سریال زندگی در بهشت | قسمت 211

نکته مهم:

از آنچا که این فایل به صورت HDR ضبط شده است، ممکن است در پخش آنلاین، دچار مشکل بشود. برای رفع مشکل می توانید از مرورگر دیگری استفاده نمایید یا اینکه به جای پخش آنلاین، فایل را دانلود نمایید و سپس ببینید.


دیدگاه زیبا و تأثیرگزار رویا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

با درود و سلام خدمت دو استادان عزیزم جناب عباسمنش عزیز و خانم شایسته جانان

‍♀️‍♀️

و دوستان عزیز همراه در این سایت بینظیر پایدارمون ..

‍♀️

من بعد از دوبار دیدن این قسمت خواستم قسمت جذابی که استاد در آخرهای فایل توضیح دادن رو اینجا کامنت بذارم..

در باره دست یابی به آرزوها

من یادمه که قبلانا در یکی از فایل های قدیمی استاد در باره ی همین رسیدن به آرزوها میگفتند که بعضی ها اصلا یادشون نمییاد که چه آرزویی داشتند و اگر بهشون بگید چه آرزوهایی داشتید بنویسید اصلا انگار در عمل فراموش کرده بودند که چه آرزویی داشتند و به دست فراموشی سپرده بودند و چقدر برام جالب بود که استاد در سن شش هفت سالگی این آرزوی نجاری و کار کردن با چوب رو بخوبی در ذهن شون پرورش داده و در قلب و روح و ذهنشون نگهداری کردند و با مراقبت

و محافظت از این آرزو به دریایی از لوازم و امکانات و اصل مواد اولیه ی آن درخت بلوط که به فراوانی و وفور در فلوریدا وجود دارد و فراوانی الوار چوب هستش در اختیار دارند و همین جا باید اعتراف کنم که این باور فراوانی در همه ی ابعاد و لایه لایه های زندگی شون نمود واضح و آشکاری رو فریاد میزنه ….

واقعا وقتی این باور فراوانی بصورت بنیادین در لایه های عمقی ذهن نهادینه بشه جریانی از نعمت و برکت و فراوانی رو دریافت میکنه..

یک زمین بیست هکتاری که از سالیان سال (((زمانی که استاد در دلش و وجودش این خواستع ایجاد شده بود ) ) همان موقع اجابت شده بود و این جنگل ها و این سرسبزی ها و این دریاچه پر از آب شیرین و ماهی در حال شکل گیری بوده و تمام دستان خداوند فرشتگانی بودند که داشتند برای چنین روزی استاد رو هدایت می کردند ..

وقتی به داستان استاد گوش میدادم فقط اشک میریختم و با خودم صحبت میکردم و میگفتم …. دیدی استاد اون زمان این آرزو در دلش افتاده بود برای چنین روزی بود !!!

پس منم اگر خواسته و هدف و آرزویی در دلم نشسته حتما در گوشه ای از این دنیا دستان خداوند مشغول ساخت و ساز اون آرزو ی من توسط هزاران دستش هستش ..

وقتی استاد گفتند : آرزوها نمی میرند .. حابی استاد هم همین نجاری بود که یک کار مورد علاقه شون بود برای تفریح

و سرگرمی

و از اینکه هدایت شدند به مسیر های درست و مناسب برای ساختن باورهای درست و مناسب و کار کردن روی افکار شون در سن و سال سی و دو سه سالگی هدایت شدن به

استقلال مالی و پولی آزادی پولی مالی و آزادی مکانی و آزادی زمانی .. و بسمتی هدایت شدند که به سبک شخصی خودشون زندگی کردند …

اینکه در سن و سال کمی استاد به چنین دستاوردهایی رسیدند و میدونستند که قبل از آنکه مثل باورهای عادی جامعه بعد از سن بازنشستگی برای این امکانات فکر کنند بر خلاف جریان تفکر جامعه فکر کردند و فراتر از حد یک بازنشسته و همچنین در سن و سال کمتری این آزادی ها رو تجربه کردند و خواسته هاشونو خلق کردند.. و سالهاست که در سن و سال جوانی و در سلامت و تندرستی به اکثر کشورها با بهترین شرایط سفر کردند و با بهترین شرایط به سرزمین های شاد و آزاد و ثروتمند هدایت شدند و سال هاست که مسیر رو بصورت تکاملی طی کردند و در همه ی زمینه ها سالهاست که بهترینع بهترین ها رو خلق کردند و از لحظات شون لذت میبرند ..

الان هم دوباره عازم سفر هستند و بسلامتی و تندرستی و برای برگشتن از مسافرت هم هدف شونو مشخص کردند ..

حرفی که همیشه استاد گفتند این بود که همیشه هدف های بعدیتونو مشخص کنید .. مثل الان که کلی کارگاه رو سرسامان دادند و تمام وسایل رو استاد دارن چک می کنند که مطمعن شوند همه چی مرتبع که وقتی به امید خدا برگشتند بلافاصله مشغول بکار مورد علاقه شون بشن مبارکتون باشه استادان عزیزم .. که طبقه بندی های قفسه ها برای دستگاه ها و لوازم فنی و چوبری و غیره رو داخل قفسه چیدمان کردید چقدر مرتب و منظم شده و همچنین نورپردازی ها و پرژکتور های نصب شده و مابقی پرژکتورهای آماده که در داخل باکس قرار داره که بعدا به اتفاق دوست شفیق و رفیق دوست داشتنی استا لعری عزیز نصب بشه … و هر آنچه لوازم مورد نیاز هست و آدم به هر چه که نیاز داشته باشه قابل دسترسی است و وقتی به این قفسه ها نگاه میکردم کلی از خداوند تشکر و قدردانی کردم که چقدر ثروت و چقدر نعمت و فراوانی برای هر کاری وجود داره و چقدر امکانات عالی با بهترین برند ها از بهترین اره های برقی و شارژی اره زنجیری و دیگسا و رنده باطری شارژی و سمباده شارژی باطری . و هیولای میلواکی نییلگان میخ پرت کن در انواع و اقسام گوناگون

دیگه لازم نیست میخ و چکش بکار ببری. و یا پیچ کنی یعنی همه چی به آسونی و سهولت و براحتی انجام میشود ..

سیلکوسان و جارو باطری شارژی .کلی از گفتن جارو برقی باطری خنده ام گرفت استاد جان وقتی گفتین جارو برقی من همش دداشتم دنبال کابل و سیم برقش میگشتم مثلا میگن کولر گازی ولی کولر گازی با برق کار میکنه .. پمپ شارژی باطری آب گازوییل رو میشه با نصب شلنگ به یک سمتش و یک شلنگ به سمت دیگرش با ورود و خروج ، گازوییل رو از منبع به محل مورد نظر تخلیه میکنه . .. یعنی خوشم میاد از استاد که همه چی باید راحت و ساده باشه .. خداروشکر

دستگاه جدید بندسا برای برش چوب .. یا اره فلکه ..

استاد جان شما خودتون همش در حال یادگیری هستید یعنی همین دستگاه بند سا رو رفتید سرچ کردید و چندین ساعت

زمان گذاشتید که نحوه ی استفاده و یادگیری از این دستگاه بندسا رو یاد بگیرید و اینکه تیغه شو چطوری نصب کنی و چطوری قطعات شو روی اون سوار کنی و غیره… اینجا هم اون علمتون رو

هم بما آموزش میدید .. چقدر خوبه که این دستگاه جوری درست شده که خاکه رو پخش نمیکنه چقدر این موضوع منو خوشحال کرد چون همیشه در نجاری ها میدیدم که کلی خاکه اره در فضا و سر و صورت اوستا کار ریخته خلاصه استاد جان بطور مداوم و مستعمر در حال یادگیری و آموزش هستید .. و این روش شما به من یاد میده که بطور مداوم از وقت مون برای رشد و پیشرفت استفاده کنیم و آپدیت بشیم ..

و یا تکنیک ع پوکسی که چوب ها رو بغل هم میزارند و قاب درست میکنند و یا میز و صندلی با نور پردازی درست میکنند ..

خلاصه کلی امروز از این قسمن فایل لذت بردم و اینکه رفته بودید رستوران سنتی هفتادساله .. سال تاسسیش ۱۹۶۴ .. استاد جان ترو خدا هفتاد ساله آخه من متولد ۱۹۶۵ هستم همش یک سال از من بزرگتره و من یک سال جوانترم از این رستوران زیبا و دلنشین و محلی دنج خوشمزه با اون دبل برگر خفن و چیز برگر خوشمزه اش عجب تابلوی خفنی داشت که هم صبحانه و ناهار و عصرانه شام داشت که اینجا هم بخاطر کیفت غذاش و هم بخاطر باور های درست و مناسبش وفور مشتری بود و چقدر جالب که بیرون محوطه رستوران نیمکت های چوبی ردیفی گذاشته بود و همچنین در کنار رستوران هم پرچم آمریکا هم همچنان برافراشته بود .. و عبارت NO SMOKING هم نوشته شده بود ⛔

منم مثل خانم شایسته ماهی رو خیلی دوست دارم و غذای اول من ماهی هستش ولی خوب از اون دابل هم نمیشد بگذری ..

نوش جان ..

خواستم تشکر و قدردانی کنم برای این فایل آموزشی و زیبایی که برای ما در این سایت گذاشتین که به درک آگاهی بیشتری هدایت شدیم و از اینکه هر روز بهتر از دیروز به رشد و تکامل و پیشرفت هدایت شدیم ممنون و سپاسگزارم خدایا سپاس سپاس سپاس

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    561MB
    36 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

138 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «علی رمضانی» در این صفحه: 1
  1. -
    علی رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 1916 روز

    به نام خدای مهربون.

    سلام به استاد و خانم شایسته عزیز.

    یک فایل جدید و کلی درس دیگه که میشه گرفت.

    خدارو هزاران بار شکر که زنده هستم و میتونم از این آموزه های زندگی ساز استفاده کنم.آموزه هایی که تا همینجاشم برام کلی نتیجه با بار آورده ولی روحیه سیری ناپذیر من میگه بازم میخوام و بازم میخوام.

    استاد عزیز همش خودم رو تو پردایس تصور میکنم و همش میگم که چقدر ایده دارم که میتونم با استاد عملیش کنم.

    واقعا توصیف ناپذیره که چقدر به شخصه مشتاق دیدن شما و خانم شایسته هستم.ولی میدونم که برای رسیدن به هر خواسته ای باید به فرکانس اون خواسته رسید. پس رو خودم با عشق و لذت کار میکنم و کار میکنم تا به قدری بزرگ شم و درواقه ظرفم اونقدری بزرگ بشه که خواسته ها بدون هیچ زور زدنی واقعی بشن.از این فایل من چیا یاد گرفتم ؟

    یاد گرفتم که زندگی چقدر از اونی که فکر میکنیم میتونه بهتر باشه لذت بخش تر باشه باحال تر و خوشمزه تر باشه.فقط کافیه که بخوای که زندگیت هر روز بهتر از دیروز باشه و به اونچه که داری بسنده نباشی و درواقع توی دریافت نعمات به قول معروف پررو تر باشی.

    یادگرفتم که چقدر ارتباطات بین دو زوج چقدر عاشقانه و چقدر زیبا میتونه باشه بدون اینکه پای وابستگی در میون باشه.چی میشه که خانم شایسته با کنجکاوی هر سوالی از استاد میپرسه استاد بجای اینکه بگه (به چه درد تو میخوره بابا) با عشق و حتی با خنده رویی توضیحات لازم رو میده و اصلا حال میکنه که به بقیه چیز یاد بده.چجوری میشه که فرکانس دو نفر در این حد با هم فیکس میشه.

    یاد گرفتم که چقدر عالی دو نفر به علایق هم دیگه ارزش میذارن.و در واقع از لذت بردن همدیگه لذت میبرن.خوشحالی همدیگه رو دوست دارن.

    یاد گرفتم که جهان چقدر میتونه نامحدود باشه.حتی توی لذت بردن هم محدودیت وجود نداره.واسه چند دقیقه خودمو گذاشتم جای استاد و فکر کردم :تو پردایس بمونم یه جور حال میده-نجاری کنم بازم حال میده-برم مسافرت بازم حال میده-اصلا بگیرم بخوابم بازم حال میده-فایل ضبط کنم بازم حال میده اصلا همه چی حال میده.اینها از ثمرات اینه که باور کنی که یک جور دیگه هم میشه زندگی کرد.

    یاد گرفتم که چطور میشه توی یک کاری که شروع میکنی نباید عجله کرد و به عبارتی رشد ظرف مورد نظر و رشد مهارت باید با سرعت یکسان انجام بشه یک مثال میزنم.اگه شما رود خونه رو منبع نعمت و یک سطل رو به قول استاد قدرت دریافتی نعمات تصور کنی سه حالت پیش میاد.زورت نرسه که سطلو بلند کنی که نمیتونی از نعمات استفاده کنی.سطلت کوچیک باشه بازم نمیشه.ولی اگه هم سطلت بزرگ باشه هم زورت زیاد دیگه ترکوندی.نعمت از در و دیوار میباره.

    یاد گرفتم که برای ماهر شدن در کاری لازم نیست که از همون اول برنامه راه رو بچینی تو حرکت کن و در واقع از مسیر لذت ببر الهامات در گرو پیشرف بهت گفته میشه.

    یاد گرفتم که یاد بگیرم مثل استاد که که به قول خودش از یوتیوب اینهمه چیز یاد گرفته.حساب کن اگه استاد عزیز با این همه ابزار آلات چه ایده هایی رو میتونه عملی کنه بدون اینکه ده دوازده سال شاگردی کسی رو کنه.

    در نهایت خیلی لذت بردم و هر روز بیشتر درک مینم که جهان چه قوانینی داره و چطور میشه با اتکا فقط به همین قوانین میشه هر چیزی بدست آورد.

    خدارو شکر که من در سن 17 سالگی دارم این آگاهیارو کسب میکنم و چه درس هایی که از شما دوستان کمیاب یاد میگیرم.

    همتون رو دوستتون دارم و شما رو به دستان پرمحبت خدا میسپارم.

    خدانگهدار

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: