سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

666 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمد کرمی گفته:
    مدت عضویت: 1292 روز

    سلام به فرشتهای که هیچ وقت دیدنشون تکراری نمیشه

    استاد عزیزم سلام خانوم شایشته عزیز سلام با آرزوی سلامتی و تندرستی برای شما دو استاد بزرگوار

    استاد خواهشی که ازتون دارم همیشه سفر برید و به خودتون جایزه بدید ..اخه چقدر این آمریکا زیباست آدم دیوانه میشه از این همه زیبای وصف ناپذیرش ،این همه جنگل سبز با درختان بلند قامت که چشم نواز ..یه آبشار زیبا توی دل طبیعت

    استاد این آبشار چقدر شبیه آبشار اگه اشتباه نکنم مارگون یاسوج حتی راهشم تقریبا همینطوری

    شنا کردن دختر زیبا توی آب چقدر حرفه ای بود

    درس امروز شجاع بودن و نترس بودن خصوصا با دیدن این خانوم زیبا که اینقدر شجاعانه از ارتفاع پرید و واقعا قابل تحسین بود برای منی که مردم یکم ترسناک بود ..البته که با شناختی که از خودم دارم قطعا خیلی زودتر از پارتنر این خانوم میپریدم ولی انصافا خیلی شجاعانه این کارو کرد

    دیدن الگو مخصوصا برای ذهن من که نیم کره راستم قوی تر یکی از نکات مهمی بود که ماها طول کشید تا مغز من از آموزشهای شما درک کرد ..

    من شاید یکسال بعد از گوش دادن به فایلهای شما کلمه الگو برداری شنیدم چون ذهن من اصلا انگار اسن کلمه رو نمیشنید تا اینکه بلاخره قفل ذهنم باز شد و فهمیدم پازلی که دنبالش میگشتم الگو برداری بود

    به محض اینکه من اولین الگو توی کار خودمو که از کارآموزهای خودم بود دید معجزات پشت سر هم رخ داد و کاری که شاید در مخیلم هم نمیگنجید کمتر از سه هفته انجام شد

    آدم وقتی الگو پیدا میکنه انگار شجاعتر هم میشه و این از این باور نشئت میگیره که شدنی این کار ..

    و این تجربه زندگی خود من بود که به محض دیدن الگو چنان شوقی در وجودم شکل گرفت که خیلی زود به خواستم رسیدم ..

    من باید از این به بعد بیشتر دقت کنم توی این موضع که قبل از انجام هر کاری الگوها رو پیدا کنم و بعدش اقدام کنم چون به راحتی برای ذهن من منطقی میشه

    سپاسپگزارم از شما استاد عزیز برای این سری فایلهای زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    مریم فروزانی گفته:
    مدت عضویت: 2526 روز

    من هنوزمات ومبهوت از فایل قبلی هستم که یه فایل جدید میاد ،وفقط عکس این فایل دیوانه کننده زیباست ،

    چقدددددرررردلم خواست که منم اونجابودم ،وازطرفی گفتم خدایا شکرت که استادروهدایت کردی به این مکان زیبا تودل کوهی که اصلا نمیدونی کجاست واگرمن بودم قطعا میترسیدم برم به این مکان صعب العبور چراکه تنهایی رفتن به دل این کوه ترسناکه وفقط کسی میتونه به سمتش حرکت کنه که هدایت رودرک کنه وبدونه تنهاخداست که حامی وهدایتگرش هست واونوازتمام بدیهاحفظ میکنه وخداوند ،رب العالمین حافظ ونگهبانشه

    ببخشیدمن فراموش کردم سلام کنم وحس کردم باید ایناروبگم

    استادعزیزم وقتی گفتید یه لحظه فکرنکن وبپر ،من مات ومبهوت شدم وگفتم مریم نترس ،توچرانمیپری ،یه پرش بلند الان نیاز توهست

    انجامش بده

    ازوقتی باشما آشناشدم دارم روی مهارتی که همیشه عاشقش بودم کارمیکنم وبا دنیای جدیدی آشناشدم ،وازاون روز همیشه دارم کارمیکنم اما جهش مالی نداشتم وهمیشه اوضاعم یک روز یک روز بهتربوده

    ایده هامیان ومن میترسم

    میترسم انجامش بدم بااین‌که باشرایط الانم همخونی داره

    استادامشب برای من درس بزرگی داشت

    رفتن به دل ترسهام

    باورتون میشه امروزبه همسرم گفتم پاشوبرام پارکینگ رودرست کن وبهم کمک کن

    خداداره باهام حرف میزنه ،میگه توتوانایی انجام کارهایی روداری که حتی یک مردهم جرات انجامش رونداره

    استادمیدونی تاحالا چندتاالگو دیدم که با کاری که من میتونم انجام بدم به آزادی مالی رسیدن؟؟

    من هرروزالگوهارومیبینم اما میترسم ،اما پام روی ترمزه

    امشب خیلی تلنگرعجیبی خوردم وباید به خودم ثابت کنم که میتونم ،استاد به یاری خدا تصمیم گرفتم محل کارم رو،اون پارکینگی که یک سال تموم هست میگم عشقم برام درست کنه رو،درستش میکنم به خودم قول میدم

    من بایدهدایتهاروجدی بگیرم

    من باید حرکت کنم

    استادجای من اینجاست بین شماوبچه های سایت

    مدتی بود دورشده بودم اما خداهدایتم کرد ،شایدبهتراینه که بگم هدایت رودیدم وتصمیم گرفتم انجامش بدم ،مثل همین الامن که میگه بنویس ومن مینویسم ،

    چقدرازجایی که رفتیدلذت بردم

    امسال عید باشوهرم وبچه هارفتیم مسافرت ومن هرجایی که میگفتم چقدرقشنگه ،شوهرم میرفت اونجا

    استادیه جورایی داریم هدایت وارمیریم جلو ،ومن ازشما وخانم شایسته سپاسگزارم که چراغ راهم شدید برای حرکت کردن ،برای پیشرفت کردن

    برای انگیزه گرفتن

    برای اینکه روتواناییهام کارکنم والان کمی بهتراز دیروزم باشم ،یه زمانی آرزوی من این بود که دوروز زندگیم باهم فرق داشته باشه والان امروزم کمی بهترازدیروزمه وممنونم به خاطر هدایتت خداجونم عاشقتم

    بمونه به یادگاربرای خودعزیزم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    مرتضی پویان گفته:
    مدت عضویت: 2627 روز

    بنام خدایی که عشق را آفرید

    سلام به هممون

    اول از همه میخوام این عکس زیبای بنر رو مورد توجه قرار بدم که منو یاد رفاقت انداخت

    یا رفیق

    این روزها خیلی از خدا خواستم‌اینه که رفیقش باشم ‌و ازش خواستم به ترمزهام به باورهای شرک آلودم منو‌ واقف کنه تا بتونم رفیقش باشم

    تو‌بعد فرکانس شرک خیلی تو‌روابط تاثیر علنی داره

    من تجربه ای که داشتم اینه که وقتی وابسته میشی کلا انگار دنیا فراموشت میکنه

    و به محض اینکه توبه میکنی و برمیگردی به فرکانس توحید و برمیگردی به وجود خودت ‌‌و رابطه اصلیت رو‌ رابطه با خودت و با اصلت قرار میدی چقدر همه دنبالتن چقدر محبوبی و چقدر جذاب میشی

    استاد به حق که جایگاه هر کسی همونه که لایقشه

    شما و مریم جان و‌هر دوست دیگه ای که داره در یک‌رابطه رفاقتانه لذت میبره به حق لایقشه

    خیلی خوبه 2نفر رفیق هم باشن

    اصلا این کلمه رفیق

    می‌دونم شما الان حس کردید فرکانسم رو

    رفیق لول بالای یه رابطس

    فقط عشقه

    رفیق حسش از خوده خداس

    یعنی من میگم کسی که برا خودش یه رفیق کنارش داره یکی که داره باهاش تو این سفر همراهیش میکنه و باهم دارن مسیر رو اکسپلورر میکنن مسیر زندگی رو

    و درک دارن از هم قضاوت ندارن از هم عشق خالصن به هم

    من میگم خدا به طور فیزیکی کنارشه‌

    منم میخوام آنقدر تو این موضوع خودم رو‌خالص کنم آنقدر اصلاح کنم تا ببینمش کنارم خدا رو

    الانم هست الانم از بینهایت طریق داره هر لحظه میگه سلام من هستم

    من کنارتم و شکرکزارشم

    الانم وجودش تمام زندگیمو پر کرده

    ولی خب تو همین فایلم شما اشاره کردید که الگو باعث خواستن میشه و باور کردن که میشه

    منم الان میگم رفیق صمیمی که حضورش بوی خدارو میده میخوام

    وار خدا میخوام هدایتم کنه تا آمادش بشم و اون چیزهایی که باید در وجودم ایجاد کنم و پیدا کنم تا خواستم به راحتی بیاد تو زندگیم رو ایجاد کنم

    یا رفیق

    چقدر این فضا و این سرزمین بکر‌و بینظیر و غنی و بینهایته

    من نجارم‌ و‌عشق چوب و این بهشت منه

    استاد چقدر فراوانی چوب هست اونجا

    الله اکبر

    استاد جان و‌دوستای عزیزه همفرکانسی

    ما لایق بهترینهاییم پس براش خودمون رو آماده می‌کنیم

    خدایا تو‌مارو در بهترین حالت آفریدی و قبل از اومدن به این جهان مادی بند بند این عالم رو برامون منظم کردی تا بیایم و تجربه ای یکتا داشته باشیم

    پس کمکمون کن تا بیاد بیاریم

    خدایا هممون رو‌هدایت کن به مسیری که توش ارزشمندی ‌و والا بودنمون رو‌بیاد بیاریم

    و طوری زندگی کنیم که به خداگونه بودنمون بخوره

    آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    فاطمه دبیری گفته:
    مدت عضویت: 1482 روز

    بنام الله زیبایی ها

    سلام وخداقوت به استادومریم عزیزم

    خداروشکرگزارم قسمت 200سفربه دورآمریکاروی سایت اومد

    صبح چشمانم بازکردم کامنت بخونم فایل جدیدرودیدم ودانلودکردم عاشق این همزمانیها دیدن قسمتهای قبل باالان قسمت پنجاه سریال زندگی دربهشت روهم دیدم که دوستان استاداومدن پردایس ومیخوان اون بچه هابپرن داخل آب ویه دخترازبقیه شجاع تره وبه شیوه های مختلف میپره داخل آب حتی زمانیکه هواتاریک میشه باخودم گفتم چقدراین دخترازبقیه جسورتره وچقدرراحت میپره داخل آب وکاملامعلومه شجاعت داره والان همزمان شدبادیدن این فایل زمانی که داشتم میدیدم گفتم این خانم رفته داخل آب وداره بادوستش صحبت میکنه تااونم بیادچقدرخانم جسوروشجاعی هستش ومعمولاهم آبشار و رودخانه های داخل کوهستان حتی تابستون هم خیلی آب سردتری دارن اینم بگم استادچندروزپیش منم باهمسروبچه هام هدایت شدیم به مکانی کوهستانی شبیه اینجایی که شماهستین واینقدرآب سردبودپاهام داخل آب میزاشتم راه میرفتم بی حس میشدتااون مغزاستخونم یخ میکردهدایت شدیم به بیرون مشهدشهرگلبهار روستای فیریزی یه کوهای بلندی که هرماشینی میگفتن نمیشه بره فقط اونایی که وانت دارن ونیسان خودروستایی هامیگفتن خداروشکرماباسواری رفتیم ولذت بردیم اینقدرکوهابلندبودن که ابرهاانگاری چسبیده بودن به کوهاقشنگ سایه شون افتاده بودروی کوه وسط کوه رودخانه آب سردپردرختان بلندقامت ودرختان میوه سکوت وآرامش ولذت چون هرکسی نمیادبااینکه روزتعطیل بودهرکسی میومدتوجاده همون روستاهای نزدیک میموندن وجلوترنمیرفتن ولی مابااینکه بعضی جاهافقط کوه بودهیچ ماشینی دیده نمیشدهمسرم میگفت برگردیم میگفتم نه بریم خداهدایت مون میکنه دیگه یه جایی به بعدنه آنتن بودنه هیچی میگفتن بچه هام وهمسرم بیاین برگردیم گفتم نه بریم تودل ترس هامون ورفتیم کلی اتفاقات جالب وعالی وسط راه افتادکه طولانی میشه بگم وخیلی تجربه بینظیربودولذت بخش والان یه هفته گذشته هنوزهمسرم میگه ولی عجب جایی هدایت شدیم

    والان کاملااین فایل درک کردم چون چندروزپیش احساس کردم خدایاشکرت

    وامااین خانم واقعاباخودم گفتم خیلی خانم جسوروفوق العاده ای هست که میره هرسری قسمت بالاترکوه واونم کوهی که اینقدرشیب وتیزه واقعاتحسینش کردم وگفتم احسنت به شجاعتش که خودپریدن توی آب یخ یهویی آدم یه لحظه احساس میکنه کاملایخ زدواین خانم ازاون ارتفاع واون شیب تندوسنگهای تیزپرتاب میشه توی آب یخ چون معلوم بوددفعه اول که اون آقادوستش پریدبعدکه ازآب بیرون اومدن نشسته بودن مریم جان دوربین برددستش گذاشته بودروی سینش احساس کردم میگه خیلی یخ بوده مثل فایل قبلی سفربه دورآمریکااستاددرجه آب گرفتن بعدپریدن توی آب گفتن ببینم قانون سلامتی چجورجواب داده وخداروشکراستادهم درموردهمین موضوع که جسارت این خانم بودتوضیح دادن

    وزیبایی های این فایل ازعکس زیبای دونفره استادومریم جون گرفته تااین طبیعت کوهستانی ساکت وآروم آب وهوای تمیزوعالی وبینظیرآسمان آبی درختان کاج زیباکوهای بلندوتجسم استادعزیزم که چقدرمن بااین تجسم کردن عشق میکنم همیشه این صدای استادتوگوشمه چیزی که بتونی تجسم کنی صددرصدبهش رسیدی ویه لحضه احساس استاددرک کردم (وانگیزه گرفتم برای تجسم کردن) واون کفش های نارنجی وزیبای مریم جون توی این رنگهای طبیعت میدرخشه واون بلندی که استادایستاده ونشون میده اون پایین آبشاره ورسیدیم همیشه این صحنه هاروتوعکسهادیده بودن فکرمیکردم واقعیت نداره استادسپاسگزارم که این زیبایی هاروبامابه اشتراک میزارین خداروشکرواون آب های زلال وشفاف دردل کوه وطبیعت وصحبت های بینظیراستادم خداروشکرگزارم اول صبح چشم بازکردم کامنت هاروخوندم فایل دیدم وتوجه ام به نکات زیبادادم وروزم بااین زیبایی هاآغازکردم

    الحمدلله شکرالشاکرین

    استادسپاسگزارم بابت به اشتراک گذاشتن این زیبای هاومریم عزیزم

    درپناه الله یکتاشادباشیدوسربلند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    حسین عبادی گفته:
    مدت عضویت: 1910 روز

    بنام خداونده بخشنده و مهربانم

    سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته مهربانم

    سلام به هم سفرهای عزیزم الهی شکر برای این سفری که داریم میریم

    خدا جون خدای مهربانم تو مارو فقد به سمت زیبایی ها و قشنگی ها هدایت کن ما نمیدونیم زیبایی ها و قشنگی هایی که انتخاب کردیم واقعا اون لحظه برای ما زیباست یا نه ولی تووو میدونی خواسته قلبی ما چیه و به دل و قلب ما اگاهی مارو به همون سمت هدایت کن الهی صد هزار بار شکرت..

    چقدر قشنگه وقتی رب هدایت میکنه به جایی که نمیدونی و فقد اون میدونه که چه جاییه

    فکرش رو کن اگر هدایت رب نبود از این جاده سنگ لاخ میرفتی؟

    هر چقدر هم ماشینت عالی ومناسب باشه بازم یه بهانه ای میود که بخوای از این جاده نری ولی وقتی خودت رو میسپری به رب و هدایتش ایجور میشه که میرسی به بهشت خدایا شکرتتتتت….

    از همون اول که چهره استاد رو دیدم خودم رو تصور کردم که پشت فرمونم و عزیزم جفتم نشسته چقدر کیف کردم….

    وقتی رسیدم به اون دشت مینا خانومم بهم گفت حسین ببین این جایی که دوست داری گفتم اره خانومم همون جایی که قرار چند روز لذت ببریم با هم در پناه رب…

    رفتیم رسیدم به اب بالای اون صخره خودمم رو دیدک(من عاشق اب هستم از چندین برابر این ارتفاع هم پریدم پایین)

    و بالای اون صخره هستم و خانومم تویه اب داریم لذت میبریم و چندین و چند بار از بالا پریدم تویه اب و خانوومم ذوق میکرد و داد میزد هوراااااااااااااااااااااااا.

    این تا دقیقه هفت فیلم سفرمون بود

    همیشه حس عجیب داره تلفیق کوه و آب….

    اینقدر عجیب که من رو قورت میده تویه خودش….

    چقدر این خانوم تحسین میکنم برای این شجاعتش و این همه جسارتی که به خرج میده و خودش رو با طبیعت اینجور تلفیق میکنه اینجور لمس میکنه این صخره قشنگ و بهش اعتماد داره که اون هم مثل خودش اون هم دوست داره که به اغوش بکشش الهی شکرت خدای من که اینقدر قشنگ جان دادی به طبیعت که حس میکنه مارو و بهمون اعتمتد میده

    چقدر قشنگ استاد اونجایی که بهمون گفتید باور باید یه منطقی پشتش باشه باید یه منطق قوی پشت باورهامون باشه

    الان عینن دیدم اون منطق رو خانومی که ایستاده بود و داشت به این فکر میکرد که بپر یا که نه بعد دیدن پریدن اون خانوم به این منطق رسید که خودش هم میتونه بپر باور ساخت که اره منم میتونم اون خانوم تونست و پریدو بعد رفت بالاتر که از بالاتر بپر الله اکبر از این باوررر و منطقی کردن برای خودم

    (استاد یه درخواست دارم ازتون درخواستم اینه که فیلمی که ازشون گرفتید رو براشون بفرستید خیلی لذت بخش وقتی یه حرکتیرو میزنی . بنهایت لذت بخش یکه نفر ازت فیلم بگیر مخصوصا اون صحنه اهسته مرسی)

    خیلی از خانوما هستن که کاراییرو انجام میدن که خیلی از اقایون نمیتونن انجام بدن…

    من خودم تویه شهربازی یه بازی رفتم خیلی وحشتناک بود….

    من اولین بار بود استرس خیلی زیادی داشتم یه خانوم جفت من نشست بود ازش پرسیدم

    شما بار اولتون گفتن نه من هر روز بعد از کارم میام اینرو سوار میشم و بعدش میرم خونه

    چون خستگی تنم رو در میاره و ذهنم رو اروم میکنه

    من توش موند بودم گفتممممم وااااااااا ایجوریه واقعا دمت گرممممممممممم

    و با همین حرفش خیلی اروم شدم و لذت بردم از بازی(به ظاهر وحشتناک)

    لْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ

    استاد کیف کردم دمت گرممممممممممممم مریم بانو دمت گرمممممممممممم لذت بردم

    در پناه جان جانان رب العامین شاد و سلامت و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    ســــــمـــــیـــه گفته:
    مدت عضویت: 1539 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    به نام خدای هدایتگرم به سمت زیباییها

    وقتی همه چیز رو به خدای مهربان میسپاری و ازش میخوای که هدایت کنه به سمت زیباییها،

    به چنین بهشتی ،هدایت میشی،

    چشمان زیبای من ،این حد از زیبایی رو نمی‌توانست در خودش جای بده و از ثانیه اول که این جاده رو دید بی اختیار ،اشکهام از سر ذوق ،از سر زیبایی ،از بزرگی خدای خالقم ،بی اختیار تا آخر فایل اشک ریخت .

    در حدی ،چشمهام ،شسته شده از اشک که نتونستم بقیه فایل رو با ابن چشمهای خیس ببینم ‌‌

    الله اکبر

    اینجا،بدون شک قطعه ای از بهشت خداست.

    دلم میخواد ساعتها تو این جاده ی خاکی راه برم ،و نفس بکشم و اشک بریزم .

    خدارو ستایش کنم.و محو این زیباییها بشم ،

    چه ترکیبی الله اکبر ،

    درخت‌های کاج و سپیدارو چمنزارهای سبز و طلایی ،کوههای صخره ایی ،سر به فلک کشیده شده ،اسمان آبی بی نظیر ،ابرهای سفید ،اصلا انگار اینها همه تابلوی نقاشی جلوی چشمان من

    خدای خالقم ،هزاران بار شکرت که دیدن این صحنه ها رو روزی من کردیی . روزی استادعزیزم کردیی، که این جا رو تجسم کرده ،و داره زندگیش می‌کنه ،

    نوش جونت ،گوارای وجودت ،.

    از دیروز فکر میکردم ،سریال سفر به دور آمریکا ،به قسمت ،دویست داره میرسه قطعا ،این قسمت یک فایل متفاوتی

    وقتی امروز صبح ،اومدم سایت و باز کردم ،و عکس بسیار زیبای شما،عزیزای دلم رو با اون قاب کوه و ابشاردیدم ، گفتم خودش ،دیدی !!!!

    این خیلی متفاوت برام .و شد

    خدایا چقدر روحم و با دیدن این صحنه ها ،لطیف کردیی ،چقدر احساس خوب رو ،نصیبم کردیی ،هزاران بار شکرت .

    من عاشق ،کوه و طبیعت و ابشارم.

    و چیزی که دوسال پیش آرزوم بود این که بتونم کوهنورد ماهری بشم و خدا رو صد هزار مرتبه شکر که الان در اون جایگاهی که میخواستم هستم .

    و هر بار که به طبیعت میرم ،ساعتها با خدای خودم خلوت میکنم و فقط لذت میبرم ، و اصلا متوجه گذر زمان نمیشم .

    و گاهی چنان از دیدن زیبایی‌های این جهان اشک میریزم که اطرافیانم ،متعحب میشن از این روحیه و احساس من .

    خدایا شکرت که امروز هم قلبم رو به سمت خودت ،بازتر کردیی .

    این آبشار ،جزوه بی نظیرترین آبشارهای بود که تا الان دیده بودم ،خنکای آب رو با تمام و جودم روی پوستم حس میکردم و لذت می‌بردم .

    چقدر زلال ،چه سنگهای قشنگی ،ترکیب جنگل و کوه و صخره و آبشار چه شود ،خدای من !!!

    و اون خانم بسیار زیبا و جسور از همون اول توجه من رو به خودش جلب کردو تمام مدت ،تو دلم تحسینش میکردم . و میدونم راه رفتن روی اون صخره ها به چه مهارت و دقت و شجاعتی نیاز داره ،برای همین تمام توجهم رو جلب کرد ،

    چقدر با خودش در صلح بود و دوستش رو تشویق می‌کرد.

    من خودم بارها شده ،تو مسیرهای سخت کوهنوردی ،ترسیدم کم آوردم و نخواستم ادامه بدم ،ولی وقتی میدیم که حتی یکی از دوستهام پا میزاشت ،رو ترسهاش و اون مسیر و می‌رفت ،با خودم میگفتم ،پس میشه

    ومن هم مسیر و ادامه میدادم و بعدش چنان اعتماد به نفسم بالا می‌رفت ،دیدنی !!!

    ولی اگه تنها بودم ،شاید اون مسیرو ادامه نمی‌دادم و میترسیدم ،واین که شما گفتید بگردیم و الگوها رو پیدا کنیم ،که موفق شدن با گوشت و پوستم این حرفها رو درک میکنم و برام قابل فهم .

    و باید در تمام جنبه های زندگی ،بگردم برای خودم الگوهای رو پیدا کنم ،که موفق شدن .

    زنهای زیادی در اطرافم میشناسم ،که با هیچ ،بدون سرمایه ،فقط و فقط با اعتماد به خداوند و خود باوری خودشون ،که میتونن ،پا در مسیری گذاشتن و الان بسیار بسیار موفق هستن ،

    منتظر کسی نشدن که اوضاع رو براشون گل و بلبل کنه ،به قدرت خودشون اعتماد کردن و شروع کردن .

    استاد این صحنه ها ،ابن مناظر ،نوش جونت بشه ،گوارای. وجودت بشه ،

    قطعا مومنان کسانی هستن ،که از آنچه ،خدا روزیشون کرده ،چه به صورت پنهان و چه آشکار به دیگران انفاق میکنن

    آن درخت پاک و زیبا ،به اذن خداوند،همه اوقات میوه خوش دهد .مثل جان پاک ،دانش و معرفت ،افکار و کردار نیکو ،در منفعت دائم ،برای خود و دیگران ،بدان درخت زیبای پر ثمر ماند.

    جز خداوندو ایمان به او همه چیز فانی است ،و چیزی که فانی هست نمی‌تواند برای همیشه ثمر دهد

    ولی کاری که رنگ خدایی دارد،ابدی است.

    درخت ایمان ،همواره ثمر دارد و مومن پاییز و خزان ندارد .

    هزاران بار ازتون سپاسگزارم ،بابت به اشتراک گذاشتن ،این صحنه ها و زیباییها . که خداوند روزی شما کرده .

    و شما ما رو هم در این خان نعمت الهی با خودتون ،سهیم کردید ،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    لیلا گفته:
    مدت عضویت: 1317 روز

    سلام به استاد و همه دوستان عزیز

    به به این فایل خیلی قشنگ بود من که دیوونه شدم از دیدن اینهمه زیبایی . مگه میشه مگه داریم ؟!! وای خدا خیلییییی خیلیییی قشنگ بود واقعا لذت بردم چقدر احساس خوبیو به وجود آورد برام چقدر درختای این منطقه قشنگن چقدر زیادن چه رنگای قشنگ و متفاوتی دارن وقتی در مورد پاییز این منطقه حرف زدید یه لحظه تصورش کردم واقعا فوق العاده میشه. اصلا دلم نمیخواست این فایل تموم بشه هزار بارم ببینمش بازم زیباست . من عاشق طبیعتم همیشه با دیدن یه گل هم به وجد میام دیگه دیدن اینهمه زیبایی کنار هم منو حسابی شگفت زده کرد . آسمون خوشرنگ با ابرای قشنگش ، اون جاده رویایی و درختای بلندش، سنگ های خوشگلی که مریم خانوم تو دستش داشت ، گلای سفیدی که انقدر قشنگن و هزاران زیبایی دیگه ای که تو همین چند دقیقه به چشمم خورد .

    چقدر این آبشار زیبا بود چه آب زلال و شفافی داشت که میشد سنگ ها رو به وضوح دید چقدر حس خوبیه که هوا یکم گرم باشه و پاهاتو بذاری تو آب خنک و لذت ببری .

    وقتی اون آقا داشت ازاون ارتفاع میپرید داشتم فکر میکردم چطور رفته اون بالا یکم که گذشت دیدم خانومه هم داره میره به ارتفاع بالاتر و بدون ترس با خوشحالی پرید !! واقعا شجاعت و جسارتشو تحسین میکنم و معمولا همه میگن آقایون شجاع تر هستن ولی اینجا دیدیم خانومه داشت جلوتر میرفت و لذت میبرد و بدون تردید کردن ازاون ارتفاع پرید تو آب و کلا خوشحال بود و خدامیدونه چقدر لذت برده ازاین همه زیبایی در کنار جسارت خودش .

    این که افراد باهر سنی اومده بودن و داشتن خوش میگذروندن خیلی قشنگ بود اون خانومی که سنش از بقیه بیشتر بود هم این راه سختو اومده بود واسه دیدن اینهمه زیبایی و لذت بردن.

    لذت بردن ، تفریح کردن ، رقصیدن ، شادی کردن به هیچ سنی مربوط نمیشه برعکس بعضیا که میگن از ما گذشته باید تا لحظه ای که هستیم لذت ببریم از اطرافمون .

    حرفای استاد هم که همیشه پر درسه و عالی بود و تکمیل کننده همون فکرایی بود که باا دیدن این تصاویر به ذهنم میومد .

    و چقدر خوبه که تو سفر با دیدن افراد دیگه درس هایی رو میگیرید و برای ماهم شرح میدید تا ماهم الگو بگیریم از باورهایی که میگه میشود از افرادی که نشون میده میشود و شما خودتون یک الگوی کامل میشود برای ما هستید . دیروز داشتم درباره آیاتی فکر میکردم که خداوند بارها میگه سیر کنید در زمین و ببینید سرگذشت گذشتگانتون چگونه بود ، عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بود ، عاقبت مجرمین چگونه بود و نگاه کنیم ببینیم سرنوشت کسایی که ایمان آوردن چطور بود سرنوشت کسایی که شرک ورزیدن چطور بود . این ینی زندگی افراد رخدادها و عاقبتشون اتفاقی نیست باید یه چیزیو توشون پیدا کنیم و به کار بگیریم الگو بگیریم درس عبرت بگیریم . حتی دوروبر خودمونو نگاه کنیم و الگو بگیریم از همین افراد

    از وقتی درمورد الگو ها شنیدم از شما سعی میکنم بیشتر توجه کنم به زندگی آدما و هربار این برام منطقی تر میشه که عوامل بیرونی تاثیری در زندگی ما نداره هربار بیشتر به قانون ایمان میارم که تو زندگی هممون داره به درستی کار میکنه چه آگاه باشیم چه نباشیم .

    استاد امیدوارم بازم ازاین منطقه بی نهایت زیبا و رویایی واسمون فایل بگیرید من هم دوست دارم تجربه کنم دیدن اینهمه قشنگی و حس و حال زیبا رو .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    نفیسه محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1708 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام و درود فراوان به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز و بینهایت سپاسگذارم برای تهیه این فایل ها که بسیار آموزنده و بسیار هدفمند هست

    الله اکبر از این همه زیبایی

    الله اکبر از این همه آگاهی

    الله اکبر از این همه فراوانی

    الله اکبر از این همه عظمت

    استاد این فایل منو دیوونه کرد وقتی دیدمش ….

    چقدر این کوهستان ها زیبا هستن

    چقدر به آدم قدرت میدن ، استاد همیشه کوه برای من نماد قدرت و عظمت و یه جورایی در مقابلش سکوت میکنم و فقط نگاه میکنم .

    من زیاد سفر میرم و زیاد توی جاده میرم و همیشه دیدن کوه ها و ابرها و آسمان شب در حاده برام حیرت آوره .

    دو هفته پیش که توی جاده داشتم رانندگی میکردم ،شب بود ساعت 12و بقیه همسفرام یا خواب بودن یا در سکوت و هر کس تو حال خودش بود .

    منم محو آسمون بودم و چقدر دلم میخواست بزنم کنار و آسمون رو نگاه کنم و زیر نور مهتاب و آسمان پر ستاره و کهکشانی طورش با خدای خودم مناجات کنم . اما باید میرفتم و ادامه میدادم مسیر رو تا به یه جایی برسیم . توی همین حال هوا بودم که سرعتمو کمتر کردم تا بیشتر از این زیبایی لذت ببرم ،موزیک آروم رو پلی کردم و مشغول لذت بردن از این فضا شدم . من بسیار بسیار رانندگی در شب رو دوست دارم و یکی از لذت های من هست . خیلی دوست دارم این تجربه رو تنهایی داشته باشم ولی هنوز اتفاق نیافتاده ،امید به الله که بتونم تجربه اش کنم. توی همین حال و هوا بودم که یهو احساس کردم یه کم ماشین هندل نیست و صدای غیر طبیعی از عقب میاد ،اول جدی نگرفتم اما از یه جایی به بعد فهمیدم مشکلی پیش اومده زدم کنار و اومدم پایین و برادرم ماشین رو چک کرد دیدیم بله ….. چرخ عقب پنچر شده و باید لاستیک رو عوض میکردیم . استاد من اینقدر خوشحال شدم … چون میتونستم الان آسمون رو با فراق بال ببینم …. من فقط محو تماشای آسمون شدم و برای خودم چای ریختم و خوردم تا برادرم لاستیک رو تعویض کرد . توی همین حین متوجه شدم همسفری هام دارن میترسن از اینکه کنار جاده در شب وایستادیم و سریع میخوان کار تموم بشه که راه بی افتیم ،ولی من اصلاً ترسی نداشتم و سپاسگذار بودم برای این تجربه که تونستم داشته باشمش . و از همون شب این خواسته رو دارم که تجربه اقامت در کویر رو داشته باشم . چون بینهایت آسمونش زیباست.

    و اما این تصاویر و صحبت های شما درباره ترس منو یاد این انداخت که چی شد من عوض شدم . تا همین

    چند سال پیش هم منم میترسیدم ، منم توی سفرها میترسیدم . منم از شبا میترسیدم ،از موقعیت های جدید میترسیدم ، از آدم های جدید میترسیدم ،از حیوانات میترسیدم ،از ارتفاع میترسیدم ، ولی الان انگار تموم اون ترسها رفته و جاشون رو یه حس انگیزه برای تجربه ناشناخته ها گرفته…

    وقتی ویدئو رو داشتم میدیدم قبل از اینکه شما درباره این موضوع صحبت کنید من داشتم به همین موضوع فکر میکردم . گفتم چقدر پسره میترسه چرا نمیپره ،چه دلی داره .. دمش گرم،و وقتی دختره داشت میگفت که بپر ،تو دلم گفتم تو که داری میگی بپر خودت دلشو داری که بپری … ولی وقتی که دیدم دوتایی شون رفتن و دختره با انگیزه میرفت و میخواست بپره و از اون آقا پسر جلوتر میرفت و ترسی نداشت واقعاً تحسینش کردم و گفتم دمت گرم دختر … تو چه دل محکمی داری منی که فکر میکردم ترسام رفته و اینو دیدم فهمیدم هنوز چقدر میترسم ولی تو با این حرکتت جلوی دوربین خانواده عباس منش کلی مرز ترس ها رو برای این قوم قبیله جابجا کردی … چقدر این آدم ها نیاز داشتن به جسارت تو و حالا که استاد هم درموردش صحبت کردن اصلا انگیزه ایی و الگویی شدی برای اینکه خیلی از ترسامون رو واردش بشیم . ترس کارهایی که جلوی ما هست و میترسیم انجامش بدیم . البته اینم بگم که این آدم حتما قبلا تکاملش رو درباره پرش از ارتفاع طی کرده و تجربه های دیگه هم داشته ولی هربار این تجربه ها رو هیجانی تر میکنه ،اما برای من درسش اینه که نفیسه خانوم ترساتو نادیده بگیر جرأت کن و وارد اون ترس هایی شو که ذهنت برات ساخته ، تجزیه تحلیل هاشو نادیده بگیر ، به نجواهاش اهمیت نده ،با دلایل و الگوهایی که داری به خودت این اجازه رو بده تجربه اش کنی ، اجازه بده این جریان رحمت وارد زندگیت بشه … و بدون هیچ تجزیه و تحلیلی اجازه لمسش رو بده .

    مث اون دختر که به پشت سرش نگاه نمیکرد که چقدر داره ارتفاع میگیره !

    چقدر قراره بترسه !

    چقدر قراره آب سرد شوک آور باشه !

    و هزاران دلیلی که ذهن توی این لحظات پشت سرهم نجوا میکنه و مارو مردد از انجام کار .

    من توی زندگیم خیلی توی این دوراهی ها قرار گرفتم

    خیلی تصمیمات اساسی داشتم ،

    خیلی ترسهایی جلوم بود که وقتی واردش شدم و پشت سرم رو نگاه نکردم و تجربه اش کردم از مواهبش تونستم استفاده کنم . مواهب فقط تجربه اون لذت نیست

    مواهب وارد شدن به ترسها اینه که تو بزرگ میشی

    اینه که آماده میشی برای مدار بعدی

    اینه که آسون میشی برای آسونی ها

    اینه که میشی مث همون ایه ایی که خدا میگه مومنان مث سربهایی هستند که پیوسته پیکار میکنن

    دیگه اینقدر محکم شدی که چیزی نمیترسونت

    در واقع لازیدنکم میشیم … خداوند مارو می افزاید

    چقدر این فایل تاثیر گذار بود چقدر لذت بردم چقدر به موقع بود ، مث همیشه که هر فایلی اومد دقیقاً مال اون موقع من بود و حرف خداوند بود برای من

    الان یه سری ترس و شک هایی درونم هست که دارم سعی میکنم مشکل رو حل کنم واین فایل سندی بود که بتونم ترساهمو نادیده بگیرم و اجازه تجربه شخصیت جدیدم رو به خودم بدم .

    مث گذشته که هرجا تغییر کردم منو یه لِول بالا برد ،و همین یه دونه ،یه دونه تغییر باعث شد من این مسیر رو بیام بالا و حالا که میبینم ترس های گذشته من برام رفع و رجوع شده هنوز واسه بعضی ها ترسه خندم میگیره … از اینکه چقدر این مسیر تکاملی طی شد چقدر این مسیر آروم بود و من نفهمیدم کی این شخصیت به اینجا رسید . بعد از اینکه من پا روی ترسهام گذاشتم به عنوان یه دختر باعث شدم خیلی ها مسیر منو ادامه بدن … و اونا هم پیشرفت کردن … چون منو دیدن …. تحسینم کردن ….

    به قول استاد تنها راهی که میشه به دیگران کمک کرد همینه ….. تو فقط برو نتایج ات به کمک بقیه میره …

    مث من که با دیدن نتایج استاد دارم مسیرشو ادامه میدم . دارم پا میذارم جای رد پاهای شما استاد که بتونم تجربه های زیبایی از ارزوهامو کسب کنم .

    پشت سرمم نگاه نمیکنم . مث شما که اینقدر توی همه فایل ها میگید به اطرافتون کار نداشته باشید ،شبکه مجازی …. ، خانواده……. دوست ……. رییس‌جمهور……. نماینده مجلس ……. قوانین وضع شده …….. تصمیمات گرفته شده و هزاران عوامل بیرونی که تمرکزمون رو از روی خودمون برمیداره .

    این فایل اینقدر آگاهی دهنده بود که دلم نمیخواد نوشتن رو تموم کنم ….. دلم میخواد بنویسم

    دلم میخواد بگم از نتایجی که کتاب رویاها بخش 5در من ساخت ….. ترسهایی که واردش شدم ، قدرتی که گرفتم …

    استاد من کتاب رویاهایی که رویا نیستند رو خیللللللیییییییییییی دوسش دارم بینهایت

    یکسره میخونم ….. یکسره نت برداری میکنن ،مینویسم . چون خیلی آدم نوشتاری هستم با خوندن و نوشتن ارتباط میگیرم و من بارها این کتاب رو نوشتم اینقدر دفتر پر کردم . که نمیشه براش ساعت تعیین کرد .

    توی کتاب رویاها وقتی مکالمات شما با خداوند رو میخونم با اینکه صدبار خوندم ولی بازم برام تازگی داره ….اینقدر منو تحت تاثیر قرار میده که همیشه توی ترسهام و تصمیماتم سراغ این بخش میرم و هدایت میشم .

    ریشه همه ترسهای ما قدرت دادن به عوامل بیرونی هست ، وقتی میترسیم از کار جدید ، میترسیم از آدم های جدید ،میترسیم از مکان های جدید ،حتی میترسیم از خوراکی های جدید …. همش ترس از عوامل بیرونیه …. اگر بدونیم و باور کنیم قدرت عظیمی درون ما همراه ما هست و ما رو هدایت میکنه دیگه ترس واقعاً جایگاهی نداره . ترس همونیه که شیطان و ذهن با ایجادش تو رو از هزاران تجربه زیبا دور میکنه … مث انیمیشن گربه چکمه پوش که ترس باعث شد نتونه زندگی کنه .. نتونه خیلی چیزها رو تجربه کنه … توی محدودیت زندگی کرد …. خواسته هاشو سرکوب کرد ، فرار کرد و به درجه اسفل سافلین رسید …. تا اینکه یه جایی به خودش اومد ، و وارد ترسش شد و جنگید و فرار نکرد …. و تونست ادامه بده زندگیشو

    تونست بعد دیگه ایی از زندگی رو تجربه کنه ،وارد ناشناخته ها بشه ، وارد ترسهاش بشه ،شخصیتش رو عوض کنه و در نهایت نسخه بهتری از خودش ساخت که رنگ زندگیش عوض شد و تجربه هایی رو کسب کرد که توی 8تا جون قبلی اثری ازشون نبود و ظرفش بزرگ شد

    خدایا شکرت که هدایتم کردی بار دیگه و مسیر رو برام باز کردی ، یه پله بالاتر رفتم ،یه درک بزرگ تری رسیدم ، ظرفم بزرگتر شد ، قلبم بازتر شد

    خدایا شکرت برای این طبیعت زیبا که در قالب کلمات نمیگنجه که وصف شون کنم ،به قول شما استاد عین کارت پستال هست . اینقدر زیبا هست که آدم سر میشه از دیدنش

    خدایا شکرت برای وجود استاد و مریم عزیزم دو نازنینی که توی زندگیم دارم و براشون بهترینها رو آرزو دارم . دوستون دارم در پناه حق سربلند و پیروز باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  9. -
    گلاره گفته:
    مدت عضویت: 1075 روز

    سلام به همه

    سلام به عزت نفسم که تعهدم به نوشتن رو برقرار و برمدار و در جریان این آگاهیهای ناب و زلال و خدایی قرار داده.

    چقددددد زلالی آب دلنواز و چشم نوازه خدایا شکرت شکرت چقدرررر جنس این خدایا شکرت گفتن ها با جنس خدایا شکرت های سابقم که پر از عقده و گلایه و شکایت و حسرت گونه بود متفاوته.

    این خدایا شکرت ها بوی اینو میده که این فضا و هوا و قشنگیای دنیا هست و منم میتونم قشنگگگگ حسش. کنم و این جور جاها باشم اونم خیلی باورپذیر بخدا . خداباشکرت.

    اماااااا چه حاااااااااالی داد این الگو این دختر این جرات این جیگررررر ینی آ دوست دارم چشمامو ببندم و بهش فکر کنممممم تا خوابم ببره ولی حتما باید تعهد امروزمو انجام بدم و بنویسم و البته مسواکمم بزنم؛))

    جدی واقعا روحم هنوز انگار اونجاست.

    برم به حالش

    شب و دلتون خوش

    تا فردای زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    محمد دالوند گفته:
    مدت عضویت: 3601 روز

    به نام او که زیباست و زیبایی را دوست داره

    سلام دوستان گلم

    سلام استادان این سفر توحیدی

    به هر جا بنگرم روی تو بینم …..

    خدا را سپاسگزارم که از این جاده پر از سنگ لاشه و گردنه و دست انداز به سلامت به مکان دلخواه رسیدیم اون هم بخاطر قابلیت keralmodd تراک کمپره که رفیق پایه و درجه یکی هست

    که البته بخاطر انرژی و شستشو و توجهی که استاد بهش می‌کنه و اون هم به نشانه قدر دانی ما رو از مسیرهای سعب العبور به سلامت یاری می‌کنه چقدر انرژی این مکان بالا بود واقعا قابل توصیف نیست با کلمات ،،پوشش پر از درختان سپیدار و کاج، کوه های سر به فلک کشیده آسمان آبی با پوشش ابرهای سفید فلوریدایی هوای مطبوع و معتدل و خنک

    عاشق همچین جاهایی هستم خیلی باعث آرامش میشه

    یک کارت پستال با نقاشی خداوند آبشار زلال و پاک با سنگهای رنگی و پوشش سخره ای دیواره های اطراف آبشار چقدر زیبا و چشم نوازه الله اکبر

    فضای فوق‌العاده مثبت و انسانهایی شاد و پرانرژی

    انصافا ارزشش رو داشت این جاده پر پیج و خم را طی کردیم

    این همه زیبایی یکجا باور کردنی نیست مگر برای مسافران سفر به دور امریکا مسافرانی که از فضای امن باورهای فرسوده و از ترس‌هایی که در وجودشان هست دارن رها میشن و با وارد شدن به ترسها بر ایمان خودشون می افزایند

    چقد خوب بود که هم زیبایی های جاده رو می‌دیدم هم صدای توحیدی استاد رو که پر از درس و باور به خداوند و شیوه باور سازی و غلبه بر ترسه شجاعت اون خانم خیلی تحسین برانگیزه و انرژی و ماجراجویی اون پیرزن که استاد بهش کمک کرد و دستش رو گرفت ،

    هر لحظه این فایل صدها نکته داره صدها زیبایی و فراوانی و عشق داره چقد برام لذت بخشه هر گاه استاد یا مریم خانم از هر کسی دارن فیلم میگیرن بر میگرده به دوربین لبخند میزنه بارها در این تصاویر شاهد بودیم ،با خودشون در صلح هستند و احترام به حقوق همدیگر رو رعایت میکنند و از زیبایی ها لذت میبرند و خداوند بهترین نعمتها رو نصیب بهترین بندگانش می‌کنه

    بازم تشکر میکنم از استاد و خانم شایسته بخاطر اشعاعه ی این تفکر ارزشمند و توحیدی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: