سریال زندگی در بهشت | قسمت 36

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار دوست عزیزمان «یزدان» به عنوان متن انتخابی‌ِ این قسمت از سریال زندگی در بهشت، تقدیم همه دوستانی می‌شود که برای ساختن شخصیتی تصدیق کننده و تأیید کننده‌ی زیبایی‌ها و نعمتها‌، مصمم شده‌اند تا نمود واضحی بشوند از «صدّق بالحسنی» و شاهد زنده‌ای باشند از مفهوم فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى یعنی آنهایی که به خاطر چنین شخصیتی آسان شده‌اند برای احاطه شدن با نیکی‌ها و نعمت‌ها.

نه فقط نوشتن درباره‌ی زیبایی‌ها و نعمت‌ها‌، بلکه خواندن و تأمل در آنها نیز ما را به درک بهتری از خداوند‌ و چگونگی هماهنگ شدن با او و قوانینش و در یک کلام‌، هدایت شدن و قرار گرفتن در مدار  فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیسْرى می‌رساند.

اول از همه میخوام بگم خیلی خوشحال و خوشبختم که باز هم فرصتی شد و در بهترین زمان دارم صدای دلنواز خانم شایسته رو در سی و شش امین قسمت از سریال زندگی در بهشت، فصل دوم، به کارگردانی خداوند و فیلم برداری خانم شایسته و بازیگری استاد عباس منش می بینم.

حالا که اینطوری شد، حالا که میخواین لحظه به لحظه رو به ما نشون بدین، منم میخوام لحظه به لحظه از ۲۱×۶۰ ثانیه این قسمت رو وصف کنم! کنار همین چایی دارچین خوشرنگ و بویی که ریختم و کنار این کیک عصرانه مامان پزم! آخه من عاشق اینم که بعد از ظهرا از خواب بیدار بشم و مستقیم، به صورت دیرکت بیام سراغ چایی تازه دم و شیرینی! خصوصا اگه شیرینی خونگی باشه! خب، اینم از چایی ما

بریم سراغ سریال … من عاشق اون عزت نفسی شدم میان صدای شما موج میزد! دقیقا مثل امواج ریز ولی فعال آب دریاچه! عزت نفسی که باعث شد شما، حتی ایراد تلفظی که داشتین رو ادیت نکنین بلکه همون لحظه اصلاحش کنین! البته باید اعتراف کنم منم به خوبی نمیتونم اون کلمه رو روی زبونم بچرخونم! به هر حال میخوام اولین نکته ای که تحسین میکنم همین باشه.

عه… مامان بچه ها هم اومده؟ تو فصل قبلی یادمه که اون آقا و بچه هاش بدون خانمش مهمان شما بودن اما الان که میبینم مادرشون هم اومده خیلی خوشحال شدم. از قول من بگین خوش اومدن

در مورد اسامی خدا گونه ی مادر بچه ها و خواهرشون خیلی متعجب شدم. قطعا مادر پدرشون هم معتقد به خداوند و ایمان به خداوند بودن که تصمیم گربتن اسم دردانه هاشون رو “امید” و “ایمان بذارن”

به هر جا بنگرم تو رو میبینم خدای من! مهم نیست کجا! مهم نیست چه افرادی و چه کشوری! مهم اون نیروی آشنای ولی غیب ایمانه که بین شون موج میزنه. خدایا شکرت!

شکرت که این روزا… افرادی وارد مدار من میشن و با من برخورد میکنن که یا ایمانشون برام مثال زدنیه، و یا شرکی که در رفتارشون میبینم برام درس عبرت میشه. خدایا شکرت که یا با الگوها باهام صحبت میکنی و یا با تضادها! شکرت

راستی خانم گزارشگر … میدونم که میدونین! اما میخوام تکرار کنم! شما خیلی قشنگ انگلیسی صحبت میکنین ها! هم لهجه و هم عبارت هایی که به کار می برین معرکه ست! حس میکنم کاملا آمادگی اینو دارید حتی با زبان انگلیسی در مورد قانون صحبت کنید! این بار نه فقط برای فارسی زبانان جهان، بلکه برای جهانیان! واو… چه شود

بگذریم و بریم سراغ قایق سواری استاد به همراه اون آقای جوان که کنارشون پدال میزنن! حس میکنم ذهن اون آقا مثل یه زمین شخم خورده آمادگی شنیدن صحبتای استاد عباس منش رو داره! به همین خاطره دوتایی غرق در صحبت شدن و در اوج آرامش پدال میزنن. خوب میدونم بحثشون چقدر گرم شده که نمیخوان برگردن سمت کلبه! خدایا شکرت که در بهترین زمان افراد مناسب رو کنار هم قرار میدی! مطمئنم اون آقای جوان یه سری علامت سوالها در ذهن داشته یا یه درخواستی داشته که الان هدایت شده تا کنار استاد باشه و صحبتای ایشون رو بشنوه! وگرنه چرا پدر خانواده کنار استاد نیست؟ چرا کس دیگه نیست؟!

خب رسیدیم به تیم سه نفره باز کشف دریاچه! استاد اینجا چه چهره تون پر طروات تر از همیشه ست! اون کلاه چریکی و عینک حرفه ای تون بماند. راستی صورت شِیو شده خیلی بهتون میاد! من عاشق اینم‌ که تو این جمع همه یه تیکه از لباسشون چریکیه! حتی جیکوب تیشرت سیاه اما چریکیه تنشه! حتی مادر خانواده! و صد البته استاد همیشه چریکی ما!

وای من عاشق سر و ته کردن قایق با رانندگی استاد شدم چقدر با دقت و تمیز قایق رو آورد کنار اسکله تا خانم گزارشگر سوار بشه!

استاد به ظاهر جدیه و لبخند روی لب نداره اما من خوب میدونم اوج ارامش و اتصال رو داره اگرچه ظاهرش جدی باشه! اینجا خیلی برای من درس داشت. اینکه قرار نیست من همیشه در حال خنده و قه قه زدن و شوخ طبعی باشم‌. یه وقتایی ممکنه ظاهر جدی داشته باشم. این ایرادی نداره اما این ظاهر جدی دلیل نمیشه که من متصل نباشم و آروم نباشم! خدایا شکرت و ازت ممنونم که عملا نشونم دادی اگه یه وقتایی ظاهرا چهره ام خندان نیست ایرادی نداره و سعی نکنم با تفکر کمال گرام، خودمو سرزنش کنم. حتی خوده استاد هم یه وقتایی ممکنه خندان نباشه اما مهم اینه هر لحظه ارامش ناشی از اتصال به خداوند و در لحظه بودن رو داشته باشیم! من خیلی دوست داشتم قایق رو از نزدیک ببینم. اخ چه لذتی داره با شلوارک در اوج راحتی پدال بزنی و صدای پدال زدن، روحتو نوازش کنه!

راستی خانم شایسته … طرح و نقش و تار و پود شلوار لی شما کاملا واضح بود تو فیلم! عاشق اون رنگ روشن و اون پارچه ی با کیفیتش شدم. وای من عاشق اون لحظه شدم که استاد به جیکوب میگفتن جامپ جامپ جامپ! دقیقا عاشق لحظه ای که وقتی یعقوب سایه بان قایق رو گرفته بود و چیزی نمونده که بشکنه ولی استاد در اوج خوش اخلاقی گفتن عیب نداره و نگران نباش و جیکوب رو نوازش کردن. باید اعتراف کنم اگه من بودم شاید اینطوری برخورد نمیکردم و سرزنشش میکردم که چرا نپرید! راستی همین الان اهمیت اون سایه بان رو درک کردم. اگه نبود زیر اون افتاب سوزان خیلی اذیت میشدین.

عاشق این شدم که با قایق، به مسیری متفاوت حرکت کردین. اون امواج ملایم اما متوالی آب، صدای جیر جیر قایق، صدای پدال اب و حرکت نرم و اهسته قایق چه لذت بخشه!

عاشق اون لهجه ی شیرین امریکایی جیکوب شدم وقتی مشغول توضیح دادن اون افسانه بود. از بچگی عاشق امریکا و زبان امریکایی بودم و واقعا از شنیدن حرفاشون لذت میبرم. خدایا شکرت که خواسته ی قدیمی منو یادم اوردی خوب میدونم به موقش منو به خواستم میرسونی حتی اگه یادم رفته باشه چنین خواسته ای دارم ولی تو یادته و یادت نرفته! برعکس پدر و مادری که خیلی خوشحال میشن که بچه شون فراموش کنه که چیا دلش میخواد اما تو، حتی اگه من یادم بره یادت نمیره و یادم میاری! ممنونم ازت

حس میکنم جیکوب این توانایی رو داره که گوینده داستان و وقایع بشه. خیلی شیرین و با احساسات صحبت میکنه. اون لحظه که دوربین چهره ی استاد رو از نیم رخ نشون داد، من چهره ی مایک رو در چهره ی استاد دیدم! راستی استاد، جا داره که شما رو تحسین کنم بابت علاقه فراوان اما در عین رهای شما نسبت به مایک. این رهایی و عدم وابستگی شما رو نسبت به مایک تحسین میکنم‌. حسم یه چیزایی میگه و من توانایی شما رو در این عدم وابستگی تحسین میکنم.

وای من عاشق اون صدای مرغ دریایی شدم که دراوردین. اولش فکر کردم جیکوبه و گفتم چه قشنگ این صدا رو دراورد وقتی دیدم خوده استاده خندم گرفت و دستمریزاد گفتم. با صدای خروس که روده بُر شدم من! خصوصا اون غرر اخرش

احساسم رو نسبت به اون تخت پادشاهی روی آب نمیتونم توصیف کنم. فقط میتونم بگم تمام فیلم یه طرف، اون لحظات آخر فیلم که روی تند بود و میکس شده بود یه طرف ! من عاشق اون تخت پادشاهی بزرگ و هیولا شدم. احساسم رو بینظیر کرد!

اینجا همه خوبن و میگن و میخندن. اینجا غم راه نداره. اینجا همه در حال لذت بردن از نعمات هستن، نعماتی که خداوند به ما داده تا لذتشونو ببریم و با لذت بردنشون، اوج سپاسگزاری رو به خداوند اعلام کنیم. سپاسگزاری یعنی لذت بردن! چون سپاسگزاری فرکانسه ! فرکانس لذت!

خانم گزارشگر، ممنونم که لحظه به لحظه این قسمت بینظیر رو برامون ضبط کردین تا تمام زیبابین های سایت از دیدن این زیبایی ها، لذت ببرن و با لذت بردنشون، ظرفیتشون برای دریافت زیبایی ها رو بیشتر و بیشتر کنن.

من بیصبرانه منتظر قسمت بعدی هستم، چراکه میخوام اون تخت پادشاهی رو با تمام وجودم لمس کنم.

این کامنت در قسمت بعدی سریال، ادامه دارد …

برای دیدن سایر قسمت‌های «سریال زندگی در بهشت»‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    314MB
    21 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 36
    89MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

294 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «قاصدک الهی» در این صفحه: 1
  1. -
    قاصدک الهی گفته:
    مدت عضویت: 2539 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جونم و سلام به همه دوستان هم فرکانسیم

    استاد من تازه درک کردم باور سازی چیه واینکه باورها همسو قوانین باشن جواب میکیریم مثلا من میگفتم میدونم قانون شکر گزاری وجود داره پس میام شکرگزاری میکنم ولی خب طبق قانون باید پاسخ میگرفتم در همه ابعاد هرروزم بهتر از دیروز میشد اگر واقعا عمل کننده بودم ولی خب با درک الانم متوجه شدم من باباورهای نامناسبم ینی توجهات منفی که داشتم و گفتگوهای ذهنی که بهم تردید نیدادن در واقع همهشون چه میخواستم چه نمیخواستم داشتن روی قانونی که میگفتم میدونم ،سرپوش میکذاشتم و انکارمیکردم دقیق تر بخوام بگم من میگم قانون شکر گزاری هست ولی خب برای عمل به اون خب نیاز به امیدو انگیزه هست اینکه بدونم این کار خوبه میتونم امید داشته باشم میشه انجامش بدم دیگه وبرای انجامش بیام هرچی ازقبل بهم گفتنو بزارم کنار و بیام بگم شکر نعمت معمت افزون مبکنه و میتونم به تمام خواستهام به سعادت دنیا و اخرت برسم خدا وعده داده خدامهربونه خداخودش حمایتم میکنه بیام الگو پیدا کنم بگم بببین استادو داره همیشه همینکارو میکنه خیلی از دوستانیم که استفاده کردن همین نتیجه رو گرفتن پیامبران که خدا تو قران گفته هم ازرهمین قوانین استفاده کردن من دارم با این عمل صالح شایستگیمو نشون میدم من لایقم هرکجا که هستم هر کسی که هستم من پاره از خداهستم منو خدا خلیفه اس آفریده تا لذت ببرم خداوند خودش گفته به من نزدیکه و منو اجابت میکنه همین الان که اینا رو نوشتم دارم از ثانونوبه نفع خودم استفاده میکنم یتی عمل میکنم ولی قبلاا چطور بود اینطور بودم که درک نمیکردم لذت بردن از لحظه از زندگی چطوره داعم میخوندم وومینوشتم فایل گوش میکردم میخواستم تنهاا باشم البته که به تکاملم کمک کرده ولی خب ما همه اینارو انجام میدیدم برای رسیدن به لذت ببشتر در دنیا و اخرتمونوپس به قول شنا استاد نیایم لذت بردن رو متوقف کنیم و من واقعاا وقتی برنامه سفر به دور آمریکارو میدیدم متوجه نمیشدم میگفتین دارم هرلحظه از قانون استفاده میکنم ینی چی من که میبینم دارین غذا میخورین و میخندین و میرین از مکانهاا دیدین میکنید بقبه هم که دارن این کاروومیکنن چرا نتیجه فرق داره کجاش از قانون استفاده میکنین پس الان میفهم که بابا شما همش داشتین از قانون استفاده میکروین اینکه بیس باورتون لذت بود اینکه مثبت اندیش بودین اینکه وقتی اونجا که از دستگاه پول خورد گرفتین و گفتین خدای من چقد پول دارم این انرژی مثبت این کلامات مثبت رو روی هوا نگفتین مثلا حالت نگاه تمسخر آمیز به این حرفا نداشتین منی که مثلا وقتی یه لباس زیبا میپوشیدم میگفتم مثلا ملکه هستم این کلمه برام قدرت و ثروت خلق نکرد چون من قدرتو تو ذهنم به خدا نداده بودم به حرف بقیه داده بودم نمیگفتم قانون حس خوب اتفاق خوبه این وعده خداست پس من با این جمله که حالم و حسم خوبه فرکانس خوب میفرستم و نتیجه خوب میگیرم ثروتمندتر میشم بلکه میگفتم ته ذهنم که ای باواا ما کجا و ملکه کجا خوش خیال و توهمی

    و احرای قانون برام مثل یه کار اجباری و خشک بود مثل تکلیف مدرسه دررحالی که شما یه حرف قشنگی زده بودید اینکه وقتی داری از قانون استفاده میکنی لذت میبری مسیرش مسیر رنج ووسختی نیست لذته ووقتی باور کنی فلان کار خوبه عنل میکنی و نتیجه میاد و ایمان بدون عمل و نتیجه حرف مفته و این اعتبار دادن به خداا این قدرت داون به خداا هم اعتماد به نفس میده هم همه چیزه بیخود نیست که میگن توحید عامل نوفقبت و شرک عانل بدبختیه من وقتی توجه میکنم میبینم که من از اجرای قانون در عمل ترس داشتم که نمیتونستم با تمرکز و لدت عمل کنم یکیش این بود که میگفتم مثلا من مثبت اندیشی کنم مثل قبلنااا که میکردم و نتیجه نمیگرفتن الانم اینطوری نشه ولی با طی تکاملی متوجه شدم که من اون کارو میکردم ولی خودم میگفتم خیال پردازیه دیگه لذت داره انجام میدم نمیگفتم که بابا قدرت دست خداست قانون همینه حس خوب اتفاق خوبه من پشتم به خدا گرمه ولی اونموقع من پشتم به حرف بقبه گرم بود که اینا توهمه و ما با این شرایط اصلا نمیشه و تو این خانواده و .. ازاین حرفا دیگه پس نتیجه ای هم نبود دیگه و یه ترس دیکه ترس از ابنکه لذت نبرم از موفقیتم و عمرم تباه بشه این نگاه به نوفقبت سممممممه سم با گفتم باباا تو حتی با این نگاهت فکر میکنی داری از قانون استفاده میکنی خیر بلکه تو کاملا در اشتباهییی قانون حس خوب اتفاق خوبه باید نگاهت و باورت هم به گونه ای باشه به تو حس خوب بده من وقتی این دوستانو میدیدم که همش ماهی گیری میکنن و لذت میبرن و یا استاد از قایق سواری و موتورهاش ذوق میکنه مثلا تحسین میکروم ولی اون اصل کاری اون فکرم و نوع نگاهی که داشتم این بود که ای باواا مثلا چی بشه ادم اینکارو کنه و حوصلم سر میره دقت کردم دیدم کلا این نوع نگاه منو از حرکت کردن از تحسیم و سپاسگزاری کردن باز میداره من انقدررر لذت نبرمانقدر با تضادهاا روبه رو بودم و در اطرافیانم دیدم انقدر تفریح نکردم یادم رفته تاب بازی چقدر لذت بخش بود برام چقدروسطی رو دوست داشتممگه اونوقت که بازی میکردم لدت نمیبرم باید بگم دقیقا لذت میبردم پس چرا فکر میکنم اگه موفق بشم یا بجای اون دوستان الان ماهی گیری میکردم لذت نمیبردم یانمیتونم لذت ببرم بلد نیستم لذت ببرم چرا بجای اینکه بیای بگی خدایا این افرادی که دارن ماهی گیری میکنن و انقدر شوق دارن ولی من فکر نکنم بتونم بیام از خداا مدددبگیرم بجای این حرفای ناامید کننده کهدچرتو پرته بیام از قانوت خدا به نفه خودم استفاده کنم از خدا بخوام به من این لذته رو بده حالا که قانون اینه منم از خدا بخوان این دسته افرادو تحسین کنم و سپاسگزاری و مطمءن باشم منم لذت میبرم فکر نکنم به خواسته رسیدم دیگه تمومه وبرام بی اهمیت میشه بلکه خدارو طور دیگه ای نگاه کنم بزرکتر ببینم خداییی که بینهایت طریق داره و مشتاقتر ازمنه و همه چی نشون میده من باید تسلیمتر باشم بیشتر لذت ببرم من رویایی در روابط دارم فک کردم دیدم با توجه به قانون واقعا من دارم به خواستم توجه میکنم یا نمیکنم دیدم من بخاطر باورهای ناهماهنگ و همسو با قانون خلاف جهات حرکت میکنم من با حس ناامیدانه و شاید بشه شایددنشه به خواستم برسم حالا تحسین کنم بااین فکر کنه من انقدر طرفو دوست دارم اونم دوستم خواهم داشت اصلا زندگیمون خوب میشه با همه این حرفای ناامیدکننده میومدم تحسین میکردم ولی نه با حس خوب نه با ایمان هرروزم کسلتر میشدم و ناانیدتر و افکار منفی عجیبو قریبی سراغم میدمد 😆و حس ناتوانی و سردرگمی میکردم و تمرکز در انجام کارهام کم شده بود همش نگران بودم فلان کارو کنم نکنم توجهم به خواستم کم بشه فارق از اینکه بدونم بابا این خدا وهابه این خدا وعده فراوانی داده ینی من همواره با صدق بالحسنی بودنم در هر موقعیتی حتی موقع غذا خوردن دیدن فیلم و موقع کاری من به خواستم میرسیم نزدیک میشم به نعمات هدایت میشم و نهمات به سمت من هدایت میشن چون آسان میشم بر آسانیهاا اینطوری من از مسیر لذت میبرم لذت بردن هم یاد میگیرم زمانیم که به خواستمدبرسم بلدم چطوری بهترو بیشتر لذت ببرم چون ظرفم بزرگتر میشه ایدهاا بیشتر میشه وواینکه بیام بگم منم مبتونم به خواستم برسم رویاها شدنیه همین الانش من مریم عزیزرو تحسین میکنم که داره رویاشو تجربه میکنه باعشقش در بهشت زندگی میکنه و عشقشم انقدر عاشقانه و صادقانه دوسش داره اونقدری که فریاد عشق استاد به مریم رو ناهم میشنویم که عزیز دلشه وای چه هیجان انگیز که عشق منم اینطوری صدام کنه و همه این عشقو ببینن این زیبای رو بببین که نور خدا کامل میشه هرروز بیشتر میشه این عشق این وعده خداست و من اینا رو میگم چون باور دارم منم اگر تحسین کنم به خواستم نیرسم منم سپاسگزاری کنم به موفقیت دلخواهم میرسم و این قانون خداست و هیچ تخلفی دراون تیست واین حقیقته واین بهم امیدو انگیزه و شور میده تا بتونم با عشق تحسین کنم توجه کنم به زیبایبهاا راضی و خشنود باشم چون چون سعادت اینه که بخواهم رزوق وروزی و نعمات رو از خدا اینو از ایاتی که ربنا دارن فهمیدم که راه درست چیه درخواست درست چیه خدایا به ما خیر دنیا و اخرت رو بده ربنا آتنا فی الدنیا حسنه وفی الاخرت حسنه این راه سعادته ومن با تکیه به ربم میخوام لذت ببرم نه یه حرف فقط از یه ادم به حرف استاد من به پشتوانه ربم عمل میکنم از این روست که ارامش دارم که فقط بایاد خدا دلها ارام میشود ومن اینو تازه یاد گرفتم وبه پشتوانه ربم استاد عزیز یاد گرفتم پیرو رسولش که شما باشین باشم نه اینکه چون شما میگید من استادم و فلان و موفقیت رسیدم این راه درسته پس منم بگم اره و بدون فکر انجام بدم بدون خدا ینی با باورهای قبلی با روش قبلی اینکه درک کردم استاد شما گفتین بدون تفکر تقلید نکنین ولی اکرم میخواین نتیجه بگیرین بگین این هست و حز این نیست ومن تازه به این نقطه رسیدم من تفکر کردم به شدت راه امتحان کردم اخر دیدم تنها راه ارامش قلبم اعتماد به خداست رو اوردن به خداست ازاون خواستم هدایتم کنه رضای خودشو خواستم و خداوندم هدایتم کرد این کلام من نیست این حقیقته از خداست ومن با پشتوانه مروردگارم که او را میخواهم ینی زیبایی و نیکویی و دانایی را استادم متعهد میشوم ازاین پس پیرو رسولش باشم و بگم این هست و جز این نیست این هدایت خداست برایرسعادتم و الحمدالله بخاطر این دستان زیبایش الحمدالله .حالا ردپای این قوانین در این فایل

    همین دوربین که همش در جستجوی زیباییت و همین کلام و تفسیر زیباییهاا از زبان مریم عزیز همین مثبت اندیشیهااای بزرگ و نگاه متفاوت مثلا اونجایی که اون تشک بادی رو میگید تخت پادشاهی این فرکانس زیبا رو با کلام فرستادن این نگاه کجا و نگاهی که فقط میگه یه تشک ابی اون همه عشق و علاقه در کلام عاشقتم و عزیزم و به استاد گفتن و به بچهاا گفتن ماهی گیری رو طور دیکه ای دیدن مثل نگاه کنجاو بچهاا من یاددبچگیهام افتادم که وقتی تو اتاقم بودم و با خودم بازی میکروم روی یک کشو میشستم و فکر میکردم وسط دریا هستم و دارم ماهی گیری میکنم و چقدر ازاین بازی لذت میبردم و واقعا انگار همونجا بودم همین کارم مریم عزیز داره انگار انجام میده از قدرت تخیلش استفاده میکنه ولی با این تفاوت که میدونه زندگی میتونه چقدر هیجان انگیز باشه چقدر این خدااا بزرگه و وهابه از کارش لذت میبره و البته که خیلی از اون نگاهای که داشته را الان داره عنلی تجربه میکنه ازادو رهاا مثل یه کودک و اعتماد به نفس عزت نفس داره وقتی فرکانسی رو میفرسته میدونه که روزی دهندش خداست نه بنده خداا از اون فرد توقعی نداره نگاهش هنواره به استاد مثلبته نیازمندش نیست خودشو مسعول خلق زندگیش میدونه و باور داره که خدااا پاسخ فرکانسشو میده ووقتی ماسخی میکیره خودشو تحسین میکنه که کارشو خوب انحام داده و سپاسگزاری بیشتر و نعمت بیشتر اینبار زندگی مریم عزیز به عنوان الگوی خانم برام جذاب بود به شدت واقعاا چقدر مریم عزیز در روابط تحربه فوق العاده ای دارن چه موفقیت خفنی واقعااا تحسینتون میکنم اینکه تونستین یه فرد از نظر من سوپر استار یه مرد با لول بالااا همون استاد جون خودمون جذب کنید واقعااا تحسبنتون میکنم 😎 و شایستگیشو دارین قطعااا 😍و سپاسگزار خدا هستم بابت الگویی مثل شما که منم میتونم وه میشه که منم لایقم میتونم شایستگی نشون بدم این قانون خداست و به خواستم برسم و تحسینشون میکنم و عشق منم یه مرد فوقالعادس و ایمان دارم من در زمان مناسب به صورت حقیقی تحربه میکنم رابطه رویاییموو دوباره از خدا سپاسگزارم .

    من این همه شورو شوق و انرژی در این خانواده زیباا و فوق العاده رو تحسین میکنم و اگاهنه منم از خدا همچین شورو فشقی رو میخوام و تحسین میکنم زیبایی خانم خانواده و بچهاا و جنتلمن بودن پدر خانواده و ثروت مند بودن استادم در همه زمینهاا و بروز بودنش و مهربون بودنش و مهمون نواز بودنش و خوش خنده بودنش رمانتیک بودن هودش و عزیز دلش واقعا یه تحربه رویایبه الحمدالله و چقدر استاد همین رفتار شما به عنوان یه مرد خواستهامو برام واضحتر کرده که چیاا میخوام چیا نمیخوام از تجربه روابط سپاس از شما البته اونجایی که نمیخوام به منظور این نیست که اون زیبا نیست یا بده نه به این دلیل که فقط من فرم دیگه ای میخوام خواستهای که در من شکل گرفته هرچند که تعداد اونوچیرایی که مثل شما میخوام بیشتره 😉این سبک شخصی این ازادی در فرم دادن به زندگیمو دوست دارم و خدادوشکر بابت این حق انتخاب استاد و مرجان در پناه خدا همواره دل شادباسیدو عاشق و رستگار و هرروز بر ثروتتون افزوده بشه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: