تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 48 (به ترتیب امتیاز)

1732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    پر گفته:
    مدت عضویت: 1112 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته که باعث شدند بهتر وبیشتر زندگی درست رو از طریق دوربینشون ببینیم

    و یادبگیریم و ایمانمون بیشتر بشه

    نکته ‌ای که موقع دیدن این فایل به ذهنم رسید این بود که شاید در نگاه اول احساس کنیم

    ویدوئی که آماده شده، متناسب شرایط فعلی ما نیست و بهتره برم یک ویدئو دیگه رو ببینم یا اینکه تمرکز

    کافی روی فایلی که می‌بینیم نداشته باشیم.

    اما با یک دیدگاه دیگه، هم تمرکزمون روی ویدئو بیشتر میشه هم بیشتر یادمی‌گیریم و اون دیدگاه اینه که:

    ببینم این فایل چطور با شرایط فعلی من هماهنگه و برای خودمون شخصی‌سازی کنیم

    به طور مثال استاد در این فایل در مورد بیزنس شخصی خودشون گفتن و شاید خیلی از ما بیزنس شخصی

    نداریم و فکر کنیم خب پس مطالب این فایل بدرد من نمیخوره

    اما اگر این دید رو داشته باشم که من کجای زندگیم دارم نشونه می‌بینم که بهم میگه اوضاع خوب نیست؟

    اونوقت متوجه این نشانه‌ها در زندگیمون می‌شیم و در نتیجه دست به کار می‌شیم برای تغییر اوضاع

    امیدوارم این دیدگاه کمکتون کرده باشه و به موقع برای تغییرات اقدام کنیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    پونه زرگرزاده گفته:
    مدت عضویت: 1777 روز

    سلام استاد عزیزتر از جان،سلام به مریم نازنین و همه ی عزیزان هم فرکانسی م

    استاد چه لذتی داره وقتی شروع می‌کنی به کار کردن روی خودت و طی شدن مسیر تکاملی،بعد بالا رفتن مدارت

    استاد این روزها چقدر فرق کردم با گذشته هام،با روزهایی که می‌دیدم یه مسیری اشتباهه ولی اینقدر ترس هام زیاد بود که به روی خودم نمی آوردم و می‌رسیدم به ته خط .نتیجه غم ناراحتی و ناامیدی بود

    الان چقدر زود میتونم تشخیص بدم که اگه تو مسیر درست پیش نمیرم ،برگردم .شاید چند ساعت یا یکی دو روز حالم بده بشه ولی خیلی زود احساسم رو خوب میکنم با سپاسگزاری ،با دیدن مثبت ها در اطرافم،ادمها،شرایط…

    خدا هم خودشو نشون میده بالافاصله و پرهایی رو برای آنهایی که دارن قوانین رو درک میکنم و به آگاهی هاشون عمل میکنن،باز میکنه،یه جوری که حیرت می‌کنی از اتفاقاتی که میوفته و مدام حرفهای استاد میاد تو ذهنت که بابا،تو رو خودت کار کن بقیه شو جهان برات انجام میده.واقعا تغییر جسارت میخواد ولی بهایی داره که در ابتدا در وهم نمیکنه

    استاد عاشقتم خوشحالم که شاگردتم

    خدایا شکرت برای همه تغییرات و شگفتی های بعد ش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مجید قرائی گفته:
    مدت عضویت: 1032 روز

    (بنام خداوند بخشنده و مهربان که هر چه دارم از اوست)

    سلام یک روز بی‌نظیر،یک لبخندازته دل،یک خدای همیشه همراه،بادستانی پرازعشق پرازفراوانی،باهزاران آرزوی زیبا،تقدیم لحظه هاتون.

    سلام به خانواده باعشق و صمیمی استاد عزیزم عباس منش

    روز پنجم:

    بزارین از اینجا شروع کنم از داستان خودم نمی‌خوام به گذشته برگردم و نمی‌خوام حرفهای منفی بزنم فقط روی این حساب میزنم که چقدر بااینکه من مدت کمیه که اومدم عضو این خانواده عزیزو دوست داشتنی شدم اما وقتی که به گذشته فقط بابت تجربه نگاه میکنم فرق می‌کنه خیییییییییلی فرق می‌کنه.

    این حرفارو میزنم فقط بابت تجربه که بقول استاد جز کدوم دسته هستیم؟

    قبل از اینکه اوضاع خیلی خراب بشه تغییر میکنیم؟

    وقتی اوضاع خراب شد تغییر میکنم؟

    یا هرگز تغییر نمیکنم؟

    خوشبختانه من جز دسته دوم بودم

    چراخوشبختانه؟

    چون دسته آخر خیلی بده که هیچ وقت تغییر نکنی

    ولی الآن من به لطف خدا هم شروع کردم به تغییر هم از تجربیاتم که در گذشته کسب کردم استفاده میکنم واسه پیشرفتم

    در15سال پیش که من شروع کردم به کسب وکار اولش خوب پیش رفتم هم تو کارم هم تو روابتم

    اما چند سالی که گذشت من با تغییر ندادن وترسیدن از تغییر ضربه های بدی خوردم،بااینکه چند بار زمین خوردم وبلند شدم اما باز هم تغییر آنچنانی نکردم و کل زندگیمو از دست دادم

    این ضربه های که خوردم فقط بابت این بود که فکر میکردم میفهمم از کارم اما متاسفانه متوجه نبودم از نظر شغلم فنی بودم وکارمو خیلی دوست داشتم ودارم اما ترس از تغییر وغرور کاذب

    امان از این باورها غلط…..

    با اینکه خداوند چندینو چند بار به من از نشانه های مختلف اخطار داد اما چشم من نمی‌دید،گوش من نمی شنوفت،کار خودمو میکردم

    اون زمان ناخواسته کارهایی میکردم که واقعا الآن فکرشو میکنم

    فکر میکردم باید خودتو به آبو آتیش بزنی که پیشرفت کنی در جایی که خیلی راحت می‌تونستم کارمو پیش ببرم

    آره دوستان خدا خیلی راحت کار بندشو پیش میبره خیییییلی راحت

    اما خیلی از ماها در گذشته اشتباهاتی داشیم فکر میکردیم باید کوه رو جا به جا کنیم که پیشرفت کنیم

    اما الان فهمیدم که بایدافکارمو تغییر بدم

    وبعد باورها مو تغییر بدم تا بتونم فرکانس درستی به جهان بفرستم

    وبعد جهان خیلی راحت به فرکانسم جواب میده

    وبعد نشانه ها پشت سر هم میاد

    باید رفت تودل ترس تو دل تغییر

    ما چه بخواییم چه نخواییم دنیا در حال تغییره

    پس بهتره که ماهم باهاش همراه باشیم

    با تغییر افکار ونگرشمون میتونم دنیای زیبایی واسه خودمون بسازیم

    به قول استاد باید روز مرگی رو از زندگیم دور کنم بابد رفت تو دل ناشناخته

    ناشناخته هاای که در گذشته ترسناک بودن اما وقتی هر چی بیشتر بری تو عمقش متوجه میشی که نه تنها هیچ ترسی نداشته بلکه بسیار لذت بخش بوده ومیفهی که چقدر توانمدیت بیشتر میشه چقدر عزت نفست بیشتر میشه

    وبا تمرینو تکرار کردن آروم آروم جزیی از ما میشه جزیی از باورهامون میشه

    ممنونم استاد عزیزم ممنونم خانم شایسته عزیز که شما دستانی از خدا هستید.

    برای همگی دوستان آرامش،شادی،سلامتی،ثروت وسعادتمندی عاقبت به خیری در دنیا و آخرت را آرزومندم به امید حق.

    ( خدایا سپاس گزارم،خدایاسپاس گزارم،خدایا سپاس گزارم)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    Rojina گفته:
    مدت عضویت: 1866 روز

    برگ پنجم سفرنامه

    سلام به همه دوستان عزیزم

    پارسال همین موقع ها من خیلی سردرگم بودم.

    می‌دونستم باید تغییر کنم ولی چون کلی تصمیم به سر انجام نرسونده داشتم ذهنم خیلی شلوغ بود و شرایط برام سخت بود.

    اما به لطف خدا الان آرامش دارم، مسیرم تقریبا مشخص شده، و مهم تر از همه دارم گذشته رو رها می‌کنم همه چیزشو.

    اشتباهاتم، سرزنش هام به خاطر اشتباهاتم، دوستای گذشته ام، ترس هام، ازاد شدن روح مادربزرگم و حتی ترسی که بعدش تو وجودم انداخت از از دست دادن عزیزانم.

    به نظرم بزرگترین تغییری که می‌تونم بکنم اینه که هر چی که گذشته رو با تمام خوبی ها و بدی هاش فراموش کنم و رها کنم و اون انرژی رو بزارم برای لذت بردن از حال و شور و شوق و تلاش و حرکت برای اینده، رشد، پیشرفت و دنبال کردن رویاهام.

    بزرگترین تغییر برای من اینه که دوباره تمرکزم رو بزارم روی خودم و روند زندگیم و تلاشی که می‌کنم. روی کارم و رشته ام و روی شخصیتم. روی شادتر بودن، پر از عشق و شور بودن و امیدوار بودن. و کنار گذاشتن این ترس که ممکنه یه روزی تمام این شور و هیجان ها تمام بشه که نشانه ای واضح از باور کمبوده، و به جاش سپاسگزارتر بودن برای داشته های همین لحظه ام و پرسیدن این سوال که چطور میتونم عشق بیشتری رو به خودم، خانوادم، کارم، جهان اطرافم بدم و این حس رو درونم جاری کنم.

    تعهد به کار کردن همیشگی روی خودمون و متعهدتر شدن به اجرای قانون در عمل، تاثیرگذار ترین تغییر در زندگی هر فردی میتونه باشه.

    پاینده باشید و شاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1249 روز

    سلام استاد مهربان

    سلام بر دوستان خوبم

    یکی دیگر از فایل های استاد عزیز را در حال شنیدن هستم

    تغییر کردن

    واقعا تغییر کردن سخت است چرا که بخواهم از دایره امن ذهن خود خارج شدن کار هر کسی نیست

    به نشانه ها اهمیت بدهم

    آنها را عملی کنم

    تغییر کردن یک شهامت و یک جرات می خواهد و نتیجه آن موفق شدن در زندگی خود طی کردن روند پیشرفت و موفقیت است

    زمانی بهترین تغییر است که من در بهترین رفاه حال خودم هستم و هر وقت که بتوانم این تغییر را در خودم ایجاد کنم من موفقترین خواهم بود

    بخاطر ترس هایم

    بخاطر ترس از آینده

    بخاطر ایمان نداشتن به خدای خودم

    همه اینها عواملی است که مانع تغییر و حرکت من می شود

    وقتی که من بتوانم ده سال بعد خودم را ببینم که چقدر شرایطم بد است و چقدر آینده من اسفناک است آنوقت براحتی می توانم تغییر کنم

    نشانه ها ببینم و به آنها اهمیت بدهم و آماده تغییر باشم قبل از اینکه مشکلات زندگی بر من غلبه کند

    همان طور که جهان در حال تغییر است من هم باید هماهنگ و همسو با جهان تغییر کنم

    ترس نداشته باشم

    به خدای خودم ایمان داشته باشم

    روی کمک خدای خودم حساب باز کنم

    به هدایت ها و الهامات خدای خودم دل بسپارم و از او راهنمایی بخواهم و به آنها عمل کنم

    این فایل خیلی برای من گرانبها بود

    ممنونم از استاد عزیز

    سپاسگذارم خدای خوب خودم

    سپاس از خدای مهربان خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1716 روز

    چله روز شمار تحول زندگی من روز 5

    تغییر شخصیت جسارت میخواهد

    بعضیوقتا فکر میکنیم تغییر کردیم ولی همونی هستیم که بودیم . وقتی اوضاع بیرون تغییر کنه یعنی ما تغییر کردیم .

    من تغییر کردم . من از 5ماه قبل که سفرنامه رو شروع کردم تا الان خیلی تغییر کردم .

    نشانه ها رو میبینم و اهمیت میدم و طبق اونها جلو میرم .

    من ارام تر شدم ، تسلیم تر ، ایمانم بهتر شده ، من با خدا دیگه جنگ نمیکنم ، من عاشق خدا شدم ، من عاشق خودم شدم و احساس رضایت و مفید بودن میکنم ، من کارهایی که مربوط به بیرون میشد رو میسپردم به دیگران ولی الان خودم انجام میدم ، من از پول خرج کردن دیگه نمیترسم که تموم بشه ، من دیگه استرس آینده رو ندارم ، من از جنگیدن و بحث کردن خسته شدم و دیگه آرومتر شدم و نیازی نمیبینم بخوام کسی رو توجیه کنم ، من از اشتباهاتم میگذرم و خودمو سرزنش نمیکنم من دیگه کسی رو مقصر نمیدونم برای اینکه تا الان به جایی نرسیدم ، من دیگه بخت و اقبال نحس رو قبول ندارم ، من از اینکه کسی بخواد برای زندگیم طلسم بزاره اعتقادی ندارم ، من قدرت رو در دستان خدا میدونم و این قدرت توسط باورهای ما کار میکنه نه افکار ما . باور ، احساس خوب ، فرکانس خوب و هرآنچه که خوب است بدست آوردنش آسان است .

    من دیگه بیمار شدنم رو بخاطر عوامل بیرونی ، ارثی یا سرما و گرما یا هوای خوب و بد و … نمیدونم .

    من باور دارم که بیماری رو خودمون بوجود مییارم و خودمون هم میتونیم با تغییر باورهامون سلامتی رو تو جسم و جانمون برای همیشه داشته باشیم .

    من وقتی حالم بد میشه دیگه ادامه نمیدم و بهش پروبال نمیدم و اجازه نمیدم نجواها خفم کنن .

    من مینویسم و حالمو‌خوب میکنم و نگرانیهامو پیدا میکنم و با عشق دادن به خودم میزارم از بین بروند .

    بله تغییر شخصیت جسارت میخواهد من جسورتر شدم ، قوی شدم ، من تنهایی رانندگی میکنم ، پیاده روی میکنم ، خرید میکنم ، حتی تصمیماتم به دیگران نمیگم و انجامشون میدم . خودمو تو دودلی و شک نمیزارم و سعی میکنم سریع تصمیم بگیرم و انجامش بدم . من امروز تصمیم گرفتم خودم برم بیرون و خریدهامو انجام بدم با اینکه دلم میخواست نقاشی کنم ولی گفتم باید برم بیرون و یه قدم بردارم .

    از خدا نشانه خواستم و بعد از انجام خریدهام پشت ماشین جلویی دیدم استیکر قدم زده و داشتم میگفتم چه جالب که یاد نشانه افتادم که این برا منه .

    من از خدا خواستم یه خانم رو سوار کنم و تا یه مسیری ببرم و خدا برام فرستاد و من تا یه مسیر نبردمش تا خود مقصد بردمش ، ( خیلی دلی اینکارو کردم با اینکه یکم نگران بودم که مسیر طولانیه و مشکلی پیش نیاد . همش هم ذهنم میره سمت تصادف :/

    ولی رسوندمشون و خوشحال بودم از انجام اینکار و تو مسیر صحبت شد و اون خانم در مورد شغلم پرسید و موقع پیاده شدن من کارتمو بهشون دادم (من خیلیی وقته میخواستم برم کارتمو بدم و در مورد کارم به آدمها توضیح بدم که هم تمرین عزت نفس برام بشه و هم یه قدمی برای خودم برداشته باشم . امروز صبح که بیدار شدم خیلی عجیب بود همش میگفتم فقط یه نفر فقط به یه نفر کارتتو بده و توضیح بده در موردش و خدای قشنگم خیلی آسون و راحت برام اینکارو انجام داد.

    امروز یه روز عالی بود و خدا در هر لحظه با من بود .

    میدونم که دارم به جاهای خوب میرسم و همه چی از همین تغییرات کوچیک و کم کم بوجود مییاد .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    بهاره صرام گفته:
    مدت عضویت: 1311 روز

    به نام خداوند بزرگ و قدرتمند

    سلام به همگی دوستای عزیز و استاد عباس منش و مریم جان فوق العاده .

    تغییر و تغییر کردن ،

    من خودم نسبت به سال گذشته الان میتونم بگم که تقریبا 30 درصد شخصیتم تغییر کرده ، از لحاظ شغلی ، از لحاظ اخلاق ، از نظر صبر کردن ، از نظر مسیرم ، روابطم ، سلامتیم ، تغذیم و…

    یکی از چیزاهای جالب اینکه وقتی من تلاش کردم سبک تغذیه ای زندگیمو تغییر بدم ، این مورد روی خانواده هم اثر گذاشت و تقریبا همه به روش من عمل میکنند ، ناخداگاه همه به شدت مراقب سلامتیمون هستیم ، همه خواب راحت و درستی داریم ، همه تقریبا میدونم که بدنمون باید چی بخوره چی نخوره برای سلامتی بیشتر .

    واقعا تغییر سخته ، به نظر من اقدام کردنش یهوییه اما باور و اثباتش اصلا یهویی نیست و باید آروم آروم و ریز ریز و هروزززززز روش کار کرد ،

    تا پایان عمر ،

    من خودم یهویی شغلمو عوض کردم ، همیشه با این قضیه مشکل داشتم که چرا همه موافق کار کردن من به این شکل هستن و تحسینم میکنند ولی نه خودم راضی بودم نه از لحاظ مالی رشد خاصی داشتم ،

    وقتی شغلم تغییر کرد حالم عالی شد و نکته ی جالبش اینکه بقیه دیگه موافق نبودن و هرکسی میفهمین میگفت وای حیفه نکن و ازین حرفا ،

    اما چی مهمه ؟؟؟

    مسیر درست ،

    مسیری که خودم حال خوبی دارم ،

    مسیری که خدای من توی اون مسیر بیشتر همراهمه ،

    چون وقتی این تغییر بزرگ و انجام دادم دیگه بداخلاق نشدم ، دیگه اعصابم زود به زود به هم نمی ریزه ،

    صبرم بیشتر شده ،

    از لحاظ مالی هنوز رشد خاصی نداشتم اما خداروشکر راضیم از همه لحاظ از نظر آرامش و امنیت کاملی که دارم ،

    از لحاظ آزادی فکری و عملی ،

    از لحاظ رهایی ،

    تغییر بعضی وقتا با یه اتفاق ناخوشایند همراه میشه ولی باعث میشه بعدش رشد خیلی خوبی اتفاق بیفته یهویی میبینی که چقدر بزرگ تر شدی و چقدر تغییر کردی و حواست نیست ،

    وقتی بهش فکر میکنی میبینی اون اتفاق اگر نمیفتاد تو الان اینجای این مسیر نبودی ،

    تو الان انقدر رشد نکرده بودی و حست خیلی خوب تر میشه .

    ما اگه همینجور بشینیم و هیچ تغییری نکنیم اصلا با قانون طبیعت هماهنگ نیستیم ،

    چون طبیعت و تمام موجودات داخلش در حال تغییرن ، از درخت گرفته از آب و کوه و سنگ و…

    درختا زرد میشن برگاشون میریزه دپباره رشد میکنن ، حتی حیوانات و پرنده دائما در حال ریختن پر و بال هستن و تغییر اساسی به خودشون میدن …

    پس اگر تغییر نکنیم جهان هستی به ناچار مارو میبلعه و حذف میشیم از روی زمین ، چون توی مسیر تغییرش هستیم و اون از قانونش پیروی میکنه و چیزهایی که باید از بین برن ناخداگاه حذفشون میکنه.

    پس زودتر از اونکه اون تغییرمون بده خودمون تغییر کنیم.

    بر اساس فایل قبلی که گوش دادم (جهان مثل آیننه عمل میکنه) سعی میکنم از تغییرات کوچولو استفاده کنم و روزه ی نکات مثبت بگیرم ، هر نکته ی هرچند کوچیکی و دیدم بنویسم یادداشت برداری کنم و ثبتش کنم و برم جلو حتی دائما بازگو کنم ،

    نکته ی مثبت از هوای خوب ، ماشین تمیز و خوشکل ، خونه ی خوش رنگ ، لباس رنگی ، حتی انسان های قشنگ و خوش چهره ، پرنده ی خوش صدا ، اسمان تمیز ، حتی کفش پشت ویترین و…

    از تغییرات کوچک ولی مستمر شروع میکنم ، و امیدوار به راهم ادامه میدم ،

    خدایا شکرت که این روزا دارم بزرگ میشم و دارم واسش تلاش میکنم ….

    در پناه خداوند بزرگ باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مرضیه اسلامی گفته:
    مدت عضویت: 1934 روز

    به نام خدا روز پنجم روزشمار تحول زندگی

    تمرین:

    یکی از تغییراتی که من در خودم بایدایجادکنم در کارهای خونه و انجام هرکاری سرتایم و زمان خودش و پشت گوش ننداختن کارهای روزمره ام است چون با انباشته شدن کارهای روتینم روی هم و پرداختن به کارهای بیهوده فقط دارم وقت و زمانی که میتونم به کارهای مهم تری مثل کار کردن روی باورهام را از بین میبرم و روزها و هفته ها از پی هم می‌آیند و من حتی نتونستم درست به کارهای روتینم رسیدگی کنم پس دیگه هیچ تایمی برای کار کردن برروی باورهایم که اصلی ترین چیزی است که من باید تمرکزم را روی آن قرار بدم تا به موفقیت در تمام جنبه های زندگیم برسم ……. من تصمیم گرفتم با کمک اهرم رنج و لذت و خوندن آن به مدت یک ماه هر روز صبح به محض بیدار شدن از خواب این تغییر که در این زمان بزرگترین قدمی است که باید بردارم با توکل و هدایت خدا و آموزش های بی‌نظیر استاد انجام بدم که استاد در فایل اخیرشان یعنی قسمت191 سفر به دور آمریکا نیز به این موضوع اشاره می‌کنند که ما به راحتی با اهرم رنج و لذت می‌توانیم برای خودمان در هرکاری انگیزه برای حرکت کردن بسازیم و از دایره امنی که برای خودن ساختیم خارج شویم و من میدونم با این کار چه قدم بزرگی در راه تحول زندگی خودم برمیدارم و به رشد سعادت در تمام جنبه های زندگیم قدم برمیدارم هرچند به قول استاد و مریم جان این راه تمامی ندارد و همیشه در هر نقطه ای که هستیم می‌توانیم بهتر و بهتر شویم

    خدایا خودت مثل همیشه من را هدایت کن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مریم احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1065 روز

    به نام خدا

    روزشمارتحول زندگی من( روزپنجم)

    تغییری که ازگذشته تاالان کردم این هست که قبلا اصلا اعتمادبه نفس نداشتم حتی ازخونه بیرون نمیرفتم

    جلوی اینه نمیرفتم

    خودمو تواینه نگاه نمیکردم،اگه اشتباهی چشمم میفتادتواینه خیلی خجالت میکشیدم

    همیشه عصبی بود به زمین وزمان بدوبیراه میگفتم

    ازرفتن سرکار خیلی بدم میومد فکرشم ازارم میداد

    همیشه مریض بودم

    ازوقتی تواین مسیرقرارگرفتم اتفاقات خیلی خوب برام افتاده دیگه عصبی نیستم به راحتی میتونم تمرکزمو ازروی ناخواسته هاوافکارمنفی بردارم

    به تنهایی میرم بیرون ،تواینه خودمو نگاه میکنم ازخودم متنفرنیستم اعتمادبه نفسم بیشترشده

    مسولیت تمام اتفاقات زندگیمو به عهده گرفتم

    خودم خالق زندگیم هستم

    میخوام برم سرکار وارد اجتماع بشم

    دوره به صلح رسیدن باخود رابخرم

    اگه همینطوربه قوانین عمل کنم تاده سال دیگه تغییری بسیاروسیع در زندگیم به وجوداومده وکلی پیشرفت کردم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1249 روز

    سلام بر استاد مهربان

    سلام بر دوستان خوب خودم

    تغییر کردن بسیار مهم است

    جرات می خواهد

    شهامت باید داشته باشی

    خارج شدن از دایره امن ذهن خود بسیار سخت است ولی شدنی است و این تغییر کردن سبب می شود که من به رشد و پیشرفت خوب و قابل قبولی برسم

    بهترین زمان تغییر زمانی است که من در رفاه خوبی باشم و این واقعا کاری بس عالی و بزرگ است

    بسیار از آدم هایی که همیشه درجا می زنند و ثابت هستند و هیچ وقت پیشرفت نمی کنند به این دلیل است که بنا بر ترس های خودشان هرگز حاضر به تغییر کردن نیستند

    متعهد می شوم که با شهامت در راه هدف خودم قدم بردارم و تغییر کنم

    سختی و فشار سالهای بعد را اکنون در کسب و کار خودم ببینم و این فشار سبب بشود که من با این انگیزه روبه جلو حرکت کنم

    ممنونم استاد عزیز بخاطر این فایل سراسر پر از محتوا و پر از درس

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: