چه موضوعی را باور کرده ای؟

در این فایل استاد عباس منش درباره اساسی ترین دلیل خلق نتایج یعنی “باورها” صحبت می کند  که چه باورهایی قدرتمند کننده و به نفع ماست و چه باورهایی محدود کننده و برعلیه ماست.

این فایل را با دقت گوش دهید. نکات کلیدی آن را یادداشت کنید. سپس در بخش نظرات این فایل، تجربیات خود درباره موارد زیر را بنویسید:

الف) چه باورهای قدرتمند کننده ای داری که آن باورها ایمان و انگیزه هایت را در راستای تحقق خواسته هایت افزایش داده، به گونه ای که منجر به قدم برداشتن، اجرای ایده ها و تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به نفع شما کار می کند؟

ب) چه باورهای محدود کننده ای را پذیرفته ای که بر علیه شما کار می کند؟ باورهایی که باعث شک و تردید، به تعویق انداختن و مانع تراشیدن برای حرکت در راستای تحقق خواسته هایت شده و به این شکل به شما ضربه زده است؟

منتظر خواندن تجربیات ارزشمند شما درباره موضوع این فایل هستیم.


نکته مهم:

گوش دادن به آگاهی های این فایل و تفکر کردن برای پاسخ به سوال بالا به شما کمک می کند تا بدانی چه باورهایی داری؟ آیا این باورها به شما کمک می کند یا به شما ضربه می زند؟!

ذهن افراد زیادی با باورهایی برنامه ریزی شده که بر علیه آنهاست. باورهایی دارند که به آنها القا کرده “داشتن فلان خواسته برایت امکان پذیر نیست”. به همین دلیل افراد زیادی حتی جرأت فکر کردن به خیلی از خواسته های خود را هم ندارند چه برسد به هدف گذاری، ایده پردازی و قدم برداشتن برای تحقق آن خواسته.

ساختار ذهن به گونه ای است که فقط برای خواسته هایی انگیزه ایده پردازی و قدم برداشتن دارد که رسیدن به آن را امکان پذیر بداند. به این ترتیب، اکثر ما، به محض شکل گیری یک خواسته در قلب مان، عطای آن را به لقایش می بخشیم چون ذهن ما رسیدن به آن خواسته را امکان ناپذیر نمی داند.

ذهن برای امکان پذیر دانستن تحقق یک خواسته و تغییر باور، نیاز به منطق های قوی دارد.

دوره روانشناسی ثروت۱، که آموزش‌ها و آگاهی‌های ناب آن در هیچ کتاب و هیچ متد آموزشی‌ای یافت نمی‌شود‌، دوره‌ای است که اساسی ترین باورهای قدرتمند کننده برای تغییر و رشد وضعیت مالی را شناسایی کرده و شیوه‌ی ایجاد  آن باورها را آموزش داده است.

آگاهی های این دوره در یک فرایند تکاملی، منطق‌های قوی به ذهن دانشجو می دهد تا امکان پذیربودنِ رسیدن به استقلال مالی‌ را از همین جایی که هست و همین شرایط و امکاناتی که دارد، باور کند.

وقتی “باور به امکان پذیر بودن” در ذهن فرد ایجاد شود، این تغییر بنیادین در باور، عملکرد و رفتار فرد را در مسیری هدایت می کند که خروجی اش رفاه و استقلال مالی است.

مطالعه اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 1 و بخشی از نتایج دانشجویان این دوره

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری چه موضوعی را باور کرده ای؟
    745MB
    46 دقیقه
  • فایل صوتی چه موضوعی را باور کرده ای؟
    45MB
    46 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

960 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مصطفی حسنی» در این صفحه: 2
  1. -
    مصطفی حسنی گفته:
    مدت عضویت: 776 روز

    بنام خدایی که هرچه دارم از اوست و خدایی که برایم حامی و هادی و کافیست

    in GOD we Trust

    درود بر استاد عباسمنش عزیز که الگوی بسیار مناسبی برای همه جنبه های زندگیست، درود بر مریم خانم شایسته عزیز که شایسته تمام نعمت های الله مهربان است و درود بر همه دوستان که وقتی کامنت هاشون رو میخونم لذت میبرم و راضی تر میشم از این مسیر لذت بخش، درمورد این فایل که مثل همیشه بی نظیر بود و اون قسمت از فایل که سیاه پوستان مهاجر چون باور کردن بدلیل اینکه از ترکیب بهترین ژن های مهاجر هستن توی مسابقات دوومیدانی قهرمان هستن و دیگه چهره شاخصی که این رو باور کرده یوسین بولته که همین باور بهش کمک کرده که به قهرمان تبدیل بشه، میدونید دوستان بقول استاد این باور به خودی خود باور مناسبی نیست ولی چون مثلا آقای بولت این رو باور کرده و درجهت رسیدن به هدفش استفاده کرده و نتیجه داده پس برای اون باور خوبیه، میخام بگم اگه چیزی بهم اون انگیزه و باور رو میده که منو درجهت رسیدن به خواسته ام کمک میکنه پس قبولش کنم و این قبول کردن و باور کردن وقتی نهادینه بشه وارد تجربه زندگی من میشه(تیکه هایی از سخنان استاد در دوره فوق العاده قانون آفرینش، بخش اول) این همون شکل دادن به آب هست که میگیم آب خودش که رنگ و شکل نداره و ما هستیم که مثلا آب رو میریزیم توی ظرف قرمز که تبدیل میشه به آب قرمز، پس با توجه به اینکه کل کیهان و تمام آنچه توی اون هست از انرژی تشکیل شده و من نیز انرژی هستم اگه هر وجهی از زندگیم رو بخام تغییر بدم که اونم از انرژیه فقط با استفاده از چیزی بنام باور که خودش تکرار خیلی زیاد یه فکر هست میتونم این کارو کنم، درواقع همه چیز توی ذهن اتفاق میفته و همه چیز باور هست، این باور از شنیده ها، دیده ها، گفته ها، رفتار و کردار و تمام ورودی ها به ذهن ما شکل میگیره، و من به هرچیزی توجه زیادی کنم از همان موضوع و اصل و اساس وارد تجربه زندگی من میشه چون من اونو بعنوان ورودی به ذهنم انتخاب کردم و توجهم به اون موضوع بیشتر بوده، مثلا از وقتی که من سریال زندگی دربهشت و سفر به دور آمریکا رو نگاه میکنم و البته سعی میکنم با دقت و همان توجه لازم به زیبایی ها و نکات سراسر مثبت فیلم نگاه کنم توی تجربه زندگیم نیز از همون چیزها اتفاق میفته، مثلا از وقتی که من این سریال رو میبینم داخل باغی که خودم زندگی میکنم زیبایی های خیلی خیلی زیادی میبینم، نه اینکه قبلا این زیبایی ها نبوده بلکه من درمدار دیدن اونها نبودم و الان با توجه کردن به زیبایی های سریال ها اون رو درواقعیت زندگیم نیز تجربه میکنم، امباپه وقتی اون جمله رو شنید که البته جمله درظاهر تحقیرش کرده بود ولی از همان جمله برای خودش یه انگیزه و شور و شوقی ساخت که اونو الان به یکی از بهترین های جهان تبدیل کرده، فایل قرآنی قدم سوم رو با این فایل گوش کردم، اون فایل درمورد آیه های سخر لکم بود بعد با خودم گفتم انصافا خدا به این عادلی، به این خوبی، به این مهربانی، آخه من چرا نباید این یه تیکه رو باور کنم که کل کیهان به تسخیر من دراومده که من فقط لذت ببرم و همه چیز رو به آسونی بدست بیارم، ذهن میگفت مگه تو نمیگی خدا همون کل کیهان هست پس چرا میگی کل کیهان رو تسخیر من کرده، بعد فوری خداوند جوابش اومد که گفت این آیه های سخر لکم ارتباط مستقیمی دارن با آیه ای که خدا میگه من نزدیکم و اجابت میکنم درخواست درخواست کننده رو ارتباط مستقیم داره به اون آیه ای که خدا به موسی میگه من تو رو واسه خودم خلق کردم، ارتباط مستقیمی داره به اون آیه ای که وقتی منو خلق میکنه به خودش احسنت میگه، من فهمیدم که آیه های سخر لکم منظور خداوند اینه که همه چیز در کل کیهان تحت اختیار توعه تا اون وظیفه ای که آوردمت روی زمین رو عملی کنی، یعنی خلیفه خدا بودن روی زمین بعد آیه من نزدیکم و اجابت میکنم هم که دقیقا همینو میگه که تو بخاه و من میدمت، همش به هم ربط داره، یعنی درواقع الان که دادم قرآن رو میخونم میبینم اون آیه های محکم و اصل همشون مثل یه تار عنکبوت به هم وصل شده و دارای یک مرکز اصلی هستند که اون توحیده، اون یکتاپرستیه، توی فایل قرآنی قدم سوم خانم شایسته صحبت از حضرت سلیمان میکنن، میخام همین خلقت فوق العاده بشر رو درموردش بگم، این بشری که همه چیزو میخاسته از رب، اونم چندین هزارسال پیش و وقتی که هیچی نبوده، نه شغل خاصی نه امکانات خاصی نه هیچی، ولی ببین باورهای این بشر رو، میگه من از تو همه چیز میخام، از تو میخام به من ثروتی بدی که نه قبل از من به کسی دادی نه بعد از من به کسی بدی، انک انت الوهاب، ببینید دوستان توی موقعی که نه ساخت و سازی بوده نه ماشینی نه ویلایی این مدلی نه کارخونه ای نه هیچی، سلیمان به خدا میگه به من ربطی نداره چطوری، تو به من ثروتی بده بی نهایت چون تو وهابی، میخام بگم اون زمان که هیچ امکاناتی هم نبوده که، الان که چقدر علم و تکنولوژی پیشرفت کرده و چقدر راه رسیدن به خواسته های ما راحت تر شده، فقط کافیه اون باوری که میسازیم برگردیم به چندهزارسال پیش و باور سلیمان نبی، بخدا فقط همینه اگه بجز این باشه عدل خدا زیر سوال میره و چون قانون خداوند برای تمام انسان ها یکیه و بدون تغییره پس همه چیز برمیگرده به باور، فقط باور، حالا سلیمان که این امکانات رو نداشته اونموقع، الان که همه چیزم بیشتر شده، میخام بگم اگه واسه کندن زمین اون موقع سلیمان بیل داشته الان ما بیل مکانیکی داریم، این یعنی راه رسیدن به خواسته راحت تر و فراهم تر شده، و فقط تنها چیزی که میمونه ساختن اون باوره، من امتحان کردم و وقتی باوری درمورد چیزی ساختم و واقعا سعی کردم با باور سازی بهش برسم رسیدم، مثلا اون اوایل حضور توی سایت بشدت روی همون فایلای دانلودی فوق العاده کار میکردم و واقعا به خودم تعهد داده بودم که تغییر کنم و باورام رو تغییر بدم، خب حالا نتیجه تغییر باور چی شد؟؟؟ اول اینکه از یه رابطه ی سمی که خودم باعثش بودم و متاسفانه بی نهایت توی اون رابطه مشرک بودم براحتی دل کندم چون فهمیدم که وابستگی به غیر از خدا منو له میکنه چون شرکه، توی سلامتی چون باور کردم که منم میتونم سلامت باشم و از اندام خوبی برخوردار باشم وزنی حدودا 23 کیلو کم شد و الان نه فقط از کم شدن وزنم بلکه از انرژی و سلامتیم راضیم، من باور کردم که وقتی من تغییر کنم و ایاک نعبد و ایاک نستعین رو باور کنم توی همه چیز موفق میشم توی بحث مالی فک کنم حدودا بالای 200 میلیون بدهیم پرداخت شد و بالای یه میلیارد پول هم به مرور وارد زندگیم شده و میشه، که البته تمام تلاش من اینه که این باور رو توی خودم ایجاد کنم که درمورد خواسته هام از خداوند حریص و زیاده طلب باشم، چون اگه من باور دارم که رب من بی نهایته و کل کیهان رو خلق کرده و الرحمن و الرحیم و الوهاب هست پس چرا کم بخام، اصلا من توی یکی از کامنتام گفتم که من اگه مثلا ایلان ماسک پیشم باشه و بگه هرچی بخای میدمت و من چون میگم خب این ثروتمند ترین فرد دنیاست و میده دیگه پس بزار بهترین خونه و ماشین و فلان رو بخام، ولی این باور رو ندارم که البته خیلی دارم تلاش میکنم که همین رو فقط باور کنم که خدایی هست که مثلا ایلان ماسک درمقابلش یک به بی نهایتم نیست، و این خداوند خودش بارها و بارها گفته بابا تو نمیخاد هیچ کاری کنی و فقط از من بخواه و منو باور کن هرچی بخای بهت میدم، استاد توی یکی از جلسات بخش اول قانون آفرینش میگن که خداوند ما رو خلق کرده و ما رو خلیفه و ابزاری دراین جهان قرار داده که باعث پیشرفت جهان هستی بشیم، خداوند هم بارها توی قرآن گفته اینو، بابا من منتش هم دارم، دمشم گرم، خودش گفته آیا خدا نمیتونه شما رو ببره و خلق دیگه ای بیاره؟؟؟؟ بابا من یکی راضیم و میخام از این ببعد حریص باشم، چرا حریص باشم چون میخام وظیفه خودم که رشد و گسترش جهان هست رو بهش عمل کنم جهان چیه و کیه، جهان همون خداست، من چیم؟ منم همون خدام، منم تکه ای از همین بی نهایت جهان و خداوند و این انرژی یگانه هستم، بابا این بازی، بازی برد برد هست، من وظیفم درخواسته، باوره، باور به عظمت و وهابیت و رزاقیت و ربوبیت این انرژی بی نهایته، و با درخواست ازش خودم رو گسترش بدم، خب من خودمو رشد بدم چون تکه ای از این انرژیم اونو رشد دادم، جهان رو رشد دادم، پس شد اینکه من درخواست میکنم با باور درست، اون از طرق مختلف میده و من استفاده میکنم، این استفاده من از نعمت های خداوند خودش سپاسگذاری از رب هست از نوع عملی، حالا نوشتن و گفتن هم که سپاس از ربم هست بصورت زبانی، درواقع میخام بگم، این سایت و این استاد نازنین و این مسیر درست و این راهی که من باید توش یاد بگیرم که مولد ثروت باشم، اصلا بقول استاد عزیزم بحث، بحث خونه و ماشین آنچنانی نیست، بحث بحث اینه که من باید همیشه مولد ثروت باشم، بحث، بحث مولد بودن یا مولد نبودنه، بحث، بحث بدرد بخور بودن یا بدردنخور بودنه، آقا اصلا من میگم نه بهشتی وجود داره نه عذاب جهنمی، کاریم به دنیای دیگه نداریم، همین دنیا وظیفه منه و اومدم که یه وظیفه انجام بدم اونم اینه که روبه جلو حرکت کنم اونم اینه بسمت خیر و خوبی حرکت کنم اونم اینه که کاری به کسی و چیزی نداشته باشم و باور داشته باشم به ربی که فرمانروای این کیهانه و گفته انسان عزیزم من تو رو خلق کردم که از انرژی تبدیل به جسم انسانی بشی و بری روی زمین و جهان رو از همه ابعادش رشد بدی، اگرم کاری داشتی چیزی خاستی برای این رشد فقط و فقط از خودم بخواه، به خودم بگو، آقای مصطفی حسنی، کیو سراغ داری اینهمه مهربان، اینهمه بخشنده و البته اینهمه بی نهایت تو هرچیزی، بابا ما به بابامون بگیم 1تومن بده قطعا میپرسه واسه چی میخای و وقتیم بده بهمون میگه خب حالا فلان کارو باید انجام بدی، این انرژی که خودش داره میگه تو فقط لب تر کن، درقبالش هیچیم نمیخام، همینکه باورش داشته باشم همین که صداش کنم همین که بدونم اصل کیه همین که بدونم رب کیه، واسه اون کافیه، خدایا شکرت که واقعا منو انسان آفریدی و شکرت که بهم قدرت اختیار دادی و شکرت که هدایتم کردی که الان توی این مسیر باشم، حالا اگرم بعضی وقتا کم و زیادی میکنم حتما توی تکاملم هستم و قرار نیست که یدفه بپرم پله هزارم که، به اندازه باورم توی همون مداریم که الان باید باشم، دوستان عزیزم ازتون ممنونم که اگه کامنتم طولانیه تحمل کردین و خوندین، آخه واقعا من حتی یه کلمش رو ننوشتم، از اولش گفتم خودت بگو و خودت تایپ کن و بنویس، و بخدا الان باید بخونمش چون اصلا نفهمیدم چی نوشتم، خدایا شکرت

    خدا رو باور کنیم و از اون فقط بخایم دیگه همه چی تمومه و همین کافیه …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 181 رای:
    • -
      مصطفی حسنی گفته:
      مدت عضویت: 776 روز

      بنام ربی که هرچه دارم از اوست

      درود بر همه دوستان که لطف داشتن و این کامنت من براشون خوب بود و متشکر و سپاس از خدای خوبم که گفت و من نوشتم، و الان خوندمش دوباره دیدم که انصافا چه چیزای عالی نوشتم از توحید و یکتاپرستی، آخه میدونید من هروقت شب قبل خواب به خدای خودم میگم امشب یه خواب ببینم و توی اون تو بهم بگو راه درست و مسیر سعادت چیه، بخدا هروقت گفتم(دوسه باری) خوابشو دیدم، و اون شبا یه نفر که اصلا چهرش یادم نیست اومد و یه جمله بهم گفت و رفت ((کانون توجه و تمرکزت رو بزار روی خوبی ها، زیبایی ها و چیزهای مثبت)) دقیقا این جمله رو هربار شنیدم، بعد فراصب شب اول گفتم خب اینکه جمله و درک استاد از قانون خداوند و اصل قانون خداونده، گفتم حالا شاید دارم روی این موضوع کار میکنم شاید توی خوابم دیدم، بعد روزش یه فایل از استاد دیدم گفتن وقتی شما روی خودتون کار میکنین حتی توی خوابم از این چیزا میبینین و میشنوین، بعد فرداشبش دوباره گفتم خدایا واضح تر و خیلی دقیق تر یه خواب دیگه ببینم، بخدا قسم دوباره یه نفر اومد و اینبار گفت از این واضح تر و دقیق تر نیست و کل قانون و توحید و همه چیز اینه و رفت، میخام بگم هرچقدر این جمله رو بهتر روش فکر کنیم و از خدا بخایم کمکمون کنه که درکش کنیم باز میفهمیم که همه چیز برمیگرده به این جمله، چون وقتی من تمام تمرکزم روی خوبی ها باشه خب ورودیم خوبیه، باورم خوب میشه و خودبه خود هدایت های عالی میشه و حرکتم بسمت خوبی ها شکل میگیره و نتیجه هم خوبیه و خوبی، بعد خدا چی میخاد همینو میخاد، چی میخاد؟؟ اینکه ما خلق کنیم رشد بدیم این جهان رو درتمام ابعاد، چطوری رشد بدیم با همین جملات بالا و قانون و سیر تکاملی که گفتم، من خودم جدیدا اعتراف کردن و خودافشاییم خوب شده، آخه راستش از اون چیزی که میگم تا اون چیزی که هستم خیلی فاصله دادم، البته هیچ ایرادی از خودم نمیگیرم چون من انسانم و نمیتونم که توی مسیر اشتباه و خطا نکنم و فقط باید سعی کنم که اگه مسیرو کج رفتم سریع بفهمم و دوباره برگردم به مسیر، میخام بگم دارم تلاش میکنم حرفم با عملم یکی باشه، البته نمیخام بگم که الان فقط حرفما، نه، اتفاقا به خودم افتخار میکنم که اگه حرفی میزنم تا یه حدی عملم میکنم و تمام تلاشم اینه که خیلی خیلی بیشتر عمل کنم، فقط درمورد روابط بگم که اگه اونوقت منو کسی میدید از خودش خجالت میکشید که چنین انسانی هست که بخاطر عزت نفس پایین چقدر آخه شرک داشتم، آقا تا این حد بگم که من کل زندگی و وقت و همه چیزم رو بخاطر شرکی که داشتم واسه طرفم توی رابطه میزاشتم و دس آخرم اون ولم میکرد، بقول استاد که گفت دلم میخاست اونجا بودم خفش میکردم و من اگه اون وقته خودم رو الان جلوم بود خفش میکردم، ولی از این زاویه نیگاش نمیکنم چون حس بدی بهم میده، از اون زاویه که بله آقای حسنی اون بودی و بخاطر اون توحید و یکتاپرستی و سعیی که داشتی و داری که بیشترش کنی الان همون یه قلم پیشرفتو داشتی، آقا از نظر من این پیشرفت نیستا، این معجزه هست که یکی از اون بشه این، امروز نشانه روزانه ام فایل 29 مصاحبه با استاد بود فک کنم 4دقیقه بود و استاد توش درمورد هدایت گفتن، موضوعی که من درموردش همیشه از خدا خاستم که واضحم کنه که البته چون میدونم تمام کیهان روی تکامل هست دارم طی میکنم تا واضح تر بشه، ولی برترین کامنتش رو که رفتم نگاه کردم دیدم کامنت آقا رضا عطار روشن بود، من فقط چندتا خط خوندم و دیدم که این بشر خداوکیلی چقدر قشنگ قانون رو درک کرده، بعد یه چیزی داشتم خاستم بزارم جایی یه حسی گفت بزار لای قرآن، بعد همون صفحه که باز شد دوباره گفت بخونش، آیات 21 تا33 سوره یونس بود، برید بخونید و قبلش از خدا بخاید که یاری کنه بفهمیدش، من گفتم خدایا من قبل خوندنم بگم که اگه خودت میگی این چندتا آیه رو بخون پس خودتم توی درکش کمک کن، فقط برید آیه 22 رو بخونید که خدا میگه یه زندگی راحت و آسون و خوشبخت واستون فراهم کردم و خیلی از ماها اونوقت یادمون میره که اون کیه و اصل کیه و کی همه اینا رو داده با خوشحالی و خوشبختی، بعد میگه بمحض اینکه باد تندی میاد و توی سختی میفتین شروع میکنین به خدا خدا کردن که مارو نجات بده تا ما شکرگذار باشیم و وقتی نجاتشونم میدیم کلا یادشون میره که چی بودن و چی شدن و کی نجاتشون داده؟؟!!!!! بله میخام بگم ما اینیم، یه شکرگزاری و ایمان همیشگی کافیه که به همه چیز هدایت بشیم براحتی و بصورت کاملا طبیعی، ولی ما(من) وقتی همه چی عالیه انگار نه انگار ولی بمحض اینکه گیر میفتم اونوقت یاد اون رفیق فابریک با معرفت میفتم و بمحض اینکه میگم کارمو حل میکنه و دیگه میره تا بدبختی بعدی و حل کردنش بوسیله اون، میخام بگم اگه توی سختیا یادش میفتیم بابا دیگه اینقد بی معرفت نباشیم و تو خوشیام یادش باشیم و سپاسش بگیم، بخدا من نمیخام ادای کسیو دربیارما ولی همه اینا با خودمم ولی کلمات نوشته میشن و میگم ما، میخام بگم این استاد عزیزمون اگه هرچی داره واقعا نوش جونش و کاملا طبیعیه داشتن این چیزا، چرا؟؟؟؟ دلیلش توی سریالای زندگی دربهشت و سفر به دور آمریکاست، این بشر توی 20 دقه فیلم صدبار فقط سپاس گذاری میکنه از خدا، اصلا یجور عادت و یجور تیکه کلامش شده، آقا من اصلا نه گذشتم نه الانم اصلا اعتقادی به این مذهب و این چیزای دینی نداشتم و الان که دیگه فهمیدم خدا چیه و کیه دیگه مطمئن شدم این چیزا فقط بازی هایی هست که ……. بگذریم…

      فقط میخام بگم بحث همون توحیده، یکاپرستیه، اصلا این موضوع توحید و ایمان که فک کنم همه یجورایی قلبی به یه چیزی باور دارن، خب یکی 10درصد یکی 70درصد مثلا، خب حالا بقیه ماجرا چیه، اینه که یه سری قانون و بقول خدا مشیت وجود داره که من اونا رو بشناسم و عمل کنم، که خداروشکر استاد عزیز توی هرجملشون تو تمام فایلاشون از این قوانین سخن گفتن، دوستان عمل به قوانین ممکنه من رو توی یه شرایطی قرار بده که حتی از نزدیکترین دوستانم و حتی خانوادم دور بشم، نمونش خود استاد، من روی خودم کار میکنم حالا هرکی توی مدار من باشه که مخلصشم هستم هرکیم نباشه خود به خود میره بسلامت، بقول استاد که دوستای که توی مدار منن بهتر از صدتا قوم و خویش هست، آقا این جمله واسم سخت بود ولی الان میفهمم که کاملا درسته، ان شاالله که من بتونم و شما بتونید و هممون بتونیم توی این مسیر ثابت قدم و با تعهد کامل بمونیم و فقط و فقط و فقط به خدای یگانه ایمان و فقط و فقط و فقط از اون کمک بخایم، خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم، الیس الله بکاف عبده؟؟ درپناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای: