا میگه با پارتی!. خودمم روزگاری باورم همین بود چه زمانی که بیکار بودم و چه زمانی که سر کار بودم هرکدوم از دوستامخ که بهم زنگ میزدن که چطور کار پیدا کنیم من میگفتم دنبال کار نگردید و دنبال پارتی بگردید! ولی الان میگم به خدا توکل کنید کار پیدا میشه، اما داستان خودم من زمانی که بیکار بودم و دنبال کار میگشتم چون این باور توی وجودم بود کار پیدا نمیکردم و به هرکی هم میسپردم برام جور نمیشد تا اینکه از یه راه عجیب و غریب که بعدا ریشه اشو پیدا کردم(البته کار خدا بود) من رفتم سر کار، بعد یه مدت خواستم از اونجا بیام بیرون یه نفر آدرس یه شرکت بهم داد و گفت برو پیش فلانی و البته که میدونستم ائنجا پارتی بازی رونق زیادی داره، من رفتم و به نگهبانی گفتم با آقای فلان (که یکی از مدیرهای شرکت بود) کار دارم اول گفت جلسه هست و نمیشه و این حرفها گفتم من این همه راه از شهرستان اومدم و میخوام باهاش صحبت کنم تا اینکه اجازه داد برم بالا. رفتم پیش میز منشی که بهش بگم که با مدیر هماهنگ کنه یه آقا اونجا بود که داشت برگه پرینت میکرد(و رییس ایمنی شرکت بود که بعد فهمیدم) صحبت کردم رزومه م رو دید و نشون مدیر داد و گفت برو صحبت کن و رفتم و اوکی داد بهم و فکر میکنم اگر یک نفر توی اون شرکت بود که بدون پارتی و واسطه نزدیک وجود داشت من بودم(و بعد فهمیدم رییس ایمنی که رزومه م رو گرفت و خوند چون دیده بود هم دانشگاهی بوده ایم رفت برام صحبت کرد بدون اینکه همدیگه رو بشناسیم و شد دستی از خدا) خلاصه اونجا هم دووم نیاوردم و بعد که بیکار شدم و باز به هرکی رو میزدم کارم جور نمیشد تا اینکه باز از یک راه عجیب و غریب رفتم یه جا دیگه و… خلاصه اینکه هرجا رو آدمها حساب کردم کارم نشد و هرجا این قضیه تو ذهنم کمرنگ شد( و رو آدمها حساب نکردم و به قول استاد نمیدونستم که باید رو خدا حساب کنم) کار پیدا کردم. و این داستان همچنان ادامه دارد تا من به پیشرفتی که نهایتی براش متصور نیست برسم فقط و فقط با تکیه و توکل به خداوند…….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    سعیده و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 2478 روز

    سلام

    قبلنا خیلی روی دیگران حساب باز می کردم. روی صابخونه ام که ی وقت باهاش بد رفتار نکنم یا ی جوری رفتار نکنم که بدش بیاد و منو از خونه اش بیرون کنه. یا اجاره رو ببره بالا و چون این کار رو می کردم آخرش هم منو از خونه اش انداخت بیرون اما چون این فایل رو دیده بودم از روزی که تصمیم گرفتم مقابل ظلمش بایستم و سکوت نکنم. منو به ظاهر از خونه انداخت بیرون و به قول خودش آواره ام کرد اما چون با توکل به خدا تخواستم که مقابل ظلمش سکوت کنم. ی خونه ی عالی نصیبم شد و خدا رو شکر می کنم. ازاول بچگیم آدمی هستم که از چاپلوسی و تعریف کردن دروغی برای جلب نظر دیگران تا بخوان برام کاری انجام بدن نداشتم اما باز با این وجود شرک رو تو وجودم می بینم. چقدرروی دیگران حساب باز کردم و زمین خوردم. من قبل این فایل فکر می کردم که آدم مشرکی نیستم. اصلا تعریفم از شرک ی چیز دیگه بود اما این جا فهمیدم که من وقتی که روی کسی غیر از خدا حساب باز می کنم مشرک هستم. من روی این باورم دارم کار می کنم که خداوند بی نهایت قدرتمنده بی نهایت مثلا در مورد خلقت انسان این که چه اتفاق هایی توی شکم مادر می افته که ی بچه به دنیا بیاد تازه می فهمیم که خدا خیلی قدرتمنده بخاطر همینه که علم و دانش جایگاه بالایی داره چون ما رو با خدامون آشنا میکنه. من باور دارم که خداوند تنها منبع پول، سلامتی، آرامش، شادی، شغل خوب، فرزند سالم، همسر عالی و…. هست و برای بدست آوردن همچین خواسته هایی فقط باید روی خدا حساب باز کنم. اول این که منو خیلی دوست داره و دوم این که خیلی خیلی قدرتمنده پس چون که منو دوست داره و از دستش همه کاری برمیاد پس هرچیزی رو که می خوام رو بهم میده. خداوند به واسطه افراد که دستانش هستند به من میده. از دیگران تشکر کنم و مدام توی ذهنم بگم که خدا بهم داد این فرد ماموری از طرف خداست همین. عزت و شرفم رو بخاطر بدست آوردن چیزی زیر پا نذارم. هیچ کس هیچ قدرتی برای کمک کردن و یا نابود کردن من نداره تنها و تنها قدرت دست خداست همین.

    به نیت هام نگاه کنم. اگه به کسی احترام میذارم برای این نباشه که برای من کاری بکنه. اون هیچ کاری نمیتونه واسم بکنه این خداست که کارهام رو واسم انجام میده. من اگه جایی حرف درستی رو باید بگم باید بگم و از این نترسم که دیگران خوششون نیاد و دیگه واسه من کاری نکنن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      نرگس پرورش گفته:
      مدت عضویت: 2280 روز

      سلام بر خواهر نازنین عباس منشی ام 🌸

      سعیده مرتضوی عزیزم 🌼

      سپاسگزارم برای نوشته ی ارزشمند ت و واگویه های قوانین و باورهای قدرتمند کننده و اشتراک ش با ما 🌸🌼🙏

      خیلی خوب بود.

      خیلی دوست داشتم این قسمت رو :👇

      “من باور دارم که خداوند تنها منبع پول، سلامتی، آرامش، شادی، شغل خوب، فرزند سالم، همسر عالی و…. هست و برای بدست آوردن همچین خواسته هایی فقط باید روی خدا حساب باز کنم.”…

      “اول این که منو خیلی دوست داره

      و دوم این که خیلی خیلی قدرتمنده

      پس چون که منو دوست داره و از دستش همه کاری برمیاد پس هرچیزی رو که می خوام رو بهم میده ”

      عالی بود 👌

      تحسین ت می کنم 👏

      برای آگاهی ها و تصمیم ها و عهدهای خودت با خداوند.

      دوستت دارم ❤️

      خداوند عاشق توست ❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    امیر علی گفته:
    مدت عضویت: 2474 روز

    به نام خداوند رزاق، وهاب رحمان و رحیم.

    به نام خداوندی که تنها قدرت مطلق جهان هستی است.

    سپاسگزارم از خدایی که هر لحظه حامی و هادی من است.

    سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیزم که الگوی عملی برای شناخت و درک قوانین و عمل به قوانین جهان هستی هستند برای من.

    سپاسگزارم از خانوم شایسته مهربان و قدرتمند و خانواده صمیمی عباسمنش که حامی من در درک بهتر قوانین هستند.

    سپاسگزارم از خودم که آگاهانه این مسیر رو انتخاب کردم و هر لحظه خداوند من رو هدایت میکنه به مسیر رشد و گسترش.

    امروز روز هفدهم سفرم و 26 فروردین ماه است.

    سپاسگزارم از خداوندی که میخوام تنها قدرت زندگی من باشه.

    خدا میتونه پول و درآمد تو زندگیم باشه.

    خدا میتونه کسب و کارم باشه.

    خدا میتونه خانواده ام باشه.

    خدا میتونه سلامتیم باشه.

    خدا میتونه عشق زندگیم باشه.

    خدا میتونه دوست خوبم باشه.

    حسبی الله یعنی خدا کافی است .

    خدایا از امروز تا آخر عمرم دستم رو بگیر خدایا خودت باش تو زندگیم من نمیدونم چطور بندگی کنم خودت بهم یاد بده خودت هدایت کن چطور بندگیت کنم.

    خدایا من هیچ کسی رو ندارم فقط تنها کسی که دارم تویی خدایا من فقط تو رو دارم، وقتی شنیدم که تو برام همه چیزی از همه بریدم.

    خدایا من میخوام بنده فقط تو باشم فقط تو.

    میخوام تو برام کافی باشی.

    خدایا من رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به اونها نعمت دادی .

    وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ ﴿87﴾

    و ذو النون را هنگامی که غضبناک بیرون رفت و چنین پنداشت که ما هرگز او را در مضیقه و سختی نمی‌افکنیم آن گاه در آن ظلمتها فریاد کرد که خدایی به جز ذات یکتای تو نیست، تو پاک و منزهی و من از ستمکاران بودم. (87)

    فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ ﴿88﴾

    پس ما دعای او را مستجاب کردیم و او را از گرداب غم نجات دادیم و اهل ایمان را هم این گونه نجات می‌دهیم. (88)

    امروز از خودم می پرسم بعد از 38 سال و 10 از تولدم دستاورد زندگیم چیه هستش؟

    امروز از خودم می پرسم آیا از زندگی خودم تا این لحظه راضی و خشنود هستم؟

    آیا به خداوند قدرت مطلق جهان هستی ایمان آوردم؟

    یه عالمه سوال از خودم دارم که هنوز جوابی براشون ندارم، فقط دارم حرکت میکنم و ایمان دارم و امیدوارم به جواب ها هدایت بشم.

    استاد عزیزم سپاسگزارم بابت این فضای معنوی فوق العاده که باعث میشه من بیشتر فکر کنم و شروع کنم به سوال پرسیدن البته سوالی که باعث رشد و ارتقای من در زندگیم باشه.

    سپاسگزارم سپاسگزارم و سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: