پس کِی به خواسته ام می رسم؟! - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

3059 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    صحرامی گفته:
    مدت عضویت: 2980 روز

    سلام

    با یه مثال شروع میکنم

    وقتی بیرون هستین و خیالتون راحتە که وقتی برین خونه یه غذای خوشمزه میخورین این یعنی به عشق و محبت مادرتون باور دارین.

    خدای بزرگ میلیاردها برابر بنده هاش رو بیشتر از این دوست داره و دلش میخواد تک تک بنده‌هاش بهترین ها رو داشته باشن

    وقتی باور کنیم که خدا هرلحظه و هر ثانیه کنارمون هست و دستمون رو گرفته ، دیگه نگران چیزی نخواهیم بود و از هیچ چیز ترسی نخواهیم داشت.

    نمیدونم استارت باورهای مثبت از چه وقت در ذهنم زده شد ؛ اما یادمه ده سال پیش بود که یه فیلم از یه پروفسور ژاپنی دیدم که با نوشتن کلمات خوب و کلمات زشت روی کاغذ و چسبوندن اونها روی لیوان آب ؛ تاثیر هر کلمه رو بر قطرات آب نشان داد. وبا خودم فکر کردم وقتی حتی یک قطره ی آب تابع قوانین جهان هستی است؛ پس من که یک انسانم، اشرف مخلوقاتم، از روح خدا در من دمیده شده چطور میتونم ازاین قاعده مستثنی باشم،چطور میشه هدف آفرینشم رو نادیده بگیرم.

    یکی از موهبت های زندگیم عموم بود که همیشه مثل یک دوست صمیمی کنارم بود و منو با استاد عباس منش آشنا کرد.

    من همیشه از ته قلبم احساس خوشبختی میکردم و همیشه میگفتم من خوش شانس ترین دختر روی زمینم چون خانواده‌ی خیلی خوبی دارم و همیشه محبوب بودم.

    تا اینکه یک روز به خودم اومدم و دیدم اصلا در جایی که میخواهم نیستم. من که در دبیرستان رتبه‌ی دوم آزمون کشوری شیمی رو آوردم، من که رویای پزشکی رو هرلحظه در وجودم پرورش میدادم. حتی روزی که قرار بود جواب آزمون شیمی بیاد من گفتم کە نفر اول تا سوم رو میارم و چون باور کرده بودم ؛ به دستش آوردم.

    اما یک روز تصمیم گرفتم به جای کنکور تجربی ، کنکور زبان تخصصی شرکت کنم فقط به این دلیل که در ریاضی و فیزیک مهارت نداشتم اما زبان انگلیسیم خیلی خوب بود.

    اما چون در قانون کائنات رشته ی زبان انگلیسی برای من تعریف نشده بود، در اوج ناباوری من ثبت نامم رو در رشته ی تجربی انجام داده بودم و حتی تا روز تحویل کارت متوجه این موضوع نشده بودم.

    این گویاترین نشانه‌ای بود که مسیر زندگی منو برای همیشه تغییر داد و رویای همیشگیم رو برام زنده کرد.

    واقعا لحظات سختی بود اما بازهم انتخاب من تمرکز بر نکات مثبت بود و کم کم به سمت اتفاقات بهتر هدایت شدم.

    ولی بازهم چون در دلم ترس هایی از شکست هم وجود داشت…به شکم دردهای مزمنی دچار شدم

    وقتی به پزشک مراجعه کردم( 20 شهریور 95) اول گفت سرطان تخمدان داری و خدا میداند چه هفته‌ی سختی بر من گذشت. بعد از چند جلسه بررسی بیشتر متوجه شد که بیماری من یک بیماری شبه سرطانی به اسم آندومتریوز است؛ بیماری که به گفته‌ی پزشک درمان نداره و باید این دردهارو تا آخر عمر تحمل میکردم.بدترین اتفاقی که میتونست بیفته، افتاده بود.

    دغدغه‌ی درس و کنکور از یک طرف و دغدغه‌ی بیماری از طرف دیگر.

    روزها یکی یکی میرفت و من استرس تمام وجودم را گرفته بود.

    عموم مدام میگفت : باورت رو تغییر بده؛ همه‌ چیز درست میشه. من نمیدونستم چطوری اما تمام مدت منتظر نشانه‌ای برای شروع بودم.

    تا اینکه دومین نشانه ی بزرگ سر راه زندگیم قرار گرفت و با کسی آشنا شدم که راه درمانم رو در خام گیاهخواری میدونست. ( با اینکه یک سال گذشته بود و بیماری هرروز پیشرفت کرده بود)

    حتی اطرافیان نزدیکم میگفتن خیلی سخته و تو اراده ی انجامش رو نداری.

    اما عموم مثل همیشه با قاطعیت گفت اتفاقا اراده داری ولی بازم میگم احتیاجی به این ها نیست؛ باورت رو درست کنی، همه چیز درست میشه.

    الان که اینجای زندگی وایسادم ، تقریبا دو ماهه که هییییچ دردی احساس نکردم و کیفیت زندگیم دوباره خوب شده.

    چون من باور کردم که تنها راه درمانم خام گیاهخواریه و به دستش آوردم.

    روزهای زیادی ساعت ها دراز میکشیدم، چشمام رو می بستم

    همزمان با گوش دادن به فایل های صوتی استاد ، در تصوراتم تمام گلبول های سفید خونم ، تمام پادتن های بدنم ، تمام لنفوسیت های تی بدنم رو مثل یە ارتش متحد میکردم و برای درمان راهی سمت راست شکمم میکردم که بیشترین درد رو داشت. و چند دقیقه بعد واقعا حالم خوب بود و دردی احساس نمیکردم

    وقتی با تعهد این مسیر را همچنان ادامه بدهیم، کم کم اوضاع به شکلی تغییر می‌کند که همان اتفاق به ظاهر ویرانگر، منشأ ورود به مسیری می‌شود و نتایجی را وارد زندگی‌ات می‌کند، که نه تنها همه ناکامی‌ها جبران می‌شود، بلکه درهایی از نعمت و برکت به رویت باز می‌شود.

    و من این را باور کردم.

    تجربه‌ای که به ظاهر براش یک سال از زندگیم رو از دست دادم و یکبار دیگر رویای پزشکی رو به تعویق انداخت. اما واقعیت چیز دیگری بود. این بار قلب من پر از ایمان و عشق به خدا است ،پر از اشتیاق به زندگی، پر از باورهای مثبت و قدرتمند.

    یک ماه پیش که روند بهبودیم روبه سرعت بود و بە تازگی فایل هدفگذاری استاد رو دیده بودم، یک دفترچه با جلد بنفش که رنگ مورد علاقەم هست خریدم و با تمام وجود بهش عشق ورزیدم و گفتم: دوست مهربونم من و تو قراره کارهای بزرگی انجام بدیم و قدم های بزرگی برداریم.

    بعد زیباترین خودکار رو خریدم و همون روز تصمیم گرفتم اهدافم رو به ترتیب اولویت بنویسم.

    از خودم پرسیدم چه چیزی تو رو بیشتر خوشحال میکنه و اعتماد بنفست رو بالا میبره ،چه کاریه که میتونه واقعا تو رو راضی کنه و عزت نفست رو ارتقا بده؟ چه کاری باعث میشه حجم افکار هجومی به ذهن رو کمتر کنه و هر روز آرامش بیشتر و بیشتری احساس کنی؟

    توی صفحه‌ی اول هدفم رو با فونت درشت نوشتم و در چند صفحه‌ی بعد دفترچه جملات استاد عباس منش و چند نفر دیگه رو نوشتم. هر روز قبل از شروع به کار اون ها رو میخونم و خدا رو شکر میکنم که مسیر درست زندگیم رو نشونم داد.

    همه ی اهدافم رو نوشتم و بعد از تعیین اولویت آنها و شماره گذاری به ترتیب اهمیت و اولیت در زندگی ، راهکار های رسیدن به هرکدام رو جلوش نوشتم و برای هر هدف برداشتن گام های کوچیکی که لازم بود رو نوشتم.

    و این خودش نشانه‌ی دیگری بود تا ببنیم رسیدن به هدفم چندان سخت نیست و فقط با برداشتن چند قدم میشه خیلی بهش نزدیکتر شد.

    عصر همون روز بهترین نشانه مثل ستاره در زندگی ام درخشید ؛ بهترین دوست تمام زندگیم با خرید چند جزوه و برنامەریزی کاملا حرفه‌ای کمکم کرد اولین گام رسیدن به اهدافم رو بردارم و بیشتر از همیشه انگیزه بگیرم. و نگرانیم کاااااملا از بین رفت.

    و خداروشکر در این مدت هرلحظه زندگیم به سمت شرایط بهتر در حال حرکت است و این کار رو به وسیله تمرکز بر نکات مثبت، یا تمرکز بر آنچه که می‌خوام انجام میدم. و درصد تجربه های خوب زندگیم رو هرلحظه افزایش میدم.

    قدرتمندترین تواناییم رو زمانی شناسایی کردم که فهمیدم بدنم تنها داروخانه برای سلامتی منه که در هر لحظه جدای از اینکه اوضاع بە ظاهر چقدر بد هست ، میتونم با تمرکز بر نکات مثبت ، به بزرگترین قانون هستی یعنی احساس خوب= اتفاقات خوب، وفادار باشم و با تعهد به خودم این راه رو نه فقط یکبار، بلکه برای همیشه ادامه بدم. و ایمان و عشق به خدای یکتا سرتاسر زندگیم رو فرابگیره.

    دیگر نگران هیچ چیز در زندگیم نیستم چون خدایی رو دارم که مسیر درست رو به زندگیم برگردوند درست وقتی که من ازش دور بودم و الان که بیشتر بهش علاقه دارم و باهاش صحبت میکنم، قطعا اون هم بیشتر کمکم میکنه و هوامو داره و فرکانس های خوب رو به سمت من هدایت میکنه تا بیشتر بهش نزدیک بشم ؛ درست مثل یه چرخه میمونه که مدام تکرار میشه و هربار سرعت بیشتری میگیره.

    خدای ستودنیِ من که هر لحظه بیشتر ارزشش را دارد که تمام زندگی ام را صرف سپاسگزاریش کنم و با ارسال فرکانس های مثبت به جهان هستی و ساختن باورهای قدرتمند کننده تر و هماهنگ تر با قوانین جهان ،موفقیت و سلامتی هرچه بیشتر را به زندگی ام هدایت میکند تا همه زیبایی ها را همنشین هرلحظه از زندگی ام کنم و این همان معجزه‌ای ست که میتواند در زندگی هرکسی اتفاق بیفتد.

    نتیجه‌ای که از تغییر باورهایم به دست آوردم هرگز قابل مقایسه با تلاش جسمی نیست و بسیار اثربخش تر از آن است.

    ایمان قلبی دارم که وقتی بر نکته مثبتی توجه می کنم و فرکانس مثبتی ارسال می کنم، جهان راهی ندارد جز اینکه فرکانس من را در کنار یک فرکانس مثبت اما بسیار زیباتر، قدرتمند کننده تر و شادی آفرین تر انعکاس دهد و به شکل اتفاق، راهکار، شرایط، ایده، فرصت و … وارد زندگی ام نماید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
  2. -
    فاطمه رخشان گفته:
    مدت عضویت: 2624 روز

    بسم رب العالمین

    سلام و درود بیکران الله خدمت شمایی که داری این کامنت رو میخونی

    خدا رو شکر میکنم که فرصتی دست داد تا من هم بتونم پاسخ خودم رو براتون کامنت بزارم.

    سوال: تجربه شما درباره کنترل ورودی های ذهن چیست؟

    خب به نظر من کنترل ورودی ها شامل ۲ بخش میشه؛

    بخش اول: اینکه ما ورودی های نامناسب رو دریافت نکنیم؛ یعنی به اخبار گوش نکنیم، تلویزیون و فیلم ها رو تماشا نکنیم، رسانه های اجتماعی رو دنبال نکنیم، با کسی بحث نکنیم، غیبت نکنیم، تهمت نزنیم و خلاصه هر چیزی که ما رو نگران میکنه، باعث ترسیدن ما میشه و در یک کلام احساسمون رو بد میکنه بهش بی توجه باشیم و ازشون دوری کنیم.

    بزارین براتون مثال بزنم تا همه مون بهتر متوجه بشیم: مثلا فرض کنین که تلویزیون روشنه و اخبار داره بخش میشه و راجع به گرونی و تورم و چه میدونم این مسائل داره صحبت میکنه که اوضاع داره بد میشه و داریم بدبخت میشیم و فقر داره بیشتر میشه و خلاصه و فرض کنید که مثلا بابا یا مامانتون داره تماشا میکنه و توی این مورد مثلا اگر شما بیاین تلویزیون رو خاموش کنید قطعا اونا شاکی میشن و در نهایت یه بحثی خواهید داشت اما شما باید در این مورد اون محل رو ترک کنید مثلا برین به اتاقتون و حواستون رو به فلان چیز زیبا پرت کنین یا یکی از فایل های استاد رو گوش بدین یا درباره خواسته هاتون با خدا حرف بزنید یا خواسته هاتون رو بنویسید با جزئیات البته و تجسم کنید ووو، و به این شکل ورودی های نامناسب رو آگاهانه دریافت نکنید؛ البته اولش سخته چون ممکنه که ذهنتون مقاومت داشته باشه و بگه حالا این دفعه چیزی نمیشه و من حواسم هست که احساسم بد نشه و خلاصه اما با تمرین و تکرار و طی کردن تکاملتون این کار هی هر دفعه براتون راحت تر میشه و کم کم طبق قانون به جاهایی هدایت میشین که ورودی های نامناسب رو کمتر دریافت میکنید.

    و بخش دوم: دریافت ورودی های مناسب هست که در ادامه بخش اوله و زمانی که شما بتونید ورودی های نامناسب رو کمتر دریافت کنید در نتیجه ذهنتون از ورودی های نامناسب خالی تر باشه حالا جا هست برای ورودی های مناسب و اینجاست که حالا که تونستیم به مسائل منفی توجه نکنیم در ادامه بیایم به نکات مثبت و زیبایی ها توجه کنیم؛ درواقع حالا که تونستیم به ناخواسته هامون فکر نکنیم حالا بیایم به خواسته هامون فکر کنیم؛ راجع بشون بنویسیم، صحبت کنیم، تجسم کنیم و در نهایت تجربشون کنیم.

    امیدوارم که پاسخم براتون مفید بوده باشه

    از خداوند برای همه مون توانایی کنترل هر چه بهتر ورودی ها رو میخوام

    از خدای مهربان براتون شادی و عشق آرزو میکنم و شما رو به الله میسپارم

    خداوند یار و نگهدار و هدایتگر شما باشه به سمت خواسته هاتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 50 رای:
  3. -
    حسین امیدی گفته:
    مدت عضویت: 3627 روز

    بهترین ایده ایی که حالا غیر از مواردی که به کرات گفته شده میشه داشت اینه که همواره در لحظه حال زیست کنیم و از تمامیت اون لحظه لذت ببریم.حالا هرچیزی که هست اگر گلکاری میکنید اگر ورزش میکنید اگر شکرگزاری میکنید اگر در حال ایجاد باور جدید هستید اگر میخواید ابصار فکرتون در دستتون باشه که بعد متعاقب اون احساسات دلخواه و ارتعاشات در مسیر خواسته هارو ایجاد کنید قدم اول اینه که بصورت 6دانگ در همون لحظه باشیم و در همون لحظه مشغول به هرکاری هستیم در همون لحظه فقط اون کارو انجام بدیم و فقط از اون لذت صد درصدی ببریم

    در قدم بعدی که در جهت کنترل ورودی ها میشه انجام داد اینه که اگر به مطلب،فیلم،یا کتابی برمیخوریم که احساسات عالی رو در ما ایجاد میکنه و انگیزه بخش در ما هست طوری که تبدیل به سمبلی از موفقیتی که در ذهن داریم بشه درصورت انتخاب درست اون سمبل بهترین کار برای ایجاد باور جدید و تزریق اون به ضمیرناخوداگاه اینه که اون رو وحی منزل بدونیم

    جوری بخونیمش،جوری بشنویمش،جوری ازش حرف بزنیم و بخاطرش بیاریم که انگار وحی منزل و تمام حقیقت زندگی رو در بر میگیره

    بازم یاداور میشم که ممکنه راه صحیح و درستی در ظاهر نباشه اما یک راه ساده و مشعوف کننده برای ایجاد یک ذهنیت عمیق و تازست که قشنگ تا مغز استخوانمون نفوذ کنه

    و اما قدم بعدی که به ذهنم میرسه و البته خودم همرو انجام دادم و نتیجه گرفتم که دارم بازگو میکنم اینه که همواره در طبیعیت در کتاب ها در برخورد به اتفاقا و حوادث زندگی بطرز سمجی دنبال اون سرنخ و فوت کوزه گری که میتونه در کمترین زمان ممکن بهترین نتیجه رو برای ما به ارمغان بیاره

    اون چیزی نیست جز مبحث مهم و عالی (پذیرش) که مرحله اخر از 3مرحله قانون جذب رو شامل میشه و سرنخ های بزرگی از ارتعاش و فرکانس رو به ما میده که سازوکار جهان چگونه است،همواره باید تلاشتون براین باشه که تفحص کنید و تحلیل کنید اتفاقات و مطالب رو براساس و متر قوانین حاکم برجهان و بنظر میاد از این طریق که میشه به اون سرچشمه و به اون سرنخ اصلی دست پیدا کرد ینی قوانین رو جدای از فهمیدن و درک کردن بدون اتلاف انرژی و وقت بکارشون گرفت طوری که بتونید در کمتر از چند روز تصویر ذهنی رو شکل واقعی و عینی بهش بدید ولی اینکه در عرض چندسال و در طول زمان خواسته ایی متجلی کنید تقریبا تمام نوع بشری که بااین مباحث آشنایی دارن قدرت این خلق رو دارند

    اما کلید اساسی در اینه که بتونیم بقول مولانا همانند شاه شاهان و سلطان سلطانان و عظیم ترین عظیم قدرت جهان خداوند یکتا و یگانه که گاه فرزندان آدم رو فرزندان خودش خطاب میکنه بتونیم همانند پدر در مقیاسی بسیار کوچک دست به خلق زندگی بزنیم و همانند اون وقتی گفتی باش…کافی باشد که باشد و تجلی یابد و واقعی شود.

    بهترین ورودی برای ذهن اینه که همواره در مسیر درک بهتر جهان و خلق زندگی دلخواه بکار گرفته بشه

    تا ما یاد بگیریم که چطور فرکانس خودمون رو بالا ببریم و چطور در مداری دلخواه پیشرفت کنیم و چطور دست به خلقت خداگونه بزنیم…

    سپاس از جناب عباسمنش که سراسر مهراست و عاشقانگی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
    • -
      محمد موسی زاده گفته:
      مدت عضویت: 3601 روز

      سلام حسین عالی باشی همیشه، میشه لطفا در مورد پذیرش اتفاقاتی که برات افتاده و چه جاهایی از این قانون استفاده کردی هم برامون توضیح بدی.. تا ما بتونیم بهر درکش بکنیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        هانا ... گفته:
        مدت عضویت: 3072 روز

        جناب امیدی لطف می کنید راجع به مرحله سوم قانون جذب (پذیرش) توضیح بیشتری بدید…مرحله ای که ما رو نزدیک می کنه به خالق بودن و جانشین بودن و کن فیکون کردن در کوتاه ترین زمان ممکن

        متشکرم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مریم درویشی گفته:
      مدت عضویت: 2967 روز

      سلام اقای امیدی وقت بخیر دیدگاهتون نکاتی داشت که جای تأمل دارد فک میکنم به موضوع خوبی اشاره کردید درک و تجزیه و تحلیل بیشتر قوانین و اینکه به ذهنمان یاداوری کنیم که قوانین درست و شکی بر ان نیست خیلی جای بحث داره اینجوری تا اعماق قوانین میتونیم رابطه ها رو با هم پیدا و درک کنیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      لیلا طهماسبی گفته:
      مدت عضویت: 3302 روز

      سلام آقای امیدی بسیار زیبا بود ایده هاتون.. سپاسگزارم از شما که به اشتراک گذاشتین. و به دوستانی که در مورد پذیرش پرسیدن توصیه میکنم کتاب کوچیک و کم حجم قانون جذب مایکل لوسیر رو بخونن. خوندن این کتاب برای درک بهتر مراحل جذب آگاهانه فوق العاده است.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  4. ناشناس گفته:
    مدت عضویت: 3232 روز

    ?بسم الله الرحمن الرحیم?

    .

    هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لِیُخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَإِنَّ اللَّهَ بِکُمْ لَرَءُوفٌ رَحِیمٌ ﴿9_الحدید﴾

    .

    او همان کسى است که بر بنده خود ” آیات ” روشنى فرو مى‏ فرستد تا شما را از “تاریکی ها” به سوى ” نور ” بیرون کشاند

    و در حقیقت ‏خدا [نسبت] به شما سخت “رئوف و مهربان” است

    .

    ? خروج از تاریکی ها و حرکت به سوی نور ?

    .

    ? آیات : تمام نعمت ها و نشانه هایی که بوی ناب خدا را میدهند و در خود حس آرامش دارند

    ? تاریکی : افکار بد ، خاطرات عذاب آور و زمزمه های درونی ، عذاب وجدان ، احساس گناه

    ? نور : عشق در لحظه (خود واقعی_ روح خدایی)

    .

    بارها و بارها این آیه رو خواندم تا به نکته ی ظریفش پی بردم : اینکه ما اگر در مسیر درست باشیم باید دایما رشد کنیم (سکون مرگ است ) و هر لحظه ظرفیتی نامحدود برای نورانی تر شدن و خدایی تر شدن وجود دارد (حس خوب پایانی ندارد ) .

    .

    ? همین الان از خودمان بپرسیم : چقدر حالم خوب است جواب این سوال هر چه باشد ریشه در ” عشق ” دارد

    ریشه در رودی دارد که در آرامش خود به دریا وصل است و انتهایی ندارد…

    _

    ??? ای انسان …

    من در عمق چشمانت ، کودکی چند ساله را دیدم که عاشق توجه است…

    امیدش به لبخندی است که ابدی میماند …

    بچه ها عاشق کسانی اند که بی مهابا ، بهشان محبت کرده اند..

    نه رنگ نه پوست نه نژاد نه جنسیت و نه سن و… هیچ کدام ملاک دوستیشان نیست

    بچه باشیم ، بچه ها خدا گونه به دنیا میآیند ،

    ?نامحدود و رام نشدنی و بی قانون?

    اما به مرور اهلی و آرام میشوند

    انسان اهلی یک جسد است که نبض میزند ….

    مرده ی متحرک خود تاریکیست ، خود سکون ، خود مرگ تدریجی.

    .

    ??? خلاصه میگویم …

    همه ی دنیا فدای یک لحظه حال خوب و خندیدن از ته دل ما …

    حال خوب نخواهد آمد چون عشق فقط در زمان حال ممکن است ،

    ” این لحظه ” اهرم تو برای تغییر همه چیز است ،

    عذاب گذشته و ترس آینده حاصل افکار پریشان تو در لحظه ی اکنون است ،

    گذشته ، درگذشت…

    فردا هم خواهد آمد و آنرا میبینی …

    ، الان ، همین لحظه ، دقیقا این لحظه به حرف دلت گوش کن …. دلش خانه تکانی میخواهد ، با من فریاد بزن

    یوهوووووو _ خدایا عاشقتم

    .

    دیوانه وار برقص ، بخند و زندگی کن

    خدا هم که هست ما که کاری نکردیم

    _

    .

    ??? تجربه من درباره ی کنترل ورودی های ذهن :

    .

    باز هم او حس غریب تو خواب بیدارم کرد ، باید میرفتم ،

    کمتر از ده ساعت دیگر سرپل ذهاب بودم زلزله همه رو غافل گیر کرده بود …

    تا شب شوکه بودم و از اضطراب فضا ذهنم درگیر بود … انتهای شب از ماشین امداد جا ماندم …

    تا چشم کار میکرد تاریکی مطلق بود ، این سکوت و تاریکی رو هیچ وقت تجربه نکرده بودم …

    نه روشنایی نه چراغ و نه هیچی همراهم نبود … یک لحظه احساس کردم تنها ترین انسان روی زمینم …

    زانوهایم سست شد و زمین نشستم سرم را روی زانوی خودم گذاشتم ، حسی من رو منقلب کرد :

    .

    خدا همینجاست ، در همین تاریکی ، در همین سکوت

    .

    کور سوی امیدی درونم جوانه زد ، گرم گرمم کرد ، چشم هایم را بست

    مانند یک تصویر هزار تو ، در اون لحظات چیز هایی رو دیدم که هیچ وقت فراموش نمیکنم :

    .

    من در وسط ویرانی و آوار و پریشانی و مرگ حقایق نور را دیدم

    فهمیدم که برای شکست تاریکی حتی یک پرتو نور هم کافیست

    .

    ??? تصاویری که دیدم آبشار بزرگ و خیلی زیبای در دل کوه ها ، نفس کشیدن زمین ،

    تناسب جمعیت و تولد نوزاد ،باز شدن دهانه ی کوها و پیدا شدن معادن خیلی بزرگ ،

    حرکت صفحه ی زمین و تلاطم آب اقیانوس و رویش سر سبزی از دل خاک بود …

    چشم های خودم رو باز کردم ، میدخشیدند ، آنقدر که جایی را نمیدیدم ، بدنم قالب تهی کرده بود و از شدت این

    انرژی میلرزیدم

    ماموریت من این بود که بفههمم که این حوادث چقدر به هم مرتب اند ؟

    یادم آمد اینجا زلزله آمده و من چندین ساعت هراسان و بی تمرکز فقط میخواستم کمک کنم

    اما چطور این همه زیبایی را ندیدم؟

    مرور کردم ، صفحه های زمین تکان خوردند زمین خندید و ابراز وجود کرد

    بناها ریختند و جمعیتی وسیع تسلیم شدند و نسلی جدید نوزاد گونه نفس کشیدند ،

    فشار صفحات آب را جای کرد و آبشار بزرگ به راه افتاد و کوه ها تکان خوردند و غارها و معادن پیدا شدند و

    از آتش فشان کوه ها زمین حاصل خیز شد و درختان رویش گرفتند …

    به خودم نهیب زدم…

    .

    ??? کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ

    وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿ البقره_ 216﴾

    .

    بر شما کارزار واجب شده است در حالى که براى شما ناگوار است و بسا چیزى را خوش نمى دارید

    و آن براى شما خوب است و بسا چیزى را دوست مى دارید و آن براى شما بد است و خدا مى‏ داند و شما نمیدانید .

    .

    خدایا سپاس گزارم به خاطر آنچه که فرو فرستادی من حکمت آن را ندانستم وبا ذهن کوچکم قضاوتش کردم.

    .

    ??? از اون روز تحول عجیبی در زندگیم رخ داد ، بزرگ ترین درس زندگیم را در قالب یک تجربه واقعی دیدم

    یاد گرفتم :

    ? یاد گرفتم به هر موضوع از زاویه ای نگاه کنم که به من احساس خوشحالی بدهد حتی در دل ویرانی.

    به ندای درونم گوش کردم و آنچه میگفت انجام دادم : صدایی درونم نبض میزند “تا خدا یک رگ گردن باقیست ،

    تا خدا مانده به غم وعده ی این خانه مده ”

    .

    ? یاد گرفتم خدا خیر مطلق است و کاستی در ذهن قضاوت گر من است

    .

    ? یاد گرفتم که به هر موضوعی طوری نگاه کنم که انگار شگفت انگیز ترین لحظه ی عمرم است

    .

    ? یاد گرفتم مهم این نیست که چه تجربه ای را دوست دارم و از چه تجربه ای متنفرم ،مهم این است که من

    از قبل خود آگاه یا نا خداگاه این شرایط را جذب کردم ولی میدانم من هنرمند لحظه ها هستم ، باید طوری آن را

    کارگردانی کنم که صحنه ی تاریخی عمرم باشد

    .

    ? یاد گرفتم تا وقتی ذهنم راهور ندارد به هر سمتی کشیده میشود و تجارب نا مناسب را جذب میکند

    .

    ? یاد گرفتم درون چه سیلابی از حس های بد قرار دارم و مانند کشتی بی بادبان مسیرم را گم کردم و با موج جمعی

    برانگیخته میشم و با همین موج به زمین کوفته میشوم

    .

    ? یاد گرفتم دانایی مهم نیست، چون بی نهایت بار روی حس خوب تمرکز کرده بودم اما عمل مشخص کننده تغییر است

    نه کلام ، این باور درونی است که مرا در تجربیات نامناسب قرار میدهد .

    .

    ? یاد گرفتم اگر در عمل ورودی ها ی ذهنم را کنترل کنم چقدر تجربیات جالبی خواهم داشت فقط طوری قضاوتش کنم

    که به حس خوب بدهد

    .

    ? یاد گرفتم بزرگ ترین هدف زندگیم لذت است پس در هر لحظه هنر این را داشته باشم که به خودم نهیب بزنم

    که “الان چه حسی دارم ؟ آیا دوستش دارم یا نه ؟ _ اگر نداشتم طوری به آن نگاه کنم که حس تغییر درونی داشته باشم

    _ مثل : زلزله ”

    .

    ? یاد گرفتم کنترل ورودی ذهن من مهم ترین کاریست که باید بکنم ، پس تصمیم قطعی گرفتم دائم از خودم بپرسم

    “برای حال دلم چه کار کنم که حس کند خوشحال ترین تجربه را در این لحظه دارد؟”

    خواه تاکید ویژگی های خوبم باشد خواه موزیک مورد علاقه خواه خندیدن با صدای بلند _ خواه خوندن کتابها و

    فیلم های زندگی نامه ای موفق خواه دوش گرفتن خواه تنهایی قدم زدن _ خواه درست کردن غذای دلخواهم و خواه

    هزار بهونه دیگه برای حال خوبم…

    ? یاد گرفتم ما که میدونیم چی حالمون رو خوب میکنه پس برای رضای خدای درونم انجامش میدم و به اون حس قدرت

    میدم تا شگفتی ها رو بیشتر نشونم بده.

    _

    .

    ??? راه کار های تمرکزی من برای تمرکز بهتر وبیشتر :

    .

    سه راه کار جامع دارم که هر بار به کار ببرم محال است کمتر از چند دقیقه به حال توپ برنگردم.

    .

    ? 1 قانون 5*5 : اگر این موضوع در پنج سال آینده برایم اهمیتی ندارد ، بیشتر از 5 ثانیه هم به آن اختصاص ندهم (واقعا معجزه

    میکنه این روش ) _ خیلی قدرت مند از کنار مسایل بی ارزش میگذرم

    ? 2 قانون رشد : در هر تجربه به خودم میگم که قطعا این اتفاق یک درس زیبا برایم دارد ، این درس کدام است ؟ چطور قدرتمند

    ترش کنم؟

    ? 3 قانون پله : در هر موقعیت ، حتی شاد ترین حالت (روزایی که یهو میگم دیگه بهتر از این نمیشه ) به خودم میگم که چطور

    این شادی رو خلق کردم ؟ قطعا بهتر از حالت هم وجود داره ، چطور به اون حالت برسم؟

    _

    .

    ??? راه کار ماندن در حس خوب بدون حس ترس و نگرانی :

    .

    من استاد این روش شدم ، خدا رو شکر که با تمرکز به این روش ها هدایت شدم

    ? 1 هم نشینی با مرگ : هر روز این جمله استیو جابز رو از خودم میپرسم :::

    اگر دایم و هر روز از خودت بپرسی اگر امروز آخرین روز زندگیم باشد چکار میکنم ، بالا خره یک روز این جمله درست است .

    اما من توصیه میکنم اگر زیباترین تجربیات را میخواهی این پرسش را ملکه ذهنت کن و آن را دایما تکرار کن :::

    امروز آخرین روز زندگی من است ، چطور آن را زندگی کنم ؟ (حتی اگز در مسیر هدف بزرگم بمیرم ، زیبا مرده ام )

    وقتی این سوال را میپرسم دنیا را به رنگ دلخواهم رنگ آمیزی میکنم ، بی تفاوتی و خمودگی را رد میکنم و اینقدر حوادث قشنگ

    را تجربه میکنم که چندین دفتر از این حس ها پر شده است

    چرا ؟ چون امروز باید آن طوری که دلم میخواهد زندگی کنم و قرار است تجربه ی قشنگی باشد.

    پس به خودم میگم ?” فقط امروز حالمو خوب نگه دارم ، و فردا باز هم همین قول و ….. ” ?

    .

    ? 2 قانون تناسب : من در درست ترین زمان در درست ترین مکان قرار دارم _ با این کارم انتظار دارم بهترین ها رخ دهد و تا

    پایان آن روز در آن مکان و درآن زمان اون حس توپ رو حفظ کنم

    یادمه که قانون همیشه عمل میکنه و خدا هیچوقت دیر نمیکنه پس بی شک این لحظات نا خداگاه عجیب و غریب اتفاق می افتند

    .

    ? 3 قانون عادت + قانون لیاقت + تیغ ارتگام : طبیعی است که خوشحال و سالم و ثروت مند و پر انرژی همه چیز را با هم

    دارم (طبیعی

    است که همیشه تاپ باشیم ( ?ساده بگیریم ، ساده میشود _ قانون رهایی ? ) ، من قوانین ثابت الهی را میدانم پس لایقم که

    به بهترین حس ها هدایت شوم )

    خدا میداند چندین صد خواسته را در دفتر هایم به همین روش ها بدست آوردم

    شغل مورد علاقه ، افزایش درآمد چشمگیر چند برابری ، خلاقیت در ایده ربات اختراعی ، راه اندازی کسب و کار استارتاپی (ایده عالی ،

    همکاران عالی) ، روابط طلایی در میان خانواده دوستان و ، بدن سالم (یک ساله نه مریض شدم نه دکتر رفتم نه قرص نه آمپول _

    تونستم با روش خاص عبارت تاکیدی هم چند تا از اعضای خانواده رو درمانشون کنم ) همچنین روحیه ورزشکاری و بدنسازی (راه اندازی

    کسب و کار مرتبط با همین علاقه و درآمد عالی اینقدر نامه و ایمیل و صحبت که باعث شده کلی محبوب بشم شاید هزاران بار این

    جمله رو شنیدم که خطاب به میگن : تو زندگی رو برام قشنگ کردی _ در جوابشون میگم این لطف بی پایان خداست )

    .

    ??? چطور نکات مثبت را شناسایی کنم و روی آنها تمرکز کنم ؟

    یه جمله ی الهام بخش که در تمام جاهایی که مقابل دید من هستن نوشته شده ، سعی میکنم همیشه به اون عمل کنم

    .

    یاد بگیر که چطور بدون الکل شاد باشی ،

    یادبگیر که چطور بدون تلفنت بتوانی صحبت کنی ،

    یاد بگیر که چطور بدون مواد مخدر رویا پردازی کنی ،

    یاد بگیر که چگونه بدون شرط دوست داشته باشی ،

    یاد بگیر چطور خودت و دیگران را بلند بلند قضاوت نکنی ،

    یاد بگیر لایق بوسیدنی ، لایق دوست داشته شدن ،

    یاد بگیر بی اندازه ، ارزشمندی..

    _

    از لطف و همراهی شما

    از لطف استاد عباس منش و همکاران

    بسیار سپاس گزارم _ کامیاب و پیروز باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 53 رای:
  5. -
    عباس امیری گفته:
    مدت عضویت: 2246 روز

    بنام الهی که فرمانروای جهانیان است

    سلام بر عزیزان

    خب طبق قانون تکامل وقتی اجازه بدیم که تکامل طی بشه و کماگرایی رو مقدار کم کنیم خیلی بهتر میتونیم ذهن رو کنترل کنیم.

    طبق تجربیاتم کنترل ذهن از اونجایی سخت میشه که ما بصورت آگاهانه یا ناآگاهانه اجازه میدیم که این جمله در ذهن بصورت مستمر تکرار میشه :

    ” پس کی به خواسته هام میرسم”

    معمولا منظور از این سوال خواسته های به اصطلاح بزرگ و چشمگیر هست.

    وقتی اجازه بدیم اینجور سوالات که مطمئنن بلافاصله احساس نگرانی ترس غم و… رو به همراه داره در ذهن مرور بشه اونوقت کار مهارت ذهن خیلی سخت میشه.

    کاری که من اخیرا دارم انجام میدم اینه که سعی میکنم وقتی در ذهنم به نحوی از این جنس از سوالات میخواد مرور بشه، همون لحظه قانون تکامل رو بپذیرم. به نظر من پذیرش قانون تکامل هم خودش تکامل میخواد. من بارها پذیرش این قانون رو شنیده بوودم اما نمیتونستم قبولش کنم و یجورایی برام سخت بود.

    اما الان بدلیل اینکه تازه دارم باورهام رو یکی یکی شناسایی میکنم و میبینم که این باورها کم کم چطوری شکل گرفتن و بعضا مثل سیمان چسبیده شدن دیگه پذیرش قانون تکامل برام خیلی راحت تر شده.

    به نظر من اگر فقط سعی کنیم که قانون تکامل رو با یادآوری چگونگی شکل گیری باورهای قبلی، به ذهنمون بهتر و بهتر بشناسونیم، مهارت ذهن رفته رفته ساده تر میشه.

    من مثل خیلی از دوستان مواقعی که نمیتونستم ذهنم رو کنترل کنم سعی میکردم تمرکز بر نکاث مثبت به هر شیوه ای که شده انجام بدم اما باز ذهنم مقاومت زیادی داشت و با از همون جنس از سوالات در ذهنم مرور میشد.

    از وقتی که دروه عزت نفس رو تهیه کردم و دارم کار میکنم و یکی یکی پاشنه های آشیلی که آرامش رو از من گرفته بود شناسایی کردم واقعاااا تاثیر عمیقی در پذیرفتن خودم و همچنین قانون تکامل در من داشته. یعنی اول تونستم خود الانم رو بپذیرم و بعد قانون تکامل خودش بصورت خودکار در ذهنم پذیرفته شد بدون زور زدن.به نظر من پذیرفته شدن قانون تکامل بدون عزت نفس فقط خیالی باطل است و من با گذشت یک سال این موضوع رو با هدایت الله درک کردم.

    من اصلا فکر نمیکردم که عزت نفس همچین تاثیری داشته باشه این درحالیه که فعلا دو جلسه اول رو کار کردم!!!!!

    به نظر من هرکی این دوره رو کار کنه از اینجور سوالات در ذهنم بسیااااااااااااار کمتر شکل می گیره و به آرامش میرسه.آرامشی که پله اول و شاسی خواسته های ماست.

    موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای:
    • -
      مهدیه گفته:
      مدت عضویت: 1903 روز

      سلام دوستان

      وقت بهیر

      آقای امیری دیدگاهتون خیلی جانانه بود و استدلالتون از نظر من خیلی کامله

      به یاری خدا من هم بزودی دوره عزت نفس رو خریداری می کنم

      ممنونم از توضیح عالی تون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      آلا گفته:
      مدت عضویت: 2405 روز

      پذیرش قانون تکامل درسته ولی گاهی ذهن حرف میزنه که نکنه کاری هست تو انجامش نمیدی و تلاشت کم هست.مثلا من برای کارم پیج اینستا دارم و بااین افکار استرس میگیرم که باید بگردم فروشندگان و پیداکنم، باید برم کارآموزی، باید …

      آرامش در مسیرو کم میکنه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    سید علی فاضلی گفته:
    مدت عضویت: 3175 روز

    سلام ب دوستان شاد و عزیزم

    جواب من ب أین سؤال اینکه کارهایی ک خودم انجام میدم رو میگم

    اولا: وقتی أز خواب بیدار میشم ب سقف نگا میکنم روی سقف اتام تابلوی ارزوهام رو نصب کردم وقتی ب انها نگا میکنم در چندثانیه تصویرسازی میکنم و احساس خوبی بهم دست میده

    ٢: وقتی از تخت میام پایین جلوم کند لباسام هست روی اون عکس اسکناس دولار گذاشتم (اگه دولار میخردیم امروز کلی سود میکردم?)

    ٣: وقتی میرم دستشویی برا نماز اماده بشم خونه ما ویلایی هستش بزرگه چون داخل شهرک زندگی میکنیم تا میرم تا وضو بگیرم در أین مدت عبارتهای تأکیدی رو میگم

    4: حالا وقت اماده شدنم هست روی اینه جملات مثبت و زیبا نوشتم ک خوندن انها احساس خیلی خوبی داره

    5: حالا وقت رفتن ب سرکارم شد میرم سوار ماشین زیبای کوپه سفیدرنگ دو دره (اسم ماشینم هستش وانت پراید دارم ?) در راه ب سخنان عشقم ویژنم عموجونم سیدحسین گوش میدم تا برسم ب سر کارم

    6: وقتی مشتری میاد و میره مغازم شلوغ میشه خداروشکر میکنم و باور فروانی رو ب خوادم میگم

    ٧: موقع ک خلوت میشه ب مغازه های کنار نگا میکنم ب رفت امدم مردم و ثروتی ک در حال گسترش هست توجه میکنم و باور فراوانی رو تقویت میکنم

    ٨: من ی گوشی موبایل دارم و همه کارهام رو انجام میده حتی أین نظررو هم با گوشی نوشتم روی جلوی گوشیم سمت رأست بالا روی کاغذ کوچیکی نوشتم الحمدالله و چسبوندم ک هر موقع ب گوشیم نگا کنم خداروشکر کنم بابت همه نعمت ها

    ٩:وقتی إز سرکار هم میام ب سخنان استاد گوش میدم

    ١٠: وقتی تلویزیون نگا میکنم ب مستند های علمی ورزشی و موسیقی نگا و گوش میدم

    ١١: و در تنهایام تصویرسازی میکنم قوانین جهان رو مرور میکنم ب فایلها فکر میکنم و مینوسیم

    ١٢: اگر أیده اَی بیاد ذهنم زود ان را یاداشت میکنم

    ١٣: موقع خواب هم جملات تأکیدی رو میخونم ب تابلو نگا میکنم تصویرسازی میکنم بعد نمیدونم کی صبح شد خوابیدم رف ??

    أین کاراهایی ک من انجام میدم وسلام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 58 رای:
  7. -
    وهاب گفته:
    مدت عضویت: 3052 روز

    هو الوهاب

    سلام به استاد عزیزم ودوستان هم فرکانسی و هم مسیرم

    شاید نزدیک 3 یا 4 ساله که من بطور جدی مسایل و نکات مربوط به مثبت اندیشی و تغییر زندگیمو دنبال میکردم دوره ها و سمینار های زیادی شرکت کردم و خیلی روی تمریناتشون کار میکردم ولی اتفاق چشمگیری تو زندگیم نمی افتاد همون روال قبل بود و قبل.

    من رشته ام عمرانه و تمام سرمایه کذاشتم برای ساخت یه اپارتمان تو شهرمون و با گذشت نزدیک 30 ماه از اتمام کارم نمیتونستم بفروشمشون. همه راه هایی که تو تو دوره هام یاد گرفته بودم و امتحان میکردم ولی باز هم اتفاقی نمیوفتاد.

    بعد از اشنایی با استاد و توجه به نکات و تمریناشون تصمیم گرفتم هرچیزی که تا الان یاد گرفتم . از ذهنم پاک کنم و با تمرینات استاد گام بردارم.

    اپارتمان و فروشش رو بیخیال شدم و به طور جدی رو ورودی های ذهنم کار کردم

    هرروز صبح که ساعت 6 بیدار میشم یه برنامه ای دارم به اسم صبح جادویی خودم.

    اولین کارم شکرگذاریه . تو یه سررسید زیبا تو برگه مربوط به همون روز شکرکذاریامو مینویسم

    بعد 10 دقیقه با اهنگهای ارامش بخش اهدافمو تصور میکنم و کلی انرژی میگیرم

    رویاهامو مینویسم

    یه فایل پاورپوینت درست کردم که روزی 2بار میبینمش که تصویر تمام اهداف و رویاهامه . وقتی این فایل میبینم واقعا احساسم عالی میشه.

    تو ماشین ضبطم خاموشه و 12 تا جمله تاکیدی حفظ کردم و با احساس عالی و لبخند تکرار میکنم

    فیلم و سریال تلویزیون و کلا فراموش کردم

    بر اساس تمرینات استاد دو تا فایل صوتی با صدای خودم ضبط کردم که تو فایل اولی ارزوها و اهدافمو میگم و فایل دومی هم سوالات ریاضی از خودم میپرسم و با میکس این فایل ها یک فایل صوتی بینظیر دارم که با تنظیم خروجی هندزفری هر فایل فقط به یه گوشم پخش میشه و وقتی مشغول کارم بهش گوش میدم

    این تمرین واقعا فوق العادست.

    خلاصه اینکه دوستان با کنترل ورودی هام احساس میکنم که فقط اتفاق هایی میوفته که به نفع منه و منو خوشحال میکنه واقعا تاثر بی نظیری تو زندگیم داشته

    و هرروز به عشق انجام صبح جادوییم از خواب بیدار میشم

    روز شنبه همین هفته یکی از اپارتمانامو فروختم دیشب هم یکی دیگشو قولنامه کردم و امروز که از خواب بیدار شدم یه حسی بهم میگفت این تجربمو با دوستام در میون بذارم .

    امروز بیشتر از هر زمان دیگه ای مطمئنم که به همه اهداف و ارزوهام میرسم و ایمان دارم به قدرت خودم و قوانین جهان و کائنات.

    با تشکر فراوان و بی نهایت از استاد عزیزم

    دوستان در پناه حق شاد و سلامت و ثروتمند باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 64 رای:
  8. -
    نيما مستعار گفته:
    مدت عضویت: 2843 روز

    سلام من که الان اینجام متاسفانه با اشتباهم 500 میلیون تومن ضرر رسوندم و بدهکارم که مجبور شدیم پدر خونه و مادرم رو به مبلغ 270 میلیون تومن بفروشیم و 230 میلیون مونده ولی مطمینم خدا منو کمک میکنه تا 3-4 ماه آینده تمام بدهیم رو بدم میدونم عجیبه ولی به قدرت خداوند اعتماد دارم و میدونم تنهام نمیزاره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 61 رای:
    • -
      سحر گفته:
      مدت عضویت: 2986 روز

      به نام خداوند بخشنده مهربانم

      سلام به استاد عزیزم و گروه مهربان و جمع بسیار دوست داشتنی و خوبی که با تغییر مدارهاشون با شما برخورد کردند و در راه درست قرار گرفتند خداوند بزرگم رو سپاس که به من قدرت نوشتن داده و میتونم با شما خانواده به حساب بیام . استاد عزیزم من وقتی با شما و گروه خوبتون آشنا شدم که بسیار شرایط سختی از نظر دیگران داشتم یا بهتره این توضیح رو بدم که من وقتی با ایمان واقعی این جمله رو تکرار کردم که ( هر اتفاقی به صلاح منه ) اولین فایل صوتی شما از طریق یک دوست برام ارسال شد و فهمیدم که چرا حال من خوبه فهمیدم که چرا باید در هر شرایطی با ایمان این جمله رو با خودم تکرار کنم که ( هر اتفاقی به صلاح منه ) . حتی فایل های رایگانتون حتی خوندن نتایج دوستان توی کانالتون انسان رو به وجد میاره که چه قدرت عظیمی در وجودمون بوده و نمیدونستیم چه نعمت بزرگی خدا بهمون داده و ندونسته زندگی کردیم هر روز خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم و بارها و بارها فایل هاتون رو گوش میدم و هر روز نشانه های بیشتر معجزه های بزرگتر توی زندگیم میبینم . من هر روز از خودم تعریف میکنم و به خودم افتخار میکنم که توی شرایط سخت و وحشتناکی که سه ماه پیش داشتم تو اون شرایط هر کی منو دلداری میداد فقط تکرار میکردم که حتما یه صلاحی هست که این اتفاق افتاده حتما خیره همیشه خیره همیشه… منو مسخره کردند و گفتن زبونتو گاز بگیر آخه چه خیری و…. ولی من جلوشون وایستادم و گفتم خیره صد در صدد الان میفهمم که واقعا خیر بوده من بیشتر به خدا نزدیک شدم خوشبختی رو بیشتر احساس میکنم و زندگیم هدف دار شده . از همه شما ممنونم ??? یه جمله دیگه بگم اونم اینکه ما اگه باورهامون تغییر کنه و به گفته های استاد گوش بدیم و عمل کنیم و قبول کنیم ورودی هامون همش خوب خواهد بود و هیچ تضادی در زندگیمون نخواهیم داشت اینو با قدرت میگم مطمئن مطمئنم .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
    • -
      آینا راداکبری گفته:
      مدت عضویت: 3466 روز

      سلام

      اقای امین خدا اصلا هم عجیب نیست خیلی عادی است ما عجیب فکر می کنیم و عمل می کنیم آفرین به باور شما باور داشته باشید که خدا یکسره همراه ماست و هیچگاه ما را تنها نمی زاره فقط با این باور قدم اول را برای برطرف کردن این مشکل بر دارید خدا خودش به شما کمک می کنه . من بارها این موارد را دیدم که راحت حل شده است راحت و آسان و خیلی راحت این زمان نیز گذراست . الا بذکر الله تطمئن القلوب

      لطفا از نتایج هم برای ما نبویسید سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      هومن هیدجی گفته:
      مدت عضویت: 3858 روز

      امین جان ایمان داشته باش. من هم سال 94 نزدیک به همین عدد بدهی داشتم بدون هیچگونه درآمدی ولی پس از انجام تمرینات استاد ، الان همه بدیهی ها را دادم . و حتی مبلغ بیشتری در حسابم دارم . مطمین باش خواسته هایت اتفاق میافتد . شاد و ثروتمند باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
    • -
      سید کاظم فلاح گفته:
      مدت عضویت: 3428 روز

      سلام دوست خوبم

      اشتباه کردن هیچ اشکالی نداره . حتی اگر به کشتن کسی ختم بشه .( داستان حضرت موسی ) مهم درس گرفتن از اون اشتباهه که قطعا گرفتی . نکته که میخوام بگم رو خیلی بهش فکر کن . نه دلداری میخوام بدم نه انگیزه . میخوام آگاهی بهت بدم که در تمام زندگیت به دردت بخوره

      خیلی بیشتر روی ارزش وجودی خودت و آیه 30 سوره بقره تفکر کن . ببین واقعا ما چقدر قدرت داریم ؟ چقدر ارزش داریم ؟ 500 ملیون ؟ 1 ملیارد ؟ 10 ملیارد ؟ 100 ملیارد ؟

      میدونم که اعداد زیادی هست .حتی برای منم گاهی بزرگه . اما همیشه با خودم میگم قدرت تو و ارزش تو اصلا با این اعداد قابل قیاس نیست

      درسته که خودم هم نتونستم تابه حال همچین اعدادی را بسازم اما یه ایمانی همیشه تهه دلم میگه تو خیلی خیلی بینهایت بزرگ تر از این اعدادی اصلا مقایسش اشتباهه !

      اینو گفتم که اگر در ایمانتون از من قوی تر هستین از این آگاهی کمک بگیرید

      در پنا خدا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      طیبه مرادی گفته:
      مدت عضویت: 3112 روز

      سلام دوست عزیز با توکل به خدای مهربان خالق همه ی جهانیان این مسئله رو حل میکنی بسپار به خودش وبهش اعتماد کن یاد خودم میفتم که چند سال پیش پشت سر هم اتفاقات طاقت فرسایی برای خودم وخانواده م میفتاد روزاییی وتجربه کردم که فقط یه نیرو تو وجودم بهم ارامش میداد که قوی باشم وادامه بدم وتسلیم نشم یاد روزاییی افتادم که تنها خودم وخدام پشتم بود وتونستم از سخت ترین روزام رد بشم وایمان وباورم وتوکلم به اون زیبای بی همتا منو به این روزای پر ارامش و خوبم رسونده و اتفاقاتی رو بعد اون همه ماجرا برام رقم زده که فقط نمیتونم چجوری ازش تشکر کنم این مطالبو که دارم مینویسم بغضم ترکید وگریه م اومدش خدا همه مارو دوست داره کافیه برگردیم پیش خودش واز خودش همه چیو بخوایم به یگانگیش قسم همه رو برامون حاضر میکنه خدایا بی نهااااایت دوستت دارم موفق باشی دوست من از فرمانروای اسمان وزمین میخواهم این کار شماروهم سامان بدهد یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      مریم جلالی گفته:
      مدت عضویت: 3591 روز

      سلام دوست گرامی

      بد ترین فرکانس فرکانس احساس گناهه …خودتو ببخش دوست گرامی و بدون که خداوند هم می بخشد و احساستو خوب کن و آرامش داشته باش چون طبیعیه همه ما انسانها اشتباه می کنیم…من به شما پیشنهاد می کنم که دوره فوق العاده زیبا و تاثیر گذار عزت نفس استاد رو تهیه کنید ، چون واقعا عالیه ?

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
          • -
            محمد رضا مالک گفته:
            مدت عضویت: 3933 روز

            سلام دوست خوبم.من الان مقروض هستم و گاهی میشه واقعا خیلی بی پول میشم اما ی جیزی میدونم اینکه این تضاد اومده بهم بگه باورهای من ی جاهایی ایراد داره و خیلی شخصیتم متفاوت شده از چیزی که قبل بوده.منهای اینکه ایمانم به خدا خیلی تفاوت کرده یعنی خدارو مسبب نمیدونم بلکه بخاطر اعمالی که از پیش قرستادم این اتفاق افتاده.کنترل ورودی من اینجا اینطوری شده که فایل 1 راهنمای عملی رسیدن به رویا خیلی کمکم میکنه شاید 200 بار گوشش کردم .موصوع بعدی که کمک من میکنه چیزی نیست جز شکرگزاری از قوانین کیهانی عیر قابل تغییر که بهم میگه اگه این باورهارو داشته باشی از نظر مالی میشه منفی این مقدار ولی با باورهایی که توی بسته راهنمای عملی رسیدن به رویاها میبینم میگم الان من به اهدافم رسیدم و چه انسان دوست داشتنی و عالی هستم.خدا به یونس در دل ماهی و به موسی بعد از اینکه ادم کشت نهمت داد و پیامبرشون کرد.من نه ادم کشتم و نه عصبانی بودم.فقط فرکانسم این بود که نتیجه تقلید از اطرافیانم بوده و الان الگوهام عوض شده و اگه اقای عباس منش بدون هیچ ایده و بدون هیچ تخصص و فن و چیزی با ایمان به جسارت میرسه و این جسارت براش کافی بود که یک الگو باشه برا من و تو دوست خوبم هم همین طوری میشه.بیا به ی چیزی فکر کنیم .اینکه اگه سید حسین عباس منش تونسته با کمک از الگوهایی مثل جول اوستین استر هیکس انتونی رابینز که نه ایرانی هستن و نه فارسی بلدن به اینجا برسه .چرا ما از این اقایی که با تمام عشق وعلاقه و تمام وجود اومده به وما کمک کنه نتونیم الگو بگیریم.ایشون میگفت 75 میلیون بدهکار شدم و همه تنهام گذاشتن و خیلی سخته که درک کنی شرایطشو.من ابنارو تجربه کردم که این حرفهارو مینویسم.اما سخت تر از اینها اینه که ورودی هاتو توی این شرایط کنترل کنی و روی باورهام کار کنم خیلی سخته باورهارو عوض کنی اما بهش می ارزه اما ارزششو داره و این کار کن که خیلی ارزششو داره من میخوام خلیفه خدا باشم نه که نیستم بلکه لیاقت این کلمه نیاز داره به استفاده از قوانین .اینجا مجانی و مفت میتونی از این قدانین استفاده کنی.من میگم قاونین نهفته شده در نطرات این جماعت دوستان عزیزان در خانواده عباس منش که عاشقانه انتظار موفقیت همدیگرو داریم.الهی شکر الهی شکر الهی شکر که قدانین بلدیم .

            موفق باشی

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
          • -
            مرضیه گفته:
            مدت عضویت: 3073 روز

            اقای امین سلام ازهمین الان باور کن مساعلت توسط جهان و خداوباورهای زیبایت حل شده وخیلی خیریت و درس وتجربه ازین موضوع گرفتی از هرلحظه و داشته هات لذت ببر به خاطر سلامتی خودت و پدرومادرت شکر خدارو به جابیار

            یه پیشنهادهم دارم لطف کن یه عکس خوشگل و خندان و شاد و موفق بزار رو پروفایلت لذتشو ببر????.

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رویا رحیم بخش گفته:
      مدت عضویت: 2927 روز

      اینو یکی از موهبتها و هدایتهای خدا بدون که توی این شرایط خاص با این سایت و استاد عباس منش اشنا شدی. خدارو سپاسگزار باش حس خودتو خوب نگه دار مطمین باش درهای رحمت الهی رو بروی تو گشوده خواهد شد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      هانا ... گفته:
      مدت عضویت: 3072 روز

      همچین اتفاقی هم برای من افتاده

      دقیقا روزی که شما اینجا پیام گذاشتید

      با تفاوت قیمتی

      اول بسیار ناراحت بودم، به خودم م یگفتم باید حالت خوب باشه تا اتفاق های خوب بیافته ولی نمی تونستم

      روز بعد به خودم گفتم من اشتباه کردم و هر انسانی اشتباه می کنه، من هم انسانم، و باید خودم رو ببخشم و شروع بخشیدن خودم شروع اتفاق های خوب خواهد بود

      بعد از بخشیدن فکر کردم که دلیل این اتفاق چی هست و به این نتیجه رسیدم این چالش زندگی منه

      چالش زندگی من در باورهام، اینکه فراوانی رو باور دارم یا خیر، اینه قدرت باورها ور باور دارم یا خیر و….. و می خوام به خودم ثابت کنم که دنیای من با باورهای من ساخته میشه، اگرچه بقیه بگن امکان نداره ولی برای من غیرممکنی وجود نداره

      برای همین به خودم گفم تا قبل از عید پول رفتمون رو برمیگدونم و علاوه بر اون دوبرابر اون مبلغ رو توی این مدت به دست خواهم آورد

      مطمئن هستم که می تونم، فقط دیدم که ورودی هام گاهی مخشوش میشن

      و وقتی فایل رو توی کانال دیدم، گفتم این مال منه، راهکار منه

      برای همین شروع کردم به خواندن نظرات از اول و تا آخرین نظری که دوستان میذارن می خوانم، می نویسم و بهترین استفاده رو می برم

      شاد و پیروز و سعادتمند و ثروتمند باشید در پناه الله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      سیامک گفته:
      مدت عضویت: 4118 روز

      با سلام

      انشا… با توجه و توکل به خدا مشکلت حل شود اما اجازه بده یک تکنیک خوب بهت بگم تا در آینده جلوی ضرر های آنچنانی را بگیری.و تکنیک پیشنهادی اینست که هرگاه خواستی فعالیت مالی انجام بدهی سوال زیر را از خودت بپرس :

      اگرو اگر این تصمیم مالی و فعالیت مالی شکست بخورد چه می شود؟ اگر جوابت این بود که اتفاقهایی مانند از دست دادن خانه و بطور کلی دارایی های اساسی زندگی ات نابود نمی شود و فقط مقداری پول از دشت می دهی که می توانی بعدا براحتی جبران کنی آنگاه آن فعالیت مالی را شروع کن . در غیر این صورت اگر شکست بخوری که نتیجش از دست دادن دارایی های اساس زندگیت است پس بهتر است ازش صرفنظر کنی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      دریا نیلی گفته:
      مدت عضویت: 2986 روز

      سلام آقای امین…

      اصلا نگران نباشید تا خدایی هست باور نکنید تنهاییتون رو …

      ب مشکلات لبخند بزنید زیرا ک برای انسانهای قوی چون شما اصلا مشکل معنا نداره…..

      خداوندی ک ب این مسیر هدایتتون کرده حتی کمکتان خواهد کرد….

      پیروز باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      غزل بانو گفته:
      مدت عضویت: 3200 روز

      سلام و درود بر شما

      بخاطر ایمان قوی و انگیزه بالایی که دارید بهتون خیلی تبریک میگم. همه چیز در جهان هستی در جهت خیر و منفعت شماست فقط باید نگران هیچ چیزی نباشید و احساستون رو خوب نگه دارید و به خدا نشون بدید چقدر بهش اعتماد دارید تا از ساده ترین راه ها همه چی به بهترین شکل ممکن حل بشه. از خداوند میخوام که هرچه زودتر بتونید به ثروت و موفقیت بی نهایت برسید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    Aida گفته:
    مدت عضویت: 3339 روز

    استاد خوبم خیلی وقت بود که میخاستم بیام از نتایجم بگم. گفتم بزار یکم جلوتر برم، بیام کامل براتون بنویسم.اما دوست دارم همینجا بگم چون دوستان کامتهای اینجارو بیشترازهمه جا میخونن، میخوام ببینن و ایمانشون به قوانین بیشتر شه.

    ?یادمه اوایل که باهاتون اشنا شدم دستمو عمل جراحی کرده بودم اما نیاز به عمل مجدد داشت. اونم پزشکان بنام کشور این حرفو میزدن.وقتی فهمیدم باید تمرکزمواز رو دستم بردارم ، اینکارو کردم و کلا بیخیالش شدم . و دست من خود بخود خوب شد.حتی هیچ دکتریم نرفتم بعدش. واقعا معجزه بود این اتفاق?

    ? انقد مریضیهای مختلف و وحشتناگ داشتم که همش کارم ازین دکتر به اون دکتر و هی دارو مصرف کردن بود. حتی ی سری عمل جراحیم لازم داشتم برای رودم. اما خداروشکر خداروشکر تمام اون بیماریها رفتن و من الان 95درصد حاااااالم عالی عالی شده و سلامتیمو بدست آوردم. ایناهم وقتی اتفاق افتاد که تمرکزمو از روی جسمم برداشتم.?

    ?یادمه همیشه تو زندگی گرفتار بودم و انقد مشکلات برام پیش میومد که یک روز در میون باید میرفتم تو بانکها و سازمانها و ادارات تا انهارو حل کنم. به لطف خدای مهربان الان خیلی وقته دیگه هیچ تاکید میکنم هیچ مشکلی پیش نیومده که لازم باشه به جایی مراجعه کنم و کلی زمان و انرزی و هزینه بدم. ?

    ?انقدر ادمها باهام خوب شدن که حدوحساب نداره. از راننده و میوه فروشی و سوپری بگیر تا مردمی که تو کوچه خیابون نمیشناسمشون. انگار همه بسیج شدن تا فقط کارای منو بکنن و به من مهربونی کنن. کافیه فقط ی درخواستی بکنم. طرف خودشو میکشه و من همینجور هاج و واج میمونم.?

    ?کافیه ی غذایی ی میوه ای دلم بخواد، تا 80درصد اماده میشه?

    ?نتییجه خیلی خیلی بزرگم اینکه استاد من بعداز سالها زندگی دانشجویی تو خابگاها، و سالها ارزوی داشتن خونه زندگی تو تهران، ب طرز عجیبی حدود 3ماه پیش ،این شرایط برام فراهم شد. اونم ن ی خونه عادی. خونه ای که توی دیریم بودم بود. باورتون نمیشه حتی قرنیز های پایین دیوار همون شکلیه که تو دیریم بوردم هست. حتی پارکنیگ در خونمون شبیه یکی از عکسای دیریم بوردمه که توش ماشین دلخواهمو گذاشتم (توی عکس این ماشین جلوی در پارکینگه). یعنی هرکی این شباهتو میبینه شاخ درمیاره ولی برای من عادی شده.دوستان من خیلی به این خواسته چسبیده بودم.وقتی رهاش کردم و شروع کردم به زندگی کردن با چیزهایی که دارم برام اتفاق افتاد.

    ?استاد ی چیز خیلی خیلی بزرگتر اینکه: وقتی تصمیم گرفتم خیلی جدی روی خودم کار کنم بطرز عجیبی شرایطی برام فراهم شده که راحت تونستم رو خودم کار کنم. ی خونه خوب و ساکت و اروم دارم. اطرافیان منفی از دور برم رفتن. تمام زمانم دست خودمه.و این همون چیزی که بود توی دوره راهنمای عملی دستبابی به رویاها گفته بودین: خیلی از دوستان میان میگن که استاد ما وقتی خواستیم رو خودمون کار کنیم ی شرایطی برامون فراهم شد که نیاز نبود مث قبل کار کنیم،یا از اطرافیانمون جداشدیم و خلاصه ی شرایطی فراهم شد که تونستیم راحت رو خودمون کار کنیم. استاد این اتفاق برای منم افتاد.?

    خلاصه اینکه استاد الان دارم تو شرایطی زندگی میکنم که 9سال اروزشو داشتم و بهش نمیرسیدم. و در عرض یک سالی که با شما اشنا شدم همه اینها برام اتفاق افتاد.و سپاسگزاری و قدر دانی من از شما در قالب هیچ کلمه ای نمیگنجه.

    و ی نکته اینکه انقد خواسته ها برا ادم طبیعی میشه که اگر هر روز داشته هاشو به خودش یاداوری نکنه و بابتشون سپاسگزار نباشه یادش میره.در مورد ثروت هم که حدود 2ماهه با فایلهای رایگان شروع کردم نتایجش داره کم کم میرسه.ایشالا میام ازون نتایج هم براتون مینویسم.

    استاد خیلی دوستون دارم.

    ??سلام به استاد عزیزم و گروه نازنینشون و سلام به همه شما دوستان عزیز??

    ?من میخوام خیلی کلی تر در مورد اونچه که تا حالا از قانون یاد گرفتم و کارهایی که انجام میدم بگم و یک سری از نتایجی که گرفتم رو میگم. در قسمتی هم به بحث کنترل ورودیها میپردارم که خودش زیر مجموعه ای از بحث کنترل تمرکز و توجه هست:

    ما وقتی خواسته ای داریم باید در مدار اون خواسته قرار بگیریم تا به اون اتفاقات و شرایط و آدمهای دلخواه برخورد کنیم.وقتی درون مدار دلخواهمون قرار میگیریم که فرکانسهای مناسب بفرستیم. این فرکانسها از جنس انرژی هستند و از روی احساسات ما به ارتعاش در میاد. خب برای اینکه احساسات خوب داشته باشیم باید کانون توجه و تمرکزمون رو کنترل کنیم و توجهمونو رو چیزای + و خواسته هامون بگذاریم.پس ما فقط باید همین ی کارو خوب بلد باشیم انجام بدیم، یعنی کنترل کانون تمرکز و توجهمون تا احساس خوبی داشته باشیم و فرکانسهای مناسب ارسال کنیم و در مدار خواسته هامون قرار بگیریم ?

    حالا سوال اینکه چطوری توجه و تمرکزمون رو کنترل کنیم؟ کارهایی که برای کنترل توجه و تمرکز باید انجام بدیم :

    1٫ ساخت باورهای درست

    2٫ کنترل ورودیهای ذهن

    3٫کنترل گفتگوها و نجواهای ذهنی

    4٫انجام تمریناتی مثل شکرگذاری،تجسم، نوشتن، صحبت کردن، تحسین و…

    5٫ نکته مهمتر اینکه در شرایط سخت وقتی به ی ناخواسته برخورد میکنیم اون موقع چطوری باید اینکارو انجام بدیم.من ی فرمولی برای خودم درست کردم که براتون مینویسمش.

    6٫ و ی بحثیم اینکه در روابط چطوری توجه و تمرکزمون رو کنترل کنیم.

    حالا در مورد همه اینها ی خورده توضیح میدم

    ?مورد اول: خب همه ما میدونیم که باور چیه. باور در واقع برنامه ریزی ذهن ماست که زندگی مارو رقم میزنه. اینکه با چه شرایطی مواجه بشیم، چه اتفاقاتی برامون رخ بده، چه ادمهایی بیان سر راهمون،چه کنشها(کارها و اقداماتی که خودمون انجام میدیم) و واکنشهایی(عکس العملی که در مواجه با اتفاقات و شرایط و ادمها نشون میدیم) داشته باشیم، همه و همه بستگی به این باورها داره. وقتی ما با این شرایط و اتفاقات و آدمها مواجه میشیم در واقع داریم باهاشون سرو کله میزنیم و روشون تمرکز و توجه داریم. پس اگر بتونیم ذهنمون رو ی بار دیگه ازول (سوای اونچه که از بچگی و خانواده و جامعه و محیط به خورد مغز ما داده شده) برنامه ریزی کنیم و باورهای خوب بسازیم ، طبیعتا با نتایج و خروجی ها و ادمها و شرایط و اتفاقات خوبی برخورد میکنیم و در رویارویی با اونها توجه و تمرکز ما روی این چیزهای خوب قرار میگیره. و اینطوری تو ی فضایی قرار میگیریم که روز بروز نتایج بزرگتر میشه.

    ? مورد دوم :بحث کنرل ورودیهای ذهن هست. این ورودیها شامل چیزهایی میشه که میبینیم و میشنویم و صحبت میکنیم .

    ?در قدم اول باید تلویزیون و ماهواره و فیلمها و برنامه های نامناسب رو بزاریم کنار. اگر برنامه ای میبینیم،طوری باشه که باورهای قدرتمند مارو تایید کنه و تمرکز و توجه مارو روی نکات مثبت و خوبی ها و زیبایی هاز برازه.

    ?قدم بعدی که قبول دارم ممکنه یکم سخت باشه حذف دوستان و همکاران و اطرافیان نامناسب هست. قرار نیس همه رو ما حذف کنیم. بعضیارو که میتونیم خودمون ارتباطمونو باهاشون قطع میکنیم یا کمرنگ میکنیم. باقی کار رو جهان خودش انجام میده و بقیه ادمهای نامناسب رو حذف میکنه. (در مورد من این اتفاق خیلی قشنگ و راحت افتاد. یک سری از دوستان رو خودم حذف کردم و حتی ی سری از کانالهای ارتباطیمو بستم. بقیه ادمها رو هم جهان حذف کرد. مثلا در مورد پدرم این اتفاق افتاد و خداروشکر براحتی از هم دوریم و جدا زندگی میکنیم.چون پدرم به شدددددت ادم منفی هست و یکی از علاقه مندیهاش اینکه هر روز تمام حوادث تمام روزنامه های کشورو بخونه و هی بشینه اونارو تو خونه و فک و فامیل وسرکار پروموت کنه. حالا بقیه چیزها بماند که کامنتم طولانی میشه)

    ?کتابای نامناسب نخونیم. بجاش به قول استاد کتابهای خوب رو هزار بار بخونیم.

    ? توی تلگرام و اینستاگرام و شبکه های اجتماعی که هستیم ی فضای خوب رو برا خودمون درست کنیم. مثلا پیجهایی رو دنبال کنیم که مربوط به طبیعت و مکانهای زیبای جهان میشه ،خونه ها و ماشینهای لاکچری،و خلاصه هرچیزی که ثروت و نعمت و فراوانی بی نهایت این جهان رو به مایادآوری میکنه و بهمون حس خوبی میده، رو دنیال کنیم.

    ? وقتی توی جمع خانواده و دوستان یا محیط کار واجتماع با ی چیز منفی مواجه میشیم، مثلا چن نفر نشستن دارن غیبت میکنن، خودمونو سرگرم ی کاری کنیم(مثلا بریم تو گوشیمون) و بهشون توجه نکنیم. صحبت رو کوتاه کنیم وخلاصه کارهای زیادی میشه کرد.

    ?اگر کسی خواست باهامون دردو دل کنه و از غصه هاش بگه،ی جوری فوری بحث رو ببیندیم و بریم یا اگر نمیشه خودمون گفتگو رو بگیریم به دستمون و در جهت + یا خنثی هدایتش کنیم.

    ?مورد سوم کنترل گفتگوها و نجواهای ذهنی: این مورد خیلی خیلی مهمه. چون تاحد زیادی غیر ارادیه و ناخوداگاهه. دیدین که بعضی وقتها یهو متوجه میشیم که ذهنمون شروع کرده به صحبت کردن و هی داره چیزهای منفی میگه بهمون،ناامیدمون میکنه، خاطرات بد رو به یادمون میاره و خلاصه احساسمون رو بد میکنه.این طبیعت ذهنه. و اینجاس ک ماباید هنر و قدرتمونو نشون بدیم. یعنی وقتی این اتفاق میفته اصلا ناراحت و نگران نشید. چون همین ناراحت و نگرانی واس این نجواها از خود نجواها،بدتره. بجاش وقتی فهمیدین ذهنتون شروع کرده به نجواهای منفی، ی لبخند بزنید بگید مچتو گرفتم. و بلافاصله شروع کنید به مثبت حرف زدن با خودتون، انقد چیزهای خوب و مثبت برای خودتون بسازید وببافید که روشو کم کنید :دی. قبول دارم دوستان اولش سخته، همون موقع ذهن شروع به مقاومت میکنه. اما وقتی چند بار اینکارو بکنید هی مقاومتش کمتر میشه و رفته رفته کار راحت میشه و به ی جایی میرسید که میبینید دیگه نجواهای ذهنیتون داره خاموش میشه.

    دوستان ی چیز جالب بگم:ی مطلبی هست تو روانشناسی که میگن: آدم وقتی ی دروغیو بارها و بارها تکرار میکنه کم کم ذهنش باور میکنه و خود شخص یادش میره اصلا دروغ بوده.

    این یعنی ذهن ما توانایی تشخصی دروغ و راست رو نداره. پس وقتی ذهنتون مقاومت میکنه و میگه دروغه اینجوری نیس، شما بگید میدونم دروغه ولی دروغ قشنگیه. و انقد تکرار کنیم تا ذهنتون باور کنه.یعنی باید ذهنو فریب داد و باید یاد بگیرین که افسار ذهنتونو بدست بگیرین.

    ?بحث چهارم میرسیم به یک سری از تمرینات که استاد تو دوره های مختلف اموزش دادن. در مورد شکرگذاری و تجسم و صحبت کردن و نوشتن و تحسین کردن بارها و بارها، صحبت کردن . این تمریناتم کمک میکنن تا توجه و تمرکزمون روی خواسته هامون بره . ی نکته ای من در مورد این تمرینات بگم.دوستان قرار نیس شما همه اینهارو انجام بدین و تیک بزنید که انجام شد. نکته مهم اینکه شما با هر کدوم ازین تمرینات به احساس خوب برسید. پس اگر فقط ی کدوم ازینهارم انجام بدین ولی با احساس فوق العاده، نتیجش به مراتب خیلی خیلی بیشتر ازینکه همرو با احساس متوسطی انجام بدین. اینم ی مسئله شخصیه که هرکسی باید خودش تشخیص بده کدوم تمرین بهش لذت و احساس خوب بیشتر ی میده.

    ?مورد پنجم که باز به نظرم خیلی مهمه .چون تمام کارهای بالارو ما تو شرایط نرمال انجام میدیم. یعنی وقتی تو فشار و سختی نیستیم. اما سوال اینجاست اگر طبق قانون تضاد به ی مسئله و ناخواسته ای برخوردم چکار کنم که حالمو خوب کنم؟ چطوری بهش توجه نکنم؟ چون بعضی وقتا واقعا نمیشه به ی مسئله ای توجه نکرد ، چون تورو احاطه کرده و داری باهاش زندگی میکنی، اون موقع تکلیف چیه و باید چکار کنیم:فرمولی که من برای خودم نوشتم وواقعا تاثیرگذار بوده اینه:

    ?این باورو داشته باش که خیرتی توشه و میخواد تورو رشد بده و بالاببره.

    ?به چشم فرصت نگاه کن وببین چه هدیه ای برات داره

    ?ببین چه باورهایی در مورد اون موضوع داری و باید چه باورهای قدرتمندی بسازی

    ?بجای مسئله بر راه مسئله تمرکز کن. دوستان این جمله خیلی کلیدیه و خواهش میکنم بهش فکر کنید و سعی کنید با تمام وجود درکش کنید.

    ?برای خدا ،خود مقدستون، نیروی هدایتگرتون نامه بنویسید و ازش بخواید بهتون کمک کنه. راه حل رو بهتون نشون بده. بهتون ایده بده. وای دوستان این تمرین اصن معجزه میکنه. بخصوص وقتی شبا قبل خواب مینویسی اصلا توخواب میبنی.

    ?تجسم معکوس: تصور کن و خودتو در شرایطی ببین که موضوع حل شده. (مطمئنا ی لبخندی میاد رو لبت) بعدش از خودت بپرس چطوری حل شد؟ چکار کردم که حل شد؟ راه حلش چی بود؟

    ?تمام برداشتهای مثبتی که میشه ازش کردو بنویس شکرگذاری کن(مثلا اگر بیکاری: بنویس خدایا سپاسگزارم که زمانم دست خودمه و میتونم راحت رو خودم کار کنم. خدایا سپاسگزارم که زمانم آزاده و میتونم برای کار جدید ، شروع به مطالعه کنم و دانش و مهارتمو بالا ببرم)

    تک تک اینها توجه شمارو میبره رو نکات مثبت .

    ?و مورد اخر.در مورد ادمها چی. همه میدوینم که روابط خیلی مهمه وچقدر باهاش درگیریم.اگر از کسی ناراحت شدیم چکار کنیم، اگر حرفی زدن یا کاری کردن که باب میل ما نبود چی، حتی گاهی فراتر ازینکه ممکنه ضرری هم برسونن. برای این موضوعم من این فرمول رو استفاده میکنم:

    ?اول از همه مسئولیت 100درصد رو بپذیر و بگو که این اتفاق “هم جنس” با فرکانس من بوده.

    ?شروع به کنکاش کن ببین چه باورهایی داشتی و باید چه باورهای قدرتمندی بسازی.

    ?به نیت طرف مقابل توجه کنیم و ببینیم از چه جایگاهی انجام شده.

    ?خودتو بزار جای طرف مقابل وببین اگر تو شرایط اون بودی خودت چکار میکردی.

    ?این باور رو در خودت بساز که همه چیز درنهایت به نفع توئه.

    ?موهبتها و هدایایی که اون اتفاق واست داشترو پیدا کن و بابتش شکرگذاری کن(مثلا اگر رابطه عاطفیتو از دست دادی بشین فکر کن چه چیزهایی یادگرفتی،و چقدر این چیزها در رابطه بعدیت بهت کمک خواهد کرد، چقد شخصیتت تغیر کرده و رشد کردی.خلاصه کلی چیزهای خوب میشه پیدا کرد)

    ?دوستان روی اون مسئله تمرکز نکنید. مقاومت کردن،بحث کردن،مرور کردن، تجزیه تحلیل کردن،دردودل کردن، همه اینها یعنی قدرت دادن به اون مسئله. و اون مسئله نه تنها حل نخواهد شد بلکه روزبروز بزرگتر خواهد شد یا بارها برامون اتفاق خواهد افتاد.

    ?استفاده از تجسم: تجسم کن که دوست داری اون شخص چه حرفی بهت بزنه چکاری برات بکنه،وقتی تجسم میکنی مطمئنا احساست عالی میشه.اون موقع تو دلت ازش تشکر و سپاسگزاری کن که خوشحالت کرده.

    ?برانگیختگی در روابط رو هم که همه میدونیم: ویژگیها و نکات مثبت اون شخص رو بنویسم و تحسینش کنیم. هرکی ازین قانون استفاده کرده محاله نتیجشو ندیده باشه.

    ?نکته اخر اینکه چطوری ببخشیم و فراموش کنیم؟ جواب تو ی جملست: رفتارهای بد و اشتباهات آدمها ریشه در باورهای اشتباهشون داره، بخاطر خلاها و کمبودها و ضعفهاشونه. ایا نمیشه ادمها رو بخاطر این باورهای اشتباه و ضعفهاشون بخشید نه اون اشتباهشون؟ پس راحت ببخشید و فراموش کنید.

    ?این کل داستان بود . ولی میخوام ی نکته خیلی مهم بگم. دوستان تمام اینهایی که گفتم و هرآنچه که استاد اموزش میده، هرنتیجه ای که بچه های سایت دارن میگیرن یا نمیگیرن همشون ریشه در ی کلمه داره : “ایمان”. من اگر ایمان داشته باشم که قانون اینه، اون موقع میتونم احساسمو خوب نگه دارم(هرچقدرهم که شرایط سخت باشه).اون موقعست که میتونم تمرکز و توجهمو کنترل کنم. اگر ایمان داشته باشم اون موقع حواسم جمع میشه و میتونم ورودیهامو کنترل کنم. اگر ایمان داشته باشم میشینم رو باورهام جدی کار میکنم. اگر ایمان داشته باشم همه تمرینات رو انجام میدم. من اگر ایمان داشته باشم که 99درصد رسیدن به خواسته هام این داستانه و 1درصدش تلاشه اون موقع حاضر میشم اگر روزی 12 ساعت کار میکنم، بازنگری اساسی در نحوه زندگیم بکنم. همه چی ایمانه دوستان. حتی انجام دادن این تمرنیاتم مهم نیس. مهم اون ایمانیه که پشت انجام دادن تمرینات هست.ایمان به اینکه قانون درسته، قانون جواب میده.دوستان نکته قشنگتر اینکه استاد هم تو این فایل بهش اشاره کردن و اونم “رها کردن “و “رها بودن ” هست. اما میدونید کی میتونیم رها کنیم و رها باشیم و از زندگی لذت ببریم؟؟ وقتی که ایمان داریم. به همین سادگی. وقتی فاصله رسیدن ما به خواسته ها مساوی فاصله فرکانسی ما تا اون خواستس(نه فاصله زمانی ). پس باید تلاش کنیم این فاصله فرکانسیو از بین ببریم. این فاصله هم فقط با انجام دادن تمرینات و کار کردن رو خودمون به 0میرسه. و وقتی میتونیم رو خودمون کار کنیم وقانون رو در لحظه به لحظه زندگیمون پیاده کنیم که ایمان داشته باشیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 60 رای:
    • -
      مریم جلالی گفته:
      مدت عضویت: 3591 روز

      دوست عزیزم دریا خانم سلام

      بسیار لذت بردم از خواندن دیدگاه زیباتون این نشان از اشراف و آگاهی شما به قوانین الهی دارد ???

      بهتون تبریک میگم انشاالله همیشه شاد و موفق و سلامت باشی دوست خوبم ??????????????

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3339 روز

        سلام دوست عزیزم

        سپاسگزارم از حس و انرژی خوبی که بهم دادین.

        مهمتر از آگاهی، ایمان و عمل به اونچه که هست میدونیم. از خدای مهربون میخوام به همه ما کمک کنه به تک تک دانسته هامون بتونیم عمل کنی.استاد ی جمله قشنگ میگه “نتیجه جزیی از ایمان است” این جمله رو خیلی دوس دارم. خیلی بهم قدرت میده.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مرضیه پری پور گفته:
      مدت عضویت: 2854 روز

      دوست خوبم دریا خانم سلام

      دیدگاهتون عالی و جامع بود . واقعاً استفاده کردم. در ضمن می خواستم از جواب های عالی تون توی قسمت عقل کل هم سپاسگزاری کنم.

      مرسی که هستی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3339 روز

        سلام دوست عزیز

        از حس و انرژی خوبی که بهم دادین سپاسگزارم. خوشحالم که براتون مفید بوده.

        خدارو سپاسگزارم از بودن در چنین جمعی و داشتن دوستانی ثمل شما :)

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سعید گفته:
      مدت عضویت: 3917 روز

      دریا خانم عزیز سلام

      کلمه به کلمه دیدگاه شما را خوندم… یک میلیون لایک داره

      و خیلی خوشحالم که سلامتی خودتون را بدست اوردین

      از خوندن داستان زندگی شما لذت بردم و خیلی چیزها یاد گرفتم

      به قول قران خیلی پندها گرفتم

      به نطر میاد خیلی عالی رو دوره افرینش کار کردین

      براتون روابط عالی و ثروت و سلامتی و ارامش و شادی و لذت آرزو میکنم

      بازم تشکر میکنم از دیدگاه عالی شما ///مرسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        Aida گفته:
        مدت عضویت: 3339 روز

        سلام دوست عزیز

        برای احساس و انرژی خوبی که بهم دادین ازتون سپاسگزارم.

        شاید تعجب کنید که من بگم خیلی رو خودم و دوره ها خوب کار نکردم!!! ولی بارو کنید کار نکردم… همه این نتایج ب مرور و کم کم تواین 1سالونیم اتفاق افتاده. در حالیکه من 2ماهه که جدی دارم رو باورهام کار میکنم و این تمرینات رو جدیتر انجام میدم. تازه دوره هارم شاید 5-6 بار گوش دادم

        ببینید اگر آدم جدی رو خودش کار کنه و با دقت و تمرکز بیشتر، اون موقع چه نتایجی به بار میاد.

        توهمین 2ماهی که رو باورها شروع کردم بکار کردن ی اتفاقات عجیب غریب و نشونه هایی داره برام اتفاق میفته که ایشالا به موقعش میام بازم از نتایجم میگم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      راضیه راضیه گفته:
      مدت عضویت: 3555 روز

      سلام دریای عزیزم

      دیدگاهت خیلی عالی و تاثیر گذار بود ، مرسی که نتایجت با ما به اشتراک گذاشتی ، یک سوالم داشتم عزیزم برای مستقل شدنت توی یک خونه ایا باورم ساختی ؟ اگر اره ممنون میشم باورهات رو هم بهم بگی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    آرامش گفته:
    مدت عضویت: 4015 روز

    ???????درووووود بر استاد عزیز و موفق ما و دوستان هم فرکانسی ، موفق و ثروتمند ?????????

    امروز ٣بهمن سال ٩6 چقدررررر حس خوبی دارم???با دیدن این فایل برام یاداوری شد که توی چهارسالی که گذشت چه کارهایی رو انجام دادم تا به حس خووووب برسم و چقدر زندگیم و نگرشم متفاوت شده…دیگه کنترل ورودیهای ذهنم برام عادت شده و هر روز بیشتررررر تقویتش میکنم?

    خب من طبق تجربه ای که دارم ورودیهای ذهنم رو حسهای پنج گانم میدونم اولش شاید سخت باشه اما بعد از مدتی به صورت ناخوداگاه ذهنتون به سمت ورودیهای خوشایند میره.

    حس بینایی: یاد گرفتم که باید اینجوری به اطرافم نگاه کنم? حس دوست داشتن و عشق داشته باشم و فیلمهای خوب و خبرهای خوب رو ببینم و پیامهای انرژی بخش و کتابهای عالی رو بخونم??از صبح که بیدار میشم وقتی چشمام رو باز میکنم و خانوادم رو میبینم و تمام نعمتهامو دوباره میبینم از خدا سپاسگزاری میکنم مدام توی دلم با چشمم میبینم و با دلم قدر دان داشته هام هستم …..

    حس شنوایی: این حس خیلییییی به من کمک کرده چندین ساله که هر روز به فایلهای صوتی گوش میکنم فایلهایی که حسم رو خوب میکنه???بارها و بارها دوره هایی که از سایت عالی عباسمنش تهیه کردم گوش کردم و به حس بهتری رسیدم… موزیکی رو که گوش میدم خودم انتخاب میکنم شاید باورتون نشه اما من بجز فایلهای دوره های مختلف و کتابهای صوتی همیشه کانال موزیک مثبت در اولویت برام و روی موبایلم هیچ برنامه پخش موزیک ندارم پس از اینجا به مدیر کانال موزیک مثبت میگم که هر روز برامون موزیکهای شاد و مثبت رو به اشتراک بذارید چون انرژی خوبی داره…..

    حس بویایی: بوهای خوب و آرامش بخش رو خیلی دوست دارم، بوی گلها که کلی تنوع داره و ما رو به منبع متصل میکنه و بوی خوب غذای مادر و بوی عطرهای خوش بو …. اینا حسم رو بهتر میکنه…?

    حس لامسه: اینم یه ورودی خوب میتونه باشه? لمس کردن برگ گل و درختان و بغل کردن کسی که دوستش داریم و دست دادن گرم و پر از محبت و انرژی خوب دادن به دیگران….

    حس چشایی: شاید قبلا نمیدونستم اما الان خوووووب میدونم این حس چقدر در حس خوب من تاثیر داره????غذا و نوشیدنی که من میخورم روی سلامتی من تاثیر مستقیم داره پس انتخابم میتونه حس من رو بهتر از قبل کنه، نمیگم که هر چی که میخوام بخورم به فکر خوب یا بدشم، نه! ولی ناخوداگاه تا حد زیادی انتخابم غذاهای سالم و تازه هست و بیشتر به جسمم و سلامتیش اهمیت میدم… ذهن سالم در بدن سالم

    پس من ورودیهای ذهنم رو اینجوری کنترل میکنم اماااا باید یه کارهای دیگه هم انجام داد تا این ورودیهای خوب ماندگار بشه اونم نیروی معجزه آسای سپاسگزااااااریه???????? و ایمان داشتن به نیروی بی همتای خداوند یکتا که همییییییشه بهترین رو برای من و برای شما میخواد … میدونم که همه چی عالی میشه… مررررسی که نظر من رو خوندی دوست خوووبم نمیدونی چقدر خوشحالم که توی دنیای مجازی همچین جایی هست که افکار عاااالی نظراتشون رو بنویسن و باعث دلگرمی منه که هستید و هستم

    ????امیدوارم همیییییشه موفق تررررر و شاد تررررر و ثروتمندتررررر باشید????

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 70 رای: