نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار رضا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

استاد این فایل‌های نتایج رضا عطارروشن عزیز و توضیحات شما روی آن یک دوره بسیار پرارزش و غنی شده است. دوره‌ای که به نظر اینجانب ارزش مالی و معنوی بسیار زیادی دارد. دوره‌ای که می‌توان آن را “بررسی موردی فردی موفق در استفاده از قانون” نامید.

واقعا قانون خیلی ساده است و چهار کلمه بیشتر نیست “احساس خوب = اتفاقات خوب” و همین احساس خوب خود را نگه داشتن و نجواها را کنترل کردن یک جهاد اکبر نیاز دارد، همان جهاد اکبری که رضای عزیز در روند رشد و تکامل خودش بروز داد و قدم به قدم، گام به گام رشد کرد و به نتایج عالی دست یافت.

استاد عباسمنش عزیز چقدر عالی بیان می‌کنید که تخصص کسب کردن و خلق ارزش کردن باعث می‌گردد پول به دنبال آدم بیاید و نتایج مالی یک اتفاق حتمی بعد از افزایش مهارت است. من یک مثال یادم آمد که حرف استاد عباسمنش عزیزم را تایید می‌کند و من خیلی وقت پیش از زبان استادی دیگر شنیده بودم که در ادامه بیان می‌کنم.

سال 1395 یک دوره فروشندگی شرکت کرده بودم، استاد دوره می‌گفت یک فروشنده موفق باید تخصص بی‌نهایت بالایی درباره کالا یا خدمتی که می‌فروشد داشته باشد. ایشان برای توضیح آموزش خودش یک مثال عینی به ما نشان داد. فردی که بالاترین فروش یک نوع بیمه خاص را داشت. آن فرد را به صورت مجازی در کلاس ما اضافه کرد. ایشان بیش از ده سال در فروش بیمه تکمیلی سابقه داشتند و شروع به صحبت کردند، گفتند که که من سال گذشته کلا چهار قرارداد بیمه داشتم و چهار بیمه فروختم اما پورسانتی که دریافت کرده بود میلیاردی بود.

ایشان چهار فروش بیمه تکمیلی به چهار سازمان چند هزار نفره داشت که به ازای هر نفر از آنها پورسانت دریافت کرده بود، در ادامه گفت راز موفقیت من تخصص و مهارت من در بیمه تکمیلی است، ایشان می‌گفتند من با بیش از ده شرکت بیمه که کار بیمه تکمیلی می‌کنند کار می‌کنم و آنقدر درباره بیمه تکمیلی آنها اطلاعات دارم و قوانین را حفظ هستم که حتی خود کارمندان همان شرکت‌های بیمه وقتی موضوع مهمی پیش می‌آید درباره بیمه خودشان از من سوال می‌پرسند که مثلا آیا این مورد را پوشش می‌دهد یا خیر؟!

یعنی آنقدر موضوع تخصص و مهارت داشتن مهم است که در هر رشته و یا فنی مهارت داشتند به تنهایی می‌تواند تفاوت ایجاد کند.

می‌خواهم یک فلش بک داشته باشم به یکسال قبل، من در مسیر رشد و توسعه شرکت شخصی خودم بودم که با تضاد بسیار شدیدی مواجه شدم. برای آنکه بتوانم نجواها را کنترل کنم تصمیم گرفتم مهارت‌هایم افزایش دهم یا مهارت جدیدی بیاموزم و این تصمیم خیلی جدی بود، یک الهامی در ذهن من آمد که تو بیش از سی سال است که از آغاز یادگیری زبان انگلیسی گذشته است اما نه می‌توانی درست حرف بزنی و نه می‌توانی درست بنویسی و زبان انگلیسی تو ضعیف است، تصمیم گرفتم زبان خودم تقویت کنم، ابتدا با یک اپلیکیشن زبان آموزی شروع کردم، سپس با شخصی که در لینکداین آشنا شده بودم و زبان انگلیسی عالی داشت و فایل تصویری چند دقیقه‌ای می‌گذاشت که بدون توقف و تند تند انگلیسی حرف می‌زد، گفتگو کردم و قصد خودم بیان کردم و راهنمایی خواستم. ایشان یکی دو نفر به من معرفی کردند و گفتند اگر تصمیم جدی داری استاد خودم بهت معرفی می‌کنم. استاد ایشان استاد دانشگاه تهران بود که متد خاصی برای آیلتس داشت، با اشتیاق پذیرفتم و  جلسه تعیین سطح گذاشتیم، استاد گفتند شما با اغماض از متوسط هم پایین‌تر هستید و گرنه مبتدی برازنده شماست.

ما هفته‌ای دو جلسه با هم کار کردیم، اولین جلسه زبان‌آموزی من با استاد برزگر 15/11/1400 بود و بعد از یکسال استمرار و تمرین و تمرین من 08/11/1401 امتحان آیلتس را دادم و امروز که این کامنت را می‌نویسم یعنی 25/11/1401 کارنامه آیلتسم به دستم رسید که موفق شدم نمره کلی 6 بگیرم و جالب‌تر اینکه بالاترین نمره من در مهارت اسپیکینگ با نمره 8 سپس رایتینگ با نمره 7 بوده است. در حال حاضر من روان انگلیسی صحبت می‌کنم و مطمئن هستم این مهارت زبان انگلیسی هم در ایران و هم در خارج از ایران در کنار مهارت‌های فنی که دارم بسیار ارزش خلق خواهد کرد و دنیاهای جدیدی به روی من خواهد گشود.

استاد عباسمنش عزیز از شما صمیمانه سپاسگزاری می‌کنم و برای رضا عطارروشن عزیز آرزوی ثروت و سلامتی و موفقیت و شادکامی بیش از پیش دارم.

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.


منابع بیشتر درباره محتوای این قسمت:

تشخیص اصول ثروت ساختن بوسیله دوره های روانشناسی ثروت 


سایر قسمت های «نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش»

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    575MB
    55 دقیقه
  • فایل صوتی نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش | قسمت 16
    52MB
    55 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

792 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمانه جان صوفی» در این صفحه: 7
  1. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    سلام به همه ی عزیزان سایت

    سلام سعیده جان

    بسیار لذت بردم از خوندن این کامنت و کامنت قبلیت.

    ممنونم که مسیری که طی کردی رو نوشتی و از تجربیاتت گفتی.

    برات بهترین ها رو آرزو میکنم در زندگی و رسیدن به چیزی که دوستش داری و خواسته ی قلبیت هست.

    الهی شکر که ارتباطت با خدا عمیق تر شده و مو به مو به هدایت های خدا چشم گفتی و مسیر برات هموارتر میشه هر لحظه.

    خیلی تحسینت میکنم که پر قدرت مسیر درست خودت رو ادامه میدی فارغ از نظرهای دیگران.

    چقدر آدم آرومه و مطمئنه وقتی به فرکانس منبع وصله، میدونه چیدمان خدا بهترین و کاملترین.

    الان صبح جمعه است و من روزم رو با خوندن کامنت جذاب شما آغاز کردم.

    برای همه بهترین ها رو از خدا می خوام.

    الهی شکر برای همه چیز

    الهی شکر برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    سلام به همه ی عزیزان سایت

    سلام فهیمه جان.

    عزیزم کامنتت برای من یه جمع بندی یا نتیجه گیری جذاب بود که کاملا به درد من هم میخوره.

    ممنونم که نوشتیش و باعث شدی عمیق تر فکر کنم به بعضی مسائل مرتبط با خودم که مشترک هست با کامنت شما…

    در مورد خلق ارزش، متعهد بودن خودمون در مسیر و خواسته، حتی واریز پول به کارت و …

    دقیقا وقتی داشتم میخوندم در رابطه با خلق ارزش هدایت شدم که باید و باید دوره عزت نفس رو مجدد و بارها و بارها گوش بدم

    حس میکنم الان که تقریبا دو ماهه تمرکزی هر روز دارم فایلهای استاد رو مرتب و منسجم گوش میدم (فایلهای ارزشمند هدیه و رایگان، دوره قانون سلامتی، سریال زندگی در بهشت، دسته بندی صلح با خود، دسته بندی تشخیص اصل از فرع) ذهن منطقیم که مثل سیمانه تازه داره کمی نرم میشه و ورودی های ناب استاد داره کم کم نفوذ میکنه.

    فرق قبلا با الان اینه که قبلا نامرتب گوش میکردم نتایج هم میومد اما نامرتب. الان منسجم گوش میدم و تاثیراتش به شدت منسجم وارد زندگیم میشه به لطف خدا.

    یه طوری شده که وقتی صحبت میکنم حس میکنم چقدر نگاه و تفکرم داره عوض میشه، فکر میکنم خودمم بعد یادم میاد این بهبود تفکر و زیبابینی از گوش کردن های مکرر به آموزش های استاد برام اومده…

    برام شگفت انگیزه که این باورهای جدید وارد مسیر عمل تو زندگی روزمره ام هم شده و آگاهانه تلاش می‌کنم توجه کنم به زیبایی های پیرامونم و تحسینشون کنم، آدم‌ها و توانمندی هاشونو تحسین کنم، با شجاعت بخوام از خدا خواسته هامو با باور محکم که میده بهم، تعهد میدم که عملیاتی کنم هدف های مورد نظرمو و اینکه تو مسیر چقدر خدا داره کمکم میکنه و برام سهل میکنه شرایطتو به شدت خوشحالم میکنه و سپاس گزارتر…

    از خدا خیلی سپاس گزارم که معلم منه و یکی از بی نظیرترین دست هاشو برای آموزش این مسائل به من فرستاده برام، خیلی ممنون ازتون استاد.

    جالب و عجیبه که انقدر ذهن زود فراموش میکنه و نیاز به تکرار مدام داره. خیلی فایلها رو قبلا یا حتی اواخر گوش کردم اما دفعه بعد که گوش میدم بازم برام نکات جدید داره و اینو بهم میگه که سمانه ذهنت خیلی نیاز داره به شنیدن های مکرر و بمباران ورودی های ناب تا بتونه از اون چارچوب خشک بیرون بیاد و جهان رو طور دیگه ای هم ببینه و تجربه کنه.

    فهیمه جان بی نهایت ممنونم از نوشتن این کامنت عالی و به جا که برای شخص من الهام بخش هست.

    نمیدونم ربط داره اینجا بنویسم یا نه، اما الان ایده اومد یه نکته ی به شدت مهم و جذاب از استاد رو اینجا بنویسم که دیشب تو یکی از قسمت های سریال جذاب زندگی در بهشت شنیدم و بسیار کیف کردم:

    نتایج و رفتارهای ما نشون میده که آیا باورهای ما تغییر کردن یا نه، وگرنه به حرف نیست

    به عبارتی یکی از راه های تشخیص اینکه واقعا داریم روی باورهامون کار اساسی میکنیم یا نه نتایجیه که داریم کسب میکنیم، یا تغییرات حقیقی در رفتارهایمان. حتی یه نتیجه ی در ظاهر کوچولو در ابتدای کار خودش نشونه است که مسیر درسته و باید ادامه داد با قدرت.

    از خدا بهترین ها رو برای شما و همه آرزو میکنم.

    خدا رو شکر برای همه چیز

    خدا رو شکر برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    سلام علی آقا

    ممنونم که این کامنت رو نوشتین.

    عالی بود به معنای حقیقی.

    سرشار از امید، توکل، اراده و خواستن.

    خیلی بهتون تبریک میگم برای تلاش هاتون، برای خلقِ زندگی تون به دستِ خودتون با یاریِ خدا، اونطور که میخواین.

    تحسینتون میکنم که از آقای عطار روشن الگو گرفتین و گفتین میشه و مسیر زندگی تون رو عوض کردین به سمتی که صحیحه و خودتون میخواین.

    در آغوشِ خدا باشین و روز به روز موفق تر بشین از همه ی ابعاد.

    خدا رو شکر که در این سایت با دوستانِ عزیزی از طریق کامنت ها آشنا میشیم که تلاش میکنن، عمل میکنن به قوانین و خوبی رو خلق میکنن برای خودشون.

    خدا رو شکر برای همه چیز

    خدا رو شکر برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    به نام خداوند هدایتگرم

    که عاشقشم

    که هر لحظه و هر چی جلوتر میرم بیشتر عاشقش میشم.

    سلام علی آقا

    کامنت شما برای من کاملا هدایتیه.

    میخوام توضیح بدم چرا.

    تا خودم و دوستانم بهتر متوجه بشیم چقدر این کامنت‌هایی که مینویسیم یا برای هم پاسخ میذاریم، ارزشمند و به موقع است. چون یکی از روشهایی که خدای عزیزم، حرف هاشو به ما منتقل میکنه همین کامنتهاست.

    امروز روز به شدت جذابی هست برام، به دلیلِ درکِ بهتر قوانین و رعایتش.

    همون قوانینی که دو روز پیش رعایتش کردم کمی آگاهانه و جواب های عالی اومد.

    دیروز فازم مناسب نبود.

    و امروز به دلیل رعایت کردن قوانین حالم عالی شد.

    حالا چی شده؟ امروز و الان میخوام بنویسم و ردپا بذارم که بهتر درک کنم، اگاهانه، چه اتفاقی افتاده که امروزم مثلِ دو روز پیش شگفت انگیز شده ولی دیروز نه…

    امروز سراغ موبایل نیومدم، انقدر که مشغول برنامه ریزی خدا برای خودم بودم موبایل رفت کنار کلا.

    و دلیلی که الان اومدم هم این بود که بیام و کامنت بذارم تو سایت.

    اول فکر کردم میرم روی فایل آخر سایت (بازیِ شکارچیِ نکات مثبت) مینویسم.

    اما جریانِ هم آهنگی با خدا و هدایت‌هاش مسیر دیگه ای رو برام انتخاب کرد…

    اومدم سایت و یهو دایره آبی قشنگ رو کنار عکسم دیدم.

    طبیعتا خیلی ذوق کردم.

    دیروز صد بار چک کردم و به زور میخواستم دایره آبی رو ببینم.

    ندیدم که ندیدم.

    امروز هیچ اصراری نبود، حتی نزدیک موبایل هم نرفتم، اما دایره آبی خودش اومد…

    که اولا بگه بیا این جایزه ات، اصرار رو برداشتی، به خواسته ات رسیدی.

    داشتی روی خودت کار میکردی متمرکز، جایزه یا همون نتیجه اومد.

    حالا وقتش بود ببینم چه پیامی اومده؟

    از طرف چه کسی و در رابطه با کدوم فایل زیباست، اما اصل اینه ببینم برای من چه پیامی فرستاده شده توسط دوست ارزشمندم از طرف خدا…

    متوجه شدم کامنتی که قصد نوشتنش رو داشتم، باید اینجا بنویسم.

    مطمئنم بهترین جای ممکن دارم کامنتم رو مینویسم و ارسال میکنم.

    هم تشکر می کنم از شما که دست خدا شدین و پیامش رو بهم رسوندین.

    و هم اینکه دقیقا خدا تو کامنت شما مستقیم باهام صحبت کرده:

    یعنی چیزهایی که از ذهن، قلب و قلم شما اومده مستقیم جوابِ خدا برای الانِ منه.

    کاملا مستقیم و بی واسطه باهام صحبت کرده خدا…

    عاشق خدام که انقدر باحاله، دوست داشتنیه.

    من یه قدم رفتم سمتش، اون چندین قدم به سمت من اومده.

    برادر عزیزم علی آقا، که براتون بهترین ها رو میخوام در کنار خانواده محترمتون:

    انقدر جملاتی که نوشتین جوابِ مستقیمِ منه که میخوام دونه دونه بررسی شون کنم.

    باید همیشه خود را با قبل خود مقایسه کنیم نه کسی دیگر

    نیاز داشتم اینو مجددا بفهمم و توجه کنم بهش، خدا بهم گفت از طریقِ شما.

    برای همین از چند روز پیش به این سمت هدایت شدم خودمو هم تحسین کنم علاوه بر تحسین دیگران، برای موفقیت هام، برای تغییرات و بهبودهام، کوچک و بزرگ هم فرق نداره…

    این جمله شما تایید کرد که مسیرم درسته و باید ادامه بدم تحسین خودمو…

    ما فقط از کسانی که به موفقیت رسیده اند الگو میگیریم و راه را بهتر میشناسیم. که شدنی است.

    دقیقا روی این مورد و پیدا کردن مثال هم تازه چند روز هست دارم کار میکنم، که اینم تایید شد و باید ادامه بدم همین فرمون رو.

    مسیر خودش خیلی قشنگ بهت میگه تکامل تکامل

    قانونِ تکامل که دائم دارم یادآوری میکنم به خودم، که آروم باشم، شتاب نکنم برای نتیجه، لذت ببرم از مسیر و اینکه تو مسیر بهبود هستم.

    اینم از تایید سومی.

    انگار شما فرستاده شدین موارد تاییدی رو به من یادآوری کنین که ادامه بدم امیدوارانه، چون مسیرم درسته.

    یعنی همین الان هم عالی هستی چون داری رو خودت کار میکنی پس فقط ادامه بده. و باش بقیه ش درست میشه. تو لایق بهترین ها هستی.

    یعنی خدایا تو دیگه چطوری میخواستی بهم بگی ادامه بده سمانه.

    بگی سمانه دوستت دارم و حواسم بهت هست.

    بگی تو مواردی که هدایت میخوای رو بگو من هستم همیشه کنارت، بهت جوابهای درست رو میدم، هیچ عجله نکن، نگران هم نباش.

    علی آقا، ممنونم که پیکِ خدا شدین و نامه ی خدا رو به دستم رسوندین. بی نهایت خوشحالی و خوشبختی وارد زندگیِ خودتون بشه.

    چند ساعت پیش که مشغول نوشتن بودم، یهو به خدا گفتم میشه باهام از یه طریق دیگه هم صحبت کنی؟

    خودم جواب دادم سمانه این همه نشانه میفرسته خدا برات دیگه تاییدیه میخوای چیکار؟

    نشانه های امروزِ من از جانبِ خدا:

    آوازِ پرندگان، گنجشک ها

    پیامک خواهرزاده ام.

    سعادت داشتم دوباره با خدا هم آهنگ بشم امروز.

    هم فرکانسی با همسرم (موقع نوشتن هام یه لحظه فکر کردم صدای زنگ موبایلم میاد و همسرمه، رفتم سراغ موبایلم دیدم چیزی نیست برگشتم سراغِ نوشتنم. چند دقیقه بعدش همسرم تماس گرفت.)

    و …

    کامنتم مفصله و هنوز ادامه داره، اتفاقا امروز به همسرم گفتم تنها جایی که میشه مفصل بنویسیم و صحبت کنیم در مورد رشد، خودشناسی، پیشرفت، خدا، تغییرات و بهبودها و … فقط قسمت کامنت سایت هست.

    خدارو شکر برای حضور خدا تو زندگیم.

    خدا رو شکر برای سایت ارزشمند عباس منش دات کام

    خدا رو شکر برای استاد عباس منش عزیزم که بی نهایت دارم ازش یاد میگیرم و ممنونشم.

    خدا رو شکر برای مریم جون عزیزم

    خدا رو شکر برای تک تک اعضای سایت

    خدا رو شکر برای قسمت کامنت های سایت

    خدا رو شکر برای اینکه تو مسیر هستم و دارم کار میکنم روی خودم.

    و دقیقا بعدش اومدم سایت که کامنت بنویسم و نشانه های بعدی اومدن:

    دایره آبی (پاسخِ دوستان)

    و تیرِ خلاص رو خوردم:

    تو کامنتِ شما دقیقا باهام صحبت کرد خدا جانم

    همون درخواستی که داشتم ازش

    و هنوزم میدونم بازم نشانه های دیگه میاد و گفتگومون با خدا ادامه داره…

    حالا بریم سراغِ اون قوانینی که امروز انجام دادم و نتیجه ها اومدن:

    1- به محضِ بیداری از خدا هدایت خواستم برای انجام بهترین کارها و رشد و …

    2- نوشتن ستاره قطبی

    بعد طبق عادت میخواستم برم پیاده روی که جریانِ هدایت برنامه ای متفاوت برام چید:

    3- نوشتن تحسین برای خودم تو دفتر

    4- نوشتن نکات مثبت، زیبایی ها، هدایت ها، نشانه های خدا برام تو دفترم.

    5- هدایت شدم به نوشتن جواب تمرین جلسه اول دوره شیوه حل مسائل تو دفترم که مدتها بود پشت گوش مینداختم تا کاملترش کنم. خیلی سورپرایز شدم که خودمو دیدم در حال نوشتن مواردی که حلشون کردم تو این تمرین…

    و نشونه های دیگه…

    هر چی جلوتر رفتم دیدم عه! احساسم داره بهتر و بهتر میشه…

    همینطور که شماره ها بالاتر میرفت احساس منم بهتر و بهتر شد از نوشتن اونهمه نکته مثبت و زیبایی تو زندگیم.

    100 تا رو رد کردم گفتم چه اتفاقی داره میوفته؟

    چرا دیروز که مینوشتم این احساس خوب رو تجربه نکردم؟

    آگاهی اومد که از جایی میفهمم دارم درست جلو میرم یا درست مینویسم، که ببینم احساسم داره بهتر میشه.

    پس- دارم درست مینویسم- کاملا دلی با فرکانسِ عالی…

    البته دیروز یه فرکانسِ مسموم البته سطحی هم داشتم:

    حسادت…

    یه مورد دیگه هم متوجه شدم که اونم زیاد بابِ میلم نبود…

    البته که روی کنترل ذهنم تلاش کردم و کار کردم.

    بهتر از گذشته ام شدم، خیلی خیلی…

    قاطیِ نوشتن هام هدایت شدم با عشق برم بعضی از کارهای خونه رو با تامل و لذت انجام بدم و بیام.

    کل پروسه خیلی جذاب بود، انقدر با لطافت و آرامش کار می‌کردم که کاملا دوزاریم افتاد داخل هم آهنگی با خدا و هدایت هاشم که انقدر لذت میبرم از جمع آوری دونه به دونه ظرفهای آبچکون و گذاشتنشون سر جاشون با نظم و عشق، جارو کردن آشپزخانه و سالن با جارو دسته دار، پر کردن ظرف شیشه ای از رب خونگی، دم کردنِ چای با گل محمدی خوش عطر، داغ کردن نهار همسرم، پهن کردن سفره و …

    مجدد که اومدم سراغ نوشتن، یهو رسیدم به جوابِ یه سوال به خودم:

    اصولا توجه کردن به چیزی یا توجه نکردن بهش یعنی چی؟

    که با خودم گفتم جوابم رو توی فایل آخر سایت (بازیِ شکارچی نکات مثبت) مینویسم:

    همینجا مینویسم نظرم رو که از آگاهی های استاد دریافتش کردم. قبلش پرونده ی امروز رو میبندم:

    این الگوریتم امروز من بود، کارهایی که انجام دادم و برام حال خوش آورد.

    احساس خوب اتفاقات خوب آورد.

    این پروسه ی هدایت خدا برای من بود.

    میخوام آگاهانه تر تکرارش کنم و مستمر باشه برام.

    خدا خودش هر لحظه هدایت میکنه انجام چه کاری در لحظه، بهترین هست برای هر کدوم از ما.

    ایده اومد یه دفتر جدید هم برداشتم به نام آگاهی ها: که توش از درکم نسبت به مسایل، خواسته هام و … نوشتم.

    آگاهی اومد: سمانه نترس از اینکه یادت بره چیزی رو بنویسی، خدا بهت یادآوریش میکنه، خدا یادت میندازه هر لحظه باید روی چی کار کنی، تمرین کنی، هیچ نگران نباش، لذت ببر خودتو بسپر به برنامه ریزی و چیدمانِ خدا و خاموش کن ذهن و منطقت رو…

    طور دیگه ای خواسته هامو نوشتم نسبت به قبل:

    نوشتم خدایا من …. میخوام، اما نمیدونم چطوری، من بلد نیستم، نمیدونم، خودت راهنمایی کن.

    اینو از سعیده جان یاد گرفتم که تو کامنتش نوشته بود: خدایا من بلد نیستم تو بلدی، تو بگو.

    جواب سوالم:

    از استاد عزیزم یاد گرفتم برای توجه کردن به چیزی (خواسته ها) میتونیم اینکارها رو بکنیم:

    در موردش بنویسیم، صحبت کنیم، بخونیم، بشنویم، ببینیم، مثال بزنیم در موردش.

    به عبارتی بریم دنبالش، تحقیق کنیم در موردش و …

    اینطوری کانون توجهمون جلب میشه به اون موضوع.

    حالا خلافش هم همینطوره: برای برداشتن توجه از ناخواسته ها: نبینیمش، نشنویمش، نخونیمش، دنبالش نریم، پیگیری اش نکنیم، صحبت نکنیم در موردش و …

    همه ی اینا روند تکاملی داره و باید خوشحال باشیم برای تک تک تلاش هامون و پله های دونه به دونه ای که بالا میریم تو مسیر رشد و بهبود…

    قانون: به هر چی توجه کنی از همون جنس وارد زندگیت میشه.

    قانون: احساس خوب= اتفاقات خوب

    علی آقا مجددا ممنونم از شما و پیام تون و فرکانس خوبی که فرستادین به سمت من.

    این پیام 30 اردیبهشت ارسال شده و 3 خرداد رسیده دست من.

    در بهترین زمان ممکن

    در بهترین شرایط

    یعنی وقتی که باید میخوندم و می‌رسیده دستم اومده.

    به نظرم اولین جایزه برای ما، اینه که تا کار کردن روی خودمون رو دقیق شروع میکنیم اول احساسِ خودمون خوب میشه، بعد نشانه ها میاد که یعنی درسته برو جلو، بعد جایزه های کوچولو میاد، بعد جایزه های بزرگ میاد.

    به عبارتی با توجه به کیفیتِ کار کردنمون روی خودمون جایزه ها میاد، جایزه احساسِ خوب، رابطه ی خوب، ثروت، سلامتی، آرامش و …

    و یه جمله ی کلیدی استاد که چند روز پیش شنیدم تو یه فایلی:

    نتایج و موفقیت هاتونو فقط به نتایجِ مالی گره نزنین…

    که یعنی اگه نتیجه مالی دیر اومد یا نیومد (بستگی به باورهامون داره)، متوجه نشین چقدر نتایج دیگه وارد زندگیتون شده که ندیده میگیریدشون.

    خدایا شکرت که خودت میگی کی بیام کامنت بنویسم، خودتم میگی بهم که چی بنویسم.

    هدایت و نوشتن معجزه های زندگیِ من هستن بی شک

    دعوت شدم به گوش دادن مجدد فایل نتیجه دوستان قسمت 16 ، حتما برای من نشونه داره، هدایت داره

    خدا رو شکر برای همه چیز

    خدا رو شکر برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    سلام زهرا جانم.

    خوشحال شدم که برام نوشتی.

    چقدر درخواستِ قشنگی کردی از خدا…

    چقدر عالی، باعث شدی این درخواست در من هم شکل بگیره الان.

    درخواستِ داشتنِ دوستانِ نابِ توحیدی…

    البته که اینجا به واسطه ی خوندن و نوشتن کامنت تونستم با دوستانِ نابی عینِ خودت آشنا بشم.

    ولی اینکه تو پیامت نوشتی از خدا خواستی، باعث شد منم متمرکزتر شم روی این خواسته ی مفید.

    بهتر یاد گرفتم و درک کردم این چند روزِ اخیر، که دستِ خدا رو نبندم تو رسیدن به خواسته هام.

    چون تو جریانِ هم آهنگی با خدا (تسلیم بودنِ من، قطعِ منطق و ذهنم، فقط چشم گفتن به هدایتِ خدا)، یهو مواجه شدم با رسیدن به خواسته ام از خدا، اما با روشی متفاوت از چیزی که من فکر میکردم راهِ رسیدنه…

    یعنی خدا همه چیز رو با مثال داره بهم آموزش میده که بهتر درک کنم.

    برای همینم نمیخوام دستِ خدا رو ببندم برای رسیدن به خواسته هام در کل.

    خیلی ممنونم از ابرازِ محبتت عزیزم. ممنونم که با مِهر میخونی کامنت هامو و اینچنین با مِهر برام مینویسی.

    چقدر درست و خوب نوشتی:

    خوبه که شماها هستین، خوبه که سایت توحیدیه عباسمنش هست، خوبه که بچه‌های این سایت هستن، انگار همه داریم تو بهشت زندگی می‌کنیم.

    فکر کنم این حرف دل خیلی ها باشه.

    خدا رو شکر برای همه چیز

    خدا رو شکر برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    سلام علی آقا.

    ممنونم که با محبت کامنتم رو خوندین و پاسخ نوشتین.

    چقدر این جمله تون درست و عالی بود…

    دریغا احساس خوب و رشد از انجام همون کارهای به تعویق افتاده میامد، از حل کردن همون کارهای کوچیک، از انجام با عشق کارهای منزل و…

    اینو قشنگ امشب درک کردم وقتی داشتم تمرین جلسه اول دوره شیوه حل مسائل رو از دفتر به موبایل وارد میکردم که بتونم کامنت بذارم روی جلسه…

    خودِ همین نوشتن تو موبایل چند وقتی بود به تعویق میوفتاد، تا امشب که کاملا هدایتی و به سرعت شروع کردم به نوشتن.

    و بعد که مینوشتم هم متوجه شدم بعضی از این حل مسئله هایی که من انجام دادم خیلی ساده هستن اما با خودشون دنیایی از آرامش و حس خوب آوردن، ضمن اینکه زندگیمو هم با کیفیت تر کردن…

    پس دونه به دونه شون ارزشمندن.

    مفیدن.

    تحسین برانگیزن.

    دقیقا مثلِ مثال شما از خونه تکونیِ کمدتون…

    که چقدر تاثیرگذاره جلوی نجواهای ذهنی رو گرفتن.

    همین بهبودها هستن که رشد میارن، اگه من قائل به ارزشمندیشون باشم و جلوی ذهن نجواگرم بایستم و خاموشش کنم و اجازه ندم که با گفتنِ اینکه کاری نیست، یا اینکار کوچیکه و بی ارزش، ببین بقیه چقدر موفقتر هستن و … بخواد منو گول بزنه و متوقف کنه از مسیر تلاش و رشد و کار کردن روی خود…

    یا همون بازیِ مخربِ کمال گرایی.

    خیلی ازتون ممنونم و براتون بهترینها رو آرزو میکنم در مسیرِ رشد، در کنار عزیزانتون.

    خدا رو شکر برای همه چیز

    خدا رو شکر برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1958 روز

    سلام به پاکیزه جانِ نازنین.

    سلام به دخترِ زیبا و خوش بیانِ سایت.

    سلام به پاکیزه ی توحیدیِ خدا.

    یادته یه بار تو کامنت برام شعر بابا طاهر نازنین رو نوشتی؟

    به صحرا بنگرم صحرا ته وینم

    به دریا بنگرم دریا ته وینم

    بهر جا بنگرم کوه و در و دشت

    نشان روی زیبای ته وینم

    خب دخترِ خوبِ خدا، همین الان که هدایت شدم به این کامنتت، که خیلی هم خوشحالم بابتش، من دارم خدا رو توی رویِ زیبای تو میبینم.

    خدا رو توی کامنتِ مهربون و صادقانه ات می بینم.

    قلبِ پاکت منو یادِ خدا میندازه.

    تو الان قشنگ تو بغلِ خدایی.

    نوشِ جونت باشه عزیزم.

    به خاطر فرکانس های توحیدیِ خودته.

    میدونی منم گاهی دچارِ حسادت شدم به کامنتهای برتر، برگزیده ی سایت.

    شجاعتت رو تحسین میکنم که این حس ات رو نوشتی.

    بیشتر تحسینت میکنم که دقیقا رفتارِ ضدِ حسادت رو انجام دادی، یعنی تحسین کردن.

    تو یه فایل استاد یادم دادن، گفتن برای دوری از حسادت (حس نازیبا) آدم‌ها و موقعیت ها و … رو تحسین (حس زیبا) کنین.

    این شده که من مقداری بهبود پیدا کردم از بیماریِ حسادت.

    اینکه بگم ندارمش که دروغه.

    من به لطف خدا، دیگه نمیرم سمتِ دروغ گفتن به خودم مخصوصا اینجا…

    چون حسم میگه به قولِ سعیده جان اینجا غارِ حرا هست برام، مکانی پاک و خالص برای عبادتِ من، خودشناسیِ من، خداشناسیِ من…

    راه نداره دروغ بگم…

    نه که اصلا ها.

    اصلا ادعا ندارم راستگوی 100 درصدی هستم، اما انتخاب کردم جایی که نمیخوام دروغ بگم سکوت بهترین راهکاره…

    خلاصه که تو دلِ شب، اومدی با کامنتت درست نشستی وسطِ قلبِ من پاکیزه جان.

    چقدر من عاشقِ اسمِ خاص و بی نظیرت هستم.

    یه حس خاصی دارم وقتی اسمت رو مینویسم.

    حسم میگه که وصل هستی به منبع و من همیشه با یه احترام خاصی باهات روبه رو میشم.

    تحسینت میکنم برای قلبِ مهربونت.

    برای کامنت های دلبری که مینویسی.

    با قلبم میگم، خوشحالم که دوستِ نازنینی از مردمِ محترم افغانستان، اضافه شده به دوستام، من خاطره های بسیار خوبی دارم از هم میهنانِ نازنینت دارم.

    چقدر صبور، مهربان، باشخصیت، باوقار بودن و بهترین خاطره ها رو توی ذهن و قلب من زنده میکنن همیشه.

    تا حالا بهت نگفتم، ولی من عاشقِ ادبیاتِ قشنگتم تو کامنت هات.

    وقتی میخونم توی دلم قند آب میشه انگار از بس شیرین مینویسی.

    به قول یاسمن جونم، بوس و قلب و بغل برای تو.

    خیلی عزیز و ارزشمندی برای سایت.

    همه مون عزیز و ارزشمندیم.

    همه مون در پناهِ رب العالمینِ نازنینم باشیم.

    مرسی که اینو یادآوری کردی:

    به قول مسی …اگر میخواستم خودم برنامه ریزی کنم، هیچ وقت نمیتونستم مثل پلنی که خدا برام چید ،انقدر خوب همه چیز رو بچینم

    با عشق و ارادتِ ویژه ی قلبی، ایمیلمو فعال کردم روی کامنتهای زیبات.

    خدایا شکرت که انقدر زیبا منو هدایت میکنی بالای سرِ کامنتهای جذاب و تو دل برویِ بچه ها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: