معلولیت ذهنی درباره ثروت

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

کارگاه روانشناسی ثروت پیشرفته در دبی که اکنون مهم‌ترین آگاهی‌هایش در قالب دوره روانشناسی ثروت 2 در دسترس شماست‌،فرصت خوبی بود تا از نزدیک به بررسی باورهای افرادی بپردازم که با مبحثی به نام “روانشناسی ثروت” و نقش باورها در میزان ورودِ ثروت به زندگی آشنا بودند… افراد شرکت کننده در این کارگاه، افرادی بودند که با استفاده از آموزش‌ها و تمرینات دوره روانشناسی ثروت ۱، بسیاری از موانع ذهنی و باورهای تضعیف کننده ای را در ذهن‌شان شناسایی کرده بودند که مانع اصلی ورود ثروت به زندگی‌شان بود و آرام آرام با برپا ساختن جهادی اکبر برای تغییر آن برنامه‌ی تضعیف کننده‌، به موفقیت‌های مالی چشم‌گیری در زندگی‌شان رسیده بودند.

در این کارگاه، سعیِ من کمک به این افراد در شناسایی ترمزهای ذهنی مخفی‌ای بود که ظاهرا وجود نداشت اما آنها را در سحطی از موفقیت‌، متوقف ساخته بود.

در واقع‌، دوره روانشناسی ثروت2‌، سطح عمیق‌‌تری از آگاهی درباره‌ی باورهای ثروت ساز و ظرافت به خرج دادن در شیوه‌ی کدنویسی ذهن برای مولد بودن درباره‌ی ثروت ساختن را به شما آموزش می‌دهد.

سطحی که به شما کمک می‌کند نگاه خالص‌تر و مومنانه تری به موجودیت ثروت‌، یکی بودن ثروت با انرژ‌‌ی‌ای که آنرا خداوند نامیده‌ایم و مهم تر از همه‌ وفور ثروت در جهان  اطراف‌تان (حال هرجا که هستی) داشته باشی تا متوجه‌ی عصاره و اصل موضوع بشوی.

ثروتی که سرمنشأ آن درون خودت است و تنها وقتی پایش به زندگیِ پیرامونی‌ات باز می‌شود که ذهنت بتواند آنرا باور کند‌، ببیند تا بتواند مولد آن باشد و برایش قدم‌های عملیِ همراستا با قوانین ثروت بردارد.

قوانینی که هماهنگی با آنها‌، سریع‌ترین‌، سرراست‌ترین و البته لذت‌بخش‌ترین مسیر خلق ثروت را پیش رویت می‌گذارد.

در جلسات پرسش و پاسخی که با افراد شرکت کننده در کارگاه داشتم، “موضوعات مذهبی و منافات ثروت با خداوند یکی از مهم‌ترین باورهایی بود که افراد زیادی را در حدی از موفقیتِ مالی متوقف ساخته و اجازه رشد بیشتر را به آن‌ها نداده بود…

اکثرِ ما با این باور رشد کردیم که ثروت و دین را نمی‌توان در کنارِ هم گنجانید. نمی‌توان هم خدا را داشت و هم خرما را!
به وضوح به یاد دارم، وقتی تصمیم به تغییر اساسی زندگی مالی‌ام گرفتم، مهم‌ترین باور مخرب و پاشنه آشیلِ من، این بود:
نمی‌توانم هم انسان دینداری باشم و هم ثروتمند باشم… نمی‌توانم هم به خداوند نزدیک باشم و هم ثروتمند باشم… نمی‌توانم هم نزد خداوند محبوب باشم و هم ثروتمند باشم… این دو با هم منافات دارند… این دو نمی‌توانند در درونِ من بگنجند…”

اعتراف می‌کنم که تغییر این باورها که در گوشت و استخوان من تنیده بود، کارِ آسانی نبود و هنوز هم باید به شدت روی باورهایم کار کنم … اما می‌توانم به عنوان نمونه عینی فردی که به موفقیت‌های بزرگ در زمینه مالی رسیده، به شما بگویم تغییر و اصلاحِ این باور، اساسِ همه چیز را در زندگی‌ام تغییر داد به گونه ای که اکنون هیچ ربطی به گذشته‌ام ندارم.

وقتی فهمیدم خداوند بیشتر از ما می‌خواهد که ثروتمند شویم… وقتی با مطالعه‌ی بیشتر قرآن و زندگی پیامبران فهمیدم که هرچه ثروتمند تر باشم نزد خداوند محبوب ترم، وقتی به این موضوع ایمان آوردم، ثروت و نعمت به تمامِ معنا وارد زندگی‌ام شد… من درباره ثروت بینا شدم و آنرا مانند اکسیژن به وفور در اطرافم یافتم…

به همین دلیل تمام سعیِ من در دوره روانشناسی ثروت ۲ این است که با بررسی دقیق تر و ظریف ترِ قوانین کیهانی… همنشینی ایمان و ثروت از دیدگاه خداوند و قرآن… و حمایتِ خداوند از موفقیت و ثروتِ بیشتر، دقتِ شما را در چگونگی شناسایی باورهایتان و چگونگی تغییرِ آن‌ها افزایش دهم… زیرا برخی از باورهای محدود کننده پیرامون ثروت، آنقدر در ما عمیق و پنهان است که حتی شناساییِ آن نیازمندِ کنکاش و ریزبینی فراوان است. و این مهم ترین گام برای موفقیت است.

مأموریت روانشناسی ثروت ۲، ایجاد یک نگاه ظریف، دقیق و تیزبین برای شناسایی ترمزهای مخفی ذهن درباره ثروت و مهم تر از آن، چگونگی برداشتن‌ آن‌هاست.

روانشناسی ثروت ۲ ابزاری قدرتمند برای ایجاد تحولی اساسی در نگاه به ثروت و تغییرِ تعریف تان از “ثروتمند بودن” به دست‌تان می‌دهد. یعنی کاتالیزوری است که به شما کمک می‌کند تا با درک:

رابطه‌ی باورهایتان با وضعیت مالی‌ای که تجربه می‌کنید

و برنامه‌ی ذهنی‌ی ناآگاهانه‌ای که در طی این سالها برای تجربه نکردنِ فراوانی ثروت کدنویسی کرده‌اید‌،

به سطحی از شناخت درباره مفهوم و منطقِ ثروت برسید که:

درگیری‌های متداول مالی را در زندگی‌تان غیر منطقی و غیر طبیعی بدانید؛

و ترمزهای مخفی‌ای را در ذهن‌تان بازشناسید که علی رغم تلاش‌های همه‌ جانبه‌ی شما‌، مانع ورود ثروت به زندگی‌تان شده است.

یعنی محدودیت‌های مالی‌ای که در قالب‌های مختلفی چون:

اوضاع نامناسب اقتصاد‌؛

تولد در خانواده‌ای فقیر یا شهری دور افتاده و بی آب و علف:

یا نداشتن مدرک و تخصص ثروت ساز‌؛

معنوی نبودن ثروت؛
پیر یا جوان بودن‌تان؛
زن یا مرد بودن‌تان؛
و …

خودش را برای شما به رسمیت شناخته و بدیهی جلوه داده است را نپذیرید؛ زندگی در این محدودیت‌ها را نپذیرید و با آنها راحت نباشید؛

و به این شکل آماده‌ی بزرگ کردن ظرف وجودتان برای دریافت نعمت‌های بیشتر بشوید.

ایمان دارم اگر فردی با استفاده از آموزه های روانشناسی ثروت ۲، به ظرافت و تیزبینیِ بیشتر در مورد چگونگی تشخیص باورهای محدود کننده‌اش دست یابد و خودش را به موفقیت‌های کم قانع نسازد و عادتِ بررسی باورهایش و تغییر و اصلاحِ همواره‌ی آن‌ها را به باوری قدرتمندکننده تر، در خود ایجاد نماید، به وضوح این جمله‌ی من را تأیید می‌کند که:

ثروت و نعمت مانندِ اکسیژن پیرامون ماست و تأیید می‌کند که نعمت‌ها به صورت بدیهی، به وفور وارد زندگی مان می‌شوند.
زیرا این طبیعت جهان ماست. همانگونه که برای تنفسِ اکسیژن نیازمندِ هیچ تلاشی نیستیم و فقط کافی است مجراهای تنفسی را باز نگه داریم، برای ثروتمند بودن هم نیاز به تقلا نداریم‌، فقط کافی است مقاومت‌های ذهنی‌مان را بشناسیم و آنها را از مدار خارج کنیم و به این شکل‌، مجرای طبیعی ورود نعمت و ثروت را به زندگی‌مان باز بگذاریم.


برای مطالعه اطلاعات بیشتر درباره محتوای بروزرسانی شده در جلسات این دوره و نحوه ی دسترسی به جلسات بروزرسانی شده کلیک کنید.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    326MB
    27 دقیقه
  • فایل صوتی معلولیت ذهنی درباره ثروت
    25MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

790 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «علیرضا جلیل پور» در این صفحه: 1
  1. -
    علیرضا جلیل پور گفته:
    مدت عضویت: 1940 روز

    روز 48سفرنامه.من از بچه گی این باورها رو داشتم.خانواده. بهم میگفت پول هاتو پس انداز کن موقع عید میشد عیدی می‌گرفتم میگفتن. پس انداز کن برای روز مبادا من از همون اول دوست داشتم خرج کنم یعنی تو ذاتم این بود خرج کنم چه 1میلیون پول داشتم چه هزارتومان یعنی ارضا میشدم.حالا ی خاطراتی بگم براتون من بابام نجار بود سال 93فوت کرد.بچه پایین شهر بودم داداشم راننده ماشین سنگین بود و با مادرم سه تای زندگی میکردیم.اون موقع ها من دنبال کارهای خلاف بودم کارگری دزدی اینجور چیزا بودم .هنوز یادم نمیره.فکرمیکنم تاسال95این پروسه ادامه داشت .ی شب با رفیقم بیرون بودیم من حال خیلی بد بود پول نداشتم دوست داشتم به رویاهم برسم حالا درسته رویاهم نسبت به چند سال پیش خیلی کوچیک بود.اما دوست داشتم برسم به همونا.قشنگ یادمه رفتیم دم ی امام زاده نشستیم تو قم.اخر شب بود من نگاه کردم به آسمون دیدم ماه چقدر زیباست شروع کردم به فوش دادن به خدا رفیقم همینطوری اولش می‌خندید بهم بعد تعجب کرده بود.خلاصه اون شب به خدا گفتم این چه زندگیه به ما دادی چرا فلانی داره من ندارم و و و و خشم عصبانیتم خالی کردم بعد زدم زیر گریه.خب واسه من اون موقع مثلا لات بودیم خیلی بد بود یعنی ته نابودی بود جلو رفیقت گریه کنی که اینم ی باور اشتباه بود.خلاصه اون شب با چشم های گریون به خدا گفتم مشتی خسته شدم ی راه ی چیزی بزار جلوی من و بلند شدم اومدم خونمون .فکرکنم بعد از شیش هفت ماه یکم اوضاعم نسبت به قبل آروم تر شد.من با ی کار اشناشدم که کار تو غالب اجتماعی بود اولش آموزش میدادن راجبه باور هدف نوع صحبت نه مثل استاد ولی کلی تر و اونجا من به خدا گفتم دمت گرم ایول از کار قبلیم اومدم بیرون چسبیدم به این کار اولش در آمد نداشتم یعنی خیلی وقت اما من فقط بخاطر آموزش هاش رفتم .بعد به واسطه یکی از دستان پادشاه با استاد آشنا شدم.همه این حرفا رو زدم که به اینجا برسم توی که این کامنت من رو میخونی ما اومدیم از پایین شهر اومدیم تو بالاشهر خونه گرفتیم من بهترین کسب کارهارو دارم انجام میدم درآمد من خیلی خیلی رشد کرده من دیگه کارگری نمیکنم ما خانواده شادی هستیم من دوستای جدیدی پیدا کردم .از لحاظ سلامتی ثروت همه چی تغییر کرده.میدونی چرا چون باورررکردم باورکردم که من خالق زندگی خودم هستم.و دوره قانون آفرینش استاد ترکوند منو.و الان از این پشت این میکروفون میگم که هنوز هم خیلی جا دارم برای تغییر الگوهای ذهنیم باور کن شرایط خیلی زود تغییر می‌کنه تو باورهاتو تغییر بدی و روز به روز داره زندگیم بهتر بهتر میشه خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: