در بخش نظرات این فایل درباره تجربیات خود در این دو شرایط بنویس:
1.آنجایی که بر علیه ناخواسته ها و نازیبایی های زندگی ات جنگیدی و اعتراض کردی تا آنها را از زندگی ات بیرون کنی. اما در نهایت- حتی آنجا که ظاهرا شما پیروز جنگ بودی، مسئله حل نشد بلکه آن ناخواسته در شکل و قالب دیگری در تجربه زندگی ات گسترش پیدا کرد.
2. آنجایی که تصمیم گرفتی به جای جنگ با ناخواسته یا اعتراض به آن، آگاهانه ذهن خود را کنترل کنی و کانون توجه خود را بر آنچه معطوف کنی که می خواهی تجربه کنی. سپس به خاطر این جنس از توجه، جهان بدون هیچ تقلایی نه تنها آن ناخواسته ها از زندگی شما حذف کرد، بلکه شما را با خواسته ها و زیبایی های بیشتر احاطه کرد.
منابع بیشتر:
با هرچه بجنگی، آن را ماندگار تر می کنی
live با استاد عباسمنش | قسمت 7
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD389MB50 دقیقه
- فایل صوتی قانون تغییر ناخواسته ها49MB50 دقیقه
سلام به روی ماهتون استاد عزیزم ❤️😘
چند روز پیش میخواستم این فایل رو ببینم، یادم نمیاد چی شد، اینترنت یاری نکرد، یا فراموش کردم، خلاصه اتفاقاتی افتاد تا امروز بتونم این الماس رو ببینم و لذت ببرم
اینجوری برداشت کردم که اگر چند روز پیش این فایل رو میدیدم شاید به اندازه الان درکش نمیکردم، چون اونوقت هنوز داغ تر بودم و در فرکانس پایین تر،
من یک معذرت خواهیییی بزرگ به خودم میکنم، از خودم معذرت میخوام با این که بار ها این قانون رو شنیده بودم، عمل کرده بودم، باز فراموش کرده بودم و درونم کمرنگ شده
با یک اتفاق جدیدی همراه جماعت شدم و قوانین رو از یاد بردم، از یاد بردم نباید جنگید، نباید به نا زیبایی ها توجه کرد، خدایا شکرت که باز هدایت شدم، باز به مسیر اصلی برگشتم
منم از اون دسته آدم هایی بودم که این تفکر و باور رو داشتم که باید با ناخواسته ها باید جنگید
با این که بار ها و بار ها در کوچکترین مسائل زندگیم دیده بودم، تجربه کرده بودم که جنگیدن با هرچیزی نه تنها مشکل رو برطرف نمیکنه بلکه باعث رشدش هم میشه باعث تقویتش هم میشه، باعث میشه از خودت دور بشی
من از هرچه گلایه و شکایت کردم وضعیت بدتر شد
از اینترنت گلایه کردم بدتر شد
از حکومت گلایه کردم بد تر شد
از اخلاق و با رای دوستانم شکایت کردم بد تر شدن
وای وای وای که چقدرررر اشتباه میکردم
چقدر تمرکزم روی چیز های اشتباهی بود
چقدر بدی می دیدم
من از خودم معذرت میخوام من حتی از کودکی این کار رو انجام میدادم
من از کودکی همیشه تمرکزم رو نکات منفی دوستانم بود،
از کودکی تمرکزم روی سختی های مدرسه و درس بود
و نتیجه چی بود نتیجه این بود که از زندگی لذت نمیبرم،
با دوستانم لذت نمیبرم،
شاید اینقدر از کودکی در خوانواده ام دیده بودم که اینقدر راجب چیز های بد صحبت میکنند، اینقدر غیبت میکنند، اینقدر راجب دیگران بدی میگن منم مثل اونها شده بودم
یه سال پیش که وارد سایت شدم و راه درست رو فهمیدم خیلی چیز ها تغیر کرد، خیلی تمرکزم از روی نازیبایی ها کمتر شد، اعتماد به نفسم بهتر شد، روابطم بهتر شد، زندگی به کام تر شد، ولی یه مدتی هست یه خورده گیج شده بودم، یه خورده گمراه شده بودم، میدونم که همه اینها جزئی از تکامل هست، برای اینکه محکمتر بشم، برای اینکه باور هام تقویت بشن
نتایج رو گرفته بودم و خوشحال بودم و فعالیتم در سایت کمرنگ شده بود
یادمه در یکی از قسمت های زندگی در بهشت استاد وقتی مشغول تمیز کردن تار های عنکبوت پنجره ها بودن گفتن ذهن ما هم مثل همین هست نیاز داره به تمیز شدن وپاکسازی به ورودی های تازه، به یادآوری، بعضی ها که نتیجه میگیرند و رها میکنند دوباره تار های عنکبوت برمیگردن، از یاد میبرن
منم از یاد برده بودم، در این جریانات خیلی سخت بود که من همراه جماعت نشم، تمام دوستانم، تمام افرادی که میشناختم و دوستشون داشتم داشتن این راه رو میرفتن، داشتن میجنگید و شعار آزادی میدادن
استادم گفتن خیلی سخته این نوع تفکر متفاوت ولی پاداش بزرگی داره
عاشقتم استاد عزیزم که همیشه اینقدر پاک و خالص صحبت میکنی
همین خصلت باعث میشه صحبت های شما به قلب ما بشینه، باعث میشه یه تلنگر بخوریم
راه درست رو پیدا کنیم
امروز به خودم تعهد دادم که تلاش کنم و تمرین کنم که
فقط خوبی ها، فقط زیبایی ها، فقط آرزو ها، قشنگی ها، پیشرفت ها، هرچیزی که حس خوبی بده رو ببینم
ببین، بگو، بشنو، ولی فقط راجب همین ها
چون این جهان دو قطبی هست، این جهان همه چیز دارد، از زیبایی های بیشمار تا نازیبایی های بیشمار
تو چی میخوای، تو چی میخوای؟؟؟؟؟
عاشقتم من استاد عزیزم❤️💖😘