https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/12/abasmanesh-5.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-12-14 07:39:312024-12-27 05:36:55روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 5
476نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیزم و سلام به دوستان فوقالعادهام
دیشب خاستم بیام و بنویسم اما سایت برام بالا نیومد!
الان میفهمم که الان بیشتر نیاز دارم به نوشتن تا دیشب
شب که میشه میرم تو حیاط عظمت آسمون به زانو درمیاره منو به قدری احساس شگفت انگیزی دارم که حد نداره مثل همون زمانهایی ک استاد میگفتن لطیف شده بودم
من دیدم شبها چقدر لطیفترم چقدر به خدا نزدیکترم ولی روزا این احساس کمتره
پس تصمیم گرفتم همین احساس فوقالعاده رو تو روز هم داشته باشم چون قوغا میکنه
این چندروز یکی از خانومهای جوون فامیلمون با تصادف فوت کرد
خوب همسایمون بود و همیشه باهم در ارتباط بودم و اینم میدونم که تا یکجاهایی از قوانین الهی خبر داشت و بشدت داشت نتایج عالی خودش و بچهاشمیگرفتن
این بنده خدا که فوت کرد من خیلی درسها گرفتم
دیشب رفته بودم تشیع جنازه
من اصلا تشیع جنازه نمیرم ولی برای گرفتن یکسری درسها تصمیم گرفتم اینجا برم
من توهمین چندروز دیدم چقدر زندگیم تغییر کرده و خدامیدونه و فقط خدا میدونه که من چه احساسی داشتم
خیلی درس داشت برام و مدام تو این چند روز به خودم گفتم
چقدر ایمانم بیشتر شد چقدر با خوندن قران هرروز من چیزای جدیدی یاد گرفتم
چقدر آرزوهام دست یافتنیه
چقدر همه چیییی بینظیر هست واقعا
اما حتی با اینکه همه چیز بینظیره منهواسم نبود به اینکه ارومارومذهنم داشت گمراهم میکرد
مندیدم که خیلی بیشتر از قبل دارمتو جمعهای منفی قرار میگیرم
و امشب ی اتفاقی افتاد که ی چنددقیقه حالمرو گرفت ولی بعدش دیدم نه اتفاقن این به نفع من بود
ایناتفاق به منیاداوری کرد خاسته هامرو
بمنیاداوری کرد که چی میخام
من میخامبین این ادمها نباشم
میخام برممیخاممهاجرت کنم
این تضاد عالیی بود عالییییی
اره منخاسته هامدوباره یادم اومد و دوباره غرق شدم تو وجود خودم از دنیای بیرون اومدمبیرون و اومدمدرونخودم
خداروصد هزار مرتبه شکر کردم که من خالق زندگیه خودمم
وقتی داشتم دفن میکردیم با خودمگفتم ببین فری
هیچکس نتونست جلوی مرگش رو بگیره حتی بهترین دکترها
هیچکس نتونست چون اون یک روح مجرد بود
و هیچکس نمیتونه جلوی من رو بگیره هیچکس نمیتونه جلوی من رو بگیره
ن پدر ن مادر ن دایی ن عمو ن رئیس جهمور و نه هیچکسی
میدونم الان که هنوز تو این شهرم و توابن خانواده ام یعنی نتایج فرکانسهای قبلم
و من از این به بعد خیلییی بیشتر از قبل به این موضوع که “تنها تنها و تنها منم که خالق زندگیمم” ایمان اوردم
روزها و شبهایی که وقتی قرانرو میخونم و چقدر ایمانم قویتر میشه به این قانون اشک میریزم اصلا احساسمرو نمیفهمم
همین غرق بودن در وجود پروردگارمه که وقتی به خاسته هامفکر میکنمانگار دارمش انگار هست و اشکام میاد
یادمه استاد قدم 2 جلسه 2 گقته بودن
تجسم کنید و بزارید اشکاتون بیاد اونموقع میگفتم چرا من هروقت تجسممیکنم اشگام نمیاد
ولی الان میبینم که اشکام وانمیسته اصلا
امروز تو خیابون که داشتم میومدم اینقدر همه چیز زیبا و خدایی بنظر میرسید اشگام همینجوری میریخت و سپاسگزاری میکردم خاسته هامرو میگفتن و چقدر مندختر خوشبختی هستم (:
خدایا صدهزاران مرتبه شکر
امروز 10تا مشتری داشتم خدایا شکرت از 4تا امروز رسیدم به 10تا
سلام ودرود به خواهر عزیزم فرشته توحیدی وارزشمند سایت
از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر عالی آموزنده ونکته های خوبی داشت خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم
بهت تبریک میگم نوشتهای شما امید وباورهای خوبی که قطعا با کارکردن شما روی خودتان بسیار شفاف بود ومیشود آن را حس کرد چقدر قلم بسیار خوبی داری امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایجها را از تمام جنبههای زندگی آن را دریافت کنید
درپناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
استاداین موضوع من رویاداون زمان هاانداخت که این اتفاق تازه رخ داده بوددرایران ومن هم درک انچنانی از قانون نداشتم که توی اون شلوغ کاری های عده ی زیادی ازمردم من هم به عنوان فقط وفقط تماشاکننده ی جریان رفتم نزدیک این موضوع تابه اعتراضات دیگران ودرکل اون اتفاقات ناجالب ازدورنگاه کنم توی خیابون هاکه به طورخیلی باورنکردنی ودرکمال تعجب بودم خودمم که چطورشدمن اصلا گیراین موضوع افتادم
وخبرنداشتم که این نگاه کردن ازکنارپیاده رو به اون اتفاقات هم بخشی ازتمرکزمن هست درمورد این قضیه که بعداهافهمیدم
وقتی که دوره فوق العاده کشف قوانین زندگی رو ازسایت تهیه کردم وموقعی که فایل گوش میدادم درلحظه به لحظه فایل جوابه سوال هایی رو دریافت میکردم که قبلا ازخودم پرسیده بودم
مثل این سوال که:خدایاآخه من فقط رفته بودم نگاه کنم چرا این جوری این موضوع دقیقا مثل گردبادوطوفان من روبیشتروبیشتربه سمت خودش کشید
موقعی که فهمیدم این اتفاقات رو من خودم به سمت خودم دعوت کردم به صورت ناآگاهانه
بعدازدوره کشف قوانین زندگی تصمیم گرفتم که به صورت آگاهانه تمرکزم وتوجه ام رو به روی زیبایی ها وقشنگی های فراوانی که درزندگیم وجودداره بگذارم وجهان همون طورکه من رواون زمان که ازقوانین درکی نداشتم وبااستادن درپیاده رووفقط تماشای اون نازیبایی هاحل دادداخل اون نازیبایی های بیشترومن روغرق گردبادنازیبایی هامیکرد
همان جهان الان که من آگاهانه تصمیم گرفتم که تمرکزبگذارم روی زیبایی ها من رو این بارغرق کرده داخل دریای زیبایی هاوهرروزصبح وشب زیبایی های بسیاری وجودداره که من توی دفترم بنویسم وسپاسگذارباشم
والان که زندگیم رودراین مدت کوتاه که دوره روتهیه کردم نگاه میکنم واقعا میبینم که ازکجابه کجارسیده
خداوندرو هزاران بارسپاسگذارم بابت بودنم دراین مسیرزیباولذت هایی که میبرم
با سلامی گرم خدمت استاد عزیزم وسلامی گرم خدمت خانم شایسته عزیز وسلامی از صمیم قلب به همه دوستانم درخانواده جهانی عباسمنش.استاد من قبل از شناخت قوانین هم خوشبختانه ادم سیاسی وجنگجو وستیزه جو نبودم.وسرم به کار خودم ومسیر خودم گرم بود…اما از زمانی که با شما ومسیر قانون اشنا شدم .اولین کاری که کردم قانون حجاب اجباری رابرای تلوزیون اجرا کردم وتلوزیون رفت زیر چادر مشکی. وشروع کردم به اجرای قوانین درزندگیم ونتیجه قوانین رابا ارامش ذهن وروحم گرفتم وبعد تاثیرش رادررابطم ودوستانم دیدم واصلا به جایی الان رسیدم که واقعا نمیتونن با افراد جامعه ارتباط بلند مدت داشته باشم.چون با دوکلمه صحبت میفهمم طرف تو چه حال بدی هست وسعی میکنم فاصله بگیرم واز تنها بودنم هم لذت میبرم وهیچ میل ورغبتی به شلوغ بودن دور واطرافم ندارم.استاد من واقعا احساس میکنم که اون ادم قبل نیستم وفقط جسمم واسمم مثل قبل هست وهوییتم وذهنییتم وشخصییتم همه تغییر کرده..اما اگر بخوام کمی به عقب برگردم.مثلا تو ترافیک وقتی میدیدم راننده ها دست وپا چلفتی هستند وبد رانندگی میکنند،حرص میخوردم وبعد از اشنایی با قوانین،متوجه شدن که دقیقا همیشه ماشین جلویی من یه راننده نابلد وحرص دربیار هست ودرک کردم که علتش همون توجه من وجنگیدن من با این موضوع هست وسعی کردم فراموش کنم وتوجههم رابردارم از این موضوع..استاد عزیزم ،من چهل وشش سالمه وقشنگ درک کردم که این ررییس جمهور با اون قبلی واین وزیر با اون وزرای قبلی هیچ تفاوتی برای من ندارند وهیچ کدوم در موفقییت من تاثیری ندارند.بلکه بجای نیرو دادن به این عوامل بیرونی،باید نیروهاتو روی افکار واحساس خودت متمرکز کنی ..تازه در قیاس حکومت کشور ما با کشورهای دیگر ،که حکومت مشکلات بسیاری دارد واین برای همه روشن است ،،اما نکته مهم اینجاست که من شخص کاری نمیتوانم انجام بدهم وقدرتی برای تغییر این وضعییت ندارم.پس بهترین کار،،اون کاریه که برای من مثمر ثمر باشد.ومن دریافتم که تمرکز روی پیشرفت شخصیم بهترین کاره..ضمن اینکه اومدم یه نگاه ویژه به این شرایط سخت انداختم که دراینجا به شما ودوستانم میگم.من به خودم میگم،،درسته شرایط سخته،،اما این میتونه از من یک قهرمان ویک فرد موفق بسازه واگر دراین شرایط سخت تونستم خودم رابه اهدافم برسونم،لذتش چند برابر شرایط اسونه.وبهترین فرصت برای محک زدن خودم هست..فقط شرطش اینه که با تنبلی وبیحالی وهرچی که نشتی انرژی داره برام،،خداحافظی کنم…همین نگاه متفاوت،،سختی شرایط رابرام ،خیلی اسون کرده ومثل یک تکاور که گرسنگی وتشنگی وشرایط سخت راعمدا میبنه تا قدرتمندتر وخاص تر از بقیه سربازها بشه..منم دقیقا اینجوری شرایط رابرای خودم تعبیر کردم.
نه با کسی دشمنی دارم ونه کینه هیچ احدی رابه دل گرفتم.اکثر مواقع روز راباشنیدن فایلهای شما وسایت میگذرونم.و واقعا خوشحالم واز زندگیم راضیم.امیدوارم مطالبم برای دوستان هم مفید بوده باشد.استاد عزیزم دیدن شما از نزدیک ونشستن پای صحبتهاتون فیس تو فیس ،،ارزوی من هست ومیدونم که بهش میرسم.درپناه خداوند قادر ومتعال باشید.دوستتان دارم.طهماسبی
سپاسگزاره لطف بی کران خداوندم که دوالگوی فوق العاده وارزشمند درمسیرزندگیم قرار داد تا هروقت ذهنم چموشی کرد و منو به بیراهه کشوند،از روش زندگی دوزوج موفق وتوحیدی و متمرکز برزیبایی ها استفاده کنم برای یک زندگی بهتر و پربرکت تر
فایل روز128
چقدرازین دست آگاهی های ناب لذت میبرم،قسم میخورم این چند باری که فایل رو گوش دادم هربار یه چیزه جدید میشنیدم،الان اگه دوباره بخوام اون رو گوش کنم انگار نه انگار که من چندین بار گوشش دادم
یکی از عجیب ترین چیزی که این چندسال درمسیربودن تجربه کردم،همین گوش دادن به فایلهاست که هربار چیزه جدیدی ازفایل دریافت میکنم
اصلا هرچی بادقت گوش میکنم بازم دفعه ی بعد انگار که فایل عوض شده و دارم موضوع جدیدیو ازون فایل یادمیگیرم،بخدا اغراق نمیکنم این یک حقیقتیه که ازهمون سال اولم اینو فهمیدم
این دست از آگاهی ها انقدر پرمحتواهستن که دست کمی از محصولات ندارن
شمابسیارتحسین برانگیزید که هیچوقت زیبایی های این کشور براتون تکراری نمیشه
من هنوز که هنوزه بااینحال که سه سال توی مسیرم نمیتونم ادعاکنم که تمرکزبرزیباییهای زندگیم شده عادت شخصیتم
انقدر هنوز ذهنم توبعضی ازموضوعات زندگیم مقاومت میورزه که اگه بخوام حرف حقیقت رو درمورد تغییرشخصیتم بزنم،سی درصد این عادت دروجودم ریشه بسته که بخوام در موردناخواسته هام حرف نزنم و ذهنم رو مشغول به موضوعی کنم که احساس بهتری بهم بده
چقدرشما ذهنتون رو خوب تربیت کردید که خیلی ریزبینانه میاد اون دست ازکلیپهایی که به ظاهر خنده دار به نظرمیان،رو جوره دیگه ای تفسیرمیکنه و اونقدر افسارشو خوب درمسیردرست قراردادید که ذهنتون ناخواگاه میفهمه چه موضوعی براش خوبه و چه موضوعی اون رو ازمسیردرست دورمیکنه
واقعاوقتی شمارومیبینم انقدر شش دنگ حواستون به هرموضوعی هست که چه احساسی رو به شمامیده،میفهمم که دلیل بودن شما دراین نقطه ازجهان به همین خاطره
یک موضوعی که میفهمم منو از توجه کردن به زیباییها دورمیکنه ومدام درگیر حواشی میشه همین صرف کردن انرژی ووقت خود برای تأییددیگران هست
متأسفانه ماایرانیا اونقدر درگیر تأیید ورضایت دیگران مخصوصا فامیل هستیم،که وقتی بااونها همنشین میشیم یادمون میره که ما داریم چه مسیریو طی میکنیم
چون اونقدر غرق ترحم وهمدردی با مشکلات دورواطرافیان میشیم،بعد یلحظه که به خودمون میایم میبینیم چقدر تو حالواحساس ناخوبی قرارگرفتیم
اونوقت هی ازخودمون میپرسیم چرااینقد رمق شدیم
خوب وقتی که برای خودمون ارزش قائل نمیشیم و توی هرجمعی حضورپیدامیکنیم بخاطر اینکه بگیم ماهم جزوی از این جمع بودیم،گوشو چشممون رو به هر موضوع ناخواسته ای بازمیکنیم…
استادمن بارهاوبارها باهمین توی جمع بودن خودمو گمراه کردم و گول زدم و گفتم خوب حالا دوتافایل گوش میکنم دوباره همه چیو درست میکنم
اینجوری گاهی وقتا سو سو پیش میرم و بعد که نتیجه ی دوستانم رو میخونم غبطه میخورم و میگم چرا برای من هنوز فلان پولوخونه ووماشین اتفاق نیوفتاده
این ازون اعترافات هست که دارم ازخودم میکنم،که خواستم سفتوسخت تومسیربمونم ولی نتونستم،ولی هنوز حرف یکسری افرادخاص برام مهمه که اگه جویای حالش نشم،اگه به عیادتش نرم،اگه کارهاشوانجام ندم،اگه احساس واقعیمو بهش نگم چی میشه
همین موضوعات باعث شده کلی از انرژی روزانمو بگیره و درگیر حواشی زندگی بشم و خیلی نتونم عادتی که باعث تغییرشخصیتم میشه و منو بهبود میده رو به صورت بنیادین دروجودم ریشه دارکنم
خیلی از قبلم بهترشدم،خیلی بهترمیتونم زیبایی های اطرافمو ببینم،حالاهربار به یک طریقی اون زیباییهارو به ذهنم یاداوری میکنم
هربار ازیک طریق احساسمو بهترمیکنم
یکی از روشهایی که خیلی کمک میکنه احساسم بهتربشه،نگاه کردن به آسمونه
یعنی هرموقع به آسمون نگاه میکنم و نقاشی های خدارو توآسمون میبینم،ناخوداگاه یه حس رهایی و آرامش بهم دست میده و شروع میکنم باخودم وخدای خودم صحبت میکنم و اونقدر غرق در احساس خوب میشم که فقط اشک میریزم،اشک شوق اشکی که ازسر عشق به خدا و زیبایی های بی حدوحصرش سرازیرمیشه
خیلی امتحان کردم این نگاه به آسمون بیشترازهرچیز بهم کمک کرده
اینو میتونم بگم یکی از عادتهای من شده
تامیبینم داره حالم از یک موضوع توذهنم گرفته میشه،ناخوداگاه میرم پشت پنحره ی اتاقمون و چشمامو چیره به آسمون میکنم وچقدر هربار این زیبایی آسمون توصیف نشدنی بوده
یکبارنشده به آسمون نگاه کنم و یه نقاشی تکراری توآسمون ببینم
اصلا اونقدر فراوونی تونقاشیِ خدا توآسمونش دیدم که اگه میخواستم همین نقاشی هارو ازش پولسازی کنم به ثروت خوبی دست پیدامیکردم
باخودم میگم چققدر خدابخشندگیش فراوونه که حتی نقاشهای هنرمند جهان هم میتونن بایک نگاه به آسمون ایده بگیرن و بهترین نقاشیِ خدارو کپی کنن وازش پول بسازن
خیلی دوست دارم که حداقل تواین مورد مهمترین عادت شخیصیتم توجه به زیباییها باشه،خیلی خیلی هنوز راه دارم که خودمو بهبودبدم
استادجان ان شالله برسه یروزی دقیقا همون ردپای شمارودنبال کنم و دیدن زیبایی های اطرافم هیچوقت برام تکراری نشه
چون میفهمم این یکی ازپاشنه های آشیل منه که خیلی زود زیبایی هرچیزی برامتکراری میشه و انگار فکرمیکنم خوب این باید میبود
خداروصدهزارمرتبه شکر تنهاچیزی که فکرمیکنم هییییچ وقت برام تکراری نخواهدبود صحبتهای گرم وپراز عشق شماست،که سرشاراز انرژی الهی هست و حتی موقع خواب هم مثل یک قرص آرامبخش آدم رو به خواب عمیق فرومیبره
این موضوع رو حتی دختره شش سالم هم بهش پی برده و تا میبینه خوابش نمیره میگه مامان از استاد یه فایل بذار تامن راحت خوابم بره،وجالب اینجاست که هیچ وقت نشده با قصه های کودکان خوابش بره،،همیشه میگه مامان دلیلش چیه من باحرفای استادعباسمنش خوابم میره
منم درجواب بهش میگم چون هرحرفی میزنه پراز عشقوصداقت و پرازانرژی خداونده،وجودت ازشنیدن این حرفابه آرامش میرسه
استاددرحال حاضر هیچ چیز به اندازه ی صحبتهای گرموپرازعشق شما نتونسته منو به احساس خوب برسونه،میدونم که باید ذهنم رو جوری تربیت کنم که به دنیای اطرافم هم اززاویه ای نگاه کنم که به احساس بهتربرسم
اما بخداقسم این سایت فعلا برای من بهترین جایگاه برای تمرکزبرزیباییهاست،و فقط اینجا جای امنی هست برای اینکه ذهنم رو عادت بدم برای دیدن زیباییها
چون اینجا درگیر هیچ حاشیه ای نیست،اینجا هیچ کس کسیو قضاوت نمیکنه،اینجا همه اومدن رشد کنن،اینجا محل رشدوبهبود شخصیته
تنها سوره ایی که بسم الله الرحمن الرحیم.آغاز کننده اش هست…
همین سوره الفاتحه می باشد…
سوره ایی که توحید را سر تا پایش میشه درک کرد..
بنام خداوند بخشنده مهربان…
بخشنده و مهربانیت خداوند.فقط برای کسانی هست که پایبند قوانین خداوند میباشد..
کسانی که سرتا پایش برای خدمت در توحید میباشد…
تنها تو را میپرستم و فقط از تو یاری میجوییم..
داره یکصدا توحید رو میگه…
بنده من اگه میخای مهربانیت من.رحمانیت منو ببینی..باید فقط مرا بپرستی و فقط از من یاری بجویی.تمام نعمتها دست منه..من یاریت میکنم..
کافران گمراهان.هیچی ندارن.فقط بیهوده دارن زندگی میکنن.بیهوده و پوچن..و تمام زندگیشونو به دست عوامل بیرون میسپارن…
این آیه برای ماها هست..که فقط خداونده که میتونه نعمتها را در زندگیمون جاری کنه..
عوامل بیرونی نه هدایت میشن و نه رزق و روزی و نعمتی دارن…
بسم الله الرحمن الرحیم.
بنام الله..امروز حسی بهم گفت برو فایلای جدید رو ببین..دیدم اره فایل روز شماره جدید اومده..
من قبلا اگه اشتباه نکنم تا 4رفتم.ولی اینقدر این فایلها پرباره که هر چی نگاهش کنی سیر شدنی نیست…
کلا فایلای این بهشت…سیری ناپذیره…
همین الان گفتم خدایا از کجا شروع کنم.گفت فایل فصل پنجم رو گوش کن…
انشالله که بتونم این سفر زیباییم را هر روز ادامه بدم و با جان دلم پذیرای صحبت الهیم باشم.
سپاسگزار این شب زیبا هستم که هر روز که فرا میرسه درهای نعمت خداوند از گوشه به گوشه زندگیم.روشنا میشه!
سپاسگزار این استاد عزیزم هستم که با عشق صحبتهای الهی رو رد و بدل میکنه..
و سپاسگزار استاد عزیز دلمون که همجنس خودمون هست با عشق کامنتا رو نگارش میکنه..
و سپاسگزار تمام دوستانم که دقیقا دارن رد قانون رو بدرستی مینویسند…
انشالله بتونم بجای حرف زدن بیشتر بیشتر عملگراییمو قوی کنم.
و بدونم تنها مسیری که انسان را راضی میکنه.شخص خودمان…فقط مسیر خودشناسی و خداشناسیه..
بقول استاد هر چی مغزمون میکنیم.اگاهیهامون قوی تر میشه..همون خودشناسی قوی…
عشق الهی رو بیشتر میطلبونه..
بازم سپاسگزار خداوندم.که هر چی بهش متصلتر میشم بیشتر درکش میکنم بیشتر حالم خوبه بیشتر تو وجودم بولد میشه….
امشب داشتم اهنگ معین..رو گوش میدادم بازم هدایتی..
هر کس به تمنای کسی غرق نیاز است
هر کس بسوی قبله خود رو به نماز است
هرکس به زبان دل خود زمزمه ساز است…
با عشق درآمیخته در راز و نیاز است…
چقدر ما رو کنکاش میکنه..
همیشه برام سوال بود..
معنی خوشا آنان که دائم در نمازند چیه؟
همینه بخدا همینه..
که ما مدام داریم با خودشناسی روی اوردن را به خداشناسی تقویت میکنیم…
و یه قوطی بزرگی رنگ سفید تو دستمونه فقط داریم تمییز کاری میکنیم داریم ذهنمو که پر از باورهای محدود کننده هست رو به زیبایی میکشونیم…
خیلی سپاسگزار خداوندم…
که تونستم..معنای صلوات و معنای شکیبایی رو از دزونم بیشتر حس کنم…
شکیبایی که فقط احساس خوب را میطلبونه..
احساسی که زبان خداونده.احساس خوب..روی اوردن بسمت خداوند و دیدن زیباییهای پروردگار و جهانش…
امشب ماه و ستاره ها تو اسمون خیلی زیبا .ست..
ماه چمبره زده…بزرگ و زیبا.واقعا که میتونه این زیباییها رو با درونش با عمق وجودش از خداوند تشکر کنه!
که به نوعه میگم خیلی افراد کمی هستند…!
بخاطر همینه همه برگی در بادن…
خداوند را شکرم بابت اینکه شبانه روز فقط دارم زیباییهاشو میبینم…شبانه روزم شده دیدن طبیعتی که خداوند بهم ارزانی کرده..و مدام نور الهیش را جابجای این طبیعت بکش میبینم.
پس زمزمه ما با خداوند تا ابد پابرجاست.!
انشالله در اینراه توحیدی که مینویسم و این فصل زیبا را با نام خودش شروع نموده ام را برای همیشه بپیماییم!و استقامتم را برای ذهن نجواگرم قوی تر نمیایم!..الهی امین یا رب العالمین
سپاسگزارم دوست عزیزم…خوشحالم ک باهاتون آشنا شدم…خوشحالم در این مسیر مقدس هستم… خوشحالم که حالم خوبه… خوشحالم دوستی مثل شما دارم… خوشحالم از این زندگی .. خوشحالم بابت خدایی که دارم و او تمام چیز من است…
خوشحالم که در این سایت زیبا هستم… خوشحالم که همیشه سلامت هستم …
خداروشاکروسپاسگزارم بابت یک روزوشبی بی نظیرکه خداوندروزیم کردوگوش جان سپردن به فایل مربوطه وکسب آگاهی های ناب وعمل کردن به آنهاباذهنی پاک وبازکه هرروزبایددراین راه باشم ویادبگیرم وآنهاراملکه ذهنم کنم بدورازهرگونه اضافیاتی که مراازهدف اصلی که احساس عالی است دورمی کند.
چقدراحساس آرامش می کنم وقتی ازهمه هیاهوی زمانه دورهستم ،چقدراحساس آزادی ورهایی دارم وقتی باشمادرمسیرزیباوسرسبزقدم می زنم وهرلحظه به فکررشدوپیشرفت درتمام زمینه ها هستم ،یک عمردرگیرحواشی وجامعه ای که نه خودرشدکردونه چیزی برای رشدماداشت انگاردرزندانی مخوف خودرااسیرکرده بودیم وچه فایده زندگی وعمرمان بیهوده می گذشت که فقط بگذرد،خدایی چه حال واحوالی داشتیم هروزسرگشته وگمراه وبی هدف زندگی کردن وآنهایی راکه درگیرشان بودیم آیانتایجی اززندگی شان دیده شدوچیزی به من اضافه کردندجزعقب افتادگی ازهرلحاظ….
حالا جامعه به کنار،خانواده چیزی برایمان تاسنین خاصی که بایدکنارشان می بودیم داشتند مسلما نه چون آنهاخوددرگیراخباروحواشی بودندبخصوص مثل من که پدرم پاسداربود…..
وامروزرمزخوشبختی من چیست،رمزآزادی وشادی،عشق،لذت و…..خودراازاین محیط مسموم دورکردن وسم زدایی عمیق وبعدبه لطف خداوندهدایت به جایی که به آن تعلق داشتم وآرام آرام سم ازوجودم رخت بربست وازکلام به کلام استادم در وجودم ایمان وامیدجوانه زدوامروزبه درختی تنومند تبدیل شده که سربه اطاعت وشکرگزاری خداوندداردولذت می بردازطعم میوه های بهشتی آن ودیگرتمام وقتش لبریزشده ازیادگیری وعمل کردن باعشق رهنمودهای طلایی استادش که قربونش برم محشری به پاکرده، خدایاوجوداستادم راسپاس …
سلام وعرض ادب به استادعزیزم و تمومی دوستان بامحبتم
فایل روز127
وقتی اززبان استادم سیستمی بودن خداوندرو درک کردم،تازه جواب تموم سوالاتمو گرفتم که چرا بعضی افراد انقدر درکمال بیخیالی همه چیز هم بر وفق مرادشون میشه
درکمال خونسردی همه ی اتفاقات زندگیشون جوری پیش میره که اخرش به نفعش تموم میشه
واینکه افرادیکه برای کسی دلسوزی نمیکردن و اتفاقا خیلی هم جدی احساسشون رو به طرف مقابلشون بیان میکردن اون افرادهمیشه سالم تر و باعزت واحترام بیشتری دربین مردم بودن
چقدر سالها غرق دراین سوالات بودم،و همیشه توکل زندگیم جوری رفتارمیکردم که انگار خدا یه آدم بزرگوار و دلسوزه که اگه منو ببینه به اطرافیانم جونمو بدم،درحده مرگ براشون دلسوزی کنم،و احساس ترحم بهشون بدم،خداهم میگه آفرین به این بنده ی پاکو دلسوزو خدمتکارم بذار منم بهش یه پاداش خوب بدم
درصورتیکه همیشه هم برعکس جواب میداد،و همیشه دربین اطرافیان یک آدم قربانی،مظلوم،توسری خور،بی عزتواحترام بودم و گمراه شده بودم،فکرمیکردم خوب این دنیا خدا نمیخواد پاداشمو بده و قراره درسرای باقی پاداش اینهمه دلسوزیو ترحمو مظلوم نمایی رو بهم بده
اونقدر غرق در عقاید گذشتگانم شده بودم که هیچ وقت نخواستم بدون تعصب قران رو بادرک معنا بخونم و ببینم اصل ماجرا چیه
من که ادعام میشد نمازمو سروقت میخونم،وضوم درست انجام میشه،تمومِ زیارتودعاهام به جاهست،ختم قرانم هرماه انجام میشه،لاکی روی ناخنم زده نمیشه،حجابم تاپیشونی پوشیده هست
میدونی غرق در فرعیات و در لجنزار گمراهی رفته بودم و بااین همه میوه های گندیده ای که به خورد آب میوه گیری میدادم انتظارداشتم اون دستگاه آب میوه گیری یک اب انبه ی خنک و گوارا وشیرین بهم تحویل بده
انتظارداشتم زحر به خورد این دستگاه بدم و یک آب آناناس شیرین ولذتبخش رو تحویل بگیرم
یکبار نخواستم مثل اون افرادیکه علی بی غم بودن،دلسوزی نمیکردن رفتارکنم،چون فکرمیکردم اگه مثل اونا باشم جایگاهمو خداتوی جهنم قرارمیده
آخ که چقدر گمراه بودم و به خیال باطل خودم فکرمیکردم تموم ابن بلاوومصیبتها قراره برام بشه شیرِ شیرین تر ازعسل درآخرت،قراره بشه شرابِ نابی که بهشت ازش یادمیکنه،قراره اون گرفتاریهام بشه هم نشینی باحوریان بهشتی و مؤمنینومصلحین…
استادبااینکه باایمان صددرصدقبول دارم که کل اتفاقات زندگیم برگرفته از افکارغالب من هست،و خداوند هم طبق همون افکارم داره بهم بازخوردمیده،اما هنوز اون رگه های شرک مثل دُم چسبیده بهم و گاهی وقتا اگه ذره ای سهل انگاری درشنیدن این آگاهی ها کنم تموم اون روزا میخواد سراغم بیاد
واقعا آزارم میده این نجواهای ذهنی که چرا من انقدر چشموگوش بسته داشتم جوری رفتارمیکردم که ظلموستم رو برای خودم خلق میکردم و احساس میکردم خدا داره ازین ماجراهای زندگیم ناراحت میشه ولی داره عوضش اون دنیامو تأمین میکنه
وقتی میخوام سیستمی بودن خدارو درک کنم برای خودم مثال میزنم میگم وقتی دخترم برای یه موضوعی زیادی اشک میریزه و مثلاگریه ووزاری میکنه ومیگه فلان دخترتوی کلاسمون بهم این حرفو زد،توبیا اونو دعواکن، خوب من عصبانی میشم و بهش میگم زبون که داری میتونی ازخودت دفاع کنی،دخترم انتظارش اینه که من ازون دفاع کنم و خودش حس مظلوم نمایی کنه ومن بجاش حرف بزنم…
خدامیگه بنده ی عزیزم من بتو اختیار همه چیو دادم،اگه مظلوم نمایی کنی ظلم میبینی،اگه برعکس نخوای مورد ظلم واقع بشی وجوری رفتارنکنی که دیگران بهت ظلم کنن خوب این اتفاق هم برای تو نخواهد افتاد
اگه حس بی لیاقتی کنی خوب شرایط زندگیت هم جوری پیش میره که هیچکس حتی جهان هم برات ارزشی قائل نیست و جوری باهات رفتارمیشه که احساس بی لیاقتی بیشتری کنی
وبرعکس اگه به جانشینی خدای خودت برروی زمین احترام بذاری وبرای خودت ارزش قائل باشی جهان هم لاجرم به تو احترام خواهد گذاشت
وو….
خوب وقتی خودم رفتارم بافرزندم به این شکل پیش میره که اگه اروم باشه بهونه نیاره گریه ووزاری بیجا نکنه اتفاقا مهربونیو لطفومحبت من هم بهش بیشتره
دقیقا خداهم باکل بنده هاش به همین شکل رفتارمیکنه،اگه قانونشو درست عمل کنن نتیجه ی خوبی از رفتارسیستمی خداوند خواهندگرفت
استادبایک مثال ساده از دستگاه آبمیوه گیری،بخدا باتک تک سلولهای بدنم این موضوعو درک کردم،واقعا چه مثال به جا و درستی زدید،هررر میوه ای به دستگاه داده بشه،آبِ همون میوه تحویل میگیریم
اگه من سپاسگزاری ازنعمتهام رو به جهان ارسال کنم لاجرم نعمتهای بیشتری دریافت میکنم
اگه من احساس قربانی شدن و مظلوم نمایی رو دروجودم ریشه کن کنم،لاجرم جهان من رو به موقعیتی درزندگی هدایت خواهد کرد که مورد ظلم کسی واقع نمیشم
میدونی استاد یکی از بزرگترین معظلاتی که جامعه ی ما گرفتارشه همین موضوعه
یعنی میبینه که خودش هیچ خیری ازین همه ظلم واقع شدن و مظلوم نمایی بهش نرسیده،تازه دیگرانم دعوت میکنن که بیاید درمقابل ظلم بایستیم و باظلم بجنگیم و هربار بایک موضوعی جوری میخوان احساس ترحم جهانیان رو بخودشون جلب کنن که جهان داره هربار اونارو دسته جمعی به یک ظلم جدید دعوت میکنه
و ازهمه بدتر فکرمیکنن امام زمان ظهورکنه دیگه باظلمو بیدادگری خواهدجنگید و اونه که فقط قدرت داره و خدا دستشو زده زیرِ چونه و داره کِیف میکنه ازینهمه ظلمی که به بنده هاش میشه و مسلمونا رو توخماری گذاشته تایروزی بلاخره امام زمان ظهورکنه و باگنجهای زیرزمینی عدالتو برپاکنه و ظلموبیدادگری رو ریشه کن کنه
ازت ممنونم بهترین استادوالگوی توحیدی،که من رو از مرداب خرافات بیرون کشیدی،منو باخدای حقیقی آشناکردی
به من یاددادی که کسیو جز خودم مقصر اتفاقات زندگیم ندونم
به من یاددادی جوره دیگه رفتارکنم تا خدای من بامن عوض بشه
چندروزپیش اتفاقاهدایت شدم به فایلهای آقای عطارروشن عزیز که گفتن وقتی من داشتم عوض میشدم اون خدا هم داشت رفتارش بامن عوض میشد
من هنوز ادعام نمیشه که خیلی خوب تغییرکردم ولی به نسبتی که سپاسگزارتر شدم،غیبت نمیکنم،زیرآب کسیو نمیزنم،قضاوت نمیکنم،تأییددیگران وترحم من تو مشکلاتشون برام مهم نیست،دلسوزی نمیکنم،بامظلوم نماییم جلب توجه نمیکنم،به همون نسبت شکل زندگیم هم تغییرکرد
اون آدمی که باید اززندگیم فاصله میگرفت به راحتی بدون هیچ بحثودعوایی فاصله گرفت
شرایطی پیش نمیاد که من احساس قربانی شدن کنم
باخدا راحتتر خواستمومیگم،،انقدر راحت میگم ومیشه که خودم تعجب میکنم
مثلا یه گوشه ای ازدفترم مینویسم خداجون خودت فلان چیز رو ردیف کن،همون درخواستی که یه گوشه کناردفترم مینویسم اتفاقا زودتراز بقیه ی خواسته هام بهم پاسخ داده میشه
چون همون درخواستو نوشتمورهاکردم تابه وقتش جواب بده،وهمون رهابودنم باعث میشه خیلی نرم و راحت همه چیز برام پیش بره
قبلااگه بود به زجه ووزاریو قران توسر گرفتن میخواستم جواب بگیرم،و اگه هم جواب نمیداد میگفتم خوب به خیروصلاحم نبود
چقدرگمراه بودم من چقدر چقدر….
ربنا لاتزغ قلبونا بعدازهدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب
خدایابه حق بخشندگیت و بزرگواریت قسمت میدم منو ازون تعصبات گذشته ای که داشتم ببخش و بیامرز و قلبم رو بعداز هدایت درست اطمینان بخش که توقطعا بهترین خدای وهاب هستی
تحسین میکنم شجاعت و ایمان و باور به فراوانی که در وجود شماست
وقتی کامنت شما رو خوندم انگار یه پرده ای از جلوی چشمام کنار زده شد
چقدر زیبا چقدر با اعتماد به نفس چقدر با لیاقت درخواست کردید
تا حالا من این مدلی انبوه و کامل و با اعتماد بنفس از خدا درخواست نکردم
ولی وقتی کامنت شما رو خوندم اولین کاری که کردم این بود که کدنویسی روزانه م رو نوشتم و درسته دست و دلم میلرزید (احساسی ترکیب از شک و خجالت و احساس عدم لیاقت، اینکه یه وقت زشت نباشه پیش خدا من بگم فلان مقدار میخوام فلان چیز فلان اتفاق رو میخوام، یه وقت خدا نگه این دختره فک کرده کیه که اینقدر درخواست داره!!!!! همش ترمز ذهنی، همش باورهای مخرب، خدایا شکرت که بهشون هدایت م کردی)
درسته دست و دلم میلرزید ولی یک حس شجاعانه ای در قلب من میگفت بنویس، اون با من
خدایا شکرت خدایا شکرت
امروز به کامنت های این صفحه هدایت شدم، سرشار از حس خوب و زیبابینی بود همه کامنت ها و همین باعث شد که من این شجاعت رو در خودم پیدا کنم که واقعا اون چیزی که میخوام رو بنویسم، الان متوجه شدم که روزهای گذشته درخواست های من برای ظاهرسازی جلوی خدا بوده، ( باور غلط) نه برای خوشحال کردن خودم
خداروشکر میکنم که اینقدر تغییر کردم که خدا هدایت م میکنه تا توی مسیر خودش ادامه بدم
خدایا شکرت
واقعا از شما سپاسگزارم برای عزت نفس و شجاعتی که دارید ممنون
مهم ترین اصل رسیدن به خواسته ها کار کردن روی باور فراوانی هستش
امروز که هدایت شدم وکامنت شمارو خوندم خیلی خوشحال شدم
چون دقیقا 30کیلو شیرینی من همون روز برای جشن عروسی سفارش گرفتم..وچقدر خداروشکر کردم که واقعا برای خدا هیج کاری نداره…همه چی باورهای خودمونه
وخداروشکر من برای روز تولدم امسال برخلاف سالهای گذشته
هنوز تولدم نیومده کلی هدیه تولد گرفتم..دقیقا همون جیزهای که دوست داشتم و از خدا درخواست کرده بود که میخوام به صورت هدیه تولد وارد زندگی من شد..از ساعت هوشمنده که هدیه دوستانم…
از ماشین که هدیه عشقم..
و ماگ های زیبا بازم از دوستان نازنیم
خدایاشکررررررت
خدایاشکررررت
بقول استاد عزیزم به هرآنچه که بخواهی میرسی به شرط ایمان وعمل
سلام به استاد و مریم عزیز سلام به تمامی اعضای سایت عباس منش، امیدوارم حالتون خوب لبتون خندون باشه، سپاس گذار خداوندم که دوباره این فرصت داد تا بیام و یه کامنت دیگه توی این فضای روحانی بنویسم،
از اینکه تونستم این فایل رو هم با شما همراه باشم خیلی خوشحالم خیلی لذت بردم از اون فضای زیبا و ملکوتی احساس خوبش رو هم دریافت کردم، وقتی با شنها بازی میکردید یا پاهاتون رو دراز میکردید منم داشتم لمسشون میکردم و لذت میبردم،
مریم عزیز چه عادت خوبی رو در خودتون ایجاد کردید که نکات مثبت رو یاداشت میکنید، من به شخصه خیلی با نوشتن ارتباط برقرار نمیکنم نمیدونم این عیب یا نقطه قوت ولی دوست دارم بیشتر در لحظه به نکات مثبت توجه کنم و ببینمشون…
استاد این اعتمادی که شما به خداوند دارید خیلی برای من جالب، جوری خداوند زندگی شمارو چینده که انگار مریم جان مکمل شما هستن و اون کارایی که شما انجام نمیدین خداوند از طریق ایشون برای شما انجام میده و شما بهشون اعتماد کامل دارین مثل یاداشت کردن و نظافت و پخت پز و دسته بندی و دیزاین و… و خداوند از طریق شما برای مریم جان هم اون قسمت هایی رو خوب انجام میدید که سپرده به خداوند و بهش اعتماد کرده مثل خرید های خونه و مدیریت سفر و مکان های توریستی، کارهای مردونه و جابجایی وسایل سنگین وقتی که شما حضور دارین و… خیلی جادویی داره کارها بدون نقص پیش میره و این نتیجه اعتماد به جریان هدایت الهی و پیروی از نشونه های خداوند هست، این ویژگی شخصیتی رو من تا حدودی در خودم ایجاد کردم ولی خیلی موقع ها از دستم در میره و وسط کارها میبینم دارم با کله خودم میرم جلو و همونجا سعی میکنم اوضاع تغییر بدم و به همون اندازه شرایط هم برای من تغییر کرده، دقیقا از همون جایی که رو به سمت خداوند میکنم و هدایتی میرم جلو خیلی خوب همچی چینده میشه و هر موقع میبینم که حرس میزنم و عصبانی میشم کارها پیچ میاره و احساسم بد میشه و میفهم دوباره…
چند وقتی هست که دارم روی خودم کار میکنم که اعتبار همه کارهایی که انجام میشه رو بدم به خداوند که اینو هم از استاد عزیزم یاد گرفتم و بهم یادآوری شد که این تو یا ذهن یا استعداد های و توانایی های تو نیست که داره کارها و انجام میده این خداوند که از طریق تو داره این کارو انجام میده و اگه تو انجام ندی خداوند از یه طریق دیگه انجامش میده…
شخصیت شما استاد و مریم عزیزم برای من از همه چیز قابل توجه تره که اینقدر هماهنگ با قوانین بدون تغییر خداوند شکل گرفته چون طبق وحی خداوند و در حضور اون شکل گرفته، شما از تغییرات نمیترسید و اونارو فرصت میبینید، شما پا روی ترسهاتون میزارید و نتایجتون هم بخاطر همین ویژگی شخصیتی شما هست…
خیلی موقع ها این کلک ذهن در خودم میبینم که مرغ همسایه غازه… با وجود همه تغییراتی که کردم و نتایج خوبی که به دست آوردم اونارو نمیبینه و نتایج استاد و امثال اونو میزنه توی سرم که از هیس تکاملی با من کلی فاصله دارند و از این طریق میخواد منو بکشه پایین ولی من باید پیشرفت هام رو ببینم و اونها رو مرور کنم تا این موضع حل بشه…
در مورد مثال توی این زمینه پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی یاد همین چند ماه پیش افتادم که وقتی تصمیم گرفتم توی حوضه کاری خودم پیشرفت کنم به یاد یکی از اساتید قدیمی خودم افتاد که ازش کلی چیز یاد گرفته بودم چند سالی بود ازش خبری نداشتم و به ذهنم رسید بهش زنگ بزنم ببینم در چه حاله، وقتی بهش زنگ زدم گفت من اومد شمال کشور و توی شهر چالوس در حال کارم من هم که عاشق شمال کشور بودم گفتم وای من چقدر دوست دارم اونجا هارو و همین گفتگو باعث شد تا جرقه این ایده که برم پیشش و کار بیشتری ازش یاد بگیرم در من زده بشه، به یه هفته نکشید که من راهی چالوس شدم بدون زن و بچه خداوند دل آدم هارو جوری برای من نرم کرد که من با حقوق بالا هم کار میکردم اونجا و چیز یاد میگرفتم و هم یه ویلای لوکس رایگان در اختیارم گذاشته شده بود که توش سکونت داشته باشم، ویلای من تا دریا فقط 5 دقیقه پیاده راه بود و وقتی توی خونه بودم صدای دریا رو میشنیدم، اون روزها و یادمه هر روز صبح قبل اینکه بخوام برم سرکار میرفتم لب دریا و جمعه ها میرفتم جنگل پیاده روی وای خدا چقدر زیبا بود…
توی کارام هم خیلی از مواقع خداوند جوری کارهارو میچینه که وقتی متوجه میشم مات میمونم از دید ناظر بیرونی فکر میکنه که من خیلی مخم و چقدر دقیق دارم کارم رو انجام میدم ولی من که خودم میدونم من کاری نکردم این خداوند که داره کارهارو انجام میده البته سعی میکنم تازگی ها خیلی بهتر شدم و روی خودم کار کردم که هم به خودم و هم اون طرف مقابلم بگم که این کاره خداوند و من هیچ کاره هستم…
خیلی خوشحالم از اینکه دارم توی این مسیر حرکت میکنم و سپاس گذار خداوند که دست من رو گرفته و داره منو به سمت خودش به سمت نور هدایت میکنه، عاشق همتونم هستم و بهترین هارو براتون از خداوند یکتا درخواست میکنم.
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این آگاهی های توحیدی
سپاسگزارم از شما مریم جون عزیز و استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
چقدددددر خوشحال شدم که فصل پنجم هم اومد رو سایت، تقریبا سه دور از فصل یک تا چهار رو دوره کردم و هربار تعهد رو بهتر یاد گرفتم و هربار آگاهی ها در من درونی ترشد و هربار مدارم بالاتررفت، این استمرار ،این تعهد در نوشتن هرروزه ی دیدگاه درسایت ، انقلابی در من به وجود آورد که هرررررچی راجبش بگم قطعا بازم درست توصیفش نکردم
واقعا نمیدونم با چه زبانی بگم و از چه کلماتی استفاده کنم تا به دوستان هم مسیرم دراین سایت بگم که« روز شمارِ تحولِ من » یک دوره ی آموزشی گرانبهاست که بخاطر سخاوتِ استاد عباسمنش ،به طور رایگان دراختیارما قرار گرفته ، اگر با تعهد واستمرار هرروزه گوش کنیم و تمریناتشو انجام بدیم و تو زندگیمون ازاین آگاهی ها استفاده کنیم و هرروز حتما دیدگاه های مربوط به همون فایل رو ثبت کنیم ، قطعا و یقیقا دگرگونی بزرگی رو تو زندگیمون شاهد خواهیم بود
تمام این چهار فصل رو هرروز صبح زود اومدم تو سایت به فایل مربوط به همون روز گوش کردم و سیراب شدم کلی آگاهی و ،ورودی مناسب به خودم دادم ،دیدگاه نوشتم و خودمو متعهد به استفاده عملی ازاین آگاهی ها درطول روز کردم ونتایج درخشانشو دیدم وحالا همینکه دیدم این فصل هم آماده شده با شور و شوق وسرور فراران اومدم تا به خانواده بزرگم دراین سایت توحیدی بگم که شما هم به این مسیر زیبا بپیوندید تاشاهد لبخند جهان در تک تک لحظه های زندگیتون باشید .
چقدر خوشحال شدم از خوندن ردپای قشنگت، از تعهدت، از دیدن ردپاهات توی سایت. و رفتم عکس زیبا و داستان هدایتت رو خوندم و بارها تحسین ات کردم. برای تمام تلاش ها وو ادامه دادن هات. برای چیزهایی که خریدی و روی خودت سرمایه گذاری کردی واقعا ماریا جان تحسین ات میکنم و کاملا با تمام حرف هات موافقم. من فثل اول رو 24 روز پیش یعنی اول آذر 1402 به صورت جدی و متعهدانه شروع کردم و واقعا شگفت انگیزه این سـفر روحانی و این “روزشمار تحول زندگی من”
راستی همینطور که چهره زیبا و قشنگی دارین اسم تون هم زیباست عزیزم.
خوشحالم که بیشتر باهات آشنا شدم و ب وجودت افتخار کردم…
منم دوستت دارم دوست ارزشمند و در مسیر توحید من.
برات از الله یکتا صمیمانه بهبودهای دائمی رو خواهانم.
سپاسگزارم که دیدگاهمو خوندی و وقت گذاشتی و برام کامنت گذاشتی ، گفتگو با بچهای سایت یکی از لذت بخش ترین کارهای زندگیمه چون اونا دقیقا درک میکنن ،دارم از چی حرف میزنم ،واین لذت بخشه،
خیلی خوشحال شدم که از اول آذر متعهدانه فصل اول رو آغاز کردی ،قطعا و یقینا اگردر گوش کردن فایلها استمرار داشته باشی و متعهد به نوشتن دیدگاه هرروزه باشی و این کار برات غیر قابل مذاکره باشه و تحت هر شرایطی ،هرررر شرایطی ،بازهم اولین کار روزانت ،انجام این تعهد باشه
قطعا ویقینا پایان این فصل ها شما فهمیده ی زیبای دیگری هستی که صدها مرتبه از فهمیده ی زیبای الان زیباتری و تجارب فوقالعاده ای کسب کردی که پراز احساس خوبه برات و این احساس خوب اتفاق های بسیار خوب دیگری رو برات به همراه داره.
دراین مسیر ثابت قدم باش تا پاداش جهان رو ببینی .
از خدا میخواهم مارو به راه راست هدایت کنه ،به راه کسانی که به آنها نعمت داده و نه کسانی که به آنها غضب ورزیده و نه گمراهان.
سلام بر خانم اکبری عزیز واقعا هر بار که کامنتی از شما میبینم ناخوداگاه چشمام پر از اشک میشه و خوشحال میشم که شما نماد تغییر و فعل خواستن هستین کسی که نه تنها تونسته لکنت را کامل درمان کنه والان دیگه حتی یادش هم نمیاد و صحبتی ازش نمیکنه و در راه پیشرفت و تغییر دیگر مسایل زندگیشه ای کاش یک فایل تصویری از خودتون ظبط کنین و استاد تو سایت بزاره همه بتونیم از گفتار زیبا و بدون لکنتتون بهره مند شیم شاید خودتون ندونید چه کار بزرگی کردین من خودم صدها نفر افراد لکنتی رو میشناسم که بعد از سالها تمرین هنوز نتونستن درمان شن ولی شما با ایمان ،تقوا ،عمل صالح و افکار مثبت و فعل من میخواهم پس میشود این کار بزرگ رو کردین کاش روزی بتونم از نزدیک شما رو در گروه درمانیمون ببینیم و بر معجزه خدا ایمان بیاوریم که واقعا چطور تونستین این عادت شرطی شده سی و چند ساله رو از وجودتون پاک کنین فتبارک الله
اگر نظر بنده رو به عنوان شاگردِ استادعباسمنش عزیزم بخواید من تأکیدم روی استمراره، دلیل منطقیشم اینکه ، این باورهای محدود کننده ای که الان منو شما داریم که دلیل اصلی نرسیدنمون به خواسته هامونه ، توسط همین تکرار ، در ذهن ما ایجاد شده.
از کودکی تا به امروز ، انقدر از جامعه ،خانواده،دوستان، کتابها ،فیلم ها و رسانه ها از همه جا این اطلاعات محدود کننده و مخرب و غلط بهمون رسیده وطی اینهمه تکرار تبدیل به باور شده و بعد باخودش نتایجی از جنس خودش یعنی محدود کننده و مخرب برامون به بار آورده.
حالا منو و شما متوجه شدیم که کسانی هستند که دارند راحت تر زندگی میکنن و راحت تر به خواسته هاشون میرسن ، ماهم وارد این جمع شدیم تا اطلاعات جدید بدست بیاریم ، و این قسمتش لطف استاد عباسمنش عزیزم هست که این شرایط رو محیا کردند تا به اطلاعاتی دست رسی داشته باشیم که زندگی خودشون و هزاران نفر دیگر رو دگرگون کرده ، ومن بسیار بسیار بسسسسیار سپاسگزارم از ایشون، بابت این سخاوتمندیشون.
اما ازاینجا به بعدش دیگه مربوط میشه به همّت منو شما ، که چقدر تمرین و تکرارش کنیم و وحی منزل بدونیم و دراین روند بهبود ،ثابت قدم باشیم
چون همونطور که عرض کردم خدمتتون، باورهای محدود کننده ما یک شبه ایجاد نشده ، طی سالیان سااااااال بخاطر تکرار زیاد و در معرض این اطلاعات به طور مستمر قرار گرفتن ایجاد شده ، پس برای تغییرش باید همون راهو طی کرد، راز موفق شدن به طور مستمر در معرض این اطلاعات قرار گرفتن هست ، حالا شما میخواید قدم سوم از 12قدم ارزشمند رو از سر بگیر یا مثل من متعهد باش و هر دو رو هم زمان پیش ببر ، یا فقط همین روز شمار تحول رو شروع کن،
مهم استمرار هست مهم در معرض این اطلاعات قرار گرفتن هست /تو پای در راه بنه هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید کرد/ ،فقط استمرار داشته باش و گوش کن و یادداشت برداری کن و تکرار کن و رابطه ی این آگاهی ها رو با تجاربت پیدا کن و همون مقدار حتی خیلی کم ، از درکت از مطالب رو تو زندگیت بکار ببر و سعی کن که هرروز از خود قابلیت یه کمی ،حتی شده یه ذره ،بهتر باشی و وقت و زمان بیشتری رو صرف اینکارو کنی ، حتی شده پنج دقیقه بیشتر ، اما واقعا متعهد باش و به این پنج دقیقه بیشتر پایند باش .
من بهت قول میدم بااین تعهد و استمرار خیلی زود رو قلتک میوفتی و کار دستت میاد ، چون بودن تنها درسایت از شما مهدی جدیدی با تجربیات جدید و دلخواه نمیسازه ، باید این آگاهی ها رو باور کنی باید بکار ببریشون باید رابطشون رو با تجاربت پیدا کنی باید براشون وقت بذاری باید روی این سرمایه گذاری حساب کنی ،باید براش ارزش قائل باشی تااونم برات ارزش قائل باشه و خودشو تو زندگیت به شکل ،شرایط دلخواه ، اتفاقات زیبا ، آدمهای مورد پسند، ایده ها ی پولساز و درکل زندگی لذت بخش ، نشون بده.
چون بیس و پایه ی همه ی صحبت های استاد یک چیزه اونم اینکه مابا ، باورهامون و فرکانس غالبمون خالق شرایط و تجربیات خودمون هستیم .
و تو هر محصول ویا فایل های دانلودی به شیوه ای و با مثالی دارن همین موضوع رو توضیح و گسترش میدن ، به همین خاطر فقط ادامه دادن و استمرار داشتن ،اهمیت بالایی داره ، نه اینکه کدوم محصول و یا دوره رو ادامه دادن.
آقا مهدی عزیز نقش خودتو برای تغییراتت پررنگ ببین ، این تو هستی که شرایطت رو خلق میکنی ، شرایط بیرونی یعنی کفر ، با آگاهی های استاد عباسمنش عزیزم ،مهمترین رابطه ی زندگیت ، یعنی رابطه با معبودت رو تقویت کن و قوی تر شو و خالق عامدانه ی تمااااام خواسته هات شو، تو قدرتمند و ارزشمند آفریده شدی ، من و شما پادشاهی هستیم که بخواب غفلت فرو رفتیم و درخواب میبینیم که گدا هستیم ، واسه همون در رنج هستیم ، کافیه با آگاهی های این سایت بیدار شیم و از پادشاهیمون لذت ببریم .
به امید بیداری و آگاهی ….
خدایا مارو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه کسانی که به آنها غضب کردی و نه گمراهان.
واقعا هرروز بیشتر سپاس گزار خداوند میشم که منو هدایت کرد به این مسیری که آسان شدم برای آسانی ها ، هرروز بیشتر متوجه میشم که در چه مسیر توحیدی هستم و هرروز از مهربان پروردگارِ سخاوتمندم میخوام که تعهدی از جنس پولاد بهم بده تا با گوشِ جان به آگاهی های استاد عباسمنش گوش کنم و توحید عملی داشته باشم .
برای همه ی ما آرزو میکنم که درک بهتری از این آگاهی های ناب داشته باشیم تا هر روز لذت و رضایت بیشتری رو تجربه کنیم .
بنام خدای مهربان
سلام به استاد عزیزم و سلام به دوستان فوقالعادهام
دیشب خاستم بیام و بنویسم اما سایت برام بالا نیومد!
الان میفهمم که الان بیشتر نیاز دارم به نوشتن تا دیشب
شب که میشه میرم تو حیاط عظمت آسمون به زانو درمیاره منو به قدری احساس شگفت انگیزی دارم که حد نداره مثل همون زمانهایی ک استاد میگفتن لطیف شده بودم
من دیدم شبها چقدر لطیفترم چقدر به خدا نزدیکترم ولی روزا این احساس کمتره
پس تصمیم گرفتم همین احساس فوقالعاده رو تو روز هم داشته باشم چون قوغا میکنه
این چندروز یکی از خانومهای جوون فامیلمون با تصادف فوت کرد
خوب همسایمون بود و همیشه باهم در ارتباط بودم و اینم میدونم که تا یکجاهایی از قوانین الهی خبر داشت و بشدت داشت نتایج عالی خودش و بچهاشمیگرفتن
این بنده خدا که فوت کرد من خیلی درسها گرفتم
دیشب رفته بودم تشیع جنازه
من اصلا تشیع جنازه نمیرم ولی برای گرفتن یکسری درسها تصمیم گرفتم اینجا برم
من توهمین چندروز دیدم چقدر زندگیم تغییر کرده و خدامیدونه و فقط خدا میدونه که من چه احساسی داشتم
خیلی درس داشت برام و مدام تو این چند روز به خودم گفتم
چقدر ایمانم بیشتر شد چقدر با خوندن قران هرروز من چیزای جدیدی یاد گرفتم
چقدر آرزوهام دست یافتنیه
چقدر همه چیییی بینظیر هست واقعا
اما حتی با اینکه همه چیز بینظیره منهواسم نبود به اینکه ارومارومذهنم داشت گمراهم میکرد
مندیدم که خیلی بیشتر از قبل دارمتو جمعهای منفی قرار میگیرم
و امشب ی اتفاقی افتاد که ی چنددقیقه حالمرو گرفت ولی بعدش دیدم نه اتفاقن این به نفع من بود
ایناتفاق به منیاداوری کرد خاسته هامرو
بمنیاداوری کرد که چی میخام
من میخامبین این ادمها نباشم
میخام برممیخاممهاجرت کنم
این تضاد عالیی بود عالییییی
اره منخاسته هامدوباره یادم اومد و دوباره غرق شدم تو وجود خودم از دنیای بیرون اومدمبیرون و اومدمدرونخودم
خداروصد هزار مرتبه شکر کردم که من خالق زندگیه خودمم
وقتی داشتم دفن میکردیم با خودمگفتم ببین فری
هیچکس نتونست جلوی مرگش رو بگیره حتی بهترین دکترها
هیچکس نتونست چون اون یک روح مجرد بود
و هیچکس نمیتونه جلوی من رو بگیره هیچکس نمیتونه جلوی من رو بگیره
ن پدر ن مادر ن دایی ن عمو ن رئیس جهمور و نه هیچکسی
میدونم الان که هنوز تو این شهرم و توابن خانواده ام یعنی نتایج فرکانسهای قبلم
و من از این به بعد خیلییی بیشتر از قبل به این موضوع که “تنها تنها و تنها منم که خالق زندگیمم” ایمان اوردم
روزها و شبهایی که وقتی قرانرو میخونم و چقدر ایمانم قویتر میشه به این قانون اشک میریزم اصلا احساسمرو نمیفهمم
همین غرق بودن در وجود پروردگارمه که وقتی به خاسته هامفکر میکنمانگار دارمش انگار هست و اشکام میاد
یادمه استاد قدم 2 جلسه 2 گقته بودن
تجسم کنید و بزارید اشکاتون بیاد اونموقع میگفتم چرا من هروقت تجسممیکنم اشگام نمیاد
ولی الان میبینم که اشکام وانمیسته اصلا
امروز تو خیابون که داشتم میومدم اینقدر همه چیز زیبا و خدایی بنظر میرسید اشگام همینجوری میریخت و سپاسگزاری میکردم خاسته هامرو میگفتن و چقدر مندختر خوشبختی هستم (:
خدایا صدهزاران مرتبه شکر
امروز 10تا مشتری داشتم خدایا شکرت از 4تا امروز رسیدم به 10تا
خدایا شکرت خداشکرت خدایاشکرت
بخدا اصلا نمیفهمم چجوری این اتفاقها میوفته
تنها چیزی که همش جلو چشمامه
(خدای بخشنده مهربان روزی رسان قدرتمند توانا هدایت کننده مهربان مهربان مهربا خدای مهربان)
ایناست که هروز روزمو مبسازه و همین الان که دوباره گفتم اشک تو چشمام جمع شده و تپش قلبم بالاتر رفته خدایا صدهزار مرتبه شکرت
ای خدای توانای منشکرت
برای همه چی شکرت
ربنا آتنا فِدُنیا حسنه و فلآخره حسنه و غنا عذابنار
دوستتون دارم
بنام خدای علیم و حکیم ”
سلام و درود گرم با عطر گل و به لطافت لبخند رضایت خدا ”
سلام بر فرشته ی فرشته ”
حالتون عالی و متعالی ”
قبل از هر چیز برای آن عزیز سفر کرده،از خداوند متعال غفران، و رحمت الهی خواهانم ”
کامنت سرشار از احساس خوبتون رو خوندم ” و چقدر لذت بخش بود و با احساس
و پراز آگاهی ”
انشاءالله هدایت بشید به مسیری که خودتون دوست دارید فرشته ی عزیز ”
از مشتری های خوب گرفته تا مهاجرت ”
دلتان شاد ”
زندگی تون زیبا و پراز اتفاقات قشنگ”
دلتون به پاکی آسمون ”
صحبت هاتون سرشار از انرژی مثبت ”
بهترین ها ” رو براتون آرزومندم “
به نام هدایت الله
سلام ودرود به خواهر عزیزم فرشته توحیدی وارزشمند سایت
از شما سپاسگزارم بابت کامنت خوبی که نوشتی چقدر عالی آموزنده ونکته های خوبی داشت خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم
بهت تبریک میگم نوشتهای شما امید وباورهای خوبی که قطعا با کارکردن شما روی خودتان بسیار شفاف بود ومیشود آن را حس کرد چقدر قلم بسیار خوبی داری امیدوارم همیشه بدرخشید و بهترین نتایجها را از تمام جنبههای زندگی آن را دریافت کنید
درپناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله
سلام داداش محمدرضا
خیلی از ارزوهای قشنگی که کردی
ممنونم
بخاطر چشمان زیبای شما
که کامنت زیبای منو خوند
و دستان پر مهرتون
که برام کامنت گذاشت
و قلب پراز عشقتون
که عشق رو فرستاد و
منی ک دریافتش کردم
از شما ممنونم
برای حضورتون
برای بودنتون سپاسگزارم
دوستتون دارم
و ارزوی سلامتی ثروت و عشق بازی با پروردگار یگانه و یکتا را دارم
بانام الله مهربان
سلام به استادعزیزم ودوستان فوق العاده
استاداین موضوع من رویاداون زمان هاانداخت که این اتفاق تازه رخ داده بوددرایران ومن هم درک انچنانی از قانون نداشتم که توی اون شلوغ کاری های عده ی زیادی ازمردم من هم به عنوان فقط وفقط تماشاکننده ی جریان رفتم نزدیک این موضوع تابه اعتراضات دیگران ودرکل اون اتفاقات ناجالب ازدورنگاه کنم توی خیابون هاکه به طورخیلی باورنکردنی ودرکمال تعجب بودم خودمم که چطورشدمن اصلا گیراین موضوع افتادم
وخبرنداشتم که این نگاه کردن ازکنارپیاده رو به اون اتفاقات هم بخشی ازتمرکزمن هست درمورد این قضیه که بعداهافهمیدم
وقتی که دوره فوق العاده کشف قوانین زندگی رو ازسایت تهیه کردم وموقعی که فایل گوش میدادم درلحظه به لحظه فایل جوابه سوال هایی رو دریافت میکردم که قبلا ازخودم پرسیده بودم
مثل این سوال که:خدایاآخه من فقط رفته بودم نگاه کنم چرا این جوری این موضوع دقیقا مثل گردبادوطوفان من روبیشتروبیشتربه سمت خودش کشید
موقعی که فهمیدم این اتفاقات رو من خودم به سمت خودم دعوت کردم به صورت ناآگاهانه
بعدازدوره کشف قوانین زندگی تصمیم گرفتم که به صورت آگاهانه تمرکزم وتوجه ام رو به روی زیبایی ها وقشنگی های فراوانی که درزندگیم وجودداره بگذارم وجهان همون طورکه من رواون زمان که ازقوانین درکی نداشتم وبااستادن درپیاده رووفقط تماشای اون نازیبایی هاحل دادداخل اون نازیبایی های بیشترومن روغرق گردبادنازیبایی هامیکرد
همان جهان الان که من آگاهانه تصمیم گرفتم که تمرکزبگذارم روی زیبایی ها من رو این بارغرق کرده داخل دریای زیبایی هاوهرروزصبح وشب زیبایی های بسیاری وجودداره که من توی دفترم بنویسم وسپاسگذارباشم
والان که زندگیم رودراین مدت کوتاه که دوره روتهیه کردم نگاه میکنم واقعا میبینم که ازکجابه کجارسیده
خداوندرو هزاران بارسپاسگذارم بابت بودنم دراین مسیرزیباولذت هایی که میبرم
استاد دوستت دارم
با سلامی گرم خدمت استاد عزیزم وسلامی گرم خدمت خانم شایسته عزیز وسلامی از صمیم قلب به همه دوستانم درخانواده جهانی عباسمنش.استاد من قبل از شناخت قوانین هم خوشبختانه ادم سیاسی وجنگجو وستیزه جو نبودم.وسرم به کار خودم ومسیر خودم گرم بود…اما از زمانی که با شما ومسیر قانون اشنا شدم .اولین کاری که کردم قانون حجاب اجباری رابرای تلوزیون اجرا کردم وتلوزیون رفت زیر چادر مشکی. وشروع کردم به اجرای قوانین درزندگیم ونتیجه قوانین رابا ارامش ذهن وروحم گرفتم وبعد تاثیرش رادررابطم ودوستانم دیدم واصلا به جایی الان رسیدم که واقعا نمیتونن با افراد جامعه ارتباط بلند مدت داشته باشم.چون با دوکلمه صحبت میفهمم طرف تو چه حال بدی هست وسعی میکنم فاصله بگیرم واز تنها بودنم هم لذت میبرم وهیچ میل ورغبتی به شلوغ بودن دور واطرافم ندارم.استاد من واقعا احساس میکنم که اون ادم قبل نیستم وفقط جسمم واسمم مثل قبل هست وهوییتم وذهنییتم وشخصییتم همه تغییر کرده..اما اگر بخوام کمی به عقب برگردم.مثلا تو ترافیک وقتی میدیدم راننده ها دست وپا چلفتی هستند وبد رانندگی میکنند،حرص میخوردم وبعد از اشنایی با قوانین،متوجه شدن که دقیقا همیشه ماشین جلویی من یه راننده نابلد وحرص دربیار هست ودرک کردم که علتش همون توجه من وجنگیدن من با این موضوع هست وسعی کردم فراموش کنم وتوجههم رابردارم از این موضوع..استاد عزیزم ،من چهل وشش سالمه وقشنگ درک کردم که این ررییس جمهور با اون قبلی واین وزیر با اون وزرای قبلی هیچ تفاوتی برای من ندارند وهیچ کدوم در موفقییت من تاثیری ندارند.بلکه بجای نیرو دادن به این عوامل بیرونی،باید نیروهاتو روی افکار واحساس خودت متمرکز کنی ..تازه در قیاس حکومت کشور ما با کشورهای دیگر ،که حکومت مشکلات بسیاری دارد واین برای همه روشن است ،،اما نکته مهم اینجاست که من شخص کاری نمیتوانم انجام بدهم وقدرتی برای تغییر این وضعییت ندارم.پس بهترین کار،،اون کاریه که برای من مثمر ثمر باشد.ومن دریافتم که تمرکز روی پیشرفت شخصیم بهترین کاره..ضمن اینکه اومدم یه نگاه ویژه به این شرایط سخت انداختم که دراینجا به شما ودوستانم میگم.من به خودم میگم،،درسته شرایط سخته،،اما این میتونه از من یک قهرمان ویک فرد موفق بسازه واگر دراین شرایط سخت تونستم خودم رابه اهدافم برسونم،لذتش چند برابر شرایط اسونه.وبهترین فرصت برای محک زدن خودم هست..فقط شرطش اینه که با تنبلی وبیحالی وهرچی که نشتی انرژی داره برام،،خداحافظی کنم…همین نگاه متفاوت،،سختی شرایط رابرام ،خیلی اسون کرده ومثل یک تکاور که گرسنگی وتشنگی وشرایط سخت راعمدا میبنه تا قدرتمندتر وخاص تر از بقیه سربازها بشه..منم دقیقا اینجوری شرایط رابرای خودم تعبیر کردم.
نه با کسی دشمنی دارم ونه کینه هیچ احدی رابه دل گرفتم.اکثر مواقع روز راباشنیدن فایلهای شما وسایت میگذرونم.و واقعا خوشحالم واز زندگیم راضیم.امیدوارم مطالبم برای دوستان هم مفید بوده باشد.استاد عزیزم دیدن شما از نزدیک ونشستن پای صحبتهاتون فیس تو فیس ،،ارزوی من هست ومیدونم که بهش میرسم.درپناه خداوند قادر ومتعال باشید.دوستتان دارم.طهماسبی
به نام خدای بخشنده ی روزی گستر
درودبی پایان به استادان عزیزم
سپاسگزاره لطف بی کران خداوندم که دوالگوی فوق العاده وارزشمند درمسیرزندگیم قرار داد تا هروقت ذهنم چموشی کرد و منو به بیراهه کشوند،از روش زندگی دوزوج موفق وتوحیدی و متمرکز برزیبایی ها استفاده کنم برای یک زندگی بهتر و پربرکت تر
فایل روز128
چقدرازین دست آگاهی های ناب لذت میبرم،قسم میخورم این چند باری که فایل رو گوش دادم هربار یه چیزه جدید میشنیدم،الان اگه دوباره بخوام اون رو گوش کنم انگار نه انگار که من چندین بار گوشش دادم
یکی از عجیب ترین چیزی که این چندسال درمسیربودن تجربه کردم،همین گوش دادن به فایلهاست که هربار چیزه جدیدی ازفایل دریافت میکنم
اصلا هرچی بادقت گوش میکنم بازم دفعه ی بعد انگار که فایل عوض شده و دارم موضوع جدیدیو ازون فایل یادمیگیرم،بخدا اغراق نمیکنم این یک حقیقتیه که ازهمون سال اولم اینو فهمیدم
این دست از آگاهی ها انقدر پرمحتواهستن که دست کمی از محصولات ندارن
چقدر انرژی شمارو تواین فضای زیبای کنارساحل دوست داشتم
شمابسیارتحسین برانگیزید که هیچوقت زیبایی های این کشور براتون تکراری نمیشه
من هنوز که هنوزه بااینحال که سه سال توی مسیرم نمیتونم ادعاکنم که تمرکزبرزیباییهای زندگیم شده عادت شخصیتم
انقدر هنوز ذهنم توبعضی ازموضوعات زندگیم مقاومت میورزه که اگه بخوام حرف حقیقت رو درمورد تغییرشخصیتم بزنم،سی درصد این عادت دروجودم ریشه بسته که بخوام در موردناخواسته هام حرف نزنم و ذهنم رو مشغول به موضوعی کنم که احساس بهتری بهم بده
چقدرشما ذهنتون رو خوب تربیت کردید که خیلی ریزبینانه میاد اون دست ازکلیپهایی که به ظاهر خنده دار به نظرمیان،رو جوره دیگه ای تفسیرمیکنه و اونقدر افسارشو خوب درمسیردرست قراردادید که ذهنتون ناخواگاه میفهمه چه موضوعی براش خوبه و چه موضوعی اون رو ازمسیردرست دورمیکنه
واقعاوقتی شمارومیبینم انقدر شش دنگ حواستون به هرموضوعی هست که چه احساسی رو به شمامیده،میفهمم که دلیل بودن شما دراین نقطه ازجهان به همین خاطره
یک موضوعی که میفهمم منو از توجه کردن به زیباییها دورمیکنه ومدام درگیر حواشی میشه همین صرف کردن انرژی ووقت خود برای تأییددیگران هست
متأسفانه ماایرانیا اونقدر درگیر تأیید ورضایت دیگران مخصوصا فامیل هستیم،که وقتی بااونها همنشین میشیم یادمون میره که ما داریم چه مسیریو طی میکنیم
چون اونقدر غرق ترحم وهمدردی با مشکلات دورواطرافیان میشیم،بعد یلحظه که به خودمون میایم میبینیم چقدر تو حالواحساس ناخوبی قرارگرفتیم
اونوقت هی ازخودمون میپرسیم چرااینقد رمق شدیم
خوب وقتی که برای خودمون ارزش قائل نمیشیم و توی هرجمعی حضورپیدامیکنیم بخاطر اینکه بگیم ماهم جزوی از این جمع بودیم،گوشو چشممون رو به هر موضوع ناخواسته ای بازمیکنیم…
استادمن بارهاوبارها باهمین توی جمع بودن خودمو گمراه کردم و گول زدم و گفتم خوب حالا دوتافایل گوش میکنم دوباره همه چیو درست میکنم
اینجوری گاهی وقتا سو سو پیش میرم و بعد که نتیجه ی دوستانم رو میخونم غبطه میخورم و میگم چرا برای من هنوز فلان پولوخونه ووماشین اتفاق نیوفتاده
این ازون اعترافات هست که دارم ازخودم میکنم،که خواستم سفتوسخت تومسیربمونم ولی نتونستم،ولی هنوز حرف یکسری افرادخاص برام مهمه که اگه جویای حالش نشم،اگه به عیادتش نرم،اگه کارهاشوانجام ندم،اگه احساس واقعیمو بهش نگم چی میشه
همین موضوعات باعث شده کلی از انرژی روزانمو بگیره و درگیر حواشی زندگی بشم و خیلی نتونم عادتی که باعث تغییرشخصیتم میشه و منو بهبود میده رو به صورت بنیادین دروجودم ریشه دارکنم
خیلی از قبلم بهترشدم،خیلی بهترمیتونم زیبایی های اطرافمو ببینم،حالاهربار به یک طریقی اون زیباییهارو به ذهنم یاداوری میکنم
هربار ازیک طریق احساسمو بهترمیکنم
یکی از روشهایی که خیلی کمک میکنه احساسم بهتربشه،نگاه کردن به آسمونه
یعنی هرموقع به آسمون نگاه میکنم و نقاشی های خدارو توآسمون میبینم،ناخوداگاه یه حس رهایی و آرامش بهم دست میده و شروع میکنم باخودم وخدای خودم صحبت میکنم و اونقدر غرق در احساس خوب میشم که فقط اشک میریزم،اشک شوق اشکی که ازسر عشق به خدا و زیبایی های بی حدوحصرش سرازیرمیشه
خیلی امتحان کردم این نگاه به آسمون بیشترازهرچیز بهم کمک کرده
اینو میتونم بگم یکی از عادتهای من شده
تامیبینم داره حالم از یک موضوع توذهنم گرفته میشه،ناخوداگاه میرم پشت پنحره ی اتاقمون و چشمامو چیره به آسمون میکنم وچقدر هربار این زیبایی آسمون توصیف نشدنی بوده
یکبارنشده به آسمون نگاه کنم و یه نقاشی تکراری توآسمون ببینم
اصلا اونقدر فراوونی تونقاشیِ خدا توآسمونش دیدم که اگه میخواستم همین نقاشی هارو ازش پولسازی کنم به ثروت خوبی دست پیدامیکردم
باخودم میگم چققدر خدابخشندگیش فراوونه که حتی نقاشهای هنرمند جهان هم میتونن بایک نگاه به آسمون ایده بگیرن و بهترین نقاشیِ خدارو کپی کنن وازش پول بسازن
خیلی دوست دارم که حداقل تواین مورد مهمترین عادت شخیصیتم توجه به زیباییها باشه،خیلی خیلی هنوز راه دارم که خودمو بهبودبدم
استادجان ان شالله برسه یروزی دقیقا همون ردپای شمارودنبال کنم و دیدن زیبایی های اطرافم هیچوقت برام تکراری نشه
چون میفهمم این یکی ازپاشنه های آشیل منه که خیلی زود زیبایی هرچیزی برامتکراری میشه و انگار فکرمیکنم خوب این باید میبود
خداروصدهزارمرتبه شکر تنهاچیزی که فکرمیکنم هییییچ وقت برام تکراری نخواهدبود صحبتهای گرم وپراز عشق شماست،که سرشاراز انرژی الهی هست و حتی موقع خواب هم مثل یک قرص آرامبخش آدم رو به خواب عمیق فرومیبره
این موضوع رو حتی دختره شش سالم هم بهش پی برده و تا میبینه خوابش نمیره میگه مامان از استاد یه فایل بذار تامن راحت خوابم بره،وجالب اینجاست که هیچ وقت نشده با قصه های کودکان خوابش بره،،همیشه میگه مامان دلیلش چیه من باحرفای استادعباسمنش خوابم میره
منم درجواب بهش میگم چون هرحرفی میزنه پراز عشقوصداقت و پرازانرژی خداونده،وجودت ازشنیدن این حرفابه آرامش میرسه
استاددرحال حاضر هیچ چیز به اندازه ی صحبتهای گرموپرازعشق شما نتونسته منو به احساس خوب برسونه،میدونم که باید ذهنم رو جوری تربیت کنم که به دنیای اطرافم هم اززاویه ای نگاه کنم که به احساس بهتربرسم
اما بخداقسم این سایت فعلا برای من بهترین جایگاه برای تمرکزبرزیباییهاست،و فقط اینجا جای امنی هست برای اینکه ذهنم رو عادت بدم برای دیدن زیباییها
چون اینجا درگیر هیچ حاشیه ای نیست،اینجا هیچ کس کسیو قضاوت نمیکنه،اینجا همه اومدن رشد کنن،اینجا محل رشدوبهبود شخصیته
اینجا پراز حسوحال ناب الهیه،اینحا همون جاییه که هیچوقت برام تکراری نمیشه….
عاشقتونم هرکجاهستید درپناه خداوند بزرگ میسپارم
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
خداوندی که همه چیز ازآن اوست
تنها او را می پرستم و فقط از او یاری میجوییم.
تنها سوره ایی که بسم الله الرحمن الرحیم.آغاز کننده اش هست…
همین سوره الفاتحه می باشد…
سوره ایی که توحید را سر تا پایش میشه درک کرد..
بنام خداوند بخشنده مهربان…
بخشنده و مهربانیت خداوند.فقط برای کسانی هست که پایبند قوانین خداوند میباشد..
کسانی که سرتا پایش برای خدمت در توحید میباشد…
تنها تو را میپرستم و فقط از تو یاری میجوییم..
داره یکصدا توحید رو میگه…
بنده من اگه میخای مهربانیت من.رحمانیت منو ببینی..باید فقط مرا بپرستی و فقط از من یاری بجویی.تمام نعمتها دست منه..من یاریت میکنم..
کافران گمراهان.هیچی ندارن.فقط بیهوده دارن زندگی میکنن.بیهوده و پوچن..و تمام زندگیشونو به دست عوامل بیرون میسپارن…
این آیه برای ماها هست..که فقط خداونده که میتونه نعمتها را در زندگیمون جاری کنه..
عوامل بیرونی نه هدایت میشن و نه رزق و روزی و نعمتی دارن…
بسم الله الرحمن الرحیم.
بنام الله..امروز حسی بهم گفت برو فایلای جدید رو ببین..دیدم اره فایل روز شماره جدید اومده..
من قبلا اگه اشتباه نکنم تا 4رفتم.ولی اینقدر این فایلها پرباره که هر چی نگاهش کنی سیر شدنی نیست…
کلا فایلای این بهشت…سیری ناپذیره…
همین الان گفتم خدایا از کجا شروع کنم.گفت فایل فصل پنجم رو گوش کن…
انشالله که بتونم این سفر زیباییم را هر روز ادامه بدم و با جان دلم پذیرای صحبت الهیم باشم.
سپاسگزار این شب زیبا هستم که هر روز که فرا میرسه درهای نعمت خداوند از گوشه به گوشه زندگیم.روشنا میشه!
سپاسگزار این استاد عزیزم هستم که با عشق صحبتهای الهی رو رد و بدل میکنه..
و سپاسگزار استاد عزیز دلمون که همجنس خودمون هست با عشق کامنتا رو نگارش میکنه..
و سپاسگزار تمام دوستانم که دقیقا دارن رد قانون رو بدرستی مینویسند…
انشالله بتونم بجای حرف زدن بیشتر بیشتر عملگراییمو قوی کنم.
و بدونم تنها مسیری که انسان را راضی میکنه.شخص خودمان…فقط مسیر خودشناسی و خداشناسیه..
بقول استاد هر چی مغزمون میکنیم.اگاهیهامون قوی تر میشه..همون خودشناسی قوی…
عشق الهی رو بیشتر میطلبونه..
بازم سپاسگزار خداوندم.که هر چی بهش متصلتر میشم بیشتر درکش میکنم بیشتر حالم خوبه بیشتر تو وجودم بولد میشه….
امشب داشتم اهنگ معین..رو گوش میدادم بازم هدایتی..
هر کس به تمنای کسی غرق نیاز است
هر کس بسوی قبله خود رو به نماز است
هرکس به زبان دل خود زمزمه ساز است…
با عشق درآمیخته در راز و نیاز است…
چقدر ما رو کنکاش میکنه..
همیشه برام سوال بود..
معنی خوشا آنان که دائم در نمازند چیه؟
همینه بخدا همینه..
که ما مدام داریم با خودشناسی روی اوردن را به خداشناسی تقویت میکنیم…
و یه قوطی بزرگی رنگ سفید تو دستمونه فقط داریم تمییز کاری میکنیم داریم ذهنمو که پر از باورهای محدود کننده هست رو به زیبایی میکشونیم…
خیلی سپاسگزار خداوندم…
که تونستم..معنای صلوات و معنای شکیبایی رو از دزونم بیشتر حس کنم…
شکیبایی که فقط احساس خوب را میطلبونه..
احساسی که زبان خداونده.احساس خوب..روی اوردن بسمت خداوند و دیدن زیباییهای پروردگار و جهانش…
امشب ماه و ستاره ها تو اسمون خیلی زیبا .ست..
ماه چمبره زده…بزرگ و زیبا.واقعا که میتونه این زیباییها رو با درونش با عمق وجودش از خداوند تشکر کنه!
که به نوعه میگم خیلی افراد کمی هستند…!
بخاطر همینه همه برگی در بادن…
خداوند را شکرم بابت اینکه شبانه روز فقط دارم زیباییهاشو میبینم…شبانه روزم شده دیدن طبیعتی که خداوند بهم ارزانی کرده..و مدام نور الهیش را جابجای این طبیعت بکش میبینم.
پس زمزمه ما با خداوند تا ابد پابرجاست.!
انشالله در اینراه توحیدی که مینویسم و این فصل زیبا را با نام خودش شروع نموده ام را برای همیشه بپیماییم!و استقامتم را برای ذهن نجواگرم قوی تر نمیایم!..الهی امین یا رب العالمین
سلام عزیزم
مچکرم سپاسگزارم بابت این کامنت عالی ک گذاشتی
خداروشکر میکنم که آگاهی های خوبی را یاد گرفتی
و به اعضای سایت یاد میدهی
موفق باشی دوست عزیز در تمام مراحل زندگیت….
بله زمزمه ما با خداوند همیشه باید ادامه پیدا کند …
تنها کسمون خداست… ما باید سپاسگزار خداوند باشیم که تمام جهان را آفریده است
خداروشکر میکنم که منو لایق دونست در این سایت پاک و مقدس خدا باشم…
خوشحالم دوست عزیز که همچین دوستانی مثل شما در سایت دارم..
موفق باشی همیشه…
بنام الله!
سلام علی جان!ممنونم از کامنت زیبایی که نوشتی..
بهتون تبریک میگم..
مشخصه خیلی وقت نیست عضو سایت شدین…
دقیقا یادم از روزهای اول خودم افتاد که عضو سایت شده بودم.
اینقدر این فایلها برام تازگی داشت شبانه روز هر چی کار میکردم.سیر نمیشدم.
همیشه بدنبال زندگی عالی در تمام جنبه ها بودم…
ولی بخاطر باورهای محدود کننده ایی که از طرف خانواده از طرف معلمان از طرف 99/9درصد اون جامعه داشتیم زندگی میکردیم…و گم شده بودیم از درون الهیمون…
و الان بهترینها نصیب ما شده باید قدردانش باشیم..باید ادامه بدییم..هر چی مغزمون میگردیم بیشتر باورامونو شناسایی میکنیم..
دوست عزیزم یه تضاد بزرگی برام پیش اومد.
خداوند تو یکی از ایه های قرآنی بهم گفت…
اگر بازگردید ما نیز باز میگردیم..
اینقدر دقیقه قانون الهی که مو لای درزش نمیره!…
از خداوند براتون میخام..همیشه استقامت داشته و استوار در اینراه راست باشید…زندگی خیلی ساده هست.فقط خوشحالیه.فقط آرامشه…
ولی ما ادمها.من خودمو میگم خیلی چیزها رو برای خودمون سخت میگیریم…و نمیزاریم عشق تو درونمون جاری بشه..عشقی که جنسش آرامش و احساس خوبه….
در پناه خداوند باشید…
به نام خدایی که جهان رو آفرید…
سپاسگزارم دوست عزیزم…خوشحالم ک باهاتون آشنا شدم…خوشحالم در این مسیر مقدس هستم… خوشحالم که حالم خوبه… خوشحالم دوستی مثل شما دارم… خوشحالم از این زندگی .. خوشحالم بابت خدایی که دارم و او تمام چیز من است…
خوشحالم که در این سایت زیبا هستم… خوشحالم که همیشه سلامت هستم …
بهترینهارو برات آرزو میکنم عزیزم
درودبه استادعزیزم ومریم جونم
وهمه دوستان عالیم
خداروشاکروسپاسگزارم بابت یک روزوشبی بی نظیرکه خداوندروزیم کردوگوش جان سپردن به فایل مربوطه وکسب آگاهی های ناب وعمل کردن به آنهاباذهنی پاک وبازکه هرروزبایددراین راه باشم ویادبگیرم وآنهاراملکه ذهنم کنم بدورازهرگونه اضافیاتی که مراازهدف اصلی که احساس عالی است دورمی کند.
چقدراحساس آرامش می کنم وقتی ازهمه هیاهوی زمانه دورهستم ،چقدراحساس آزادی ورهایی دارم وقتی باشمادرمسیرزیباوسرسبزقدم می زنم وهرلحظه به فکررشدوپیشرفت درتمام زمینه ها هستم ،یک عمردرگیرحواشی وجامعه ای که نه خودرشدکردونه چیزی برای رشدماداشت انگاردرزندانی مخوف خودرااسیرکرده بودیم وچه فایده زندگی وعمرمان بیهوده می گذشت که فقط بگذرد،خدایی چه حال واحوالی داشتیم هروزسرگشته وگمراه وبی هدف زندگی کردن وآنهایی راکه درگیرشان بودیم آیانتایجی اززندگی شان دیده شدوچیزی به من اضافه کردندجزعقب افتادگی ازهرلحاظ….
حالا جامعه به کنار،خانواده چیزی برایمان تاسنین خاصی که بایدکنارشان می بودیم داشتند مسلما نه چون آنهاخوددرگیراخباروحواشی بودندبخصوص مثل من که پدرم پاسداربود…..
وامروزرمزخوشبختی من چیست،رمزآزادی وشادی،عشق،لذت و…..خودراازاین محیط مسموم دورکردن وسم زدایی عمیق وبعدبه لطف خداوندهدایت به جایی که به آن تعلق داشتم وآرام آرام سم ازوجودم رخت بربست وازکلام به کلام استادم در وجودم ایمان وامیدجوانه زدوامروزبه درختی تنومند تبدیل شده که سربه اطاعت وشکرگزاری خداوندداردولذت می بردازطعم میوه های بهشتی آن ودیگرتمام وقتش لبریزشده ازیادگیری وعمل کردن باعشق رهنمودهای طلایی استادش که قربونش برم محشری به پاکرده، خدایاوجوداستادم راسپاس …
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید، عاشقتونم.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
به نام خداوندبخشنده ی رحمت گستر برخاصوعام
سلام وعرض ادب به استادعزیزم و تمومی دوستان بامحبتم
فایل روز127
وقتی اززبان استادم سیستمی بودن خداوندرو درک کردم،تازه جواب تموم سوالاتمو گرفتم که چرا بعضی افراد انقدر درکمال بیخیالی همه چیز هم بر وفق مرادشون میشه
درکمال خونسردی همه ی اتفاقات زندگیشون جوری پیش میره که اخرش به نفعش تموم میشه
واینکه افرادیکه برای کسی دلسوزی نمیکردن و اتفاقا خیلی هم جدی احساسشون رو به طرف مقابلشون بیان میکردن اون افرادهمیشه سالم تر و باعزت واحترام بیشتری دربین مردم بودن
چقدر سالها غرق دراین سوالات بودم،و همیشه توکل زندگیم جوری رفتارمیکردم که انگار خدا یه آدم بزرگوار و دلسوزه که اگه منو ببینه به اطرافیانم جونمو بدم،درحده مرگ براشون دلسوزی کنم،و احساس ترحم بهشون بدم،خداهم میگه آفرین به این بنده ی پاکو دلسوزو خدمتکارم بذار منم بهش یه پاداش خوب بدم
درصورتیکه همیشه هم برعکس جواب میداد،و همیشه دربین اطرافیان یک آدم قربانی،مظلوم،توسری خور،بی عزتواحترام بودم و گمراه شده بودم،فکرمیکردم خوب این دنیا خدا نمیخواد پاداشمو بده و قراره درسرای باقی پاداش اینهمه دلسوزیو ترحمو مظلوم نمایی رو بهم بده
اونقدر غرق در عقاید گذشتگانم شده بودم که هیچ وقت نخواستم بدون تعصب قران رو بادرک معنا بخونم و ببینم اصل ماجرا چیه
من که ادعام میشد نمازمو سروقت میخونم،وضوم درست انجام میشه،تمومِ زیارتودعاهام به جاهست،ختم قرانم هرماه انجام میشه،لاکی روی ناخنم زده نمیشه،حجابم تاپیشونی پوشیده هست
میدونی غرق در فرعیات و در لجنزار گمراهی رفته بودم و بااین همه میوه های گندیده ای که به خورد آب میوه گیری میدادم انتظارداشتم اون دستگاه آب میوه گیری یک اب انبه ی خنک و گوارا وشیرین بهم تحویل بده
انتظارداشتم زحر به خورد این دستگاه بدم و یک آب آناناس شیرین ولذتبخش رو تحویل بگیرم
یکبار نخواستم مثل اون افرادیکه علی بی غم بودن،دلسوزی نمیکردن رفتارکنم،چون فکرمیکردم اگه مثل اونا باشم جایگاهمو خداتوی جهنم قرارمیده
آخ که چقدر گمراه بودم و به خیال باطل خودم فکرمیکردم تموم ابن بلاوومصیبتها قراره برام بشه شیرِ شیرین تر ازعسل درآخرت،قراره بشه شرابِ نابی که بهشت ازش یادمیکنه،قراره اون گرفتاریهام بشه هم نشینی باحوریان بهشتی و مؤمنینومصلحین…
استادبااینکه باایمان صددرصدقبول دارم که کل اتفاقات زندگیم برگرفته از افکارغالب من هست،و خداوند هم طبق همون افکارم داره بهم بازخوردمیده،اما هنوز اون رگه های شرک مثل دُم چسبیده بهم و گاهی وقتا اگه ذره ای سهل انگاری درشنیدن این آگاهی ها کنم تموم اون روزا میخواد سراغم بیاد
واقعا آزارم میده این نجواهای ذهنی که چرا من انقدر چشموگوش بسته داشتم جوری رفتارمیکردم که ظلموستم رو برای خودم خلق میکردم و احساس میکردم خدا داره ازین ماجراهای زندگیم ناراحت میشه ولی داره عوضش اون دنیامو تأمین میکنه
وقتی میخوام سیستمی بودن خدارو درک کنم برای خودم مثال میزنم میگم وقتی دخترم برای یه موضوعی زیادی اشک میریزه و مثلاگریه ووزاری میکنه ومیگه فلان دخترتوی کلاسمون بهم این حرفو زد،توبیا اونو دعواکن، خوب من عصبانی میشم و بهش میگم زبون که داری میتونی ازخودت دفاع کنی،دخترم انتظارش اینه که من ازون دفاع کنم و خودش حس مظلوم نمایی کنه ومن بجاش حرف بزنم…
خوب خداهم همینطوره،اگه بخواییم برا هرموضوعی مظلوم نمایی کنیم،و بگیم خدا خودش ازمون دفاع میکنه کهنمیشه
خدامیگه بنده ی عزیزم من بتو اختیار همه چیو دادم،اگه مظلوم نمایی کنی ظلم میبینی،اگه برعکس نخوای مورد ظلم واقع بشی وجوری رفتارنکنی که دیگران بهت ظلم کنن خوب این اتفاق هم برای تو نخواهد افتاد
اگه حس بی لیاقتی کنی خوب شرایط زندگیت هم جوری پیش میره که هیچکس حتی جهان هم برات ارزشی قائل نیست و جوری باهات رفتارمیشه که احساس بی لیاقتی بیشتری کنی
وبرعکس اگه به جانشینی خدای خودت برروی زمین احترام بذاری وبرای خودت ارزش قائل باشی جهان هم لاجرم به تو احترام خواهد گذاشت
وو….
خوب وقتی خودم رفتارم بافرزندم به این شکل پیش میره که اگه اروم باشه بهونه نیاره گریه ووزاری بیجا نکنه اتفاقا مهربونیو لطفومحبت من هم بهش بیشتره
دقیقا خداهم باکل بنده هاش به همین شکل رفتارمیکنه،اگه قانونشو درست عمل کنن نتیجه ی خوبی از رفتارسیستمی خداوند خواهندگرفت
استادبایک مثال ساده از دستگاه آبمیوه گیری،بخدا باتک تک سلولهای بدنم این موضوعو درک کردم،واقعا چه مثال به جا و درستی زدید،هررر میوه ای به دستگاه داده بشه،آبِ همون میوه تحویل میگیریم
اگه من سپاسگزاری ازنعمتهام رو به جهان ارسال کنم لاجرم نعمتهای بیشتری دریافت میکنم
اگه من احساس قربانی شدن و مظلوم نمایی رو دروجودم ریشه کن کنم،لاجرم جهان من رو به موقعیتی درزندگی هدایت خواهد کرد که مورد ظلم کسی واقع نمیشم
میدونی استاد یکی از بزرگترین معظلاتی که جامعه ی ما گرفتارشه همین موضوعه
یعنی میبینه که خودش هیچ خیری ازین همه ظلم واقع شدن و مظلوم نمایی بهش نرسیده،تازه دیگرانم دعوت میکنن که بیاید درمقابل ظلم بایستیم و باظلم بجنگیم و هربار بایک موضوعی جوری میخوان احساس ترحم جهانیان رو بخودشون جلب کنن که جهان داره هربار اونارو دسته جمعی به یک ظلم جدید دعوت میکنه
و ازهمه بدتر فکرمیکنن امام زمان ظهورکنه دیگه باظلمو بیدادگری خواهدجنگید و اونه که فقط قدرت داره و خدا دستشو زده زیرِ چونه و داره کِیف میکنه ازینهمه ظلمی که به بنده هاش میشه و مسلمونا رو توخماری گذاشته تایروزی بلاخره امام زمان ظهورکنه و باگنجهای زیرزمینی عدالتو برپاکنه و ظلموبیدادگری رو ریشه کن کنه
ازت ممنونم بهترین استادوالگوی توحیدی،که من رو از مرداب خرافات بیرون کشیدی،منو باخدای حقیقی آشناکردی
به من یاددادی که کسیو جز خودم مقصر اتفاقات زندگیم ندونم
به من یاددادی جوره دیگه رفتارکنم تا خدای من بامن عوض بشه
چندروزپیش اتفاقاهدایت شدم به فایلهای آقای عطارروشن عزیز که گفتن وقتی من داشتم عوض میشدم اون خدا هم داشت رفتارش بامن عوض میشد
من هنوز ادعام نمیشه که خیلی خوب تغییرکردم ولی به نسبتی که سپاسگزارتر شدم،غیبت نمیکنم،زیرآب کسیو نمیزنم،قضاوت نمیکنم،تأییددیگران وترحم من تو مشکلاتشون برام مهم نیست،دلسوزی نمیکنم،بامظلوم نماییم جلب توجه نمیکنم،به همون نسبت شکل زندگیم هم تغییرکرد
اون آدمی که باید اززندگیم فاصله میگرفت به راحتی بدون هیچ بحثودعوایی فاصله گرفت
شرایطی پیش نمیاد که من احساس قربانی شدن کنم
باخدا راحتتر خواستمومیگم،،انقدر راحت میگم ومیشه که خودم تعجب میکنم
مثلا یه گوشه ای ازدفترم مینویسم خداجون خودت فلان چیز رو ردیف کن،همون درخواستی که یه گوشه کناردفترم مینویسم اتفاقا زودتراز بقیه ی خواسته هام بهم پاسخ داده میشه
چون همون درخواستو نوشتمورهاکردم تابه وقتش جواب بده،وهمون رهابودنم باعث میشه خیلی نرم و راحت همه چیز برام پیش بره
قبلااگه بود به زجه ووزاریو قران توسر گرفتن میخواستم جواب بگیرم،و اگه هم جواب نمیداد میگفتم خوب به خیروصلاحم نبود
چقدرگمراه بودم من چقدر چقدر….
ربنا لاتزغ قلبونا بعدازهدیتنا وهب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب
خدایابه حق بخشندگیت و بزرگواریت قسمت میدم منو ازون تعصبات گذشته ای که داشتم ببخش و بیامرز و قلبم رو بعداز هدایت درست اطمینان بخش که توقطعا بهترین خدای وهاب هستی
خداوند یاروهدایتگرهممون به سمت خوبیها باشه
سلام صبا خاتون
بابت کامنت زیبایی که نوشتید و درکتون و تجربیات خودتون را درمیان گذاشتید بینهایت متشکرم
در مثال آبمیوه گیری استاد همه موضوع را فرمودند به قول شاعر که فرمود درخانه اگرکس است ##یک حرف بس است *
فقط میمونه عمل به آگاهی که داریم هرچه بهتر عمل کنیم نتیجه بهتری میگیریم
کامنتتون را ذخیره کردم تا دوباره بخونم
ممنون از استاد عزیز و مریم بانو
سلام به استاد عزیزم ومریم جان زیبا
امروزم هدایت شدم که ستاره قطبی رو اینجا بنویسم
خدایاشکرت که خونه عالی وزیبایی دارم
خدایاشکرت که رابطه ی عاشقانه و پراز آرامش دارم
خدایاشکرت که بچه های نخبه و عالی دارم
خدایاشکرت که مغازه خوشگل وعالی دارم
خدایاشکرت که هرروز درآمد من ثروت من وحال خوب من در حال افزایشه
خدایاشکرت که دوستان عالی دارم..
خدایا امروز دلم میخواد که تمام شیرینی ها فروش بره و فردا سفارش بدم و بار جدید بیارم
خدایا امروز دلم میخواد سفارش بالای 30 کیلو شیرینی داشته باشم
خدایا امروز دوست دارم فروش من بالای 20تومن باشه
خدایا امروز میخوام که به راحتی مغازه خودمو رو تمدید وبزرگترش کنم.
خدایا امروز دلم میخواد که حال خوب بیشتری داشته باشم و با دوستانم حسابی به من خوش بگذره
خدایا امروز دلم میخواد که رابطه ی عاشقانه تر وزیباتری با عشق جانم داشته باشم
خدایا امروز دلم میخواد که خود صاحب مغازه بیاد وبه من پشنهاد تمدید و اضافه کردن مغازه ام رو بده و من به راحتی بتوانم پولسازی بیشتری انجام بدم
خدایا امروز دلم میخواد که مشتری های ثروتمند رو به مغازه من هدایت کنی.
خدایا امروز دلم میخواد که درک و آگاهایی بیشتر به من بدی و من بتوانم به راحتی اگاهی های دوره احساس لیاقت رو درک وعمل کنم..
خدایا کمکم کن که جزبنده های صالحت باشم.
خدایا ممنونم بابت هدایت من به این مسیر واستاد عزیزم.
خدایا جوووونم عااشقتم..
دوست عزیزم
تحسین میکنم شجاعت و ایمان و باور به فراوانی که در وجود شماست
وقتی کامنت شما رو خوندم انگار یه پرده ای از جلوی چشمام کنار زده شد
چقدر زیبا چقدر با اعتماد به نفس چقدر با لیاقت درخواست کردید
تا حالا من این مدلی انبوه و کامل و با اعتماد بنفس از خدا درخواست نکردم
ولی وقتی کامنت شما رو خوندم اولین کاری که کردم این بود که کدنویسی روزانه م رو نوشتم و درسته دست و دلم میلرزید (احساسی ترکیب از شک و خجالت و احساس عدم لیاقت، اینکه یه وقت زشت نباشه پیش خدا من بگم فلان مقدار میخوام فلان چیز فلان اتفاق رو میخوام، یه وقت خدا نگه این دختره فک کرده کیه که اینقدر درخواست داره!!!!! همش ترمز ذهنی، همش باورهای مخرب، خدایا شکرت که بهشون هدایت م کردی)
درسته دست و دلم میلرزید ولی یک حس شجاعانه ای در قلب من میگفت بنویس، اون با من
خدایا شکرت خدایا شکرت
امروز به کامنت های این صفحه هدایت شدم، سرشار از حس خوب و زیبابینی بود همه کامنت ها و همین باعث شد که من این شجاعت رو در خودم پیدا کنم که واقعا اون چیزی که میخوام رو بنویسم، الان متوجه شدم که روزهای گذشته درخواست های من برای ظاهرسازی جلوی خدا بوده، ( باور غلط) نه برای خوشحال کردن خودم
خداروشکر میکنم که اینقدر تغییر کردم که خدا هدایت م میکنه تا توی مسیر خودش ادامه بدم
خدایا شکرت
واقعا از شما سپاسگزارم برای عزت نفس و شجاعتی که دارید ممنون
سلام دوست عزیزم خداروشکر
مهم ترین اصل رسیدن به خواسته ها کار کردن روی باور فراوانی هستش
امروز که هدایت شدم وکامنت شمارو خوندم خیلی خوشحال شدم
چون دقیقا 30کیلو شیرینی من همون روز برای جشن عروسی سفارش گرفتم..وچقدر خداروشکر کردم که واقعا برای خدا هیج کاری نداره…همه چی باورهای خودمونه
وخداروشکر من برای روز تولدم امسال برخلاف سالهای گذشته
هنوز تولدم نیومده کلی هدیه تولد گرفتم..دقیقا همون جیزهای که دوست داشتم و از خدا درخواست کرده بود که میخوام به صورت هدیه تولد وارد زندگی من شد..از ساعت هوشمنده که هدیه دوستانم…
از ماشین که هدیه عشقم..
و ماگ های زیبا بازم از دوستان نازنیم
خدایاشکررررررت
خدایاشکررررت
بقول استاد عزیزم به هرآنچه که بخواهی میرسی به شرط ایمان وعمل
به نام خداوند یکتا…
سلام به استاد و مریم عزیز سلام به تمامی اعضای سایت عباس منش، امیدوارم حالتون خوب لبتون خندون باشه، سپاس گذار خداوندم که دوباره این فرصت داد تا بیام و یه کامنت دیگه توی این فضای روحانی بنویسم،
از اینکه تونستم این فایل رو هم با شما همراه باشم خیلی خوشحالم خیلی لذت بردم از اون فضای زیبا و ملکوتی احساس خوبش رو هم دریافت کردم، وقتی با شنها بازی میکردید یا پاهاتون رو دراز میکردید منم داشتم لمسشون میکردم و لذت میبردم،
مریم عزیز چه عادت خوبی رو در خودتون ایجاد کردید که نکات مثبت رو یاداشت میکنید، من به شخصه خیلی با نوشتن ارتباط برقرار نمیکنم نمیدونم این عیب یا نقطه قوت ولی دوست دارم بیشتر در لحظه به نکات مثبت توجه کنم و ببینمشون…
استاد این اعتمادی که شما به خداوند دارید خیلی برای من جالب، جوری خداوند زندگی شمارو چینده که انگار مریم جان مکمل شما هستن و اون کارایی که شما انجام نمیدین خداوند از طریق ایشون برای شما انجام میده و شما بهشون اعتماد کامل دارین مثل یاداشت کردن و نظافت و پخت پز و دسته بندی و دیزاین و… و خداوند از طریق شما برای مریم جان هم اون قسمت هایی رو خوب انجام میدید که سپرده به خداوند و بهش اعتماد کرده مثل خرید های خونه و مدیریت سفر و مکان های توریستی، کارهای مردونه و جابجایی وسایل سنگین وقتی که شما حضور دارین و… خیلی جادویی داره کارها بدون نقص پیش میره و این نتیجه اعتماد به جریان هدایت الهی و پیروی از نشونه های خداوند هست، این ویژگی شخصیتی رو من تا حدودی در خودم ایجاد کردم ولی خیلی موقع ها از دستم در میره و وسط کارها میبینم دارم با کله خودم میرم جلو و همونجا سعی میکنم اوضاع تغییر بدم و به همون اندازه شرایط هم برای من تغییر کرده، دقیقا از همون جایی که رو به سمت خداوند میکنم و هدایتی میرم جلو خیلی خوب همچی چینده میشه و هر موقع میبینم که حرس میزنم و عصبانی میشم کارها پیچ میاره و احساسم بد میشه و میفهم دوباره…
چند وقتی هست که دارم روی خودم کار میکنم که اعتبار همه کارهایی که انجام میشه رو بدم به خداوند که اینو هم از استاد عزیزم یاد گرفتم و بهم یادآوری شد که این تو یا ذهن یا استعداد های و توانایی های تو نیست که داره کارها و انجام میده این خداوند که از طریق تو داره این کارو انجام میده و اگه تو انجام ندی خداوند از یه طریق دیگه انجامش میده…
شخصیت شما استاد و مریم عزیزم برای من از همه چیز قابل توجه تره که اینقدر هماهنگ با قوانین بدون تغییر خداوند شکل گرفته چون طبق وحی خداوند و در حضور اون شکل گرفته، شما از تغییرات نمیترسید و اونارو فرصت میبینید، شما پا روی ترسهاتون میزارید و نتایجتون هم بخاطر همین ویژگی شخصیتی شما هست…
خیلی موقع ها این کلک ذهن در خودم میبینم که مرغ همسایه غازه… با وجود همه تغییراتی که کردم و نتایج خوبی که به دست آوردم اونارو نمیبینه و نتایج استاد و امثال اونو میزنه توی سرم که از هیس تکاملی با من کلی فاصله دارند و از این طریق میخواد منو بکشه پایین ولی من باید پیشرفت هام رو ببینم و اونها رو مرور کنم تا این موضع حل بشه…
در مورد مثال توی این زمینه پیروی از هدایت الهی و پدیده همزمانی یاد همین چند ماه پیش افتادم که وقتی تصمیم گرفتم توی حوضه کاری خودم پیشرفت کنم به یاد یکی از اساتید قدیمی خودم افتاد که ازش کلی چیز یاد گرفته بودم چند سالی بود ازش خبری نداشتم و به ذهنم رسید بهش زنگ بزنم ببینم در چه حاله، وقتی بهش زنگ زدم گفت من اومد شمال کشور و توی شهر چالوس در حال کارم من هم که عاشق شمال کشور بودم گفتم وای من چقدر دوست دارم اونجا هارو و همین گفتگو باعث شد تا جرقه این ایده که برم پیشش و کار بیشتری ازش یاد بگیرم در من زده بشه، به یه هفته نکشید که من راهی چالوس شدم بدون زن و بچه خداوند دل آدم هارو جوری برای من نرم کرد که من با حقوق بالا هم کار میکردم اونجا و چیز یاد میگرفتم و هم یه ویلای لوکس رایگان در اختیارم گذاشته شده بود که توش سکونت داشته باشم، ویلای من تا دریا فقط 5 دقیقه پیاده راه بود و وقتی توی خونه بودم صدای دریا رو میشنیدم، اون روزها و یادمه هر روز صبح قبل اینکه بخوام برم سرکار میرفتم لب دریا و جمعه ها میرفتم جنگل پیاده روی وای خدا چقدر زیبا بود…
توی کارام هم خیلی از مواقع خداوند جوری کارهارو میچینه که وقتی متوجه میشم مات میمونم از دید ناظر بیرونی فکر میکنه که من خیلی مخم و چقدر دقیق دارم کارم رو انجام میدم ولی من که خودم میدونم من کاری نکردم این خداوند که داره کارهارو انجام میده البته سعی میکنم تازگی ها خیلی بهتر شدم و روی خودم کار کردم که هم به خودم و هم اون طرف مقابلم بگم که این کاره خداوند و من هیچ کاره هستم…
خیلی خوشحالم از اینکه دارم توی این مسیر حرکت میکنم و سپاس گذار خداوند که دست من رو گرفته و داره منو به سمت خودش به سمت نور هدایت میکنه، عاشق همتونم هستم و بهترین هارو براتون از خداوند یکتا درخواست میکنم.
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به این آگاهی های توحیدی
سپاسگزارم از شما مریم جون عزیز و استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
چقدددددر خوشحال شدم که فصل پنجم هم اومد رو سایت، تقریبا سه دور از فصل یک تا چهار رو دوره کردم و هربار تعهد رو بهتر یاد گرفتم و هربار آگاهی ها در من درونی ترشد و هربار مدارم بالاتررفت، این استمرار ،این تعهد در نوشتن هرروزه ی دیدگاه درسایت ، انقلابی در من به وجود آورد که هرررررچی راجبش بگم قطعا بازم درست توصیفش نکردم
واقعا نمیدونم با چه زبانی بگم و از چه کلماتی استفاده کنم تا به دوستان هم مسیرم دراین سایت بگم که« روز شمارِ تحولِ من » یک دوره ی آموزشی گرانبهاست که بخاطر سخاوتِ استاد عباسمنش ،به طور رایگان دراختیارما قرار گرفته ، اگر با تعهد واستمرار هرروزه گوش کنیم و تمریناتشو انجام بدیم و تو زندگیمون ازاین آگاهی ها استفاده کنیم و هرروز حتما دیدگاه های مربوط به همون فایل رو ثبت کنیم ، قطعا و یقیقا دگرگونی بزرگی رو تو زندگیمون شاهد خواهیم بود
تمام این چهار فصل رو هرروز صبح زود اومدم تو سایت به فایل مربوط به همون روز گوش کردم و سیراب شدم کلی آگاهی و ،ورودی مناسب به خودم دادم ،دیدگاه نوشتم و خودمو متعهد به استفاده عملی ازاین آگاهی ها درطول روز کردم ونتایج درخشانشو دیدم وحالا همینکه دیدم این فصل هم آماده شده با شور و شوق وسرور فراران اومدم تا به خانواده بزرگم دراین سایت توحیدی بگم که شما هم به این مسیر زیبا بپیوندید تاشاهد لبخند جهان در تک تک لحظه های زندگیتون باشید .
دوستتون دارم و عشق برای همه ی شما عزیزانم.
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام به شما ماریا اکبری عزیز
چقدر خوشحال شدم از خوندن ردپای قشنگت، از تعهدت، از دیدن ردپاهات توی سایت. و رفتم عکس زیبا و داستان هدایتت رو خوندم و بارها تحسین ات کردم. برای تمام تلاش ها وو ادامه دادن هات. برای چیزهایی که خریدی و روی خودت سرمایه گذاری کردی واقعا ماریا جان تحسین ات میکنم و کاملا با تمام حرف هات موافقم. من فثل اول رو 24 روز پیش یعنی اول آذر 1402 به صورت جدی و متعهدانه شروع کردم و واقعا شگفت انگیزه این سـفر روحانی و این “روزشمار تحول زندگی من”
راستی همینطور که چهره زیبا و قشنگی دارین اسم تون هم زیباست عزیزم.
خوشحالم که بیشتر باهات آشنا شدم و ب وجودت افتخار کردم…
منم دوستت دارم دوست ارزشمند و در مسیر توحید من.
برات از الله یکتا صمیمانه بهبودهای دائمی رو خواهانم.
ارادتمندت فهیمه پژوهنده
سلام به دوست عزیزم فهیمه ی پر مهر،
سپاسگزارم که دیدگاهمو خوندی و وقت گذاشتی و برام کامنت گذاشتی ، گفتگو با بچهای سایت یکی از لذت بخش ترین کارهای زندگیمه چون اونا دقیقا درک میکنن ،دارم از چی حرف میزنم ،واین لذت بخشه،
خیلی خوشحال شدم که از اول آذر متعهدانه فصل اول رو آغاز کردی ،قطعا و یقینا اگردر گوش کردن فایلها استمرار داشته باشی و متعهد به نوشتن دیدگاه هرروزه باشی و این کار برات غیر قابل مذاکره باشه و تحت هر شرایطی ،هرررر شرایطی ،بازهم اولین کار روزانت ،انجام این تعهد باشه
قطعا ویقینا پایان این فصل ها شما فهمیده ی زیبای دیگری هستی که صدها مرتبه از فهمیده ی زیبای الان زیباتری و تجارب فوقالعاده ای کسب کردی که پراز احساس خوبه برات و این احساس خوب اتفاق های بسیار خوب دیگری رو برات به همراه داره.
دراین مسیر ثابت قدم باش تا پاداش جهان رو ببینی .
از خدا میخواهم مارو به راه راست هدایت کنه ،به راه کسانی که به آنها نعمت داده و نه کسانی که به آنها غضب ورزیده و نه گمراهان.
سلام بر خانم اکبری عزیز واقعا هر بار که کامنتی از شما میبینم ناخوداگاه چشمام پر از اشک میشه و خوشحال میشم که شما نماد تغییر و فعل خواستن هستین کسی که نه تنها تونسته لکنت را کامل درمان کنه والان دیگه حتی یادش هم نمیاد و صحبتی ازش نمیکنه و در راه پیشرفت و تغییر دیگر مسایل زندگیشه ای کاش یک فایل تصویری از خودتون ظبط کنین و استاد تو سایت بزاره همه بتونیم از گفتار زیبا و بدون لکنتتون بهره مند شیم شاید خودتون ندونید چه کار بزرگی کردین من خودم صدها نفر افراد لکنتی رو میشناسم که بعد از سالها تمرین هنوز نتونستن درمان شن ولی شما با ایمان ،تقوا ،عمل صالح و افکار مثبت و فعل من میخواهم پس میشود این کار بزرگ رو کردین کاش روزی بتونم از نزدیک شما رو در گروه درمانیمون ببینیم و بر معجزه خدا ایمان بیاوریم که واقعا چطور تونستین این عادت شرطی شده سی و چند ساله رو از وجودتون پاک کنین فتبارک الله
سلام خانم ماریا
وقت تان خوش
من چند سالی هست که عضو سایت استاد هستم و تازه هم کار بر قدم دوم را تمام کرده ام
یک دفعه انگار متوجه «روزشمار تحول من» شده ام بعد از این همه مدت!
این کامنت شما رو که خواندم متحیر شده ام که آیا من این دوره و این فعالیت ها رو شروع کنم یا خیر
طبق گفته استاد عزیزم، من با خودم گفتم این کار را می سپارم به خدا و از خدا هدایت و نشانه می خواهم که آیا من هم وارد روزشمار تحول بشوم یا خیر
فایل اول رو دیدم و شنیدم و لذت بردم
abasmanesh.com
و قدری مصمم تر شدم برای انجام این کار
حال از شما راهنمایی می خواهم که آیا به نظر شما این دوره را شروع کنم یا بروم سراغ خرید قدم سوم و کار کردن این قدم؟
پیشاپیش از بذل محبت شما سپاسگزارم
سلام آقا مهدی بزرگوار
وقت زیباتون بخیرو شادکامی
اگر نظر بنده رو به عنوان شاگردِ استادعباسمنش عزیزم بخواید من تأکیدم روی استمراره، دلیل منطقیشم اینکه ، این باورهای محدود کننده ای که الان منو شما داریم که دلیل اصلی نرسیدنمون به خواسته هامونه ، توسط همین تکرار ، در ذهن ما ایجاد شده.
از کودکی تا به امروز ، انقدر از جامعه ،خانواده،دوستان، کتابها ،فیلم ها و رسانه ها از همه جا این اطلاعات محدود کننده و مخرب و غلط بهمون رسیده وطی اینهمه تکرار تبدیل به باور شده و بعد باخودش نتایجی از جنس خودش یعنی محدود کننده و مخرب برامون به بار آورده.
حالا منو و شما متوجه شدیم که کسانی هستند که دارند راحت تر زندگی میکنن و راحت تر به خواسته هاشون میرسن ، ماهم وارد این جمع شدیم تا اطلاعات جدید بدست بیاریم ، و این قسمتش لطف استاد عباسمنش عزیزم هست که این شرایط رو محیا کردند تا به اطلاعاتی دست رسی داشته باشیم که زندگی خودشون و هزاران نفر دیگر رو دگرگون کرده ، ومن بسیار بسیار بسسسسیار سپاسگزارم از ایشون، بابت این سخاوتمندیشون.
اما ازاینجا به بعدش دیگه مربوط میشه به همّت منو شما ، که چقدر تمرین و تکرارش کنیم و وحی منزل بدونیم و دراین روند بهبود ،ثابت قدم باشیم
چون همونطور که عرض کردم خدمتتون، باورهای محدود کننده ما یک شبه ایجاد نشده ، طی سالیان سااااااال بخاطر تکرار زیاد و در معرض این اطلاعات به طور مستمر قرار گرفتن ایجاد شده ، پس برای تغییرش باید همون راهو طی کرد، راز موفق شدن به طور مستمر در معرض این اطلاعات قرار گرفتن هست ، حالا شما میخواید قدم سوم از 12قدم ارزشمند رو از سر بگیر یا مثل من متعهد باش و هر دو رو هم زمان پیش ببر ، یا فقط همین روز شمار تحول رو شروع کن،
مهم استمرار هست مهم در معرض این اطلاعات قرار گرفتن هست /تو پای در راه بنه هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید کرد/ ،فقط استمرار داشته باش و گوش کن و یادداشت برداری کن و تکرار کن و رابطه ی این آگاهی ها رو با تجاربت پیدا کن و همون مقدار حتی خیلی کم ، از درکت از مطالب رو تو زندگیت بکار ببر و سعی کن که هرروز از خود قابلیت یه کمی ،حتی شده یه ذره ،بهتر باشی و وقت و زمان بیشتری رو صرف اینکارو کنی ، حتی شده پنج دقیقه بیشتر ، اما واقعا متعهد باش و به این پنج دقیقه بیشتر پایند باش .
من بهت قول میدم بااین تعهد و استمرار خیلی زود رو قلتک میوفتی و کار دستت میاد ، چون بودن تنها درسایت از شما مهدی جدیدی با تجربیات جدید و دلخواه نمیسازه ، باید این آگاهی ها رو باور کنی باید بکار ببریشون باید رابطشون رو با تجاربت پیدا کنی باید براشون وقت بذاری باید روی این سرمایه گذاری حساب کنی ،باید براش ارزش قائل باشی تااونم برات ارزش قائل باشه و خودشو تو زندگیت به شکل ،شرایط دلخواه ، اتفاقات زیبا ، آدمهای مورد پسند، ایده ها ی پولساز و درکل زندگی لذت بخش ، نشون بده.
چون بیس و پایه ی همه ی صحبت های استاد یک چیزه اونم اینکه مابا ، باورهامون و فرکانس غالبمون خالق شرایط و تجربیات خودمون هستیم .
و تو هر محصول ویا فایل های دانلودی به شیوه ای و با مثالی دارن همین موضوع رو توضیح و گسترش میدن ، به همین خاطر فقط ادامه دادن و استمرار داشتن ،اهمیت بالایی داره ، نه اینکه کدوم محصول و یا دوره رو ادامه دادن.
آقا مهدی عزیز نقش خودتو برای تغییراتت پررنگ ببین ، این تو هستی که شرایطت رو خلق میکنی ، شرایط بیرونی یعنی کفر ، با آگاهی های استاد عباسمنش عزیزم ،مهمترین رابطه ی زندگیت ، یعنی رابطه با معبودت رو تقویت کن و قوی تر شو و خالق عامدانه ی تمااااام خواسته هات شو، تو قدرتمند و ارزشمند آفریده شدی ، من و شما پادشاهی هستیم که بخواب غفلت فرو رفتیم و درخواب میبینیم که گدا هستیم ، واسه همون در رنج هستیم ، کافیه با آگاهی های این سایت بیدار شیم و از پادشاهیمون لذت ببریم .
به امید بیداری و آگاهی ….
خدایا مارو به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه کسانی که به آنها غضب کردی و نه گمراهان.
سلام ماریای عزیزم
کامنت خوب و خواندنی و آموزنده شما را با دقت خواندم
واقعا لذت بردم و در دل شما رو تحسین کردم
مخصوصا آن قسمت که گفتید «شرایط بیرونی یعنی کفر» مرا به فکر فرو برد
و یا آن تیکه جالب که «من و شما پادشاهی هستیم که بخواب غفلت فرو رفتیم و درخواب می بینیم که گدا هستیم ، واسه همون در رنج هستیم» خیلی برام لذت بخش بود
آفرین بر شما که الحق شاگرد استاد عباس منش هستید
از این که این پاسخ زیبا رو به من دادید هزاران بار از شما متشکرم
شما کاملا درست می گید اصل، استمرار است و استمرار و استمرار.
امیدوارم در پناه خدا به تمام خواسته های تان برسید
سلام به دوست ارزشمندم آقا مهدی بزرگوار
سپاسگزارم که کامنت طولانی بنده رو با دقت خوندید
واقعا هرروز بیشتر سپاس گزار خداوند میشم که منو هدایت کرد به این مسیری که آسان شدم برای آسانی ها ، هرروز بیشتر متوجه میشم که در چه مسیر توحیدی هستم و هرروز از مهربان پروردگارِ سخاوتمندم میخوام که تعهدی از جنس پولاد بهم بده تا با گوشِ جان به آگاهی های استاد عباسمنش گوش کنم و توحید عملی داشته باشم .
برای همه ی ما آرزو میکنم که درک بهتری از این آگاهی های ناب داشته باشیم تا هر روز لذت و رضایت بیشتری رو تجربه کنیم .
به امید بهبود دائمی وهرروزه …