روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 5 - صفحه 7 (به ترتیب امتیاز)

476 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2212 روز

    بنام الله یکتای بی همتا

    سلام به استاد عزیزم،به مریم شایسته مهربانم و تمام دوستانی که فصل جدید زندگیشون رو آگاهانه میخوان خودشون خلق کنن مثل من.

    من در حالی تو این صفحه و فصل جدید “روز شمار تحول زندگی من” هستم که دارم در فصل اول روز24ام روی خودم کار میکنم و اونجا همسفرم. اما این سفر در سفر به من یاد داد که میشه همزمان سفر کرد و تجربه کسب کرد و رشد کرد. پس امروز تردیدها رو کنار میذارم و با این فصل جدید همراه میشم و قدم بعدی ام بعد از پایان فصل اول رو همینجا مشخص میکنم. قدم بعدی من بودن با فصل جدید سفرنامه ها و روز شمار تحول زندگی منه.

    تحول زندگی هیچ وقت تمومی نداره. همینطور که پیشرفت و موفقیت تمومی نداره همینطور که ما همیشه باید در تلاش باشیم تا در جهت و سمت خدا و نزدیکی ب خدا قدم برداریم. همینطور که بهبودگرایی باید برای من همیشگی باشه این روزشمار تحول زندگی من قدم بعدی منه که خدا بهم گفت و این نشونه ایی هت که دوباره از یک موضوع ضربه نخورم.(اینکه اگر به هدفی داشتم میرسیدم هدف بعدی رو مشخص کنم و دوباره انگیزه هامو بالا نگه دارم.)

    فعلا همینا رو دارم بگم و اینکه عجب همزمانی بود این روز شمار 121 با فایل “قانون تغییر ناخواسته ها”

    سپاسگزارم برای ایجاد صفحه ایی جدید فصل پنجم روزشمار تحول زندگی من.

    راستی دیروز من یک 5هزارتومنی نــو و شسته شده و باران خورده پیدا کردم و اینم یعنی داره مدارم بهتر و بهتر میشه و نشونه ها حاکی از درست قدم برداشتن منه. فقط باید تسلیم نشم و فقط ادامه بدم با توکل بخدا…

    من میخوام به جای کوچک کردن خواسته هایم باورهایم را بزرگ کنم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      محمد حسینی گفته:
      مدت عضویت: 1981 روز

      عالی بود به خصوص جمله اخر کامنتتون

      من می‌خوام به جای کوچک کردن خواسته هایم باور هایم‌ رو بزرگ کنم

      بعضی از جمله ها اندازه چندتا کتاب اثر میذارند

      دقیقا ما به جای اینکه بیایم خواسته هایمان رو نادیده بگیرم بیایم روی باورهایمان کار کنیم که چقدرم جذاب هست خود به خود خواسته هایمان اتفاق می افتد

      انشالله همیشه در مسیر هدایت خدای خوبی ها باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2212 روز

        سلام به شما دوست ارزشمندم

        سلام به شما دوست عزیز محمد حسینی

        سپاسگزارم از توجه قشنگ تون به کامنتم و یادآوری این باور زیبا که استاد عزیزمون یاد گرفتم و دارم بیشتر به تازگی درکش میکنم.

        به جای کوچک کردن خواسته ات، باورت را بزرگتر کن

        به شما پیشنهاد میدم همین فایل با همین عنوان ارزشمند رو بارها گوش کنید و مقاله اش رو هم بخونید اصلا ذهن تون یک گوشه میشینه میگه عجب بعضی وقتا راه حل های کوچیکی دادم و میگه آقاجان من تسلیمم… و بنظر من اون وقته که باورساختن آسان تر میشه و ذهن با قلب و روحت به هماهنگی بیشتری میرسه.

        abasmanesh.com

        لینک این فایل تقدیم با عشق

        که البته قطعا دیدید و شاید لازمه جور دیگه ایی دوباره ببینید و بشنوید و بخونید…

        دوست عزیز صرفا این یک پیشنهاد بود. و دلم خواست لینک این فایل از هزاران گوهر ناب توی سایت رو اینجا به اشتراک بزارم برای شما و هرآنکسی که لازم داره…

        باز هم ممنونم از اینکه از وجود ارزشمندتون برام یک این ردپای آگاهی بخش رو ثبت کردید.

        براتون از الله یکتا بهبودهای دائمی را خواهانم

        ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          محمد حسینی گفته:
          مدت عضویت: 1981 روز

          سلام به شما فهیمه خانم پژوهنده که آنقدر عالی انرژی های خودتون رو گسترش میدید

          حتما با جون دل گوش میدم و چندین بار هم اینکار رو میکنم

          ما عباس منشی ها همه هم وصل هستیم

          خواندن کامنت ها به قول استاد عباس منش عزیزم حتی شاید بیشتر از گوش کردن ها به ما آگاهی بدهد و جزی از برنامه های منظم من هست

          انشالله همیشه در هدایت الهی باشید

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1801 روز

    به نام خداوندی که مهربانی اش همه چیز را فراگرفته وبه نیرویش که همه ی موجودات را احاطه کرده

    سلام عرض میکنم خدمت استادعزیزم و تمومی دوستان توحیدی ام

    سپاسگزارم از شمااستادبالیاقتم که بعدازسالهای سال ازطریق شماتازه معناومفهوم توحیدرو درک کردم

    این فایل رو سه روزه که بارهاوبارها بهش گوش فرادادم،چقدر باورهای خوبی تواین دعای زیبای توحیدی کمیل هست،بخدااگه فقط و فقط بخوایم تواین همه فایل دانلودی ارزشمند،فقط به همین فایل اکتفاکنیم و ازاون باورهای توحیدی برای خودمون بسازیم،تااخر عمرمون زندگیمون پرازخیروبرکت خواهدشد

    چقدر این دعا ایمانمو به خداوند بیشترکرد،چقدر بیشتر درک کردم که فقط اونه که میتونه باقدرتش منو به عرش اعلا برسونه یااینکه همون خدایی که منو میتونه به عرش ببره،میتونه با شرک‌ورزیدن خودم خاروخاکسارم کنه

    همه چیز تحت سیطره ی ربم هست،و هیچ عاملی بغیراز قدرت فرمانروای کل موجودات هستی قدرتی درزندگی من نخواهد داشت

    چقدر زیبا علی (ع)داره از خداش طلب مغفرت میکنه و داره ازون گناهانی طلب عفو میکنه که باعث دریدن پرده ی پاکدامنی و ازبین رفتن نعمتها وبازداشتن اجابت دعاوقطع امیدمیشه

    واقعا اگه بخوام ذره بینی به کل زندگیم نگاه کنم میبینم که هنوز خیلی جای کاردارم تا بخوام بدون شرک و بدون حساب کشیدن رو خیلی از عوامل بیرونی زندگیمو بسازم

    یعنی مااونقدر توزندگی گمراه میشیم که مثلا برای یه پول توجیبی فقط ذهنمون محدودمون میکنه به دست همسر و فکرمیکنیم فقط اونه که میتونه رزق مارو بده وگرنه کی دیگه میاد به من پول خوراکوپوشاکومسکن رو بده

    درسته همسرم یکی از دستان بی نظیر خداونده که تابه امروز ازهمه لحاظ من رو دررفاه کامل گذاشته ولی نباید تاآخر عمرم چشممو به دست همسرم بدوزم

    این فقط یه مثال کوچیکه برای ماخانمای خانه دار که خودمونو وابسته به جیب همسر نکنیم

    خدای علی(ع)خدای هر زنو مرددیکری توی جهان هست،همون خدایی که برای علی بی نهایت ثروت و باغوبوستان میشه،همون خدارو من میتونم همانند علی ازش مانند درخواست کننده ای که سخت تهی دست شده،خواسته ام رو به خاطر هجوم دشواری ها نزد خودش ببرم نه یک مدیرعامل یارئیس جمهور یا هر کسی دیگه ای که قدرتش صفره…

    چقدر این دعارو من تحسین کردم،وچقدر باهاش اشک ریختم،واقعاچرا من تابه الان نخواستم که اینقدر بادقت دعای کمیل رو بامعنی بخونم و باورای توحیدی رو اززبان علی بفهمم

    خیلی زیبا به خدای خودش میگه کارهارو برمن آسان گیر،و چقدر زیبا ازش درخواست میکنه که درهمه حال فروتنش نماید

    ازخط به خط معنی این دعامیشه ساعتها حرف زد وبرای هرموضوعی تو زندگی ازش باورخوبی ساخت

    چقدر احساس امیدم بامعانی این دعا بیشترشد،که خدا منو میتونه به هرررر خواسته ای که دارم به راحتی برسونه

    حضرت علی بااون همه قدرتی که توی جنگهاداشت،به این خاطربوده‌که خودشو درمقابل عظمت و قدرت فرمانروایش ناتوان و خاروخردوبینوا ودرمانده میدیده،اونقدر به درگاه خداوند متواضع بوده و خوب بندگی خداشومیکرده که خداهم درجواب این بندگی کردنش،ارباب خوبی براش میشه و توی جنگها براش میشه زوربازو،براش میشه نخلستانهای عظیم،براش میشه عزتواحترام دربین مردمان عرب…

    خدایا به حق ارجمندیت قسمت میدهم که من هم همانند علی بتونم درهمه حال تورو صاحب و مالکواختیازخودم بدونم

    خدایا به من لطفی عنایت کن که همیشه تورو دانای به پریشانی و بینوای ام بدونم،وآگاه به فقرونداریم…

    خدایا به حق بزرگواریت قسمت میدهم که من هم بتونم مثل علی(ع)فقط روی خودت حساب بازکنم،وروزوشبم رو به یادخودت آبادکنم،وهمیشه اعمالموگفتارم همه دریک جهت باشن

    خدایا ایمانی همچون علی دردلم بینداز که بتونم یکتاپرست حقیقی باشم،نه اینکه فقط ادعاکنم تواین مسیرم و در دشواری های زندگیم،روی غیرتو حساب بازکنم

    استاداونقدر این دعا پرمعنابود که ازته قلبم این جمله رو میگم واقعا ناتوانم به اینکه بخوام درموردش کامل صحبت کنم،یعنی کم میارم ازین همه قدرتو بزرگی خدا،واین همه سهل انگاری من و حساب کشیدن روی غیرخدا وقدرتش…

    فهمیدم که من هنوز هیچی نمیدونم،من هنوز یکتاپرست حقیقی نیستم،من هنوز باکوچکترین انتقادی ازدیگران دلخورمیشم،من هنوز نتونستم بگم تنها خدا برایم کافیست و هنوز حرف دیگران برام مهمه،تأییدگرفتنشون،راضی کردنشون هنوز برام مهمه

    حتی غذایی که توی خونه میپزم بیشتر برای جلب رضایت همسرم اون غذارومیپزم،هنوز نتونستم برای دل خودم اونجور که میخوام زندگی کنم

    باباهنوز خیییلی مونده تا مثل علی بتونم باعششق بزرگی و ارجمندی خدارو درک کنم و فقط روی اون حساب بکشم

    چقدر این دعامنو ازخودبیخود کرد،چقدر منو بفکر فروبرد،و چه داستانهایی اززندگیم برام مرورشد،وانگارخدا بازبان تصاویر توی ذهنم بهم میگفت ببین اینجاوواونجا درست رومن حساب بازنکردی که دچار فلان بلاووگرفتاری شدی

    انکارباهرجمله ازین دعا خدا کل زندگیمو بهم یاداوری کرد،که چقدر بعضی جاها کثیف رفتارکردم،و چه شرکهایی تو زندگیم ورزیدم و انتظارداشتم خدا لطفشو بهم نشون بده

    پروردگارا…

    همانگونه که علی(ع)دردعای کمیل باتو رازونیازکرد و‌پوزش طلبید ازناتوانی پیکرش،ازنازکی پوست و باریکی استخوانش،به منِ بنده ی خاروزبون هم رحم کن واینک مرا به همان بزرگواری ونیکی پیشین خود که برمن رواداشتی ببخش وبیامرز

    الهی آمین

    همه ی دوستانم درپناه خدای بلندمرتبه و توبه پذیر میسپارم

    امیدوارم که ههمون هم دردنیاوهم درآخرت بامومنین ومصلحین محشوربشیم

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 865 روز

      بنام خداوند مینو سرشت ”

      سلام و درود فراوان بر شما خانم گنجی ”

      امیدوارم حالتون عالی باشه ”

      چقدر زیبا نوشتی ”

      بی نیاز بشی”

      و به مرحله ی عشق الهی برسی ”

      خانم گنجی ”

      خداوند رو شاکرم برای وجود شما ”

      انشاءالله باورهای توحیدی تون روز به روز قویتر شه ”

      کمال تشکر رو دارم ازتون ”

      مرسی از دعاهای خوبتون ”

      دنیایی به زیبایی آنچه خود دوست داری ، رو براتون آرزو میکنم ”

      وجود گُلتون پراز عشق خدا ”

      منتظر کامنت های پراز حس و حال خوبتون هستیم”

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  3. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1769 روز

    سلام استاد عزیزم. سلام مریم گلی خانم عزیزم.

    این کامنت من بر روی روز 129 ام هست. خداروشکر.

    چقدر دوستون دارم. بینهایت ازتون سپاسگزارم بخاطر همین سلسله فایلهای کلاب هاوس.

    راستش بخوام بگم که از کجا من باورم و ایمانم به این مسیر راسخ و قوی شد جوری که هر وقتی تضادی اون ابتدای مسیر پیش میومد، میگفتم نه مشکل از منه، من باید تغییر کنم، اگه مسیر مشکل داشت است همه آدم نتیجه نمیگرفتند؛ از شروع گوش دادن به همین سلسله فایلهای گفتگو استاد با دوستان بود.

    که البته خیلی خیلی هدایتی در مسیر این فایلها قرار گرفتم. بلد نبودم، خداوند هدایت کرد خوب یاد گرفتم.

    استاد عزیزم وقتی داشتم به این فایل گوش میدادم، از ابتدا تا انتها از تغییراتی که دوستانم کردند، از نتایج عالی دوستانم؛ اومدم و خودم را با همین یکسال پیش مقایسه کردم.

    یکسال پیش من توی سرما، وسط زمین خاکی، بدون هر گونه امکاناتی حتی بدون وجود یک صندلی برای نشستن، کار روی ذهنم کار می‌کردم و همینطور فایل گوش میدادم. استرس و نگرانی همواره با من بود اما تح قلبم یه ندایی میگفت: درست میشه، من با تو هستم، نگران نباش، تکاملتو طی کن.

    خداروشکر بینهایت خداروشکر. فضا احساسی شد واسم. اشک الان اومد تو چشمام.

    استاد خلاصه من اومدم و این مسیر را طی کردم و از بهمن ماه پارسال احساس لیاقتم اینقدر بالا رفت که شروع کنم به خرید دوره های آموزشی و از جامع ترین دوره هاتون که 12 قدم باشه شروع کردم.

    استاد وقتی این‌فایل را گوش میدادم و خودم را مقایسه کردم به این نتیجه رسیدم اگه پارسال ایمانم 10 بوده و فکر میکردم 90 هستم، الان میگم 90 هستم و پارسال 10، اینقدر تغییر.

    الان تقریبا روزهای بیشتری حالم خوبه، احساس خوبی دارم. همش ذوق دارم. هی فکر میکنم میگم ببین اینجا این کارو میتونم بکنم، اینجا اون کارو میتونم بکنم، اینجا اینطور میتونم پیشرفت کنم، این کارو بکنم اینجوری میشه و هدایت ها و ایده ها هر روز داره به سمتم میاد. اما هیچ وقت از قانون تکامل غافل نمیشم. چون میدونم این یک روند تکاملی هیچ عجله ای ندارم. به محض اینکه یه الهامی میاد عملی میکنم، اما عجله نمیکنم برای جواب گرفتن و این هدایت رب العالمین هست.

    اینو گفتم که بگم خدا میدونه چقدر از پارسال تا الان شرایطم بهتره.

    استاد من همش میگفتم امیدوارم بیام و در مورد نتایجم بنویسم. دیگه چه نتیجه ای بهتر از احساس خوب دائمی است. خداروشکر.

    قطعا درآمد بیشتر و بالاتر نشان دهنده این هست که ایمانت این قدر قوی شده، توکلت اینقدر بالا رفته، که داری نتیجه مالی میگیری(من گرفتم فقط دلم میخواد از برجی مثلا 200 میلیونی الان برسه به ماهانه 3 میلیارد که دست و بالم حسابی باز تر بشه)، ولی میخوام بگم توی این دوسال و مخصوصا جلسه اول یا دوم قدم دوم؛ که شما وقتی می‌خواستید در مورد اینکه احساس خوشبختی شما آیا گره خورده به نتایج مالی یکم مکث کردید، اون “مکث” اون مکث خیلی رو من تاثیر گذاشت؛ دیگه احساس لیاقتم، احساس ارزشمندی ام و احساس خوبم را به هیچ عنوان گره نزدم به نتایج مالی ام. البته که تکاملی بوده و 1 سال طول کشید که این نهادینه بشه تو وجودم.

    خداروشکر. خداروشکر.

    استاد دو روزه دارم‌میگم خدایا من یه کاری میخوام تو شمال یکم برم اونجا هم پول بسازم و هم از هوا لذت ببرم.

    باورتون میشه همین الان یه دستی از دستان خداوند اومده تو دفترم میگه سوله ساز میشناسید؟

    گفتیم خودمون سوله ساز هستیم، گفت سوله میخوام برای رودسر! یعنی من داشتم از درون ذوق میکردم خدایا چقدر خوب سمت خودتو انجام میدی. خدایا شکرت. یعنی همون لعلکم ترضی شدم.

    استاد من خیلی چک و لگد خوردم، خیلی. ولی خداروشکر میکنم، اصلا دو سال پیش تا الان چنان تغییری کردم، که از هر روز احساسات نازیبا، رسیدم به هر روز احساسات زیبا. خداروشکر بینهایت خداروشکر و سپاس.

    خداروشکر. بینهایت خداروشکر.

    عاشقتونم استاد عزیزم. بینهایت ازتون سپاسگزارم.

    عاشقتم مریم خانم عزیزم.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
  4. -
    محمدرضا صائب گفته:
    مدت عضویت: 1095 روز

    سلام استاد عزیزم من به شمال رفتم و دیدم که خواهر من و همسرش که سوپر مارکت دارند در حال جمع کردن مغازه هستند وبه نوعی شکست رو پذیرفتند وقتی بامن حرف میزد من اصلا دلسوزی نکردم و زیپ دهنم رو بستم و گفتم من تمام مغازه رو برمیدارم خوشحال شدن و شوهرش گفت مثل یک معجزه هست برامون که ضرر نکنیم من هم گفتم که همین کاری که هر روز انجام میدید رو انجام بدید اما با این دید گاه که شما هر دو کارمند من هستید و حقوق میگیرید و من بدون اینکه حتی دنبال یه پیچ برای زدن قفسه برم کار فرما شدم و به سادگی و زد پای خدا رو دیدم که من برای مسافرت رفتم اما اونجا صاحب بیزینس شدم دیروز اولین فروش برای من بود خیلی کم بود اما دلم بهم گفت توی این مقدار کم سود کردی و حالا باید بزرگش کنی و بزرگتر ومن زنگ زدم و گفتم که همه چیزهایی که نیاز دارند رو باید تهیه کنی وخودم دیشب رفتم فروش بالا رو توی تهران دیدم و صف و زود مشتری رو راه انداختم رو دیدم نمی‌دونم وی شد ولی سهم من این هست که الگوی فروش پیدا کنم که هر شب دارم میرم و پیدا میکنم و به راحتی صاحب سوپر مارکت شدم حتی یه شکلات هم جابجا نکردم و اصلا این چیزی نبود که من فکرش رو بکنم یاد حرف استاد افتادم که از جایی که فکرش رو نمیکنی بهت میده ممنونم استاد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2248 روز

      درود و سلام خدمت شما دوست عزیز آقا محمد رضا صائب عزیز واقعا تبریک میگم و تحسین تون می کنم خدا رو شکرت که خداوند به کسانی که ایمان دارند پاداش های بزرگ میدهد وقتی گفتید من بدون اینکه حتی دنبال یه پیچ برای زدن قفسه برم کار فرما شدم و به سادگی و رد پای خدا رو دیدم که من برای مسافرت رفتم اما اونجا صاحب بیزینس شدم بخدا معجزه های خداوند رو بوضوح در این فضای الهی میبینم و هر روز ایمان و اعتمادم به غیب بیشتر و بیشتر میشه خدایا شکرت که هم مسافرت رفتید و هم صاحب بیزینس عالی شدید و هم خواهر تون و شوهرش بیکار نشدند و هم مغازه بازم دست خودشون هست و هم اینکه دست خانواده خودتون هست وهم معجزه ی عالی برای آنها بود و هم مشتری دست بنقد سخاوتمند فوق العاده عالی پیش روشون بود و هزاران چیزهای دیگه که الخیر و فی ما وقع رو بوضوح میشد دید و بقول خانم شایسته ی عزیز همش سود و سود و سود خدایاااا شکرت

      بخدا من چقدر خوش اقبال و خوشبخت بودم که به کامنت شما هدایت شدم مرسی مرسی که وقت ارزشمندتون رو گذاشتید و آمدید برامون نوشتید تا ایمان و یقین مون بیشتر بشه .. براستی که ما همه مون از هدایت شدگانیم .. امروز همش بهترین ها رو میبینم و زیبایی ها رو میبینم و می شنوم خداوند به خودتون و کارتون و زندگی تون خیر و برکت بی انتها بده

      ممنون و سپاسگذارم

      روز و شب تون بخیریت و خوبی و خوشی و شادی و شادمانی

      ایام بکامتون شیرین و گوارا همراه با سلامتی و تندرستی و آرامش و آسایش و پول و ثروت و نعمت و برکت ..

      الهی آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        محمدرضا صائب گفته:
        مدت عضویت: 1095 روز

        متشکرم با چیزی که شمادرک کردید دلم روشن شد ته دل من شک بود وشما اون تبدیل به ایمان کردید ممنونم بانو خیلی ایمان رو در من زنده کردید متشکرم بعضی اوقات میگم چرا این کار رو کردم نکنه تله باشه اما جواب خداوند از زبان شما آمد ممنونم بانو خیلی محکم تر شدم از قبل بعضی اوقات میگفتم اشتباه مردم شاید می‌تونستم ماشین رو به روزتر کنم اما شما ایمان رو به من دادید ممنونم که این وقت ارزشمند رو برام گذاشتید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
        • -
          رویا مهاجرسلطانی گفته:
          مدت عضویت: 2248 روز

          درود و سلام مجدد خدمت شما آقای عملگرا بخدا بهترین کار خدا پسندانه ای بود که انجام دادید بخدا شما میدونید چقدر به رشد و گسترش جهان خدمت کردید و جهان در مقابل شما کرنش کرده و بهترین پاداش رو داد .. مطمعنان چند وقت دیگه میآید می نویسید که نه تنها ماشین تون رو بروز کردید بلکه بهترین قصر دلبخواهتون رو هم خریدید و یا هر چیز دیگری که دوست داشتید براتون براحتی مهیا شده .. چرا فکر می کنید کار اشتباهی کردید!!؟؟؟ شما خودتون بهتر از من میدونید که مغازه خودش بتنهایی هر روز ارزش افزوده پیدا می کنه .. شما در مدار تکامل تصاعدی قرار گرفتید .. بخدا من دارم عین روز این تصاعد رو لمس می کنم .. خدا خیلی دوستون داشته . تازه خواهر تون و شوهرش هم نزد خدا عزیز بودند که چنین برادر بزرگواری رو نصیبشون کرده .. بخدا فکر نکنید دارم این حرفها رو برای دلخوشی شما میزنم بلکه قوانین رو دارم در این کارتون میبینم .‌.. شما نزد خداوند محبوب هستید .. شما در همه چی ثروتمند هستید .. شما در روابط هم ثروتمند هستید .. اگر شکی وجود داشت چرا خواهر تون بهتون شکی نکرد؟؟؟ پس شما هم این شک و تردید و نجوا رو از ذهن تون دور کنید میدونید شیطان از هر فرصتی استفاده می کنه .. از چپ و راست و بالا و پایین استفاده می کنه که شما رو از مسیر درستون دور کنه .. میدونید پاداش کسی که اینقدر سرعت عمل در یک تصمیم گیری رو داره چیع!!؟؟

          رفتن به مدارهای بالاتر و بالاتر و بهتر و قشنگتر

          میدونید آقای صایب عزیز کامنت شما هم برای من یک نشانه ی خوبی بود .. بخودم گفتم ببین خداوند چطوری همه ی کارها رو با هم هندل می‌کنه.. ببین چطوری برنامه ریزی و چیده مان می کنه.. ببین چطوری به سادگی و براحتی و به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه از کوتاهترین مسیر چیده مان هماهنگ می‌کنه بخدا رد پای قانون رو در تمام کارهاتون میشه دید .. باور کنید شما نزد خداوند محبوب و عزیز هستید .. یعنی خداوند آنقدر قشنگ منو بسمت کامنت شما هدایت کرد که باورتون نمیشه .. من داشتم کامنت یکی از دوستان رو می‌خوندم بعدش یهویی به کامنت شما هدایت شدم .. چون مدام داشتم روی باورهای آسان میشیم به آسانی ها کار می کردم همش از خداوند می‌خوام که خودش منو براحتی به اون خواسته ی خوشکله ام هدایت کنه .. بعدش یهویی دستمو میگیره میاره بسمت کامنت زیبای شما و بعدش میگه بفرماااااا آینم یک الگویی هی و حاضر و واقعی .. ببین می شوددددد.. به همین سادگی .. آدم تصمیم می گیره بره مسافرت خوش بگذرونه آنوقت می‌ره مشکل دیگری رو حل می کنه و یک خدمتی هم به خلق خدا می کنه و کلی دل دیگران رو شاد می کنه و تازه با دست پُر بر می گرده

          .. بخدا اگر بخوام از همین کار شما بنویسم می تونم ساعت ها تحسین تون کنم … ای کاش اون زمانی که داشتم خونه مو از دست میدادم یکی مثل شما رو داشتم و میومد بهم کمک می کرد .. ولی حیف که در مدار این قوانین و این باورها نبودم .. کاش زودتر با استاد عزیزم و این قوانین جهان هستی آشنا می شدم .. هر چند با اون تضادها و ورشکستگی ها باید چک و لکد می خوردم تا به سمت چنین استادی هدایت می شدم ولی صد هزار مرتبه از خداوند شکر گذارم که خواهر تون خیلی خیلی نزد خداوند عزیز بود که عزیزی مثل شما رو براش فرستاد تا بیشتر از این روحش لطمه نبینه خدا رو صد هزار مرتبه شکر .. انشالله آنها هم قدردان این موهبت الهی باشند و دوباره پله های موفقیت رو بالا بردن و سربلند بشوند

          بازم تحسین تون می کنم و خداوند پشتیبان و حامی و محافظ و هدایتگر همه مون باشه الهی آمین

          شاد و موفق و سلامت و ثروتمند و پایدار باشید

          منتظر کامنت های زیباتون هستم

          بقول معروف خیر پیش و عزت زیاد!!!

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            محمدرضا صائب گفته:
            مدت عضویت: 1095 روز

            سلام و سپاس واقعا من خودم نمی‌بینم که چقدر رشد خوبی داشتم اما دیگران از بیرون بهتر می‌بینند ممنونم بانو که اینقدر قشنگ من رو برای خودم بهتر دیدید امید و ایمان رو برای من زنده کردید بسیار متشکرم از کلمات زیبای شما هرکسی که تو مسیر باشه حالش خوب هست من روزهایی که تو مسیر نیستم میفهمم و بلافاصله میرم سراغ دوستم که اون رو در گوشی استاد در دسترس سیو کردم و تماس میگیرم ومن رو میاره سر جای خودم ما همه بی نظیر هستیم وانگت مار چه خوبه که با استاد تو یه عصر زندگی میکنیم تازه دارم میفهمم هنوز درک و زندگی نکردم امیدوارم در کنار شما ها بتونم یاد بگیرم خانم رویا ممنونم ازت کلمات شما انگیزه داد به من که بیشتر عمل کنم در کنار هم موفقیت هایمان رو جشن بگیریم محبتت فراموش نخواهم کرد

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    سید عظیم بساطیان گفته:
    مدت عضویت: 865 روز

    بنام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام و درود بر استاد خوبان

    و تمام دوستان زیبا اندیشم ”

    وقتی خودت باشی پیدا میشی ”

    نذار حرف های کسی ناامیدتون کنه ”

    اگر کسی گفت نمیشه مطمئن باش خودش نتونسته ”

    اونم می خواد تو هم نتونی ”

    استاد بعد از 250 روز عضو سایت بودن

    دارم خودمو پیدا میکنم …

    نمیشه و نمی تونم شرکه ”

    مگه خدا رو باور نداری ،

    من باورهایی در خودم ساختم که نمی تونم، رویای بزرگی نداشته باشم.

    نمی تونم بزرگ فکر نکنم.

    نمی تونم ثروتمند نباشم. نمی تونم ”

    قانون لیاقت رو باور کردم .

    خداوند در بهترین زمان

    و مکان بهترین الهامات رو بهت میکنه ”

    این قانون لیاقت منه .

    که من ارزشمندم .که من الهام داده میشم

    که من راهنمایی میشم.

    من همکار ندارم ؟

    من رفیق ندارم ؟

    اون بهت میگه ”

    قرار نیست تو کاری بکنی ”

    چهره واقعی آدمها رو بهت نشون میده.

    همون لحظه بهت میگه. نه ده سال دیگه

    همون لحظه میگه بااین آدم نباش.

    همون لحظه میگه اینو خط بزن .

    همون لحظه بهت میگه وارد این کار شو .

    همون لحظه میگه این کتاب رو بخون

    چقدر با نا امید کردن خودت …

    خودت و خدا رو ناراحت کردی؟

    چطور میخای به روی خدا نگاه کنی ؟

    من در زمین مظلوم بودم …

    میدونی چی بهت میگه ”

    میگه مگه زمین خدا پهناور نبود …

    توش سفر میکردی.

    مگه این همه الهام برای تو نبود .

    یکی شو گوش میکردی ؟

    نذارید فرصت ها تموم بشه.

    نذارید به اون لحظه برسه.

    دقیقه نودی نباش.

    چقدر تضاد داشتی .چقدر حسرت خوردی؟

    نمیخای تغییر کنی ، نمیخای حرکت کنی ؟

    نمیخای یک کتاب بخوانی؟

    نمیخای یک دوره شرکت کنی ؟

    نمیخای روی خودت سرمایه گذاری کنی؟

    فکر میکنی اون شانس داشت .

    خدا برای اون خواسته برای من نخواسته؟

    فکر میکنی توی یک خانواده ی فقیر به دنیا اومدی باید تا آخر عمر باید فقیرانه زندگی کنی ؟؟؟

    هیچ وقت اینجوری فکر نکن ”

    قرار بود بدتر از اینها بشه، تازه خدا بهت رحم کرد.

    تا کی میخای فرصت بسوز ونی؟

    تا کی میخای این دست و اون دست کنی ؟

    از تضادها باید یاد بگیریم؟

    آگه یاد گرفتی باید فوق ستاره بشی؟

    خیلی نامردی آگه فوق ستاره نشی ؟

    یه کم برای خودمون ارزش قائل شیم ”

    یه کم برای رویا هامون ارزش قائل بشیم ”

    این همه استاد از قانون میگه؟

    هنوز قوانین رو یاد نگرفتی ؟

    مگه مدال قهرمانی رو نمیخای ؟

    مگه اون خونه واسه تو ساخته نشده.

    مگه اون ماشین واسه تو ساخته نشده که سوارش بشی؟

    اگه تجسم میکنی یعنی میتونی؟

    پس بدستش بیار.حرفمو باور کن .

    هر آنچه برای تغییر لازمه تو داری ؟

    بهونه بی بهونه؟

    این همه فایل ، این همه دوره؟

    این همه سرمایه گذاری روی تو ؟

    چرا خودتو باور نداری؟

    مگه چند سال سی سالگی و 40 سالگی و….

    تکرار میشه؟

    حداقل درست زندگی کن ؟

    تو قانون رو بلدی و یاد گرفتی؟

    و میفهمی؟

    به محض اینکه احساس تو خوب کردی و به قانون عمل میکنی جواب میده.

    پس آگه قانون اینه. منم میخام؟

    پس چرا استفاده نکنم؟

    پس رویاهای بزرگ انتخاب کن…

    تا موتورت روشن بشه، کم نخواه زیاد بخواه.

    نگو فقط یک مغازه میخام بزنم .

    تو باید مجموعه هایپراستار ها رو بزنی ؟

    نگو من میخام طلا بگیرم، تو باید الگوی نسل ها بشی؟

    میخای ازدواج کنی ، تو باید ملکه ی زندگی یک آدم بشی؟

    با کسی زندگی کن تا تو رو بالا ببره ؟

    با کسی زندگی کن که همیشه ویژگی های مثبت تو بهت بگه؟

    با افتخار بگو من الان اینجام ”

    من دیگه هیچ چیز رو از دست نمیدم.

    من ایمان دارم … موفق میشم.

    .

    .

    الهی هم سو بشید با کائنات

    نسیم عشق ، نوازشگر لحظه هاتون.

    بدرود تا درودی دیگر …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای:
  6. -
    اعظم گفته:
    مدت عضویت: 947 روز

    سلام به روی ماهتون

    سلام به استاد عزیزم

    به مریم جان و به دوستای الهی خودم

    شماها عشقید با این کامنت های نابتون

    چرا اصلا تکراری نمیشن چرا اینقدر روح آدم رو شاد میکنم این کامنت هاتون آخه

    هر زمانی که تضادی یا حس و حال ناخوشایندی میاد سراغم سریععع میام تو سایت و کم کم کم بهتر و بهتر و بهتر میشم و پر از عشق پر از شوق و ذوق و حس سبک بالی کلا دیوانه میشم دیگه

    استاد عزیزم شب و روزم شده فایل گوش کردن و کامنت خوندن و تفکر کردن یعنی تا جایی که هندزفری شارژ داره فایل گوش میکنم وقتی شارژش تموم میشه میام سراغ کامنتها وای بر آن ساعت که سفر به دور آمریکا بیاد خخخ دیگه فک درد می‌گیرم از لبخندی که از اول فایل تا آخرش روی لب دارم

    استاد عزیز دلم دوس دارم یه درخواست کنم ازتون ای کاش در مورد دلسوزی برامون یه فایل بزارید من جدیدا و این روزها شوکه شدم از اینکه وااااای اعظم تو‌چقدرررررر به خاطر دلسوزی ضربه خوردی اصلا باورم نمیشه اینو تازه یافتم و هر ساعت انگار به شوک بهم وارد میشه من قدم اول رو دارم کار میکنم خداروشکرررررر که یکی از خاسته هام بوده که تیک خورده و عاااااشقشم و دوسداشتم این درخواست رو بکنم که بیشتر بفهمیم دلسوزی چکار می‌کنه با ملات و از دوستای عشقم هم میخام اگه فایلی در این مورد سراغ دارن راهنماییم کنن وای که من عاشقتونم

    من دفتر شکرگزاریم تموم شد دیشب و امروز دفتر نداشتم بنویسم البته این چندمین دفتر دویست برگه که در کردم خداروشکر و صبح گفتم اعظم جانم تو که سایت برات بهترین دفتر شکرگزاریه برو اونجا هر چیییی دلت میخاد بنویس..برو آنجا که تورا منتظرن

    خدایا شکرت بابت تمام نعمت‌هایی که بهم دادی

    خدایا شکرت به خاطر تمام فراوانی هایی که بهم دادی

    خدایا شکرت به خاطر شروع یک روز عالی دیگه

    خدایا امروزم رو هم به تو میسپارم خداجونم من جز تو وکیلی دارم و نمیخام ..کارم رو به تو میسپارم

    خدایا این بنده ی خودت رو از معلقی و بلاتکلیفی رها کن

    خدایا این خاسته ی منو به یک سکرگزاریه عمیق و همیشگی تبدیل کن

    خدایا من نمیتونم و نمی‌دونم چجوری ولی تو می‌دونی و تو میتونی

    خدایا من تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری میخواهم مرا به راه راست هدایت کن به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای و نه گمراهان

    خدایا من موسی تو هستم و ضعیفم و به هر خیری که از طرف تو باشه محتاجم

    خدایا خودت به کارم برکت بده خودت ادمهارو مثل اسماعیل دورم جمع کن

    ای کسی که صدای منو می‌شنوی و نامه های منو میخونی و جوابمو میدی راه نشانم بده

    خدایا امروز مرا در بهترین زمان به بهترین مکان و آدمهاهدایتم کن .خدایا رزق و روزی مرا اگر در آسمانها ست خودت بر من ببار و اگر در زیر زمینه خودت برام استخراجش کن

    ای خدای بزرگ و نزدیکم امروز خودت برام هدیه های ناب بفرست امروز قلبم رو به نور آگاهی روشن کن

    خداجونم قلبم رو توی دستهای خودت نگه دار تا لی قراری نکنه و آرام باشه و اجازه بدم که تو برام بسازی

    خدایا چشمهام رو بینا کن و قلبم رو باز کن تا بتونم هدایتها و نشانه هاتو ببینم

    خدایا راه را به من نشان بده و بگذار خیر و برکت را به وضوح نظاره کنم

    خداجونم راه توانگری و فراوانی نعمت را بر من بگشا

    خدایا شکرت شکرت به خاطر سلامتی خواهرم خدایا صد هزار مرتبه شکرت که عمل پیوند خواهرم با موفقیت انجام شد و سلامته خداجونم من فاطمه رو داده بودم دست خودت و خودت توی اتاق عمل بالای سرش بودی خودت براش پیوند زدی منکه می‌دونم چون خودم بهت سپرده بودمش خدایا نمیزارم این هدیه ای که بهم دادی برام تکراری و فراموش بشه نمیزارم فراموش کنم که شبی که شیش ساعت عمل فاطمه طول کشید و من به تیکه از وجودم سرجاش نبود تو بودی که کمکم کردی نمیزارم فراموش کنم که اون لحظه ای که دوباره تونستم به خواهرم پیام بدم و بازدیدشو ببینم چقدرررر اشک شوق ریختم و تو دوباره اونو بهمون دادی من فراموش نمیکنم

    اگه فراموش کنم قطعا به نعمتهای دیگه نمی‌رسم و به بی راهه کشیده میشم خداجونم تو اینقدرررر بزرگی همینقدر نزدیکی این کارم رو هم برام درست میکنی و خودت وکیلم میشی

    خدایا ذکر هر لحظه ی من این شعرها

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

    در شب ظلمانی ام ماه نشانم بده

    یوسف مصری ز چاه گشت چنان پادشاه

    گر که طریق این بود چاه نشانم بده

    امروز یک بهمن 1402

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1270 روز

      سلام به دوست عزیز و توحیدی من

      حالتو خریدارم آبجی عزیزم .مطمئنم در لحظه تایپ هر کلام این کامنت مستقیم به ملکوت وصل بودی

      آبجی عزیزم اعتراف میکنم که هیچ وقت توی زندگی 37 سالم دوستانی به این خوبی نداشتم و هیچ جا مثل این سایت حالم خوب نبود .و مطمئنن بخاطر فرکانس بی نهایت خالص استاد دوسداشتنی ماست که همچین بچهای گلی رو دور هم جمع کرده

      من که بارها به این موضوع فکر کردم و مات مبهوت موندم و همیشه هم این جمله استاد در دوره 12 قدم توی گوشم زنگ میزنه که باورهاست که این نتایج رو برای من به وجود آورده و این واقعیت زندگی منه و مثال سایت و کامنتهاشو میزنه مثال بچهای این سایت میزنه

      میدونی جریان این قراره که فکر کنم همه ما وقتی که به مدار استاد نزدیک شدیم خداوند ما رو با این سایت آشنا کرد و چون هیچ جای زندگیمون همچین حرفهای نشنیده بودیم اویلش خیلی سخت بود برای ما که بفهمیم استاد چی میگه ولی یه حس درونی با وجود تمام مقاومتها میگفت آقا این راست میگه و باعث شد ادامه بدیم و الان خودم به وضوح فضای خالی ذهنمو و کدگذاری باورهای استاد در ذهنم حس میکنم و متوجه میشم چقدر از جامعه و باورهاشون فاصله گرفتم

      من که همیشه از خداوند سپاسگزارم برای آشنایی با استاد و هم دوره شدنم با ایشون

      سوال بی پاسخ منو از دوران بچگی که خداوند کیه که هم بزرگه هم کمک میکنه و هم در موقع مناسب شروع میکنه به عذاب دادن رو هیچ جا نتونستم جواب براش پیدا کنم الان اینجا

      و جالب تر اینکه این جواب با تمام آموختهای زندگی من که معلمان ما پدر و مادر ما و همچنین مبلغان دینی ما گفتن زمین تا آسمون متفاوت و باز جالب تر اینکه اینقدر این جوابها درست هستش که با وجود بی نهایت مقاومت ذهن انگار میخ کوب میشی با شنیدنش و دوسداری که باورش کنی

      آبجی عزیزم شما رو نمیدونم ولی برای من دو سال طول کشید تا بفهمم باور چیه و چه کاری انجام میده

      تعریف من از باور کدی هستش که من در ذهن خودم جاساز میکنم و اون کد درست مثل یک بازی کامپیوتری وظیفش انجام اون کار خاص که براش نوشته شده

      یعنی وقتی من بجای خدای عذاب گر و کسی که هر لحظه منتظر مچ گیری میگم خداوند تیکه ای از منه که روزی اجازه داد که به این دنیای مادی بیام که خودم همراه خدا ساختمش برای تجربه فیزیکی خودم یعنی با استفاده از قدرتهای که به ما داده شده توسط خداوند این انرژی به شکل اجسام در بیاریم

      دیگه نگران نیستم که خداوند منو عذاب بده بلکه من اومدم تجربه کنم خودمو خلق کنم و هر اتفاقی که میافته در واقع مسیر تکاملی من برای رسیدن به خواستهامه

      این میشه یه کد همون الخیر فی ما الوقع

      چقدر نوشتم آبجی عزیز و نمیدونم چرا اینا رو نوشتم ولی حسم گفت و من نوشتم

      میخواستم یه چیزای دیگه بگم که اون حرفا اومد و مطمئنم بازم بخاطر فرکانسهای بی نظیر و توحیدی شما بود

      خیلی براتون خوشحال شدم که شکر گذار سلامتی خواهرتون هستین و ایشون الان سلامت داره زندگی میکنه

      از خداوند براتون همیشه سلامتی خیرو برکت آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        اعظم گفته:
        مدت عضویت: 947 روز

        سلام به دوست عزیزم آقا محمد

        وای خداای بزرگم چه کامنت پربار و پر برکتی

        با تمام وجودم ازت ممنونم بابت کامنتت دوست الهی و خوش قلمم

        چقدررر زیبا نوشتی چه حس و حال نابی گرفتم از نوشته هات خدایاااا شکرت

        آره واقعااااا استاد اون تیکه ی خدایی که توی وجودمون هست رو بیدار کرد و بهمون نشون داد و ما فهمیدیم که آره باباااا یه تیکه از خداییم ما

        من یاد بچگی هام میفتم که یه خوراکی خوشمزه داشتیم قایمش کرده بودیم هیچی ازش خبر نداشت و وقتی یادمون میفتاد که اون خوراکی خوشمزه رو داریم حس و حال خوبی می‌گرفتیم

        این سایت بهترین خوراکی خوشمزه دوران کودکیه منه

        این سایت بهترین و تمام نشدنی ترین دفتر شکرگزاری منه

        این سایت من رو جداااااا می‌کنه از همه آدمهایی که فقط توی حاشیه زندگی میکنن و اصل مطلب رو فراموش کردن

        این سایت و شما دوستای الهی شدین محرم رازهای من .هیچ کسی و هیچ جایی شکرگزاری هام و رازهای دلم رو نمیدونن ولی به راااااحتی میام اینجا و می‌نویسم

        این سایت شده نقطه ی اتصال من به خدای خودم .هر وقت که پارازیت میفته تو ارتباطم با خدای خودم میام اینجا سریععععع وصل میشم

        این سایت بهتریییییین و قویترین فیلترشکنه که به نت نه .به خدا وصلت می‌کنه

        چقدر اینجا به خودم و به خدای خودم نزدیک شدم ..چقد استاد و کلام استاد و این سایت دوستان نابم باعث شدن خودمو ببینم و بشناسم …باعث شدن از جلوی آینه رد بشم بعد باز برگردم بگم اعظم برگرد نگا آینه کن اصلا تو کی هستی نگا خودت کن خودتو بشناس خودتو ببین خودتو دوسداشته باش ..ببین تو یه تیکه از خدااایی

        اینجا زندگی منو بهشت کرده اینجا و این سایت شده یه دنیای رویاییییی که هیچکی ازش خبر نداره و هروقت میام اینجا یه دروازه از نعمت و حال خداییی نصیبم میشه

        دوست عزیزم کامنت نابت باعث شد اینهمه بنویسم

        بخاطر وجود دوستای خوش کلامی مثل شما خداروشکر میکنم از اعماق وجودم

        امیدوارم همیشه سلامت و خوشبخت باشی و برامون بنویسی

        خدایا شکرت

        خدایا شکرت

        خدایا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اعظم م گفته:
      مدت عضویت: 1392 روز

      سلام اعظم جان

      دوست عزیز و هم نام من

      خیلی خوش حالم برات که خواهرت دوباره سلامتی اش را بدست آورده

      خدا راصد هزار مرتبه شکر میکنم

      ممنونم بابت شکر گزاری های زیبایت

      خدا را شکر که چه قدر زیبایی ها و نعمت های بی شمار در زندگی داریم

      امیدوارم در کنار خانواده شاد و سلامت زندگی کنید!

      و همیشه سربلند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رویا گفته:
      مدت عضویت: 1502 روز

      سلام اعظم جااانم ، سلام بر تو ای مهربون و خوش کلامه منننن

      چقدر حس خوبی از کامنتت گرفتم . چقدر قشنگ شکرگزاری کردی عزیزم . آفرین بر شما که اجازه دادی و به حرفه دلت گوش کردی و اینجا شکرگزاری نوشتی .

      عاشقتم و از خداوند بهترین ها رو برای شما و عزیزانت آرزو دارم .

      استاد یه فایل دارن توی بخش دانلودی ها در مورد دلسوزی و این هست abasmanesh.com .

      از امروزم میخوام واست بنویسم که امروز هر اداره و بانکی که کار داشتم و رفتم همه انگار منتظر بودن که برای من کار انجام بدن، با اینکه یادم رفته بود مدارکم کامل کنم ولی اونها براحتی کاره منو انجام دادن . خیلی حس خوبی داشتم و اینها نتیجه کار کردن روی خودم میدونم و اینه که من خودمو لایق بهترین ها میدونم و میگم از من فقط یه دونه تو دنیا هست پس بااااید سعی کنم بهترینه خودم باشم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        محمد کرمی گفته:
        مدت عضویت: 1270 روز

        سلام رویا خانوم عزیز

        از تو فقط یه دونه آفریده شده خانوم خانوما تو منحصربفردی ،تو همونی که یه روز از ذات الهی جدا شدی و گفتی میخوام برم سهم خودمو توی گسترش این جهان انجام بدم و خداوندم بلیط اقامت رو به این دنیا صادر کرد

        دنیای که شکل گرفته از انرژی و ما مثل یه استاد نقاشی شروع میکنیم به خلق اون چیزی که دوسداریم

        پس تو منحصربفردی آبجی عزیزم ..تو همونی که این دنیا در مقابل تو تعظیم کرده ..تو فراتر از جسمی تو تکه ای از خداوندی

        دوست دارم و ممنونم ازت برای یادآور شدن من به عنوان کسی که منحصربفرد

        در پناه الله یکتا شاد و سربلند باشی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          رویا گفته:
          مدت عضویت: 1502 روز

          سلااام بر محمد جان ،دوست عزیز و هم فرکانسی من

          چقدر خوشحالم کردی با دلنوشته های زیبات . خیلی خیلی حس خوبی گرفتم از انرژی که فرستادی ، خیلییی سپاسگزارم محمد جااانم .

          چقدر قشنگ گفتی که من یک روزی خواستم که به این دنیا بیام و سهم خودمو از گسترش جهان انجام بدم ….

          الان نزدیک نوروز 1403 هستیم و من دوتا هدف واسه امسالم 1402 مشخص کرده بودم ، یکیش این بود که روی بزرگترین سایت معماری جهان عضو بشم و آبجکت های معماری خلق کنم و طراحی کنم و روی سایت منتشر کنم و درآمد دلاری داشته باشم (نمیدونم که اگر اسم سایتشو بگم با قوانین سایت عباسمنش دات کام مغایرت داره یا نه،به همین دلیل اسم سایتشو نمیگم ) محمد جان الان من 6ماه هست عضو سایت شدم و 17تا محصول از صفر تا صدشو انجام دادم و درآمد دلاری دارم و خداوند قول داده که من تو مسیر بمونم و ادامه بدم خدا هم بهش برکت میده . هیچکسی نبود منو همراهی کنه تو این مسیر و من حرکت کردم گفتم خدایا خودت نیروی یاری دهنده واسم بفرست . خداوند یکی از بهترین بنده هاشو واسم فرستاد باورت میشه که مثل ما تو مسیر الهی هست و هم فرکانس هستیم و اینطوری هست که وقتی حرکت کنیم خداوند خودش بهترین بنده هاشو دور ما جمع میکنه.

          اون هدفه دیگه که دارم هم، من سهم خودمو انجام دادم و نشانه هاشو دارم میبینم که به زودی آرزوم رو در آغوش میگیرم انشاالله.

          محمدجانم حس خوبی که به من دادین رو هزاران برابرشو خداوند با عشق به شما تقدیم کنه .

          چه عکس زیبایی داری رفییق .

          در پناه خدای مهربونمون سلامت و شاد و ثروتمند باشی و تمام هدف هاتو تیک بزنی با عشق .

          محمدجانم شما یه دونه ای و از شما هرگز تکرار نخواهد شد نور الهی .

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            محمد کرمی گفته:
            مدت عضویت: 1270 روز

            سلام رویا خانوم عزیز

            وقتی داشتم جواب کامنت رو مینوشتم فکر میکردم با یه خانوم کم سن طرفم .البته اینم بگم که بچهای این سایت ثابت کردن سن اصلا مهم نیست و بارها شاهد کامنتهای بودم از بچهای با سن خیلی کم مثل شینا خانوم زرگوشی که وقتی میخوندمش مات مبهوت بودم از درکش نسبت به صحبتهای استاد

            بهمین خاطر توی ذهنم شما رو یه دختر خانوم بسیار فهمیده و با سن پایین تصور میکردم .ولی الان با دیدن کامنت که الان عضو سایتی هستی که روزی جزو اهدافت بود و الان داری دلاری کسب درآمد میکنی باعث شد ایمان من باز به این سایت و دوستانی مثل شما که الگو زنده و جلو چشم من هستی بیشتر بشه

            قطعا منم خیلی دوسدارم که بتونم حوزه فعالیت خودمو به خارج از کشور ببرم و دلاری درآمد داشته باشم و امروز باز هم نشانه خداوند برای تایید این موضوع به من بود کامنت شما

            خیلی خوشحالم از این روند موفقیت شما و قطعا ادامه مسیر با تمرکز میتونه معجزاتی براتون به همراه بیاره که حتی در تصور الان ما نمیگنجه

            فقط کافی با لذت این مسیر ادامه بدی و با عشق کارتو انجام بدی

            یه جا یه کامنت از یکی از دوستان خوندم که نوشته بود لازمه هر کاری عشق ورزیدن به اون کاره تا موفق بشی و حتی خداوند روزی که ما رو آفرید از یه تک سلولی که هیچ ازشی نداشت بلکه بوی تعفن میداد ما رو خلق کرد اما زمانی که عشق خداوند آمیخته شد با این جسم ما شدیم اشرف مخلوقات

            و این نشون میده لازمه هر کاری عشق و عشق موتور محرک هر چیزیه .

            بعد از خوندن اون کامنت نظر من در مورد کارم بشدت عوض شد و نگام به کارم با عشق آمیخته شد و ورق کلا به نفع من برگشت .منی که زیر فشار بدهی بودم آروم آؤوم بدهی هام کم کمتر شد و الان به لطف خدا دارم به ثباتی میرسم که بتونم مثل کسی که تازه متولد شدم برنامه ریزی کنم زندگی جدیدمو

            آبجی دیروز داشتم کامنت بچها رو میخوندم که یه آگاهی بهم الهام شد و قصدم این بود امروز این آگاهی اینجا به اشتراک بگذارم و الان حسم گفت اینجا بنویسم

            درک من از خداوند در گوش دادن به صحبتهای استاد این بود که خداوندی که میلیونها سال انسان خلق کرده و قبل از ما هم موجوداتی مثل دایناسورها رو خلق کرده بود و طی این همه گذشت سال و انقراض دایناسورها و بخش جدیدی از خلقت یعنی انسانهای اولیه که نمیتونستن از قدرتهای ذهنی خودشون به این شکلی که امروزه استفاده میشه سود ببرن و در این دنیای پهناور حتی از گرسنگی و سرما و حتی حوادث طبیعی و خورده شدن توسط حیوانات و مریض شدن مستثنا نبودن

            و این نشون میده که خود ما انسانها که الان هر کدوممون طوری رفتار میکنیم که عقل کل هستیم به واسطه این تکامل روی زمین آمدیم

            توی این آگاهی ها که بهم الهام شد من به دو نکته پی بردم

            1.اینکه خداوند سیستمی عمل میکنه و طبق همون آموزشهای استاد و جلسه قرانی قدم دوم که سیستمی بودن خداوند توضیح میده .

            خداوند اصلا براش مهم نیست که من بندش قراره چطور زندگی کنم .با لذت و خوشبختی یا با ذلت و بدبخیتی. در واقع خداوند قانون این جهان رو بطور ثابت اجرا میکنه و این هنر منه که بتونم از این قوانین استفاده کنم

            یعنی هم میتونم به نفع خودم ازش بهره ببرم یا به ضرر خودم ولی در هر صورت هیچ آسیبی به جهان نمیتونم وارد کنم .پس من باید با درک قوانیین خداوند میتونم از قدرتهام استفاده کنم در جهت رشد این جهان و بقول سعیده شهریاری عزیز هم جهت بشم و هم آهنگ بشم با فرکانس خداوند و پیش برم در نظم الهی و ازش بهره ببرم کاری که استاد داره به ما آموزش میده

            2.درک بعدی من اینکه من در برهه ای از حیات دارم زندگی میکنم که از لحاظ علمی بسیار پیشرفته تر از زمانی هستم که انسانهای اولیه حضور داشتن و زندگی میکردن و این خودش نشون میده که چقدر باید سپاسگزار الله باشم که در این سطح از علم آگاهی به دنیا اومدم و بلیط اقامت در این دنیا رو دارم و میتونم ازش بی نهایت بهره ببرم

            از خداوند طلب راه راست میکنم .خداوندا بندت رو که از افکار و باورهاش خبر داری و میدونی که در ته ذهنم جز به قدرت تو به هیچکس ایمان ندارم هدایت کن به راه راست به راه آنان که بهشون نعمت عطا کردی

            بقول آقا رضا زارعی خداوندا تو یک عمر داری خدایی میکنی و من اولین بار بندگیتو میکنم و تو میدانی و من نادانم تو هدایتم کن

            سپاسگزارم ازت آبجی عزیزم که کامنت باعث یه دل سیر با خودم و خدای خودم اختلاط کنم ..بازم برام بنویس از رشد درآمدت و ایدهات

            من که سخت مشتاق دیدن نتیجهاتم

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        اعظم گفته:
        مدت عضویت: 947 روز

        سلام به روی ماهت رویای عزیزم.چه اسم زیبایی داری رویا جان.. سپاسگزارم عزیز دلم بابت لینکی که برام فرستادی تو چقد مهربونی

        سپاسگزارم بابت کانت زیبات رویا دوست الهی من .. خداروصد هزارررررر مرتبه شکر بابت رشد و تغییری که داشتی چقد حالمو خوب کرد کامنتت اول صبح . امیدوارم صدبرابرش امروز تا آخر شب بهت برگرده

        قطعا یکی از شکرگزاری های امروزم کامنت زیباییه که تو برام فرستادی

        تو یه نشونه زیبای خدایی برای امروزم عزیزززدلم بازم ازت سپاسگزارم

        خدایااااا شکرت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1801 روز

    به نام خداوند بخشنده ی روزی گستر

    سلام عرض میکنم خدمت استادعزیزم وسپاسگزارم ازشما بابت این آگاهی های ناب

    این فایل رو از روزی که روی سایت اومد من بالای پنجاه بار گوش دادم،اگه فقط به آگاهی های همین فایل با ایمان صددرصد به اینکه همین اصل است،عمل کنیم بخدا قسم نعمتهای خداوند خودبخود و به صورت طبیعی روانه ی زندگیمون خواهد شد

    ازوقتی که سعی کردم به آگاهیهای ای فایل به صورت عملی درزندگیم اجراکنم،خیلی مورد سرزنش مامانم قرارگرفتم

    چون مامانم اصولا یک فرد بسیار احساساتیه،و یجورایی تأیید وحرف دیگران بسیار توزندگیش براش مهمه،بخاطرهمین وقتی توی فامیل کسی دچار بیماری،تصادف یا هرمشکلی که مواجه میشه،تلفن به زنگ میشه تا منو خواهرم هم باایشون خونه ی فلانی بریم و با طرف همدرد بشیم

    واگه کوچکترین مقاومتی باایشون کردیم یابحث به دعوا کشیده میشه یااینکه باناراحتی تلفن رو قطع میکنه

    و دیدگاهش اینه که آدم باید همدرد دیگران بشه تا موقع مشکلات خودمون دیگران هم همدردمون باشن،وگرنه اگه همدردشون نشیم و یروزی اونا بخوان باما همدرد بشن مایه ی خجالت مامیشه!

    حساب کنید اینجوری پدرمادرما ازگذشتگان دارن این بار سنگین دیدگاه رو با یک گاری زهوار رفته بردوش میکشند

    اونها همیشه درانتظار یک اتفاق ناخوشایند برای خودشونن که حتتتما بادیگران همدرد بشن،تادیگران هم درآینده بااونها همدرد…..

    این مدتی که همسرم زانوش بامشکل برخورده بوده،از اولین ساعتی که وارد خونه شد و گفت زانوم توبازی آسیب دیده،انقدر ریلکس بهش نگاه کردم که خودم از خودم تعجب کردم

    بااینکه واقعامشکلش جدی بود و یک هفته تمام ازین دکتر به اون دکتر میرفت،و هردکتری یک نظری برای زانوش داشت

    اما واکنش من چی بود،،انگار که اصلا هیچ اتفاقی نیوفتاده بود،و برای اینکه تماس تلفنی ایشون زیاد شده بود و دیگران زیادبهش تماس میگرفتند تاجویای حالش باشن،من آگاهانه تصمیم گرفتم که به مغازه ی همسرم برم تا هم ازین حرفهای منفیی که همسرم پشت تلفن به دوستو رفیقش تکرارمیکرد به دورباشم،همین که توی مغازه ی ایشون کلی خودمو از لحاظ عزت نفس و اعتمادبنفس رشد بدم و چقدر این روزها واقعا من ازهمه لحاظ رشد کردم

    وقتی مامانم بهم زنگ میزد که جویای حال همسرم بشه،من درجوابش میگفتم مامان من خبرندارم اگه میخوای دقیق بدونی چی بهش میگذره ازخودش بپرس…

    یعنی منتظربود من این حرفو بزنم،چنان دادوبیدادی بامن به راه انداخت،به من گفت تو یک آدم بی احساس و بیخیالی واینکه همسرت برات مهم نیست که این حرفو میزنی

    یلحظه تحت تأثیرحرفش داشتم قرارمیگرفتم و باخودم گفتم نکنه واقعا کارمن اشتباه باشه،فوری اومدم این فایل رو گوش دادم بارها گوشش دادم،بایک فایل دیگه به نام صحبت نکردن درمورد مشکلات که من عاااشق اون فایلم…

    بعد دیدم نه من واقعا تغییرکردم،من آدمی بودم که همسرم هرموقه درگیر یک سرماخوردگی خفیف میشد،باورتون نمیشه ساعتها گریه میکردم و هزاران فکر نازیبا به سرم میخورد که نکنه سرماخوردگیش دچار مشکل بزرگی بشه

    ولی الانِ خودم رو‌که باگذشتم مقایسه میکنم میبینم واقعا نمیتونم دلسوز عزیزترین کسم هم باشم،اصلا انگار با شخصیتِ الانم درتضاده دلسوزی کردن،یا ترحم دیگران رو به خودم جلب کردن…

    من واقعادوست ندارم حتی اتفاقی هم که برای عزیزترین فرد خانوادم میوفته بخوام اون رو مورد قضاوت قراربدم،اما واقعا بایک نگاه گذرا به رفتارهاشون کاملا میفهمم دلیل اتفاقات زندگیشون رو…

    مثلا همسرم که دچار این آسیب دیدگی زانوشد،مدتها بود که همسرم وقتی ازمغازه به خونه میومد به من میگفت فلانی اومد از زندگیش برام دردودل کرد چقدر دلم براش سوخت،فلانی اومد مغازه پاش فلان مشکلو داشت،نمیدونم فلانی اومد گفت میخوام ازهمسرم طلاق بگیرم،توخونه نشسته وکار نمیکنه،و همسره من یجورایی دایه ی دلسوز تر ازمادر برای مشتریهاش شده بود و هرموقه میخواست سره حرف رو برای‌من هم باز کنه جوری خودمو به اون راه میزدم که میفهمید من علاقه ای به شنیدن مشکلات دیگران ندارم

    خلاصه که نتیجش این شد که خودش توشرایطی افتاد که پاش کاردستش داد وتوی خونه به مدت بیست روز نشست،و کارهای مغازش رو من انجام میدادم

    استاد هنوز نتونستم خیلی دقیق عمل کنم به اینکه اعراض کنم از هرناخواسته ای،ولی واقعا وقتی اعراض کردم ازناخواسته هام و نخواستم جویای مشکل کسی بشم واقعا آرامشم فوق العاده بوده

    انقدر چک‌ولگد از توجه به نازیباییها خوردم که دوست دارم به یک منطقه ای از دنیا برم که فقط خودم باشمو خدای خودم،ازبس که گاهی وقتها از مشکلات دورواطرافم خسسته میشم و انرژی سنگینی سراسروجودم فرامیگیره

    اصلا این مدت که همسرم پشت تلفن به این واون درباره ی مشکلش حرف میزد،وقتی ازمغازه به خونه میومدم احساس میکردم یک انرژی سنگینی کل خونه رو احاطه کرده…

    اما نمیذاشتم که حالم گرفته بشه،تا زبانم میخواست به گله ووشکایت دهان بازکنه وبگه این چه وضعشه که تو ایجادکردی،خودمو مشغول به یک کاری توی خونه میکردم که فقط سکوت کنم و حرفی نزنم

    ودوباره وقت مغازه رفتن میشد و آماده ی رفتن میشدم

    خیلی واقعا اعراض کردن ازناخواسته ها توی بزنگاه سخت میشه،ولی اگه بااهرم رنجولذت بتونیم ادامه بدیم نتیجش فوق العاده خواهدبود

    هنوز که هنوزه من به طور دقیق نمیدونم همسرم مشکلش چی بوده،چون نخواستم پیگیرش بشم،نخواستم ادای همسر دلسوز رو براش دربیارم،چون اگه قراربود درحقش دلسوزی کنم حالاحالاها میخواست توی خونه بشینه و از زانوش برام بگه…

    استاداونقدر خدا دقیق به توجهاتمون پاسخ میده که واقعاهربار ازین پاسخ دقیق تنم به لرزه درمیاد

    یک ماه پیش بود خواهر همسرم به من تماس گرفت و گفت که یک آمپول تقویتی دارم برام تزریقش کن

    خوب من درخواستش رو قبول کردم و رفتم که آمپولش رو تزریق کنم،دیدم که دستش رو بالاگرفته و داره ازدردمیناله،یعنی همینو دیدم گفتم خدابخیرکنه من به اون توجه کردم…

    ویجورایی هم تو رودروایسی افتادم و مجبورشدم باحالت رودروایسی آمپولشو بزنم و فوری خونه اومدم

    حالا بعداز یک ماه همون دستی که ایشون بالاگرفته بود و ازدردمینالید،دست من هم خودبخود با یک شیشه پاک کردن جوری شد که دقیقا مثل اون دستمو ازدردبالامیگرفتم.

    یادم افتاد گفتم من اون روز به درد ایشون توجه کردم،و بهش پیشنهاد دادم که فیزیوتراپی انجام بده تابهتربشه.

    والان دارم خودم اون اتفاق رو تجربه میکنم!

    الان که این اگاهی ها رو میدونم بیشتر حسرت میخورم که چرا من میدونستم و عمل نکردم و به فلان موضوع ناخواسته توجه کردم

    خیلی خیلی نسبت به گذشتم بهترشدم اما انتظارم ازخودم خیلی بالاتررفته،بخاطراینکه بالای پنجاه بار به این آگاهی ها گوش دادم،و اگه بخوام مثل گذشتم رفتارکنم واقعا خفت داره برای من که بخوام مثل اکثریت جامعه و مثل شخصیت گذشتم باشم

    همسرم هم که ماشالله بااین اعتقادات بسیار خودشو هماهنگ کرده،و این مدت کسی که به عیادتش میومد که قبلا همسرم به عیادت اون نرفته بود،کلی خودشو سرزنش میکرد،و میگفت آدم باید تو مشکلات همدیگه همدردبشه که تواین موقعیتها آدم روش بشه به چشم اون طرف نگاه کنه!

    مامانم هم که تا کسی فوت میکنه فوراً حاضریشو تو مراسم اون فرد فوت شده میزنه،و اگه به ایشون گفتم که حداقل این مراسمو بیخیالش‌…چنان مقاومتی نشون میده که چرا تو از دین برگشتی!

    آدم باید ترحمش رو به دیگران نشون بده تاخدا بهش رحم کنه

    اصلا بحث ترحم رو جامعه ی ما نمیدونن کجاباید ازش استفاده کنن،فکرمیکنن ترحم کردن به دیگران فقط باید تو شرایط مشکلات همدیگه باشه

    همین موضوعات رو هم من باید یک روزی به جایی خودمو برسونم که حتی درموردشون هم توی سایت صحبت نکنم،ولی همین ردپا رو هم میذارم که بفهمم ازکجا به کجا رسیدم

    و خودمو به جایی برسونم که فارغ از مشکلات و دیدگاه های که حتی عزیرترین کسانم دارند،به من هیچ ربطی ندارد،و هرکسی از لحاظ فرکانسی دریک دنیای مجزایی زندگی میکنه

    و هرکسی باهردیدگاهی اون رو میپذیرم،ودوستش میدارم،نه این که دیدگاهش رو دوست داشته باشم،بلکه برای وجودش ارزش قائل باشم و باهردیدگاهی قابل احترامه

    بخداقسم که اگه بتونیم توجهاتمون رو درست تنظیم کنیم به چیزهایی که بهمون احساس خوبی بده همین توجه میتونه مارو ازفرش به عرش برسونه

    مردم ایران که ماشالله منتظر کوچکترین اتفاقه تا تو اینستا جنجال به پا کنن وکلی کلیپهای مسخره،و طعنه کنایه به دولت درست کن

    و برام خیلی سواله که فکرمیکنن اون کلیپ چقدر خنده داره و برای همدیگه شر میکنن

    من قبل ازین آگاهی ها واقعا این خلأ رو نداشتم که خواسته باشم ازین دست کلیپهای طعنه کنایه و خنده دار به دیگران ارسال کنم

    خداروصدهزارمرتبه شکر که تونستم این مدت از این آگاهی ها توی زندگیم اجراکنم،و همین اعراض و توجه نکردن به مشکل همسرم باعث شد همسرم بیشتر رو پای خودش باشه و خداروشکر دو روزه که خودش مغازه میره و دیگه ازون صحبتهای منفی درمورد زانوش نمیزنه،و فهمید که من آدمی نیستم که خواسته باشم ادای همسرای دلسوز رو دربیارم

    نه خواستم کسی به من دلرحمی کنه و نه درحق کسی دلرحمی میکنم

    فرزندم هم ازوقتی این رفتارمن رو دیده،انگار خداروشکر کمتر دچار سرماخوردگی میشه،ومیبینه وقتی سلامته بیشتر بهش توجه میکنم،دیگه سعی نکرده برای هرموضوعی جلوی من نالش کنه…

    ازتون بی نهایت سپاسگزارم و امیدوارم که حداقل توموضوع اعراض از ناخواسته ها بتونم شاگرد خوبی باشم

    ازدوستان عزیزم هم سپاسگزارم بابت تجربیات عالیشون که با مابه اشتراک میگذارن

    هرکجاهستید درپناه فرمانروای کل کیهان محفوظ باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  8. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1769 روز

    سلام استاد عزیزم

    روزشمار تحول زندگی من قسمت 124

    استاد عزیزم من دیدم فایل جلسه 123 و 124 را و واقعا لذت بردم.

    یعنی من به همون اندازه ای که شما ذوق می‌کردید از این موضوع منم لذت می‌بردم. با همون احساس. یعنی واقعا حالم خوب شد با این چیزی که شما می‌گویید. این جنس هدایت. تازه یادمه توی یکی از فایلهای دیگه گفتید که تو اون سفر 5000 کیلومتری، یه سری تضادها پیش اومد که بعد همون تضاد باعث شد شما در لس آنجلس برید سراغ اون وکیل.

    و چقدر زیبا بود این نگاه درستی که به موضوعات دارید. یعنی من وقتی بهش فکر میکنم، از یک طرف میشه اینطوری گفت که داری از حقیقت فرار میکنی، اما از یک طرف میشه اینطوری بهش نگاه کرد که نه داری ذهنتو کنترل میکنی و درس میگیری و پیشرفت میکنی.

    خیلی عالیه این نگاه. به موضوعات نازیبا به این دید نگاه کنی.

    خداروشکر میکنم، من یکسال و نیم هست توی این سایتم ولی تازه از لحاظ فرکانسی در مسیر این دوتا فایل بینظیر قرار گرفتم.

    بی‌نظیر به این دلیل که واقعا آموزش های عالی ای توی این دوتا فایل هست.

    از برداشتم مقاومت ها و درک هدایت های الهی، تا عمل گردن و گرفتن نتایج زیبا.

    عاشقتونم استادان عزیزم.

    ان شاءالله هرکجا هستید در پناه رب العالمین شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 29 رای:
  9. -
    باران ناصر گفته:
    مدت عضویت: 1419 روز

    سلام خدمت استاد عزیز و همه دوستان‌

    سال نو را پیشاپیش تبریک میگم امیدوارم سال پرباری برای همه عزیزان در پیش رو باشه سالی توام با معرفت و درک عمیق خداوند همانطور که رسالت استاد و خواسته خداجویان این سایت ارزشمند هست..

    خوب باید از کجا شروع کنم از همین جایی که هستم میگم الان چند روزه رو تخت خواب داراز کشیدم و به طور کاملا یهویی با عفونت گوش میانی و به دنبالش درد شدید گوش مواجه شدم که باعث شد الان چند روزه زندگی برام تعطیل بشه من اصلا نمیدونستم تو این چند روز چه بسرم اومد یهویی و من تموم این مدت درد کشیدم و چیزی از دنیای اطرافم نمی فهمیدم فقط منتظر بودم زمان بگذره و من بتونم با مسکن یکم دردمو کم کنم همین و همین.. عملا سایر جنبه های زندگی برام تعطیل بود

    تو این بین گهگداری که یکم حالم بهتر می شد دنبال خدا می گشتم ببینم کجاست می خواد بهم چی بگه! یه جایی تو راه که به مطب دکتر میرفتم گفت من باهاتم همین یکم آرومم کرد ..

    بعد یه چند روز درمان با داروهای خیلی قوی به تجویز پزشک و برخلاف خواسته‌ام الان بهترم و می تونم بهتر فکر کنم امروز را با خدا خلوت کردم تا ببینم دم عیدی با اینهمه کار خونه و اداره و .. این درد چه پیامی داشت و آنچه که بهم رسید و خواستم اینجا بنویسم تا هم برای خودم ثبت بشه هم دوستانی که شاید بخونند

    خوب من ارزش نعمت سلامتی را سالها پیش زمانی که خیلی جوان بودم با گوشت و پوست و استخونم درک کردم من فهمیده بودم اول سلامتی بعد چیزای دیگه یعنی چی من فهمیده بودم و به ایمان رسیده بودم که سلامتی بزرگترین نعمته و همیشه از خدا بابت این نعمت ارزشمندی که بی منت به ما بخشیده سپاسگزار بودم پس چیزی که باید یاد می گرفتم این نبود..

    خوب من به انداره کافی کار و ایده و نقشه و هدف و مشغله برای آینده داشتم و صبح تا شبم بدون لحظه ای بطالت می گذشت و حتی کمبود وقت داشتم پس این درد به خاطر بی هدفی هم نبود‌…

    اما چیزی که برام پررنگ شد و فکر می کنم پیام این درد بود اینه که من یه مدتی بود دعام این بود خداوندا منو از هر مادیاتی از هر چیزی که روی زمینه بی نیاز کن و من فقط و فقط می خوام که محتاج تو باشم من فقط می خوام وابسته تو باشم من می خوام این دنیای قشنگ را که به من امکان تجربه اش را دادی از تمام جنبه ها تجربه کنم من می خوام خودم را تو دنیای مادی تجربه کنم خدا من هنوز هم تمام خواسته های مادی ام را با شدت و حدت ازت می خوام اما بدون وابستگی خدایا من می خوام دارا ولی رها باشم من می خوام به یه نقطه ای برسم که فقط و فقط محتاج تو باشم از همه چیز و همه کس رها ولی در عین حال کاملا وابسته به تو چون همه چیز تویی و من بدون تو هیچم و این دعای قلبی من بود از خدای عزیزم

    و اما این اتفاقی که خیلی ناگهانی افتاد این دردی که چند روزه باعث شد من قادر نباشم زندگی را در سطحی ترین حالت ممکن نگه دارم برام این درس را داشت اگر چه جسم من خیلی ارزشمند و هدیه است از جانب خداوند ولی با تمام قدرت و سیستم نظامند و هوشمندی که در بدنم جریانه به همون دقت هم ضعیف و شکننده هست پسمن نمی تونم حتی به این جسم مادی – که خداوند بهم داده و من خیلی دوسش دارم و تلاشم اینه که در جهت حفظ و نگهداری کوشا باشم – هم اتکا کنم درسته من شکرگزار این نعمت سلامتی بودم و هستم اما نباید بهش وابسته باشم چون این هم یک چیز مادی هست و وابستگی بهش منو از وابستگی به اصل دور می کنه آنا لله و انا الیه راجعون

    و این درس بزرگ من از این درد بود

    اما درس بعدی : من یه دختر 6 ساله دارم که فکر می کردم شبها اگر من پیشش نباشم نمی تونه بخوابه به خاطر این بیماری مجبور شدم به طور اتفاقی از دخترم چند روزی را برای اولین بار جدا باشم و اون خیلی راحت کنار آمد شاید برای من سخت‌تر بود ولی دخترم خیلی راحت کنار اومد با اینکه از این استقلالش خوشحالم اما یه درس دیگه هم گرفتم که حتی نباید به عزیزم ترین آدم زندگیت هم وابسته باشی دوسش دارم خیلی هم دوسش دارم اما باید تمرین کنم وابسته نباشم حتی به آدمها

    فعلا دو درس مهمی را که گرفتم اینجا نوشتم و برام جالبه خداوند وقتی خواسته ای داری شرایط درکش را برات فراهم می کنه! هر چند این درس من دردآور بود ولی ازش سپاسگزارم بابت این بیداری ..

    باز می نویسم که یادم بمونه اگرچه جسم من خیلی برام ارزشمنده اگرچه من هر روز با شگفتی به اندام‌های بدنم به تمام اجزایی که مثل ساعت و دقیق کار می کنند و هر کدوم از سلول‌ها یه کارخانه اند و این خیلی شگفت انگیز و ارزشمنده اما در عین حال شکننده اند و به قول سعدی چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار .‌ من دیدم با اینکه سایر اعضای بدنم سالم بود اما یه عفونت تو یه قسمت کوچیک کل وجود منو لنگ کرد و ووو یه پیام بزرگ از طرف خدا برام داشت اینکه حتی روی جسمت هم حساب نکن فقط روی من حساب کن و ممنونم ازت خدا بابت این پند آخر سالی که آویزه گوشم باید بکنم امیدوارم برای دوستان هم مفید باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 31 رای:
    • -
      باران ناصر گفته:
      مدت عضویت: 1419 روز

      سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

      من اومدم با ادامه راز و نیازام با خدا هیچ جا در این اوضاع بهتر از اینجا نیست می نویسم تا بعدها با خوندنش متوجه مسیر بشم…..

      خوب من تو این مدت که با این بیماری ناگهانی روبرو شدم همش دنبال اینم که این درد چی می خواد به من یاد بده البته به مهمترین نقطه ی درکم رسیدم اینکه برای اینکه از مادیات فارغ باشیم اول باید بتونیم از بند جسم رهاشم..

      امروز اومدم سایت و نشانه امروز را زدم یک فایل از استاد اومد در مورد توضیحات دوره حل مسائل استاد یه جایی می گفت مشکلی که پیش میاد یه گیفت هست از طرف خدا در ظاهر ناجالب من تا همینجا گوش دادم و اومدم اینجا بنویسم ،فکر کنم و نشانه بذارم…

      گیفت آره من احساس می کنم این درد یه هدیه است از جانب خدای من یه عیدی باشه شاید. من این اواخر ازش خواستم که کمکم کنه که به احساسی برسم که رها از مادیات دنیا باشم و این دعای من بود خدایا می خوام دارا ولی رها باشم می خوام همه چیزهای خوب ایندنیارو تجربه کنم در بهترین کیفیتش چه ثروت چه سلامتی چه روابط همه مادیات دنیا رو می خوام با بهترین کیفیت اما در عین حال بدون وابستگی..

      احساس می کنم خداوند با این مشکل خواست بهم بگه بنده من اول از همه برای رسیدن به این خواسته باید از بند جسمت رها بشی آره این جسم بی نظیر این نعمت شاهکار خداوند اما در عین حال شکننده و بی اعتبار در نزد خدا..

      درسته من باید با ترسهام رو برو بشم فهمیدم که به جسمم نمی تونم تکیه کنم باید یاد بگیرم فقط و فقط به خدا توکل کنم فقط روز اون حساب کنم اما چطوری؟ چطور باید فقط روش حساب کنم چطور از بند جسمم رها بشم . این جسم خیلی شیرینه خیلی عزیزه برای هر انسان عاقلی جسم خیلی عزیزه .. حالا چطور باید از این نعمت شیرین رها بود. نمیگم مواظبش نبود اتفاقا باید مواظبش بود اتفاقا باید خلیی سپاسگزار هم بود ولی من دنبال چیزیم که فراتر از اینهاست اینکه با تمام ارزشی که برام داره با تمام شیرینی و اهمیتی که برام داده چطور ازش رها باشم چطور در برابر ناملایمتی دلم قرص باشه نترسم نگران نباشم غمگین نشم صبور باشم و با ایمان قلبی بیشتری بگم ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم..

      خدای بزرگ خدای مهربونم ای کسی که به قول استاد گفتی با هر سختی آسانی است . منو هدایت کن به جواب درست منو هدایت کن به آسانی منو هدایت کن به راه حل درست به ریشه مسئله. به نظر من مسئله ظاهری اینه که مشکل جسمی من به طور عمیق و ریشه‌ای حل شه و مسئله اصلی اینه که من یاد بگیرم یک مرحله خودم را ارتقا بدم یاد بگیرم به این جان شیرین نچسبم یاد بگیرم خودمو به دامان امن خدا بسپارم و خودم را از آن او بدونم .. هنوز برام آسون نیست که چطور باید رها باشم هنوز با قطعیت نمی تونم بگم من رها شدم از اولین و اساسی ترین مادیات این دنیا اما دارم اینروزهای دم عیدی این روزهایی که دارم به آخر سال نزدیک میشم در حین تکاپو با مشکل بهش فکر می کنم..

      به اینکه خدا می خواد بهم چی رو بگه خدای مهربونم چه درسی را می خواد بهم یاد بده می خواد منو چطوری حمایت کنه تا بزرگ شم تا بهش نزدیک شم که هر قدم نزدیک شدن بهش منو سرمست می کنه آرامش منو بیشتر می کنه و من می دونم خدای مهربون من ،دلش نمی خواد من اذیت بشم اون داره در عین حالی که حواسش به منه و مراقبم هست درس بزرگی بهم میده . امیدوارم بتونم سربلند از این آزمون بیرون بیام امیدوارم بتونم درسمو خوب پاس کنم امیدوارم بتونم با این امتحان ظرف وجودم را گسترش بدم و کمی بیشتر به خدای و به اصل نزدیک شم ..

      …..

      ممنونم استاد این آرامش و این طرز فکر نتیجه دوره های شماست که کمک کرده من از زوایای دیگری به مسائل زندگی نگاه کنم و عمیقتر فکر کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        باران ناصر گفته:
        مدت عضویت: 1419 روز

        سلام دوستای عزیزم امروز 15 فروردین هست در ادامه کامنتی که نوشتم و در جستجوی چرایی های بعد من از دردی که داشتم به یک پاسخ عمیقتر رسیدم

        تو کامنت بالا نوشته بودم که من بعد اینکه فهمیدم حتی نباید به جسم مادی هم تکیه کنم و فقط باید روی خدا حساب کنم باز سوالم از خدا این بود چطور باید حتی از جسم مادی که اولین و عزیزترین موضوع مادی برای هر انسانی هست رها باشم چطور بتونم روش حساب نکنم و خدا یه پاسخ زیبا به من داد:

        اینکه باید تو لحظه حال زندگی کنم اینکه همین لحظه را دریابم اینطوری می تونم رها از مادیات باشم

        این درک برای من خیلی عمیق بود

        با اینکه من از وقتی یادم میاد شنیده بودم و شعرهای زیادی در این مورد از بزرگان شنیده بودم و حتی در موردش کتاب خونده بودم و دانسته بودم که بله آدم باید در لحظه حال زندگی کنه ولی فقط می دونستم و درک نکرده بودم و زیاد هم اجرا نمی کردم اما اینبار به واسته این درد که از همون روز اول در پی درسی که خدا می خواست در قالب این درد به من بده بودم به این درک رسیدم و خدا را شکر می کنم اینو تو دفترم نوشتم و خ واستم اینجا هم با دوستانم به اشتراک بذارم

        امیدوارم مفید بوده باشه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          فهیمه گفته:
          مدت عضویت: 2046 روز

          مرسی بابت کامنت های توحیدی که در این سایت توحیدی بی نظیر ثبت کردی.

          به نظرم اومد این آیه ی زیبا رو اینجا ثبت کنم چون یه جورایی جواب تمام دغدغه های من هست تمام جاهایی که احساس میکنم دارم کم میارم. چون باعث میشه آروم بشم و بتوم هدایت های خدا رو درک و عملی کنم :

          الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون.

          اجازه نداریم لحظه ای به خاطر اتفاقات گذشته غمگین بشیم یا به خاطر اتفاقات آینده بترسیم. فقط و فقط باید از حال با هر ظاهری که داره لذت ببریم و لذت ببریم و خدا رو شکر کنیم به خاطر این همه زیبایی.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1222 روز

    سلام استاد عزیز

    سلام دوستان خوب خودم

    یکی از بهترین مجموعه فایل هایی که من تا به حال دومرتبه آنها را گوش داده ام روزشمار تحول زندگی من بوده است

    این روزشمار آنقدر برای من ارزشمند بوده است که هر بار آن را گوش می دهم نکته هایی تازه در آن یاد می گیرم

    واقعا یکی از ارزشمندترین کارهایی است که تا بحال در این سایت انجام شده است

    اگر کسی بخواهد قدم به قدم با آموزش هاس سایت جلو برود

    تازه وارد این فضا شده باشد

    روز شمار تحول زندگی من یکی از بهترین کارهایی است که می تواند انجام بدهد

    ممنونم استاد عزیز بخاطر تهیه این فایل ارزشمند

    سپاس از خانم شایسته خوش ذوق بخاطر تهیه این دسته بندی فایل ها

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 30 رای: