زیبایی ها را ببینیم - صفحه 24
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-22.gif
800
1020
گروه تحقیقاتی عباس منش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباس منش2015-09-12 13:15:272020-08-22 01:48:58زیبایی ها را ببینیمشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام الله، یگانه خالقِ هستی
سلام.
زیبایی ها و نکات مثبت زندگیم:
خدایا شکرت که در آرامش میخوابیم و بلند میشیم.
خدایا شکرت برای نعمت خواب.
خدایا شکرت برای کولر و خنک شدنمون.
خدایا شکرت برای آب، برق، غذا، مسکن، خانواده، سلامتی، آرامشم.
خدایا شکرت برای نعمتِ دوستی و محبت و این چرخه ی دائمی در جهان.
خدایا مرسی که دیشب دورهم بودیم با خانواده ام و بسیار خوش گذشت بهم.
خدایا شکرت برای پسرم، سلامتی مون.
خدایا شکرت که هر روز با حس خوب رختخواب ها و اتاقمون رو مرتب میکنم.
خدایا شکرت برای ته چینِ خوشمزه ی مادرم.
خدایا شکرت برای شادی های کوچک و فراوانِ زندگیم که حسِ خوب خلق میکنن برام.
4 ماهگیِ حافظ جانم مبارک.
4 ماهِ پیش، 2 اردیبهشت جان، ساعت 13:40 دقیقه قندِ نباتم وارد زندگیمون شد. الهی شکرت بی نهایت.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدایا شکرت شکرت شکرت.
به نام او
سلام.
– شناساییِ یه باگِ اساسی تو خودم الان، ساعت 3 بامداد:
شرک در زمینه ی ارتباطاتم.
که حرفِ یه آدم، مخصوصاً بعضی افراد، خیلی تو ذهنم صداش بلنده…
میرم تو لاکِ دفاعی، توضیح دادن، توجیه کردنِ خودم…
یعنی ترس دارم از قضاوت شدن.
ترس از ضعیف بودن یا ضعیف به نظر رسیدن…
ترس از سرزنش شدن…
ترس از اشتباه کردن و کافی نبودن…
چیه این ماسکِ قوی بودن که زندگی رو کوفتِ من کرده گاهی؟؟؟؟
اشکال نداره سمانه جان.
هر وقت درد رو متوجه شدی میتونی اقدام کنی برای درمان، نگران نباش.
راه درمان چیه؟
دقیقا چیزی که من و کودکِ درونِ آسیب دیده مو میترسونه برم تو دلش…
میترسم از سرزنش، اتفاقا صاف وایسم و قایم نشم…
دستِ سمانه جانِ معصومِ درونم رو بگیرم و دوتایی بایستیم در برابرِ اون فکر یا رفتار یا حرفی که بهمون حسِ ترس داده یا میده…
مسیله صدایِ اون فرد نیست که منو آزار میده.
مسیله صدای توی ذهنِ سمانه ی بالغه که هنوز فکر میکنه کوچولو و آسیب پذیره و تغییر رو باورِ جدی نکرده.
که صدای یه فرد، نظرش، رفتارش میتونه باعث شه من به جنگ بخورم با خودم…
درست میشه ان شاالله.
با هم بهتر میکنیم اوضاعِ زندگیتو سمانه جانم.
همه ی اینایی که گفتم دقیقا بر میگرده به کُدِ احساس لیاقت و ارزشمندی
من ضعف دارم روی احساس لیاقت و ارزشمندیم الان و این لحظه و دارم اسیب میبینم.
خبر خوب اینه که راه حل داره این درد.
درمان داره این درد.
اولش میخواستم تو فایل جلسه 2 دوره احساس لیاقت که در مورد گفتگوهای ذهنیه بنویسم، ولی سر از اینجا درآوردم.
خیره حتما.
– خوندنِ کامنتِ سعیده جانم که برای من الهام بخش بود.
abasmanesh.com
– دردم از یار است و درمان نیز هم…
دل فدای او شد و جان نیز هم …
– الان فهمیدم حکمتِ بیداریم این ساعت چی بود.
یه پله خودشناسیِ عمیق تر…
اول شهریور 1403 مبارک.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت.
به نام الله یکتا
سلام
نکات مثبت و زیبایی های امروز:
حافظ جون رو حمام کردیم.
حمام بردن نوزاد یکی از سخت ترین کارهاشه چون حساسیت بالاست در حمام بردن.
من با مادرشوهر مهربانم حافظ جان رو حمام میکنیم.
یه بار با همسرم بردیم حمام حافظ رو، و یه بارم چند روز پیش خودم تنهایی بردمش حمام و تو لگن شستمش.
پذیرفتم که تدریجی و تکاملی دارم یاد میگیرم و انجام میدم.
خودم که خیلی راضی ام از عملکرد و آرامش خودم.
بحث هدایت مطرحه.
وقتی چند روز پیش تنهایی بردنش حمام تو لگن آب گذاشتمش و سریع اب ریختم روش و آوردمش بیرون، خودم هم باورم نمیشد اگه یکی میگفت سمانه تو این کار رو میکنی.
اما وقتی هدایت میشی، تو دیگه نسخه قبلیت که میترسه یا بلد نیست، نیستی.
تو شجاع میشی و میری تو دل ماجرا…
الهی شکرت
خدایا شکرت برای همه ی خوراکی های خوشمزه ای که نوش جان میکنم هر لحظه.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت
به نام الله
سلام
نکات مثبت امروزِ زندگیم، سه شنبه 30 مرداد 1403.
چای تازه دم کردیم، با همسرم نوش جان میکنیم.
خدایا شکرت برای این لحظه.
امشب باد میومد و به صورت و دستم میخورد وقتی تو دفترم داشتم مینوشتم.
لحظه ی جذابی بود، الهی شکر.
صدای اوازهای متفاوت پرندگان میاد هر روز.
مرسی که خونه مون تو محیطی شبیه باغ یا جنگله.
امروز تقریبا 2 ساعت برق قطع بود، که آب هم بعدش قطع میشه، ولی ما چون طبقه اول هستیم تا اب بیاد و قطع بشه ما هنوز آب داریم. (به خاطر پمپ، چون پمپ آب به برق وصله)
خیلی عالی خودم و حافظ رو مدیریت کردم در بی برقی و بی آبی.
با یه پارچ آب شستمش که خنک هم بشه قند عسلم.
خدایا شکرت وقتی چند روز پیش مارمولک دیدم، جاروبرقیِ سالم داشتیم و برق هم وصل بود و تونستم سریع اقدام کنم و بگیرمش.
اولش که ترسیدم حسابی، ولی چون بچه دارم شجاعتم اکتیو شد و سریع گرفتمش.
اینم شد تجربه ای برای سمانه جون.
افرین عزیزم.
کامنت خوندم امروز، الانم دارم کامنت مینویسم، الهی شکر برای این فعالیت هام.
امروز کنار پسرم نیم ساعت خوابیدم ظهر، الهی شکرت.
الحمدالله برای سلامتی اعضای خانواده ام و خودم.
حمام رو شستم، خوشحال شدم از تمیزیش، الهی شکر.
چند وقتی بود دلم میخواست که تمیز شه.
تلاشم رو برای تمیزیش کردم امشب.
یه سوالی هست از جانب ذان نجواگرم که گاها میپرسه چی داری امروز یا امشب بنویسی اینجا، چیزی نداری ها…
بعد من میام بنویسم که به خودم و اون ثابت کنم همیشه چیزهای زیادی هست برای تشکر.
و من سعی مو میکنم اشکارترینش رو در اون لحظه اینجا بنویسم.
همین سعی منو نگه میداره تو مسیر.
الهی شکر.
تازه ذهن نجواگرم امشب میگفت دیشب نیم ستاره ات هم که کم شده دیگه انگیزه نداری بنویسی، گفتم خیر، من کار خودمو میکنم فارغ از توجه به ستاره.
به قول خواهرزاده جانم محیا جان، مهم اینه من تمام تلاشمو کردم حالا نتیجه امتحانم چی بشه اهمیت نداره…
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدایا مرسی که هستی.
به نام خدا
سلام.
قشنگی ها و نکات مثبتِ زندگیم:
پدر شوهر مهربانم سورپرایزمون کرد در جهتِ رسیدن به یه خواسته ی زیبا.
دو تا نشانه ی مستقیم دیدم در رابطه با خواسته ی زیبامون.
قشنگ دلم قرصه که میشه، علارغمِ دو دو تا چهارتا کردن های منطقیِ پیشِ رو.
الهی شکر.
برکتی که تو زندگیمون جاری هست.
اکسیژن فراوان و رایگانی که هر لحظه ازش استفاده میکنم.
پسرِ قشنگ و قندِ نباتم.
امروز یه لباس قشنگ سفارش دادم برای قند نباتم.
لبخندهای قند نباتم بهمون.
نعمتِ کولر، آب، برق، گاز، موبایل، اینترنت و …
الهی شکرت.
کامنت خوندم.
پولی که به کارتم واریز شد.
روزیِ فراوانِ پسرم، خودم و همسرم.
سلامتیِ حافظ جان و خانواده ی نازنینم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت.
به نام خدا
سلام.
قشنگی ها و نکات مثبتِ زندگیم:
دیروز حافط جانم رو بردیم دکترش، الحمدالله همه چیز عالی.
الهی شکرت برای سلامتیش، برای سلامتی مون.
اسان و راحت با تپسی رفتیم مطب و برگشتیم.
مامان مهربونم همیشه همراهیم میکنه برای دکتر بردن.
دکتر حافظ خیلی مهربون و خوش اخلاقه.
حافظ کلی بهش خنده های قشنگ کرد دیروز.
الهی شکر برای ویژگیِ مهربونی و خوش اخلاقی و خوش قلبیِ انسان ها.
نهار پختم، اینکه با بچه غذا میپزم خیلی اعتماد به نفسمو بالا میبره هر بار.
الهی شکر.
الان دیدم نیم ستاره ام کم شده، جالبه همین روزها از ذهنم گذشت کی نیم ستاره اخر رو میگیرم و 5 ستاره پر میشه ولی امروز برعکس شد، خیره.
زیاد ناراحت نشدم، و این برام مهمه، یعنی مقداری از چسبندگی و وابستگی ام کم شده.
الهی شکر.
دیروز خیلی شیک و عالی، خدا حافظ جون رو خوابوند.
یعنی کیف کردم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت.
به نام خدا
سلام.
نکات مثبت امروز.
خونه مامانم اومدیم، بسیار خوب بود، خاله جون های حافظ رو هم دیدیم، کلی شادی کردن با حافظ جون.
کامنت سعیده جانم رو خوندم و خوشحال شدم.
گپ زدیم با مامانم.
غذاهای خوشمزه خوردیم، لوبیا پلو و قورمه سبزی.
اولین تجربه ی حموم بردنِ حافظ جون،خدا بهم گفت منم بردم، خیلی اسون و لذت بخش بود، کاملا مشخص بود هدایتی بود، چون با شجاعت بردمش و آوردمش، پسرم خنک شد، الهی شکرت.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت.
به نام اللهِ یگانه.
سلام.
زیبایی های جمعه جونم، 26 مرداد 1403.
1- یه تجربه ی جدید بانکداری – اینترنتی رو انجام دادم برای همسرم.
خیلی ساده و سریع.
خوشم اومد از آسانیش.
البته که اعتبار آسانی و لذت بخش بودنش از الله میاد.
2- خواب و استراحتِ خوبمون.
3- یه کنترل ذهنِ درون خانوادگی انجام دادم همراه با عطوفت و انسانیت، به خودم افرین میگم، الهی شکر.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکر
سلام رویا جانِ نازنینم.
قند تو دلم آب شد کامنتتو خوندم.
مرسی عزیزم.
قند نبات الان در حال شیر خوردن و لالاست.
حتما براش میخونم در اولین فرصت.
خیلی مرسی از عشقی که میفرستی برامون.
بی نهایت عشق و نور و زیبایی و ثروت و فراوانی و سلامتی وارد هر لحظه از زندگیت بشه عزیزم.
مرسی که نور وجودت رو به سمت ما هم میفرستی.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
الهی شکرت.
سلام نفیسه جانم.
همون قدر که عاشق نوشتنم، چشمام قلبی قلبی میشه وقتی دوست های نازنینم برام مینویسن.
حالا وقتی شما مینویسی و اسم و پروفایلت میاد شادیم چند برابر میشه.
من این محیط امن و دوستانِ نازنینم رو خیلی دوست دارم.
فرق نمیکنه کامنت توی فایل هدیه باشه یا دوره، انقدر حس خوبی دارم به کامنتها که حد نداره.
اینجاست که بی پروا از خودم مینویسم، از دوستانم میخونم.
گاهی یه کلمه یا جمله توی یه کامنت مثل چراغ توی ذهنم رو روشن میکنه و شفاف تر میشم نسبت به خودم و درونم.
مرسی از محبتت و وقتی که برای نوشتن برام میذاری.
حتما که عشقمون دو طرفه است که هر دو به فاصله چند ساعت از هم برای هم مینویسم و خودمون خبر نداریم.
تو میگی سمانه سمانه سمانه…
و این طرف منم تو ذهن و قلبم میگم نفیسه…
دلم برای نفیسه تنگ شده، بنویس براش تا مستقیم بهش وصل شی و رفع دلتنگی شه برات.
تحسینت میکنم برای وجود بی حسادتت.
گوهر خیلی ارزشمندیه آزاده دل بودن.
خودت و عزیزانت رو به خدای بزرگ میسپارم، در پناهش باشین همه تون.
خیلی دوست داشتم روی ماهت رو از نزدیکتر میدم ولی انتخاب پروفایل کاملا سلیقه ای و احترام میذارم به انتخابت.
دوستِ راهِ دور و نزدیک به قلبم، نفیسه جانم، بسیار خوشحالم که با هم، تو این مسیر آگاهی و شناختِ خودمون ثبت نام کردیم و جلو میریم.
گاهی میخوام ولی دستم نمیره برای نوشتن، به تمام لحظاتم احترام میذارم و اجازه میدم هر وقت که وقتش بود بنویسم و بفرستم و تمامِ عشقم رو با کامنتم بفرستم برای دوستانِ نازنینم.
فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ
خدای مهربانم سپاس گزارم.