https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/12/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-12-14 07:39:312024-12-27 05:36:55روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 5
476نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد شما، الگوی من در زندگی هستید شما در تمام لحظات زندگیتون، قانون رو درک و اجرا میکنید
منم مثل شما همیشه سعی میکنم در لحظه زندگی کنم، و هر لحظه به خدا میگم خدایا منو هدایت بکن به بهترین مسیرها، بهترین انسانها ، بهترین شرایط، بهترین روابط
و خداوند خیلی قشنگ پاسخ میده.
دفتر سپاسگزاریم رو روزی دو بار مینویسم یکبار صبح و یکبار شب، و پنج اتفاق مثبت همان روز رو مینویسم و خداوند رو شکر میکنم.
دفتر نشانه ها رو هر شب مینویسم، که مشخص بشه چقدر تغییر کردم منی که خالق زندگیم هستم و با فرکانس و افکارم و کانون توجهم زندگیم رو میسازم، منی که قانون جهان رو باید بشناسم، درک کنم و اجرا کنم قانون ثابت و بدون تغییر جهان که خداوند خلق کرده است.
قانون میگه هر چی به خودت احترام بذاری، جهان به تو احترام میذاره
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست
در خود بطلب، هر آنچه خواهی که توئی
بعضی شبها 3-4 نشانه برای نوشتن دارم ، بعضی شبها نشانه ای برای نوشتن ندارم
دفتر کدنویسی روزانه ام را مینویسم شب کدهای انجام شده رو تیک میزنم، و کدهای انجام نشده رو بررسی میکنم ببینم چه ترمزی داشتم که باید برطرف کنم؟ خیلی جالبه ، اکثر مواقع بخاطر عدم باور به فراوانیه، فایل صوتی امشب در مورد همین موضوع بود
با تشکر از آقا سعید که با مثال گوجه و موز به من گفتند که همه چیز در این جهان فراوان است و جهان در حال گسترش است
و این باور در من قویتر شد که جهان پر از فراوانی است.
فراوانی انسانهای خوب
فراوانی روابط خوب
فراوانی ماشین
فراوانی خونه
فراوانی اکسیژن
فراوانی درختان
فراوانی آب
فراوانی پول
و….
به امید خدا من این ترمز کمبود رو باید با باور فراوانی جایگزین کنم.
نکته ی کلیدی که در همه ی آموزه هایی که از استاد شنیدم به شکل پررنگی خودنمایی میکنه.
اسکاول شین یه جمله ی خیلی قشنگ داره که میگه:
«به محض آرام شدن دریای افکار، کشتیهای نجات از راه میرسند.»
که دقیقا اشاره داره به همین حس آرامش.
یادمه زمانی که بتازگی با قانون جذب و کتاب های موفقیت آشنا شده بودم، از یه تکنیکی به نام هواوپونوپونو زیاد صحبت میشد.
الان که تا حدودی از قوانین هستی آشناییت پیدا کردم دیدم نه تنها این تکنیک،بلکه تمامی فوت و فن هایی که مدرسین قانون جذب ازش به عنوان تکنیک و روش های معجزه گر یاد میکنند، منتهی میشه به همین حس آرامش.یا به عبارتی همون قانون خودمون احساس خوب= اتفاقات خوب
فقط زیادی آب و تابش میدن و میپیچونن و یه جورایی بازار گرمی میکنند.
تو همین تکنیکی که ازش نام بردم، به فرد آموزش داده میشه که مسئولیت ناخواسته ی بوجود اومده رو بپذیره و در مقابلش تسلیم باشه، و از خداوند بخواد که دیتاهای منفی بوجود آورنده این مسأله رو پاکسازی کنه.همین پذیرش و سپردن بخدا، یه حس آرامشی ایجاد میکنه که باعث رخ دادن اتفاقات خوب میشه.
یا همین ذکرهای معجزه گر که از این ذکر فلان قدر با فلان شرایط بگی به آرزوهات میرسی.اینم برمیگرده به باور انسان، اگه باور کنه که با اینکار بهش میرسه و به آرامش و اطمینان قلبی برسه .اتفاقا خیلی وقت ها هم البته باندازه باورش نتیجه میگیره.اینم باز منتهی شد به همون حس آرامش.
یا همین بحث شکرگزاری
چه برای داشته ها، چه برای خواسته ها قبل رسیدن بهش
در هر صورت یه حس آرامشی دست میده به انسان، که همین احساس آرامش باعث رخداد های قشنگ میشه.
میدونین چی میخوام بگم دوستان؟؟؟؟
میخوام بگم مهم نیست از چه راهی با چ باوری میخوای به اون حس آرامش برسی، فقط باید اون حس رو تجربه کنی تا اتفاق هایی که منتظرشی برات رخ بده.
همین که مسئولیت شرایط زندگیتو میپذیری و سعی میکنی با تغییر باورها و کانون توجهت به آرامش برسی، مسیرو درست رفتی.
و استاد چقدر قشنگ و با بیانی شیوا قوانین هستی برامون آموزش میدن، با آگاهی هایی که بدست میاریم چقدر راحت میتونیم اصل و از فرع تشخیص بدیم و مسائل پیش اومده رو حل کنیم.دنبال تکنیک یا شگرد خاصی نیستیم، وقتی قوانین و بلد باشی میتونی تو همه ی زمینه ها براحتی ازش استفاده کنی و نتیجه بگیری.
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم خدا را برای هدایتم به این فایل زیبا ودلنشین
استاد عزیزم من این آگاهی های شما را با دل و جان می پذیریم و ایمان دارم که هر لحظه خداوند داره منو هدایت میکند به سمتی که من انتخاب میکنم به شرط ایمان و اعتقاد
چراکه من فهمیدم من خالق زندگیم هستم من لایق بهترین هدایت های خداوند هستم
استاد عزیزم می خواهم یه مثالی از اون اتفاقات که در شهر مادرید برای شما افتاد هم سایت شما رو هوا رفته بود و هم کارت های اعتباری شما کار نمی کردند بزنم در این مدتی که در سایت الهی کار می کنم وقتی شما گفتید که نه وامی میگیرید و نه سود بانکی من هم می خواستم مثل شما عمل کنم
تا جایی که دسته من بود کلی وام ها را تسویه کردم ولی یکی از اون وام ها هنوز تسویه نشده
چون که همسرم به وام خیلی اعتقاد داره البته که من هم تا دو سال پیش همین طور فکر می کردم ولی به آموزش های شما خواستم عمل کنم و من یه مبلغی در بانک داشتم و سود بانکی می گرفتم
همون روز من تصمیم گرفتم که اون مبلغ را از بانک
بگیرم این مبلغ به اندازهی یه روز تو حساب من بود وبعد اون یه اتفاقی افتاد یه نفر به همسرم زنگ زد که ما از صدا و سیما تماس گرفتیم و شما برنده شدید و شما میتوانید هم به زیارت کربلا بروید و هم این مبلغ را به صورت نقدی دریافت کنید خلاصه من هم که کلی ذوق کردم که دیدید قانون جواب میده بعد اون آقا از ما یه شماره حساب خواست وباید دم کیوسک میرفتیم بعد از کلی رفت و آمد این هم اینو بگم که کارت همسرم خالی بود مجبور شد که کارت منو بده من که کلی ذوق زده شده بودم با هیجان این کارها را انجام دادیم بقیه کارها را خودتان حدس بزنید حساب من که خالی شد ما که اعتراض کردیم گفتند که فردا بت اون مبلغ جایزه واریز میشه
ما منتظر فردا که هیچ هنوز هم منتظر اون فردا هستیم بعد فهمیدیم که اون آقا کلاهبرداری کرده
تا اینجای ماجرا خیلی غمگین بود اگر من قبلی بودم که زمین و زمان را مقصر می دانستم ولی با آموزش های شما متوجهی اشتباه خودم شدم وبعد یاد دزدی پیکان شما افتادم وبه خودم گفتم که الان باید ایمانت را نشان بدی بدانی که احساس خوب مساوی اتفاقات خوبه پس باید خودت را سرزنش نکنی باور کنید من خیلی بی خیال بودم و
به خودم میگفتم که ده برابرش خداوند به من میده اینجا باید ایمانم را نشان بدهم
خلاصه بعد از مدت کوتاهی سه برابر اون مبلغ از جایی که فکرشو نمی کردم وارد حسابم شد و این شده برای من ی الگو از هدایتهای خداوند
یه ماجرای که از همزمانی خودتان در لسآنجلس
گفتید هم می خواهم بگویم
این ماجرا بر میگردد به سی سال پیش زمانی که من مجرد بودم اون زمان من یه خواستگار داشتم که همدیگر را خیلی دوست داشتیم ولی خانوادهی
من مخالف سر سخت این ماجرا بودند این خواستگاری به مدت یک سال طول کشید اون بنده ی خدا هم به هر بنی بشری رو زد برای خواستگاری کردن خلاصه این وصلت اتفاق نیفتاد
در این مدت هم پسر عموم هم از خواستگاران بود
در عوض خانواده با پسر عمو خیلی اوکی بودند من هم چون که اونا با خواستهی من مخالف بودند با اونا لج کردم به پسر عموم هم جواب منفی دادم
خلاصه بعد از یه سال علی موند و حوضش همه رفتند سر زندگی خودشان من موندم و سرزنش های خانواده و اطرافیان
خلاصه من خیلی نا امید بودم تا اینکه همه چیز را سپردم به خداوند دیگه از همه چیز برده بودم تا اینکه یه روز یکی از این فامیل های نزدیکمون آمد خونه ما گفت که یه خواستگار آمده می خواهم شما را معرفی کنم اون غربیه اون موقع ها مردم خیلی اعتقادی به افراد غربیه نداشتند
خلاصه که این وصلت جور شد من خدا را شکر با یه انسان بی نظیر زندگی میکنم
نکته جالب این ماجرا این بود که میخواستم از هدایت خداوند بگم خانواده همسرم در بین راه این فامیل ما را میبیند و او را با ماشین به خونه میرسونند در بین راه گفتگو میکنند که شما این جا غریب هستید اون هم میگویند که ما دنبال یه خانواده خوب برای پسرمون می گردیم واقعیت ما میخواهیم فلان جا بریم حالا ایرادی نداره اگر شما ی خانوادهی خوب می شناسید معرفی کنید
خلاصه این ماجرا منجر به ازدواج ما شد که خدا را شکر در این چند سال به خوبی و خوشی گذشت
میخواستم این ماجرا را از هدایت خداوند گفته باشم
من این هدایت را به وضوح دیدیم وقتی که یه روزایی نا امید میشم یاد اون هدایت می افتد
و به خودم یاد آوری می کنم که کی می توانست این همزمانی را درست کنه که اون لحظه فامیل با خانواده همسرم آشنا بشه جز هدایت خداوند که البته من همیشه اینو معجزه میدانستم
خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتننتت برای هدایتم وباز گو کردن این ماجرا
سلام عزیزم چقد خوب گفتی ماجرای شما تقریبا شبیه من بوده منم وقتی 14 سالم بود خیلی پسر خالم دوست داشتم و اونم دوسم داشت و خانوادش راضی کرد بیان خواستگاریم اما اون موقع بابام چون سنم کم بود قبول نکرد و خودمم چون دوست داشتم درسم ادامه بدم هیچی نگفتم و پسر خالم فکر کرد من فریبش دادم و سریع با یکی دیگه ازدواج کرد اون دوران برام خیلی سخت بود تا یکی دوماه چون فکر میکردم بهتر از اون پیدا نمیشه برای من و با هیچکی اندازه اون خوشبخت نمیشم همون باور کمبود آدمای خوب اما الان که 23 سالمه یاد اون موقع میوفتم خیلی خداروشکر میکنم چون به نفعم بوده ما آدما از خدا یه چیزی می خوایم گاهی بهمون نمیده بعدا متوجه میشیم که چقد خوب شد بهمون نداد پسر خالم زندگی خوبی داره الان اما اگه اون موقع بابام قبول میکرد باهاش ازدواج میکردم اول از درسم میموندم بعدش الان احتمالا درگیر خونه داری و بچه داری بودم و از دوران نوجوانی و جوانیم لذت نمیبردم الان خیلی خوشحالم مجردم و تو این فضا قرار گرفتم و کلی هدف و خواسته تو دلم شکل گرفته که براشون قدم بردارم و خدا می دونست که من دختریم که دوست ندارم مثل بیشتر جامعه زندگی کنم و به کم قانع باشم منم مثل استاد سعی میکنم جرعت خواستن اهداف بزرگتر رو داشته باشم خدایا شکرت بابت همه هدایت های قشنگت تو زندگیم و مثل مهدیه واستاد عزیزم خودت هدایتی آدم خوبی رو وارد زندگیم کن که به پیشرفتم کمک کنه
سلام دوست خوبم اعظم جان چه زیبا نوشتی وچه زیبا دعا کردی حالم خوب شد با این متن زیباو پراز اخلاص شما.انگار دعاهایی رو نوشتی که دلم میخواست به خدا بگم از دست نوشته زیبای شما سپاسگزارم امیدوارم خدای مهربانم مهر تاییدش رو برامون زده باشه پایین این متن که با قلم ننوشتی بلکه باقلب زیباتون نوشتید شاد باشید وپرااز احساس خوب
چه اسم زیبایی دارید امیدوارم هر لحظه از زندگیتون مثل اسم قشنگتون باشه ..منم ممنونم ازت که برام نوشتی دوست خوبم .واقعا این شکرگزاری های هر روز منه و از خدا میخام که بقول شما خداوند بزرگ و نزدیک مهر تاییدش رو پای دعاهامون بزنه
بازم سپاسگزارم بابت کامنت زیبات که لبخند روی لبم آورد
واقعا چقدر من مثال دارم از اینکه تا وقتی «باورها» عوض نشه زندگی مسیر مشابهی رو طی خواهد کرد.
افرادی که در ایران درگیری سیاسی داشتند، و خارج از کشور هم درگیری دارن
افرادی که ایران مشکل اقتصادی داشتن و برای فرار از شرایط اقتصادی مهاجرت کردن و در خارج از کشور بیشتر درگیری اقتصادی دارن و از نظرشون ایران بهتره وضعش
افرادی که درگیری در مشکلات رابطه دارن و در روابط بعدی هم مورد مشابه و یا بد ترش رو تجربه میکنن
یه عالمه از این مثال ها رو می بینم و کمک میکنه به «تقویت» باورهام نسبت به قانون
این فایل رو خیلی دوست داشتم و احساس میکنم «درک» بهتری نسبت به قبل نسبت بهش پیدا کردم
و چقدر این جمله رو دوست دارم که :
«پاداش کنترل ذهن باورنکردنی هست »
واقعا همینه
و سپاسگزار خداوندم که زندگی من راحتتر شده و احساس خوب من مداوم تر شده و اهدافم رو با لذت پیش میبرم و اطرافم رو خالی کردم از افراد پوچ و منفی و ناهماهنگ چون برای خودم «ارزش» قائل هستم
واقعا زیبایی به «دید» انسان ربط داره نه به «مکان جغرافیایی»
خیلی ها به ظاهر در بهترین کشورهای دنیا هستند ، اما ناراضی و شاکی …
و این همه افرادی که در کشورهای به ظاهر نامناسب زندگی میکنن و لذت میبرن ، هر زمان هم خواستند لاجرم هدایت میشن به کشور دیگه ای که با خواسته هاشون هماهنگ باشه نه اینکه شکایت کنن و ناراضی باشن
من سه ماهی میشه به «ایمان و باور» رسیدم که کل این مسیر زیبایی ها و دست یابی به خواسته ها از «کنترل ذهن و کانون توجه» بدست میاد
بهای موفقیت رو باید پرداخت
و این بها با «کنترل ذهن» بدست میاد
عده بسیار اندکی هم حاضرن بهاش رو بپردازند
و اکثریت فقط ادعا میکنن که دارن روی خودشون کار میکنن
وظیفه ما فقط و فقط «کنترل ذهن» هست تا زندگیمون در «هر شرایطی» بره به سمت زیبایی ها
* در مورد چیزی که دوستش نداریم صحبت نکنیم چون خیلی در ذهن اون موضوع قدرت میگیره.
هر وقت به موضوع نادلخواه برخورد کردیم در موردش صحبت نکنیم
* وقتی تمرکز کنیم روی زیبایی ها، لاجرم هدایت می شیم به زیبایی های بیشتر
خدایا شکرت چقدر عالیه که روزشمار تحول زندگی من فصل پنجمش شروع شد و اولین فایل هم فوقالعاده است و باز بهمون یادآوری شد که ما قدرت تغییر هیچ کسی رو نداریم نه کشورمون، نه شهرمون و نه خانواده مون
ما فقط قدرت تغییر خودمون رو داریم وسلام افرادی هم که در مسیر ما باشن و خودشون خواهان تغییر باشن و جدیت خودشون رو نشون بدن حتما مسیرهای هدایت براشون باز میشه
وقتی ما میایم برای تغییر خودمون جهاد اکبری رو شروع میکنیم خداوند یه هماهنگی هایی در زندگی ما رقم میزنه که خودمون هم متعجب میشیم ولی با استمرار دیگه تعجب نمیکنیم و به ایمان میرسیم و تسلیم هدایتش میشیم
خدایا شکرت
استاد عزیزم با این برنامه ی روز شمار تحول زندکی من بهم یاد آوری کردی که قانون فقط تکرار اصله و بحث صحبتهای جدید و قشنگ نیست، بحث بارها شنیدن و به درک رسیدنه، بحث شنیدن و عمل کردنه، بحث شنیدن حرکت کردنه
این مسیر، مسیر شنیدن توحید و عمله، مسیر حرف مفت نیست
وقتی میشنوم باید عمل کنم تا نتایج لاجرم نمایان بشن، اگر کسی میشنوه و عمل نمیکنه مشکل از آموزه ها و قوانین نیست مشکل از حرکت نکردن طرفه
استاد من توی قسمت قبل هم گفتم که دارم مسیر شما رو ادامه میدم و جای پای شما پا میذارم و خداوند یاری ام کنه و اراده قوی بده بهم که ثابت قدم باشم در این مسیر تا ابد
من کارم رو از 15تیر همین امسال شروع کردم یعنی سال1402
من 4سال فقط داشتم قوانین رو از شما یاد میگرفتم و شنیدم و شنیدم و همراه با شنیدنم تمرینات عملی هم بود که انجام میدادم تا خود واقعیم رو کشف کنم
امسال که شروع کردم برای کارم در مسیر حواسم باید به قانون تکامل میبود، نباید عجله میکردم، باید منعطف میبودم، باید ادامه میدادم تا نتایج نمایان بشه
در مسیر نباید ناامید میشدم مثلا یکماه بعد از شروع کارم توی کانال فقط 5نفر بود ولی من باید ادامه میدادم و ادامه دادم با قدرت هم ادامه دادم بعد آروم آروم تعداد کاربران کانال زیاد شد و بعد از اینکه تا اینجا تکاملم طی شد دوره از نتایجم برگذار کردم و ادامه داره….
میخوام بگم اگر من قانون رو گوش نمیکردم همون ماهای اول جا میزدم و ناامید میشدم اما آدم وقتی قوانین رو یه کوچولو درک میکنه مسیر براش راحت و ساده میشه من منتظر مقصد خاصی نبودم و الانم نیستم من دارم لحظه و از مسیرم لذت میبرم اینو از شما یاد گرفتم که بخوام و مسیرها رو بسپارم به خدا و من از لحظه ی حالم لذت ببرم و هر ایده ای که میاد رو در لحظه انجام بدم
خدایا شکرت چقدر این مسیر شیرین و لذت بخشه
هر روز خداوند دستان ارزشمندش رو میفرسته به سمتم تا به پیشرفتم کمک کنن هر روزم به لطف خدا بهتر از دیروزمه
خدایا شکرت که در این مسیر توحیدی هستم و از لحظه به لحظه ی خودم لذت میبرم
خدایا شکرت که وقتی من از درون با خودم اوکی باشم تمام هستی رو باهام اوکی میکنی
استاد سپاسگزارم بخاطر وجود ارزشمند شما و خانم شایسته در زندگیم که تنها الگوی زندگی من هستین
عاشقتونم بینهایت
ان شاءالله که خیر دنیا و آخرت نصیب قلبهای مهربونتون باشه
سلام عرض ادب خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی من فرشته محمدی هستم و الان دقیقان 4 ماه هست که با شما اشنا شودم یعنی 29 اذر از طریق یکی از دوستانم که فایل های شمارا گوش میکرد اشنا شودم و من از لحاظ روحی اون موقع داغون بودم اوایل فایل های رایگان شمارا گوش کردم عالی بودن هنوزم گوش میکنم الان به ارامشی رسیدم که اصلان باورش برای اطرافیانم سخت هست در زندگیم پیشترفت کردم به طوری که ثانیه به ثانیه عمرم برام مهم شوده در قبلم وجود خدارو احساس میکنم نمیدونم چطور تعریف کنم از زندگیم انشالله در روز های اینده براتون از پیشترفت هام میگم الان فقط از خدای بزرگ تشکر میکنم که من با شما استاد گرامی اشنا کرد و تونستم بر احساسم تسلت پیدا کنم خداوند من به سوی شما هدایت کرد من قبل اشنایی با شما هرچی ناراحتی داشتم تو دفترم مینوشتم و اخرش میگفتم خدایا خودت صبرم بده با گریه مینوشتم خدایا خودت راه راست نشونم بده من با همه بد اخلاق بودم و ناراحتشون میکردم و بعدش خودم عذاب وجدان نابودم میکرد الان عالی عالی هستم همه ی اطرافیانم دوستم دارن خودم به ارامش رسیدم دیگه کم تر حرف میزنم اگه هم حرفی میزنم سعی میکنم با ارامش باشه و الان از خدای بزرگم و استادگرامی که دستی از دستان خدا هست بسیار زیاد سپاس گذارم
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه
چقدر قوانین خوب کار میکنه و چقدر قوانین خوب خدا نزدیک به هم هست به این دلیل که وقتی روی یک مورد کاری میکنیم خود به خود خیلی از موارد هم به قول استاد روغن کاری میشه و اصلا نیازی نیست که زحمت زیادی بکشیم
این فایل از جمله فایل های هست که به صورت ریشه ای خیلی از مسایل رو حل میکنه
تمرکز و بهبود روی خواسته ها نه ناخواسته ها
وقتی که فایل رو نگاه میکردم و گوش میکردم ذهنم خودکار میرفت به سمتی که من چگونه عمل کردم و دقیقا همیشه به دو قسمت تقسیم میشه
یکی قبل از آشنایی با استاد و دیگیری بعد از آشنایی با استاد و عمل کردن به اگاهی های ناب جناب استاد
من خودم خیلی از موارد بود از جمله کارم و روابطم و… اکثر مواقع اگر به مسیله ای برمیخوردم همیشه دنبال مقصر بودم و قاعدتاً به خاطر اینکه حق از جانب رو رعایت کنم دیگری رو مقصر میکردم که با بهش میگفتم یا بدتر تو ذهنم خودخوری میکردم که چرا بهش نگفتم که در هر دو صورت همیشه تو ذهنم حل که نمیشد هیچ یک آشوب و درگیری ذهنی هم ایجاد میشد و همیشه هم مسایل بیشتر میشد و شده جزیی از عادت و زندگی ….
ولی بعد از کسب آگاهی و البته به اندازه ای که عمل کردم تو کل مراحل زندگیم لذت بیشتری برام از جمله کارم که شکر خدا هر روز داره بهتر و بیشتر میشه قبلا تمام با استرس و بیکاری بود و بدهکاری
تو رابطه با همسرم که هر روز داره عاشقانه ها بیشتر میشه و آرامش وسیع تر که قبلاً همیشه نارامی بود و افکار فوق العاده منفی و….
توی بحث روابط با دیگران که اگر قبلا تقریبا توی عمل اعتباری نبود الان خیلی ها دوست دارند فقط ما من در ارتباط باشند و با من کار کنند و خیلی ها حتی کارهاشون رو فقط فقط میدن که من انجام بدم ….
و ختم کلام هر جا خودم رو مسول 100 درصدی کل زندگیم دونستم من بردم توی همه موارد
و هر جا که انگشت اشاره رو به سمت دیگران نشانه رفتم من باختم
خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجود استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم که اینجا هستیم و هر روز داریم با کمک خدای خوبی ها هدایت میشم به سمت ناب ترین زندگی
بنام خداوند بخشنده ی مهربان ”
سلام استاد گرامی
سلام دوستان زیبا اندیشم”
چقدر ، این فایل استاد رو دوست دارم ”
ازش سیر نمیشم ”
ای انسان میخوای چی رو نقص کنی ؟
تو از چی هستی ؟
ای انسان به بدن خودت نگاه کن؟
صدای تو ؟
ایمان تو ؟
کی به تو آرامش میده؟
کیکه وقتی همه رفتن بهت آرامش میده؟
مگه بهت نگفت نرو اونجا؟ که آشنات منم ؟ در این سراب، چشمه ی حیاتت منم؟
کد خدات منم؟
چرا فکر میکنی مهارتی نداری؟
و همه چیز از تو گرفته شده، چرا فکر میکنی شانسی به دنیا اومدی؟
چرا فکر میکنی مجبوری به زندگی کردن؟
همه چیز در اختیار توئه؟ و محدود نیستی ؟ دنبال نقص نباش؟
مگه خدا نمیگه در بهترین زمان و بهترین نگارش خلقت کردم ؟
تو برای هدفی خلق شده ای ؟
تو برای رسالتی روی زمین خلق شده ای ؟
مگه تو به فراوانی ایمان نداری؟
خدایی که هم ظاهرو باطنه؟
مگر تو به خدای آسمان و زمین ایمان نداری ؟
خدای که سمیع و بصیره ، خدایی که بیناست ” خدایی که بی نهایته ”
دنبال چی میگردی؟
بارها ی بار میگه، باد رو برای سلیمان رام کرد”
دریا رو برای موسی ” رام کردیم ”
آتش رو برای ابراهیم ” رام کردیم ”
سختی ها و مشکلات رو برای یوسف رام کردیم”
نهنگ را جایی امنی برای یونس قرار دادیم”
کوه رو به اختیار داوود قرار دادیم ”
و بارها بهت میگه آب و کشتی رو در اختیار نوح قرار دادیم”
ماه و خورشید رو
ستارگان رو
شب و روز رو ، گردش آسمان و زمین رو ،
شتر رو”
و زندگی رو ” این همه نعمت رو در اختیار و به فرمان تو در آوردیم ”
مگه میشه باور نداشت ”
دوست من ”
تو فراتر از باورهات هستی .
تو چیزی هستی که خدا به اسمت قسم خورد ”
تو مثل زنبور نیستی میلیارد ها سال خونه شو ، شش ضلعی میسازه ”
تو آسمان خراش ها ساختی ”
تو اومدی در سیارات دیگه، سفینه درست کردی ”
تو هر چیزی رو در اختیار داری”
تو همه چیز رو در اختیار داری در همین لحظه ” اینو باورکن ”
برای آسایش تو ، هرچی رو برات رقم زد ”
خدا تو رو بی نیاز کرده، بی نیاز از هر آدمی ”
بی نیاز از هر چیزی ”
بی نیاز از هر پارتی ”
بی نیاز از هر قدرتی ”
از هر چیزی که خارج از توئه ”
هر چیزی که تو لازم داری رو، درون تو گذاشته ”
خلاقیت گذاشته ”
نیرو گذاشته ”
خدا هر چیزی رو در اختیار تو قرار داده ”
مگه خدا حسوده؟
مگه خدا بخیله ”
فقط اینو باور کن ”
که همه چیزی رو که لازم داری درون تو گذاشته ” فقط اینو باور کن “دوست من ”
تو نمی تونی به کسی ضرر برسونی؟
تو اومدی فقط خدمت کنی ؟
و دنیا رو گسترش بدی ؟
تو در هر صورت به نفع دنیایی؟
تو به نفع جهان کار میکنی ” اینو باور کن ؟
به زندگی مورچه نگاه کن ”
به شتر نگاه کن ”
به زنبور نگاه کن که چقدر قشنگ شهد گل ها رو می مکه ”
به گل آسیب نمی رسونه ”
رد پاش نمی مونه ”
چیزی رو خراب نمیکنه ”
به مورچه نگاه کن که چقدر قشنگ دونه های گندم رو در دل خاک میبره ”
و زمین رو میشکافه ”
و باعث میشن این دونه ها بالا بیان ”
و خاک رو حاصل خیز تر میکنه ”
زنبور رو نگاه کن که کیلومتر ها سفر میکنه و بدون اینکه رادار داشته باشه ” خونشو پیدا میکنه ”
چقدر استادانه و با مهارت کار میکنن ”
از چی برات بگم”
از کوچ پرندگان برات بگم ”
اینها برای کسانی هستن که می اندیشند و تعقل می کنند ” و برای خردمندان نشانه هاست ”
اینا بهت هینت میدن (hint)
اینها نشونه هاست ” برای انسان ؟!
آرامش تو از کی گرفتی ؟
کی به تو آرامش داده ”
زمانی که در تنگ ناها قرار میگیری؟
لحظه ای که داری سقوط میکنی ”
اون لحظه ای که هیچ کس نیست ”
صدایی درون ما میگه ”
آرام باش ” آرام باش ”
من اینجام ” من کنارتم”
.
.
وجودتون پراز عشق خدا ”
به دستان
قدرتمند اون میسپارمتون “
به نام خدای مهربان
با سلام خدمت استاد گرامی
استاد شما، الگوی من در زندگی هستید شما در تمام لحظات زندگیتون، قانون رو درک و اجرا میکنید
منم مثل شما همیشه سعی میکنم در لحظه زندگی کنم، و هر لحظه به خدا میگم خدایا منو هدایت بکن به بهترین مسیرها، بهترین انسانها ، بهترین شرایط، بهترین روابط
و خداوند خیلی قشنگ پاسخ میده.
دفتر سپاسگزاریم رو روزی دو بار مینویسم یکبار صبح و یکبار شب، و پنج اتفاق مثبت همان روز رو مینویسم و خداوند رو شکر میکنم.
دفتر نشانه ها رو هر شب مینویسم، که مشخص بشه چقدر تغییر کردم منی که خالق زندگیم هستم و با فرکانس و افکارم و کانون توجهم زندگیم رو میسازم، منی که قانون جهان رو باید بشناسم، درک کنم و اجرا کنم قانون ثابت و بدون تغییر جهان که خداوند خلق کرده است.
قانون میگه هر چی به خودت احترام بذاری، جهان به تو احترام میذاره
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست
در خود بطلب، هر آنچه خواهی که توئی
بعضی شبها 3-4 نشانه برای نوشتن دارم ، بعضی شبها نشانه ای برای نوشتن ندارم
دفتر کدنویسی روزانه ام را مینویسم شب کدهای انجام شده رو تیک میزنم، و کدهای انجام نشده رو بررسی میکنم ببینم چه ترمزی داشتم که باید برطرف کنم؟ خیلی جالبه ، اکثر مواقع بخاطر عدم باور به فراوانیه، فایل صوتی امشب در مورد همین موضوع بود
با تشکر از آقا سعید که با مثال گوجه و موز به من گفتند که همه چیز در این جهان فراوان است و جهان در حال گسترش است
و این باور در من قویتر شد که جهان پر از فراوانی است.
فراوانی انسانهای خوب
فراوانی روابط خوب
فراوانی ماشین
فراوانی خونه
فراوانی اکسیژن
فراوانی درختان
فراوانی آب
فراوانی پول
و….
به امید خدا من این ترمز کمبود رو باید با باور فراوانی جایگزین کنم.
به نام الله
سلااااامممم
امروز یه زندگینو رو شروع کن
تصمیم بگیر با آرامش زندگی کنی
انسانی که آرامش داره میدونه گذشته مرده
امروز از نو متولد شده
خدا امروز بهش فرصت زندگی داده
روزت رو با امید شروع کن
دست از مقاومتها و تعصباتت بردار
و با عشق خدا برو جلو
میخوام امروز درمورد احساس « آرامش »صحبت کنم.
نکته ی کلیدی که در همه ی آموزه هایی که از استاد شنیدم به شکل پررنگی خودنمایی میکنه.
اسکاول شین یه جمله ی خیلی قشنگ داره که میگه:
«به محض آرام شدن دریای افکار، کشتیهای نجات از راه میرسند.»
که دقیقا اشاره داره به همین حس آرامش.
یادمه زمانی که بتازگی با قانون جذب و کتاب های موفقیت آشنا شده بودم، از یه تکنیکی به نام هواوپونوپونو زیاد صحبت میشد.
الان که تا حدودی از قوانین هستی آشناییت پیدا کردم دیدم نه تنها این تکنیک،بلکه تمامی فوت و فن هایی که مدرسین قانون جذب ازش به عنوان تکنیک و روش های معجزه گر یاد میکنند، منتهی میشه به همین حس آرامش.یا به عبارتی همون قانون خودمون احساس خوب= اتفاقات خوب
فقط زیادی آب و تابش میدن و میپیچونن و یه جورایی بازار گرمی میکنند.
تو همین تکنیکی که ازش نام بردم، به فرد آموزش داده میشه که مسئولیت ناخواسته ی بوجود اومده رو بپذیره و در مقابلش تسلیم باشه، و از خداوند بخواد که دیتاهای منفی بوجود آورنده این مسأله رو پاکسازی کنه.همین پذیرش و سپردن بخدا، یه حس آرامشی ایجاد میکنه که باعث رخ دادن اتفاقات خوب میشه.
یا همین ذکرهای معجزه گر که از این ذکر فلان قدر با فلان شرایط بگی به آرزوهات میرسی.اینم برمیگرده به باور انسان، اگه باور کنه که با اینکار بهش میرسه و به آرامش و اطمینان قلبی برسه .اتفاقا خیلی وقت ها هم البته باندازه باورش نتیجه میگیره.اینم باز منتهی شد به همون حس آرامش.
یا همین بحث شکرگزاری
چه برای داشته ها، چه برای خواسته ها قبل رسیدن بهش
در هر صورت یه حس آرامشی دست میده به انسان، که همین احساس آرامش باعث رخداد های قشنگ میشه.
میدونین چی میخوام بگم دوستان؟؟؟؟
میخوام بگم مهم نیست از چه راهی با چ باوری میخوای به اون حس آرامش برسی، فقط باید اون حس رو تجربه کنی تا اتفاق هایی که منتظرشی برات رخ بده.
همین که مسئولیت شرایط زندگیتو میپذیری و سعی میکنی با تغییر باورها و کانون توجهت به آرامش برسی، مسیرو درست رفتی.
و استاد چقدر قشنگ و با بیانی شیوا قوانین هستی برامون آموزش میدن، با آگاهی هایی که بدست میاریم چقدر راحت میتونیم اصل و از فرع تشخیص بدیم و مسائل پیش اومده رو حل کنیم.دنبال تکنیک یا شگرد خاصی نیستیم، وقتی قوانین و بلد باشی میتونی تو همه ی زمینه ها براحتی ازش استفاده کنی و نتیجه بگیری.
عاشقتووووووونم…..
بنام خداوند ، آرامش بخش قلب ها ”
سلام بر یگانه ی بی نظیر ”
سلام بر دختر زیبا ” و زیبا اندیش ”
بازم یک کامنت زیبا ”
خداوند رو شاکرم در مدار شنیدن و دیدن این کامنت زیبا هستم ”
آرامش ”
آرامش ”
آرامش ”
چقدر زیباست این کلمه ”
چقدر زیبا گفتن ”
اسکاول شین ”
و چقدر یگانه ی بانو”
خوب توضیح دادن ”
دست گلت طلا … گل دختر ”
روزتون پراز امید ”
پراز آرامش ”
پراز برکت ”
پراز اتفاق های خوب ”
دنیاتون پراز محبت ”
لحظه هاتون پراز عشق و شادی ”
زندگی تون پراز آرامش ”
I wish you best.
I wish you good life.
I wish you success.
به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیز و خانم شایسته ودوستان همقدم خدا را برای هدایتم به این فایل زیبا ودلنشین
استاد عزیزم من این آگاهی های شما را با دل و جان می پذیریم و ایمان دارم که هر لحظه خداوند داره منو هدایت میکند به سمتی که من انتخاب میکنم به شرط ایمان و اعتقاد
چراکه من فهمیدم من خالق زندگیم هستم من لایق بهترین هدایت های خداوند هستم
استاد عزیزم می خواهم یه مثالی از اون اتفاقات که در شهر مادرید برای شما افتاد هم سایت شما رو هوا رفته بود و هم کارت های اعتباری شما کار نمی کردند بزنم در این مدتی که در سایت الهی کار می کنم وقتی شما گفتید که نه وامی میگیرید و نه سود بانکی من هم می خواستم مثل شما عمل کنم
تا جایی که دسته من بود کلی وام ها را تسویه کردم ولی یکی از اون وام ها هنوز تسویه نشده
چون که همسرم به وام خیلی اعتقاد داره البته که من هم تا دو سال پیش همین طور فکر می کردم ولی به آموزش های شما خواستم عمل کنم و من یه مبلغی در بانک داشتم و سود بانکی می گرفتم
همون روز من تصمیم گرفتم که اون مبلغ را از بانک
بگیرم این مبلغ به اندازهی یه روز تو حساب من بود وبعد اون یه اتفاقی افتاد یه نفر به همسرم زنگ زد که ما از صدا و سیما تماس گرفتیم و شما برنده شدید و شما میتوانید هم به زیارت کربلا بروید و هم این مبلغ را به صورت نقدی دریافت کنید خلاصه من هم که کلی ذوق کردم که دیدید قانون جواب میده بعد اون آقا از ما یه شماره حساب خواست وباید دم کیوسک میرفتیم بعد از کلی رفت و آمد این هم اینو بگم که کارت همسرم خالی بود مجبور شد که کارت منو بده من که کلی ذوق زده شده بودم با هیجان این کارها را انجام دادیم بقیه کارها را خودتان حدس بزنید حساب من که خالی شد ما که اعتراض کردیم گفتند که فردا بت اون مبلغ جایزه واریز میشه
ما منتظر فردا که هیچ هنوز هم منتظر اون فردا هستیم بعد فهمیدیم که اون آقا کلاهبرداری کرده
تا اینجای ماجرا خیلی غمگین بود اگر من قبلی بودم که زمین و زمان را مقصر می دانستم ولی با آموزش های شما متوجهی اشتباه خودم شدم وبعد یاد دزدی پیکان شما افتادم وبه خودم گفتم که الان باید ایمانت را نشان بدی بدانی که احساس خوب مساوی اتفاقات خوبه پس باید خودت را سرزنش نکنی باور کنید من خیلی بی خیال بودم و
به خودم میگفتم که ده برابرش خداوند به من میده اینجا باید ایمانم را نشان بدهم
خلاصه بعد از مدت کوتاهی سه برابر اون مبلغ از جایی که فکرشو نمی کردم وارد حسابم شد و این شده برای من ی الگو از هدایتهای خداوند
یه ماجرای که از همزمانی خودتان در لسآنجلس
گفتید هم می خواهم بگویم
این ماجرا بر میگردد به سی سال پیش زمانی که من مجرد بودم اون زمان من یه خواستگار داشتم که همدیگر را خیلی دوست داشتیم ولی خانوادهی
من مخالف سر سخت این ماجرا بودند این خواستگاری به مدت یک سال طول کشید اون بنده ی خدا هم به هر بنی بشری رو زد برای خواستگاری کردن خلاصه این وصلت اتفاق نیفتاد
در این مدت هم پسر عموم هم از خواستگاران بود
در عوض خانواده با پسر عمو خیلی اوکی بودند من هم چون که اونا با خواستهی من مخالف بودند با اونا لج کردم به پسر عموم هم جواب منفی دادم
خلاصه بعد از یه سال علی موند و حوضش همه رفتند سر زندگی خودشان من موندم و سرزنش های خانواده و اطرافیان
خلاصه من خیلی نا امید بودم تا اینکه همه چیز را سپردم به خداوند دیگه از همه چیز برده بودم تا اینکه یه روز یکی از این فامیل های نزدیکمون آمد خونه ما گفت که یه خواستگار آمده می خواهم شما را معرفی کنم اون غربیه اون موقع ها مردم خیلی اعتقادی به افراد غربیه نداشتند
خلاصه که این وصلت جور شد من خدا را شکر با یه انسان بی نظیر زندگی میکنم
نکته جالب این ماجرا این بود که میخواستم از هدایت خداوند بگم خانواده همسرم در بین راه این فامیل ما را میبیند و او را با ماشین به خونه میرسونند در بین راه گفتگو میکنند که شما این جا غریب هستید اون هم میگویند که ما دنبال یه خانواده خوب برای پسرمون می گردیم واقعیت ما میخواهیم فلان جا بریم حالا ایرادی نداره اگر شما ی خانوادهی خوب می شناسید معرفی کنید
خلاصه این ماجرا منجر به ازدواج ما شد که خدا را شکر در این چند سال به خوبی و خوشی گذشت
میخواستم این ماجرا را از هدایت خداوند گفته باشم
من این هدایت را به وضوح دیدیم وقتی که یه روزایی نا امید میشم یاد اون هدایت می افتد
و به خودم یاد آوری می کنم که کی می توانست این همزمانی را درست کنه که اون لحظه فامیل با خانواده همسرم آشنا بشه جز هدایت خداوند که البته من همیشه اینو معجزه میدانستم
خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتننتت برای هدایتم وباز گو کردن این ماجرا
خداوند به همهی ما آسایش و آرامش عنایت کنه
دوستدار شما قربانی
سلام عزیزم چقد خوب گفتی ماجرای شما تقریبا شبیه من بوده منم وقتی 14 سالم بود خیلی پسر خالم دوست داشتم و اونم دوسم داشت و خانوادش راضی کرد بیان خواستگاریم اما اون موقع بابام چون سنم کم بود قبول نکرد و خودمم چون دوست داشتم درسم ادامه بدم هیچی نگفتم و پسر خالم فکر کرد من فریبش دادم و سریع با یکی دیگه ازدواج کرد اون دوران برام خیلی سخت بود تا یکی دوماه چون فکر میکردم بهتر از اون پیدا نمیشه برای من و با هیچکی اندازه اون خوشبخت نمیشم همون باور کمبود آدمای خوب اما الان که 23 سالمه یاد اون موقع میوفتم خیلی خداروشکر میکنم چون به نفعم بوده ما آدما از خدا یه چیزی می خوایم گاهی بهمون نمیده بعدا متوجه میشیم که چقد خوب شد بهمون نداد پسر خالم زندگی خوبی داره الان اما اگه اون موقع بابام قبول میکرد باهاش ازدواج میکردم اول از درسم میموندم بعدش الان احتمالا درگیر خونه داری و بچه داری بودم و از دوران نوجوانی و جوانیم لذت نمیبردم الان خیلی خوشحالم مجردم و تو این فضا قرار گرفتم و کلی هدف و خواسته تو دلم شکل گرفته که براشون قدم بردارم و خدا می دونست که من دختریم که دوست ندارم مثل بیشتر جامعه زندگی کنم و به کم قانع باشم منم مثل استاد سعی میکنم جرعت خواستن اهداف بزرگتر رو داشته باشم خدایا شکرت بابت همه هدایت های قشنگت تو زندگیم و مثل مهدیه واستاد عزیزم خودت هدایتی آدم خوبی رو وارد زندگیم کن که به پیشرفتم کمک کنه
ای که مرا خوانده ای
راه نشانم بده
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میخواهم.مرا به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای و نه گمراهان
ای کسی که صدای منو میشنوی و نامه های منو میخونی راه نشانم بده .
معبودا و سرورا و پروردگارا من وکیلی جز تو ندارم مرا از ظلمی که خودم به خودم کردم رها کن
خدای بزرگ و نزدیکم امروزم رو هم به دستهای تو میسپارم خودت بهترینهارو برام رقم بزن
خدایا رزق و روزی من اگر در آسمانها ست خودت بر من ببار و اگر در زیر زمینه خودت برام استخراجش کن
خدایا راه را به من نشان بده و بگذار خیر و برکت را به وضوح نظاره کنم
خدایا امروز مرا در بهترین زمان به بهترین مکان و بهترین آدمها هدایت کن
خدایا راه توانگری و فراوانی نعمت را بر من بگشا
خدایا من نمیدونم چجوری ولی تو میدونی تو درستش کن
خدای نزدیکم اونقدر بهم ثروت و فراوانی بده که دغدغه خرید هیچ دوره و هیچ نیازی رو نداشته باشم
خدای من این خاسته ی من رو به یک شکرگزاری روزانه و همیشگی تبدیل کن
خدایاااا شکرت به خاطر تمام نعمتهایی که بهم دادی .به خاطر تمام فراوانی هایی که بهم دادی
خدایا چون تو دارم .همه دارم
دگرم هیچ نباشد…..
خدایا به قلبم آرامش بده چشمهام رو بینا کن و قلبم رو باز کن به سمت نشانه ها و هدایتهات
الهی و ربی من لی غیرک ؟؟؟؟
سلام دوست خوبم اعظم جان چه زیبا نوشتی وچه زیبا دعا کردی حالم خوب شد با این متن زیباو پراز اخلاص شما.انگار دعاهایی رو نوشتی که دلم میخواست به خدا بگم از دست نوشته زیبای شما سپاسگزارم امیدوارم خدای مهربانم مهر تاییدش رو برامون زده باشه پایین این متن که با قلم ننوشتی بلکه باقلب زیباتون نوشتید شاد باشید وپرااز احساس خوب
سلام به دوست عزیزم شیرین خانم
چه اسم زیبایی دارید امیدوارم هر لحظه از زندگیتون مثل اسم قشنگتون باشه ..منم ممنونم ازت که برام نوشتی دوست خوبم .واقعا این شکرگزاری های هر روز منه و از خدا میخام که بقول شما خداوند بزرگ و نزدیک مهر تاییدش رو پای دعاهامون بزنه
بازم سپاسگزارم بابت کامنت زیبات که لبخند روی لبم آورد
در پناه خدا باشی شیرین خانم
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
واقعا چقدر من مثال دارم از اینکه تا وقتی «باورها» عوض نشه زندگی مسیر مشابهی رو طی خواهد کرد.
افرادی که در ایران درگیری سیاسی داشتند، و خارج از کشور هم درگیری دارن
افرادی که ایران مشکل اقتصادی داشتن و برای فرار از شرایط اقتصادی مهاجرت کردن و در خارج از کشور بیشتر درگیری اقتصادی دارن و از نظرشون ایران بهتره وضعش
افرادی که درگیری در مشکلات رابطه دارن و در روابط بعدی هم مورد مشابه و یا بد ترش رو تجربه میکنن
یه عالمه از این مثال ها رو می بینم و کمک میکنه به «تقویت» باورهام نسبت به قانون
این فایل رو خیلی دوست داشتم و احساس میکنم «درک» بهتری نسبت به قبل نسبت بهش پیدا کردم
و چقدر این جمله رو دوست دارم که :
«پاداش کنترل ذهن باورنکردنی هست »
واقعا همینه
و سپاسگزار خداوندم که زندگی من راحتتر شده و احساس خوب من مداوم تر شده و اهدافم رو با لذت پیش میبرم و اطرافم رو خالی کردم از افراد پوچ و منفی و ناهماهنگ چون برای خودم «ارزش» قائل هستم
در پناه الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و دوستان
واقعا زیبایی به «دید» انسان ربط داره نه به «مکان جغرافیایی»
خیلی ها به ظاهر در بهترین کشورهای دنیا هستند ، اما ناراضی و شاکی …
و این همه افرادی که در کشورهای به ظاهر نامناسب زندگی میکنن و لذت میبرن ، هر زمان هم خواستند لاجرم هدایت میشن به کشور دیگه ای که با خواسته هاشون هماهنگ باشه نه اینکه شکایت کنن و ناراضی باشن
من سه ماهی میشه به «ایمان و باور» رسیدم که کل این مسیر زیبایی ها و دست یابی به خواسته ها از «کنترل ذهن و کانون توجه» بدست میاد
بهای موفقیت رو باید پرداخت
و این بها با «کنترل ذهن» بدست میاد
عده بسیار اندکی هم حاضرن بهاش رو بپردازند
و اکثریت فقط ادعا میکنن که دارن روی خودشون کار میکنن
وظیفه ما فقط و فقط «کنترل ذهن» هست تا زندگیمون در «هر شرایطی» بره به سمت زیبایی ها
* در مورد چیزی که دوستش نداریم صحبت نکنیم چون خیلی در ذهن اون موضوع قدرت میگیره.
هر وقت به موضوع نادلخواه برخورد کردیم در موردش صحبت نکنیم
* وقتی تمرکز کنیم روی زیبایی ها، لاجرم هدایت می شیم به زیبایی های بیشتر
در پناه الله یکتا
به نام خدای مهربان
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته نازنین
سلام خدمت دوستان عزیزم
خدایا شکرت چقدر عالیه که روزشمار تحول زندگی من فصل پنجمش شروع شد و اولین فایل هم فوقالعاده است و باز بهمون یادآوری شد که ما قدرت تغییر هیچ کسی رو نداریم نه کشورمون، نه شهرمون و نه خانواده مون
ما فقط قدرت تغییر خودمون رو داریم وسلام افرادی هم که در مسیر ما باشن و خودشون خواهان تغییر باشن و جدیت خودشون رو نشون بدن حتما مسیرهای هدایت براشون باز میشه
وقتی ما میایم برای تغییر خودمون جهاد اکبری رو شروع میکنیم خداوند یه هماهنگی هایی در زندگی ما رقم میزنه که خودمون هم متعجب میشیم ولی با استمرار دیگه تعجب نمیکنیم و به ایمان میرسیم و تسلیم هدایتش میشیم
خدایا شکرت
استاد عزیزم با این برنامه ی روز شمار تحول زندکی من بهم یاد آوری کردی که قانون فقط تکرار اصله و بحث صحبتهای جدید و قشنگ نیست، بحث بارها شنیدن و به درک رسیدنه، بحث شنیدن و عمل کردنه، بحث شنیدن حرکت کردنه
این مسیر، مسیر شنیدن توحید و عمله، مسیر حرف مفت نیست
وقتی میشنوم باید عمل کنم تا نتایج لاجرم نمایان بشن، اگر کسی میشنوه و عمل نمیکنه مشکل از آموزه ها و قوانین نیست مشکل از حرکت نکردن طرفه
استاد من توی قسمت قبل هم گفتم که دارم مسیر شما رو ادامه میدم و جای پای شما پا میذارم و خداوند یاری ام کنه و اراده قوی بده بهم که ثابت قدم باشم در این مسیر تا ابد
من کارم رو از 15تیر همین امسال شروع کردم یعنی سال1402
من 4سال فقط داشتم قوانین رو از شما یاد میگرفتم و شنیدم و شنیدم و همراه با شنیدنم تمرینات عملی هم بود که انجام میدادم تا خود واقعیم رو کشف کنم
امسال که شروع کردم برای کارم در مسیر حواسم باید به قانون تکامل میبود، نباید عجله میکردم، باید منعطف میبودم، باید ادامه میدادم تا نتایج نمایان بشه
در مسیر نباید ناامید میشدم مثلا یکماه بعد از شروع کارم توی کانال فقط 5نفر بود ولی من باید ادامه میدادم و ادامه دادم با قدرت هم ادامه دادم بعد آروم آروم تعداد کاربران کانال زیاد شد و بعد از اینکه تا اینجا تکاملم طی شد دوره از نتایجم برگذار کردم و ادامه داره….
میخوام بگم اگر من قانون رو گوش نمیکردم همون ماهای اول جا میزدم و ناامید میشدم اما آدم وقتی قوانین رو یه کوچولو درک میکنه مسیر براش راحت و ساده میشه من منتظر مقصد خاصی نبودم و الانم نیستم من دارم لحظه و از مسیرم لذت میبرم اینو از شما یاد گرفتم که بخوام و مسیرها رو بسپارم به خدا و من از لحظه ی حالم لذت ببرم و هر ایده ای که میاد رو در لحظه انجام بدم
خدایا شکرت چقدر این مسیر شیرین و لذت بخشه
هر روز خداوند دستان ارزشمندش رو میفرسته به سمتم تا به پیشرفتم کمک کنن هر روزم به لطف خدا بهتر از دیروزمه
خدایا شکرت که در این مسیر توحیدی هستم و از لحظه به لحظه ی خودم لذت میبرم
خدایا شکرت که وقتی من از درون با خودم اوکی باشم تمام هستی رو باهام اوکی میکنی
استاد سپاسگزارم بخاطر وجود ارزشمند شما و خانم شایسته در زندگیم که تنها الگوی زندگی من هستین
عاشقتونم بینهایت
ان شاءالله که خیر دنیا و آخرت نصیب قلبهای مهربونتون باشه
سلام عرض ادب خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی من فرشته محمدی هستم و الان دقیقان 4 ماه هست که با شما اشنا شودم یعنی 29 اذر از طریق یکی از دوستانم که فایل های شمارا گوش میکرد اشنا شودم و من از لحاظ روحی اون موقع داغون بودم اوایل فایل های رایگان شمارا گوش کردم عالی بودن هنوزم گوش میکنم الان به ارامشی رسیدم که اصلان باورش برای اطرافیانم سخت هست در زندگیم پیشترفت کردم به طوری که ثانیه به ثانیه عمرم برام مهم شوده در قبلم وجود خدارو احساس میکنم نمیدونم چطور تعریف کنم از زندگیم انشالله در روز های اینده براتون از پیشترفت هام میگم الان فقط از خدای بزرگ تشکر میکنم که من با شما استاد گرامی اشنا کرد و تونستم بر احساسم تسلت پیدا کنم خداوند من به سوی شما هدایت کرد من قبل اشنایی با شما هرچی ناراحتی داشتم تو دفترم مینوشتم و اخرش میگفتم خدایا خودت صبرم بده با گریه مینوشتم خدایا خودت راه راست نشونم بده من با همه بد اخلاق بودم و ناراحتشون میکردم و بعدش خودم عذاب وجدان نابودم میکرد الان عالی عالی هستم همه ی اطرافیانم دوستم دارن خودم به ارامش رسیدم دیگه کم تر حرف میزنم اگه هم حرفی میزنم سعی میکنم با ارامش باشه و الان از خدای بزرگم و استادگرامی که دستی از دستان خدا هست بسیار زیاد سپاس گذارم
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم انشالله که همیشه حالتون خوب و عالی ترین باشه
چقدر قوانین خوب کار میکنه و چقدر قوانین خوب خدا نزدیک به هم هست به این دلیل که وقتی روی یک مورد کاری میکنیم خود به خود خیلی از موارد هم به قول استاد روغن کاری میشه و اصلا نیازی نیست که زحمت زیادی بکشیم
این فایل از جمله فایل های هست که به صورت ریشه ای خیلی از مسایل رو حل میکنه
تمرکز و بهبود روی خواسته ها نه ناخواسته ها
وقتی که فایل رو نگاه میکردم و گوش میکردم ذهنم خودکار میرفت به سمتی که من چگونه عمل کردم و دقیقا همیشه به دو قسمت تقسیم میشه
یکی قبل از آشنایی با استاد و دیگیری بعد از آشنایی با استاد و عمل کردن به اگاهی های ناب جناب استاد
من خودم خیلی از موارد بود از جمله کارم و روابطم و… اکثر مواقع اگر به مسیله ای برمیخوردم همیشه دنبال مقصر بودم و قاعدتاً به خاطر اینکه حق از جانب رو رعایت کنم دیگری رو مقصر میکردم که با بهش میگفتم یا بدتر تو ذهنم خودخوری میکردم که چرا بهش نگفتم که در هر دو صورت همیشه تو ذهنم حل که نمیشد هیچ یک آشوب و درگیری ذهنی هم ایجاد میشد و همیشه هم مسایل بیشتر میشد و شده جزیی از عادت و زندگی ….
ولی بعد از کسب آگاهی و البته به اندازه ای که عمل کردم تو کل مراحل زندگیم لذت بیشتری برام از جمله کارم که شکر خدا هر روز داره بهتر و بیشتر میشه قبلا تمام با استرس و بیکاری بود و بدهکاری
تو رابطه با همسرم که هر روز داره عاشقانه ها بیشتر میشه و آرامش وسیع تر که قبلاً همیشه نارامی بود و افکار فوق العاده منفی و….
توی بحث روابط با دیگران که اگر قبلا تقریبا توی عمل اعتباری نبود الان خیلی ها دوست دارند فقط ما من در ارتباط باشند و با من کار کنند و خیلی ها حتی کارهاشون رو فقط فقط میدن که من انجام بدم ….
و ختم کلام هر جا خودم رو مسول 100 درصدی کل زندگیم دونستم من بردم توی همه موارد
و هر جا که انگشت اشاره رو به سمت دیگران نشانه رفتم من باختم
خدایا هزاران مرتبه شکرت بابت وجود استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم شایسته پر از انرژی و دوستان هم فرکانسیم که اینجا هستیم و هر روز داریم با کمک خدای خوبی ها هدایت میشم به سمت ناب ترین زندگی
خدایا هزاران مرتبه شکرت