گفتگو با دوستان 3 |  تسلیم بودن در برابر هدایت - صفحه 2 (به ترتیب امتیاز)

406 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
    مدت عضویت: 2301 روز

    سلام به استاد خوبم

    به مریم عزیزم

    به دوستان گلم که در این مسیر الهی روزبه روز دارن موفق تر و الهی تر میشن

    بازهم تکامل، تکامل در درک داستان هدایت

    ما بچه ها، از وقتی داستان هدایت الهی 1 و 2 روی سایت قرار گرفت، هم توضیحات استاد و هم کامنت های دوستان، در سطح مثلا یک، تاحدی فهمیدیم منظور استاد از هدایت و ارتباط با خدا و چگونگی این ارتباط چیه. حالا که حدود 6 ماه از اون فایل گذشته، توی این شش ماه، هرکدوممون بیشتر به این حرف ها، به این هدایت ها فکر کردیم، و سعی کردیم گوش کنیم به هدایت، نمونه هاش رو دیدیم، و تا حدی درک کردیم و شاید چندین بار تجربه اش کردیم، و الان بعد شش ماه، دوباره فایلی روی سایت قرار گرفت که می خواد مارو از سطح یک که بودیم، ببره دو. اینکه داستان هدایت رو جزئی تر و عمیق تر بشنویم، فکر کنیم و عمل کنیم و در نهایت با لذت تجربه کنیم. چقدر زیباست این مسیر. چقدر زیباست این قانون تکامل، چقدر درسته. چقدر منطقیه. مرسی استاد الهی.

    در مورد رشد جنین صجبت کردید استاد

    اصلا همین یه موضوع متحیر می کنه آدمو، هرچقدر بیشتر به این موضوع آدم فکر می کنه، دیوانه تر میشه. اینکه یک سلول میره بدن به این بزرگی و کاملی رو میسازه، نکته اش اینجاست که یک سلول هستش با یک ویژگی، چطور سلول جدید به سلولی با ویژگی های مختلفی تبدیل میشه؟ یعنی چطور از همون سلول، سلولی به وجود میاد که مثل استخوان مقاومه؟ بازم از همون سلول، سلولی تشکیل میشه که بصورت مایع و خون هستش. بازم از اون همون سلول اولیه، سلولی تشکیل میشه که با بقیه متفاوته، مثلا میشه مو.

    بعد اون سلول ها از کجا می دونن باید برن توی کدوم بخش تکثیر بشن؟ مثلا یه تعداد سلول پوست رو تشکیل می دن، اگه همین جنس پوست داخل بدن تشکیل بشه چی میشه؟ یا یکسری میرن بصورت غضروف بین مفاصل رشد می کنن… این سلول از کجا می دونن به چه تعداد باید تشکیل بشن اصلا؟ چرا همون سلول پوست، تکثیرش ادامه پیدا نمی کنه؟ مثلا بی نهایت لایه ی پوستی بسازه؟ اون سلول از کجا می فهمه به چه اندازه تکثیر بشه؟ هر سلول از کجا می دونه، چقدر، چگونه و کجا تشکیل بشه دقیقا؟

    در مورد هدایت حیوانات

    حدود یک ماه پیش یک مستندی رو دیدم و باعث شد من خیلی عمیق تر به این مسئله فکر کنم. به غریزه. حالا نمی گم کلمه ی غریزه اشتباهه، ولی با اطمینان مطمئن شدم این اسمش هدایته. خداونده که داره هدایت می کنه.

    توی اون مستند یک مارمولک هایی بودند که اسم خاصی داشت، اندازشون بزرگتر از مارمولک بود، ولی شبیه بودن. مارمولک ها در فاصله ی شاید سیصدمتری از ساحل زیر شن ها تخم گذاری کرده بودن، و در اطراف هم صخره هایی وجود داشت که در زیر صخره ها مارهای سرعتی منتظر بودن که مارمولک ها از تخم بیان بیرون و شکارشون کنن. در اون مستند، چندتا سوژه که از تخم در می اومد و مارها به سمتش حمله می کردن نشون میداد. این صحنه رو تا اینجا داشته باشید، بریم صحنه ی دیگه. مارمولک های بالغ زیادی نزدیک دریا جمع بودند، که روی آن ها خرچنگ هایی وجود داشت که از پوست مرده ی مارمولک ها تغذیه می کردند، با اینکار هم خرچنگ ها تعذیه می شدند و هم مارمولک ها تمیز میشدن. یک صلحی بینشون بود.

    حالا اون مارمولک هایی که از تخم بیرون می اومدن، می اومدن پیش این مارمولک های بالغ.

    در این مستند اینقدر داستان هدایت واضح بود که نمیشه منکرش شد.

    تصور کنید یک مارمولکی که زیر ۱۰ ثانیه است از تخم بیرون اومده، اول اینکه از کجا میدونه باید کدوم سمتی بره؟ بالغ ها کجا هستن؟ چرا همشون به سمت دریا که بقیه بالغ ها اونجا جمع بودن میرفتن؟ چرا جهت های دیگه نمیرفتن؟ مارمولکی که از وقتی که چشم باز کرده نه والدینی پیشش بوده که آموزش بدن و نه اصلا تجربه ای داشتن که بخوان تصمیم بگیرن دریا کدوم وره؟و اصلا باید به سمت دریا حرکت کنن!!! به مارمولکی که همین چند ثانیه پیش وارد این این دنیا شده، کی یاد داد کجا بره؟ حالا وقتی مارها حمله می کردن سمش، از کجا و چطور فهمیده اونا دشمنن؟ از کجا یاد گرفته که باید فرار کنه؟ چرا از اون خرچنگ های روی پشتشون فرار نمی کردن؟ چرا وقتی مارها حمله می کردن، سرجاشون نمی ایستادند؟ چرا فرار؟ چطور تشخیص میدادن کدوم دوسته کدوم دشمن؟ اینا چیزی جز هدایت نمی تونه باشه….

    یا یه مستند دیگه پنگوئن ها!!! وقتی پنگوئن نر، میره غذا بیاره و ماده روی تخم می خوابه یا کنار جوجه ها می مونه، وقتی اون پنگوئن نر برمی گرده، میره سمت جفت خودش. به جوجه خودش غذا میده. واقعا این حرکتشون هم خیلی بزرگه، توی مستند نشون میداد، بین میلیاردها پنگوئن، که همشون شکل هم هستن، بین اون همه پنگوئن هم شکل، چطور واقعا چطور پنگوئن نر، جفت خودشو پیدا می کنه؟ اگه هدایت نیست پس چیه؟ اگه خدا هر حیوان رو سمت جفت خودش هدایت نمی کنه پس چطور اینا شناسایی می کنن؟

    استاد در مورد این جمله تون: اگر هدایت رو با غریزه ی میتوزهای سلول های تخم مرغ یا جنین آدم، یکی بدونی خیلی از جواب های سوالات داده میشه که تا کجا میتونه پیش بره این هدایت و چقدر می تونه این دقیق باشه این هدایت

    می دونید استاد گمراهی از اونجا شروع میشه که آدم ها غریزه رو با هدایتی یکی نمیبنن. غریزه رو فقط برای حیوانات یا گیاهان به کار می برن، و اونو هدایت نمی بینن، و فکر می کنن فقط برای حیوانات هستش. و با این تفکر خودشونو از دریافت هدایت خداوند محروم می کنن، چون فکر می کنن انسان عقل داره، به هدایت نیاز ندارن و به عقلشون تکیه می کنن. و عقل هم که محدود.

    اگر ما برتر از تمام موجودات دیگر خلق شدیم، مگه میشه حیوانات این چنین قدرت هایی داشته باشن و ما نداشته باشیم؟ پس این چه برتری هستش!؟ چطور یه پنگوئن برای پیدا کردن جفتش بدون نگرانی و استرس، طبق هدایت الله پیش میره، اون وقت ما برای پیدا کردن شریک زندگی (یا هر خواسته ای) استرس بکشیم؟ مگه میشه اون حیوان قدرت بالاتری از ما داشته باشه که خیالش به هدایت راحته، اون وقت انسان در ناآرامی باشه؟ قطعا ما هدایت هایی که حیوانات به اسم غریزه دارند رو، ما هم داریم، ما هم هدایت رو داریم و هم بسیاری از خصلت ها و قدرت های برتر دیگه. حالا اگر مثل همون حیوانات دل بسپاریم به این هدایت، اجازه بدیم هدایت بشیم، بدون استرس و نگرانی به خواسته هامون میرسیم.

    اینکه فرمودید با تفکر به این هدایت که تا اینقدر می تونه باورنکردنی باشه، دقیقا درست میگید، واقعا باورنکردنیه که یک تک سلولی درون یک تخم مرغ، بدون حضور هیچ فرد دیگه ای یا حیوان دیگه ای، تبدیل بشه به یک جوجه، جوجه ی قابل لمس، جوجه ای که هر بخش و اجزای بدنش به خوبی و در جای درستش تشکیل شده. و این طرز تفکر باعث میشه به ذهن منطیقیمونن رو ساکت کنیم. وقتی که بخواد وجود هدایت رو انکار کنه.

    بی نهایت هدایت خداوند هست. فقط کافیه آگاهانه در جستجو و درک اون باشیم.

    اصلا تفکر و تعلق در طبیعت، خیلی بیشتر آگاه ترمون می کنه.

    اینقدر قضیه ی هدایت عمیقه که اصلا عمق درکش بی انتهاست… به اندازه ای که روی خودم کار کردم تونستم هدایت رو دریافت کنم، و از خدا می خوام خیلی خیلی بیشتر از اینها هدایتم کنه و آگاه ترم کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      فاطمه فضائلی گفته:
      مدت عضویت: 1283 روز

      به نام خدای مهربانم

      سلام به قلب عزیزت دوست خوبم

      اینجا واقعا بهشته, همه فقط کلام الله بر زبانشونه, خدایا واقعا ازت سپاسگزارم

      موضوعی که راجب پنگوئنها نوشتی رو خیلی دوست داشتم واقعا کلام خداوند بود که بر قلم شما جاری شده بود, دوست داشتم تجربه دیروز خودم رو اینجا اضافه کنم, دیروز تو صحرا بودیم یه تیکه مسیری رو برای پیاده روی و دیدن بهار راه میرفتیم. یکم که رفتیم و بعدش نشستیم من همینجوری حسی یه سنگ حدودا ده پونزده سانتی رو از زمین برداشنم و زیر اون سنگ پر از موردونه بود انقدر زیاد بود که کلا ترسیدم اولش ,بعدش دوسه دیگه سنگ هم برداشتم همینطوری بود زیرش و همون لحظه گفتم خدااایااا تو این صحرای دور بدور از شهر, زیر سنگ روزیتو میرسونی به همه ی افریده هات. دیگه جلوتر که رفتیم بازم سنگهارو برمیداشتم برای کنجکاوی ولی دیگه ندیدمشون, شاید اینم هدایتی بود برای من تو این صحراهای بزرگ با میلیاردها سنگ همون سنگ مخصوصی رو ببینم که بگه زیر سنگ هم که باشی هزارتاهم که باشید روزیتون با منه ,

      خدایا قلب مارو هر روز بازتر کن برای دیدن نشونه هات

      دوست عزیزم واقعا ازینکه سه سال پیش به حرف دلت گوش کردی و نوشتی ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      مهلا غیاثوند گفته:
      مدت عضویت: 1948 روز

      به نام خدای مهربانم

      چقدر لذت بردم از استدلالی که در بیان تفاوت غریزه و هدایت که ما آدمها قایلیم ، داشتی ، خیلی زیبا نوشتی که ما با تصور عاقل بودنمون و اعتقاد به خود و دانش و علمممون همیشه خودمون رو از همه نیروهای جهان و همینطور هدایت الهی محروم کردیم . واقعا بهتره تو بحث هدایت همینطور که همیشه حیوانات و تمام طبیعت الگوی ما بوده اند در این مورد هم بهشون اعتماد کنیم . واقعا تحسین میکنم این نگاه زیباتو عزیزم و بسیار ممنونم که زحمت نوشتنشو کشیدی 🌹🌹🌹🌹🌹 خدا روشکر بخاطر این هدایت زیبا ❤️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      پریسا خورسندی گفته:
      مدت عضویت: 2564 روز

      سلام دوست عزیزم, چقدر عالی بیان کردی هدایت حیوانات رو, تشکیل سلول های دیگه از یک تک سلول رو خیلی عالی بود خیلی لذت بردم, سپاس برای این که انقدر خوب هدایت رو داری درک میکنی و انشالله همین طور پیش بری بهتر هم میشی,انشالله همه ی ما که سعی میکنیم عمل کنیم به الهامات هدایات و همه هر روز بهتر میشیم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    Sos گفته:
    مدت عضویت: 2373 روز

    به نام خداوند که قدرت نوشتن را به من آموخت آنچه را در قلبم جاری میشه بنویسم اعتبار نوشتم هایی برای خداوند یکتا است

    سلام استاد بزرگوارم عباس منش

    سلام درود به بانو شایسته عزیزم

    زمانی که قلبم داشت سقوط میکرد در دورن تاریکی خودم عرق شده بودنم به جای رسیدم که احساس پوچی در تمام تاروپود وجودم رسیده بودم تو قلب منو از تاریکی به نور خودت هدایت کردی دگه توانی برای پاهایم نمانده بود قدرت را در پاهام قرار داد تا به قدم های محکم به مسیرم ادامه بدم زمانی چشم هایم جز زشتی نازیبای ، ناپاکی، ندیده بودن تو پرده از چشمانم برداشتی الان جز زیبایی جهان شگفت انگیز هستی نمیخواهم ببینم

    گوش های منو که سالها به شنیدن حرفهای نامناسب عادت کرده بودن الان گوش هایم با فایل های استاد پر میشن

    زبانم منو از هر زشتی و بد گفتاری که بیرون میومد تبدیل کردی به سپاسگزاری از نعماتی که در وجودم عطا کرده بودی

    قلبم را بزرگ کردی برای دریافت الهامات که همیشه با من بود ولی خاموش کرده بودم صداشو الان آرامش بخش ترین آوای دورنم تو هستی

    منو هدایت میکنی به بهترین مکان و زمان که خارج منطق ذهنم هست من ایمان دارم تو بهترین ها را برای من میخواهی ولی من باید با تغییر همیشگی خودم همراه این هدایت باشم وقتی وارد این مسیر الهی شدم کلمه هدایت برای من گم بود رب همیشه ما را هدایت میکنه

    از استاد عزیزم یاد گرفتم خودم دنبال حقیقت باشم به ندا قلبم گوش کنم تا هدایت جاری بشه خداوند متعال منو سمت این آیه هدایت کرد

    بقره اشاره فرموده است: «ذَلِک الْکتَابُ لا رَیبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ»(سوره بقره: آیه ۲): این است کتابى که در [حقانیت] آن هیچ تردیدى نیست و مایه هدایت تقواپیشگان است. «الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِالْغَیبِ وَیقِیمُونَ الصَّلاهَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ینْفِقُونَ»(سوره بقره: آیه ۳): آنان که به غیب ایــمان مى‏آورند و نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به ایشان روزى داده‏ایم انفاق مىکنند. «وَ الَّذِینَ یؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیک وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِک وَ بِالآخِرَهِ هُمْ یوقِنُونَ»(سوره بقره: آیه ۴): و آنان که به آنچه به سوى تو فرود آمده و به آنچه پیش از تو نازل شده ایمان مىآورند و آنانند که به آخرت یقین دارند. «أُولَئِک عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولَئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(سوره بقره: آیه ۵): آنان برخوردار از هدایتى از سوى پروردگار خویشاند و همان رستگاراناند.  

    ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند     تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

    همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار     شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری

    (سعدی، دیباچه گلستان )

    استاد خیلی عالی توضیح دادی درباره هدایت ما از زمانی یک تک سلولی بودیم این چه نیروی است که کامل این سلولی را تبدیل به یک نوزاد کنه که وقتی به دنیا میاد از یکسو طفل را بسوی پستان مادر که برای تغذیه است هدایت میکنه خدایا من عاشقانه دوست دارم که این قدر قشنگ هدایت میکنی تک تک موجودات عالم را یا یک تخم مرغ را بدون مادر در بیست و یک روز به صورت جوجه متولد میشه و تمام کارهای خودش را به تنهایی انجام میدهد به صورت غریزه و همون هدایت…

    خدایا مرسی دوباره هدایت شدم به یک آیه دگه

    یکی آن آیه ای که از زبان حضرت موسی دارد که وقتی فرعون سؤال کرد: «فمن ربکما یا موسی »جواب داد: «ربنا الذی اعطی کل شی ء خلقه ثم هدی »(1) پروردگار ما آن کسی است که هر چیزی را آنچنانکه شایسته است آفریده است، در خلقت آنچه را که احتیاج داشته به او داده است.این، همان نظم ساختمانی اش را بیان می کند.

    هر چقدر روی باورها خودمون به خدا نزدیکتر میشم هدایت طبق فرکانس که به هستی بفرستم خداوند به ما الهام میکنه از دوست عزیزم سپیده خانم تشکر میکنم که این قدر خوب و عالی روی خودش کار کرده در هر لحظه از خدا هدایت میخواهم برایم خیلی جالب است خدایا شکر در فرکانس این آگاه این فایل قرار گرفتم چون دیشب از خدا هدایت خواستم قربونه این رب العالمین برام که این قدر سریع جواب است

    خدایا سپاسگزارم به ظرفیت قلبم را برای این همه آگاهی بزرگ کردی

    خدایا سپاسگزارم درک بهتری از هدایت و الهامات بفهم

    در پناه الله یکتا شاد ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 36 رای:
  3. -
    زینب گفته:
    مدت عضویت: 1466 روز

    به نام خدای بخشنده مهربان

    سلام به دوستان عزیزم

    من نویسنده خوبی نیستم و هروقت میخوام اینجا اون چیزهایی که تو ذهنم هست رو بنویسم نمیدونم از کجا شروع کنم و گاهی وقتا انقدررر موضوعات مختلف تو مغزم حرکت میکنه که فقط مینویسم حتی اگه مطالب هیچ پیوستگی باهم نداشته باشه…

    الان هم دقیقا این شکلی شدم…میتونه از شدت هیجان و ذوق و شوق باشه و باید یاد بگیرم کنترل احساسات داشته باشم…

    من در این لحظه دارم دیوانه میشم…چند روزه همش با خودم میگم چجوری میتونم هدایت رو بیشتر بفهمم. چه شکلی عمل میکنه.چجوری میتونم به هدایت ها عمل کنم.اصلا چیکار باید بکنم…حتی به ذهنم رسید تو عقل کل سرچ کنم عمل به هدایت…امروز که دیدم فایل جدید سفرنامه اومده راجب تسلیم بودن در برابر هدایت گفتم آقا این فایل اون چیزیه که قطعا به من کمک میکنه و نشستم پاش.البته که قبلا تمام قسمت های گفتگو با دوستان رو دیده بودم…

    من خودم خیلی جاها از خدا یا همون هدایت کمک خواستم و واقعا راه هارو برام باز کرده اما وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم من هنوز چقدر مقاومت دارم دربرابر عمل کردن به چیزهایی که بهم میگه.بعضی وقتا قشنگ می‌فهمم ازم یه چیزی میخواد یه کاری رو باید انجام بدم اما همش پشت گوش میندازم و امروز و فردا میکنم.یه بخشی اش میتونه از سر ترس باشه…

    قشنگ احساس میکنم هنوز تسلیم نیستم.شاید به خاطر گذشته هم باشه…من وقتی بچه بودم همش دوست داشتم خودم کارهامو انجام بدم و هیچکی به من کمک نکنه.میگفتم نه خودم انجامش میدم من کمک نمیخوام به من کمک نکنید…بعد جالبه این ویژگی با من موند و من هرچقدر که بزرگتر شدم وخودم خواستم کارهامو انجام بدم میدیدم هی بدتر گره میفته.اونم نه یه گره معمولی گره کور که با دندونم باز نمیشد.بعد با خدا دعوام میشد…! میگفتم چرا اینکارو برام انجام نمیدی چرا هی گره میندازی وسط…!درصورتی که این خودم بودم که جلوی خدا وامیستادم و بهش میگفتم نه من خودم انجامش میدم تو کاری نداشته باش…به خیال خودم مثلا خیلی قوی و مستقلم که از خدا کمک نمیخوام و خودم میخوام انجامش بدم…نمیدونم این چه بیماریه ذهنیه غرور و منیته چیه که هنوزم ریشه هاش رو تو وجودم میبینم….غافل از اینکه تو باید کار بدی دست کاردان.تو هیچ وقت استاد نمیشی.باید دستت تو دست اصل کاری باشه همیشه….

    ولی خدایی جاهایی که رها کردم و گذاشتم استادم کارهامو انجام بده همه چی با نظم و ترتیب چیده شد و من فقط لذت بردم و کیف کردم از چیدمانش.وقتایی که گیر ندادم نگفتم نه من اینو دوست ندارم اونو دوست دارم و گفتم خدایا هرچی تو بگی هرچی که برام خوبه با باور الخیر فی ما وقع همه چی برام نرم پیش رفته و من به راحتی به خواسته ام رسیدم حتی در مورد خواسته های کوچک که مثلا این لباسو بخرم یا اون یکی رو….

    باور های گذشته ما در برابر دریافت و عمل به هدایت هم خیلی تاثیرگذاره.مثلا این باور که من لایق دریافت هدایت هستم.همون بحث احساس لیاقت که من خیلی روش کار دارم…گاهی وقتا وقتی یه ایده راحت و آسوده بهم میده قشنگ صدای ذهنم رو میشنوم که میگه تو لایق این حد از راحتی نیستی که کارهات انجام بشه(باور سختی کشیدن) یا حتی هنوز بعضی وقتا اون زیر میرا میشنوم که ذهنم میگه تو لایق هدایت خدا نیستی!!!

    از وقتی دارم رو دوره احساس لیاقت کار میکنم دلیل خیلی از ناکامی هامو می‌فهمم و با خودم میگم زینب عزیزم هیچ تعجبی نداره که چرا این اتفاقات برات افتاده تو خودت باعثش شدی تو خودت این فرکانس رو فرستادی تو خودت این اجازه رو دادی.دستورشو تو صادر کردی.تقصیر خودته ننداز گردن خدا یا فلانی و بهمانی.مسئولیت افکارتو به عهده بگیر…

    بنظرم دوره احساس لیاقت پایه ای ترین دوره ایه که ما باید روش کار کنیم…تنها سه جلسه رو پیش بردم ولی آنقدر کارها برام نرم و روان شده که خودم تعجب می‌کنم یا حتی باورهای محدوده کننده ام رو پیدا میکنم که بنظرم اصلی ترین باورها برای ناکامی های زندگیم هست

    از برخورد آدم ها باهام از جور شدن راحت کار هام و رسیدن به خواسته هام نسبت به قبل دوره.البته من هنوز خیلیییی خیلی جای کار دارم و تازه نیم میلی متر پیشرفت کردم ولی خدارو شکر میکنم که تونستم در مدار شنیدن و درک آگاهی های این دوره قرار بگیرم.وقتی این دوره اومد رو سایت و من اسم دوره رو دیدم همون ندای درونم بهم گفت این دقیقا اون چیزیه که تو بهش نیاز داری و باهاش میتونی خلا های درونیتو پر کنی…

    واقعا آدم هرچی تو این مسیر پیش میره میبینه هنوز هیچی نمیدونه و چقدررر کار داره باخودش…

    تازگیا حجم اتفاقات خوب برام نسبت به قبل بیشتر شده مثلا نمونه اش دیشب بعد از مدت ها با خانواده شام رفتیم بیرون…انگار رفته بودم جاده چالوس…حالا رفتیم پارک سر کوچه هااا ولی انقدررر خوش گذشت که انگار یه سفر یه روزه بود…من عاشق آتش درست کردن هستم…اونجا آتش روشن کردیم چای ذغالی خوردیم…اصلا یه حال و هوایی.بعد جالبه مثلا یه چیزی رو ما یادمون رفته بود ببریم یکی دیگه همونو آورده بود…اینجوری خدا کارهارو میچینه برای آدم.حالا این یه نمونه کوچکشه ولی در کل خیلی خوبه که رو خدا حساب کنم و بتونم بیشتر از این نیروی بی نهایت بهره ببرم.خدا کمکم کنه تا بتونم این بیماری ذهنی غرور و تکبر رو بذارم کنار و یه شخصیت متواضع و فروتن از خودم بسازم چون لازمه تسلیم بودن تواضعه

    خدایا شکرت بابت این فایل که امروز روزیم کردی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      مینا منصوری گفته:
      مدت عضویت: 1123 روز

      سلام دوست عزیز

      مبارک باشه حال خوب تون

      بله دوس عزیز با احساس لیاقت هر روز بهتر از دیروزی

      هنوز جلسه سه و اینقدر پیشزفت داشتی

      مژده بهت میدم اتفاقای قشنگتری در پیش داری

      به درجه ای میرسی اتفاق بد هم بیوفته برای تو نفع و سود داره چون تو حال خوب =اتفاق خوب رو پیش گرفتی

      باورهای محدود کننده باعث حال بد و اتفاقای بد میشن

      باعث میشن هر روز از زندگی از ادما بدت بیاد زندگی برات تکراری میشه

      از برکت سایت هر روز برات روز جدیده و معجزه الهی

      موفق باشی

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    زهرا آبلو گفته:
    مدت عضویت: 1960 روز

    بسم الله النور

    سلام استاد جان سلام مریم جان

    سلام دوستای عزیزم

    استاد جان سپاسگزارم که این فایل رو ضبط کردیدو از اون فایل های هست که باید بینهایت دیدش و با گوش جان گوش داد خدایا شکرت

    استاد جان نکات کلیدی که تو این فایل صحبت شد راجبش بسیار عالی هست که الان دارم ربطش به موضوع گفتگو که گذاشتید چطور از زیر صفر میلیارد ها دلار پول ساختم و داره تو این چند قسمت قدم به قدم میگه اگر میخای ثروت بسازی باید این قدم هارو برداری

    هدایت

    تسلیم بودن

    تکامل

    و عمل

    آنقدر زیبا راجب هدایت تو تمام جنبه ها صحبت کردید که من مبهوت که آخه آنقدر هم مگه میشه تو غذا خوردن یا فلان تو از خدا هدایت بخای شاید اگر چند سال پیش بود برام خیلی مسخره و یا کفر آمیز بود که من خدا رو دارم کوچیک میکنم وقتی تو غذا خوردن و رانندگی و کارهای روزمره اش هدایت بخام اما الان وقتی نتایج شما و دوستان و خودم رو که هرجا هدایت خواستم بهترین ها رقم خورده برم نه تنها کفر آمیز و مسخره نیست بلکه نشون دادن ایمانم در عمل هست تسلیم بودن هست و باور قدرت خدا و اتصال به نیروی که همه پاسخ هارو داره

    استاد اتفاقا این فایل هم زمان شده با کارکردن من روی ریشه کلمه هدی در قرآن و برام خیلی جالب بود سوره بقره آیه دوم یعنی همون ابتدای قرآن میگه این کتاب هدایت هست برای متقین و تقوا پیشگاه معنی هدایت که نوشته بود منو دیوانه کرد نوشته بود وقتی راهنمایی می‌کنی یعنی آدرس رو نشون میدید اما وقتی هدایت می‌کنی دست طرف رو میگیری و می‌بری به مقصد و خودت جلو میوفتی و همراهی می‌کنی تا مقصد اینجا دلم لرزید که خدا داره میگه اگر سعادت دنیا و آخرت رو میخای من دستتو گرفتم بیا گوش کن تا برسونتم به مقصد اما این هدایت فقط برای کسانی هست که دارن روی خودشون کار میکنن ذهن شود رو کنترل میکنن همون که سپیده تو فایل اول گفت کات کردن با اون مشتری تسلیم بوده و هدایت شده شاید ظاهرش بد بود اما وقتی تسلیم شد در هابی باز شد که پاسخ این ایمان و تسلیم بودن بود خدایا شکرت

    چه آگاهی های جاری شد خدایا شکرت

    نکته خیلی مهم این بود که من فکر میکردم وقتی ذهنم رو آروم کنم هدایت اتفاق میوفته اما تو این فایل فهمیدم که باید بپرسم هم شما و هم سپیده این نکته رو یاد آوری کردید که باید بپرسم الان چیکار کنم الان چه انتخابی کنم یا مثل مثال تلفن شما الان این کار رو نباید انجام بدم چرا چون وقتی هدایت جاری میشه یعنی کار ها آسونتر قرار انجام بشه و قرار نیست تو سختی بکشی قرار هدایت بشی به مسیر های راحتر

    استاد این فایل تکمیل کننده تمام سریال زندگی در بهشت و سفر به آمریکا بود برای من تا درک بهتری از اون قسمت های که شما می‌گفتید هدایت شدیم به فلان جا و فلان کار من به درک بهتری رسیدم

    نکته بعد اینکه من لجبازی نکنم با هدایت چون برای منم خیلی وقت ها حتی راجب فایل های شما پافشاری داشتم که امروز فلان فایل رو حتما گوش کنم اماتلوزیون رو روشن کردم و یه دفه یه فایل دیگه پلی شد اما من رد کردم تا همون فایل که تو برنامه بود گوش بدم اما هیچی نگرفتم ازش اما وقتی برگشتم و همون فایل که خود به خود اومده بود رو گوش دادم دیوانه شدم از آگاهی هاش که اون فایل خود به خود نبود خدا خواسته بود و برنامه خدا بود برای من

    اگر اجازه بدم خدا منو هدایت کنه اجازه بدم

    نکته اجازه بدم چون من عجول هستم و میخام همه کار هارو خودم با ذهن محدود انجام بدم یا طبق روال خودم اما اجازه بدم و با اینکه بارها و بارها نتیجه تسلیم این هدایت رو دیدم اما بازم ذهن تو لحظه میخاد مقاومت کنه و من تازگیا میام و می‌نویسم نتیجه های این تسلیم بودن رو

    و نکته مهم بعدی این بود که گفتید نتیجه خاص نخواهید یعنی بازم در مورد نتیجه تسلیم باشد وقتی اعتماد می‌کنی و قدم برمی‌داری نتیجه اونی میشه که هم خدا راضی هم تو راضی مثل سپیده مثل شما که هر بار با مثال ها دارید به من میگید تسلیم جریان باش ببین من چقدر دارم لذت میبرم و این تسلیم بودن هست که باعث میشه از مسیر زندگی و خلق خواسته هام لذت ببرم استادبه قول شما الان داره تمام مثال ها و حرف هاتون در مورد هدایت و تسلیم بودن تو ذهنم مرور میشه و دارم به درک بهتری میرسم که میگم وای من قبلاً اصلا درک درستی نداشتم اگر الان دارم درک میکنم قبلا چی بود

    من تسلیمم

    وقتی تسلیم بودن را در عمل نشون میدم صدا ها قوی تر میشه و خدا قشنگ با من حرف میزنم و من دقیقتر وواضحتر می‌شنوم

    ایتاد دلم میخاد با هر کلمه اشک بریزم ازاین آگاهی ها

    وقتی تسلیم باشم و مدام طلب هدایت کنم و مدام عمل کنم این هدایت بیشتر وواضحتر میشه و تکامل داره برایبه درک رسیدن چقدر زیبا چقدر زیبا چه خدا مکالمه میکته عین یه دوست عاشقتم خدای من

    مثال قشنگی که راجب تکامل در مدار و هدایت زدید که من بسته به مدار فعلیم خدایا میشم به یه ذره بهتر و میشه سرعت این هدایت بیشتر و نتایج بزرگتر بشه به شرط عمل من یعنی من هدایت میاد عمل کنم اونوقت سرعت رشد من بیشتر میشه و این باز ذهنیت غلط منو تغییر داد که من انتظار داشتم الان که دارم کار میکنم پس خدا باید هدایت و کنه که مثلا از درآمد فعلی یه دفه برسم به بالای دویست ملیون یا از روابط پرتنش یه دفه برسم به آرامش مطلق و توقع بزرگی داشتم و گاهی هم ناامید میشدم اما الان میبینم و میفهمم که قراره پله به پله هدایت بشم به مدار بالاتر و تجربیات بهتر اما بسستکی داره من در مدار فعلی چقدر عملکرد دارم چقدر ایمان دارم و با قدرت عمل میکنم و با تأیید و تسلیم بودن این هدایت رو پررنگ تر میکنم تو زندگیم الله اکبر خدایا شکرت

    استاد عاشقتونم که در جواب فرهاد عزیز آنقدر روشن و واضح گفتید که خدا گفته فقط تسلیم من باش با هر اسمی که روی خودت گذاشتی فقط ایمان داشته باش و نترس و غمیگین نباش و این یعنی اوج یکتا پرستی خدایا عاشقتم

    استاد جان از صبح این فایل رو گذاشتم رو تکرار از بس به این آگاهی ها نیاز داشتم و درست به موقع بود و دارم میبلعم این آگاهی هارو خدایا شکرت

    استاد جان عاشقانه منتظرقسمت های بعدی این گفتگو های بینهایت آگاهی بخش هستم و لذت میبرم

    عاشقتونم و به زودی آمریکا میبینمتون 😘😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
  5. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1218 روز

    سلام به استاد مهربان

    درود بر دوستان خوب خودم

    هدایت یکی از مهمترین نکته ها و درس هایی است که من در دوره های استاد و فایل ها و آموزش ها یاد گرفتم

    هرچند که هنوز خیلی از موقع ها درست عمل نمی کنم

    درست رفتار نمی کنم

    گاهی اوقات این هدایت و کمک خواستن از خدای مهربان را فراموش می کنم

    اما باز او هوای من را دارد و به من کمک می کند

    هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم در تمرین ستاره قطبی خودم از خدای مهربان می خواهم که من را هدایت کند

    مسیر درست را به من نشان بدهد

    چقدر هدایت خواستن از خدای مهربان بسیار شیرین و بسیار مهم و نکته های اساسی دارد

    مهمترین قدم این است که وقتی که از خدای خودم هدایت می خواهم دیگر همه چیز را به عهده خود او بگذارم

    به چگونگی انجام شدن آن کاری نداشته باشم ؟

    به چطور می خواهد انجام بشود آن هرگز کاری نداشته باشم ؟

    بگذارم به دستهای خودش و من فقط و فقط باید تسلیم باشم در برابر او چرا که من نمی دانم و اگر می دانستم که خودم آن را انجام می دادم

    این تسلیم بودن هم بسیار مهم و اساسی است

    تسلیم بودن به این معنی و مفهوم است که مثل کودکی که خودش را در دست مادرش خود می سپارد و دیگر نگران نیست که مادر به کجا می رود و چکار می کند

    تسلیم بودن به هدایت خداوند هم همین گونه است و هیچ شک تردیدی دیگر در آن نیست و نخواهد بود

    این هدایت و در مسیر هدایت قرار گرفتن یک روند تکاملی را در خود دارد و من باید این روند را همیشگی و دائم داشته باشم

    در کل آنچه که من از این فایل یاد گرفتم این بود که باید همیشه تسلیم باشم

    تسلیم در برابر هدایت خداوند

    تسلیم در برابر آنچه که نمی دانم و از او کمک می خواهم

    همه چیز در دستهای خودم است و هر زمان که بسوی او دست دراز کنم بی شک او به بهترین شکل ممکن و در بهترین زمان ممکن دستهای من را خواهد گرفت

    پس چه خوب و عالی که همیشه دستهای کمک خواستن من بسوی او دراز باشد و او من را در آغوش خواهد گرفت

    هیچ وقت دنبال نتیجه نباشم و فقط بخواهم که یک قدم به جلو حرکت کنم

    هر روزم بهتر از روز قبل باشد

    ممنونم استاد عزیز بخاطر این فایل ارزشمند و فوق العاده

    سپاس از خدای هدایتگر خودم

    سپاس از خدای خوب خودم

    سپاس از خدای زیبایی ها

    سپاس از خدای فراوانی ها

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      مهشید گفته:
      مدت عضویت: 1683 روز

      سلام آقا سعید

      امیدوارم که خوب باشید

      ممنون از کامنت و توضیحاتتون

      اینکه گفتید:

      مهمترین قدم این است که وقتی که از خدای خودم هدایت می خواهم دیگر همه چیز را به عهده خود او بگذارم.

      به چگونگی انجام شدن آن کاری نداشته باشم؟

      به چطور می خواهد انجام بشود آن هرگز کاری نداشته باشم.

      اینا نکات مهمی هستن که با اینکه بارها توی فایلهای استاد در موردشون شنیدیم، ولی در عمل باید بارها و بارها به خودمون یادآوریشون کنیم تا بتونیم بهشون درست عمل کنیم.

      شاد و تندرست باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    افلاطون نوروزی گفته:
    مدت عضویت: 1328 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان

    سلام خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم در این فضای بهشتی

    بینهایت و با تموم وجودم سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده

    من تقریبا 6 ماه گذشته دوره قانون سلامتی رو استارت زدم: بعد از یک ماه به یک درکی رسیدم که به من خیلی کمک کرده: اینکه آرامش خودمو حفظ کنم، اینکه هیچ عجله ایی در کار نیست و قراره تا آخر عمرم به این سبک پیش برم: پس نیاز نیست عجله کنم بگم تا 1 ماه دیگه باید ان مقدار کیلو کم کنم: اگه قراره تا آخر عمرم به این سبک پیش ببرم؛ پس آروم آروم، با لذت پیش ببرم، نم نم به نتایج دلخواه میرسم و هر چقدر زمان میگذره این نتایج شگفت انگیز تر میشه که الان بعد 6 ماه وارد این مرحله شدم که نتایج داره شگفت انگیز میشه و این درک به من خیلی کمک کرده: گفتم در خصوص سایر دوره ها هم همینه: عجله ایی در کار نیست، آروم آروم پیش برو( 1 سال، 2 سال، 5 سال، 10 سال، 20 سال،50 سال تا زمانی که زنده ایی از این سایت میتونی بهره ببری) و الان که این فایلو نگاه کردم: دیدم چه هدایت باحالی، چقدر در صبور بودنم، در درک قانون تکامل، آرامش داشتن و از همه مهم تر لذت بردن از زندگی بهم کمک کرده

    از این رو من تو این6 ماه تمرکزمو گذاشتم رو قانون سلامتی: البته هنوزم دارم رو این دوره کار میکنم و چقدر خوشحالم که این تمرکز رو گذاشتم و عملا کمتر رو فایل های دانلودی فعال بودم و سایر دوره هامم سراغش نرفتم، گفتم برای یکبار هم شده: تمام تمرکزمو بذارم رو یک موضوع و خداروشکر الان بعد 6 ماه میگم راضی ام: اول اینکه نتایج خیره کننده گرفتم، دوم اینکه قانون سلامتی رو بلعیدم؛ نکته به نکته قانون سلامتی رو با پوست و‌گوشت و استخونم درک کردم و تک به تک کامنت هاشو نمیدونم 10 هزارتاس یا بیشتره رو خوندم و خیلی خوشحالم که هدایت خدارو تو این موضوع به درستی درک کردم و شنیدم و اجرا کردم.

    الانا یه حسی بهم میگه بیشتر به سایت سر بزنم: بخاطر قانون سلامتی انرژیم 100 برابر شده، تمرکزم 100 برابر شده و حوصله انجام کارارو دارم، وقت زیادی ام دارم به کارام برسم؛ هفته قبل یه فایل اومد رو سایت به نام توحید عملی قسمت 11، من کنار ساحل داشتم پیاده روی میکردم شروع کردم به گوش دادن( پیاده روی یکی از فعالیت های جدا نشدنی هر روزه بچه های قانون سلامتی هست که چه در هایی تو پیاده روی برام باز شد) و اون فایلم در خصوص هدایت بود و دیدم اون فایل چقدر به شرایط من میخونه و‌خدا میدونه از اون فایل چه آگاهی هایی کسب کردم و چه هدایت هایی شدم، دیروزم فایل نشانه روز من در خصوص هدایت و قانون تکامل بود و فایل امروز میتونم بگم یه معجون شده وقتی با فایل دیروز نشانه امروز من و فایل توحید عملی قسمت 11 میکس شد؛ فایل روز شمار امروز میتونم‌بگم برام عالی بود؛ بقول سپیده جان که قسمت آخر این گفتگو گفتن استاد تموم دوره هاتون رو خلاصه کردین الان گفتین و‌باید 1000 بار گوش داد: واقعا راست گفتن: برا من که اصن عالی و با تموم گوشت و پوست و استخونم درک کردم: خصوصا اونجایی که استاد و سپیده جان این موضوع رو باز کردن هدایت قطعا مثل یک شرایط خوب نخواهد بود و‌اینجوری نیست هر اتفاق خوبی بیوفته اون هدایته و اتفاقت بد: هدایت خدا نبوده: چقدر این تیکه برا من عالی بود؛ با درک همین جمله هم آدم از یک زاویه دیگه به اتفاقات به ظاهر بد نگاه میکنه( همون قانون مهم تضاد ها) هم اینکه اتفاق به ظاهر بدی بیوفته حالت بد نمیشه، حالت همیشه خوبه، آرامش داری، بقول سپیده جان میرسی به مرحله ایی که دیگه نمیدونی نگرانی چی هست و بنظرم این شالوده و فوندانسیون این سایت و آموزش هاشه که برگرفته از قرانه( حال خوب مساویست با اتفاقات خوب)

    این مدتی که من وارد سایت شدم من نتایج شگفت انگیز گرفتم، خصوصا نتایج مالی(که دوستان اکثرا در جریان نتایج من هستن، چون من با جزئیات گفتم همیشه از نتایجم: برا اینکه هم از خدا تشکر کنم منو به این سایت هدایت کرده، هم از استاد که بگم آموزش هاتون بینظیره( چونکه استاد کامنت بچه هایی که میخونه نتیجه میگیره قطعا شاد میشه) هم اینکه یک ردپایی از خودم به جا بذارم که از کجا به کجا رسیدم برای درک بهتر قانون تکامل و از همه مهم تر انگیزه ایی بشه برای دوستان عزیز تر از جانم تو این سایت( آخه من خودم از نتایج دوستانم خیلی انگیزه میگرم و شارژ میشم، مثل سوخت جت میمونه نتایج دوستانم) برای همین همیشه با جزئیات راجب نتایجم میگم.

    این مدت یکی دوتا اتفاق به ظاهر ناجالب تو‌کسب و‌کارم رخ داده: البته من بخاطر اینکه تسلط دارم به قانون تضادها: نمیذاشتم این اتفاقات ناجالب حال منو بد کنه ولی امروز این فایل درس بزرگی بهم داد که پسره خوب هدایت همیشه اینطور نیست در شرایط خوب ظاهر بشه، میتونه با شرایط به ظاهر بد؛ برات خیلی سود مند باشه و دیدم آره اون شرایط به ظاهر بد تو کسب و کارم جلوی ورودی مالی چند صد میلیونی رو‌ گرفت ولی داره بهم ورودی های مالی میلیاردی میده و خیلی بهم تو کسب و کارم کمک‌کرده و هم اینکه جلوی ضرر های میلیاردی رو گرفت.

    حرف زیاده برا گفتن؛ دیروز تو دفترم نوشتم خدایا آرامشی میخام ازت از جنس خودت: میخام آرامشت تموم وجودمو بگیره و امروز با گوش دادن به این فایل آرامش تموم وجودمو گرفت و یک لبخنده رضایتی تموم وجودمو گرفته که دیروز خواستمو به خدا گفتم و خدا امروز برام محقق کرده؛ و انقدر آروم و با لذت دارم این کامنت رو مینوسم که انگار این کار بهترین کاره دنیاست برام، انگار واجب ترین کاره دنیاست برام، انگار مهم ترین کاره دنیاست برام، انقدر با تمرکزو دارم این کامنتو مینوسم( مثل یک پزشکی که داره عمل قلب میکنه) و برام مثل عبادت میمونه این کامنت نوشتن؛ آخه یجورایی دارم الان با خدا حرف میزنم و‌ اون حرفارو دارم مینوسم

    بی مقدمه بگم استاد؛ خیلی زیاد دوست دارم و همچنین تموم اعضای سایت رو

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 39 رای:
    • -
      زیبا قاسمی گفته:
      مدت عضویت: 641 روز

      سلام اقای نوروزی عزیز

      خیلی خیلی سپاسگزارم برای کامنت زیبایی که نوشتین

      یه جوری به من روحیه داد و امروزم رو ساخت که انگار خدا از زبان شما با من صحبت میکرد

      واقعا خوشحالم که نتایج عالی گرفتین و برای ما هم مینویسین

      چقدر عالی گفتین که هدایت فقط با شرایط خوب ظاهر نمیشه مخصوص اتفاقهای عالی نیست

      با چه مثال قشنگی این موضوع رو برامون باز کردین

      واقعا سپاسگزارم و بهترین ارامش و حال خوب و براتون ارزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    Princess Ela گفته:
    مدت عضویت: 2456 روز

    به نام خدایی که هرلحظه هرلحظه عاشقانه ی عاشقانه هدایت میکند دردانه های نازنینش را

    به نام خدایی که با تمام عشقش قدرت خلق زندگی ام را تنها وتنهااا در دست خودم قرار داده

    سلام به روی ماهتون استاد نازنینم

    سلام به روی ماه مریم عزیزم

    خدای من

    شکرت شکرت هزاران بارشکرت که امروزهم فرصتی دادی که چشمان زیبایم را باز کنم و غرق این همه زیبایی ها نعمت ها و فراوانی هایت شوم خدای من شکرت هزاران بارشکرت که امروزهم هدیه ام دادی و هدایتممم کردی به سمت این همه زیبایی ها ونعمت ها اگاهی های الماست

    خدای من شکرت هزازان بارسپاسگذارم که در مدار شنیدن و بهتر بهتر درک کردن و عمیقا فهمیدن این اگاهی های ناببب بینهایت الماس گرانبهایت هستم خدای من شکرت

    یعنی واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم اینقدر که دقیقا دقیقا چقدرر سپیده ی نازنینم.زیبا ترین گفت که عصاره ی تمام دوره ها ومحصولات استاد عزیزمون بود خدای من خدای من چقدرزیبا هدایت میکنه الله اکبر خدای من شکرت هزاران بارشکرت برای هرلحظه هدایت های نابت خدای من شکرت هزاران بارشکرت

    چقدرر بگم بینظیربود به خدا کمه اصلا توی کلمات نمیگنجه الله اکبر😭😭

    من پرواز کردمم چقدرر چقدررر دقیقا دقیقا به قول سپیده ی نازنینم چقدر دری ازاگاهی ها و الهامات خداوند باز شد برامون

    اول. میخوام. چقدر تحسینن کنمم سپیده ی نازنینم رو که چقدر خود این سوال واقعا هدایت خداوندم بود دقیقا هدایت خداوند بود. و من چقدر چقدر این عزت نفس این عشق بینهایت سپیده ی نازنینم عشقم را تحسینش میکنمم دقیقا دقیقا یادمه توی قسمت تجربه های از اعتماد به نشانه ام که یه کامنت در مورد هدایت گذاشته بود عزیزدلم چقدر چقدربینطیربود که چقدر الان دارم بهتر بهتر درکش میکنم و میفهمم که چقدرزیبا هرلحظه هدایتمون میکنه چقدرزیبا هرلحظه هرلحظه باهامون صحبت میکنه چقدر سراسر اگاهیی سراسرر ایمانن سراسرر توحید چقدرسراسر خداوند بود این فایل بینطی بهشتمون

    خدای من چقدرعاشق این هدایتمم چقدررعاشق اینم که بیشتربیشترر تسلیمم ترش بشم چقدررر تشنه ی درک بیشتر تسلیم.بودن بیشترشم خدای من الله اکبر چقدر استاد نازنینم

    دقیقا چقدر تک تک اگاهی ها و وحی منزل خداوند رو جاری میکردین کلام خداوند رو جاری میکردین جقدر همزمانی نابی با اتفاقات اخیرم داشت و سپاسگذار خداوندمم که چقدرزیبا هرلحظه بتمن صحبت میکنه هرلحظه هدایتم میکنه هرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنه

    خدای من شکرت

    استاد استاد چقدرزیبا گفتین چقدرعاشق این اتصال نابتونم که دقیقا دقیقا یاد کلام نابتون افتادم که چقدرزیبا گفتین که وقتی متصل باشم وور زنان مناسبش چقدرر نان استاپ بدون هیچ وقفی میبینی اگاهی ها و اون هدایت های خداوند جاری میشه و بهم گفته میشه چقدرعاشق این اگاهی ها وحی منزل خداوندم که چقدرر نان استاپ جاری میشد برقلبتون. چقدررعاشق این اتصال نابتونم خدای منن

    ببین چقدر همین هدایت خداوند که بدون هیچ هیچ برنامه ایی

    درصورتی که استاد خودشون برنامه ی دیگه ای داشتن هدایت بشن بهشون گفته بشه که الان این برنانه و روم رو درس کن ببین چقدر درهایی ار اگاهی و هدایت خداوند که خداوند به سمتمون باز کرد برای درک بهتر بهتر و جا افتادن عمیق تر بهتر جای جای قوانینش خدای من شکرت

    اصلا نمیدونم چی بگم

    چقدرکه. بینظیربود چقدربینطیربود

    چقدر توی همین عملگرابودن هرلحظه استادعزیزم توی همین سریع. عمل کردن و تسلیم بودنشون چقدررر درس ها و درس ها اگاهی های نابی اشکاره که اگه بهتر بهتر درکش کنمم و بفهممش به خدا زندکیم گلستان تراز گلستان میشه که مثال عینیش همین لحظه و این هدایت خداوند و گفتگوی بینطیررهدایتی پاره های عشقمم خانواده ی قشنگمم با استادمونه الله اکبر چقدرر الان دارم بهتر بهتر میفهمم واقعا چقدر ادم میتونه بهتربهتر درک کنه مفهموم عظیم و بینهایت گسترده ی هدایت را

    میخوام برای خودم بهتر بهتر بنویسم و بهترر تکرارش کنم بهتر بهتر برام جاافتاده تر و بینهایت عمیق تر درکش کنم

    چقدر دیوانه ی این هدایت های نابشم خدا خدای من چقدرعاشق این عشقمم که دقیقا دقیقا نهایت عشقه خدای من چقدرعاشق این عشقم

    دقیقا چقدرسوال بینظیرییی بود وقتی سپیده ی نازنینم.پرسید که دقیقا چقدربین هدایتتت جاریه چقدر همه چیز هدایته که حتی بهت میگه چی بخوری حتی بهت میگه الان بدنت چی لازم داره بهت میگه الان بهتر توی جاریی که میری چی بپوشی الله اکبردقیقا دقیقا استادم یعنی چقدرزیبا با مثال بینطیررر سلول های تخمم مرغ چه منطق محشریهه رو گفتین استادم چقدربینطی بود اصلا دیوانه شدمم وقتی داشتم فکر میکردم که خدای من چقدررر همه چیزز رو خداوند داره مدیریت میکنه اون انرژی و یگانه وتنها قدرت حاکم بر جهان چقدر داره همه چیزز رو با نهایت دقیق بودن و دقت مدیریت میکنه و هرلحظه داره هدایت میکنه هرلحظه داره هدایت میکنه کل جهان را چقدر جای جای طبیعت بهمون درس داره و هرلحظه باهامون صحبت میکنه چقدربینظیربود

    خدای من چقدرر زیبا گفتین استادعزیزم چقدرزیبا گفتین از تک تک این مراحل هدایتگونه حتی به وجود اومدن تخم مرغ چقدرزیبا گفتین که ببین یه سلول چقدرمیتونه زیبا هدایت بشه که هر کدومش کار مخصوص خودشون رو انجام بدن نه کمتر ونه ببشتر درنهایت دقت و نظم. یاد کلام نابتون می افتم استاد نازنینم که چقدر زیبا گفتین این طبیعت خداوند که داره هرلحظه هدایت میکنه وقتی من حتی کانون توجهم رو کنترل کنممم به سمت زیبایی ها نعمت ها و فراوانی ها سوقش بدم اون هر لحظه به فرکانسای من پاسخ میده هدایتم میکنه میخوام اینو بگم که این سیستم به قول استادعزیزم چقدر دقیق ک داره جهان رو مدیریت وهدایت میکنه و کارش اینه دقیقا مثل قران که میگه این وظیفه ی منه که هدایت کنمم و وظیفه ی من بنده اینکه تسلیمش باشم اینکه تنها وتنهههاا وتنها اون.رو بپرستممم تنها اونن که تنها قدرته بپرستممم و تنها از او یاری بجویم میخوام بگم چقدرزیبا هدایتت میکنه الله اکبر چقدرزیبا هدایت میکنه و دونه دونه این درس های طبیعت دونه دونه این مثال های بینظیری که استاد عزیزم گفتن چقدرر این باور رو این منطق رو قوی تر میکنه این انرژی این سیستم چقدر گسترده اس و چقدررر ادم میتونه ازش استفاده کنه وچقدرررر توی لحظه به لحظمون جاریه لحظه به لحظه باور کنین اصلا ادم دقیقا دقیقا وقتی میفهمه این هدایت خداوند رو وتسلیمش میشه و وقتی میگذره و میفهمم ببین چقدرزیبا توی این لحظه اینجا بهم الهام کرد که باید اینکارو انجان بدم چقدر زیبا انداختم واسه خواسته ام وچقدر مسیررو هموار تر کرد برام اصلاا

    واقعا دیوانه میشه ادم.😭😭😭😭

    که چقدر دقیق و چقدرر زیبا هرلحظه بهمون الهام میکنه هرلحظه هدایتمون میکنه هرلحظه هدایتمون میکنه

    چقدر این نهایت عشقه چقدر نهایت امنیته چقدرنهایت ارامشه که نیرویی یه قدرتت یگانه که تنها قدرتت اونه که هرلحظه هرلحظه باهات صحبت میکنه هرلحظه بهت الهام میکنه خیر و شر رو بهت الهام میکنه همیشه ی همیشه بهترین های بهترین هارو برام میخواد همیشه به سمت بهترین ها هدایتم میکنه چون اون تنها وتنها منبع خیر و سلامتی شادی نعمات و ثروت و تمام زیبایی ها خوبی ها عشقهاست چون عاشق منه عاشق منه وهرلحظه هدایتم میکنه به سمت بینهایت زیبایی ها نعمت ها و هرانچه که خیرترینه چقدر این نهایت نعمته

    چقدر وقتی سپیده ی نازنینم میگه که من تازه تازه دارم درک میکنمم بعد از ۵ سال. قضیه ی هدایت رو چقدر درک میکنم بهتر میفهمم که این یه پروسه ی بهبود دائمی و تکاملیست که باهرچقدر تسلیم بودن و ایمانننن من توکلل من این میتونه سریع تر وقوی تر. و چقدربا هر لحظه درک بهتر بهتر تکاملمم چقدر میتونم بهتر بهتررر درارامش تر باشم در احساس خوب بیشتر دراتصالل بیشترش باشم خدای من خدای من شکرت هزاران بارشکرت

    دیوانه ی این همه هدایت های دقیقتم چقدر این فایل در زمان مناسبش بود خدای من الله اکبر

    خدای من چقدرر زیبا گفتین استادم چقدر خدای من شکرت هزاران بارشکرت الله اکبر الله اکبر که

    وقتی غریزه رو بذاریم کنار وقتی هدایتت رو بگیم به جاش چقدررذهن ادم باز تر میکنه برای درک این هدایت که جاری ترین جاری ترینه بر ذره ذره ی کل کیهان و جهان الله اکبر

    الله اکبر چقدر ادم بهتر میتونه با این نگاه توحیددد رو درک کنه چقدر میتونه هدابت رو درک کنه من دیوانه شدم دیوانه شدم چقدرررعاشق این هدایت های نابشم چقدر استاد ذره ذره ی این فایل ناب و وحی منزل خداوند بینظیربود چقدرزیبا گفتین که این طبیعت رو وقتی نگاه کنیم چقدررر میتونیمم ازش درس هدایتتت درس اینکه چقدرخداوند صحبت میکنه هرلحظه هدایتت میکنه جای جای جهان رو بهتر بفهمیم خدای من شکرت هزاران بارشکرت چقدر خداروهزاران بارشکرمیکنم که ببین جقدرزیبا داره هدایتمون میکنه به درک بهتر بهتر عمیق تر و بهتر درک کردن اگاهی های نابش خدای من شکرت هزاران بارشکرت

    دقیقا یاد کلام ناب مریم عزیزم افتادم که چقدرزیبا گفتن

    وقتی تک تک این جوجه های نازنین اکنونمون که الان چقدرزیبا با طی کردن تکاملشون چقدر چقدرزیبا بزرگ شدن و اینقدرزیبا داره ثمره ناب این تکامل رو میدن وقتی جوجه بودن چقدر زیبا گفتن مریم نازنینم که من چقدر دارم بهتر هدایتت رو از تک تک حرکات و بزرگ شدن توحیدی بودن رو چقدر دارم از این جوجه ها یاد میگیرم که به صورت هدایتی هدایت میشن که حتی نوک بزنن کی بهشون یاد میده که چطور اب بخور چطور نوک بزن چقدر راه برو میخوام بگم چقدر بینطیر گفتین که دقیقا تک تک حتی همین تخم مرغا بدون یه چیز بیرونی که مثلا مادر باشه اینجوری چقدر هدایت گونه دارن به دنیا میان وچقدر چقدر خداوند هدایتشون میکنه برای بزرگ شدن و این چقدر چقدر دقیقا باور پذیرتر میکنه چقدر میتونیم بهش اعتماد کنیم چقدر میتونیم بهتر بهتر درکش کنیم توی هرلحظه ی زندگیمون هرلحظه ی حتی سوالاتمون برای درک بهترش. برای رشد بهترم

    هرلحظه چقدر میتونیم ازش استفاده کنیم بهتر و بهتردرکش کنیم چقدرزیبا چقدرزیبا هرلحظه هدایتمون میکنه بهمون پاسخ میده چقدرزیبا هرلحظه هدایتمون میکنه خدای من

    استاد استاد چقدر این جمله فوق العاده بود چقدر بینظیرگفتین که

    وقتی میرسه به یک قدرتی به یگانه قدرن جهان که حاکم بر کل کل جهانه که میتونهه هرلحظه هدایتمم کنه میتونه اون چیزی که لازم باشه بهم نشون میده به یادم میاره

    میخوام بگم وچقدر این باورر بینطیر بود که دقیقا از نگاه ما به خداوند میاد از اون باور به اون انرژی که قادرررر به انجام هر کاری هست و هرلحظه هرلحظه هدایتم میکنه به سمت بینهایت بینهایت بهترین ها چقدر چقدر چقدر بگم دیوانه ی ثانیه ثانیه ی این فایل شدم کم گفتممم چقدر روزمو ساخت چقدررر غرق ارامشم غرق درک بهتر بهترم کرد چقدررررباورهای توحیدییی نابیی رو درونم تقویت تر کرد خدای من خدای من

    چقدر این جملتون بینطیربود استادم که چقدرزیبا گفتین اول با باور به اینکه خداوند میتونهههه تواناییی انجام اینکارو برام داره وقتی اینقدربه قدرت خداوند ایمان داریم و می‌سپاریم که هرلحظه هدایتمان میکند که این نهایت ایمانهه نهایت توحیدهه نهایت اینکه تنها وتنهاا توکل میکنمم به اوو که اونه که تمام کارای منو انجام میده وقادرررره میتونه برام هرکاری انجام بده هرلحظه هدایتم میکنه ومن با تمام وجودم با تمام قلبمم میشنوم و میبینیم و دریافت میکنم هدایت های نابش را چقدر این نهایت باوری که چقدرر غرق احساس خوب وایمانت غرق این عشق بینهایتش میکنه که دقیقا دقیقا اونموقع چقدر با یقین بیشتر با باور بیشتر که او هرلحظه هرلحظه لحظه به لحظه داره با من صحبت میکنه بهم الهام میکنه هرلحظه حتی ازش هدایت بخوای در ذره ذره کارامون به راحتی به سادگی چون طبیعتش اینه باهامون صحبت میکنه وهدایتمون میکنه

    حتی کجا اشتباه داری حتی کجارو باید بهتربهتر درست کنی چقدر اینو هرلحظه اش رو اونقدررر تجربه کردم جقدر چقدر لمس کردم که دقیقا حتی هدایتت میکنه به سمت اون ترمزی که باید برداری و بتونی راحت تر اسون تر به طبیعی ترین شکل ممکن گاز بدی و بری جلو چون اون عاشق اینکه ما رشد کنیم بهتر بهتر درک کنیمم چون هرچیزییی از طرف خداوند خیرترین خیرترینه. به سمت بهترین های بهترین ها برای رسیدن به خواسته هات هدایتت میکنه

    چقدر این جمله ی این وحی منزل این اگاهی های خداوند ذهن منو بازتر کرد خدای من این مثالتون چقدربینطیربود که حتی وقتی که توی شرایطی میشه که نمیتونم مثلا یه تلفنی رو جواب بدم خودمو نکشم و یا کارامو تعطیل نکنم که من حتما باید اینو جواب بدم یا اینکارو انجام بدم نه این نگاه که خداوند میتونههه درشرایطی بسیار ارام هدایتم کنه و همه چی ارام باشه دربهترین زمانش من این تلفن رو جواب بدم پس اگه الان اینجوری نیست حتما در زمان مناسبش نیست که جواب بدم

    میدونین استاد چقدر چقدر این اتصال وتوکل نابتون رو تحسینتون میکنم چقدر این ایمانتون این توکلتون اینکه چقدر خداوند داره کارارو انجام میده براتون رو داره نشون میده این همش توحیده همش توحیده همش داره اون اصل رو میگه که وقتی باور داشته باشی که همه چیزز اونه وقتی باور داشته بااشی که همه چیز هدایت اونه هیچ چیزی همینجوری و شانسی و این.چرت وپرتا نیست همه چیز با نظم و دقت خاصی داره صورت میگیره اوهرلحظه داره هدایت میکنه جقدر ادم میتونه دقیقا دقیقا با تسلیمش بشینه روی شانه ی خدا چقدر همه چیز لذت بخش تر میشه چقدر همه چیززز خداگونه ترر توحیدی تر میشه چقدر برام درس داشت جقدر چقدربرام درس داشت که توی لحظه لحظه ی زندگی بهشتیتون چقدرررزیبا هدایت هارو میبینید وچقدر سریع سریع عمل میکنین و دقیقا داره تکامل رو نشون میده با تسلیم بودن هرلحظه بیشتربیشتر باعمل کردن ادامه دار و مداوم تر این سرعت دریافت وعمل هدایتت ها بیشتربیشترشده چقدربرام درس داشت که چقدرزیبا ذهنتون خاموشه و چقدرزیبا به قول سپیده ی نازنینم اون صدای قلبه بینهایت قوی تر و بلندتره چقدر برام درس داشت جقدر برام درس داشت که حتی توی لحظه لحظه ی زندگی نابتون از نگاه هدایت از نگاه قانون از نگاه توحیدد میبینید چقدررر این ذهنمو بازتر و باورمو قوی تر کرد خدای من شکرت هزاران بارشکرتتت هزاران بارشکرت اصلا نمیدونم چی بگم چه کلمه ای ادم میتونه به کار ببره که چقدر چقدر بینطیربود خدای من😭

    چقدر این ایمان نابتون اینکه چقدررر زیبا گفتین که این یعنی سپردن به اون که تنها اونه که داره کارارو برام انجام میده و چقدرر این نهایتت تسلیم بودن وتوکله چقدرعاشق این وجود ناب توحیدیتونم که همه هدایت خداوند میبینه چقدرعاشق این تسلیم بودن درهرلحظتونم استاد نازنینم چقدر عاشق این عشق نابتونم

    خدای من چقدرمیخوام حل ترین حل ترین بشم در این توحید بینطیرت چقدر وجودم تشنه تر از تشنه است برای درک بهترش خدای من چقدرعاشق این تسلیمم چقدرعاشق این عشقم که همه اوست همه اوست

    چقدرررزیبا هدایت میکنه خدای من شکرت هزازان بارشکرت برای این اگاهی های ناب و بینهایت بینهایت خالص و کلام ناب خودت استاد استاد چقدرزیبا گفتین چقدرزیبا گفتین

    بعضی وقتا واقعا دلیل این هدایت رو نمیتونیم متوجه بشیم و بهترین کار اینکه بریم داخلذو عمل کنیم به هدایت که این دقیقا همان اعتماد و توکل ایمان ماست به جریان هدایت که هراتفاقی بیوفته به نفع من رخ میده و او مرا به سمت بهترین مسیرها هدایت میکنه همین که چقدرزیبا گفتین در فایل شهود والهام الهی استاد نازنینم که بعضی وقتا واقعا هدایتتت منطقی نیست وبا عقل جور درنمیاد و اینجاست که باید ایمانتو عملت رو اعتمادت رو به جریان هدایت نشون بدی درست مثل مثال ناب و زیبا و بینطیر سپیده ی نازنینم که چقدرزیبا گفت که من اونقد صدای قلبممم صدای خداوندم بلند بود که توی اون.زمانی که بهم گفت که مشتری رو بذار کنار و این غیر منطقی بود از دید بقیه اما مهممم تنها وتنها اینکه من به صدای قلبم به صدای خداوندم گوش بدم و دیدیم چقدر چقدر نتایج کن فیکون شد

    چقدرزیلا گفتین استاد عزیزم که گفتین که بهترین کار اینکه عمل میکنیم بهش. و احازه بدیم نتایج خودشو نشون بده و بعدا میتونیم بفهمیم و درک کنیم که نتایج چقدر متفاوته وقتی من هدایت رو قبول نمیکردم والان که انجامش دادم

    میخوام بگم چقدرر این خود ایمانه که او عاشقانه عاشقق منه عاشق اینکه منو برسونه به خواسته هایم عاشق اینکه بیشتربهتر رشد کنم در تمام جوانب و وقتی من به اون.بسپارم مسیر رو و ایمان داشته باشم که توی این مسیر هراتفاقی بیوفنه به نفع منه و این جزیی از جریان هدایت منه چقدرررر همه چیز لذت بخش تر وراحت تر رهاتر و به معنای واقعی میشینی روی شونه های خداوند چون همه جیزز ایمانه همه چیزز تسلیم بودن ومیزان تسلیم بودن اجازه دادن ماست که اون هدایت کنه چون اون کارش اینکه جهان را داره هدایت میکنه داره میدیرت میکنه پس میتونه هرلحظه هدایتم کنه و عاشقانه عاشقانه به سمت خواسته های نابم چون مشتاق ترینه از من که من تجربه کنمم خواسته های نابم را و با تجربه کردنم جهانش را گسترش بدم میخوام اینو بگم که این سپردن و این تسلیم اینکه اجازه بدی که هدایتت کنه

    چقدر ذهنتو خاموش میکنه چقدر قلبتو قوی تر میکنه برای شنیدن صدای هراحظه اش که هرلحظه داره باهامون صحبت میکنه هرلحظه داره بهمون الهام میکنه

    چقدر چقدراین نهایت رهاییه استادعزیزم اینکه چقدر چقدر تسلیمانه هرلحظه میرین جلو اینکه نمیچسبین به یک مسیر خاص

    یه یه چیز خاص و چقدررر راه هدایت رو باز میذارین اینکه میگین من دوست دارم اینو تجربه کنمم و لذتشو ببرم اما راهش با من نیست که حتما گیر بدم به یه مسیر خاصی که حتما باید با این شرایط یا اینجوری برم مثلا مسافرت

    میدونی میخوام اینو بگم که چقدر چقدر خداوند هدایت هایش فراتر تصور و فراتر از فکر ماست و باید اون سیستم ذهنیتو بذاری کنار بذاری کنار و تسلیم هدایتتتت وجریان هدایتی شوی که همه چیز دانه و اگاه به تمام امور و عاشقانه عاشق ماست عاشق هدایت کردن ما به سمت انجه درخواست کردیم

    چقدر این جمله برام درس داشت استاد نازنینم

    چقدررربینظیر بود وقتی یه برات سخت میشه و شرایط سخت پیش میاد تقلا توش هست یعنی مسیر اشتباهیه یعنی مسیر خداوند نیست چون مسیر خداوند مسیر راحتی و اسونیه و راحت ترین شکل میتونه هدایتت کنه که از بینهایت مسیر راحت ترم به خواسته ات برسی چقدراین درکم رو بهتر بهتر کرد که لجبازی نکنمم باهدایت خداوندم لجبازی نکنم که نچسبم به یه مسیر و شرایط خاص بگم دستان خداوندم را باز بذا م و اجازه اجازه بدممم تسلیمش بشم که هدایتم کنه چون اون بینهایت بیشتر از من میخواد که همه چیز برای من دلچسب تر و لذت بخش تر بشه چقدر من اینو با تمام سلول به سلولم لمس کردم وقیقا وقتیایی که تسلیم میشم و میگم نمیدونم من هیچی نمیدونمم نمیدونم به خدا از جاییی گه حتی فکرشم نمیکنمم چقدر غرق عشقم میکنه چقدرررر همه چیزرو برام مهباتر از اون چیزی میکنه که من نمیتونستم حتی فکرشو کنم ودقیقا دقیقا اونجا اشکات بند نمیاد از این عشقق که بابا اون فقط تسلیم بودنت رو میخواد که چقدرر زیبا هدایتت کنه به سمت فراتر از اون.چیزی که توی فکرته چقدر زیبا گفتین استادم که هر موقع دیدم کاری سخت شد میگم نه الان زمان مناسبش نیست که اینکار انجام بدم واگه هدایت شده باشم خداوندم برام همه کارسو درست میکنه و برام مهیا میکنه و من قدم برمیدارم به اون مسیری که خداوند فرششو برام انداخته چقدررر عاشق این ایمان نابتونم جقدرعاشق این توکل و این اعتماد بینطیرتون چقدر این درس توکللل درس اعتماد درس اینکه مسیر خداوند مسیر اسکنی و راحتی و مثل اب روانه و اگه تقلایی هست زوری هست یعنی مسیر اشتباهییه درس اینکه اون به سمت بهتر بهتر از اون چیزی که حتی تو فکر منه هدایتم میکنه واجابتم میکنه و پلن اون همیشه بینطیره همیشه و کافیه فقط تسلیمش باشم😭

    استاد استاد تک تک این اگاهی های نابتون رو باید از طلا هم طلا تر نوشت به خدا

    چقدرزیبا گفتین که دقیقا دقیقا وقتی توی اون مسیری که قلبم خداوندم بهم میگه قدم برمیدارم هر اتفاقی بیوفته هراتفاقی بیوفته به نفع منهه و من همیشه محتاج اوییم هراتفاقی بیوفته به نفع منه و این جزیی از هدایت منه که داره منو هدایتتت میکنه هدایت میکنه به سمت خواسته هایم که شاید الان من متوجه نشم اما بعد میتونم درک کنم که ببین این اتفاق از اینجا رخ داده وچقدر چقدرزیبا خداوندم دقیق هدایت میکنه خدای من خدای من شکرت اخ من دیوانه ای این عشقم

    چقدر عاشققق این جملتونم استاد نازنینمِ

    چقدررزیبا گفتین

    که من نمیدونممممم من نمیدونم من هیچی نمیدونم من تسلیمم به هر لحظه هدایت های نابش من فقیرممم به هرلحظه هدایت های نابش من نمیدونم این تنها اوست که هدایتم میکند این تنها اوست که تمام کارای من رو انجام میدهد این تنها اوست که کافی ترین است برای من من هیچی نمیدونمم😭😭😭

    ✨نکته ی مهم: یکی میتونیم بفهمیم که چقدر این هدایت به نفعمون بوده

    زمانی که بهش عمل کنیم

    و کی میتونیم بهش عمل کنیم

    زمانی که تسلیم هرلحظه هدایت هاش باشیم

    استاد استاد چقدر چقدرزیبا توضیح دادین درمورد درک کارکرد هدایت که من شاید الان متوجه این اتفاقی که به ظاهر بد نشم اما وقتب تسلیمم باشم وقتی اجازه بدم که او کارارو انجام بده ووقتی من چند سال با همین تسلیم شدن برم جلو چقدر چقدرمیتونم بهتر بهتر درک کنم کار کرد هرلحظه هدایتش رو که چقدرزیبا به سمت خواسته هام هرلحظه هدایتم کرده وهراتفاقی برام افتاده مسیری بود که چقدر راحت تر منو به سمت خواسته هام هدایت میکرده چقدر بهتر و عمیق تر میتونم بفهمم و باورمم هرلحظه عمیق تر و عمیق تر بشه تسلیمانه تررر گوش به فرمان هرلحظه هدایت هاش باشم این چقدرررربرام درس داشت که چقدر خودش منطقی تر میکنه برام هرلحظه هدایت هارو و کارکرد بینطیررر هدایت هرلحظه خداوندم را چقدررعاشق این عشقتونم استاد نازنینم چقدرزیبا گفتین

    چقدرزیباست این هدایت هرلحظه ی خداوند چقدر وقتی با تمام وجودت تسلیمش باشی باتمام وجودت تنها اورا ببینی چقدر به قول استاد عزیزم چرخ زندگیت روان تر واسون تر میشه چقدرر همه چیز لذت بخش تر میشه چقدر زیبا تمام کارارو برات انجام میده چقدرعاشق اینم که بیشتربیشتر غرقش بشم چقدرچقدر

    استاد استاد دیوانه شدم با این جمله تون چقدرزیبا گفتین که تسلیم بودن به درجه ای تورو میرسونه هر جقدر که بتونی تسلیم ترباشی هرچقدر که اجازه بدی خودتو ذهنتو بکشی کنار که اون کارارو انجام بده اون هدایتت کنه به سمت انچه که تو میخوای که اون عاشققق اینکاره چقدر میتونی واضح تر انگار یکی پیشت نشسته و داره اینقدر واضح باهات حرف میزنه بتونی بشنوی این واضح بودن صداشو خدای من خدای من تسلیم تر قرارم بده در لحظه لحظه ام در برابرت

    یگانه معبود من من به هر خیری که از تو بهم برسد فقیرم یگانه هدایتگرم فقیرمم که همه توییییی همه توییی تنهاا قدرت جهانم تویی همه تویی که عاشقانه عاشق منی😭

    الهی من قربون این ذوق و شوق این عشق نابت بشم سپیده ی نازنینم عاشقققتم من چقدرزیبا گفتی چقدر زیبا گفتی که هدایت یعنی اون هزلحظه هرلحظه باهات حرف میزنه هرلحظه پاسخت رو میده هرلحظه بهت الهام میکنه

    هدایت یعنی حل شدن و خدایی عمل کردن توی لحظه لحظه ی زندگیت که درک کنی و بفهمی که همه چیززززهدایته همه چیز هدایته اون هرلحظه بهنرین های بهترین هارو در مسیر برام قرار میده

    چقدرزیبا گفتی نازنین قلبم عشق دلم نور من قلب من چقدرزیبا گفتی که درک عمیق و صحیح درست همین هدایت تکامل میخواد هر چقدر بتونی درکش کنی و عملش کنی چقدر میتونه صدای قلبم رو واضح تر کنه ومن واضح تر بشنوم صدای قلبم را چقدرعاشق این اتصال نابتمم عشق من چقدرزیبا درک کردی چقدرزیبا گفتی عاشقتم من

    استاد استاد جای جای این فایل هدایتتت خداوند الماسه به خدا

    چقدرزیبا گفتین استاد نازنینم

    که اگه بعد از پنج سال بعد برگردم اون وقت میفهمم که واقعا هدایت چیه و چقدر بهتر بهتر درکش میکنم چقدر زیبا گفتین که حتی بهتر بهتردرک کردن و عمیقا فهمیدن جریان هدایت یه پروسه ی تکاملی و یه پیشرفت دائمیه این نیست که من بگم که الان دیگه عالی فهمیدم ونیازی به نیست دیگه نه من هرلحظه درحال رشدم هرلحظه دارم حتی هدایت میشم به سمت بهتر بهتر درک کردنش هرلحظه دارم پیشرفت میکنم و همیشه میتونم بهتر باشم میخوام بگم چقدرزیبا گفتین که حتی ۵ سال بعد میام میگم جقدربهتر جریان هدایت رو درک کنم و میتونم بهتر بهتر از قبلم بفهممش واینکه جقدر زیبا میگین این روی خودمون کار کردن به پیشرفت و مسیر دائمیه چون بینهایت بینهایتت فراوانه این درک هدایت بینهایت فراوانه وانتهایی وجود نداره این یه مسیر پیشرفت دائمی که تو درونش هرلحظه با هر چقدر روی خودت روی باورات کار کردن رشد تر رشد تر میتونی و میتونی باز بهتر بهتر بشی چقدر زیبا گفتین که خود این درک قانون تکامل رو داره نشون میده که چقدر ما تکاملا داریم رشد میکنیم وپیشرفت میکنیم و این چقدررر طبیعی رخ میده که حتی خودمونم متوجه نمیشیم اینکه همیشه میگین با ثبت عکس قبل از عملتون میتونین این حجم از تغییر و اگاهی و پیشرفت رو ببینید میخوام بگم چقدررر حتی این جریان هدایتت دقیقه با رعایت تکامل داره میره جلو وهدایتت میکنه الله اکبر الله اکبر

    خدای من چقدربینطیربود

    الله اکبررررر

    خدای من چقدرزیبا گفتین که او با تمام قدرت با تمام جدیت و با قسم هایی که میخوره داره میگه بهم که ماهرلحظه خیر وشر رو بهتون الهام میکنیم هرلحظه بهتون وحی میکنیم خدای من

    خدای من😭

    نکته ی مهمش اینجاست

    چقدر این جمله ی نابتون استادم یعنی تمومم کرد چقدر ذهنمو بازتر کرد چقدرر درکم رو بیشتربیشتر کرد که ببین چقدرزیبا اون تنهاا به باورای من به فرکانس وافکاررر من پاسخ میده وهدایتمممم میکنه و دقیقا با قانون تکاملش پیش میره که اون چیزی بهم الهام میشه بهم وحی میکنه بهم گفته میشه امکان نداره خارج از مدارفعلی من باشه

    استاد استاد چقدررر من دیوانه ی این هدایت خداوندم شدم که هدایتتون کرد وبهتون گفته شد که این گفتگو های سراسر وحی منزل خداوند اگاهی های خداوند رو شروع کنین خدای من چقدر این سه فایل گفتگو عزیزانمم جان هایم با شما استاد دریایی از درک بهتر وبهتر رو برامون باز کرده جقدر چقدرر دوست دارم تکرار کنم که جقدربینطیربود جقدر

    “” انچه که شما دریافت میکنین از الهامات ان چیزی است که ارتباط مستقیمی دارد با مدار فعلی شما یعنی ان چیزی که به شما گفته میشود فاصله ی فرکانسی بالایی ندارد با اون جایی که شما هستین””

    این جمله رو باید با طلا نوشت جقدرزیبا گفتین استاد قشنگم دقیقا دقیقا یاد کلام نابتون توی حلسه ی چهار قدم اول افتادم که الهامی , ایده ای, ایده و هدایت والهامات خداوند است که هماهنگ باشه با شرایط فعلی شما وتو بتونی انجامش بدی. توهمون شرایطی که هستی به راحتی و اسونی

    این هدایت و الهام خداوند که توی مدار فعلی ام بهم گفته میشه که من توهمین شرایطم بتونم انجامش بدم وبا عمل کردن بهش یه قدم بتونم برم به مدار بالاتر هرلحظه هدایتم میکنه قدم.به قدم. و این پروسه ی که هرلحظه با عمل کردن به الهاماتش هرلحظه میتونم به م ارهای بالاتر برم تموم نمیشه چون همیشه مدارهای بالاتر درک بهتر اگاهی های عمیق تر و رشد بیشتر وجود داره و تمومی نداره چقدرزیبا پروسه ی تکامل رو استاد عزیزم در جریان هدایت توضیح دادین اینکه من قدم به قدم با عمل کردن به الهاماتم هدایت میشم به مدار بهتر بالاتر و این قدم به قدم میتونه با تسلیم تر بودن بیشتر من با اینکه بهتر بهتر خودمو بکشم کنار که اون کاذارو تماما انجام بده و اجازه بدم که هدایتمم کنه و با عمل کردن میتونه سرعتشو بیشتربیشتر کنم چون بحث زمان نیست تنها بحث تسلیم بودن و عمل کردن به اون هدایت هاست که میتونه منو رشد بده و ظرف وجودی ام.رو بزرگتر کنه وهدایتم کنه به سمت مدارهای بالاتر

    جقدربرام درس داشت استاد نازنینم وقتی گفتین امکان نداره که از صفر مطلق برسی به ۱۰۰ کامل. این خلاف خود قانون تکامل خداوندمه

    و این میتونه سریع رخ بده هرچقدر که من تسلیم تر باشم هرجقدر که من بهتر بهتر روی خودم کار کنم تا اماده ی دریافت نعمت ها و ظرفیت گسترده وگسترده تربشه

    چقدر زیبا خود هدایتش. دقیقا دقیقا با رعایت خود تگاملش پیش میره چقدرزیباست لحظه لحظه ی این هدایت خدای من چقدر جقدرعاشق این هدایت های نابشم که استادم چقدرزیبا بر قلبتون وحی منزل کلام خودش را جاری می کند

    اخ استاد استاد عاشقتونم عاشقتونم چقدرعاشق این وجود توحیدیییتونم من

    چقدزعاشق این عشقتونمم استاد نازنین من

    چقدر زیبا درمورد صحبت های اقا فرهاد عزیز توضیح دادین

    یعنی من دیوانه ی این فایل بینطیر هدایتتی خداوندم شدم خدای من

    استاد استاد چقدرزیباگفتین که این یه روند بینهایت بی انتهایی است که هر لحظه هر دفعه میتونه بهتر بهتر بشه و هرلحظه میتونه رشدش بیشار بشه جقدر مثال پیامبر چقدرمثال زیبایی بود استاد که منی وجود نداره وقتی همه چیز اوست منی نیست چون من هیچی نمیدوننم هیچی نمیدونمم و هرلحظه اونه که حتی پاسخ هارو میده اونه که هرلحظه هدایت میکنه هرلحظه بهم وحی میکنه چون من از خودم چیزی ندارم که این تنها اوست که همه از جانب اونه و هرلحظه هدایتمم میکند چقدرزیبا گفتین استاد نازنینم

    نشانه ی تسلیم بودن افتادگی است

    نشانه اش ارامشه اتصاله…عشقه عشقق احساس خوبه خدای من چقدرعاشق این تسلیم بودنم که حتی من امسالم رو بر این نام بر درک زیبای این تسلیم بودن نام گذاری کردم و به خاطر همین میگم جقدررزیباست این هدایت های خداوندم که دربهترین زمانش بود این فایل وحی منزل خداوندم خدای نازنینمم هزاران بارشکرت نمیدونم چطوری سپاسگذار این همه زیبایی ها این همه هدایت ها و این همه عشقت باشم که عاشقانه ی عاشقانه هرلحظهه هدایتم میکنی هرلحظه بهم الهام میکنییی هرلحظه لا من صحبت میکنی خدای من شکرتت هزازان بارشکرتتت هزاران بارشکرت که همه توییی همه عشق توست همه هدایت توست که هرلحظه هدایتم میکنی شکرت که من تنها تنهااااا محتاج تواممم تنها وتنهاا تورا میخواهم تنهااا تورا

    چقدرزیبا گفتین استادم

    یشا یعنی اینکه اگه مدارش باشی. قوانین جهان هستی جواب بدهد این اتفاق می افتد چون خداوند برای من چیزی نمیخواد این منمم که هرلحظه هرلحظه با افکارم با فرکانسم با توجهم اون چیزی که میخواهم را به جهان هستی فرکانسش را ارسال میکنم جهان تنها وتنهااا به فرکانس وافکار من پاسخ میدهد

    چقدر این در قانون تگامل حتی توی هدایت های خداوند به ادم ارامش به ادم اطمینان و بینهایت لذت بخش تر میکنه همه چیز رو چقدرزیبا گفتین استادم که درک اینکه من قدم به قدم دارم طی میکنم او قدم به قدم مرا هدایت میکند باعث میشه من بهتر هدایت هارو درک کنم و راحت تر با تمام عشقققق و ایمان بیشترر تسلیم تر بشم و چقدررر مسیر رو برام لذت بخش تر میکنه چقدراین زیبا بود که مهم این لذت بردن منه واین درکو بهم میرسونه که قرار نیست بپرم به درجه ی ۱۰۰ ام وبه اون خواسته برسم تا لذت ببرم نه نه او هرلحظه هدایتم میکنه قدم قدم و توی همین عمل کردن قدم قدم من لذت میبرم ومسیرمورو باعشققق با شادی با احساس خوب طی میکنم چون میدونمممم هدایتش همه تکاملیست و این یه روند برای رشد منه و من هرلحظه دارم رشد میکنم او هرلحظه هرلحظه هدایتم میکنه به سمت یه پله رشد بهتر و عالی تر. چقدر این نهایت سپاسگذاری و احستس خوبه خدای من چقدر این نهایت ارامشه خدای من قلبم پرواز کرد جقدرر الان دارم حتی درک این لذت بردن درک این تکامل حتی در هدایت رو درک این تسلیم بودن ایماننننن به هدایتهاشو چقدر الان دارم بهتر بهتر درکش میکنم

    استاد استاد عاشق این منطق بینظیرتونم چقدر هرلحظه هر کاری که میکنین با تمام دلیل و منطق بینظیره چقدر زیبا منطق زیبای قران که کتاب فرکانسیه دقیقا توضیح دادین

    خدای من چقدرربینظیربود

    اونجایی که گفتین استادم تعریفی که خداوند از یه زندگی شاد و سالم و خدایی داره اینکه اول ایمان ایمان ایمان تنها وتنها به یگانه قدرت جهان ایمان تنها وتنها به یگانه قدرت که حاکم ب کل جهانه و عمل صالح و ایمان به سرای بعد از سرای اینجا نه ترسی بر انان است ته اندوهگین میشود این وعده ی ناب خداونده و چقدرزیبا داره میگه که همه چیزززایمان واقعییی ایمان واقعی که عمل میاره درادامه اش چقدرزیبا گفتین استاد نازنینم که این قوانین بدون تغییر و ثابته و من میدونستم که وقتی عمل کنم این نتایج رو برام رقم میزنه چقدراین ایمان نابتون این توحید درونتون این توکل وجودتون رو تحسینتون میکنم استاد اینکه دقیقا دقیقا از اول از قبل از حتی این نتایج ایمان داشتین که این مسیر یگانه مسیرتوحید وسعادت وخوشبختیه و وقتی که عملش کنی درست امکان نداره جواب نده قانون همیشه جواب میده برای همه کل جهان این منم که باید درست بشنوم درست درک کنم وبفهمم ودرست عمل کنممم این تنها منم که باید درست عملش کنم وگرنه قانون بدون نقصه وهمیشه جواب میده وببین چقدرزیبا هدایت میکنه خداوندم وداره الگوهاشو با تمام عشق بهم نشون میوه که بهتر وبهتر ایمان بیارم ومحکمتر و قوی تر قدم بردارم ایمانم باورام قوی قوی تر بشه خدای من شکرت هزاران بارشکرت

    خدای من شکرت هزاران بارشکرت هزاران بارشکرت که عاشقانه ی عاشقانه هرلحظه هرلحظه هدایتمممم میکنی وبهم الهام میکنی سپاسگذارم که هرلحظه به درک بهتر بهتر به درک عمیق تر قوانینت هرلحظه هدایتمم میکنی سپاسگذارم که هدیه ام کردی و این همه اگاهی ها و درک بینظیر. درس های ناب رو روزی ام کردی خدای هدایتگرم سپاسگذارم سپاسگذارم که همه توییی همه تویییی وهمه توییی تنها قدرت جهانمم تویی تنها وتنها توبرایم کافی ترین کافی ترینی تنها توبرایم کافی ترینی ومن تنها وتنها تورا میپرستم تنها وتنهااز توو یاری میجویمم تنهاا ازتو…که تنها تویی که هرلحظه هدایتم میکنی وتنها وتنهاا تورا میخواهم وتنها توکل میکنم به توو که همه هدایتت توست

    خدای من شکرت شکرت

    خدای من شکرت

    عاشقتونم

    استاد نازنینم عاشققتونم عاشقتونم با تمام وجودم.سپاسگذارتون هستم برای این همه عشق و سخاوت نابتون سپاسگذارم برای تهیه ی این فایل بینهایت هدایتی که همه کلام خداوند وحی خداوند بود عاشقتونم عاشقتونم💖💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 40 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2244 روز

      با سلام و درود به دوست نازنیم الهام عزیزم

      واقعا که اشک منم در اومد از این گفته های نابی که سراسر با نکته سنجی های ریزبینانه ات بیان کردی

      الهام عزیزم

      چند وقتی بود که نتونستم کامنت ها رو بخونم و جواب بدم و کلا آگاهی های ناب رو از دست دادم چون برای ایام عید پیش خواهرم اینا رفته بودم واز این چشمه ی زلال آگاهی درور افتاده بودم ولی الان که برگشتم خونه چنان ذوق و شوق دارم برای تمام این آگاهی ها و هدایت های الهی ..

      ممنونم الهام جان که اینقدر با شوق و ذوق این مطالب و فایل ها رو مثل همیشع موشکافانه توضیح میدی و منم با خوندن کامنت توی نازنین به درک و آگاهی های بیشتری هدایت میشم

      برات بهترینع بهترین ها رو در شروع این سال جدید دارم و هر روز در مسیر و مدار هدایت های الهی بیشتری رو آرزومندم

      🥀🥀🥀🥀😘🙏🙏

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        Princess Ela گفته:
        مدت عضویت: 2456 روز

        رویای نازنینم رویای قشنگگمم ریبای خداوندم

        عاشققتم. عاشققتمم چقدر چقدرعاشق این اتصال نابتم چقدررعاشق این ذوق و شوق و بینهایتتت پروازتم

        عاشققتمم مننن خداروهزاران بارشکرررمیکنم که هرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنه هرلحظه هدایتمون میکنه که همه اوستتت همه اوستتت همه هدایت اوستت

        عاشققتممم چقدرچقدر این ذوق وشوق وتشنگی ات را تحسینت میکنمم جان دلم چقدرتحسینتتت میکنم سپاسگذارم که برام نوشتی

        سپاسگذارم که اینقدرهمیشه جاری هستی وچقدرررعاشقانهه عشق خداوند را عشق خداوند را جاری میکنی

        چقدرعاشقققتمم خداروهزاران بارشکرمیکنمم که هرلحظه هرلحظه هدایتمون میکنهه به سمت درک بهتر بهترررر به سمت رشد بیشتربه سمت بینهایتتت عمل کردن بهنرمون

        خداروهزاران لارشکر میکنم که همه از جانب اوستتت همه اوست که تنها قدرت اوستتت تنها اونه که هرلحظه هدایتمون میکنهه همههه اعتبارش تنهاا به اوستت همه از جانب اوست که هرلحظه برقلبمون الهام میکنهه عاشقققتمم

        الهی که هرلحظه هرلحظه غرق بینهایت بینهایت عشق خداوندم باشییی الهی که جریانی از بینهایت نعمت ها ثروتها فراوانی ها بینهایت زیبایی هاو اتصال اگاهی هااا درکک بهترررر قوانینش جاری ترین جاری ترین باشه برلحظه لحظه ات جان دلمم عاشققتم جقدرررتحسینت میکنم عاشقتممم الهی که بهترین هارو هرلحظه تجربه کنی جان دلم💖💖💖

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2827 روز

    به نام خدای رزاق و هدایتگرم

    خدایی که هر لحظه هست و عاشقانه هدایتم میکند..

    سلام به روی ماه استاد نازنینم استاد بزرگم

    سلام به مریم جان عزیز و دوستان هم فرکانسی

    .

    استاااااد میخوام درخواست کنم که عمل به این ایده و الهام کلاب هاوس رو ادامه بدین لطفااااا

    تو همین چندروز و همین ۳ قسمت چنان دریچه های از آگاهی از الگوسازی از باور از ایمان از هدایت از خدا از توحید به روم باز شده که نمیدونم چی بگم.. داستانشو توی کامنت جلسه۱ قدم ۱ چندروز پیش نوشتم که چقدر همه چیز زنجیره وار به هم وصل شد برای من..

    الله اکبر..

    قدرت نیروی برتر هدایت این نیرو برای شکل گیری جنین در انسان در موجودات و تکثیر سلولهای مجزا و منحصر به فرد از یک تک سلولی..

    الله اکبر

    هدایت طبیعت به تغییر فصلها و رویش گیاهان جوانه زدن درختان از درختی خشکیده و به ظاهر پیچیده در مرگ!!

    الله اکبر..

    هدایت سیارات در مدارهای کاملا درست بدون اپسیلونی جابجایی و خطا

    الله اکبر..

    هدایت حیوانات و ایجاد نیروی غریزی تولید مثل و بقای نسل و ایجاد چرخه طبیعت و حیات

    الله اکبر..

    چقدر این صحبتها منو به فکر فرو میبره

    به فکر محدود من چیزی به جز ایمان آوردن به قدرت این نیروی بی انتها، رب جهان و جهانیان و اعتماد بی چون و چرا به هدایتهاش نمیرسه..

    اعتماد به خدای تغییر فصلها

    اعتماد به خدای سیارات و کهکشانها

    اعتماد به خدای آسمانها و زمین و هرآنچه که بین آنهاست

    خدایا شکرت که از هدایت شدگانیم..

    چقدر خوشحالم در پوست خودم نمیگنجم ازین جریان هدایت که اینطور منو در مدار دیدن و شنیدن این آگاهی ها و زیبایی ها قرار داد که هرچقدر براش سجده شکر بجا بیارم کمه بخدا که کمه..

    .

    استاد جون چقدر زیبا گفتین چقدر برام درس داشت این مثالتون در مورد جواب دادن تلفن در زمانی ک همه چیز اوکیه و شرایط فراهمه

    این اوج تسلیم بودن در مقابل هدایتهای خداست

    این جملاتتون بیادم میومد و تو سرم میچرخید:

    *خداوند آسان میکند ما را برای آسانی ها

    *هر مسیر سخت مسیر اشتباهه

    *مسیر هدایتهای خدا همواره مسیر آسانه

    عجب جمله طلایی استاااااد:

    وقتی هدایت شده باشم همه چیز رو خدا برای من فراهم میکنه و میچینه و بعد من قدم برمیدارم روی مسیری که خدا فرش قرمز برام پهن کرده..

    الله اکبر ازین همه آگاهی که داره تند تند بر شما جاری میشه و من عاااااااشق این جور وقتام ک شما بی وقفه و یک نفس تند تند صحبت میکنین و منو غرق در خدا میکنید غرق در کلام خدا عشق خدا غرق در نور و روشنایی از طرف معبودم

    با تمام وجودم تک به تک کلمات و جملات الهیتون رو بلعیدم و چشیدم

    .

    و این جمله و این جمله:

    اینکه بگیم من نمیدونم من نمیدونمممممم ولی تسلیمم..خدایا من نمیدونم تو میدونی خودتم بهم میگی..من تسلیم خواستو اراده تو هستم..من به هر خیری که از سمت تو به من برسه سخت نیازمندم (حتی اکر به قول شما استاد گاها اون هدایت ۱ در هزار مسیرش به ظاهر تلخ باشه که اونم تهش سوده و سوده و سود)

    .

    و خداوند میگه:

    ما هرکز با کسی صحبت نمیکنیم مگر از پشت حجاب (و الهامات)

    همینه همینه خودشههههه

    خدای من هر روز داره از پشت حجاب باهام صحبت میکنه و من عاشقانه مینوشم این صدا رو

    هر روز دارم توش بهتر و بهتر میشم

    و خداوند چقدررررر کمک کنندست بهم برای نشیدن صداش

    از خودش خواستم که امسال بهتر و واضحتر هدایتم کنه و بهم قدرت عمل کردن بده

    و خداوند هرگز از وعده اش تخلف نمیکنه

    تفاوتم رو با قبل از این درخواست و با همین هفته پیش کاملا مشهود احساس میکنم

    خدایی که از رگ گردن بهم نزدیکتره و منو غرق در حضور خودش کرده

    خدایی که بهم میگه:

    فاذا سالک عبادی انی، فانی قریب ..اجیب الدعوه الداع اذا دعان

    داره میگه من نزدیکم

    داره میگه:

    باور نکن تنهاییت را من در تو پنهانم تو در من / از من به من نزدیکتر تو، از تو به تو نزدیکتر من..

    ب قول سپیده با هدایتهاش نگرانی برام معنایی نداره دیگه

    نه اینکه بگم الان در یک دایره امن و آروم بدون هیچ ترس و غمی عامل شدم به هدایتهاش..نهههه… ولی از روند رشدم راضیم از روند تکاملیم دارم لذت میبرم دارم این نتایج رو که چنان تدریجی پیش میاد که میتونه یه ذهن نجواگر رو ازش غافل کنه، میبینم لمس میکنم و به خودم یاداور میشم که این هدایتها اتفاقی نیست یه بار و دوبار و ده بار نبوده..همیشه بوده و هست و بیشتر هم میشه

    وعده خودشه:

    ان علینا للهدی: بر ما واجب شده که شما رو هدایت کنیم

    و هرکس هدایتم رو دریافت کنه و بهش عمل کنه نه ترسی داره نه غمی

    و من در مقابل هدایتم رو بر او می افزایم..

    الله اکبر ازین خدای بی نظیر

    این بهترین معبودیه که میتونستم داشته باشم..

    .

    و این آیه ای ک گفتین استادم از سوره شمس:

    فالهمها فجورها و تقواها..

    من تموووم شدم با آگاهی که ازین آیه بهم دادین

    خداوند داره قسم میخوره بارها و میگه مسیر خیر و شر رو بهتون الهام میکنم..

    خدایااااااا چقدر خوندن قرآن رو بر خودم واجب تر میدونم الان

    این همون سوره ایه که از اول ابتدایی با نوار آموزش صوت قرآن یادش گرفتم و هرسال و چندین سال سر صف مدرسه میخوندمش و هم خودم لذت میبردم از آهنگ اجرای این سوره و هم بقیه..

    اما حتی یک بار درکش نکردم

    معنیشو نخوندم

    و الان در بهترین زمان دارم میفهممش

    الهی صدهزار بار شکرت

    .

    الان میفهمم وقتی تو فایل فقط روی خدا حساب باز کن و توی بقیه فایلها میگین فقط و فقط روی خدا حساب باز کن یعنی چی..یعنی همسر و پدر و مادر و بچه و دوست و بقیه به کنار، حتی روی عقل خودتم حساب نکن!!

    فقط و فقط روی قلبت حساب کن که جایگاه خداست

    روی ندای الهی درونت حساب کن ک همواره بوده هست و پس از این بلندتر خواهد بود

    وای خدا همین الان هدایت شدم به این غزل زیبای مولانا که کاملا مربوط ب این صحبته:

    ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی / دیوانه هم نندیشد آن کاندر دل اندیشیده‌ام

    امروز عقل من ز من یکبارگی بیزار شد / خواهد که ترساند مرا، پنداشت من نادیده ام…

    در دیده من اندر آ وز چشم من بنگر مرا / زیرا برون از دیده ها منزلگهی بگزیده ام

    تو مست مست سرخوشی من مست بی سر، سرخوشم / تو عاشق خندان لبی، من بی دهان خندیده ام..

    استادم گفتین اونچه ک شما دریافت میکنی از الهامات، چیزیه که ارتباط مستقیم داره با مدار فعلی شما..

    دارم به این فکر میکنم مدار محمد چی بوده که اون الهامات رو به اون وضوح دریافت کرد و این کتاب الهی و روشنگر رو کتابت کرد و :

    ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد / دل رمیده ما را رفیق و مونس شد

    نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت / به غمزه مساله آموز صد مدرس شد!

    چقدر کنرتل ذهن و تقوا میخواد..چقدر کنترل ورودی ها و ارتباط تنگاتنگ با خداوند رو میخواد که بتونی اینجور واضح هدایت ب این بزرگی رو دریافت کنی و بنویسی

    خدایا منو از هدایت شدگان و عزیز شدگانت قرار بده

    الله اکبر مدار ابراهیم چی بود دیگه

    اصلا تو مخیله من نمیگنجه!!

    اون حد از شنوایی در دریافت الهامات خدا و توحید و تسلیم در برابر خواست و اراده خدا که تور بکنه عزیزکرده خدا

    که تو قرآن خداوند اگر اشتباه نکنم ۶۹ بار خدا داره اسم ابراهیمو میاره اونم چ اسم آوردنی چ عزتی چ افتخاری چ دست زدنی براش

    و به قول شما ۴ بار اسم محمدی رو میاره ک اینطور واضح داره الهامات رو دریافت مکینه ک حاصل کردنهای بی وقفه روی خودش بوده که تاااااازه اونم در قالب هشدار

    الله اکبر

    چ دریچه هایی داره به روم باز میشه

    .

    وای استاد جونم چقدر معنی کلمه انشاءالله برام روشنگر بود

    انشالا یعنی اگر من در مدارش باشم نه اینکه اگر خدا بخواد یا من بخوام

    این چقدر داره عدل خدا رو فریاد میزنه

    و قدرت اختیار من انسان رو

    و قوانین و سیستم دقیق و بدون تغییر رو

    احساسم و درکم به این کلمه چقدر فراتر رفت

    خدا رو شکررررررررررررررررر

    .

    استاد استاد استاااااد عزیزم..۶۰ بار قرآن رو خوندین؟؟؟؟؟؟؟؟

    میخوام گریه کنم ازین حجم از تلاش و پشتکار و درک و آگاهی تون که اینطور دارین سخاوتمندانه با ما شریکش میشین و این نتایج حاصل همون تلاش های شما برای شناخت خدای واقعی برای شناخت خودتون بود

    چقدر مصمم تر شدم ب انتخاب شما به عنوان پیام آور خدا و آگاه کننده من و میلیون ها میلیون انسان دیگه

    چقدر سندیت بیشتری برام داره حرفاتون خصوصا از قرآن

    منم میخوام استاد منم با تمام وجودم میخوام قرآن رو بخونم درک کنم و توحییییید رو قدرت رب العالمین رو بیشتر و بهتر باور کنم و اونوقته که به دریای آرامش به دریای ثروت و نعمت از هر نوعی متصل میشم و نوش میکنم..

    .

    خدارو صدهزار بار شکر برای دیدن و شنیدن این فایل الهی

    عاشقانه دوستت دارم استاد بزرگم

    با آرزوی بهترینها

    .

    الهه در مسیر بهشت

    بهار۱۴۰۰

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 46 رای:
  9. -
    فرشته کوهستانی گفته:
    مدت عضویت: 1357 روز

    بنام الله یکتا

    سلاااااام بر جانانم

    تحسین میکنم دوستان عزیزی که اینقدر تغییر فرکانس و پیشرفت داشتند

    راستش اگه بگم غبطه نمیخورم…که….دروغ گفتم

    چون خیلی غبطه میخورم بحال دوستانی که اینقدر هدایت خداوند رو واضح دریافت میکنند

    جریان هدایت و چقدر زیبا توضیح دادید استاد عزیزم

    من از زمانی که این صحبت هاتون رو شنیدم …راحت تر میتوتم تسلیم بشم جریان هدایت رو در هدف بلند مدتی که دارم اجراش میکنم

    از خدا کمک خواستم و گفتم ..خدا جونم

    تو گفتی هر آنچه را بخواهی من به شما میدهم

    من خواسته ام رو به جهان ارسال کردم و تسلیمم

    من میخوام پزشکی بخونم و تسلیمم…مسیر رو خداوند برام هموار میکنه

    خدایا من خودم رو بتو میسپرم

    منو به مسیری هدایت کن که خیر و خوبی و سعادت و ثروت و عشق فراوان درش موج بزنه

    ممنون از دوست گلم که هدایت رو برام توضیح داد

    ولی کاش اینقدر خودش و تخریب شخصیتی نمیکرد

    و دوست عزیزمون که فرمودند خداوند رو قبول ندارم….

    من هم دین خاصی ندارم ولی یکتا پرستم و خداوند رو با تمام وجودم میپرستم….بنظرم تا زمانی که خداوند و نیروی برتر رو قبول نداشته باشیم نمیتونیم ازش هدایت بخوایم

    ما بدون خداوند پوچیم

    ما بدون خداوند قطره ی سرگردان در بادیم

    وقتی خداوند رو باور میکنیم…میتونیم قدمهای محکم به سمت خواسته مون برداریم

    میتونیم هدفمند زندگی کنیم

    میتونیم عشق رو تجربه کنیم

    میتونیم ثروت رو تجربه کنیم

    چون خداوند تمام اینهاست

    بزرگترین عذاب برای انسان اینه که…………خداوند وجود ندارد…….

    و چقدر غم انگیزه که بگیم من خدای قرآن رو قبول ندارم

    از خداوند برای دوستمون هدایت میخوام

    براتون آرزوی موفقیت میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 44 رای:
  10. -
    غزل عطائی گفته:
    مدت عضویت: 2445 روز

    بنام پروراننده ی بزرگِ شکست ناپذیر و مُبدعم .

    سلام به همه دوستان عزیزم و استاد عباسمنش الهامبخشم و مریم نازنینم .

    انقدر حرف برای گفتن دارم که نمیدونم کدومو زودتر بنویسم که اونیکی یادم نره .

    خدای من خودت میدونی که چطوری باید بهم بگی .

    سپاسگزارم ازین که منو هدایت میکنی به گفتن آنچییزی که برای آگاهتر شدنم مناسبه .

    من تا جایی که خودم میدونم ، واقعا دارم تمام تلاشمو میکنم که متعهدانه کیفیت زندگیمو بالاتر ببرم و خودمو به آدم بهتری تبدیل کنم که لایق داشتن ظرف بزرگتر برای دریافت نعمتهای بیشتره . البته بهتره بگم تا جایی که خودم میدونستم !

    حالا چون من محدود هستم ، نمیدونم که چقدر دارم درست پیش میرم اما همین چند روز پیش داشتم غر میزدم که خدایااا پس چرا به من نتیجه نمیدی تو ؟

    من اینهمه دارم رو خودم کار میکنم . من اینهمه هرچی گفتی دارم انجام میدم .

    گفتم خدایا من از تو ناامید شدم . هرچی من دوست دارم به بقیه میدی به من نمیدی .

    بعد ازونجایی‌که دقیقا بعد هررر جمله ای که میگیم که مخاطبش اون پروراننده ی بزرگ شکست ناپذیره بلافاصله پاسخ میده ، گفت نعمتهاییو که بهت دادم رو بشمار … آخ من شرمنده شدمممم . گفتم نه منظورم نیست که هیچی به من نمیدی . من واقعا خوشبختم اما من دارم روی ثروت کار میکنم تو باید به من پول بدی . بعد بلافاصله گفته شد که دقیقا همین امروز…

    نبردمت بیرون هر میوه ای که خواستی و هر خوراکی خوشمزه ای که اراده کردی رو برات خریدم ؟؟

    باز من شرمنده شدم و گفتم آره خب … میگم که تو هرررچیزی که من میخوامو برام میخری با عشق. بی منت . اصلا تمام حواس و توجهت اینه که چی‌میگمم و اونو برام تهیه میکنی اما من پول بیشتر میخوام .

    تو هیچ وقت به صورت مستمر و به صورت مستقیم به من پول نمیدی …

    گفته شد بیا همین چهار پنج ماه گذشته رو حساب کنیم …. من دیدم تو همین چهارپنج ماه من علاوه بر اینکه درامد مستمر داشتم، تصاعد هم زدم . یعنی از جاهایی که فکرشو هم نمیکردم هدیه گرفتم ، به حسابم واریز شده ، خودم درامد داشتم …

    چون دیگه خیلی داشت دقیق باهام گفت و گو میکرد و من هی شرمنده میشدم گفتم خدایا پس بهم بگو باید چیکار کنم . تو منو هدایت کن . من واقعا نمیدونم که دیگه چیکار کنم . من هرررکاری که به ذهنم رسیده رو تا حالا انجام دادم . بهم گفته شد که برم یه فایل صوتی رو که تو تلگرام داشتم و حامد جان و دو دوست عزیز دیگه صحبت کرده بودن رو گوش بدم .

    من هرچی‌گشتم تو فایلهای صوتی ذخیره شده تو تلگرامم اون ویسچت رو پیدا نکردم

    اما عجیییب بهم گفته شد که باید اونو گوش بدی

    ولی چون پیداش نکردم گفتم خدایا تو خودت برام پیداش کن .

    دوروز گذشت و من خیلی اتفاقیییی وارد یه کانال شدم که آخرین پستش همون ویسچت بود .

    همون موقع شروع کردم و درحالی که داشتم یه ایده ی هنری خیلی قشنگو اجرا میکردم بهش گوش دادم .

    یک جمله تو اون فایل که منو متحول کرد واقعااا… این بود ‌که توحید یه رابطه ی دوطرفه ست. وقتی تو با خدا حرف نمیزنی و بهش اعتماد نداری توقع نداشته باش اون رفتارش متفاوتتر از تو باشه.

    وسط ویسچت من یادم اومد که این حامدی که انقدر قشنگ داره از خدا میگه همون حامدیه که استاد در گفت و گو با دوستان قسمت اول باهاش صحبت کرده .

    اومدم فایل اول رو گوش دادم و دیدم عهه سپیده جان هم صحبت کرده .

    ساعت از نیمه شب گذشته بود . من انقدر اشتیاق داشتم برای شنیدن صدای خدا از کلام سپیده و حامد و دو دوستی که توی فایل ویسچت تلگرام صحبت کرده بودن که دیگه خوابم نمیومد بنابراین قسمت بعدی رو هم گوش دادم.

    بعدش گفتم اوکی پس من باید با خدا صحبت کنم .

    فرداش برای خودم آلارم گذاشتم و گفتم ده دقیقه سعی میکنم با تمرکز صحبت کنم و خدای شکست ناپذیرِ پدید آورده از عدمم رو ستایش کنم . نیم ساعت کلی گپ زدم و ازش هدایت خواستم .

    وقتی صحبتهام تموم شد اومدم گوشی دست گرفتم و یه نقطه ی آبی گوشه ی اسمم دیدم .

    انگار خود خودش از طریق یکی از دستانش برام نوشته بود و مستقیم صحبت کرده بود .

    ازون هدایت متوجه شدم که من علاوه بر این که با خدا گفت و گو میکنم باید با خودمم صحبت کنم و یادآوری کنم به خودم که چه تواناییهایی دارم و خودمو هم مورد توجه قرار بدم .

    خلاصه این کارو هم فرداش انجام دادم ‌و کلی حس و حالم عالی تر شد .

    بعد یادم اومد که من وقتی روی روابط کار میکردم هم تصمیم گرفته بودم شخصیتمو درست کنم . به این نتیجه رسیده بودم که اگر من با بهبود شخصیتم ظرفم بزرگتر بشه قطعا در مدار ادمای عالی قرار میگیرم .

    فکر کردم دیدم من طی سال گذشته واقعا سعی کردم کلی خودمو بهبود ببخشم .

    _منظم تر شدم و کارهارو همون موقع ‌که باید انجام شه انجام میدم.

    _قابل اعتمادتر شدم . توحیدیتر شدم.

    _دوباره برگشتم به هنر و ایده هامو اجرا میکنم .

    _الهاماتی که بهم میشه رو انجام میدم .

    _واقعا سعی میکنم عملگرا باشم .

    _هرروز ورزش میکنم.

    _توی یک سال گذشته زبانو به جایی رسوندم که الان خیلی راححتر میتونم بفهمم متن هارو ….

    _توی حوزه هایی که دوست داشتم پیش رفتم و مطالعه کردم .

    _پادکستهای جدید رو علاوه ب پر کتابها به برنامه ی روزانه م اضافه کردم .

    _روی احساس لیاقتم با دوره لیاقت کار کردم .

    _الهاماتی که خداوند درباره پول مقدس بهم گفته بود رو اجرایی کردم .

    _مجددا دارم روی دوره دوازده قدم کار میکنم و هرفایلو بارها و بااارها گوش میدم و سعی میکنم عملی کنم آموزه هارو .

    _ سعی میکنم ذهنمو کنترل کنم .

    _ به خودم بیشتر احترام میذارم و برای خودم ارزش قائلم و… اما چرا هنوز اون نتیجه دلخواه رو نگرفتم … همش این سوال حسمو بد میکرد.

    امروز خدا مجددا باهام صحبت کرد و از طریق روزشمار هدایتم کرد به این قسمت که بقیه دو قسمت قبلی بود .

    یعنی ادامه ی صحبت سپیده جان و موضوع هدایت …

    یعنی باید اینو هم اونشب میشنیدم اما من فکر کردم تموم شده صحبتها

    خیلی جالبه واقعا … چرا موضوع جلسه امروز باید این فایل باشه که ادامه دوفایل قبلیه که من چند شب پیش گوش داده بودم ؟

    با این فایل متوجه شدم که موضوع این جهان و تجربه ی زیستن اصلا پول و ثروت و روابط ایدئال نیست .

    موضوع بهبود روابط با مهمترین و قدرتمندترین و بخشنده ترین نیروی این جهانه.

    پروراننده ای که داره از عدم و از نیستی خلق میکنه .

    پروراننده ای که هرلحظه داره میگه که چی کار کن . کجا برو . چی بخور . چی بگو و …

    من بچه که بودم به دلیل این که ما تو شهرستان زندگی میکردیم و مدرسه ای هم که میرفتم به خاطر نزدیکی به خونمون بود… یه سری چیزا رو دیده بودم و با یه سری دانش آموز نشست و برخواست کرده بودم که موجب شده بود من خیلی سلیقه م داغون باشه . خیلی بنجل پسند بودم . همیشه میومدم با آب وتاب برای مامانم از چیزایی که دیدم و کفش و کیف و لباس بچه ها تعریف میکردم.. ما یه راننده سرویس داشتیم که گاها بچه شو میاورد با خودش . بچه ش یه لباس داشت که فکر کنم از اضافه ی پارچه ی لباس مادربزرگش براش دوخته بودن . اصلا مناسب سن بچه نبود طرحش . اما من عاااشق اون بودم .

    یا یه دوستی داشتم یه کفشی داشت که الان که فکر میکنم میبینم خیلیییی زشت بود کفشش و من عاشق کفشش بودم و همیشه بهش میگفتم میای باهم عوض کنیم کفشامونو ؟ آرزو داشتم اون کفشو بده به من کلا .

    مامان من همیشه وقتی میخواست برامون لباس بخره میرفت از بهترین فروشگاها برامون خرید میکرد. بهترین و زیباترین لباسهارو براموم میخرید . من هربار لباس میخریدم معلما میپرسیدن که اینو از کجا خریدی . کفشت چقدر قشنگه .. فلان وسیله ت چقدر عالیه . یعنی حتی الان گاها وقتی به لباسای بچگیام برمیخورم یا تو عکسا میبینم میبینم که چقدر قشنگ بودن . حتی الانم به اون زیبایی ندیدم جایی …

    اما من بنجل دوست داشتم :))) و میخوااااستم . میرفتم جلو ویترین مغازه ها بنجل ترین هارو انتخاب میکردم و عاشقانه بهشون نگاه میکردم .. چون همه اونطوری میپوشیدن و دوست داشتن روی منم ، بااینکه مامانم همیشه خیلی شیک و باسلیقه بود تاثیر گذاشته بود .

    میدونی میخوام بگم که ما تو این دنیا یه خدای خیلی قدرتمند داریم . یکی که میتونه هممممه چیزاییو که برامون خوبه رو وارد زندگیمون کنه و اون میدونه اما ما گیر دادیم به اون چیزایی که فقط‌فکر میکنیم برامون خوبه . در واقع بنجل پسند میشیم گاها…

    فکر کن رفتی دیدن بزرگترین و قدرتمندترین نخست وزیر دنیا و باهاش هم صحبت میشی و کلی بهت میگه که راه اصلی چیه و چطوریه و کلی از همصحبتی باهاش لذت میبری

    بعد میای خونه پیش همون آدمایی‌که معمولا باهاشون در تماسی … بهت میگن رفتی فلانیو دیدی ؟ نتیجه چی شد ؟

    یعنی همه فکر میکنن که صحبت با فلانی که خیلییی هم شخصیت مهم و قابل توجهیه باید حتما نتیجه خاصی داشته باشه اونا میخوان وهمین الان دیده بشه . نمیگن تو رفتی با شخص اول جهان صحبت کردی. باهاش نشست و برخواست کردی .باهاش صمیمی شدی برای تو خوبه . چون وقتی با یکی بزرگتر و بهتر و ارزنده تر از خودت بشینی تو هم بزرگ و بهتر و ارزنده تر میشی .

    من توی این جلسه که واقعا به قول سپیده جان باید هزار بار گوش بدم منمممم … اینو شنیدم که

    موضوع اصلی اصلا این جهانی و فانی نیست .

    موضوع اصلی بزرگ شدن و شکفتنه .

    به قول قران که میگه اگر سپاسگزار باشید شمارا می افزاییم .

    نمیگه ظرفتو … میگه تورو بزرگ میکنم . تورو پرورش میدم . تو رو .توروووو. تورو …

    همه چیز خودش میاد وقتی تو بزرگ و ارزنده بشی .

    یه مفهوم دیگه ای که به اندازه درک خودم برام جا افتاد این بود که خداوند یه بخشندگی عام داره . یه بخشندگی خاص .

    اون بخشندگی عام رو که داره به همه میده . یه سری چیزاست که همه دارن ازش استفاده میکنن .

    اما بخشندگی خاصش رو فقط به بنده های خاصش میده .بنده هایی که اونو میخوان . نه یه عامل بیرونیو و به هدایتهاش گوش میدن و تسلیم واقعی هستن .

    وقتی داشتم فایل این جلسه رو گوش میدادم یهو همزمان مشغول یه کاری شدم که تمرکزمو میگرفت . وسط صحبتهای استاد و سپیده جان ویسو پاوز کردم و به اون کاره رسیدم . بلافاصله باهام حرف زد و بهم اشتباهمو گفت ‌.

    مثال میزنم تا برای خودم روشن بشه .

    من یه عزیزی دارم مصداق واقعی اینه که میگن برو تو خیابون از یکی یه آدرس بپرس وقتی خواست جواب بده مشغول یه کاری شوعه ‌(واسه سرکار گذاشتن مردم)

    یعنی مثلا از من سوال میپرسه وقتی میخوام جواب بدم با خانومش صحبت میکنه :))

    یا داره با یکی صحبت میکنه تا اون میخواد صحبت کنه ازش یه درخواستی میکنه و حرفشو قطع میکنه یا پامیشه میره .

    من اول از دستش ناراحت میشدم اما دیدم دقیقا منم همینطورم‌

    الان از خدا هدایت خواستم .. به جای اینکه سراپا گوش و چشم باشم تا ببینم چی میگه ، وسط صحبتهاش میپرم و میرم یه کار دیگه انجام میدم‌.

    بعد میگم چرا هدایتم نمیکنی :/ من اینهمه دارم تلاش میکنم و ایده هارو اجرا میکنم چرا راهو باز نمیکنی .

    خو واینمیستی که بفهمی چی میگه که!

    یه اخلاق دیگه ام تو خودم پیدا کردم که باید درستش کنم و اون اینه که مثلا یه ایده ای بهم گفته میشه ‌ بعد من میگم بذار اینکارو انجام بدم الان میام….

    میبینی اصلا یادم رفت چی گفته بود انجام بدم. بعد میام فکر میکنم و اونچیزیو که خودم با منطق خودم قبول دارم و یکممم شبیه چیزیه که خدا گفته رو اجرا میکنم و نتیجه نمیگیرم بعد میگم من همه ایده هارو اجرا میکنم :)

    خدا داره هرلحظه میگه اما فقط و فقط کسی میتونه بشنوه که سراپا گوش باشه‌ و حواسش جمعِ دریافت اون آگاهی باشه‌.

    واقعا خداروشکر میکنم و بهش میگم خداجونم دمت گرررم که امروز اینهمه منو آگاهم کردی به شخصیتم. که باید کدوم قسمتهارو بهبود بدم.

    هرچند خیلی از چیزایی که بهم میگه خیلی سطحش بالاست و فقط باید به اون حد برسم تا درک کنم و الان انگار فقط میشنومشون‌. اما با تمام قلبم درخواست میکنم که خدایا منو به حال خودم وانگذار. هرلحظه هدایتم‌کن تا از بنده های تسلیم تو باشم و هربار حرفای بیشتری باهات داشته باشم و همواره هدایتم کن. منو حتی یک صدم ثانیه ولم نکن که حواسم پرت خودم باشه.

    ممنونم که بهم میگی چطوری باید باهات ارتباط بگیرم و چیکارا کنم که رابطه مون بهتر بشه.

    خدایا شکرت . زیبای دل انگیز من️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 41 رای:
    • -
      افلاطون نوروزی گفته:
      مدت عضویت: 1328 روز

      سلام میکنم خدمت دوست عزیزم غزل خانم

      خیلی خوشحالم که منم اینجام، کنار شما بهترین آدمای روی کره زمین، من اینجام کنار شما و کنار خدا

      کامنتتون عالی بود، خیلی لذت بردم، خیلی دوست داشتم، چندتا تیکشو اسکرین گرفتم؛ خیلی دوست داشتم گفت و‌گوی شما با خدارو؛ میخام بگم شما در بهترین و عالی ترین فرکانس ممکن هستین، شما تو بهترین مسیر ممکن هستین و هر لحظه دارین بهترین کاره دنیارو انجام میدین؛ گاهی اوقات ما خودمون متوجه فرکانس بالامون نمیشیم و آدمای اطرافمون هستن که خیلی بهتر درک میکنن: میخام بگم خیلی مدارتون بالاست، آگاهی های نابی تو این مسیر کسب کردین و دارم میبینم چقدر بها دادین و چقدر توجه کردین به اون ریشه هایی تو دل خاک که اوایل هیچی معلوم نبود ولی شما با ایمان به خدا و به اینکه این مسیر درسته تا تونستین به اون ریشه ها تو دل خاک پرداختین: قطعا زمانی که اون درخت بزرگ بشه و بارور بشه میگیم آخیش چه خوب شد تا تونستم ریشه هاشو تقویت کردم اون موقعی که هیچ خبری نبود و سبب شد در عرض چند سال بشه همچین درخت تنومدی

      امروز من از جانب خدا مامور شدم براتون که بگم: همین مسیره فکری بهترین مسیره، همین مسیره کاری بهترین مسیر، در بهترین حالت ممکن قرار دارین؛ نعمت، ثروت و روزی فراون از جایی که فکرشو نمیکنین وارد زندگیتون میشه( هم معنوی، هم مالی، هم سلامتی و هم روابط)

      بهترین هارو برات آرزو میکنم و خوشحالم که به ندای قلبم گوش دادم و براتون نوشتن؛ خدا بهم گفت بنویس بعد خوندن کامنتتون ولی من گفتم نه برم سراغ کامنت بعدی، اما اون حسه خیلی قوی بود و انگشت منو برد به سمت پاسخ به کامنت شما و گفت برای غزل بنویس و منم گفتم به روی چشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
      • -
        غزل عطائی گفته:
        مدت عضویت: 2445 روز

        سلام آقا افلاطون عزیز سپاسگزارم از اینکه برام نوشتین. خیلی قشنگه که خدایی که بهار رو می‌آفرینه خدایی که شکوفه‌ها رو از درخت خشک زمستونی می‌رویانه خدایی که سبزه ها رو از زیر خاک خشک سبز می‌کنه و بیرونشون میاره همون خدا از طریق شما با من صحبت می‌کنه جالبه که چند وقت پیش من کامنت‌های شما رو به مامانم معرفی کردم و گفتم که حتماً بخون افلاطون نوروزی خیلی کامنت‌های خوبی می‌نویسه و اسم شما رو به عنوان الگو توی تمرین‌های خودم آوردم چند بار .جالبه که این خدای قدرتمند مبدع خدایی که هر لحظه داره هدایتمون می‌کنه، از طریق کسی باهام صحبت میکنه که من چند باری ازش نام بردم و برام الهام بخش بوده.

        نوشتن شما باعث شد که دیشب کلی با خدای خودم گپ بزنم و نشانه هاشو بازگو کنم تا ایمانم بهش قویتر و نگاهم عمیقتر بشه ازش سپاسگزاری کردم که انقدر دقیق و انقدر زیبا به من پیامش رو از طریق شما که بنده خوب خودش هستید فرستاده. سپاسگزارم از اینکه ک برام نوشتین و تسلیم هدایتش بودین.

        داشتم فکر می‌کردم که همین خدایی که یک نفر رو مامور رسوندن پیامش میکنه، یا همون خدایی که دیروز دقیقا همون مبلغی رو که برای پرداخت یک بها لازم بود رو واریز کرد و من متوجه شدم که اون بها قبلا از ناکجا پرداخت شده بود و این یه هدیه ارزشمند بیشتر بوده، همون خدا که دیروز یه قراری رو که من نمیخواستم برم رو کنسل کرد ، همون خدا که به تجربه ی زیستن ما روح داده، دقیقا همون خدا می‌تونه زندگی ما رو هر روز زیباتر و عمیقتر و بهتر کنه و برکاتش رو هر روز و هر روز بیشتر از هر موقع دیگه‌ای وارد زندگیمون کنه .فقط کافیه که من باهاش بیشتر صمیمی باشم بیشتر گپ بزنم و بهش بیشتر ایمان داشته باشم و سراپا گوش و چشم باشم برای شنیدنش و اجرای هرآنچیزی که میگه.

        در پناه خدای جذاب وهابمون باشین.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      محمد رازی گفته:
      مدت عضویت: 1960 روز

      غزل خانوم عزیز، سلام

      امیدوارم که حال دلتون عالی باشه

      من چند ماهی هست کامنت های شما رو دنبال میکنم و هر بار از خوندن پیام های شما جواب سوالاتمو میگیرم.

      اما این کامنت شما، با اختلاف بههههههههههههههههترین کامنت شما بود

      من تو فضای کامنت نوشتن نیستم

      اما واقعا ناسپاسی میدونستم اگر بابت این پیام از شما تشکر نکنم

      همین الان تمام این سوالات شما از خدا، فضای ذهنی منو پر کرده بود

      و سر سجاده نمازم اشکم رو پر آورد

      تا نمازم تمام شد

      دیدم ایمیلی برام امده و شما کامنتی گذاشتید

      و سراسر دست و زبان خدا شدید

      واقعا ازتون سپاسگزارم..‌.

      اول کامنت شما منو یاد کتاب «گفت‌وگو با خدا» نوشته نیل دونالد واش انداخت

      شما سوال میپرسیدی و خدا جواب میداد

      چقدر قشنگ…

      و بعد از اون

      چندین کلید طلایی نوشتید:

      +ما تو این دنیا یه خدای خیلی قدرتمند داریم . یکی که میتونه هممممه چیزاییو که برامون خوبه رو وارد زندگیمون کنه و اون میدونه اما ما گیر دادیم به اون چیزایی که فقط‌فکر میکنیم برامون خوبه . در واقع بنجل پسند میشیم گاها…

      +همه چیز خودش میاد وقتی تو بزرگ و ارزنده بشی

      +الان از خدا هدایت خواستم .. به جای اینکه سراپا گوش و چشم باشم تا ببینم چی میگه ، وسط صحبتهاش میپرم و میرم یه کار دیگه انجام میدم‌.

      خو واینمیستی که بفهمی چی میگه که!

      (:

      مشتاق پیام های شما هستیم

      خدا حافظتون باشه دوست نادیده من.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      مهشید گفته:
      مدت عضویت: 1683 روز

      غزل جان سلام

      غزل جان امروز هدایت شدم به کامنتت و توی یه صفحه جدا بازش کرده بودم که بعدا بخونم، اما فرصت نشد تا وقت خواب. توی رختخواب بودم که بقیه صفحه ها رو بستم به جز کامنت شما و گفتم میخونمش و میخوابم.

      اما نشد….

      یعنی وسطهای کامنت هم گفتم خوب فردا براش مینویسم، تا رسیدم به اینجا که گفتی:

      الان از خدا هدایت خواستم .. به جای اینکه سراپا گوش و چشم باشم تا ببینم چی میگه، وسط صحبتهاش میپرم و میرم یه کار دیگه انجام میدم‌.

      بعد میگم چرا هدایتم نمیکنی :/ من اینهمه دارم تلاش میکنم و ایده هارو اجرا میکنم چرا راهو باز نمیکنی.

      خو واینمیستی که بفهمی چی میگه که!

      این بود که تسلیم شدم و بیدار موندم و نوشتم.

      غزل جان یه همزمانی جالبی که توی کامنتت برای من بود اینه که، دیروز رفته بودم یه جای زیبا پیاده روی و داشتم فایلهای استاد و بعدش هم آهنگ گوش میدادم. یه جا که نسبتا خلوت بود، احساس کردم که دلم میخوام چیزی گوش ندم و سکوت باشه…

      بعد یادم اومد که مدتیه از خدا درخواست میکنم که باهام صحبت کنه… واضح باهام صحبت کنه. این مدت چندین بار ازش خواسته بودم که صدای خودش رو توی وجودم بلندتر و واضح تر کنه….

      همینجور که داشتم قدم میزدم یادم به اینا افتاد و گفتم خوب بذار (مثل جلسه 3 قدم4) من با خدا بلند بلند صحبت کنم. و چون خلوت بود هم، راحت بودم. و شروع به صحبت کردم.

      حالا، توی کامنتت دیدم که نوشتی:

      توحید یه رابطه ی دوطرفه ست. وقتی تو با خدا حرف نمیزنی و بهش اعتماد نداری توقع نداشته باش اون رفتارش متفاوتتر از تو باشه.

      این جمله خیلی منو به فکر انداخت…. خیلی باید به کامنتت فکر کنم.

      یه موضوع دیگه هم اینه که 2-3 روز پیش یه سوالی توی عقل کل نوشتم در مورد اینکه چرا هنوز نتایج مالیم مثل بقیه نتایجم نشده، که اینو هم دیدم که اصلا موضوع کامنتت دقیقا همینه….

      باید دوباره کامنتت رو بارها بخونم و نکته هاش رو یادداشت کنم.

      خدایا شکرت که من رو به این کامنت هدایت کردی. چقدر نشانه و آگاهی برای من داره.

      غزل جان ممنونم برای ثبت این کلمات

      ان شا الله در پناه زنده ای که نمیمیرد، شاد و ثروتمند و موفق باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        غزل عطائی گفته:
        مدت عضویت: 2445 روز

        سلام مهشید جون امیدوارم که حالت عالی باشه .

        خیلی ممنونم از اینکه این خاطره همزمانی رو برای من تعریف کردی.

        واقعا خیلی قشنگه که خدا هر لحظه داره ما رو هدایت می‌کنه فقط کافیه که ما حواسمون رو از عوامل بیرونی که خیلی هم توی زندگیمون زیادن برداریم و به درون خودمون معطوف کنیم .

        اینطوریه به راحتی صدای خدای درونمون رو می‌شنویم . اما شنیدن صدای خدای درون به نظر من کافی نیست ما باید عمل کردن رو هم بهش اضافه کنیم مثلاً چند روزه که من همش به خدا می‌گفتم که خدایا بیشتر باهام صحبت کن بیشتر بهم بگو…

        صدای قلبم بهم می‌گفتش که آیا اون چیزهایی که بهت گفتم رو اجرا کردی ؟

        آیا ایده‌هایی که بهت دادم رو عملی کردی ؟

        داشتم به این فکر می‌کردم که گاهی اوقات خدای یه ایده‌ای بهمون میگه که برو این کارو انجام بده بعد ما انقدر معطل می‌کنیم در انجام اون کار که بعد بی‌خیالش میشیم یا اون شور و شوق توی قلبمون خاموش میشه. و نجواها جایگزینش میشن. بعد ما همش به خدا می‌گیم که خدایا این کارو انجام بدم یعنی تو میگی که این کارو انجام بدم؟ اگه میگی به من نشونه بده .

        داشتم فکر می‌کردم که این دقیقاً مثل این می‌مونه که مثلاً مامانم بهم بگه که امروز تو پلو درست کن بعد از یک ساعت که پشت گوش انداختم ازش می‌پرسم که مامان درست کنم؟ یعنی الان تو میگی که اینو درست کنم؟ بهم بگو! بهم نشون بده !

        یعنی می‌خوام بگم که پرسش از خداوند گاهی اوقات خیلی سطح پایینه وقتی که قبلا پاسخ داده .ما باید بتونیم عملگرایی مون رو افزایش بدیم و با سرعت هم پیش ببریم گاهی اوقات ایده‌هایی که بهمون میده شاید همون موقعی که میگه خیلی داغ و اثرگذاره اما وقتی که می‌گذره ما پشت گوش می‌ندازیم و همش می‌گیم که خب حالا انجامش میدم، مثل غذا از دهن میفته . این‌ها رو به خودم گفتم چون این روزا خیلی دلم میخواد که سعی کنم که سریع‌تر و با تمرکز بالاتری به حرفاش گوش بدم و عملگرا باشم . یه آگاهی دیگه‌ای هم که یادم اومد اینه که ما نباید به نشانه‌ها وابسته باشیم. درسته که خداوند هر لحظه داره از طریق نشانه‌هاش با ما صحبت می‌کنه اما اینکه ما مداوم و به صورت مستمر ازش بخواهیم که خدایا الان بهم یه نشونه بده الان بهم بگو اون گفته‌ها اما ما بهش اعتقاد نداریم مثل یه فرد وابسته‌ای که همش به پارتنرش میگه که تو منو دوست داری ؟ حالا پارتنرش بهش میگه که من خیلی تو رو دوست دارم و با همه کارهاشم هر روز داره بهش نشون میده اما چون اون فرد وابسته است مداوم می‌خواد که از طریق پارتنرش بشنوه که من تو رو دوست دارم تو عالی هستی و راهت درسته به نظر من رابطه ما با خدا هم گاهاً اینطوری میشه ما نمی‌خوایم که عمل کنیم و همش از خدا نشونه می‌خوایم و می‌خوایم که اون باهامون صحبت کنه. به نظرم چیزی که اول از همه من خودم باید یاد بگیرم اینه که وقتی که یه ایده‌ای بهم داد یه چیزی گفت بلافاصله اون ایده رو انجام بدم بعد از اینکه انجام دادم ازش بپرسم که آیا این کارم خوب بود بهم پاسخ بده بهم نشونه بده نه اینکه قبل از اینکه اون کار رو انجام بدم هی ازش بخوام که باهام صحبت کنه خب یه بار صحبت کرده دیگه بسه حالا نوبت توئه تو باید سمت خودت رو انجام بدی.

        مهشید جون خیلی ممنونم که برای من نوشتی نوشته‌های شما باعث شد که من فکر کنم و بتونم درباره آگاهی‌های پیشینم با خودم صحبت کنم و برای شماهم بنویسم اینطوری هم برای خودم یادآوری میشه و هم ممکنه که برای هر کسی که این متنو می‌خونه چراغ باشه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          مهشید گفته:
          مدت عضویت: 1683 روز

          غزل قشنگم سلام

          سلام که نمیدونم چطور بنویسم و چی باید بنویسم…

          اینقدر چیزی که نوشتی با وضعیتم تطابق داره که حس میکم گفتگوهای ذهنی منو میشنیدی…

          چند وقت پیش احساس میکردم که دلم میخواد یه کاری رو انجام بدم. یادمه چون اون موقع حس خوبی بهش داشتم، و یه جورایی براش هیجان داشتم، مطمئن بودم که مسیر درسته.

          اینو هم بگم که درواقع که نیازی به انجام اون کار نیست. یعنی یه پروژه ای که تموم شده و بعد از تموم شدنش، احساس میکردم که چه خوب میشه من مراحل بعدش رو هم انجام بدم. هم میتونه برای رزومه ام خوب باشه و هم اینکه مهارت خودم توی اون بیشتر میشه وگرنه پروژه کاریی نیست که لازم باشه به جایی تحویلش بدم.

          خلاصه من یه مقداریش رو شروع کردم ولی یواش یواش درگیر کارهای دیگه شدم، بعد حس کردم انگار اصلا براش ایده ای ندارم و دقیقا همینکه گفتی از دهن افتاد….

          و بعدش….

          دقیـــــــــــقا رسید به اینجا که:

          خدایا این کارو انجام بدم؟ یعنی تو میگی که این کارو انجام بدم؟ اگه میگی به من نشونه بده.

          اینقدر که این چند وقت من این مکالمه رو با خدا داشتم….

          تا اینکه دیروز این موضوع به ذهنم اومد که، اصلا همین نکته که این موضوع هر چند وقت یکبار میاد توی ذهنم، نکنه خود این یادآوری یه نشونه باشه؟؟

          اینو دیروز به خودم گفتم، ولی تمام امروز مشغول دوره ها بودم. حتی یه بار به خودم گفتم تو عمدا داری اینقدر تند تند نت برداری میکنی که سراغ اون کار نری….

          غزل جان باورت نمیشه….

          یه خورده پیش زیر دوش بودم، دوباره از خدا نشونه خواستم برای انجامش و الان که متن کامنتت رو میخوندم احساس کردم خدا یه تلگراف مستقیم فرستاده برام که باباجون انجامش بده دیگه….. دیگه چجوری باید بهت بگم؟؟…. پس این همه یادت میندازم یعنی چی؟ فکر کردی خودت خود به خود یادش میوفتادی؟! من بودم که یادآوریت میکردم…. انجامش بده.

          چقـــدر قشنگ گفتی که نباید به درخواست نشانه وابسته بشیم… همین یادآوری نشونه بود. من باید زودتر میفهمیدم… یادآوری… یادآوری…

          اینو دیگه همیشه باید یادم باشه…. خودِ به یاد آوردن مکرر یه چیزی میتونه نشونه باشه… من دنبال چی بودم؟!

          یادمه استاد هم توی یه فایلی در مورد این موضوع صحبت کرد که نباید برای هدایت، تکلیف تعیین کنیم…

          غزل جان، غزل قشنگ، واقعا کامنتت فوق العاده بود… چقدر آگاهی درش داشت. چقدر واضح، با مثالهای ملموس توضیح میدی و چه پاسخ واضح و آشکاری برای من داشت…

          ازت ممنونم برای چراغی که در مسیرم روشن کردی. خیلی خیلی ممنونم دوست خوبم..

          یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا ﴿41﴾

          اى کسانى که ایمان آورده‏ اید خدا را یاد کنید یادى بسیار

          وَسَبِّحُوهُ بُکْرَهً وَأَصِیلًا ﴿42﴾

          و صبح و شام او را به پاکى بستایید

          هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا ﴿43﴾

          اوست کسى که با فرشتگان خود بر شما درود مى‏ فرستد تا شما را از تاریکیها به سوى روشنایى برآورد و به مؤمنان همواره مهربان است

          تَحِیَّتُهُمْ یَوْمَ یَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَأَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا کَرِیمًا ﴿44﴾

          درودشان روزى که دیدارش کنند سلام خواهد بود و براى آنان پاداشى نیکو آماده کرده است

          عزیزم برات راهی روشن، هموار و زیبا آرزو میکنم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            غزل عطائی گفته:
            مدت عضویت: 2445 روز

            سلام به مهشید عزیزم .

            سپاسگزارم از اینکه برام نوشتی مهشید جون…

            اینکه تجربه خودت رو باهام به اشتراک گذاشتی نشون میده که همه ما آدم‌ها یک سری اتفاقات رو داریم تجربه می‌کنیم و هممون هم یه مدل الهامات رو دریافت می‌کنیم و باز این نشون میده که ما آدما هیچ فرقی باهم نداریم و طبق قوانین خاصی داریم پیش میریم .

            اما تفاوت‌هامون از اونجایی شروع میشه که یکی به الهاماتش عمل می‌کنه و یکی دیگه اونارو پشت گوش میندازه .

            مهشید جون اینکه شما هم از آیه‌های قرآن نوشتی برای من، یک نشونه خیلی واضح بود از خدا که برام کلی درس داشت و حقیقتاً از خوندن پیامت خیلی خوشحال شدم …

            صبح امروز رفته بودم پیاده‌روی و طبق الهامات دیشبم که وقتی داشتم با خداوند صحبت می‌کردم بهم گفته بود، سعی کرده بودم که به جای نگاه کردن به زمین به آسمان، غروب کردن ماه، درختا و گلها و پرنده ها و ساختمونهای درحال ساخت و زیبا نگاه کنم. با خدا موقع پیاده‌روی صحبت می‌کردم و بهش می‌گفتن که خدایا خیلی ازت ممنونم که بهم راه رو نشون میدی و با من انقدر واضح صحبت می‌کنی .

            دیدی من عمل کردم به اون چیزی که بهم گفته بودی؟

            تو بهم گفتی که من رو در پدیده های روز ببین و با خودت بازگو کن و من دارم دقیقاً همین کار را انجام میدم. این کارم درسته؟ بلافاصله بعد از اینکه رسیدم خونه و لباس هامو عوض کردن نشستم روی مبل و اومدم توی سایت و یه نقطه آبی خیلی قشنگ رو کنار اسمم دیدم وقتی که پیامت رو خوندم و در نهایت دیدم که برام از آیه‌های قرآن نوشتی خیلی خوشحال شدم و قلبن روشن شد و پاسخم رو گرفتم و باز برام جا افتاد که توحید یک رابطه دو طرف است اگر من با خدا صحبت کنم اونم با من صحبت می‌کنه اگر من بهش اعتماد کنم اونم جواب اعتمادم رو میده.

            چی می‌تونه از آیه‌های قرآن قشنگ‌تر و دقیق‌تر پاسخ منی رو که دنبال نشانه‌های خداوندم در آیه‌ها هستم ، بده؟

            مهشید عزیزم منم برات راهی روشن هموار زیبا و لذت بخش آرزو می‌کنم و بی‌نهایت ازت ممنونم که دستی از دست‌های خدا شدی تا پاسخش رو بهم برسونی.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مرضیه لری پور گفته:
      مدت عضویت: 1841 روز

      سلام غزل جان

      چقدر لذت بردم از خوندن کامنتت چرا؟ چون سرشار از آگاهی های ناب بود و دقیقا خیلی از مواردی رو که گفته بودی من هم تجربه می کنم. چقدر بنجل پسند بودن مثال خوبی بود چقدر اینکه از یکی سوالی می کنی وقتی اون می خواد جواب بده توجه نمی کنی روشنم کرد چون منم خیلی وقتا این کار رو می کنم، وقتی به خودم میام می بینم اصلا رفتم یک جای دیگه هیچ توجهی ندارم . دوست خوبم ممنونم برای نوشته خداییت. راه زندگیت و ارتباطت با خدا هر روز روشن و روشن تر باد. اولی که کامنتت رو شروع کردم خوندن که نوشته بودی چرا دارم کار می کنم رو خودم نتیجه بیشتر و بهتری نمیاد ، چیزی که از ذهنم گذشت این بود که غزل نسبت به خواسته ش رها نیست و به اونی که ازش می خواد اعتماد کامل نداره که در زمان مناسب به خواسته ش می رسه .چرا نمیاد از همین معمولا میاد. اما با خوندن ادامه کامنتت دیدم عالی جواب خودت رو دادی

      بازم بنویس و چراغ راه دوستان باش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سعیده سلطانی گفته:
      مدت عضویت: 1990 روز

      سلام غزل عزیزم

      من دیگه باور کردم که هر وقت خداوند بخواهد یک چیزی را بهم بگه هدایت ام می کنه به کامنت بچه های سایت دیشب یک الهامی بهم گفت برو ایمیل ات را چک کن و من فورا رفتم ایمیل ام را چک کردم دیدم که کامنت شما اومده واسم و خداوند دو تا نکته تو کامنت شما بود که با اون دو نکته جوابم را داد آخه من هم دو روز بود که یک مسئله ای واسم به وجود اومده بود و من مدام می گفتم خدایا من که انقدر روی باورهایم کار کرده بودم چرا باید این تضاد واسم به وجود بیاد و خیلی تو این دو روز نجواها امونم را بریده بودند تا اینکه دیشب خدا اول از همه اونجایی که نوشتی که تو فایله که گوش دادی گفته بود توحید یک رابطه دوطرفه است و وقتی ما با خداوند حرف نمی زنیم و بهش اعتماد نداریم نباید انتظار داشته باشیم که رفتار خداوند با ما متفاوت بشود من خودم خیلی آدمی بودم که همیشه روی عقل و توانایی و هوش و تلاش خودم حساب باز کردم و خیلی کم از خداوند هدایت می خواهم با وجودی که خیلی خیلی هم از این نیرو نتیجه گرفتم ولی باز هم گول شیطان می خورم و تو فایل توحیدعملی 10 و 11 هم استاد به این موضوع اشاره داشتند و گوش کردن به فایل توحیدعملی1 11و کامنت شما خیلی من را هوشیارتر کرد که باید مدام باهاش حرف بزنم و وقتی من باهاش حرف نمی زنم چه انتظاری دارم که اون من را هدایت کنه و به خواسته هام برسونه و واقعا استاد راست می گویند که همه ما بدون هدایت اون هیچی نیستیم و نکته مهمی که اتفاقا جواب سوال این دو روز من با توجه به تضادی بود که بهش برخوردم اینکه نوشتی من موقعی که می خواستم روی روابط ام کار کنم خیلی تمرکزی اومدم روی رشد شخصیت ام کار کردم و همین باعث شد روابط ام عالی بشود و روابط عالی را سمت خودم جذب کنم واقعا درسته ما هر چقدر روی بهبود شخصیت امون کار کنیم کمه من خودم هدف اصلی امسالم را با توجه به فایل هدف گذاری استاد واسه سال جدید گذاشتم روی بهبود شخصیت ام و اومدم همه عادت ها و رفتارهای بد شخصیتی ام را تو کاغذ نوشتم و تصمیم گرفتم که آرام آرام اون ها را ترک کنم ولی چون خیلی امسال این موضوع رشد شخصیت واسم مهم است و البته با توجه به تضادی که بهش برخوردم ازت می خواستم تا اگه اشکال نداشته باشه برام بنویسی تو واسه بهبود رشد شخصیت ات چه کارها و اعمالی انجام دادی تا بتوانی درون ات را به قول استاد زیباتر کنی و رفتارها و عادت های جدیدی در خودت ایجاد و یا ترک کنی راسیتش من خیلی همیشه تو زندگی ام تو هر کاری ام چه تحصیل ام چه کارام همیشه دوست داشتم از تجربیات دیگران استفاده کنم و معتقدم استفاده از تجربیات دیگران خیلی می توانی به ما کمک کنه و مسیر را واسه ما هموارتر کنه باز هم ازت سپاسگزارم از بابت کامنت های بی نظیرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        غزل عطائی گفته:
        مدت عضویت: 2445 روز

        سلام سعیده جون امیدوارم که حالت عالی باشه سپاسگزارم که برام می‌نویسی و سپاسگزارترم که سوال می‌پرسی چون وقتی که شما سوال می‌پرسی من می‌تونم برگردم به خودم و اون باگ‌هام رو پیدا کنم و یاد بگیرم که روشون کار کنم .

        درباره سوالت باید بگم که من خیلی توجه می‌کنم به محیط اطرافم البته نه همیشه اما سعی می‌کنم که واقعاً آگاهانه زندگی بکنم آگاهانه زندگی کردن برای من اینطوریه که من خیلی به زندگی اون‌هایی که در ارتباط هستم باهاشون توجه می‌کنم و خیلی فکر می‌کنم و همینطور به زندگی خودم و اتفاق‌هایی که برام می‌افته. به طور مثال من متوجه شدم که باید ورزش کنم تا تنم سالم باشه اوایل خیلی توی انجام دادن این کار استمرار نداشتم یعنی شاید یک هفته ورزش می‌کردم یه هفته 10 روز ورزش نمی‌کردم. یک روز وقتی که مادربزرگم اومده بود خونمون من دیدم که ایشون توی سن 93 چهار سالگی خیلی به سختی دستش رو بالا میاره و خیلی سخت میتونه حرکت کنه اینکه نشستم فکر کردم به این قضیه دیدم که اگر من ورزش نکنم من به زودی تبدیل می‌شم به آدمی که نمی‌تونه حرکت کنه زود خسته میشه به راحتی نمیتونه راه بره، پیاده روی کنه و زندگی رو تجربه کنه .این فکر کردن خیلی روی من اثر گذاشت و همین باعث شد که یه اهرم رنج و لذت توی وجود من شکل بگیره که باعث بشه که من به صورت مستمر سعی کنم که ورزش کنم یا یه مثال دیگه اگر بخوام بزنم اینه که من همیشه دوست داشتم که زبان بخونم اما خب به خاطر اینکه زبان خوندن کار راحتی نیست من استمرار نداشتم گاهی اوقات میخوندم و گاهی اوقات هم نمیخوندم اما از اونجایی که من آدمی‌ام که خیلی توجه میکنم به زندگی آدم ها و همینطور زندگی خودم و خوب آدمی هستم که خیلی برام مهمه رشد شخصیت (من نمی‌دونم که از کجا به این نتیجه رسیدم که شخصیت مهمه اما چندین ساله که خیلی برام مهم شده) و همیشه دوست داشتم که با آدم های خیلی سطح بالا در ارتباط باشم و به این نتیجه رسیدم که برای اینکه من با اون آدم‌ها در ارتباط باشم باید خودم رو هم پرورش بدم و از اونجا برای من رشد شخصیت مهم شد . وقتی که ازدواج کردم و اومدم توی یک محیط جدید دیدم که افراد جدید خیلی زبانشون خوبه و من توی محیطی قرار گرفتم که زبانم ضعیف بود از اونجایی که من هر آدمی رو ببینم که خصوصاً از نظر شخصیتی و مهارتی دستاورد زیادی داره منم خیلی انگیزه میگیرم منم سعی کردم که شروع کنم و خودم رو بهبود بدم به صورت مستمر سعی کردم که این ویژگی مستمر یاد گرفتن رو در خودم به وجود بیارم .شاید بهتر باشه که اینطوری بگم که من از آدم‌ها خیلی تاثیر می‌گیرم چون همیشه دنبال آدم‌هایی بودم که خیلی سطح بالایی داشتن و رفتار و عملکردشون رو بررسی می‌کردم در واقع این اهرم رنج و لذت توی ذهن من شکل گرفت و این اهرم به من انگیزه زیادی میده که بخوام یک رفتار رو در خودم به وجود بیارم و از طرفی من فکر می‌کنم که درک ما از قانون خیلی به ما کمک می‌کنه تا بخوایم روی خودمون کار کنیم یا تغییراتی رو در وجود خودمون پدید بیاریم مثلاً من ایمان دارم که اگر من شخصیتم بهبود پیدا بکنه من اگر آدم بهتری بشم اتفاق‌های خوبی هم توی زندگیم رقم میخوره بنابراین این خودش اهرم لذت برای من و همین باعث میشه که من بخوام هی خودم رو تغییر بدم و بهبود ببخشم البته که من عالی نیستم اما به نسبت خودم همیشه سعی کنم که خودم رو پرورش بدم توی این امر خیلی عملگرایانه برخورد می‌کنم یه مورد دیگه‌ای که به ذهنم می‌رسه که برای شما بنویسم اینه که من سعی می‌کنم که آگاهانه یک رفتار درست رو هی تکرار کنم به طور مثال من تا همین یک مدت پیش فکر می‌کردم (به خاطر کمال طلبی که داشتم) حس میکم که اگر خیلی از کارها رو انجام بدم وقتم هدر میره و نمیتونم به کارهای اصلیم برسم اما وقتی که به این نتیجه رسیدم یعنی وقتی که به صورت منطقی اومدم برای خودم توضیح دادم این توضیح منطقی روی من اثر گذاشت و باعث شد که من از این به بعد یک سری از کارهایی که پشت گوش می‌داختم رو به درستی انجام بدم و به طور کلی به نظر من توضیح منطقی به ما کمک میکنه که درکمون درباره مسائل (حداقل مسائلی که میخوایم حل کنیم) بیشتر بشه و از این جهت خیلی راحت تر میتونیم مسائل رو حل بکنیم من چون آدم به شدت منطقی هستم منطق برام خیلی مهمه و توضیح منطقی مسائل، اینکه متوجه شم که چرا این کار به من سود میرسونه و چرا برای من اهمیت داره انجام دادنش خیلی به من کمک می‌کنه که بخوام کارها رو درست انجام بدم من وقتی که به صورت منطقی متوجه میشم اون وقته که اون کار رو با اراده بیشتری انجام میدم به طور مثال همون مثال ورزش وقتی که من مادربزرگم رو دیدم واسه من جا افتاد که اگر من ورزش نکنم به سختی می‌افتم در آینده بنابراین سعی می‌کنم که این ویژگی رو مستمر ادامه بدم که همیشه ورزش کنم یا مثلاً من با یک دوست عزیزی صحبت کردم و بعد از صحبت با ایشون به این نتیجه رسیدم که اگر کارهام رو همون لحظه که ایجاد میشن انجام بدم اون کار تموم میشه و گوشه ذهن من رو نمی‌گیره تمرکزم رو از دست نمی‌دم و اینطوری باهوش‌تر عمل می‌کنم از اونجایی که من خیلی دوست دارم که آدم باهوشی باشم این برای من اهرم لذتی بود که من بلافاصله کارهایی که برای من به وجود میان رو انجام بدم و پشت گوش نندازم منظورم از کارها همون وظایف هستن. حالا به این شیوه تمرکزم برای انجام کارهای دیگه بیشتر میشه و این به نفع منه خب از اونجایی که پرورش شخصیت همیشه جزو لذتهای زندگی من بوده به خاطر همین خیلی متعهدانه اون کارو انجام میدم نمی‌دونم که چقدر این پاسخ تونسته به شما کمک کنه امیدوارم که راهگشا باشه در آخر می‌خوام از دوستای عزیزم که به من لطف دارن و برام کامنت نوشتن سپاسگزاری کنم احتمالاً این کامنت با ایمیل بهشون می‌رسه .علاوه بر اینکه از شما سعیده عزیزم تشکر می‌کنم از دوست عزیزم مرضیه خانم لطفی پور هم ممنونم به خاطر اینکه کامنتتون برای من خیلی الهام بخش بود و نشانه‌ای از سمت خدایی بود که من هر لحظه توی این چند روز سعی کردم که باهاش صحبت کنم و ایمان دارم که اون از طریق بنده‌های خوبش که که شما باشین برای من نوشته همینطور از دوست عزیزم آقای محمد رازی خیلی سپاسگزارم که به قصد سپاسگزاری به کامنت من برام نوشتن می‌خوام بگم که ایمانم به این خیلی بیشتر شده که وقتی که ما توحیدی باشیم اثرگذاریم. اگر کامنت من برای شما آقا محمد تاثیرگذار بود به این دلیل بود که خدای قادرم نوشته بود چند روز پیش داشتم برای خودم می‌نوشتم تا ایمانم بیشتر بشه بعد برای خودم اینطوری نوشتم که غزل تو فکر می‌کنی که تو هستی که داری می‌نویسی آیا تو فکر می‌کنی که تو هستی که داری می‌بینی آیا تو فکر می‌کنی که تو هستی که این خودکار رو گرفتی اگر تو (جسم)هستی که می‌بینی، پس چرا وقتی که خواب هستی هم می‌بینی اگر تو فقط وقتی که بیدار هستی می‌تونی یک چیزی رو نگه داری پس چرا وقتی که خواب هستی هم یک چیزی رو نگه می‌داری(در خواب) یعنی وقتی که خواب میبینی توی خوابت ممکنه که یک چیزی رو نگه داشته باشی اینا همه هدایت‌های خداست داشتم برای خودم می‌نوشتم که شاید دانشمندا بتونن یک موجودی شبیه به انسان درست کنند که تمام گوشت و پوست و استخون رو داشته باشه و به همین زیبایی طراحی شده باشه اما آیا اونا میتونن روح رو در انسانی که درست کردن بدمند؟ نه این خداونده که هر لحظه با روح خودش با روحی که در طبیعت دمیده با روحی که بادها رو به حرکت در میاره با روحی که چهار فصل رو پدید آورده داره با ما صحبت می‌کنه و ما رو هدایت می‌کنه بی‌انصافیه اگر بگم که منم که خوب می‌نویسم یا من هستم که تأثیرگذارم چون همش اونه اونه که داره میگه اونه که داره می‌نویسه و اونه که این دنیا رو هدایت می‌کنه.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
        • -
          سعیده سلطانی گفته:
          مدت عضویت: 1990 روز

          سلام غزل جان

          ازت سپاسگزارم بابت وقتی که گذاشتی و تجربیات ات را در اختیار من قرار دادی چقدر جالب من هم مثل شما ورزش و زبان خواندن را نامرتب انجام اش می دادم والبته این هم بگم من هم مثل شما کمال گرا هستم و خیلی خیلی این کمال گرایی تا به الان بهم ضربه زده تا اینکه سال گذشته هدایت شدم به سمت خواندن کتاب های چگونه کمال گرا نباشیم؟ و خرده عادت ها از استفان گایز این دو تا کتاب کتاب های خیلی خوبی بودند و بهم کمک کردند که بتوانم هم تا حدی کمال گرایی ام را درمان کنم و همچنین یک برنامه ای واسه خودم ترتیب بدم که بتوانم از پس انجام دادن اش بربیام و از اول امسال من ورزش و قرآن خواندن و زبان خواندن را و البته یکسری دیگه خرده عادت هم است که واسه خودم مشخص کردم و هر روز خودم رو مقید کردم که باید انجام اشون بدهم هر کدوم روزی 5 دقیقه و خدا را شکر تا الان که راضی بودم از کارم و انشاالله که بتوانم به این روند ادامه بدهم باز هم ازت سپاسگزارم از بابت اینکه تجربیات ات را با عشق در اختیار من و دیگر دوستان قرار دادی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: