خداوند را سپاسگزاریم که پنجمین فصل از «روزشمار تحول زندگیِ من» را با هم آغاز می کنیم.
می توانید تجربه هایی را در بخش نظرات بنویسید که از پیگری و عمل به فایلهای روزشمار داشته اید. این نوشته ها در طی زمان، تبدیل می شود به رد پاهای مسیر خودشناسی و رشد شما.
منتظر دیدن رد پای شما در این قدم از «روزشمار تحول زندگی تان» هستیم.
سلام عرض میکنم خدمت استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان عزیزم در سایت عباسمنش
دیشب آخر وقت بود که رفتم به سایت سر بزنم و نشانه روزم رو ببینم که رو صفحه اول با موضوع روزشمار تحول زندگی من فصل پنجم روبرو شدم تاریخش رو مینویسم که بعدا برای خودم یادآوری بشه
دقیقا 23 آذر ماه 1402 من با این موضوع روبرو شدم و دلیل ذوق زدگی من هم زمان شدن این اتفاق با بررسی مجدد فایل های دوره روانشناسی ثروت 3 و تعهدی بود که عصر همون روز به خودم داده بودم که اینبار سطر به سطر همه آگاهی های این دوره رو بررسی کنم و بنویسم و توی بیزینس نوپای خودم بکار ببرم تا شاهد نتایجش و شکوفا شدن کارم باشم.
استاد شما اوایل جلسه اول ثروت 3 تاکیدهای زیادی مبنی بر استفاده فقط از این آگاهی ها و سعی کردن در تمرکز بر اینکه روی خودمون کار کنیم و کاری به بقیه نداشته باشیم و ورودی ها رو کنترل کنیم و باورای پوسیده قبلی رو دور بریزیم و فقط آگاهی های خالص این دوره رو بکار ببریم بود که صادقانه بگم نتونسته بودم درست بهش عمل کنم و جالبه که گفتین اینکار ساده ای نیست و باید روش زمان بذاریم.
من این دوره رو اواخر سال 1401 تهیه کرده بودم و چندین بارم بهش گوش داده بودم و اواخر فروردین امسالم یبار دیگه تعهد به بررسی و اجرایی کردن مطالبش داده بودم ولی این اتفاق رخ نداد و از همون چند خطی که نوشتم فراتر نرفت. دیروز عصر دوباره اون دفتر رو آوردم و تاریخ های اون تعهد رو اصلاح کردم و تاریخ جدید زدم و به خودم قول دادم اینبار مو به مو قدم به قدم پیش میرم و هر چی که استاد گفته رو عملی میکنم و مطمئنا نتیجه بهتری از آنچه که تابحال گرفتم بدست میارم.
استاد من از شهریور 95 تا آخر اسفند 1401 تو چند تا شرکت خصوصی کار کردم که یکسال و چهار ماه آخرش مصادف با آشنایی با شما بود و به جرات میگم اون یه سال آخر اندازه کل اون چند سال قبلش درآمد کسب کردم که نتیجه دوره های عزت نفس و دوازده قدم و ثروت یک و دو بود در نهایت آخر سال قبل استعفا دادم و یه بیزینس کوچولو راه انداختم و حتی قبل از راه انداختن دفتر کارم سفارش کار از یه شرکت معتبر هم گرفته بودم و در کل روی هم رفته درآمد این 9 ماهه با معدل حقوق ماهانه سال قبلم برابری داره و برای یه شغل نوپا رضایت بخشه اما میتونست بهترم باشه اگر من بهتر میبودم.
استاد موضوع اولین جلسه این روزشمار شرح حال چند ماه گذشته منه، استاد نجواهای زیادی هجوم آوردن سمتم دستم یه تایمی خیلی خالی شد در حدی که پول نون خریدنم نداشتم سفارشی که گرفته بودم مونده بود گردنم و خلاصه اوضاع قمر در عقرب بود بشدت عصبی و پرخاشگر شده بودم از اون شرایط در اومدم اما آثار روحیش هنوزم گریبانگیرم بود به حدی که اواسط آبان به یه دعوای خانوادگی هم منجر شد که همونجا آخرین چک و لقدم رو خوردم و چشمام باز شد، اینا رو مینویسم هر چند علاقه ای به یادآوریش ندارم اما تجربه ای از تمرکز بر ناخواسته هاس که فرمودین بگیم و در موردش حرف بزنیم. استاد اگر واقع بینانه نگاه میکردم همه چیز خوب بود و داشت بهتر میشد جز اخلاق بد من و اونروز واقعا با پتک خورد تو سرم و اونجا از خودم پرسیدم چته پس چرا اینجور میکنی سرتو بنداز پایین برو خودتو درست کن بس نیست این همه فشار و خشم و ناراحتی و از اون روز ورق برگشت. استاد نمیشه بگم یه شبه همه چی عوض شد ولی خیلی آرومتر شدم و اخلاقم بهتر شده و یسری قول قرارا با خودم و خدا گذاشتم که انصافا شرایط خیلی داره هروز بهتر میشه. شکرگذاری های روزانه م رو با کیفیت بیشتری انجام میدم و اون روان شدن چرخ رو حس میکنم. چندین و چند بار از جاهایی که فکرشم نمیکردم مشتری برام جور شده و یسری کارای خدماتی هم انجام دادم و خلاصه اینکه اوضاع رو به بهبوده. هر روز بی صبرانه منتظر رسیدن زمان نشانه جدید روزم بودم و بالا 99 درصد اوقات دقیقا یه چیزی به فراخور احوالات اونروزم بهم میگفت که انرژیم چند برابر میشد. استاد من تو همین چند ماه سال جاری چند تا دوره دیگه م تهیه کردم که آخرینش دوره خارق العاده احساس لیاقت بود که اصلا جای بحثش اینجا نیست و ایرادات و باورها و ترمزهایی رو از من بیرون کشید که خودم به تنهایی سالیان سال هم اگر میگذشت متوجهشون نمیشدم. در هر صورت بنظرم این زمان و این اتفاقات و این درک از آگاهی های دوره های دیگه باید بر من میگذشت تا بستر مناسب تری برای پیاده سازی آگاهی های دور ثروت 3 در ذهنم ایجاد میشد و یجورایی حس میکنم اون فوندانسیونی که استاد همیشه ازش حرف میزنن برای من شکل گرفته و الان تشنه شنیدن آگاهی هاش هستم. یه نشانه عالی هم همین همزمانی شروع دوره توسط من و شروع فصل پنجم روز شمار تحول زندگی من هست که خیلی ذوقم رو برای ادامه مستمر کار دو چندان کرد.
بخدا از وقتی که آدم بخواد با تمام وجودش یکاری رو انجام بده جهان به طرز عجیبی باهاش هماهنگ میشه نمیدونید من تو این یه ماه و نیم اخیر و بعد از اون اتفاق بد و اون قولی که به خودم دادم چه معجزاتی رو دیدم دوسدارم این رو بگم که نذارید کارد به استخوان برسه و بعد تغییر کنید به نشانه ها توجه کنید اگر این تغییر رو من چندین ماه پیش و همون اوایلی که حالات عصبی و پرخاشگریم تازه داشت بروز میکرد در خودم ایجاد میکردم مطمئنا امروز در شرایط به مراتب بهتری بودم هر چند همین الانم سجده شکر بجا میارم که همسر و فرزند عزیزم در کنارم هستن و کانون خانواده م از هم نپاشید و هر روز رابطه بهتری رو تجربه میکنیم. خدا رو شکر میکنم بخاطر هم مدار و هم زمان شدم با این فصل جدید از تحول زندگی ام چون همیشه دوسداشتم با این روز شمار ها همگام بشم و خداوند به این شکل در بهترین زمان و بهترین مکان پاسخم رو داد. امیدوارم در یک ماه پیش رو هر روز بتونم از تجربیات روزانه م برای دوستان عزیزم کامنت بذارم و از تجربیات سایر دوستان هم استفاده کنم.
بشدت دوسدارم که تحولی عظیم در زندگی خودم ایجاد کنم چون من لایق بهترین ها هستم من عاشق خودم هستم و دوسدارم جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن کنم و به اون ماموریت الهی خودم به نحو احسن عمل کنم.
تو پرانتز بگم که من یه مهندس طراح ماشین های کشاورزی هستم که هربار دستگاه جدیدی رو خلق میکنم تا انجام دادن کار کشاورزی برای کشاورزها ساده تر بشه و تو اینکار مهارت بالایی دارم. هدفم هم از راه اندازی بیزینسم انجام همین کار و متعاقبا ساخت ادواتی هست که تلفات و ریزش محصولات رو در زمان برداشت و جمع آوری به حداقل برسونه که تو اینکار هم به موفقیت های زیادی رسیدم.
بی صبرانه منتظرم که تو این یک ماه از اتفاقات خوب زندگیم در مسیر تحول بیزینسم و زندگیم براتون بگم
دوستتون دارم روزتون پر از اتفاقای خوب️