تغییر شخصیت، جسارت می خواهد - صفحه 41 (به ترتیب امتیاز)

1732 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کیمیا فاریابی گفته:
    مدت عضویت: 1773 روز

    این دفعه خوندن متن این فایل برای نوشتن این حرف‌ها کافیست.

    زیبایی هایی که همین آلان در دسترسم هست رو نام میبرم و بهشون توجه میکنم تا طرف وجودیم بزرگ‌تر بشه. ظرف وجودی، ظرف وجودی این کلمه رو این روزها خیلی تو سایت و از استاد شنیدم. پس لابد قرار بر بزرگ کردن ظرف وجودیمه.

    اوکی بسم الله…

    اتاقم دیوارهای زیبایی داره یه کاغذ دیواری زرد که صاف و تمیز و بی ایراده. به جای اون دیوار که خط و فروفتگی و کثیفی داشت.

    یه holder موبایل که اصلا مال من نیست و من درخواستش نکردم ولی بشدت به کار میاد و حس حرفه‌ای بهم میده.

    این حوله‌ی جدید که بعد از مدتها چشمم بهش خورد و دوباره به چرخه برگردوندمش.

    صدای یخ ساز فریزر که دیشبم صداش اومد و واقعا خوشحالم واسه این کارکردش. دیگه نه دردسر واسه یخ گذاشتن، نه منتظر یخ بستن شدن. وقتی که همه میخوابن یخچال ما یخ میسازه، یخ‌های تمیز و مکعبی.

    اتاقم تو این ایام خیلی تمیزه و این فوق العاده از احساس بدم کم میکنه.

    چیدمان جدید اتاقم.

    همسر زیبام که دلم براش تنگ شده و بشدت منتظرم که ملاقاتش کنم.

    بابام که امشب با دست پر اومد و یه عالمه پرتقال گرفته بود.

    خواهرم امشب برام پرتقال پوست کند با اینکه ما همش تو سر و کله‌ی هم میزنیم. واو نمیدونستم از این کار خوشش میاد. پس ویژگی‌های مثبتی‌ام داشته و من در فرکانسش نبودم و این وجه رو به من شده.

    همین کامنت که فهمیدم وقتی رو سایت اینارو مینویسم احساسم بهتره تا دفترم.

    اینکه بهترین سایت موفقیت در اختیار منه و کلی از مسیرهارو میانبر زده.

    حتی کتابهای کنکوری که هیچ وقت نخوندم، انقدر مرتب اونجا رو زمینن که واقعا ازشون خوشحالم.

    شاید یکی از افراد اطرافم این حرفای منو بشنوه، بخنده ولی اینارو اینجایی مینویسم که میدونم قضاوتی نیست و بدون ترس و راحت و با قدرت مینویسم. چون میدونم افرادی میخونن که از مسیر من گذشتند و اینارو درک میکنن و برام دست میزنن و استاد حرفامو میخونه. استادی که تاکید بر عملگرا بودن داره و منم دارم عمل میکنم. پس بهم افتخار میکنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    زهره صانعی گفته:
    مدت عضویت: 1782 روز

    بنام خدا

    پسر زهره عزیزم ، آریان هستم

    درود بر استاد و هم دوره ای های عزیزم

    من پنج روزه که پاکم

    نه آکنده از این افکار منفی ولی خب تلاش زیادی پشتش هست برای مثبت بودن نگاه و افکارم ،امروز معجزشو دیدم اوووووف نگما یعنی بمب انرژی بودم پر از ادرنالین پر از شور و هیجان زمان جلسه ای که قرار بود برای ملک 20 میلیاردی بزارم تاخیر افتاد یکم بهم ریختم ولی سریع جمو جور کردم الان به خودم میگم افرییییییین پسر ترکوندی ، درسته نتیجه مالی نداشته ولللی من یجوری خوبم یجوری حالم خوبه یجوررررری انرژی دارم میتونم تا صبح به دیوار بتنی مشت بزنم خدایا ازت شاکرم اوستا کریم زندگیتو میکنم هروز بهم از همین قبیل احساس بده .

    بی نظیره حالم ، فوق العادس حالم خدایا شکرت تو دلم داره قند آب میشه

    میزونه میتونم میزززززززونه میزنم میییییزووووون.

    خدایا ازت خواهش میکنم که هرکی در راه توحید ثابت قدم بود حال هروزش از حال امروز منم بهتر باشه.

    خداوند یار و نگه دار هممون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    آروین ادوای گفته:
    مدت عضویت: 265 روز

    در مورد اینکه تغییر شخصیت جسارت میخواد با کل سلول‌های بدنم با استاد موافقم چون من حدودا 18 سالم بود و هدایت شدم به سمت اینکه نگاه کن آروین تو هم میتونی ثروتمند بشی فقط باید اقدام کنی حالا در هر مرحله افکار تازه وارد سرم میشد به قول معروف داشتم مرحله به مرحله تکاملمو طی میکردم اما حرف بقیه آقا ول کن کی میتونه تو این وضعیت پولدار بشه همین که زنده‌ای خداتو شکر کن و این داستان مال 8 سال پیشه تازه اما من اهمیتی ندادم و روی خودم کار کردم تا با تاثیر باور ها آشنا شدم و هدایت شدم به سایت استاد عزیزم و تا الان زندگیم خیلی خیلی بهتر از قبلمه و باز هم دارم روی خودم کار میکنم و مهارت شغلی آینده دار و عالی رو دارم یاد میگیرم که خودمم بهش علاقه دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مجید عزیزی پیردوستی گفته:
    مدت عضویت: 1570 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به همه‌ی عزیزانم

    ((گام پنجم روز شمار تحول زندگی من ))

    خدایا شکر که بازهم بهم فرصتی داده شد تا کامنتی بنویسم و ردپایی به جا بذارم و خداجونم ازت می‌خوام که خودت بهم بگی چی بنویسم .

    ــ جزو کدام دسته هستم ؟؟؟

    1. افرادی که قبل از اینکه اوضاع خراب بشه تغییر می‌کنه ؟؟

    2. افرادی که وقتی اوضاع خراب میشه تغییر می‌کنه ؟؟

    3. افرادی که هرگز تغییر نمیکنه ؟؟

    ــ جزو دسته دومی هستم که دارم به سمت دسته اول میرم و هر روز بهتر میشم و بهتر به خودشناسی میرسم و زودتر تغییرات لازم را در تمام جنبه ها برای پیشرفت و موفقیت انجام میدم که البته تکامل میخواد و خدا را شکر با هدایت خداوند در مسیر خوبی هستم.

    ــ همیشه خداوند از طریق نشانه ها بهمون میگه که باید تغییر کنیم مثل همین نشونه هایی که استاد در کارشون دیدن و درامدشون به نسبت قبل کمتر شده و این روند در چند سال آینده دیدن که اگر همینطور پیش برن اوضاع بدتر و بدتر میشه

    ــ ذهن همیشه به خاطر تنبلی و اینکه دوست نداره تغییر کنه یه توهمات و ترس هایی را سناریو نویسی می‌کنه اما وقتی ما قدم برمیداریم و با وجود این توهمات تغییر میکنیم پاداش خوبی هم دریافت میکنیم مثلا تا چند هفته پیش من فقط تو تهران می‌چرخیدم و منتظر بودم که یه کسی دستم بگیره و بگه بفرمایید این کار خدمت شما و با استفاده از صدات پول بساز اما وقتی مجبور شدم و پول نداشتم و قرض کردم و پول قرضم هم الکی تموم شد به خودم اومدم و تازه هدایت و نشانه های خداوند بهتر متوجه شدم و با وجود ترس و توهمات ذهن رفتم و با حالی که کسی دیگه ای این کار منو انجام نداده واسه اولین بار انجامش دادم و به داخل پارکها میرم و واسه افراد اجرا میکنم و از لحاظ مالی خیلی خوب رشد کردم و بدهیم پس دادم و به آسانی کرایه اقامت خودم در یک مکان بسیار شیک و تمیز و با امکانات خوب پرداخت میکنم و غذاهای خوبی هم نوش جانم میکنم و چقدر با اعتماد به نفس تر شدم چقدر بهتر فهمیدم خیلی مهارت هام بیشتر و خیلی بهتر انجامش میدم و خیلی سپاس گذارتر شدم خیلی دارم از هر لحظه ام لذت میبرم و عشق میکنم و اما قرار که بازهم تغییر کنم و برم مرحله ی بعد که خداوند از طریق نشونه هاش و از طریق دستانش بهم میگه و قرار با یاری خودش از فردا برم واسه تغییر بدی و بازهم درهای از نعمت و روزی به روم باز بشه .

    ــ چقدر خوبه که این کار کنونی و این شرایط حال حاظری که داریم را با دید ده سال آینده نکاه کنیم که مثلا اگر من دارم واسه افراد در پارکها اجرا میکنم واسه ده سال آینده چی میشه خوب شاید یه خرده مهارتم بیشتر بشه چون فضای بسته ای هست و زمان زیادی برای اجرا ندارم بنابریان تغییر آنچنانی ندارم چون همین الان خیلی ایده ها بهم داده شده اما واسه این اجرا ها نیست بلکه برای یک فضای بزرگتر و زمان آزادتری هست که انشالله انجامش میدم و نتایج خوبش را مینویسم و از لحاظ مالی هم در ده سال آینده با همین کار نهایتا درآمدم چند برابر بشه که مهارت و کارهایی که من میکنم پتانسیل چند صد برابری رشد درآمد را داره و خیلی افرادی هستند که حاضرن به کار من پول خوبی بدن و از خداشون که با من کارکنن که هرچقدر من پیشرفت کنم و ایده ها را عملی کنم این افراد خودشون میان دنبالم .

    ــ خدایا شکر بابت این آگاهی و این فایل ها ،دقیقا همین الان شرایط من به این صورت هست که با علاقم تونستم درآمدی را کسب کنم که هر گز از کارهای دیگه به دست نیاوردم و این شرایط در کمتر از یک ماه با هدایت ربم رقم خورده که خودش همه کار واسم کرده و با حالی که وضعیت خوبی دارم اما دوست دارم باز تغییرش بدم و برم واسه یه مرحله بالاتر و بازهم شرایط بهتر و نتایج بهتر با همین علاقه و مهارت هام که بازهم با کارهای جدید و پیشرفت بیشتری در انتظارم و با قدرت با هدایت ربم انجامش میدم چون خداوند همیشه همراه من و به آسانی در هر کاری هدایتم می‌کنه و بهم میگه چیکار کنم من به توانایی هام ایمان دارم و قدرت ربم را دارم در هر کاری به آسانی وارد میشم و به آسانی خارج میشم و خداوند هدایتگر هر لحظه ی من و بیشتر از من میخواد پیشرفت کنم و بیشتر از من میخواد ثروتمند بشم و بیشتر از من میخواد خوشبخت بشم و مسیر پیشرفت و ثروت و خوشبختی را می‌دونه و منو در مسیر هدایت و حمایت می‌کنه .

    آفرین به خودم که در حال پیشرفت و یادگیری و بهبود هستم و با همین شرایطی که دارم کافی و ارزشمندم

    خداجون سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    مریم انصاریان گفته:
    مدت عضویت: 1868 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ»

    «أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»

    ———————————————–

    سلام استاد عزیزم امیدوارم هر جا هستین زیر سایه خداوند در حال لذت بردن از زندگیتون باشید.

    سپاسگزار خداوندم که منو به مسیر درستی برای تغییر کردن هدایت کرده ، به استادی توحیدی با آموزش های توحیدی که 100درصد جواب میده.

    من همیشه دنبال تغییر بودم از گذشته های دور و سعی میکردم هر تغییری که به نظر خودم یا تجربه های دیگران و …منجر به بهتر شدن من و زندگیم میشه، در خودم ایجاد کنم با یک تفاوت نسبت به الان که احتمالا علاوه بر اینکه اون مدل از تغییرات درست نبوده بلکه درونی نبوده و الان می بینم بسیاری از اونها اشتباه هم بوده.

    واسه همین مقاومتی به تغییر ندارم و همیشه باور داشتم آدم می‌تونه تغییر کنه و اصلا حرف دیگرانو قبول نمی کردم که نمیشه عوض شد.

    از زمانی که با شما آشنا شدم نحوه نگاه من به همه چیز چون درست شد و باور داشتم و به شدت باور دارم که قانون وجود داره علیرغم خیلی شرایطی که برام سخت پیش رفته اما هرگز مسیرو رها نکردم ، استاد چک و لگدها رو برای رسیدن به درک قانون ، برای رسیدن به ایمان آوردن بعد از اسلام آوردن ، برای ریشه هارو قوی ساختن ،برای پاک‌تر شدن ، برای باز شدن قلبم به سوی خداوند ،برای هم جهت شدن با جریان خداوند ، خوردم چون وجودم پر از ترس و بی ایمانی و نه تنها شرک بلکه خدایی کردن بود ، اما من ادامه دادم به تغییر ادامه دادم و حالا خدا داره منو هدایت و حمایت میکنه ، داره با من حرف میزنه ، داره راهو نشونم میده و من باید خیلی نادان باشم که تغییراتمو ادامه ندم.

    احساس وجد و اشتیاق دارم نسبت به قدم هایی که برای تغییر برای رسیدن به هدفم بر میدارم و همه اینارو از فضل خداوند دارم که یکی از بزرگترین الطافش شاگردی استاد عباسمنش عزیز و توحیدی هست و سپاسگزار خداوندم.

    خانم شایسته نازنین سپاسگزارم از شما بانوی توحیدی که بسیار نقش شما هم پر رنگ هست در مسیری که خدا برای ما آسان کرده در این سایت الهی.

    خدایا من برای تغییر برای دریافت هدایتها برای برداشتن قدم ها برای حرکت برای تسلیم بودن برای مؤمن شدن برای إیّاک نعبد و إیّاک نستعین برای رها شدن در آغوشت برای لذت بردن و سوت زدن و روی دوشت نشستن برای رشد و تعالی برای رسیدن به خودم برای رسیدن به تو برای خداگونه شدن آماده ام.

    إیّاک نعبد و إیّاک نستعین إهدنا الصّراط المستقیم

    ———————————————————

    قبلا از اینکه هدایتهامو بگم یا بگم خدا باهام حرف میزنم خجالت می کشیدم چون هنوز اون ارتباط بین من و خدا و درک کردن دریافت هدایت الهی در وجودم ضعیف بود اما من این مسیرو با هدایت دارم میرم جلو پس می‌خوام که ردپای هدایتهامو هر جا احساس کردم باید ثبت بشه بذارم.

    متن فایل انگیزشی 3 :

    باید از خودمون سؤال کنیم که زندگیمون همون چیزیه که می‌خواستیم؟

    باید از خودمون بپرسیم که چقدر از خواسته هامون محقق شدن؟

    باید یاد بگیریم که حتماً توی زندگیمون هدف داشته باشیم، هدف و خواسته‌هایی واضح و مشخص!

    باید یاد بگیریم که خودمون رو تو آینده یعنی وقتی که به خواسته‌ها و اهدافمون رسیدیم، ببینیم و اونقدر این کارو تکرار کنیم تا باور کنیم که به خواسته هامون می‌رسیم.

    ما برای رسیدن به اهدافمون نیاز نیست که کارهای خیلی عجیب و غریب یا بزرگی انجام بدیم

    فقط کافی است که قدم‌های کوچک اما متوالی رو برداریم

    یادت باشه که باید بزرگ فکر کنی ولی کوچک شروع کنی

    قدم‌های کوچک تو رو به هر خواسته ای میرسونه

    تنها کسی که میتونه جلوی تو رو بگیره، خودت هستی!

    هیچ دشمنی بیرون از تو وجود نداره. تنها کسیکه میتونه به تو کمک کنه، خودت هستی!

    هیچ دوستی بیرون از تو وجود نداره، همه چیزهایی که تو برای رسیدن به هدفت می خوای همین الان پیشته!

    تو همه اون چیزی رو که نیاز داری، همین الان داری

    پس منتظر نباش. هیچوقت منتظر نباش تا همه شرایط مهیا بشه و بعد حرکت کنی چون هیچوقت این اتفاق نمی افته!

    اگر حرکت کنی ، همه چیز خوب و عالی میشه!

    اگر حرکت کنی، همه چیز فراهم میشه!

    از همین امروز شروع کن

    روزی یک صفحه کتاب بخون

    روزی 30 دقیقه پیاده روی کن

    روزی 20 دقیقه مناجات کن

    یادت باشه هیچکس کامل نیست

    تو همین الان هم خیلی خوبی

    تو همین الان هم فوق العاده ای

    تو همین الان هم بهترین هستی

    خودت هم میدونی اگر تا الان با ایمان حرکت می‌کردی، خیلی از چیزها رو بدست می‌آوردی

    چیزهای فوق العاده رو بدست می‌آوردی ولی همش به دنبال بهانه و توجیه بودی

    اگر حرکت می‌کردی، اگر گام‌های کوچک اما متوالی رو بر می‌داشتی!

    تا الان شاید یه کتاب خوب نوشته بودی!

    یه آهنگ خوب ساخته بودی!!

    خیلی از افراد ایمان‌شان را از دست داده‌اند. اونا حرکت نمی کنن!

    اونا خودشون رو باور ندارند. اونا خدارو باور ندارند!!!

    اونا به دنبال رشد و پیشرفت نیستند.

    اونا شغلی دارن که اصلاً دوستش ندارن

    اونا با کسایی ارتباط دارن که همیشه باعث ضعفشون میشه

    ولی بازم ارتباطشون رو حفظ می کنن.

    وقتی شما هدفی ندارید که به سمتش حرکت کنید، دارید با سرعت هرچه بیشتر روحیه تون رو نابود می‌کنید

    یادت باشه وقتیکه حرکت می‌کنی تابه هدفت برسی، وقتیکه صبح‌ها زودتر بیدار میشی و شب‌ها دیرتر می‌خوابی، اونوقته که داری واقعاً طعم یه زندگی واقعی رو می‌چشی، در غیر این صورت تو یک مرده هستی که داره فقط نفس میکشه!!

    وقتی به هرکدام از اهداف و خواسته هات می‌رسی، استعدادهای بیشتری درونت شکوفا میشه، قدرت‌هایی رو تو خودت پیدا می‌کنی که قبلاً نمی دونستی اونها رو داری، با رسیدن به اهداف و خواسته هات، شخصیتت تغییر میکنه، تو به قدرت‌های خودت پی می‌بری. اعتماد به نفست بیشتر میشه. و این یعنی خوشبختی و این یعنی زندگی!!!

    تصمیم بگیر که می خوای معمولی باشی یا عالی؟

    تصمیم بگیر که می خوای جزو کدوم دسته از آدم‌ها باشی؟

    چندتا دلیل برای رسیدن به اهدافت پیدا کن و براشون حرکت کن و یادت باشه هرچقدر دلایل بیشتری داشته باشی، انرژی بیشتری برای رسیدن ه اهدافت و خواسته هات پیدا خواهی کرد.

    اگر اونجایی که باید باشی، نیستی، اگر از وضعیتت راضی نیستی، یادت باشه این موضوع ربطی به خانواده و دولت و شهر و رئیس و کارمندت نداره، این فقط به خاطر خودته، اگر برای رسیدن به اهدافت حرکت نکنی اونوقت مجبور میشی که ابزاری بشی برای اینکه دیگران به خواسته هاشون برسن

    قبول دارم که بعضی وقتا تو مسیر رسیدن به اهداف و خواسته هات، اوضاع سخت میشه، ولی مسائل و سختی‌ها جزئی از زندگی‌اند! اونا امدند تا تو به خواسته هات برسی، اونا اومدن تا تو خواسته هات رو اضح تر بشناسی، سختی‌ها دوستت‌اند. رنج‌ها دوستت‌اند!

    اگر به گذشته‌ات فکر کنی، متوجه می‌شوی که بزرگ‌ترین پیشرفته‌ات زمانی بوجود اومد که با تمام وجود به مشکل و رنج برخورد کردی؟

    اونها نقاط عطف تو شدند، رنج‌ها باعث پیشرفت و حرکت تو شدند.

    اگر همیشه همه چیز بر وفق مرادت باشه تو هیچوقت حرکت نمی‌کنی، مثل یک مرداب متعفن و فاسد میشی

    اما یادت باشه که باید مثل یک رود جاری باشی، جاری باش و حرکت کن، به سنگ‌ها و موانع اطرافت برخوردکن، زخمی بشو اما نا امید نشو، خسته بشو اما نشین گریه کن افسرده نشو، عصبانی بشو اما توی خشم باقی نمون، و باز حرکت کن

    نفر آخر بودن خیلی راحته، تنبل بودن فقیر بودن بدبخت بودن خیلی راحته، اما تو به دنیا نیومدی که فقیر باشی! به دنیا نیومدی که بدبخت باشی! تو به دنیا نیومدی که ضعیف باشی!از هر لحظه برای خوشبختی و حرکت استفاده کن. اصلاً مهم نیست که قبلاً چه کسی بودی؟!

    از همین الان شروع کن و همه چیز رو تغییربده

    یادت باشه که هیچکس غیر از خودت مسئول زندگیت نیست، نه پدرت نه مادرت نه دولت و نه هیچ کس دیگه ای

    اولین قدم برای تغییر، پذیرفتن تمام مسئولیت زندگیت هست!

    اگر می خوای منتظر کسی باشی، هیچوقت به جایی نمی‌رسی، وقتی حرکت می‌کنی، نیروهای غیبی به کمکت میان، شرایط اتفاقات و آدم‌هایی که می تونن تو رو به هدفت برسونن به سراغت میان، البته اگر با ایمان حرکت کنی و منتظر کسی نباشی!

    هیچوقت تو دایره راحتی خودت نمون. هر روز به دنبال یک چالش جدیدباش، هر روز به دنبال یاد گرفتن یه مهارت تازه باش، هر روز بخواه که کمی بهتر باشی. کمی بهتر از دیروز باشی، کمی صبور تر، کمی بخشنده تر، کمی مهربونتر کمی با ایمان تر

    زندگی ارزشش رو داره، تو فقط یک بار به دنیا میای، طوری زندگی کن که بتونی به خودت افتخار کنی تا خدا به تو افتخار کنه، طوری زندگی کن که موقع مرگت حسرت هیچی رو نخوری!!!

    یادت باشه هر لحظه ممکنه که این فرصت زیبای زندگی رو از دست بدی، پس هیچ زمانی رو به بطالت نگذرون، طوری زندگی کن که بعد از مرگت از تو بعنوان یه قهرمان یاد کنن

    کسی که خوب زندگی کرد و زمین رو جای بهتری برای زندگی دیگران کرد

    ————————————————————

    دیدی که هر اتفاق خوب تنها نتیجه قلبی پاک بوده است و خواهد بود

    و قلبت را پاک کردی و ساده تر شدی و سادگی یعنی رهایی.

    و همین است که اینجایی و هنوز مشتاقی و حالا می‌شنوی صدای خود ابدی‌ات را که از درونی‌ترین لایه‌های وجودت با تو حرف می‌زند.

    من جانم و آگاهی.

    تو جسمی و ذهن.

    و من اصل تو‌ ام، خود متعالی تو، خود لایتناهی تو. توی بی نهایت. توی مقدس.

    وقتی فراموشم می‌کنی و فراموش می‌کنی که این زندگی تنها یک تجربه کوچک در ابدیت توست‌، سقوط می‌کنی.

    و همین است که جامعه بشری‌، همه بشر امروز، در سراشیبی سقوط است.

    و همین است که ارزش‌های امروز، همه بی ارزشی است.

    و تو تنها وقتی نجات می‌یابی که مرا دوباره پیدا کنی، خود لایتناهی‌ات را‌، اصل ات را

    و همین است که، تو هر چند هم موفق، هنوز در درون، به دنبال چیزی می‌گردی، هنوز به آرامش نمی‌رسی، هنوز یک چیزی کم داری و آن قداست تو ابدیت تو و اصل توست.

    بیا این دیدار را گرامی بداریم.

    این دم را که برای همه پیش نمی‌آید و چه می‌شد اگر پیش می‌آمد.

    بیا بیشتر آشناتر شویم.

    حکایت من و تو حکایت جان است و جسم و جان که از ازل بود، این بار در جسم تو تجلی یافت، خیلی پیش از تولد، پیش از جنین‌، پیش از تصمیم

    و تو زاده شدی از سکوت‌، از ابدیت‌، از قداست.

    من آگاهی‌ام و تو جسم بودی و ذهن.

    تا اینکه آمدی. جنین … نوزاد … و در آغاز همه آگاهی بودی و سادگی،

    جز شادی و رهایی نمی‌شناختی و لحظه‌ها را یکی یکی زندگی می‌کردی.

    سکوت بودی و در گفتگویی آرام با من…………..

    تا سکوت را از تو گرفتند

    و سکوت زبان گفتگوی من بود با تو

    و من آرام آرام فراموش شدم و تو حتی فراموش کردی که لایتناهی هستی مقدسی ابدی هستی و زمینی شدی ……

    و فکر میکردی زندگی همین است ،برای همه تلخ است و همه حقیقت همین است …….

    و غافل بودی که آرامش و سعادت چنان به تو نزدیک است که در توست ، در ذره ذره تو

    و من آنقدر فراموش شدم که نمی پذیری زمانی بوده ام

    اما چه باک ، حالا سکوت کرده ای که بشنوی و مرا تجربه کنی و سعادت را و این بی شک بزرگترین اتفاق زندگی توست

    همان که همیشه در انتظارش بودی

    همه آنچه تو را به سعادت می رساند بازگشت تو به اصل خویش است ، بازگشت به من ، توی لایتناهی ، خود مقدس تو

    و تو تنها در سکوت است که میتوانی به من بازگردی……

    خدایا هر آنچه دارم از تو دارم و سپاسگزارم که هر آنچه دارم از تو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    آرش بیدختی گفته:
    مدت عضویت: 4062 روز

    سلااااااااااام بینظیر

    مثل همیشه عالیییییییییییییی

    الان حالم عالییییییه

    همیشه حالم عالیییییه

    سپاسگذارم از خداوند که دوست عالیییی مثل استاد عزیز و گروه عباسمنش دارم.

    برای استاد عزیز و کل گروه عباسمنش آرزوی بهترینها رو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    بهاره پارچه باف گفته:
    مدت عضویت: 1981 روز

    پنجمین روز سفرنامه

    سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جون دوست داشتنی

    با اینک ی بار متنو نوشتم و گوشیم خاموش شد دوباره مینویسم،چون من قبلا برای کامنت گذاشتن خیلی مقاومت داشتم چون همش میگفتم من ک نتیجه ای نگرفتم برم چی بگم و از این حرفا و از وقتی ک اومدم تو این سفرنامه با خودم عهد بستم ک من مینویسم تا نتیجه بگیرم.والانم ب فال نیک میگیرم دوباره نوشتن رو.مینویسم تا نتیجه بگیرم.

    ی مقاومت دیگه ای هم ک داشتم ااااصلا نمیتونستم نظرات دوستان رو بخونم وقتی میخوندم حسم خیلی بد میشد همش میگفتم چقد نتیجه گرفتن دوستان،چقد مدارشون بالای من راهم خیلی طولانیه

    و دلمم نمیخواست مسیر تکامل رو قبول کنم منم مثه خیلی ها دوس داشتم خیلی زود نتیجه بگیرم

    ولی الان با خوندن نظرات حتی تشویق هم میکنم و میگم واااای خدای من این تونسته پس منم میتونم.

    من خیلی وقته ک دوس دارم زندگیمو تغییر بدم الان میفهمم فقط بخاطر ترس هام بوده

    در واقع از تغییر کردن ترسیدم و شهامت حرکت کردن نداشتم.

    وااااای استاد با این حرفتون ک گفتین سعی کنین ۱۰ سال آینده رو ببینین انگار منو از ی خواب عمیق بیدار کردین

    حتی تصورشم برام عذاب آور بود

    من همینجا قووول میدم از این ب بعد با انگیزه بیشتر رو خودم کار کنم رو باورهام

    و منم ب زودی بیام از نتایجم تو سایت برای دوستان بگم

    خدایا شکرت ک با نشونه هات با ما حرف میزنی،با نشونه های ساده و راحت الان متوجه شدم ک برای من تو زندگیم چقد نشونه بوده و من ندیدم،تو تمام زمینه ها باید تغییر کنم

    جهان همیشه در حال تغییره،پس منم در هر لحظه تو تمام زمینه ها باید تغییر کنم

    و این سوال چیکا کنم ک بهتر از دیروزم باشم واقعا معرکه اس،چون باعث میشه خودمون رو با خودمون مقایسه کنیم،نه مثه من ک خودمو با دوستان مقایسه میکردم و از خوندن نظراتشون حسم بد میشد چون فک میکردم داره تموم میشه نعمت ها و ثروت ها و زیبایی ها.والان با خوندن نظرات میگم من چه چیز گرانبهایی رو نادیده میگرفتم نظرات دوستان واقعا بینظیره

    ولی بازم از این مسئله خیلی خوشحالم چون این نشون میده من مدارم بالاتر رفته.

    با آگاهی های این فایل انگار ی لامپی در ذهن من روشن شد.استاد عزیزم واقعا نمیدونم چجوری ازتون سپاسگزاری کنم

    خدایا سپاسگزارم ک تو این سایت و در جمع دوستان انرژی مثبت هستم

    خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    هانیه حساس گفته:
    مدت عضویت: 1840 روز

    خدایا ازت ممنونم که هدایتم می کنی و الان تو این مسیر هستم……

    من توی روابطم، توی درآمد و وجه مالی زندگیم و حتی معنویت و ارتباطم با خدا باید تغییر کنم. الان توی همه این ابعاد توسطح متوسط هستم و شاید بعضی قسمتها کمتر یا بیشتر ولی دلم میخواد رشد کنم. تو بخش مالی همونطور که استاد میگن برای من چند بار نشونه هایی مشخص شد اما ترسم اجازه نداد برم جلو. اجازه نداد حرکت کنم. الان میدونم که ترس از بی ایمانی میاد. از اینکه به قدرت و حمایت خدا ایمان کافی ندارم….خدایا یاریم کن. من لایق زندگی بهتر، با روابط عالی تر و درآمدهای بهتری هستم. من لایق ارتباط نزدیکتر با خودت هستم. پس من رو هدایت کن و دستام رو بگیر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    شاهین حسن زاده گفته:
    مدت عضویت: 1448 روز

    سلام و دروود بر همه‌ی دوستان هم فرکانسی عزیز

    سلامی گرم به استاد عزیز دل وخانم شایسته نازنین

    امروز قسمت 5از فصل یک روزشمار تحول زندگی

    من رو شروع کردم

    تغییر شخصیت جسارت میخواهد

    چند سال پیش یه کلیپ دیدم از یه شخص آمریکایی اسمشو به خاطر ندارم اما به نظرم آدم موفقی بود

    سمینار در مورد تغییر برگزار کرده بود ومال خیلی وقت پیش بود از تصویر برداری ولباسهاشون معلوم بود

    وچیزی که در موردش صحبت میکرد این بود که (می‌گفت در گذشته فکر میکردند که امنیت در سقف بالای سر هستش وانسان های اولیه به دنبال غار می‌گشتند اما امنیت واقعی در تغییره)ومثال دایناسورها وخیلی چیزهای دیگه رو میزد که چجوری تغییر نکردن واز بین رفتن

    من همیشه از تغییر ترس داشتم وهنوزم یکم ترس دارم اما الان یاد گرفتم که خودمو هل بدم به سمت تغییر وبرم تو دل ترسهام چون فک میکنم تنها دلیل تغییر نکردن ترسه

    وامسال تصمیم گرفتم به شدت روی باورهای ثروت سازم کار کنم واونارو تغییر بدم

    امیدوارم هرکجا که هستین شاد و پیروز وسلامت باشین

    ایاک نعبدو وایاک نستعین

    ️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: