اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت

می توانید در بخش نظرات، درباره آگاهی های کلیدی ای بنویسید که از این فایل دریافت کردید. نوشته شما می تواند شامل چنین نکاتی باشد:

  • موارد اساسی و نکات کلیدیِ این فایل چیست؟
  • کدامیک از این موارد به شما بیشتر کمک کرده است؟
  • چه تجربیات آموزنده ای در این باره دارید؟
  • برنامه‌ی شخصی‌ِ شما برای اجرای «آن مورد اساسی در عمل»‌ چیست؟

منتظر خواندن نظرات تأثیرگذارتان هستیم


منابع بیشتر درباره محتوای این فایل:

دوره قانون آفرینش بخش 8 | بهره برداری از تضادها 

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    571MB
    38 دقیقه
  • فایل صوتی اتفاقات مشابه، اما نتایج متفاوت
    36MB
    38 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

634 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «امیر حسین سراجی وطن» در این صفحه: 1
  1. -
    امیر حسین سراجی وطن گفته:
    مدت عضویت: 2109 روز

    به نام الله یکتا

    استاد عزیز و دوستان جان سلام

    دیروز که این فایل رو دانلود کردم و گوش دادم با خودم گفتم روی این فایل حتما باید یه کامنت بذارم چون من از وقتی که اومدم تو این مسیر صدها نمونه از این مثالها داشتم که با انتخواب متفاوت نتیجه متفاوت تجربه کردم.

    همین چند ماه پیش من یه محصول جدید به یه مشتری فروختم . محصولی که هنوز نساخته بودم و فقط ایدش رو داشتم. و به خودم گفتم که باید این ایده رو امتحان بکنم هر چند خیلی ترس داشتم. ساختمش خیلی سخت بود. ایده اولیه هم جواب نداد ولی برای من یک درس بزرگ داشت و اونم اینکه من باید یه اصولی برای طراحی محصول داشته باشم. چون من در طول دوران کاریم با افرادی کار کرده بودم که اونا برای طراحی محصول جدید فقط با آزمون و خطا پیش می رفتن و این کار همیشه با استرس و خطای زیاد همراه بود و تازه بعد از چند سال کار کردن روی خودم به این نتیجه رسیدم که همچین باور غلطی در من نهادینه شده و من باید یاد بگیرم که برای طراحی یه محصول هزینه بکنم تا یک محصول اصولی رو بتونم به بازار ارائه بدم نه اینکه محصول رو با آزمون و خطا بدم به دست مشتری. این یه باگ بزرگی بود تو کار من که باعث می شد که من نتونم محصول رو با اطمینان کامل بفروشم و این عدم اطمینان که در خود من بود مشتری رو هم به عدم اطمینان می رساند و این یکی از عوامل کمبود مشتری من است. و اگر من نتونم خودم به محصولی اطمینان کامل داشته باشم مشتری هم عمرا نمی تونه که اطمینان بکنه.

    پس تصمیم گرفتم که این مشکل رو حل بکنم و شروع کردم به اصطلاح باور کمبود در خودم و به خودم این را قبولاندم که اگر من محصولی می فروشم یه سهمی هم طراح داره و باید سهم طراح رو بدم تا جهان برام ادامه کار را محیا بکنه و اولین قدم رو برداشتم.

    این رو نوشتم چون این محصول دقیقا مانند این راکت ایلان ماسک درست کار نکرد و برگشت خورد و من حتی مجبور شدم کل پول مشتری رو بهش پس بدم ولی حالم رو بد نکردم و گفتم خوب حالا از این اتفاق باید چه درس‌هایی بگیرم و این هم شد درس من که فکر می کنم برای یادگرفتن این درس بهای خوبی پرداخت کردم که باعث می شه من مسیر بهتری نسبت به قبل داشته باشم.

    خدا رو هزار مرتبه شکر می کنم که من رو با قانون آشنا کرد و استادی مثل شما بهم عطا کرد تا دیگر از مسیر زندگی نترسم و حرکت بکنم.

    استاد از شما هم بی نهایت سپاسگزارم که به این وضوح قوانین رو برامون توضیح دادی.

    و در نهایت از خودم سپاسگزارم که در طول سه سال گذشته تو این مسیر موندم و ورژن جدید تری از خودم ساختم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: