چه موضوعی را باور کرده ای؟ - صفحه 2

960 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «حمید امیری Maverick» در این صفحه: 21
  1. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَأَیُّوبَ إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    ﻭ ﺍﻳﻮﺏ ﺭﺍ [ ﻳﺎﺩ ﻛﻦ ]ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﺍ ﺩﺍﺩ ﻛﻪ ﻣﺮﺍ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﺳﺨﺘﻲ ﺭﺳﻴﺪﻩ ﻭ ﺗﻮ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﺎﻧﻲ(٨٣)

    «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَیْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَهً مِّنْ عِندِنَا وَذِکْرَىٰ لِلْعَابِدِینَ»

    ﭘﺲ ﻧﺪﺍﻳﺶ ﺭﺍ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﺳﺨﺘﻲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ، ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ [ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺎﺩﺛﻪ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ] ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻛﻪ ﺭﺣﻤﺘﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻣﺎ ﻭ ﻣﺎﻳﻪ ﭘﻨﺪ ﻭ ﺗﺬﻛﺮﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺑﻮﺩ .(٨4)

    (سوره انبیاء)

    ——————————————————

    سلام و درود مجدد به شما خانم سلیمی. الهی که حال تون عالی عالی باشه . بینهایت از بزرگواری و محبت شما سپاسگزارم. الحمدلله رب العالمین. خدا رو شکر میکنم بخاطر حضور در جمع خانواده ای اینچنین نورانی و توحیدی.

    ——————————————————

    خدا رو شکر میکنم بخاطر این سنت حسنه ای که نمیدونم از کجا و چطوری شروع شد، و خداوند خودش اجراش کرد، از طریق دستان ما، نمیدونم اصلا این ایده از کجا اومد نمیدونم شاید منم از کامنت های بقیه دوستان این ایده رو گرفتم ، اصلا یادم نیست. ولی هر چی هست الحمدلله که بچه‌ها اینقدر دارن روی قرآن تمرکز میذارن.

    ——————————————————

    چقدر فضایی که توصیف کردین زیبا و جذاب و توحیدی بود. به شخصه هر وقت بارون میاد دلم میخواد برم زیر بارون و فقط تسبیح خداوند رو بگم. همین چند وقت پیش بود ، بوشهر هوا بارونی بود. و همزمان رعد و برق میزد و باد خنک هم میومد. و من یه کاری داشتم باید میرفتم بیرون (حوالی 7-8 شب) گفتم این هوای عالی ، و تنهایی واقعاً حیفه برم دنبال کار شخصی. کارو کنسل کردم و گفتم برای کار همیشه وقت هست. رفتم نشستم توی بالکن و فقط از هوا لذت بردم.

    بعد میخواستم فیلم بگیرم از صاعقه ها هر کاری میکردم جور نمیشد. فیلم می‌گرفتم صاعقه نمیزد، قطع میکردم میزد؛ بعدش گفتم همزمان آیه «وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِکَهُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَنْ یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ» رو پخش کنم که بکگراند فیلم صاعقه ها صدای این آیه قرآن باشه. هر کاری کردم تنظیم نشد.

    گفتم خدااایااااا ، خودت برام درستش کن. شروع کردم به فیلم گرفتن و آیه رو پخش کردم. رسید به عبارت «وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ» یه صاعقه زد توی آسمون ، گفتم سبحان الله ، خدایا دمت گرم ، خیلی عشقی، عجب کلیپی برام گرفتی.

    خودم شگفت زده اش شدم. بعدش کلی به فکر فرو رفتم . گفتم ببین این کلیپ رو نمی‌گرفتم هم چیزی نمیشد. ولی چون من درخواست کردم خداوند خودش برام کارگردانیش کرد. حالا چی میشه اگه من ازش بخوام زندگیمو کارگردانی کنه. من دست تسلیمم بالاست ، من هیچی نمیدونم، خدایا کنترل دست شماست. شما امر بفرمایید. خدایا ، توی این کلیپ به این سادگی درخواست منو رد نکردی، مگه میشه توی درخواست‌های بزرگتر زندگیم منو به حال خودم رها کنی.

    بقول تعبیر دعای کمیل حضرت علی (ع) «ما هٰکذا الظن بک، ولا اخبرنا بفضلک» هرگز چنین گمانی به تو نمیرود و ما از فضل تو بی خبریم.

    از شما متشکرم بخاطر این هدایت قرآنی ابتدای کامنتتون چقدر لذت بردم. و دیوونه این آیه هستم «وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ» این آیه فوق العاده است. اول با این عبارت «وَإِنِّی» تاکید میکنه، بماند که خود همین «و + انی» خودش دوتا تاکید محسوب میشه؛ و بعدش این کلمه عجیب «لَغَفَّارٌ».

    خود غفار بر وزن فعال صیغه مبالغه است با مفهوم بسیار بسیار غفران کننده ولی نگفته «غفار» ؛ گفته «لغفار».

    سبحان الله که همون حرف «ل» قبل از غفار خودش دنیایی حرف برای انسان داره.

    شاید ترجمه ای نزدیک به این عبارت دو کلمه ای «وَإِنِّی لَغَفَّارٌ» بتونم بنویسم این جمله باشه که «همانا فقط من بسیار بسیار فراتر از تصور شما، بر شما غفران کننده ام»

    امیدوارم حق مطلب رو ادا کرده باشم و نسبت به مفهوم آیه کم لطفی نکرده باشم.

    ——————————————————

    از شما متشکرم بخاطر کامنت ارزشمند تون . از تحسین های شما هم سپاسگزارم.

    نگران طولانی شدن متن کامنت هم نباشید. گاهی خداوند به شما چیزی رو الهام می‌کنه تا بنویسید ولی هزاران کیلومتر اونطرف تر دیگری رو باهاش هدایت میکنه، ایمانش رو بیشتر می‌کنه، به رحمت و فضل خداوند امیدوارترش می‌کنه، پس راحت باشید، هر آنچه بهتون الهام شد رو بنویسید. باور کنید همه دوستان از خوندن کامنت های توحیدی لذت میبرن.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
  2. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    سلام و درود به شما خانم مهاجرسلطانی گرانقدر، از شما ممنون و سپاسگزارم بخاطر این کامنت ارزشمندتون. خیلی حس خوب و مثبتی داشت.

    و البته بسیار متشکرم هم از شما و هم جناب عزیزی بابت نوشتن این باورها ، چقدر عالی و ارزشمند بود. رفتم دفترچه باورها رو آوردم و یادداشتش کردم.

    نکته جالبی که برام داشت اون باور دومی بود که من ناخودآگاه انجامش میدادم ولی بهش توجه نمی‌کردم، ممنونم که اینو برام نوشتین تا آگاهانه به رفتارم نگاه کنم. یه وقتایی واقعاً حرکت میکنم میرم بیرون راه میرم، قرآن گوش میدم، توی طبیعت قرار میگیرم که چیزی که میخوام بهم گفته بشه.

    من همیشه خودمو محکوم میکردم به عدم عملگرایی، با این منطق که برای فلان خواسته‌های بزرگ هیچ اقدام عملی نکردم. درحالیکه اونها در قدم‌های بعدی قراره بهش برسم. ولی کارهای عملی این لحظه ام رو دارم انجام میدم. ولی این ذهنیت منفی باعث میشد من از اقدامات این لحظه ام غافل باشم و احساسم منفی بشه. و این احساس منفی نقش یه ترمز رو بازی کنه ، یا رسیدن به خواسته رو غیر ممکن جلوه بده.

    ——————————————————

    یه نکته دیگه این بود که نجواها میاد که اینا چیه داری می‌نویسی ، واقعاً همین الانش که دارم مینویسم بازم نجواها هستن که میگه اینا چیه داری می‌نویسی.

    اگه این نجواها نبود قطعاً تعداد کامنت های ارسالی من 20-30٪ بیشتر بود.

    همین امروز در پاسخ به کامنت آخر خانم شهریاری در مورد اینکه چطوری تونسته مسائل مختلف رو توی مسیر مهاجرتش حل کنه براشون نوشتم و بعداً یه مثال از خودم زدم از یه مسئله ای که توی محل کار حل کردم ، چیزی که 6-7 نفر درگیرش بودن و چرایی ماجرا رو پیدا نمی‌کردن و من با هدایت الله پیداش کردم… ولی بازم بخاطر نجواهای «خب حالا که چی؟!» و «اینا چیه نوشتی» توی پاراگراف های آخر کامنتم همه رو پاک کردم.

    نجواها همیشه هستن. حتی با وجود اینکه بارها و بارها دوستان عزیز و نازنینم توی سایت لطف داشتن کامنت های منو تحسین کردن، بازم نجواها میاد که اینا چیه می‌نویسی.

    شاید اگر برگردیم به گذشته، یادمون بیاد از کارهای کوچیکی که در حد توان اون موقع ما بود ولی وقتی انجام می‌دادیم ، بجای تشویق شدن، بازخورد جامعه این بود که «فکر نان باش که خربزه آب است» و همیشه از ما توقع یه حرکت بزرگ و معجزه آسا داشتن. (این که چیزی نیست، اگه راستی میگی اون کارو بکن) ؛ یا شاید هم ریشه اش توی باورهای غلط مذهبی بود که همیشه خودمون رو با معجزات انبیا مقایسه میکردیم و نه با ایمان عملی شون. و وقتی میدیدیم، ما نه ید موسی رو داریم و نه دم مسیحایی، از خودمون و توانایی هامون ناامید میشدیم. غافل از اینکه همون خدای موسی و عیسی و ابراهیم و نوح و محمد ، خدای ما هم بود. فقط ایمان عملی مون فرق داشت، اون معجزات کار خدا بود و ایمان هم اکتسابی بود. اگر باور کنیم همون خدا هدایتگر ما هم هست ، ما هم هدایت میشیم و معجزاتی رو دریافت میکنیم در مقیاس زندگی خودمون.

    نکته اش اینکه جامعه سرزنش گر خودش هیچ هنری نداشت.

    ——————————————————

    چند وقت پیش یه فیلم دیدم بنام Lincoln با بازی دنیل دی لوییس در نقش آبراهام لینکلن ، یه جاییش شروع به صحبت کرد و آخرش گفت حق با معاون اوله ، همیشه بهم میگه: «سخنرانی هات رو کوتاه کن»، منم میخوام کوتاه حرف بزنم ولی وقتی شروعش میکنم تموم کردنش یه کم سخته. حالا حکایت کامنت های کنه. یا شبیه سخنرانی های ابراهام لینکلنه یا شبیه کتاب سرزمین موعود اوباما. (جهت شوخی و خنده)

    ——————————————————

    از شما بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون. بسیار بسیار تحسین تون میکنم. این باورهایی که برام نوشتین واقعاً حکم قطعات ناقص یه پازل بود که سر جاش نشست. ماوریک معنی های مختلفی رو داره. ولی من همون آدم کله شقی هستم که هر کاری رو به روش خودم انجام میدم. خخخخخ.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای:
  3. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    «بسم الله الرحمن الرحیم»

    «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ ۖ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» ؛ «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»

    ——————————————————

    سلام سلام سلام محمدحسین جااااااان ، خوبی داداش ،خیلی گلی ، الهی که حال دلت عالی عالی باشه. ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت و برات از درگاه خداوند بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و آرامش و شادی رو درخواست میکنم.

    در پناه رب العالمین همیشه عالی عالی باشی.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  4. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    سلام و درود به شما داداش خوشتیپ و خوش پوش. الهی که همیشه حال دلت عالی باشه ، ازت متشکرم بینهایت.

    با اجازه شما به پروفایل تون یه سرکی کشیدم و دیدم چه دوره هایی رو کار کردین و داستان هدایت تون رو خوندم و کلی تحسینتون کردم. الحمدلله رب العالمین بخاطر همه نتایج عالی تون. بینهایت تحسینت میکنم و بشدت با حرف شما موافقم روزی نیست که خودم به خودم نق نزنم که حمید تو اینجا چیکار می‌کنی؟

    ولی قانون تکامل رو نمیشه دور زد. من یه گذشته ای رو داشتم با یه سری تصمیمات و باورهای غلط و اینها آروم آروم تغییر می‌کنه. هر بار توی محل کار به شرایط سختی میخورم به خودم میگم اینجا جای تو نیست ، یه کم بیشتر روی خودت کار کن. سالها پیش وقتی توی یه کلیپ دیدم چطوری سیستمهای اطفا حریق اتوماتیک ساخته شده که با دقت و موثر توی کوتاهترین زمان حریق رو اطفاء میکنن، به خودم میگفتم حمید ببین، این آینده است، شغل تو در حال انقراضه و در آینده ماشینها و تجهیزات اتوماتیک قراره کار تو رو انجام بدن، تو باید اطلاعات آتش‌نشانیت رو بیاری این سمت.

    به وضوح دارم تغییر فرکانسی رو میبینم. وقتی تمام دغدغه همکاران من شده دنبال وام دویدن ، و من دارم آخرین اقساطی رو که دارم دو تا دوتا پرداخت میکنم تا زودتر debt free بشم، میبینم همکاران رفتن یه بازی نصب کردن توی تلگرام به امید اینکه یه همستر میلیاردرشون کنه ، فقط با لمس صفحه گوشی بدون خلق کردن هیچ ارزشی ، و من نشستم یکی یکی جلسات دوازده قدم رو گوش میدم… وقتی میبینم بقیه بیش از نصف حقوقشون رو میدن برای قسط ولی من خیلی شرایط بهتری دارم، آرامش و معنویت و سلامتی رو دیگه نمیتونم با اعداد و ارقام بیان کنم. همه اش پای اخبار و تلویزیون و بحث سیاسی هستن… ولی من یا دارم فایل گوش میدم، یا ورزش میکنم یا قرآن گوش میدم، یا حتی با آرامش خاطر ساعتها میشینم و از یه منظره غروب لذت میبرم و از آرامشم لذت میبرم، اینا واقعاً قیمت نداره؛ من بارها توی محل کار مسائل مختلفی رو حل کردم که بقیه نتونستن، یا آموزشهایی رو برگزار میکنم که بقیه نمیتونن، یا یه روز میام سر کار رئیس از بین کل افراد شیفت فقط یه دونه لوح تقدیر و کارت هدیه به من میده و نه به بقیه، اینها همه اش نشانه است از تغییر فرکانسی و تکاملی که آروم آروم داره شکل میگیره.

    از تحسینت بسیار ممنون و سپاسگزارم. و بسیار تحسینت میکنم که اینقدر عملگرا و دست به ابزار و دست به اقدامی. تعمیر کردن تجهیزات، حتی اگر بابتش چیزی به شما پرداخت نکنن، شما داری ارزش خلق می‌کنی و از طرفی اطلاعات خودتو بالاتر میبری. این مهارت و کنجکاوی و خلاقیت و عملگرا بودن تون رو بینهایت تحسین میکنم ، مطمئنم یه روزی با همین توانایی ها کارهای بزرگی خواهی کرد و میای برامون می‌نویسی به لطف الله مهربان.

    دم شما هم گرم انسان ارزشمند.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  5. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثِیرًا مِّمَّا کُنتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتَابِ وَیَعْفُو عَن کَثِیرٍ قَدْ جَاءَکُم مِّنَ اللَّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ» (ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﻛﺘﺎﺏ ! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺷﻤﺎ ﺁﻣﺪ ﻛﻪ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻰﺩﺍﺷﺘﻴﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺎﻥ ﻣﻰﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺍﺯ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺩﺭﻣﻰﮔﺬﺭﺩ. ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻧﻮﺭ ﻭ ﻛﺘﺎﺑﻲ ﺭﻭﺷﻨﮕﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ(١۵)

    «یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَیُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ» ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﺍﻭ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﻱ ﺳﻠﺎﻣﺖ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮﻓﻴﻖ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﻳﻜﻲﻫﺎ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺭﻭﺷﻨﺎﻳﻲ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻣﻰﺁﻭﺭﺩ ، ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﻧﺐ ﺭﺍﻩ ﺭﺍﺳﺖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰﻛﻨﺪ(١۶)

    (سوره مائده)

    ——————————————————

    سلام و درود فراوان الهه جان خواهر بزرگوارم ، الهی که حال دلت عالی عالی باشه و همواره به هدایت الله وصل باشی. دلت شاد و لبت خندون ، «صدای نی انبون و دستای بندری هم بالای بالا باشه»

    ——————————————————

    ازت متشکرم بخاطر کامنت ارزشمندت. خدا رو شکر میکنم که خداوند چیزی رو به قلبم الهام کرد تا باعث حال خوب و مثبت دوستانم باشه. الهه جان بینهایت تحسینت میکنم. وجود گرانقدر و ارزشمند شما شایسته تحسینه و لایق دریافت نعمت های الهی هستی.

    از درگاه خداوند برات بهترین ها رو میخوام ، شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشی.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    سلام و درود فراوان به شما

    از شما متشکرم بخاطر پاسخ مثبت و ارزشمند تون. بینهایت سپاسگزارم.

    توی دوره دوازده قدم استاد خیلی در مورد الگوها صحبت میکنه. اون چیزی که ذهن میگه نمیشه ، ببینید آیا کسی بوده که تونسته باشه. آیا با توانایی های انسان امکان پذیر هست؟ ذهن رو هر جوری هدایتش کنی ، با آدم همکاری می‌کنه فقط باید باور قدرتمند کننده بهش بدیم.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    سلام و درود به شما دوست عزیز و هم خانواده ای توحیدی، جناب رضایی گرانقدر. از لطف شما سپاسگزارم. امیدوارم شاد و سلامت و عالی باشید.

    خدا رو شاکرم که کامنتم برای شما احساس مثبتی رو ایجاد کرده. تلاش و همت شما رو در این مسیر توحیدی تحسین میکنم.

    از درگاه خداوند براتون بهترین ها رو میخوام و مشتاقم کامنت های موفقیت های طلایی شما رو بخونم.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  8. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    سلام و درود به شما آقای بردبار عزیز و گرانقدر. الهی که حال دلتون همیشه همیشه عالی و مثبت و توحیدی باشه.

    از شما ممنونم بخاطر کامنت ارزشمند تون ، و صد البته متشکرم بخاطر تبریک تولد. تولدم 15م بود البته اشکالی نداره چون من امروز 12 روزم شده هنوز دارم ونگ میزنم ، یه پستونکی، شیر خشکی چیزی برام کادو بیارید حل میشه. از شما متشکرم بخاطر تحسینتون و احساس خوبی که توی کلماتتون جاری بود.

    از روزی که کامنتتون رو دریافت کردم فکر کنم 4-5 بار تلاش کردم پاسخ بنویسم ولی هر بار اون چیزی که باید به قلبم جاری نمیشد.

    یکی از دلایل اینقدر مکث کردن هم این قسمت صحبت تون بود «سالها توی صنعت کار کردم. بعد از بازنشستگی، حالا تازه فهمیده ام که: عجب، من اصلا میون اون آدما و اون دستگاهها، اشتباهی بودم» تموم 16-17 سال سابقه کارم مثل نوار ویدئویی جلوی چشمم رد شد.

    تمام طول این مدت تلاشهایی کردم برای تغییر و بهبود، یه جاهایی خوب عمل کردم ولی یه جاهایی نمیدونم خوب نبود یا من عجولم ، که من هنوز لابلای این آهن آلات گیر افتادم. همین چند روز پیش بود قرار بود بریم عملیات موقع پیاده شدن از ماشین آتش نشانی پام توی پله ماشین پیچ خورد و از بالا یه جوری محکم خوردم زمین که هم تمام تاندون های مچ پام پیچ خورد، و هم رو کمر خوردم زمین… لابلای اون همه درد اولین سوالی که از خودم پرسیدم ، تا کی قراره ادامه داشته باشه ؟؟ ولی خب بلافاصله بعدش و روزهای آینده سعی کردم کنترل ذهن کنم که قطعاً اینجوری نمیمونه، قطعاً نتایج بزرگ هم خواهد اومد همون‌جوری که نتایج کوچیک همین الان موجوده.

    فردای اون روز با پای پاندپیچی شده سعی می‌کردم روش راه برم که دردم ساکت بشه. نمی‌خواستم ضعف نشون بدم، حتی وقتی چند نفر دور و برم بودن سعی میکردم آروم راه برم که لنگ زدن پام رو پنهان کنم. نمی‌خواستم کسی بفهمه، حتی با همون وضعیت رفتم بالای مخزن 20 و چند متری. ذهنم همش میخواست یه نجوا کنه، یه نق بزنه ، هر بار میگفتم این نیز بگذرد. تغییرات کوچیک رو یاد خودم مینداختم. میگفتم ببین اوضاع داره تغییر می‌کنه، نگران نباش. از طرفی نمیشه قانون تکامل رو دور زد. یه کارهایی دارم انجام میدم که باید صبور باشم تا نتیجه بده.

    خدا رو شکر که دارید کاری رو انجام میدین که بهش علاقه دارید. هر کاری توش علاقه باشه قطعاً سرعت رشد و پیشرفت چندبرابر میشه ، از طرفی حتی خلاقیت‌های ذهن هم چند برابر میشه. من خودم توی کارهای مختلفی که انجام دادم و خلاقیتش رو داشتم که چیزای جدید ارائه بدم ولی بخاطر اینکه به اون کار علاقه نداشتم میگفتم چه اهمیتی داره؟!

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر نتایج تون. واقعاً وقتی نتایج دوستان رو میخونم هم از صمیم قلبم خوشحال میشم و هم ایمانم قویتر میشه به ادامه مسیر. وقتی به زمینه علاقمندیم نگاه میکنم میبینم باورهای من و علایق من خیلی خیلی با هم متفاوت هستند. ولی الهام و هدایت الهی هیچوقت اشتباه نمیکنه.

    «توی کاری که عاشقش نیستی، هر چه هم فداکاری بکنی….بگذریم» چقدر با این جمله تون موافقم. هم با قسمت اولش ، هم با اون بگذریمش.

    مهم فقط مسیر علاقه است. مسیر علاقه توش رشد داره، فداکاری داره، پرداخت بها داره ، خلاقیت داره، شوق و انگیزه داره ولی واقعاً ارزششو داره.

    تحسینتون می‌کنم بخاطر همه تک تک نتایج تون.

    ممنونم که تجربیات تون رو با من به اشتراک گذاشتین.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  9. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» (ﻫﻴﭻ ﻣﺼﻴﺒﺘﻲ ﺟﺰ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻧﺮﺳﺪ، ﻭ هرﻛﺲ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺑﻴﺎﻭﺭد، ﺧﺪﺍ ﻗﻠﺒﺶ را ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ میﻛﻨﺪ؛ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ (١١ تغابن)

    ———————————————————————

    سلام و درود فراوان به سعیده جااانم امیدوارم که حال دلت عالی عالی عالی باشه و در پناه رب العالمین از بی‌نهایت نعمت و ثروت و آرامش بهرمند باشی.

    یه جوک تعریف کنم :

    میگن یه آقای خوش اشتها میره کبابی و میگه «آقا تا شروع نشده دو تا سیخ کوبیده بیارین»، میارن براش میخوره و میگه «آقا تا شروع نشده دوتا سیخ جوجه» «آقا تا شروع نشده فلان» «آقا تا شروع نشده یه فلان» کبابیه میگه : دوست عزیز شما اینقدر تند تند داری سفارش میدی میدونی صورت حسابت چقدر شده، میتونی پرداخت کنی …؟

    میگه «خبببببب بفرما، شروع شد…»

    حالا حکایت منه ، تا سیم جریان هدایت قطع نشده میخوام قربت الی الله برای کامنتت پاسخ بنویسم.

    اون روز یه پاسخ طولانی نوشتم، نجواهای ذهن اینقدر ارور داد، که پاراگراف آخرش بودم که پاکش کردم.

    ———————————————————————

    سعیده جان ، بینهایت تحسینت میکنم از این همه مسائلی که با موفقیت حل کردی. همینا رو من توی شهر خودم، ماشین زیر پامه برای حلشون باید کلی وقت و انرژی بذارم. یه کار ساده میخوام توی خونه انجام بدم دوتا جعبه ابزار بزرگ رو پهن میکنم ، بعد میرم کلی مغازه های تو شهر که از قبل جاشون رو بلدم وسایل مورد نیازم رو میگیرم و کاری که میخوام رو انجام بدم (و چندین روز به تاخیر انداختم) رو که انجام دادم، میبینم یه روز کاملم رفته و فایل گوش ندادم و هیچی ننوشتم.(چه دفتر و چه کامنت)

    الان شما توی شهری هستی که هنوز آدرسها رو بلد نیستی ، از طرفی هنوز ماشین شخصی هم نداری، دست تنها هستی و اینکه خیلی از این موضوعات رو اطلاع نداشتی… مطمئنم تا پیش از این اطلاع نداشتی توی جنوب آب آشامیدنی رو یا باید از بیرون بخری یا باید دستگاه آب تصفیه خونگی داشته باشی ، و آب شهری هم نوبت بندیه و یه روزهایی آب نیست و حتماً باید خونه منبع و پمپ داشته باشه و خیلی جاها هنوز لوله کشی گاز نداره و اونجا سرویسکار کولر لازمه و و و ….خیلی موضوعات دیگه.

    حل این مسائل شاید از بیرون ساده به نظر بیاد ولی وقتی شرایط یه کم ناآشنا باشه همینا هم چالش برانگیز میشه.

    بارها تجربه اش کردم وقتی اسباب کشی می‌کنیم به یه محله دیگه بازم یه سری مسائل رو باید از نو حل کنیم. حتی شده در حد شناسایی کوچه و خیابان های اطراف که کدومش ترافیک یا چاله های کمتری داره برای تردد.

    باور کن مسائلی که حل کردی شاید فقط ظاهرش ساده بنظر بیاد ولی وقتی توی دل ماجرا باشی کلی زمان و انرژی لازمه. برای حلشون ایمان لازمه.

    ———————————————————————

    شیرهای آتش‌نشانی حاشیه خیابون رو تا حالا بهش توجه کردین؛ بهشون میگن «هایدرانت» یا «هیدرانت». چند روز پیش بود توی محل کار، یه تعمیراتی قرار بود روی یکی از این شیرها انجام بشه. خیلی به ایستگاه پمپ نزدیک بود و دو تا شیر بالادست و پایین دست جریان به همین هایدرانت بسته شد ولی کماکان آب ازش میزد بیرون و یه پمپ پیشران داشتیم بشدت صدای ناگوار میداد که همه فکر میکردن پمپ خراب شده (عقربه های فشار و مقدار جریان هم دچار خطا شده بود). به غیر از اون پمپ پیشران، یکی از پمپهای اصلی هم روشن بود. کلاً تو این پروسه 7-8 نفر درگیر کار بودن (3-4 نفر آتش‌نشان و بقیه تیم تعمیرات) و نمیدونستن چرا پمپ صدا میده و چرا نشتی آب قطع نمیشه. از من پرسیدن حمید به نظرت ماجرا چیه یه لحظه واقعاً هیچ جوابی براش نداشتم. واقعا اولین بار بود این ماجرا رو میدیدم.(تو پرانتز هم بگم هر وقت در مورد ایستگاه پمپ سوالی پیش میاد برای همکاران از من میپرسن؛ هر چند من میدونم در مورد ایستگاه پمپ اندک اطلاعاتی دارم؛ ولی خودم فکر میکنم اینها عادیه) توی اعماق قلبم یه لحظه گفتم «خدایا راهنماییم کن، من هیچی نمیدونم دلیل این ماجرا چیه» بهم گفت پمپ پیشران رو خاموش کن ، فعلا پمپ اصلی رو داری نگران فشار شبکه نباش. به افسر مون گفتم پمپ پیشران رو استاپ بدین. تا تعمیرات تموم بشه. پمپ پیشران استاپ شد یکی از بچه‌ها اومد گفت «چیکار کردین نشتی قطع شد» تیم تعمیرات هایدرانت رو بستن و ماجرا تموم شد. بعدش که شیرهای بالادست و پایین دست هایدرانت رو باز کردن، گفتم پیشران رو روشن کنید، کار کرد پمپ کاملاً عادی و نرمال بود. عقربه های فشار و مقدار جریان هم درست بود.

    حتی نقشه هم یه وقتایی نمیتونه بهمون کمک کنه، چون نقشه یه محیط تک بعدیه، چیزی که توی نقشه یه خط صاف کشیده شده توی واقعیت یه لوله است با چندتا پیچ و خم که 90٪ مسیرش زیر زمین رد شده. یعنی باید مسیر رو توی ذهنت ترسیم کنی. کلی شیر و تجهیزات اضافی هم توی مسیر داری که گیج‌کننده میشه.

    حکایت از این قرار بود که وقتی شیرهای بالادست و پایین دست رو بسته بودن فشار پمپ اصلی 15 بار بود با دبی 20 اینچ ، غلبه میکرد به جریان پمپ پیشران با فشار 13 بار و دبی 3 اینچ ، و پمپ رو دچار اختلال جریان شده بود. به جای اینکه خروجی داشته باشه ، آب واردش میشد و از یه مسیر فشار شکن دیگه می‌رفت توی همون مسیری که منتهی میشد به محل تعمیرات. من حلش نکردم. من فقط سوال پرسیدم، اونم بهم جواب رو گفت. گفت شیر بالادست که باز شد پمپ رو روشن کن خیالت راحت درست میشه، همین کارو کردیم درست شد.

    تاکید میکنم من حلش نکردم. خدا برام حلش کرد.

    خداست که مسائل مون رو حل می‌کنه. ولی مائیم رشد میکنیم ، ایمانمون قوی تر میشه.

    ———————————————————————

    برسیم به آیه ابتدای کامنت؛

    ما از خداوند یه درخواست میکنیم و هیچی در موردش نمی‌دونیم. خداوند یه چالش بهمون میده ؛ اینجا آدمها دو دسته میشن ، یا میگن یه بدبختی دیگه و کلی بد و بیراه و نجوا و تقلا میکنن یا دسته دوم که میگن این چالش اومده برای رشد و پیشرفت من ، من با حل این چالش یه مرحله رشد میکنم و ایمانم به خدایی که همواره داره منو هدایت می‌کنه بیشتر میشه.

    «مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»

    کلمه مصیبت رو اینجا برداشت من اینه که معنیش سختی یا چالش یا مسئله قابل حله.

    تصویر کلمه مصیبت توی ذهن ما و توی زبان فارسی یه مشکل غیر قابل حله. ولی به شخصه مفهوم این آیه رو ترجیح میدم.

    ما درخواستی کردیم که رشد و پیشرفت کنیم و آگاهی و نعمت و ثروت به زندگیمون بیاد ؛ خداوند هم همواره اجابت می‌کنه و «مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَهٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» می‌کنه و از سر قدرت و رحمت و فضلش یه چالشی بهمون میده. «وَمَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ» و اون کسی که ایمان داره این چالش‌ها برای رشد منه و اگر من ایمان دارم که نشونه اش آرامشه ، اونوقت خداوند قلبم رو هدایت می‌کنه ؛ اعتراف میکنم توی این مرحله ایراد جدی دارم، دیروز و دیشب بخاطر یه مسئله بشدت درگیر نجوا بودم که ناشی از شرک و کفر و بی ایمانی من بود، هیچ ادعایی ندارم، من که اینا رو می‌نویسم هنوز یه جاهایی بی ایمان میشم ، دست تسلیمم بالاست، هنوز بی ایمانم. هنوز نجوای شیطان می‌تونه منو ناک اوت کنه. آخرش هم خداوند خودش بهم رحم می‌کنه و با یه نشانه ای چیزی هدایتم می‌کنه و بهم آرامش میده. خدایی که همواره اجابت می‌کنه ، چرا من هر بار یادم میره که خداوند همواره در حال اجابت درخواست منه. چرا من به یه روال بروکراسی اداری توی فلان سازمان اعتماد میکنم که میگن آقا پرونده شما توی فلان مرحله است ، برو فردا بیا ، پسفردا برو اتاق شماره فلان ، این امضا رو برو از رئیس بگیر و … ولی پلن خداوند که برای رشد خودمه رو‌ باور ندارم … ، خب من درخواست کردم، خداوند هم اجابت کرد، فقط آروم باش، درخواست تو انجام شده ، و داره مراحلش یکی یکی تکمیل میشه که برسه به مرحله نهایی. انرژی باید در زمان ضرب بشه تا به یک برآیند فیزیکی منجر بشه؛ وقتی بی ایمان میشم چرخه تکامل رو خراب میکنم. باور کن اینا رو برای خودم دارم می‌نویسم که روزی هزار بار نیاز دارم به خودم بگم. استاد توی جلسه 2 قدم 9 میگه با کلامتون کنترل ذهن تون رو به دست بگیرید برای من یکیش همین دفتر مشق نوشتنه. یه وقتایی هم با خودم حرف میزنم ولی نوشتن کامنت برام راحتتره. کاش اونقدر ایمانم قوی بشه و آرامش داشته باشم که بدونم «وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» خداوند بر هر چیزی دانای مطلقه. دانای مطلق و آگاه از همه جوانب یه موضوع. هیچ بُعدی از ابعاد هیچ موضوعی بر پروردگار پوشیده نیست. درحالیکه ما فقط یه بُعد از همه میلیونها بُعد یه موضوع رو میتونیم ببینیم.———————————————————————

    آخییییییششششش ، بالاخره کامنتمو نوشتم ، و سیم هدایت هنوز وصله ، امیدوارم بتونم، کامنت های اسداله جان رو هم جواب بدم و کماکان سیم هدایت وصل باشه. سعیده جانم بینهایت تحسینت میکنم. بخاطر تک تک ویژگی های مثبتت و بخاطر هر مسئله ای که با ایمان عملیت حلش میکنی. این هدایت قرآنی پایان کامنتت خیلی لذت‌بخشه. آیات پایانی سوره آل عمران. این روزها اونقدر بهش هدایت میشم که دیگه آیاتشو دارم حفظ میشم . مخصوصاً قرائت این آیات رو اسکرین رکورد کردم. و بارها نگاهش کردم. دائماً این آیات توی ذهنم تکرار میشه و صدای قاری رو میشنوم.

    یعنی همزمان که «رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ» توی ذهنم پخش میشه ، همزمان قلبم داره «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ» رو دریافت می‌کنه.

    خدایی که همواره داره به درخواست‌های ما اجابت می‌کنه.

    یاد این جمله از امام سجاد توی دعای سحر ماه رمضان میافتم «اللَهُمَّ إنِّى أَسْأَلُکَ إیمَانًا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِى»

    خدایا ازت ایمانی رو میخوام که باهاش خودت با قلبم مباشرت کنی.

    مباشرت معانی مختلفی داره. دیدار کردن ، لمس کردن ، در تماس بودن. میگه ایمانی بهم بده که با اون قلبم بهت متصل باشه.

    ———————————————————————

    اینجاست که بقول حافظ شیرازی «رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار…»

    سعیده نورانی پروردگارم ، بینهایت تحسینت میکنم بخاطر این شجاعتت و این ایمان عملیت که حرکت کردی و درها برات باز شد و ایمانت رو اثبات کردی و خداوند روش حل مسائلت رو به قلب نورانیت الهام کرد و هر لحظه داره هدایتت می‌کنه.

    در پناه رب العالمین همواره متنعم به نور هدایت باشی ، بینهایت نعمت و ثروت و آرامش و شادکامی رو تجربه کنی.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 48 رای:
  10. -
    حمید امیری Maverick گفته:
    مدت عضویت: 1332 روز

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

    «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَىٰ کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا» (ﺑﻪ ﻳﻘﻴﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺩم ﺭﺍ ﻛﺮﺍﻣﺖ ﺩﺍﺩﻳﻢ ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺸﻜﻲ ﻭ ﺩﺭﻳﺎ ﺳﻮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻳﻢ ، ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ ﺭﻭﺯﻱ ﺑﺨﺸﻴﺪﻳﻢ ، ﻭﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ انبوه ﺁﻓﺮﻳﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﻛﺎﻣﻞ ﺩﺍﺩﻳﻢ (٧٠ أسراء)

    ——————————————————

    سلام و درود فراوان به شما مجید عزیز. الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه. ساعت 4 و خورده ای بود و من شیفت شبکارم و اومدم که ستاره قطبی امروزم رو بنویسم ولی نمیدونم چی شد که هدایت شدم به کامنت شما.

    سبحان الله…

    چقدر سرگذشت عجیبی بود. من رو به یاد این آیه از سوره قیامت انداخت که میگه:

    «أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى» (ﺁﻳﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﺭﻫﺎ میﺷﻮﺩ ؟!) و در ادامه خلقت انسان از ابتدا رو میگه.

    یه لحظه تصورش رو بکن، ما چطوری و با چه قدرتی مراحل خلقتمون رو به تکامل رسوندیم و هر بار به مرحله بعدی رفتیم… کدومش با عقل و قدرت و هدایت خودمون بوده . آیا من با عقل خودم بود که میدونستم وقتی جنین هستم از بند ناف تغذیه کنم و دست و پا و چشمم چطوری شکل بگیره ؟؟

    پس چرا امروز فکر میکنم خداوند منو رها می‌کنه و توی مسیر هدایتم نمیکنه؟ صد البته که ما رها شده نیستیم. ما تنها و بیهوده نیستیم.

    خدا رو صد هزار مرتبه شکر که همواره به جریان هدایت متصل بودین و در هر لحظه به شرایط بهتر هدایت شدین.

    الهی صد هزار مرتبه شکر.

    یکی از نکاتی که یادم اومد کلیپی بود که چند روز پیش دیدم ، توی کامنتم نوشتمش. سرگذشت یه خلبان نیروی هوایی آمریکا بود که سقوط می‌کنه و بشدت دچار سوختگی میشه و وقتی درمان میشه به کلی قید زندگی رو میزنه ، ولی یه روزی تصمیم میگیره دوباره زندگی کنه. با هدف و اشتیاق دوباره برای زنده بود (فقط بخاطر زنده موندن) تصمیم میگیره فقط زنده بمونه و تسلیم نشه… و از اونجا زندگیش رو دوباره خلق کنه. و وارد آزمونهای پروازی هواپیمایی بشه که حتی بقیه خلبانها هم ازش میترسیدن.

    با این ذهنیت که من یکبار همه چیزو از دست ، از اون بدتر که نمیشه، الان دیگه از هیچی نمیترسم، می‌گفت چون اشتیاق و علاقه داشتم باعث میشد جسمم آزمون های سخت رو پشت سر بذاره ، بدنی که تا چند وقت پیش توی بیمارستان بستری بوده با سوختگی بسیار شدید ولی الان داره تست هایی رو پشت سر می‌ذاره که سلامت جسمی در حد یک فضانورد رو نیاز داره.

    چرا ، همه اش از یک اشتیاق و تصمیم شروع میشه و البته ایمان و رها شدن از ترس.

    خیلی داستان شما رو شبیه دیدم به داستان اون خلبان ، از وجه اینکه شما نهایت سختی و کمبود رو تجربه کردین و به ته خط رسیده بودین ولی گفتین خدا منو تنها نذاشته، از این بدتر که نمیشه ، پلهای پشت سر رو خراب کردین و حرکت کردین.

    همین خراب کردن پلهای پشت سر یعنی ایمان، یعنی نداشتن ترس.

    بینهایت تحسینت میکنم مجید جان. باورهایی که نوشته بودی خیلی ارزشمند و تاثیر گذار بود.

    در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشی.

    «فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای: