تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 50 (به ترتیب امتیاز)

1732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زیبا گفته:
    مدت عضویت: 2577 روز

    سلام و درود

    سلام به استاد و مریم جان

    چه خوب تشخیص دادید و تغییر کردید

    تغییر چیزی که حتی فکر کردن بهش هم جرات میخواهد و درس گرفتن و بودن درآن هم جرات و جسارت میخواهد

    خواندن فایلها هم هم زمانی و جرات میخواهد

    دلم میخواد بخونم و بهتر درک کنم

    مدتها پیش من فایل تغییر و فایل دیگری رو گوش دادم و در روابط بیشتر بکار بردم و واقعا نتیجه گرفتم

    در مورد درآمد چک و لگدهایی را خورده ام که درد داره

    و توکل به خداوند

    هنوز نتونستم خوب اجرا کنم

    و گاهی خوبم ولی ….

    دلم میخواد بیشتر توکل کنم و راه درآمدم را بهتر کنم

    تلاش میکنم تا یاد بگیرم

    و در این مسیر نشانه ها رو ببینم چیزی که میدونم توجه بهش حال منو خوب میکنه

    از اهرم رنج و لذت استعاده کنم

    از خداوند یاری میطلبم

    و براتون بهترینها را آرزو میکنم

    شاد و موفق و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ریحانه مزینانی گفته:
    مدت عضویت: 1586 روز

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیز واقعا این سوال که برای هر کار مهمی از خودمون بپرسیم خیلی کمک کننده و مهمه که ده سال دیگه قراره چیکار کنی و با این روند و این کار به کجا برسی، و با این روش می تونیم اهرم رنج و لذت بنویسیم و خیلی راحتر کارهامون رو شروع و هدف هامون رو استارت بزنیم!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    رابعه گفته:
    مدت عضویت: 1294 روز

    روز پنجم سفر

    بله من سیلی زیادی خوردم تا به خودم آمدم خبر نداشتم با حس و حال بد دارم چه بلایی سر زندگی خودم می آورم

    اصلا نیمدانستم خودم خالق زندگی خودم هستم و…

    این ها را نمیدانستم و همچنان پر از خشم و غضب و ناراحتی بودم و همچنان گله مند از خداوند بودم

    خدارو شکرمیکنم که به من قدرت فهم و شجاعت داد تا برخیزم و زندگیم را در دست بگیرم

    خدارا شکر میکنم که قوی شدم

    تغییر کردم و روی خودم و باورهایم کار کردم

    خدارو شکر میکنم که بیشتر وقتم را صرف خودسازی میکنم

    خدا را شکر میکنم که جزو یک درصد افراد دنیا هستم که در بدترین و بدترین و بدترین شرایط زندگی مسِولیت قبول کردم و بلند شدم تا بسازم

    یادم هست پارسال این موقع تصمیم گرفتم فرار کنم اما یک حسی نمیگذاشت این کار را بکنم

    با خودم گفتم چرا فرار کنم ؟

    کجا بروم؟

    مگر خدایی که اینجاست با خدایی که در یک کشور دیگر است فرق دارد؟

    من میمانم و درستش میکنم

    و ماندم و هینطور شد

    گفتم من نمیروم

    من از خدا میخواهم که مسیر را به من نشان دهد و داد

    من ماندم و خدا کمکم کرد

    الان هم اگر مهاجرت کنم قطعا بهترین اتفاق ها منتظرم است چون با حال بد نمیروم بلکه با حال خوب و با حس عشق میروم

    نه با خشم

    اول تغییر درونی را ایجاد کنید سپس تغییر بیرونی

    تا درون درست نشود چیزی در بیرون درست نمیشود

    تا باورها و حس لیاقت درست نشود چیزی در بیرون درست نمیشود

    تلاش بیرونی بدون حس لیاقت و باور و اطمینان هیییچ فایده ای ندارد فقط انرژی و وقت ما را میگیرد ……..

    موفق باشید

    از درون هجرت کنید

    به سمت لیاقت ها

    به سمت باورهای درست

    به سمت ثروت

    وقتی چیزی را دریافت میکنیدی سریع بگویید من لایق آن هستم و حتی بیشتر ار آن

    وقتی در رابطه عشق میگیرید بگویید من لایقم و بیشتر از آن

    فوکوس را برنکات مثبت بگذارید و تا میتوانید غیرت به خرج دهید در این راه

    روی خدا را سفید کنیم با دریافت بهترین ها و بیشترین هاااااا

    (خدا رفیق همیشگی منه قوربونش برمممممم)

    ای دهنده بی منت

    ای حمایتگر بی منت

    ای همیشه حاضر

    ای سهل کننده سختی ها

    ای یاور نازکش

    ای که ناز مرا میخری

    ناز مرا میکشی

    من به فدایت ای همیشگی

    ای دیرینه

    ای همیشه بوده و هست و خواهد بود

    ای پناه

    ای عزیز

    ای دوست ……………………

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1943 روز

    سلام عشق ترین استاد. چقدر دلم برا خودتون برا حرفاتون و برای سایت و این فضای سراسر رشد تنگ شده بود.

    تقریبا سه هفته ای میشه که دور بودم یعنی گه گداری فایلاتون و میشندیدم اما فعال نبودم و عمل نمیکردم.

    تقریبا دو هفته مسافرت بودم و در حین مسافرت اصلا نتونستم درست و حسابی روی خودم کار کنم. توی مسافرت حالم خوب بود توجهم رو زیبایی ها بود اما بین آدم هایی بودم که باور های متفاوت با اصل من داشتند و من ناخوداگاه داشتم مثل اونا فکر میکردم.

    یکی از چیزایی که توی مسافرت توسط یکی از اقوام خیلی تکرار میشد این بود که دختر حساسه نباید تنها تا دو قدمی کوچه بره.، جامعه نا امنه، مردا آدم خوارن😑 منی که مخالف صد درصد این حرفا بودم ،ترس خیلی آروم داشت به وجودم رخنه میکرد و از اونجایی که روی ذهنم کار نمیکردم متوجه نبودم.متوجه خدا و ایمان و …نبودم و خلاصه بگم دقیقا عین اونا شده بودم که یه سری افکار سمی دارن که از بی ایمانی منشأ میگیره اما از اونورم نماز میخونن و حسین حسین میکنن و ادعا دارن که مؤمن اند(البته بندگان خدا تقصیری ندارن اونا فقط اگاهی ندارن).

    به لطف خدای مهربون و هدایت گر من که همیشه حواسش بهمه تا رسیدم خونه و یکی دو روز گذشت متوجه شدم که فاصله گرفتم متوجه شدم که ذهنم خیلی جون گرفته تو این مدت. اما هنوز متوجه اون باور سمی توی ذهنم نبودم تا اینکه تصمیمی گرفتم عصر برم بیرون. وقتی رفتم بیرون و تنها بودم و هوا تاریک شد از مردها و پسرا میترسیدم حس میکردم هر لحظه یکی میتونه بهم تعرض کنه. منی که خودم توی این سایت کامنت گذاشته بودم راجب قدرت ذهنم و اینکه کسی نگاه چپ به من نکرده چون من خدا رو دارم چون من با عزت نفسم چون مردا و پسرا هم جنسی از خدا هستند اون شب میترسیدم و یه گوشه منتظر نشسته بودم تا برادرم بیاد بدون اینکه سرم و بالا کنم. منی که قبلا با قدرت راه میرفتم و لبخند میزدم و با شجاعت به پسرایی که از کنارم رد میشدند نگاه میکردم و ایمان داشتم که هیچ اتفاق بدی قرار نیست بیفته به این حال و روز افتاده بودم. من متوجه شدم که تغییر باید بدم خیلی زود باید شروع کنم روی ذهنم کار کنم با اینکه هنوز شرایط به ظاهر اوکیه با اینکه من شاد هستم با اینکه به زندگی عادی داره میگذره اما متوجه نجواهای ذهن شدم.

    یکی از مواردی که دارم به طور جدی تغییرش میدم مسئله بیرون رفتن بعد از ظهر و زمان تاریک شدن هوا هست. من خونوادم حتی نمیذاشتن روز هم تنها بیرون برم اما من انقلاب درونی علیه این موضوع به راه انداختم اما توی موضوع شب هنوز گیر دارن هنوز خودم گیر دارم هنوز ذهنم میترسه از شب از نا امنی از آدم های بد و من تا وقتی خودم و ذهنم و تغییر ندم بقیه هم تغییر نمیکنن. برای همین موضوع دارم بیرون رفتنامو بیشتر میکنم و عصر ها میرم بیرون تا به ترسم وارد بشم و هر بار پنج دیقه ده دیقه دیرتر میرم خونه تا ترسم بریزه تا تکاملم طی بشه.

    استاد شما از جنس خود خدایین. با شما بودن و گوش دادن به حرفای شما همیشه آدم و به سمت ایمان حل میده. مثل الان که با قدرت ما رو تشویق به ورود به ترسامون مبکنید تا ایمانمون بیشتر بشه‌. استاد واقعا دوستون دارم و بشدت برای من قابل احترام و با ارزشید.

    من تحسین میکنم شما رو که با اینکه آشنایی با قوانین نداشتین اما تغییر کردین و واقعا دل شیر و ذهن قَدَر میخواد. فکر کن از یه شرایط خیلی خوب بری جایی که شرایط اصلا خوب نیست و تو چقدر باید ذهنت و کنترل کنی تا خودت و سرزنش نکنی تا تردید نکنی به این قدمی که برداشتی.

    ❤️❤️❤️❤️شاد باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    ساناز نوری زاده گفته:
    مدت عضویت: 1272 روز

    سلام استادجانم و خانوم شایسته جانم و خانواده صمیمی استاد عباس منش این فایل فوق العاده بحث تغییر بود یادگرفتم که خودتو نباید تسلیم شرایط بیرونی کنی قبل از اینکه اوضاع بدتر شه تغییربدیم خودمونو قبل از اینکه تحت فشار باشیم تغییر بدیم خودمونو.بخاطر ترس و نگرانی و بی ایمانی و عوامل بیرونی دست به تغییر نمی‌زنیم و حرکت نمی‌کنیم.باید بریم تو دل ترسامون وقتی بریم تو دل ترسامون، بزرگ میشیم تجربه کسب می‌کنیم پیشرفت میکنیم.وقتی ایمان داریم به خدایی که کل جهان رو آفریده و داره اونو به بهترین شکل ممکن اداره میکنه حرکت کنیم و ادامه بدیم و نشونه هارو دنبال کنیم هدایت می‌شویم توسط الله نشونه ها دارن ما حرف میزنن که کجا برم و چیکار کنم الهامات درونی رو جدی بگیریم و عمل کنیم کافیه تغییرکنیم حرکت کنیم تا راه ها بهمون نشون داده بشه.هرروز که از خواب بیدار میشیم بگیم چطور امروز از دیروزم بهتر باشم سعی کنیم هرروز از دیروز بهتر بشیم نذاریم فرصت ها از دست برن از این فرصت ها و زمانهای طلایی که خدا بهمون لطف کرده به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم تغییرکنیم حرکت کنیم و با روندی که الان داریم میریم آیندمونو ببینیم که ده سال دیگه من کجام؟من خیلی معتقدم به ایمان به غیب تو قرآن اومده یعنی قبل از اینکه اتفاقی بیفته اون شرایط رو حل شده ببینیم خیلی جواب میده. در تمام زمینه های زندگیمون باید آمادگی تغییر داشته باشیم جهان داره تغییر میکنه ماهم باید تغییر کنیم.از توانایی هایی که داریم و خداوند در وجود هممون قرار داده استفاده کنیم تسلیم شرایط بیرونی و دلار و دولت و ملت و خانواده و…نشیم خیلیا در شرایط بد اقتصادی هم تونستن درآمدهای عالی رو کسب کنن اونا تونستن پس ماهم میتونیم همه چی تو درون ماست عوامل بیرونی مارو وسوسه نکنه که اونا دلیل تغییر نکردن ماست ما باید بپذیریم که خودمون هستیم که شرایط رو رقم میزنیم باید رو خودمون کارکنیم رو باورهامون.اگر الان شرایط بهتره از اینم بهتر میتونه بشه اگر یه باور قدرتمند کننده هست از اینم یه باور قدرتمند کننده ترین هست

    اگر الان با تغییرهای کوچیک ادامه بدیم خیلی جلوییم و پیشرفت می‌کنیم نذاریم ترس و بی ایمانی مانع حرکتمون بشه.نذاریم وقتی اوضاع وخیم شد تغییر بدیم خودمونو که اونوقت خیلی سخته.همین الان با یه تغییر کوچیک و قدم های کوچیک اما متوالی قدم برداریم و مطمئن شیم با هر قدم کوچیک اما متوالی هدفمون چندین برابر به سمتمون حرکت میکنه. وقتی تغییر می‌کنیم و حرکت می‌کنیم باعث میشه قوی بشیم شجاع بشیم ایمانمون قوی بشه بزرگتر میشیم.هرروز به دنبال تغییر بشیم که چطور از دیروزم بهتر بشیم؟توچه زمینه ای از زندگیم رو تغییر بدم که بهتر ازاین بشه؟

    هر چه زود تر به پیشواز تغییربریم همونقدر زود پیشرفت میکنیم.اگر شرایط عالیه از اون هم عالی تر میشود کرد…اگر در هر زمینه از زندگیمون داریم پس رفت می‌کنیم نشونه ها رو دنبال کنیم خداوند با همین نشونه ها داره با ما صحبت میکنه که تغییر کنیم داره خدا پیغام میده باید متوجهش باشیم

    بی نهایت سپاسگزارم….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 2395 روز

    به نام الله یکتا

    روز پنجم سفرنامه

    اگه روندی ک الان تو زندگیمون داریم رو تغییر ندیم ، ۱۰ سال بعد وضعیتمون به مراتب بدتر از الانمونه ..

    پس از همین الان باید امادگی تغییر رو درخودمون ایجاد کنیم قبل از اینکه دیر بشه و شرایط خیلی سخت بشه و مجبور به تغییر بشیم ..

    اینو باید هر روز ب خودم یاداوری کنم که

    امروز چیکار کنم ک بهتر از دیروز باشم ؟

    چ باوری رو در خودم تغییر بدم تا شرایطم بهتر از این بشه؟

    سال قبل ، همین موقع ها بود ک منی ک کارمند هستم ،و یه درامدی هم داشتم ، تصمیم گرفتم ی شغل دیگه برای خودم ایجاد کنم و خداروشکر ک یه ایده خیلی خوب خداوند بهم الهام کرد و من کارمو بعد چن ماه شروع کردم

    الان از خدا میخام بهم کمک کنه و باز هم منو هدایت کنه ک چیکار کنم کارم گسترش پیدا کنه

    چ باورهایی رو باید بیشتر در خودم تغییر بدم تا وضعیتم هر روز بهتر از قبل باشه

    ایمان دارم ب خدایی که هیچ وقت مارو رها نمیکنه ..

    سپاسگزارم خدای عزیزم ..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    فاطمه فضائلی گفته:
    مدت عضویت: 1314 روز

    سلام و سلام

    به عنوان روز پنجم شروع دوباره ی تحول

    اصلا انگار دفعه قبل کر بودم, خدایا شکرت هی دارم بهتر و بهتر میشم

    خدایا بعد از اون که مارو هدایت کردی گمراهمون نکن

    جسارت یا توحید؟

    ترس یا توحید؟

    در واقع باز هم میرسیم به اصل و اساس همه چیز

    “توحید”

    باور به اینکه فقط من هستم که دارم خلق میکنم زندگیمو لحظه به لحظه

    اگه بده یا داره بد میشه باز هم مقصر منم چون یا داریم صعود میکنیم یا نزول

    پس صد در صد مسئولش منم که سعی کنم هر روز یکقدم بردارم تا نخوام چک و لگد بخورم

    ولی

    این مسئولیت رو به عهده گرفتن عزت نفس میخواد

    عزت نفس میخواد که قبول کنی میتونی به بهترین وجه بسازی

    حالا دیگه احساست خوبه و طبق قانون بدون تغییر خداوند احساس خوب مساوی اتفاقات خوب هست

    وقتی احساست خوبه ینی ایمان داری

    به غیب ایمان داری

    جسارت به خرج میدی

    تغییر میکنی بدون ترس و با جسارت

    و جهان راهی به جز کرنش در برابر شجاعان نداره

    پس بازهم رسیدیم به اصل و اساس قانون که توحید هست

    همه چیز همینه

    اگه ابراهیم جرئت و جسارت بت شکنی رو داشت چون موحد بود و میدونست ترسی و غمی نیست وقتی یار با ماست

    وقتی درونش خدایش رو حس کرده بود چنان عزت نفسی داشت که از پس هر ترسی براومد

    چون خدارو به عنوان تنها منبع قدرت پذیرفته

    این میشه که جهان پاسخ میدهد به شجاعان

    به جسارت ها

    به قدم برداشتن ها

    به خلق کننده ها

    چه چیزی ازین زیباتر؟ که تمام قوانین پایه اش توحیده؟

    که نه ترسی هست و نه غمی

    که میتونم ادامه بدم و بهتر شم بدون استرس که ایا چی بشود

    چون تمام عوامل دست منه

    و منم که دارم خلق میکنم

    ک خداوند وقتی جسارت منو میبینه بهم افرین میگه و میلیارد قدم برام برمیداره

    چون هیچوقت رهامون نکرده

    شاد باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فاطیما و مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1087 روز

    سلام به همگی

    امیدوارم حال دلتون عالی باشی

    خب امروز پنجمین روز از سفر منه

    که به شدت خوشحالم برای این سفر

    اینقدر این روزا حالم خوبه و همه چی در ارامشه که اصلا نمیدونم دیگه چجوری خداروشکر کنم

    خیلی از ادما انگار دلشون نمیخواد از اون نقطه امن خارج بشن و ترس بهشون این اجازه رو نمیده

    به قول نامزدم میگه اگه ی جا بمونی زندگیت راکد میشه پس بذار ی موج بیاد که حرکت بده زندگیتو

    درسته الان تازه با شما اشنا شدم استاد عزیز ولی خب ی جورایی نسبت به دو سه سال پیشم خیلی تغییر کردم اصلا انگار اون فاطیمای قبل نیستم که خب قطعا این ننیجه ی مراحل تکامله

    تغییر کردن در جهت بهتر شدن واقعا خوبه و هرچقدر این تغییر زودتر انجام بشه بهتره ینی نذاریم شرایط اونقدرا بد بشه سعی کنیم زودتر به خودمون بیایم

    جهان که همیشه در حال تغییره برای همین جهان میگه یا تغییر کم یا من شرایطو برات بدتر میکنم و فشارهای زندگیتو بیشتر میکنم

    پس بهتره که همیشه هماهنگ با جهان در حال تغییر باشیم

    خداروشکر بابت این تکامل و هر روز بهتر شدنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    معصومه کهرانی گفته:
    مدت عضویت: 1398 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    روز شمار تحول زندگی من

    روزپنجم:

    می‌بایست در این روز از این سفر شگفت انگیز اول از خودم بپرسم که چه جنبه هایی از زندگیم نیاز به تغییر دارد؟

    خدارو هزاران بار سپاسگزارم که زندگی زیبایی دارم،روند زندگیم شاید خیلی ها رو راضی کنه اما من به دنبال گسترش بیشتر زندگیم هستم… دوست دارم قبل از اینکه نیاز به تغییر باشه زندگیم رو متحول کنم…و فکرمیکنم از لحاظ ذهنی همه جنبه های زندگیم باید تغییر کنه ،یعنی من باید تغییر کنم…

    بیش از سه ساله که با قانون جذب آشنا شدم اما به تازگی به طور عمیق تری در مدار توجه به مفهوم کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت قرار گرفتم. البته در زمینه موضوع توجه تحولات بزرگی در من ایجاد شد… فهمیدم که نباید به ناخواسته ها و مسائل منفی توجه کنم منی که قبلا تمام وقتم رو بابرنامه های تلویزیونی پر می کردم الان اصلا توخونه تلویزیون روشن نمیکنم.نه تنها اخبار رو دنبال نمیکنم بلکه ازش فرار میکنم.فلسفم هم اینه که من بایستی تمرکزم رو روی خودم بگذارم…

    دیگه خیلی از حرفهایی که قبلا میزدم و می‌شنیدم و بار منفی داشت در زندگی من به فراموشی سپرده شده

    و ذهن نشخوار کننده و نجواگرم رو تونستم تا حد زیادی ساکت کنم…اما الان هنوز ته مونده سپاه دشمن اون دور دورا رو اون خاکریز ها مشغول پرتاب سنگ و شلیک گلوله اند…ومن تکاملم رو تا اینجا تونستم طی کنم…

    ولی هنوز باید با باقی مونده نیروهای دشمن بجنگم…

    خیلی از باور ها رو باید بسازم و تکرار کنم و ترمزهام رو باید شناسایی کنم…

    در مورد شکرگزاری تازه به این نتیجه رسیدم که شکر گزاری های قبلی من که کم ثمر بوده به این خاطر بوده که خالصانه و با احساس شادی و سرمستی نبوده…

    ایمانی که تا به حال داشتم ایمانی خالصانه وعاشقانه نبوده که من رو به نتایج دلخواهم نرسونده…

    و باید روی احساس و ایمان خالصانه و باور های عالی کار کنم…

    توجه به نکات مثبت چیزیه که این چند روزه درگیرش هستم…

    انگار پا در یه سرزمین ناشناخته گذاشتم…با هیچی آشنا نیستم…همه چی سخته انگار..اما از خدا میخوام هدایتم کنه…

    همونطور که اون نازنین جوری هدایتم کرده که همیشه تلویزیون خونم خاموش باشه جز برای پخش کارتون های مناسب برا دختر کوچولوم که داره دوزبانه میشه…

    یادمه یه روز تو یه فایلی از استاد شنیدم که گفتند این تلویزیون هاتون رو نابود کنید چون برنامه هاش خیلی مخربه…همونجا این تاثیر در من ایجاد شد و به مرور از تلویزیون دور شدم و گذاشتمش کنار

    خدایا تو هدایتم کردی…خدایا شکرت…

    خدایا سپاسگزارم که کسی هست در زندگیم که این حرف های متعالی رو بهم بزنه که باعث رشد فکری من میشه…به خاطر وجود استادم بی نهایت سپاسگزارم

    من که همش در حال ناراحت شدن از اینو اون و غیبت و درد دل کردن بودم الان دیگه اصلا تمایل ندارم در مورد چیز های ناراحت کننده و در مورد دیگران حرف بزنم…خدارو شکر…

    اما اما اما…تمرکز برنکات مثبت اون چیزیه که باید به طور جدی روش کارکنم…

    خداوندا یاری ام کن…دستم رو بگیر و هدایتم کن تا ذهنی پاک و متعالی داشته باشم و در پس هرچیزی فراوانی ،زیبایی و نعمت هات رو ببینم…و اینگونه سیل ایده های عالی به ذهن من روان و در های نعمت به رویم گشوده بشه ..تا ثروتمندانه و اشرافی زندگی کنم…چرا که من اشرف مخلوقات هستم…

    الان چه ایده ای برای برداشتن قدم اول دارم؟

    چند روز پیش فایل لایو۲۰ بود فکر کنم گوشش میدادم از استاد پرسیدن ۲۰ دقیقه تجسم کافیه؟بعد استاد گفتن به جای رفتن تو توهم باید بیشتر عمل کنیم…نه اینکه تجسم بده اما فقط که این نیست…باید عمل کنیم(وقتی ایده ای میاد تو ذهنمون) و مهارتهامون رو بیشتر کنیم…

    من یه مادر خانه دارم و الان احساس می کنم ایده خاصی ندارم اما به دنبال درآمد شخصی و استقلال مالی هستم…باگوش دادن فایل و خوندن کامنت و شرکت تو این سفر نامه و قرار گرفتن تو این فضا ها دارم ذهنم رو آماده دریافت ایده ها میکنم…استاد گفتن مهارت هاتون رو باید ارتقا بدین و من دریک زمینه که همیشه دوست داشتم توش رشد کنم و یه دوره هم چند سال پیش براش خریده بودم ولی استفاده نکرده بودم شروع به اقدام کردم…این اون چیزی بود که به ذهنم رسید…

    امیدوارم وقتی کامنت های خودم در روزهای آخر این سفر نامه رو میخونم با اونچه که الان نوشته ام در مورد خودم به اندازه آسمانها فاصله داشته باشم

    و زندگیم به اندازه یک جهان دچار تحول شده باشه

    مثل عقاب اوج گرفته باشم…بالای ابرا باشم…و همه گذشته ام برام به اندازه یه نقطه شده باشه…

    انشاالله برای همه اعضای خانواده صمیمی ام هم همینطور باشه..

    الهی آمین

    خالصانه وعاشقانه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    وحید ولاشجردی گفته:
    مدت عضویت: 1412 روز

    به نام خدا

    سلام به همه دوستان و خانواده عباسمنش

    این‌جلسه یکی از جلسه هایی که باید واقعا از نظر فرکانسی خوب باشی و به درک درستی برسی

    بحث تغییر مهمترین بحث این جهانه وقتی ما خودمون دنبال تغییر باشیم جهان به ما پاداش میده ولی این پاداش ته داستان نیست به قول استاد این داستان ته نداره اما اگه خودمون تغییر نکنیم جهان هرروز فشار بیشتری میاره و مارو له میکنه تا تغییر کنیم

    هر لحظه ما میتونیم‌بهتر شیم از همه جنبه ها باید فقط تمرکزمون روی خودمون باشه و هر روز سعی کنیم باورهای قویتر و بهتر بسازیم و بدونیم تو کدوم جنبه از زندگیمون نیاز داریم که الان تغییر کنیم و بنویسیم و قدم برداریم پشت این قدم برداشتنه ایمان قوی و باورهای خوبه

    یه موضوعی که واسه خودمم شبهه ایجاد کرد اینکه استاد میگن من ۱۰ تا شغل عوض کردم

    ولی جای دیگه میگه همه شغل ها پتانسیل یکسان داره واینجا نجواها شروع میشه

    یکم تمرکز کردم و دیدم که استاد تو روانشناسی ثروت۱ جواب این سوالو داده

    یکی از اتفاقات این روزام اینه که همش دارم به خودم میگم یه اتفاقاتی برام داره میوفته یه چیزی شده من دارم کارهایی میکنم که تا الان نمیکردم و هرروز به خودم میگم پسر قانون جواب میده

    دلیلشم اینه که هر روز تو سایتم و کامنت میخونم و میذارم

    حتی دوره روانشناسی رو تا جلسه ۱۹ پیش رفتم و برگشتم دوباره از اول با تمرکز و دقت گوش میدم کامنت میخونم یه جورایی متعهدتر شدم و نتیجشم رو هم میبنم

    از دوستان عزیزی که میتونن با راهنمایی هاشون باعث درک بهتری بشن ممنون میشم کمک کنن

    برای همه بهترینارو ارزو دارم و هر لحظتون پر از فراوانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: