سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200 - صفحه 13 (به ترتیب امتیاز)

به نام خداوند خیر و خوبی‌ها

نکات مثبت و زیبایی‌ّای قسمت 194 سریال سفر به دور آمریکا

نکته مثبتاول تحسین میکنم کلرادو بسیار زیبا رو که واقعاً مثل تصاویری هست که از سوییس دیدم و چقدر جاده خاکی سرسبز زیباییهست و چقدر جنگل های هایی با درختان متفاوت دیده میشه و کوه‌هایی که ابرهای سفید زیبا در حال حرکت هستند از بالاشون و پوستر زیبایی رو ایجاد کرده

نکته مثبت دوم تحسین میکنم این ماشین فوق‌العاده رو که در دل هر مکانی میتونه حرکت کنه و زیبایی‌ها رو به ما نشون بده و تجربیاتی رو ایجاد کنه که شاید با وسایل دیگه نمیشد به دست بیاریم و لذتش رو ببیریم

نکته مثبت سوم خدایا شکرت به خاطر نعمت جاده های آسفاتی که تو جهان داریم که انقدر رانندگی رو برای ما لذت بخش کرده و وقتی به جاده خاکی میخوریم نعمت جاده آسفالت رو درک میکنیم هرچند که جاده خاکی هم لذت خودش رو داره

نکته مثبت چهارم تحسین میکنم استاد عباس منش گل رو که انقدر عالی زبان انگلیسی رو یاد گرفته و میتونه راحت ارتباط برقرار کنه صحبت کنه و روابط زیبا داشته باشه و دانش خوب رو هم دریافت کنه. دمتون گرم که این مهارت رو یادگرفتید

نکته مثبت پنجم تحسین میکنم تصویر زیبای دقیقه ی 3:31 رو که پشت سر استاد رویایی هست کوه‌های زیبا که ابرهای سفید پنبه‌ای و بزرگ در حال حرکت از روی کوه هستند و درختان شبیه به کاج و سروی که پشت سر استاد هست و واقعاً پوستر زیبایی رو ایجاد کرده

نکته مبت ششم تحسین میکنم پیاده روی کردن طولانی در طبیعت زیبا و دریافت انرژی این طبیعت بی‌نظیر رو و کشف و شهود کردن در دل طبیعت و دیدن آبشارهای زیبا

نکته مثبت هفتم تحسین میکنم این گل‌های یاسی رنگ بسیار زیبا رو که یک نموره شبیه بابونه هستند اما رنگ متفاوت و گلبرگ‌های متفاوت سوزنی.. چقدر زیبا هستن خدایا شکرت به خاطر این طبیعتی که در اختیار ما قرار دادی و از هر چیزی در اون برای ما درست کردی و زیبایی هات رو به ما داده

نکته مثبت هشتم تحسین میکنم این دوست عزیزمون رو که انقدر عالی هست و خوش ذوق و خوش حس که رفته بالای صخره ها تا شیرجه بزنه تو آب و لذت و شادی رو تجربه کنه

نکته مثبت نهم تحسین میکنم آبشار بی نهایت زیبا که احتمالاً آب برف باشه و چقدر رنگ سبز و آبی لاجوردی زیبایی رو برکه پایینش درست کرده و چقدر شیپ آبشار هم زیبا و فوق‌العاده هست تحسین میکنم این زیبایی بی‌نظیر خدا رو و این نعمت آب رو که این حیات رو به ما داده

نکته مثبت دهم: تحسین میکنم این آزادی ای که در آمریکا هست که افراد با خانوادشون با دوستانشون میتونن خیلی آزاد رها بزنن تو دل آب و از زیبایی‌ها لذت ببرن و میتونن راحت باشن

نکته مثبت یازدهم: تحسین میکنم امید به زندگی فوق‌العاده مردم آمریکا رو جامعه آمریکا رو که با سن بالایی که دارن میان و طبیعت گردی میکنن و زیبایی‌ها رو میبینن.. آفرین بهشون که انقدر دل جوون دارن و زیبا نگر هستن

نکته مثبت دوازدهم: تحسین میکنم سنگ‌های زیبا کف رودخانه که رنگ‌های جالب قهوه ای نارنجی سفید باحالی داره و تصویر زیبایی رو ایجاد کرده

نکته مثبت سینزدهم: تحسین میکنم سنگ‌های زیبایی که مردم جان برداشته چقدر شیپ باحالی دارن و خداوند چقدر زیبایی آفرین هست

نکته مثبت چهاردهم: تحسین میکنم این دوستان عزیزمون رو که انقدر شاد هستن و دارن از زیبایی‌های طبیعت لذت میبرن و احساس خوبی دارن

نکته مثبت پانزدهم: ریست شدن بدن توی آب این آبشار زیبا رو تحسین میکنم. واقعاً برای من سؤال هست که چه علمی خداوند رو باید درک کنیم و اجرا کنیم در مورد انرژی‌ها.. وقتی طبیعت میری انرژیت مثبت میشه، وقتی در محیط های مختلف وارد میشی انرژی‌های مختلف رو تجربه میکنی یک محیط حال خوب بهت میده یک آدم‌هایی حال خوب بهت میدن چطورمیشه که خودمون این انرژی خوب و این حال خوب رو همیشه داشته باشیم و ایجاد کنیم؟ که فقط وابسته به محیط نباشیم؟ میدونی چرا؟ چون من حتی فایلهای استاد رو وقتی تو یک محیط پر انرژی گوش میدم درک عالی پیدا میکنم اما همون رو مثلاً تو خونه ام گوش میدم می‌بینم اصلاً دارم چرت و پرت درک میکنم یا اصلاً درکی ندارم و همیشه به این فکر میکنم که چی کار کنم انرژی مکان ها و جاها و انرژی خودم رو درست تنظیم کنم که همیشه درک درست داشته باشم و قانونش چیه؟ چطور حال خوب داشته باشم. یک بخشی از حال خوب کنترل ذهن هست این درست اما خیلی اوقات تمرینات ذهنی مثل تجسم رو که میخوام انجام بدم یا نوشتن خواسته‌ها سپاسگزاری و .. تو خونه که هستم اصلاً حال خوبی بهم نمیده و اصلاً نمیتونم درست تجسم کنم و احساس میکنم دارم زور میزنم. اما اگر برم جایی که نور خوشید هست، یا بلند بشم برم تو پارکی جایی مبینم اصلاً زمین و تا آسمون کیفیت تمرین فرق کرد. چطور میشه محیط خونه و زندگیمونم انرژیش همیشه مثبت باشه؟ اصلاً چه قانونی در کاره ست این انرژی مثبت چطوری بوجود میاد؟ مثلاً کنار بعضی از آدم‌ها که قرار میگیرم ذهنم روشن میشه حالم خوب میشه مغزم بهتر کار میکنه! نمونه‌اش پدرم هست. گاهی اوقات وقتی باهاش ارتباط دارم احساس میکنم انرژی ذهنی عظیمی پیدا میکنم و ازش انرژی میگیرم در صورتی که کلامی حرف نزده.اعتقادش بر این هست عبادت خداوند این کار رو انجام میده و و پدرم به شدت با اراده در نماز خوندن هست و مسجد برو هست اما من این سبک عبادت خداوند رو قبول دارم اما باهاش حال نمیکنم خیلی. مثال میزنه پیامبر انقدر انرژی بالایی داشته که افراد وقتی میومدن کنارش ازش اانرژی میگرفتن و خودشون هم دقیقاً همین‌طوری هستن آدم ازشون انرژی میگیره و همیشه تحسینش میکنم بابت حال خوبی که داره. یک موقع‌هایی هم هست که همین انرژی ای که کمک میکنه پیشرفت کنم و درست همه چیز رو درک کنم نیست یا پدرم اون انرژی رو نداره یا من که نمیتونم همیشه وابسته به اشخاص باشم و به خودم میگم خودم چطور این انرژی رو درون خودم داشته باشم؟ چطور کنترلش دست خودم باشه؟ مخصوصاً در مورد انرژی ذهنی داشتن. نمیدونم چطور توصیفش کنم این انرژی رو. کنترل ذهن تنها دلیل این انرژی نیست و من دنبال قانون اصلی ای هستم که همیشه این انرژی مثبت رو بهم جاری کنه چون کارمم تو خونه هست دوست دارم این انرژی رو داشته باشم اما خونه انرژی مثبت‌ای که بیرون داره رو نداره. هرچند که همیشه ارتباطم رو با محیط های خوب و طبیعت های زیبا حفظ میکنم ولی همیشه این سؤال برام هست که قانون انرژی مثبت داشتن محیط و زندگی خود آدم چی هست. کنترل ذهن هم کامل انرژی مثبت میده اما به نظرم همه‌اش این نیست. خیلی اوقات فرکانس و انرژی محیط روی کل زندگی ما تأثیر داره و تجربه من این بوده و البته این باور هم دارم که انرژی منفی نداریم و اگر خودت حالت خوب باشه به خدا وصل باشی و روی خودت کار کنی همیشه هیچ انرژی منفی ای نمیتونه باشه که روت تأثیر بگذاره مثل تاریکی که وقتی نور باشه نمیتونه حضور داشته باشه. استاد لطفاً در مورد این موضوع صحبت کنید که چطور همیشه حال و انرژیتون و فرکانستون رو بالا نگه میدارید. چطور فرکانس محیط رو بالا نگه میدارید. چطور انرژی ذهنتون رو بالا نگه میدارید. خیلی اوقات کنترل کردن ذهن در شرایط انرژیکی نامناسب سخت میشه و باید بزنی بیرون تا درست بشی. عاشقتونم امیدوارم منظورم رو درک کرده باشید.

نکته مثبت شانزدهم تحسین میکنم شجاعت این خانم رو که که اولین نفر شیرجه از ارتفاع رو زد و تحسینش میکنم که انگیزه و شجاعت این رو به این آقا پسرمون داد که اون هم به ترسش غلبه کنه و این نشون میده خانم‌های بسیار شجاع و جسور و ماهر هم وجود داره. بعضی موقع عا غلبه کردن به ترس فقط این نیست که بزنی بری تو دل یک کار، خیلی اوقات شجاع بودن به این معناست که شما اطلاعات کافی در مورد اون محیطی که میخوای واردش بشی کسب کنی و با علم بر ترست غلبه کنی. من همیشه این ایراد رو دارم که میگم من از این موضوع میترسم میرم تو دلش! در صورتی که پسر جون تو دل کار رفتن بدون علم کافی که فایده نداره. اینکه توانا باشی با اینکه میترسی بری تو دل یک چیز خیلی عالیه ولی قبل از اون باید این شرط رو بگذاری که من اطلاعات کافی در مورد این ترسی که دارم کسب کنم و اصلاً وقتی اطلاعات کسب میکنی می‌بینی ترست بیهوده بوده و راحت‌تر میزنی تو دلش. مثلاً یکی شنا بلد نباشه بگه من از آب میترسم حالا میخوام به ترسم غلبه کنم میرم خودم رو از بالا صخره پرت میکنم تو آب چون شجاع هستم. خب سرویس میشی اینطوری.. اول برو علم بدست بیار شنا رو یادبگیر تکاملت رو طی کن و بعد برو بزن تو دل آب. من یک مثال دارم از درک نادرست این موضوع شجاعت. من اصلاً شنا بلد نیستم و آن شاءالله یاد میگیرم بعد اومدم گفتم من شجاع هستم و میرم تو دل ترس هام و رفتم سر سره که از تونل آب رد میشی و می‌افتی تو استخر. سطح آبی که می افتادی داخلش جوری نبود که خیلی راحت بتونی پات رو بگذاری کف استنخر و من رفتم بر ترسم غلبه کردم هم ترس از ارتفاع هم ترس از آب و رفتم تو تونل بار اول اومدم پایین خداروشکر تونستم تعادل حفظ کنم و بر ترسم هم غلبه کردم. بعد دیدم هنوز ترس دارم از اینکه برم. گفتم من شیرم میرم تو دلش. بار دوم هم رفتم و ذوق کردم از اینکه بر تسم غلبه کردم دیدم هنوزم یکم ترس دیگه هست دوباره رفتم و دستم در رفت این سری چون محکم خوردم تو آب. بعد فهمیدم که اولاً من قانون تکامل رو رعایت نکردم یعنی اول باید میرفتم شنا یادمیگرفتم علم بدست می آوردم و بعد به این ترس غلبه میکردم. بازم میگم خیلی خوبه که آدم شجاع باشه و بزنه تو دل ترس هاش ولی خب اولش اطلاعات کسب کنی میتونی به اون ترس راحت غلبه کنی. مثل خود استاد. استاد می‌گفت من از مهاجرت ترس دارم اول مسافرت های کوتاه مدت رفتم تا محیط خارج رو درک کنم. و بعد آروم آروم سفرها یک ماهه شد بعد چند ماهه شد و بعد کلاً رفتم تو فاز مهاجرت یعنی استاد رفت اطلاعات رو بدست آورد و درک کرد و بعد به ترس غلبه کرد در صورتی که غلبه به ترس فقط این نیست که بزن برو تو دلش ببین چی میشه توکل داشته باش. اگر اطلاعات نداشته باشی ترست بیشتر میشه میگی چه غلطی کردم به ترسم غلبه کردم حالا این مسأله بوجود اومده چی کار کنم. مثل خود من که دستم در رفت و اگر قبلش شنا یاد میگرفتم این اتفاق نمی افتاد. اصولاً افراد شجاع رو مثل استاد مثل این خانم تحسین میکنم که از هیچی نمیترسن و با اطلاعات و با هدایت‌های خداوند میرند تو دل یک موضوع و حلش میکنند.

نکته مثبت هفدهم: تحسین میکنم دوچرخه سواران حرفه‌ای که دارن کنار خیابون در این کوه‌های زیبا دوچرخه سواری میکنند و لذت میبرن از طبیعت. دوچرخه سواری در سر بالایی چه لذتی داره چون قوی‌تر میشه بدنت.

نکته مثبت هجدهم این درسی که استاد از اتفاقات میگیره و از آدم‌ها میگیره و در موردش صحبت میکنه و زیبایی هاش رو میبینه فوق‌العاده است. استاد شما بی‌نظیری چقدر توانمند و عالی هستی در دیدن وجه مثبت اتفاقات و درک قوانین و الگوهای مناسب. دمتون گرم خدا قوت بهتون بده. تحسینتون میکنم بابت این توانایی‌های فوق‌العاده و درک عالی.

عاشق تک تک دوستان عزیزم هستم. خداوند به زندگیتون برکت ثروت شادی موفقیت و انرژی‌های پاک رو روانه کنه.