فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 61 (به ترتیب امتیاز)

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محسن روزبه گفته:
    مدت عضویت: 2907 روز

    بنام الله که تنها ذاتی است که همه موجودات و آفرینش او را بالفطره ستایش می کنند و فقط اوست که شایسته پرستش است ،هیچ کس همتای اونیست ،قدرت تنها در ید و دستان اوست ،و رحمتش بر عام و خاص گسترانیده شده است ،بر احوال همه بندگان و موجودات آگاه است و از خواسته ها و نیازهای بندگان خویش آگاه است ،از او همیشه خیر و خوبی و نعمت به ما می رسد و خداوند از فضلش به بندگان و ما میدهد ،خداوند هیچ گاه دیر نمی کند و زمان و مکان درست ما را می داند او همه موجودات را رزق و روزی میدهد ،او مورچه را در دل خاک ،ماهیان مختلف ریز و درشت را در اعماق دریا ،و موجوداتی که ما نمی توانیم ببینیم و اطلاعی از آنها نداریم را روزی می دهد ،خدایا من را ببخش که با جهالت و نا آگاهی شرک می ورزیدم و ببخش که بر خودم ستم کردم ،ای نعمت دهند و ای صاحب و فرمانروای من، من را به راه راست هدایت فرما و نور ایمان و باور قلبی به خودت را در قلبم قرار ده ،ای کسی که تمام هستی تجلی توست و ای کسی که هیچ کس و هیچ چیز از حیطه حکومتت خارج نیست تنها تو یاری دهنده و کمک کننده من هستی،ای خدا بزرگ،وقتی به خودم به سلامتیم به خانواده خوب و به زیبایی ام به تحصیلات خوبم به هوش و ذکاوت عالی ام به قدرت ،و به خنده روی لبهایم و همه اینها نگاه میکنم میبینم که تو چقدر من را دوست دارشته ای و داری خدایا ممنونم،خدایا ایمان را قوی کن ،پروردگارا در این لحظه و در این مکان و در این جمع متعهد میشوم که قدرت را همیشه و در همه حال از آن تو بدانم با تمام وجود و هر کمکی از طرف کسی را بعنوان دست تو تو ببینم و بدانم و متعهد میشوم که عمدا گناهی انجام ندهم و اگر سهوا گناهی نا خواسته انجام دهم همانا تور بخشنده میابم و طلب بخشش می کنم و همچنین متعهد میشوم که در هر کاری بر تو توکل کنم زیرا تو منشا ثروت و فراوانی و وفور و فراوانی هستی.

    خدایا شکرت

    با آرزوی سلامتی و ثروت و وفور و فراوانی برای همه دوستان خوبم و همچنین استاد عباسمنش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  2. -
    محمد آصف باقری گفته:
    مدت عضویت: 2490 روز

    سلام استاد عزیز،

    خیلی خیلی ممنونم استاد، این برجسته ترین نکته ای است که من از شما آموختم، خدا کند که به یاری خدا همیشه در زندگی ام به کار ببندم، این حقیقتی است که همیشه در وجود من بوده و هست، وفقط خدا می تواند این شرک را از وجودم پاک کند. من اعتراف می کنم که به اندازه یک بچه از خدا نمی ترسیدم. و این همان ترمزی است که باعث شده من به آنچه که خواسته من بوده نرسم. در حالی که خدا جانم را در 99.999999 درصد از خطر کامل مرگ حفظ کرده و بعد از رفع خطر فقط گفتم که من شانص آوردم و هیچ قدر خدا را به زبان نیاوردم. این در حالی است که حالا من در مهاجرت به سرمی برم، از این لحظه به بعد سعی می کنم که خودم را غریب احساس نکنم چون خدا با من است. استاد خوبم خیلی ازت متشکرم که این احساس را در فکر مرده من زنده کردید و این ذهن مرا با قلب پیوست دادید البته نه شما این کار را کردید بلکه خدا خواست که شما وسیله باشید برای هدایت من، من با تمام وجودم از خدایم متشکرم. از شما هم متشکرم که خدا شما را وسیله هدایت من قرار داد. من با این که خدا این قدرت بی نهایت را داشتم از همه می ترسیدم، در سمینار های دانشگاه صدایم، دست هایم می لرزد. و در خلوت که گناه می کردم اصلا خدا را نمی دیدم، حس نمی کردم. این فایل را من یکی از شاه کلید اعتماد به نفس می دانم با خداوند خدا که کلید تمام موفقیت همین است. از خدا می خواهم که من و شما و همه را در پناهش حفظ کند که او تنها بر اعمال ما آگاه است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    رسول میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2657 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و تمام دوستان مهربان.

    واقعیت بنده حدود ۶ ماه هست عضو سایت شده ام ولی در قسمت نظرات دیدگاهها فعال نبودم ولی با متن متحول کننده خانم شایسته در قسمت ۱۷ امین روز سفر تصمیم گرفتم بیشتر وارد جمع صمیمی این خانواده بشوم.

    جمله (فقط روی خدا حساب باز کن) دنیایی از آرامش ،نعمت،ثروت،سلامتی و هزاران سر فصل زیبا برای زندگی هر کدام از ما دارد.

    وقتی فکر میکنم به خودم میگم چقدر افکار شرک آلود در ذهنم دارم. بخاطر قولهای دیگران و قدرتی که به انسانها در ذهنم داده بودم و آخر پوچ پوچ پوچ در اومد، چقدر من درد کشیدم …. و خداوند را سپاسگذارم که با این جمع صمیمی آشنا شدم و لیاقت آرامش داشتن را به من هدیه داد. . .

    شاد و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    طیبه مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3074 روز

    به نام خدای عزیز وحکیم

    خدایا سپاسگزارم که باز هم فرصت دادی تا امروز هم این جهان را خودم را این مکان مقدس را ببینم وتحربه کنم .ببینم بشنوم وعشق بورزم .

    فایل فقط روی خدا حساب باز کن را من جز اولین نظرات همسفریم گذاشتم وبا دیدن این فایل باز لبخندی از عشق بروی لبانم مینشیند .

    سالها خیلی از آدمها روشون حساب باز کرده بودم پدر مادرم دوستانم واطرافیانم .

    یه جوری جو منو گرفته بود اونم جووو دیگران واینکه پشتتن .

    یه روزی قشنگ اومدم پایین پوستم خالی شد من وموندم وخدا فقط آخه خدا همیشه میمونه و هیچکس جز ذات ابدی او پایدار نیست .

    وقتی تنها شدم به خودم قول دادم که دیگه از هیچ کسی انتظار نداشته باشم اون روزا روی اون بقیه افراد و دیدم که خدا خواست تو گوشی بخورم که ببین طیبه جان اینها بی که یه روز خیلی از خودت براشون کندی حالا ببین تنها ت گذاشتن و براشون مهم نیستی حالت خوبه یانه .؟؟؟؟اره خدا دوستم داشت بقول استاد که این بلا رو سرم آورد تا بفهمم حتی روی خودمم حساب باز نکنم چون تنها وامها وامها یه نفر میشه به وعد ه هاش ایمان آورد و دل خوش کرد که خداوند وعده اش حقوق است و هرگز خلف وعده نمیکنه .

    این روزها خیلی آرامش خوبی دارم راحت آره با نه میگم برامم مهم نیست دیگه آدما منو بخوان یانه یا منو تنها بذارن یا نه یا دوستم داشته باشد یانه .

    دیگه خودمم وتو تو زندگیم مهمی که حالا پیدا ت کردم گمشده ی من .

    خدایا منم مثل استاد می‌خوام سعی کنم انسان توحیدی باشم و دارم در این مسیر حرکت میکنم که فضای شرک آلود ذهنم و به فضای توحیدی تر وتوحیدی تر برسونم و این تا لحظه مرگم با منه .

    عاشق این حرفم :

    خدا منه قلب من روشنه ???????

    آره تویی تنها عشق تنها حامی تنها شریک و تنها دوست .

    با خدا هیچکس تنها نیست همراه همیشگی خدا .???????????

    خدا خدا ورد زبونمه خدایا احساس میکنم آدمها خیلی تورو فراموش کردن یا هنوز بوی پیراهن یوسف به مشام شون نرسیده .

    تا زلف یار در آبادی من است هر لب که خنده ای کند از شادی من است .خدایا عاشقتم محصور کردی منو با خودت راه گریزی ندارم حبسم کن به زنجیر عشقت که همون روز اول اینو ازت خواستم خدایا شکرت .

    نزدیکای عیده من هر سال یه عادت زیبا دارم که هیچ وقت لباسهای سال گذشته رو به تن نمیکنم روز عید .البته خیلی وقته فهمیدم تغییرات و حال خوب از درون نشات میگیره . از خدا خواستم مثل هر سال پول لباس منوجور کنه .

    مادرم امروز گفت من بهت پول میدم بخری گفتم خدایا شکرت تو دلم که مثل همیشه پاسخ میدی .

    بعدیاد فایل فقط روی خدا حساب باز کن افتادم وعجب هدایت میشیم .گفتم خدایا مادرم پول داد یا نداد از دست دیگه میدی روس حسابی باز نکردم جالب اینجاست گفتم با ایمان مامان پول سو خدا جور میکنه چون یه عددی گفتم برای ذهن مادرم قابل باور نبود گفت باش برو تا خدا بهت بده منم با لبخندگفتم میده ایمان دارم .

    خدایا شکرت این روزا انگار به خواسته هام چسب کمتری زدم که دارن خودشون به سمتم میان .ببخش منو امروز خیلی دری وری گفت ذهنم باید کنترلش میکردم البته خوبی آگاهی اینه که اینبار خیلییییی کمتر ناراحت میشم چون قانون ومیدونم وتازه کلی هم از درون آرامش دارم فقط نمی‌دونم این ذهنم عین زنها ی سر کوچه چقدر تازگیا حرف میزنه ?????عیب ندارد رامش میکنم حرف گوش کن میشه .

    در پناه خدای حامی حکیم و علیم وسمیع ورزاق وغنی زندگیتون بچپر از لبخند وشااد ی وعشق وارامش وصلح ودوستی وثروت وخوشبختی روزافزون باشه .

    ??????????????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    ندا یزدانی گفته:
    مدت عضویت: 2222 روز

    با سلام و احترام به همه دوستان عزیزم

    من امروز نگاه کردم و دیدم که ۷۰۰ و خورده روزه که من عضو این سایت هستم و یادمه روزهایی که بچه ام رو از دست داده بودم به این سمت هدایت شدم و فقط از قسمت عقل کل استفاده کردم و تونستم افکارم رو تغییر بدم. یادمه حالم خیلی بد بود و به نظرم دنیا به آخر رسیده بود نظرات عقل کل خیلی بدرد من خورد و من تونستم با کار کردن رو افکارم بازم بچه دار شم ولی بازم بچه ام رو از دست دادم اینبار بازم ناامید و درمونده بازم تلاش کردم و من دوباره بچه دار شدم ولی اینبار سریع تر از دفعات قبل طعم تلخ از دست دادن رو حس کردم دیگه دکترا و اطرافیان قطع امید کردن من و گفتن خدا نمیخواد و راضی باش به رضای خدا

    ولی یه حسی از درونم دوباره من و به تلاش بیشتر مجبور میکرد اینبار از خدا خواستم هدایتم کنه و با امید زیادی قدم برداشتم و به هیچکس هم چیزی نگفتم چون از نظر دیگران دیوانگی محض بود که من دوباره تصمیم بگیرم برا بچه دار شدن

    خدا هدایتم کرد به سمت به دکتر قدیمی تو شهرمون و قدم به قدم جلو رفتم

    اینبار همه چی و سپردم به خدا و توکل کردم به خودش

    من و همسرم هیچ مشکلی نداشتیم حتی آزمایش هایی رو که انجام داده بودیم تا خارج کشور هم فرستادیم و هیچ مشکلی نبود ولی ….

    اینبار سپردم به خدا

    در کمال ناباوری ماهی که اصلا انتظار نداشتم باردار شدم و جالبه که من از روز اول تا روزی که زایمان کردم یه کلمه رو مرتب از دهن دکترم می‌شنیدم اونم کلمه عالی بود

    هر بار که نوبت چکاپ میشد تو ذهنم فقط میگفتم تنها امیدم خدایا تویی و این دکتر دستی از دستان توست

    ماه به ماه خیلی عالی پیش رفت و زایمانم هم به بهترین شکل ممکن صورت گرفت و خدا بهم یه پسر نازنین داد

    واقعا نمیدونم چطوری شکر خدا رو بکنم

    هر کی از داستان من خبر داشت و فهمید که من پسر دار شدم به کسایی که بچه دار نمی‌شدند و مشکل داشتند پیشنهاد میکنن برید پیش فلان دکتر این بنده خدا جواب گرفته

    ولی من میدونم چه جوری جواب گرفتم

    وقتی که از همه دکترا قطع امید کردم و فقط سپردم به خودش و تنها وتنها قدرت رو در دستان خدای عزیزم دیدم

    خدارو شکر میکنم الان پسرم وارد ماه ۴ زندگیش شده وجالبه که من به خاطر شرایط روحی بد و مالی بازم ناراحت از خدا خواستم هدایتم کنه و به سمت این سایت هدایت شدم خیلی برام جالب بود تازه فهمیدم استاد عباس منش چقدر فایل های طلایی روی سایت داره و من اصلا ندیده بودم شاید اگر ۴ سال پیش دیده بودم زودتر به نتیجه می‌رسیدم

    حالم به خاطر بعضی مسائل خیلی بد بود و الان با دنبال کردن این سفرنامه و دیدن فایل های استاد حالم خوبه دیگه نگران نیستم و آرامش دارم توجه ام روی نکات مثبت زندگیم بیشتر شده

    یه حسی بهم میگه اتفاق های خوبی در راهه

    خیلی ایرادهامو فهمیدم

    یکی همین غر زدن ونالیدن که چرا اوضاع اونجوری که من میخوام نیست

    و الان میگم که اوضاع میخوام‌ چه جوری باشه ومیگم خدا درستش میکنه

    خدا رو سپاسگزارم بابت هدایتم به این مکان

    خدا رو سپاسگزارم که با شما آشنا شدم

    خدا رو سپاسگزارم بابت همه نعماتی گه به ما داده

    مچکرم از شما دوستانی که وقت میزارند و داستان هاشون رو می نویسید و این خودش کلی انرژی میده که ادامه بدیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  6. -
    آرام گفته:
    مدت عضویت: 1424 روز

    روز 17 سفرم

    استاد بزرگوارم و مریم خانم عزیزم

    خدا را شکر می کنم که اینجا هستم و این آگاهی ها را دریافت میکنم

    من طبق آموزه های قدم اول از 12 قدم استاد

    3 روز هست که باورهایم را صبح می‌نویسم و شب قبل از خواب هم می‌خوانم

    و همش در فکرم دارم کار میکنم که بگم قدرت فقط دست خداوند هست

    و قدرت را به او بدهم در همه چیز و البته در اول راه هستم

    اما باورتون نمیشه امروز با دوستم رفتم پیاده روی و باوری که درباره ازدواج نوشته بودم که دوستم همان پیشنهاد را بهم داد برای ازدواج و مهاجرت ام با یکی از اقوام شان

    همان لحظه که بهم گفت باور کنید هیجان زده نشدم و فقط نگاهش کردم و تو دلم گفتم خدایا اینو تو برام فرستادی، این فقط از تو ساخته است که نوشته های من رو میدونی و روزم رو ساختی

    وقتی برگشتم خونه فقط به این فکر میکردم که این یک نشانه هست که خداوند میگه عزیزم تو مسیر هستی و منم کنارتم

    خیلی خوشحالم که الان هرچند که تازه کارم میتونم دلیل اتفاقی که پیش میاد رو میتونم بفهمم و نگاه عالی و خوبی بهش داشته باشم

    و البته بگم به خودم گفتم دوستم دستی هست از دستان خداوند برای رسیدن من به یکی از خواسته هایم و هر اتفاقی در این مورد بیفتد 100درصد به نفع من هست

    و در دفترم نوشتم خدایا سپاسگزارم برای اتفاقات خوب و ناجالب زندگی ام که همه اش فقط و فقط به نفع من هست

    خدارا شکر میکنم برای بودن در مسیر و فهمیدن این مسائل عالی

    خدارا شکر میکنم برای بودن در کنار شما عزیزانم

    مریم خانم عزیزم ممنونم برای ای سفر رویایی باهم که هر روز واقعا جهت خوبی به زندگیم می دهد

    سپاسگزارم 🌹🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    علیرضا نقدیان گفته:
    مدت عضویت: 1787 روز

    به نام خدا

    روز هفدهم

    این آیه و اذا سالک عبادی…. به طرز عجیبی به دلم نشست اولین باری که باهاش به مدل شما آشنا شدم و با دیدگاه استاد بهش نگاه کردم واقعا قلبم داشت از این شدت هیجان میومد تو دهنم و چندین بار پلی کردم پشت سر هم و هی به خودم میگفتم

    که ببین خدا اینهمه مدت چه باحال باهات صحبت میکرده و چقدر ساده باهات حرف میزده ولی تو جزو یا ایهاالذین آمنوا نبودی که بشنوی ببینی چقدر راحت و ساده داره خدا باهات حرف میزنه چقدر به زبون فارسی و ساده بهت میگه که چی به چی هست ولی تو که تو قلبت مرض بود دنبال تاویل آیات متشابه بودی و اصل رو گذاشته بودی کنار

    واقعا قبلا من کلی توی قرآن دوره شرکت میکردم و هر سال یه دور قرآن رو میخوندیم و گوش میکردیم ولی هیچ درکی از قرآن نداشتم به این خاطر که فقط از روش میخوندیم اونم برای ثوابش و… و خواندن قرآن اون زمان برای من انچنان لذتی نداشت و خیلی وقت ها ازش فراری بودم اما بعد از آشنا شدن با این مباحث

    یک مفهوم و درک عمیقی از این کتاب پیدا کردم و هر روز داره این درک من بیشتر میشه که چقدر این کتاب معجزه آساست و چقدر با قوانین جهان هماهنگه چقدر درست و خالصه آگاهی های این کتاب و چقدررررردخالص که برای هر قسمتی از زندگیت پلن داره که چیکار کنی که موفق بشی و تجربه بهتری از زندگی کردن داشته باشی

    چقدر خدا منو دوست داره الان میفهمم چون من انسان با ارزشی هستم و کلی میتونم سیستم رو گسترش بدم و فقط برای خدا کار میکنم منظور همون یک درصد وظیفه بندگی بقیه رو خدا برات درست میکنه و فقط خودش نیازه اگه قبولش کنی

    دست های خدا میان کمکت از بی نهایت طریق برات کار انجام بدون هیچ منت بدون هیچ‌ گونه سو استفاده ای و…. و این خدا خیلی با مرامه نه پشتت رو خالی میکنه نه گول میزنه تو رو و نه…. خبلی دوست داره خیلی از وجود بنده های مخلص لذت بیشتری میبره

    اینکه میبینه که یک فرد سیستم رو گسترش میده و به ذات الهی خودش نزدیکتر میشه و حرکت در راستای سیستم اتفاقات خوب رو برای ما رقم میزنه توی زندگی و خدا رو شکر که این سیستم قوانینش پایداره و ثابته و به قول قران در سنت خدا تبدیلی ایجاد نمیشود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    Kosar گفته:
    مدت عضویت: 1591 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    روز هفدهم سفرنامه شروع با فایل روی خدا حساب باز کن.

    خدایا شکرت که امروز هم به من فرصت خلق زندگیم را دادی.

    شکرت که هر روز هدایتم می کنی.

    استاد من این فایلو قبلا گوش داده بودم ولی انگار الان تازه فهمیدم داخلش چی هست و شما چی گفتین.

    با خودم میگم چی شد اخه؟ منکه اینو قبلنم گوش داده بودم پس چرا کلمات برام تازگی داشت و من باز فهمیدم که تکاملو نادیده نگیرم، من بزرگ تر شدم و رشد کردم.

    با خودم میگم واقعا چه زمان هایی بود که من به بقیه قدرت می دادم و فکرشم نمی کردم یه شرک خیلی خفی در دلم دارم.

    واقعا چرا احساسش نمی کردم چقدر مخفی بوده خدای من!!

    من حتی به پدر و مادرمم قدرت داده بودم که اون ها زندگی منو به دست دارن و می تونن کمکم کنم.

    چقدر من رمان خوندم و داخل همشون یه عالمه شرک بود.

    یه عالمه روی بقیه حساب کردن بود و یه عالمه زمین خوردن…

    چقدر قدرت رو به دستان بقیه دادن بود…

    اینکه بقیه بهت اسیب می زنن، بقیه چشمت می زنن، برات دعا می نویسن زندگیت بد شه، اگه باهاشون دشمن بشی تو رو پیش بقیه بد می کنن…

    و همه اینا قدرت دادن به غیر خدا بود…

    منم یه زمانی این جوری بودم…

    یادمه می گفتم خوش به حال فلانی باباش چه دوستای با نفوذی داره این جوری همه کار براش می کنن..

    توی اداره بهش کار میدن، یه کار اسون پیدا می کنه و هزار تا چیز دیگه… غافل از اینکه بابا اینا همه شرکه.

    تنها کسی که قدرت داخل دستاشه خداونده خودش گفته که چه وقتایی که همه می خوان یک ادم رو از عرش به فرش بکشن و من نمی زارم و چه زمان هایی که می خوان به عرش برسوننش و باز هم من نمی زارم.

    و اینجوری می فهمیم که اگه قدرت رو بدی به دستای اون، تو رو به عرش می رسونه و اگه قدرت رو یک عامل بیرونی بدی از عرش  با کله می یوفتی روی فرش..

    خدایا تو چقدر بزرگی، چقدر خوبه که من تورو عامل قدرت می دونم و خیالم راحته که تا با دادن قدرتت به من برای ساخت زندگیم، خیالم راحته که هیچ کس و هیچ چیز نمی تونه داخل زندگیه من تاثیر بزاره. شکرت خداجون شکرت♥

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    مهدی بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1917 روز

    سلام دوستان ⁦(◍•ᴗ•◍)❤⁩

    خیلی وقته تو سایت پیام نزاشته بودم

    یه وقفه طولانی بوجود اومده بود. ولی دوبار با تعهد شروع کردم. یک ماهی هست و الان دارم بعد مدت زیادی اولین پیاممو تو سایت میزارم.

    تو این مدت اوضاع خیلی برای من بهتر شده.

    کاملا احساس میکنم که ادم بزرگتری شدم و زمانی که دوباره با مشکلات قبلیم رو در رو شدم کاملا تفاوت دیدگاهمو نسبت به قبل فهمیدم و اینکه چقدر راحت همشون دارن حل میشن.

    زمان هایی که حالم بد میشه ولی خیلی سریع کنترل ذهنمو بدست میگرم. در صورتی که اگه همین اتفاق سال قبل میفتاد کل روز یا هفته بخاطرش ناراحت میشدم. ولی حالا میبینم این اتفاقات اصلا اونجوری که فکر میکردم نبودن و یا اومده بودن تا چیزی رو به من بگن. کافی بود فقط جور دیگه ای نگاهشون کنم. تا همون اتفاقات بشن خاطرات خوب زندگیم.

    بنظر من انرژی های منفی توهمی بیش نیستن. خیلی منطقی بنظر میان ( که البته خاصیت توهم هم همینه ) ولی فقط اینو میدونم که واقعی نیستن. هر جا که احساس منفی پیدا کنم فقط باید دیدمو نسبت بهش عوض کنم . چون حتما یه جایی رو اشتباه فهمیدم . تنها انرژی جهان انرژی پاکی و خوبیه.

    کافیه کمی بیشتر دقت کنید تا از همه جای جهان انرژی مثبت دریافت کنید⁦(◍•ᴗ•◍)❤⁩

    شاد و پیروز و ثروتمند در پناه حق ⁦(◍•ᴗ•◍)❤⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    مستانه اقبالهء گفته:
    مدت عضویت: 2172 روز

    به نام خداوندی که از رگ گردن به ما نزدیکتره

    سلام به استاد عزیز ومریم بانو ودوستان عزیزم در این سایت توحیدی

    خدارو شکر می کنم که این فایل نشانه ی امروز من بود وخداوند رو شاکرم که منو هدایت کرد به بهترین استاد دنیا وبهترین سایت توحیدی

    توحیدی یعنی فقط یک قدرت در جهان هست واون هم بزرگترین فرمانروای جهان رب العالمین هست که ما هر چه می خواهم فقط باید از او بخواهیم

    شرک یعنی قدرت دادن به دیگران وعوامل بیرونی

    وقتی برادران یوسف می خواستند اورابه چاه بیفکنند

    یوسف لبخندی زد

    یهودا برادر یوسف پرسید چرا میخندی ؟

    اینجا که جای خنده نیست

    یوسف گفت:روزی در فکر بودم چگونه کسی می تواند به من اظهار دشمنی کند با اینکه برداران نیرومندی دارم

    اینک خداوند همین برادران را برمن مسلط کرد

    تا بدانم نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد

    آیا خداوند برای بنده‌اش کافی نیست

    سوره ی زمر آیه ی36

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: