live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهنده - صفحه 24 (به ترتیب امتیاز)
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2020/01/abasmanesh-5.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2024-09-28 05:06:452024-09-28 05:41:29live | ذهنیت خالق یا ذهنیت واکنش دهندهشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
به نام خداوند جان و خرد
سلام بر استاد عزیزم و مریم جان نازنین
روز 56 سفرنامه
هیچ جریان از پیش تعیین شده ای وجود ندارد و هیچ اجباری به دنباله روی از هیچ جریانی نیست اما اینکه جز کدام دسته باشی در دست کانون توجه و فرکانس ها و باور های خودت هست .
این یه پاراگراف چرا آنقدر پر معنی
چندین بار ازش خوندم و کلی نکته از فایل نوشتم ولی ته دلم گفت تو همینو بفهمم و بهش عمل کن
مهارت کنترل ذهن یعنی چی ؟
چقدر این قانون دقیق عمل میکنه هی که میری جلوتر انگار مطالب ساده تر میشن قابل فهم تر میشن
مهارت کنترل ذهن یعنی
به جای اینکه قضاوت کنم سعی کنم دیگران رو قانع کنم یا براشون حکم صادر کنم
ساکت بمونم
هر مطلبی رو نخونم
وارد هرجمعی نشم
هر ماجرایی رو نشنوم
قضاوت نکنم
برچسب نزنم
و این یعنی مهارت کنترل ذهن
امروز چون روز مادر بود و میخواستیم بریم به مادر شوهرم سر بزنیم وقت نکردم این دوروزمثل همیشه فایل ها رو ببینم اولش یکم عذاب وجدان گرفتم گفتم به تعهدم عمل نکردم
ولی صبح نکته های متن قبل فایل رو نوشته بودم و فایل رو تا نصفه نکته اش رو نوشته بودم
اومدم به نوشته ها نگاه کنم کلیت موضوع یادم بیاد صفحه اول رو خوندم یه چی درونم گفت همین رو بفهمم
از خودم پرسیدم من چقدر این نکته هاییکه در مورد مهارت کنترل ذهن گفته شد رو رعایت میکنم
من چقدر سکوت میکنم ؟من قضاوت نمیکنم واقعا؟
توی این دو مورد خیلی جای کار دارم ،البته که تو مورد های دیگه هم باید کار کنم ولی من به کارام و رفتارم که فکر میکنم خیلی قضاوت میکنم به سادگی
وقتی دارم قضاوت میکنم توجه ام میره رو ناخواسته و همین باعث میشه بیشتر از این اتفاقات وارد زندگیم میشه
و این منم که با کانون توجه ام فرکانس ارسال میکنم و به اتفاقات شکل میدم
هر وقت خواستم قضاوت کنم فقط خودمو جای طرف بزارم ببینم من بودم چی کار میکردم ببینم منم این کار یا رفتار رو داشتم
امروز یه اتفاقی افتاد برام سریع ذهنم شروع کرد به قضاوت کردن وقتی اومدم نوشته ها روخوندم دیدم من چقدر ساده قضاوت کردم سریع خودمو گذاشتم جای اون شخص وچقدر هم بهش حق دادم از خدای خودم طلب مغفرت کردم و از خودش کمک خواستم تواین راه بهم کمک کنه .من با قضاوت کردن به خودم ظلم میکنم چون این قوانین کارشدرسته و من با قضاوت دارم فرکانس منفی میفرستم و خدای من دوست داره من فقط فرکانس مثبت بفرستم چون میدونه این قوانین چقدر دقیق
نتیجه ی من از. این فایل
قضاوت نکردن رو تمرین کن از همین حالا از همین لحظه
سکوت کن ،دهنتو ببند و عمل کن فقططط عمل کن
به نام خدای که انسان را در بهترین حالت آفرید در گوش آدم خواند تو یک خلق هستی تمام اتفاقات زندگیت به وسیله باورهات بوجود میاری
سلام استاد بزرگوارم
سلام بانو مریم
روز 56 تحول زندگیم
………..…….
لایو شماره 7
اساس اتفاقات زندگی مون با ارسال فرکانس چه آگاهانه باشه چه ناآگاهانه دریافتی همون جنس از افکار را که پیش فرستادیم چون قوانین برای همه بدون کوچکترین اشتباهی عمل میکنه این یک اصل هست افراد کمی که در مدار متفاوت هستند این پیام ها را به اندازه ظرفیت و درک که کردند بدست میارند
همیشه ازین حوادث ناگوار اتفاق افتاده در طول تاریخ چه عمدی چه غیر عمدی اگه اتفاقات کشور را نگاهی بیاندازیم متوجه یک موضوع بسیار مهم میشیم همیشه حوادث تکرار شدند به چه دلیل ما با ارسال فرکانس های نادلخواه به جهان هوشمند چه دریافتی داشتیم در جامعه هر چند سال حوادث و اتفاقات مشابه تکرار میشه جهان مانند آینه عمل میکنه چرا ما متوجه ایم موضوع مهم نمیشیم چون قرار نیست همه افراد هدایت بشن ولی افرادی هستند دوست دارند تغییر کنند خب اینها به مسیرهای جدید هدایت میشن اگه کسی از لحاظ فرکانسی تغییر کن جهان اون افراد به جاهای آرام به دور حاشیه اخبار منفی هدایت میکنه …..
اکثریت همیشه بدنبال جریان ها هستند با اولین خبر هم راستا میشن با موج که نمیدوند تهی اش چی میشه کنترل شون دست جریان ها که هر کاری بگن اونها هم انجام میدن خیلی از این افراد اصلن بی خبر از این موج نامرئی هستند به هر چیزی توجه کنیم بیشتر وارد زندگی مون میشه هر سری به یک شیوه ای دگه ای تکرار میشه و هیچ کس درس نمیگیره فقط اونهای که میخواهند متفاوت نتیجه بگیرند متوجه و هدایت میشن
قلبن خیلی افراد را قضاوت میکردم توی ذهنم اگه من بودم این کار میکردم متوجه این موضوع نبودم که من در جایگاه او فرد یا افراد در شرایط مختلف نبودم که چنین تصمیمی گرفتند اگر من بودم شاید همین دلایل و تصمیمات میگرفتم وقتی آشنا شدم با قوانین جهان متوجه این قضاوت های اشتباهم پی بردم دگه کسی را قضاوت نکنم تحت هیچ شرایطی حتا خودم را قضاوت نکنم ….
جوری زندگی کنم که خودم با تمام وجودم خلقش کنم
خدایا شکرت من اوایل اتفاقات اخیر خیلی زیاد پیگیر اخبار منفی بودم واقعآ حسم بد شده بود همزمان هم وارد سایت میشم توی دو راهی شک تردید بودم کدام راه انتخاب کنم با خودم خلوت کردم گفتم ببین پسر تا کی میخوای ادامه بدی تو که دنبال اخبار نبودی چند سال الان چی شده چرا دور شدی از مسیری که میدونی درست هست انگار من توی جریان اخیر مثل کشتی بودم که طوفان زده هر لحظه خطر غرق شدند نزدیک میشد جدالی بین قلب و ذهنم بوجود اومد برای ادامه راه خودشون من نظاره گر این جدال بودم ذهن میگفت باید واکنش نشون بدی داره ظلم میشه بی عدالتی موج میزنه تو احساس نداری در مقابل قلبم هر کسی در مدار و فرکانس خودش نتایج اعمالش میبینه به همه خیر و شر بهشون الهام میکنیم انسان خودش صاحب اختیار هست کدوم مسیر را انتخاب کنه اینجا بود تلنگر خوردم با تمامه وجودم فریادی از دورن کشیدم تمام اون طوفان را از بین بردم من مسیر موفقیت خوشبختی شادکامی ثروت بی نهایت سلامتی را تا ابد لذت انتخاب کردم و نجوای ها و صدای ذهنم را خاموش کردم در اولین اقدام بهم الهام شد اینستاگرام، واتساپ، بطور کامل حذف کردم
دومم خودم را از اخبار ، حاشیه های منفی دور کردم اینجا بود متوجه رهای از بند خبرهای شدم
سوم اقدام وارد سایت شدم کامنت ها را مطالعه میکردم یکی از دوستان گفتن برای شروع ار روز شمار میخوان استفاده کنند حس کردم این یک پیام از طرف پروردگار هست برام که من هم روز شمار تحول زندگی رو شروع کنم همون شب تعهد قلبی دادم و مکتوب کردم هر گوش کنم ، درک کنم ، کامنت از فایل های که میفهمم را ردپا بزارم کمی برام سخت بود کامنت نوشتن ولی گفتم باید آنجام بدم الان 56 روز در مسیر الهیم با قدرت در حال رشد پیشرفت هستم زندگیم تغییر کرده در جنبه های مختلف بخصوص مالی در آخر سال میگم نتایج فوقالعاده مالیم را خیلی خوشحالم بزرگترین سرمایهگذاری روی خودم انجام دادم ….
میلاد پسری از نور
به نام خداوند عادل
او که همیشه حمایت و هدایتش بر همگان یکسان جاری بوده
استاد جان خوش تیپم سلام
مریم جان شایسته ام سلام
و سلام به تو هم پروژه ای زیبا سیرت و زیبا صورت
چرا ما اشتباهات را اینقدر بزرگ کرده و در مقابل آن بخششی از خود نشان نمیدهیم؟
این از کمال گرایی نمیآید ؟
از آنجا که تو باید علامهی دهر باشی.
اگر بدانی خطا کردن، فشردن یک دکمه بی هوا، برای هر کسی قابل انجام هست آن وقت در مقابل خطاها نرم تر رفتار میکنی.
یا به عبارت درست تر زودتر از بقیه میتوانی به اتفاقات شکلی نگاه کنی که در حال خوب بمانی.
خدایا برای این گام هم از تو سپاسگزارم
قدم هشتم: ذهنیت خلاق یا ذهنیت واکنش دهنده/ 10 مهر 1403
1. اگر مثل کل مردم جامعه فکر می کنی و عمل می کنی مثل اونها نتیجه می گیری.
2. کانون توجه ما هست که داره زندگی ما رو رقم می زنه پس مثل بقیه فکر نکن ذهن و فکرت رو کنترل کن افکارت رو ببر به سمتی که حس بهتری میده احساس قدرت بهت میده احساس آرامش و احساس خوب بهت می ده.
3. اگر هر اتفاقی میوفته و بشینی در موردش صحبت کنی که البته به صورت ناخودآگاه هستش و آدما خودشون رو می سپرن به جریان و اون جریان اونها رو به هر طرف می خواد می بره. ما باید خودمون زندگی خودمون رو درست کنیم. باید آگاهانه تلاش کنیم که توجهمون رو کنرل کنیم. ما باید به زندگی جهت جریان رو بدیم نه اینکه زندگی جریان ساز شود. ما باید خودمون زندگیمون رو خلق کنیم. ما هر کدوممون جریان زندگی خودمون رو خلق می کنیم. ما باید تصمیم بگیریم که می خواهیم خودمون زندگیمون رو بسازیم یا جریان ها و دولت ها و………… داستان از اونجایی شروع می شه که شما فکر می کنید قدرت ساختن زندگیتون رو ندارید. ما خودمون زندگی خودمون رو می سازیم و همه چیز به کانون توجه ما بستگی داره پس ما باید کانون توجهمون رو کنترل کنیم.
4. هر کسی که می خواد قضاوت کنه باید ببینه که خودش اشتباه کرده یا نه؟
5. هر کس در هر جایی به هر موفقیتی رسیده کسی هست که تونسته ذهنش رو کنترل کنه. این قاعده بازی هست. به دلیل کنترل ذهن است که زندگی خلق میشه. من باید با افکارم زندگیم رو بسازم یعنی کانون توجهم رو کنترل کنم. با هر منطقی به چیزی که نیم خوای تو زندگیت اتفاق بیفته توجه می کنی داری با دست خودت همون شرایط رو داری وارد زندگیت می کنی و اصلا مهم نیست که چقدر دلایل منطقی داری که من باید به این موضوع نادلخواه فکر کنم. مثلا شما دستتون رو بکنید تو آتیش دستتون می سوزه و اصلا مهم نیست که به چه دلیل قانع کننده ای دستتون رو تو آتیش می برید دست شما خواهد سوخت. توجهت رو بذار روی زیبایی های اطراف تا به زیبایی های بیشتر هدایت بشی. با مقاومت کردن زندگی هیچکس عوض نمیشه. اگر درگیر میشی یو توجه می کنی به چیزی که نمی خوای داری اون رو به زندگیت دعوت میکنی. وقتی شرایط خوب نیست تلاش کن آگاهانه به شرایطی توجه کنی که دوست داری و جهان بدون شک و تردید جهان جای شما رو از لحاظ فیزیکی هم جا به جا میکنه و بدونید که این کار خداوند هست.
6. همه ما اشتباه می کنیم تمام پیشرفت های بشر در پروسه اشتباه هست که اتفاق افتاده مثل ساخت کشتی و هواپیما و …..
7. وقتی مثل بقیه فکر نمی کنید به خدااااااااااا قسم همه چیز تغییر می کنه برای شما در همه وجوه زندگی
8. اگر دوست دارید خودتون اونجور که دوست دارید فکر کنید یا مثل گذشته اتون فکر کنید نتیجه مثل گذشته می شود.
9. مسیر کنترل ذهن رو بایمان پیش ببر به هر چیزی که می خواهی می رسی.
10. هر وقت ما بخواهیم به کسی ضربه بزنیم اول به خودمون ضربه زدیم.
11. جوری روی خبرهای خوب تمرکز کنید که خبرهای خوب توی زندگی شما بیشتر شود.
به نام خدای قانون ها سلام
می خواهم از آخرین حرف استاد شروع کنم به هر آگاهی که نیاز داشته باشیم خداوند در اختیارمان می گزارد برای رفتن به مرحله بعدی درست مثل یک قطعه پازل که سرجاش قرار می گیرد در نتیجه ما حال خوبی داریم.
مصداق بارزش برای من شرکت در پروژه خانه تکانی ذهن هست و احساس می کنم دارم آماده میشم برای ورود به دوره دوازده قدم برای تغییرات پایدار و بنیادین. مثال دیگه همین امروز که به صورت رندوم این گام های این پروژه رو گوش می کردم این حرف مریم جون که ما به عنوان عوامل سایت عباس منش مسئولیم سایت رو بهبود ببخشیم آنجا بود که گفتم من بخ عنوان یک دانشجو چه مسئولیتی دارم چه چیزی رو میتوانم بهبود ببخشم؟ به مسائل م چه جوری نگاه کنم نتیجه می گیرم با همین امکاناتی که دارم می توانم چی کار کنم؟ اونموقع بود که قدم قدم خداجونم هدایتم کرد برای بهبود در ساخت عروسک نمایشی از الگو پارچه و دوخت و…. همه رو خودش بهم گفت در صورتی که قبلش من فکر می کردم نمیشه. راه نداره تغییر ایجاد کرد باید ابزار و وسایل دیگه بگیرم اگر می خواهم کارم عالی و خاص باشه تا با ارزش باشه. اما به یادم آورد کار من همین طوری هم باارزش و زیبا هست به بخاطر این که من خلقش کردم به خاطر زمان و انرژی که گذاشتم و این طوری بود که امروز از ظهر تا اوایل شب افتادم روی دور بهبود و تغییر عروسک نمایشیم.
این یادآوری هست برای من که مریم همه چی رو تو با افکارت رقم می زنی با کنترل و مدیریت ذهن اگه همچنان فکر می کردی نمیشه اکه هدایت نمی شدی به سمت عوض کردن زاویه دیدت هنوز منتظر بودی فرصتی پیش بیاد بری وسایل تهیه کنی و دنبال طرح و ایده جدید و هزار جور کار دیگه بودی.
ببین توکل به رب العالمین چقدر کارت رو راحت کرد چقدر مسیر برات هموار و لذت بخش شد دست هاش رو امکانات رو به راحتی در اختیارت گذاشت.بله گل دختر قانون کار می کنه حواست باشه به چی توجه می کنی به این که چی میخوای یا این که از چه مسیر می خوای بری و دنبال چگونگیش هستی این خیلی خیلی مهم هست.
موضوع بعدی مریم دست کنی داخل آتیش سوختی تمام به ناخواسته هات با بهانه های مختلف توجه کنی لاجرم بر اساس قوانین از جنس همان اتفاق وارد زندگیت میشه. جر و بحث و مقاومت کردن = توجه به ناخواسته پس سعی کن آگاهانه دیدت رو عوض کنی و روی چیزی که می خوای بزاری ؛ چقدر سر مسائل مختلف بحث کردی و به نتیجه نرسیدی امت وقتی بعد یه مدت بیخیال بودی و توجه ات یه سمت و سو دیگه بود انگار خود به خود حل شد رفت به همین راحتی و سندی برای این که مریم قانون جواب می دهد.
قضاوت
عادت کردی در هر موقعیتی شروع کنی به قیاس کردن شرایط و اتفاقات و نظر دادن راجب کار افراد بابا آخه دختر خوب یکی بگه به تو چه مربوط سر پیازی یا ته پیاز این همه نظر دادی چی شد ؟ کجای دنیا رو گرفتی؟ رهاش کن بزار هرکس هرکار می خواهد انجام بده تو مسئول زندگی خانوادت نیستی تو مسیر خودت رو داری در ضمن واقعا از کجا معلوم اگه جای آنها باشی و همان تجربه ای که آنهادارند تو داشته باشی، بهتر عمل کنی ؟ معلومه که نه نمیتوانی من جای هیچ کس نیستم من جای خانواده ام نیستم من جای رئیس جمهور و مسئول فلان و بهمان نیستم من جای خودمم پس نمی توانم هیچ کس رو قضاوت کنم اگه خیلی دست چربی دارم بزارم روی سر خودم کلاهم رو باد نبره و مثل یه خانم بشینم روی افکار و باورهام کار کنم چه کارم به مردم والا.
خلاصه که باید روی باورهام بخ قول مریم جون حداقل روزی دوساعت کار کنم همین دوساعت دوساعت میبینم کلی حالم خوب شده کلی باورهام بهبود پیدا کرده و کم کم تغییر میکند و شرایطم عوض میشه. نگران این هم نباشم اگر جایی کنترل ذهنم از دستم در میره انسانیم اما مهم این که آگاهانه بخواهم ذهنم رو به سمت دیدن زیبایی های بیشتر تحت هر شرایطی به خصوص در شرایط نامناسب هدایت کنم که پاداش هاش بی نظیر هست. درواقع به واسطه تغییر نگاهم و فرکانس ام هدایت می شم به جاهای زیباتر در کنار آدم هایی که بیشتر با خودشون و خداشون هماهنگ هستند و در صلح اند. این قانون خداوند هست.
دست حق یار و نگهدارتان.
به نام خدا
سلام استاد و مریم جان
شرایط حساس کنونی
فقط این بدهی رو بدهم
فقط این مرحله رو رد کنم
فقط اینکار رو کنم
وقتی به جای اصل ماجرا میخواهیم مقطعی حل کنیم
پس مجدد پیش میاید
تعهد دادن به اینکه میتونیم با کنترل ذهن و توجه به نکات مثبت
و سپاسگزاری
برای خودمان زندگی عالی را رقم بزنیم و بدانیم میتوانیم و انجام بدهیم
و توکل کنیم
همرنگ جماعت نباشیم
خدایا تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم
مرا به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت داده ای هدایت کن
شاد موفق و ثروتمند باشید در پناه خداوند متعال
به نام خدای بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و دوستان نازنین من و مریم جان نازنین
ردپای من درگام هشتم
خب من این فایل رو امروز سه بار پشت سرهم گوش کردم ولی حتی درحین گوش دادن همین فایل هم ذهنم رو نتونستم کامل کنترل کنم ولی طبق گفته استاد من انسانم و طبیعیه ولی دارم تلاشمو میکنم ودارم آگاهانه سعی میکنم که ذهنم رو کنترل کنم و به طبع با کنترل بیشتر نتایج بهتری سراغم میاد
در مورد جریانات و فکر کردن مثل بقیه من قبلا که نمی دونستم قانون چیه و کانون توجه و ورودی های ذهنم چقدر مهمن همیشه سعی میکردم حرفی پیداکنم و بابویه حرف بزنم اصلا احساس میکردم اگر حرفی برای گفتن نداشته باشم خیلی خوشایند نیست حتما همیشه باید تموم خبرهای روز رو بدونم و توجمع حتما تو حرفاشون شرکت کنم یا خودم شروع کننده باشم ولی الان خیلی آگاهانه سعی میکنم کنترل کنم خودمو درسته هنوز گاهی در میره ازدستم ولی خیلی تا الان تونستم نسبت به قبل ذهنمو کنترل کنم وجلوی دهنمو آگاهانه تاحدودی بگیرم که خدا را شکر می کنم که قانونو فهمیدم وهدایت شدم
برای خلق شرایط دلخواهم نباید بحث کنم نباید مجادله کنم نباید زمین وزمانو مقصربدونم و بهم بدوزم کاری که دقیقا قبل از اومدن به سایت وهدایت شدنم من انجام می دادم من ازمحل سکونتم به دلایلی راضی نبودم ومیخواستم ازینجابرم اونقد رو این نارضایتی و ناراحتی توجه کردم که نه تنها شرایطم عوض نشد ومحل سکونتم عوض نشد بلکه بدتر ازقبل شد شرایطم وبایه شرایط بدتر باید میموندم که خداروشکر الان توسط این سایت توحیدی واین فایل پی بردم که اگر من میخوام محل سکونتمو تغییر بدم باید خودمو تغییر بدم باید شرایط فرکانسیم تغییر کنه و درادامه طبق قانون هدایت میشم به مکانی که درجهت خواسته هامه پس سعی میکنم اروم باشمو به خواستهام فکرکنم
اشتباهات خودم و دیگران را بولد نکنم و کانون توجه ام را نذارم روی سرزنش آن اشتباه حال چه از خودم سرزده باشه چه ازدیگری به جای تمرکز روی اینکه چرا این کارو کرد چرا این کارو کردم تمرکزم رو بزارم روی درسی که برام داشت وسعی کنم دیگه اون اشتباهات رو نکنم چون نتیجه اش رو می دونم ،و بدانم که تضاد ها واشتباهات هم خیری دارند که آن هم پیشرفت است
مهم نیست که من در چه شرایطی هستم مادامی که بتونم متعهد به اصل باشم متعهد به قانون و باور و تسلیم قدرت پروردگارم باشم وتغییر کنم شرایط با تغییر من تغییر خواهد کرد و من هدایت میشم به جاهایی که با باورهای من با افکارمن هم جهت هست
و وقتی تو مسیر قرار بگیریم واقعا بعضی حرفهارو نمی شنویم و آدمهایی که قبلامیدیدیمو نمیبینیم و این مسیر رو باتعهد بریم حتما نتیجه میگیریم من در مورد خودم درهمین حد که باورمو درست کردم نتایج کوچک رو دارم میبینم خدایا شکرت
باورکنیم هیچ کسی نمی تونه بهمون بدی کنه و ماهم نمیتونیم به کسی بدی کنیم مگر اینکه ما یا اونا باورکنن میتونه کسی بهشون بدی کنه
پس بجای ضربه زدن به کسی یا بقول استاد حال کسی رو گرفتن انرژی مونو بزاریم رو حال خوب خودمون و از کسی نترسیم چون دیگران هم هیچ تاثیری تو زندگی ماندارن مگر با باورما که میتونن.
خدایا شکرت که این سایت پر از زیبایی و خوبیه
خدایا شکرت که من کانون توجهم رو میخوام آگاهانه بزارم رو نکات مثبت
عاشقتونم
سلام. وقت همگی بخیر.
استاد عباسمنش عزیز و مریم جان شایسته ممنونم برای این دوره و این دسته بندی قشنگ.
اولین کامنت من توی این پروژه هست. و بعد از خوندن کامنت خانم درویشی منم ترغیب شدم به نوشتن کامنت. ایشون گفتن که کمی مقاومت داشتن در مورد این فایل، اما بعد دیدن که اوکیه و باید بیشتر گوش کنن و به شناخت بیشتر و درونی تر برسن و به درون خودشون برن، جایی که هیچ کس نمیتونه بهش دسترسی داشته باشه جز خودمون… و دیدم که چقدر این حرفشون برای منم کاربرد داره.
منم مقاومت داشتم در مورد این فایل. بخاطر حجم زیادی از علامت سوال و حتی حتی حتی کینه ای که از مسببین این اتفاق و اتفاقات مشابه در دلم دارم. اما باااور کنید باااور کنید در لحظه تونستم یه چیزایی رو به هم ربط بدم و اشکال کار خودمو بکشم بیرون.
استاد شما گفتید که اشتباه برای هر کسی ممکنه پیش بیاد، بعد ذهن من گفت ولی نه همچین اشتباهی.
شما گفتید همه ی ما بعد از اشتباه دچار ترس میشیم و کتمان میکنیم، ذهن من گفت خب بابا مسئولیت یه کشوره هااا نه یه اشتباه معمولی.
خلاصه هی ذهنم دلیل اورد و مقاومت کرد. تا یجایی استاپ کردم گفتم ببین بسه. مقاومت نکن. ببین مشکل اصلیت چیه.
باور کنید استاد در لحظه به جواب رسیدم. که بزززرگترین مشکل من با خوده خوده این آدماست. کسایی که باعث این ماجرا شدن. یه حجم زیادی از کینه تو دلم دارم نسبت به این ها. باز رفتم دنبال دلیل این حجم از کینه… دیدم دلیلش اینه که اعتقاد دارم که اونا مسبب شرایط کشور و مردمش و اتفاقاتش هستن…
بعد همین دلیل رو گذاشتم کنار صحبت های شما. (( هیچ کس هیییچ قدرتی در خلق شرایط و زندگی ما نداره )) پس چرا من باید اونا رو مسبب ببینم. پس قدرت خلق کنندگی من کجاست؟ پس اینکه من خودم با افکارم و باورهام قدرت خلق کنندگی دارم چی میشه؟ اگر مسئولیت 100% زندگیم به عهده ی خودمه پس دلیلی نداره که من بخوام از کسی کینه ای به دل داشته باشم یا انتظاری داشته باشم. اصلاا دلیلی نداره من بخوام به اونها توجه کنم. پیگیرشون باشم چه برسه به اینکه زندگیم رو تحت تاثیر تصمیمات اون ها قرار بدم.
من کمی اروم تر شدم. کمی تونستم به جمع بندی برسم. همین برای من یه نکته ی طلاییه. همین که متوجه شدم حتی وقتی از یه فرد معمولی، دوست، خونواده، همسر، … ناراحتیم، ینی ازون انتظاری داشتیم که برآورده نشده. متوجه شدم که بیشتر به رفتارام دقت کنم. وقتی میگم مسئول 100% اتفاقات زندگیم هستم. آیا واقعا هستم؟
ممنون استاد ازین فایل و اینکه باعث شدید به قول خانم درویشی به درون خودم برم. ببینم جریان چیه. و خدا هم در لحظه بهم پاسخ داد. اکثرا اینجور فایل ها رو من تا اخر گوش نمیکردم. به دلیل مقاومت های ذهنم. اما اینبار در مقابل مقاومت خودم هم مقاومت کردم. و خدا هم قطعا دیده که تصمیمم برای بهبود جدیه، در لحظه بهم جواب داد و آگاهی های لازم رو بهم رسوند.
بیشتر و بیشتر و بیشتر به این جریان فکر میکنم و ازش مینویسم و رو خودم کار میکنم. اما لازم دیدم در همین حد اینجا هم بنویسم. ممنون از شما استاد و خانم شایسته جان که ما رو با خودمون روبرو میکنید.
به نام نور
گام هشتم خونه تکونی ذهن
سلام استاد بزرگوار و مریم جان دوست داشتنی
سلام دوستان عزیزم
قلبم از دریافت این آگاهی ها هر لحظه داره وسیع تر میشه و آرامش و لذت بیشتری رو نصیبم کرده
خدایا شکرت
چه قانون ساده ای که همه چیز برمیگرده به توجه آدم
و در عمل چقدر میتونه سخت باشه اگه آدم بخواد کانون توجهش مثل بقیه روی چیزهای منفی باشه و در عین حال نتایجش متفاوت از اونها
این امکان پذیر نیست. به نظرم تو این جور موارد که اکثریت جامعه دارن راه رو اشتباه می رن باید ضرب المثل رو این طور گفت : خواهی بشوی بدبخت، همرنگ جماعت شو
وگرنه اگه میخوای تو روی جریان زندگی سوار باشی و با لذت موج سواری کنی باید متفاوت از جماعت فکر کنی. تمرکزت رو بذاری روی زیبایی ها تا بدون تردید هدایت بشی به شرایط بهتر و زیباتر
این وعده خداونده و وعده خداوند حق است
اونجا که میگین اگه آدم تو مسیر درست باشه خدا به طرق مختلف باهاش حرف میزنه و هدایتش رو میکنه رو من بارها تجربه کردم
همین دیشب یه نمونه اش اتفاق افتاد. خواهرزاده ام یه ماگ خرید و برامون نوشته ی روی ماگ مرموز و جالب بود رفتیم سرچ کردیم.
دیدیم یه قسمت از مزامیر حضرت داوود هست با این معنی: آرام باشید و بدانید که من خدا هستم:)
همون لحظه دوباره عاشق خدام شدم که انقدر به ما نزدیکه و حتی با یه نوشته روی ماگ میتونه قلبمون رو آروم کنه
خدایا شکرت که هر چقدر شکرت کنم کمه
این همه آرامش و برکتی که تو زندگیم هست رو مدیون رابطه ام با خداوندم.
استاد عباسمنش عزیز شما کمک کردی که این رابطه اینطور ساخته شه. بی نهایت ازتون سپاسگزارم.
گام هشتم
ما به 2 طریق میتوینم زندگیمونو بگذرونیم:
1) مثل90% مردم واکنش دهنده به اتفاقات باشیم، یعنی با هر باد به یه سمتی بربیم و بزاریم که اتفاقات برای ما تعیین و تکلیف کنه که الان چه احساسی باید داشته باشیم
2) مثل 10% مردم فارغ باشیم از اینکه ذهنمون داره به چه یزی واکنش میده و اون اقای ذهنو به رسمیت نشناسیم بزاریم هر چی دلش میخواد بگه.
در اصل ما کنترل ذهن رو تو دستمون بگیریم قلاه ذهن دست ما باشه نه اینکه ذهن برای ما تصمیم بگیره که الان خوب باشیم یانه
در واقع بیایم به اصل و اساس فکر پی ببریم فکر چیه؟
فکر فقط یه سری جملس که میاد و میره
نه خوبه نه بد
و به قول دوستی فکر یه جملس بدون هیچ قدرتی. ولی به محض اینکه تو بهش توجه میکنی اون موقع همون فکر همون جمله میشه واقعیت زندگیت
و به قول استاد
با هر منطقی (مهم نیست منطق چقدر قوی باشه)اگه به چیزی توجه میکنی که نمیخوای تو زندگیت اتفاق بیوفته داری با دست خودت همون شرایطو وارد زنگیت میکنی
اصلا مهم نیست که چقدر دلیل قانع کننده داری برای اینکه من باید به این موضوع نا دلخواه توجه کنم
و به قول یکی از دوستان در کامنتها
تنها بهایی که ما باید برای رسیدن به اهدافمون بپردازیم کنترل ذهنمونه
کل داستان همینه: کنترل ذهن، کنترل ذهن، کنترل ذهن
تمام