روزشمارِ تحول زندگیِ من | فصل 3 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)

بنام خدایی که به شدت کافیست

روز۶۳

سلام

خواسته های من دست یافتنی است . من نباید خودم رامحدودکنم . خیلی جاهای دیدنی و زیبا وجودداره که من می توانم تجربه اش کنم . من عاشق دیدن همه جای این دنیا هستم . عاشق سفرکردن به جاهای زیبا وجذاب هستم . سفرکردن رادوست دارم . دیدن آدمها باچهره ی متفاوت وپوست متفاوت ونوع پوشش ونوع غذای خاص و نژادهای متفاوت . البته بادیدن فایل های دوره جهان بینی و سفر به دورآمریکا وزندگی دربهشت عاشق آمریکا شدم وخیلی دوست دارم دراین فضا واین طبیعت زندگی کنم .

من خالق شرایط رندگی خودم هستم . من می توانم زندگی ام راآنطوری که می خواهم خلق کنم . باید روی باورهایم کارکنم . باید درقضاهای مثبت قراربگیرم . من زمانی به خواسته ام می رسم که باورهای آن خواسته رادرخودم ایجادکنم وترمزهای ذهنی آن خواسته را پیداکنم . من باید آنقدربه فرکانس خواسته هایم قدرت بدهم تا در مدار خواسته هایم قراربگیرم .

خدایا هدایتگرم باش .

«ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین»

روز۶۵

سلام

من هم باید باخداعهدی ببندم .عهدی که مرا هرروز توحیدی تر می کند . توحید همه چیز است . من باید اول پایه های توحید را درزندگی ام خوب بنا کنم . تمام خوشبختی وسعادت من دراین دنیا ودرآخرت برروی این پایه

بناشده است . وقتی خدارادارم یعنی همه چیز درزندگی ام دارم . یادم می آید تازه باسایت واستاد آشنا شده بودم

روزی الهامی رادریافت کردم : یه چیزی به من گفت خداهمه چیزاست برایت . البته شبیه این راخیلی ازکلام استاد

شنیده بودم ولی به این وضوح درکش نکرده بودم . الان هراتفاق خوب هرچیزخوب درزنگی ام رخ می دهد با خودم می گویم این خدای من است . وقتی لبخندفرزندم رامی بینم – وقتی فرزندم به من می گوید دوستت دارم

من دردلم می گویم این خدای من است که درکلام فرزندم درزندگی ام جاریست .

خیلی باید روی توحیدکارکنم . هنوز در بحث ثروت ترمزهایی از بی ایمانی ام می بینم مخصوصا جاهایی که باید عمل کنم . میدانم اگر روی توحیدم کارکنم در زمینه ی ثروت هم رشد می کنم .

تنها قدرت مطلق جهان خداونداست .

من هرچه بخواهم خدابرایم اجابت می کند .

خدا خیلی به من نزدیک است ومن باید رابطه ام باخدا را هرروز قویتر کنم .

ایّاکَ نَعْبُدُ وَ ایّاکَ نَسْتَعین»

روز۶۷

سلام

چقدراین جلسه خوب وبه جااست . درحالیکه من دارم روی باورها وترمزهای خواسته ام ( مهاجرت ) کارمی کنم .

بادیدن این فایل متوجه یک ترمز اساسی شدم (مهاجرت من شاید برای فرزندم خوب نباشد ویا کمی سختی بکشد) . باباورهای خوبی که استادفرمودند شروع کردم به کارکردن روی این ترمز . وقتی داشتم روی باورهای مناسب تمرکز می کردم ومی نوشتم برای خودم دلایل منطقی آوردم . البته که باید من هرروز روی این ترمزها کارکنم . تا باور های درست درمن ایجادشود وکارخودشان راانجام دهند.

من باوردارم که بامهاجرت کردن اوضاع زندگی فرزندم درتمام جنبه های زندگی اش عالی می شود.

من باوردارم که بامهاجرت کردن امکانات بهتری رابرای فرزندم فراهم می کنم .

من باوردارم که بامهاجرت کردن فرزندم درجای بهتری تحصیل می کند.

من باوردارم که بامهاجرت کردن فرزندم درجای امن زندگی می کند .

من باوردارم که کمی سختی برای فرزندم اشکالی ندارد و من هم درزمان کودکی روزهای ناجالبی داشتم وهیچ اتفاق بدی برایم رخ نداد.

من باوردارم که خداوند من وفرزندم راهدایت می کند وفرزندم راه خودش راپیدامی کند.

من باوردارم بامهاجرت کردن فرزندم به راحتی زبان انگلیسی یادمی گیرد ودرحرف زدن به یک زبان دیگر مهارت پیدامی کند.

من مسؤل زندگی کسی نیستم . من فقط مسؤل زندگی خودم هستم .

درپناه الله یکتا