live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه

سرفصل آموزش های این فایل:

  • چگونه دلیل اصلی نتایج را از یاد نبریم؛
  • چگونه از مسیر عمل به قانون، خارج نشویم؛
  • درمان معلولیت باوری و خلق زندگی دلخواه؛
  • انسان فراموش کار است. نتایج، خیلی زود برای ما بدیهی می شود، خیلی راحت فراموش می کنیم که دلیل نتایج، کار کردن روی باورهایمان بوده است. در نتیجه از بهبود باورها غافل می شویم و دوباره به مسیر قبلی بر می گردیم. سپس اوضاع هم به همان شرایط نادلخواه قبلی بر می گردد؛
  • سپاسگزاری ابزاری است برای خلع سلاح ذهن و دوباره برگشتن به مسیر خلق زندگی دلخوه؛
  • وقتی با این باور که : احساس خوب = اتفاقات خوب ذهن خود را کنترل می کنی، فارغ از اینکه شرایط چیست، ورق به نفع تو بر می گردد؛
  • چقدر ما توانمند هستیم برای اینکه شرایط زندگی مان را تغییر دهیم و چقدر راحت می توانیم این توانایی را فراموش کنیم و وارد روزمرگی و حاشیه ها شویم؛
  • قانون تغییر مکان زندگی؛

برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    194MB
    26 دقیقه
  • فایل صوتی live | خروج از جامعه "معلولان باوری" و خلق زندگی دلخواه
    25MB
    26 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

517 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «صفورا کوشککی» در این صفحه: 1
  1. -
    صفورا کوشککی گفته:
    مدت عضویت: 1231 روز

    بنام یکتای هستی بخش…

    سلام

    بعد از شاید یکی دوماه احساس میکنم که امروز دوباره به مسیر برگشتم..البته به صورت تکاملی….از چند وقت پیش تصمیم داشتم که دوره ی عشق و مودت رو تهیه کنم ولی منتظر زمان مناسب بودم…امروز یه حسی بهم گفت که زمانش رسیده…قبل از اینکه برم محصول رو بخرم حسم بهم گفت که برم نشانه ی امروزم رو ببینم که شکر خدا خیلی مطمئن تر شدم برای خرید این محصول…

    استاد جان هرچقدر که میگذره بیشتر درک میکنم که موفقیت فرمول خاص و پیچیده ای نداره….و هرچقدر که من بتونم روی احساس خوبم بیشتر کار کنم هرچقدر که ایمانم به خدا بیشتر بشه هرچقدر که ترسهام کمتر بشه به همون اندازه میتونم رشد و پیشرفت داشته باشم…اوایل وقتی دوره ای رو میخریدم دنبال یه کلید توی حرفاتون میگشتم فکر میکردم یه آگاهی خاصی هست که اگر من اونو بفهمم موفق میشم.ولی هرچقدر بیشتر میگذره میفهمم که کلید خاصی وجود نداره…و اگر من تصمیم گرفتم دوره ی عشق و مودت رو تهیه کنم چون ایمان دارم که خیلی به داشتن احساس خوب بیشتر من کمک میکنه…و کلید همین داشتن احساس خوب بیشتره.و من از این طریقه که میتونم به تموم خواسته هام برسم….خداجونم شکرتتتت…

    امروز یه اگاهی دیگه هم بهم الهام شد که خیلی احساسمو خوب کرد…من همیشه وقتی میخواستم دوره ای رو تهیه کنم منتظر یه تعطیلات طولانی مدت میموندم مثل ماه محرم و صفر یا ماه رمضون یا ایام فاطمیه.چون من آرایشگرم و فقط تو این ایام تطیلات دارم…یعنی من خودمو شرطی کرده بودم که فقط تو ایام تعطیله که میتونم رو خودم کار کنم به همین دلیل بود که همیشه برای تعطیلاتم کلی استرس و وسواس داشتم که به بهترین نحو از تک تک روزای تعطیلم استفاده کنم و اگر اتفاقی تارج از برنامه ی من رخ میداد به شدت به هم میریختم و کلی احساس گناه میکردم که چرا نتونستم از تعطیلاتم درست استفاده کنم…در صورتی که من اگر کار کردن رو خودم رو گره نمیزدم به ایام تعطیل و و اینجوری برای خودم قانون نمیذاشتم که حتما باید تو این تایم مشخص دوره رو تموم کرده باشم اینقدر فرصت هارو برای لذت بردن از زندگی از دست نمیدادم…من اینجوری بودم که وقتی میرفتم سر کار کلا دوره و سایت تعطیل تا وقتی که برگردم خونه…و همیشه دنبال یه مکان خاص و زمان خاص برای گوش کردن به فایل ها بودم…برای همین بود که خیلی وقتها سر کارم همش انتظار اینو میکشیدم که هرچه زودتر کارم تموم شه تا بتونم بیام خونه و روی خودم کار کنم…به خاطر مین خودمو از خیلی از مهمونیا و لذتها محروم میکردم که بتونم رو خودم کار کنم…اگر من یاد گرفته بودم که کار کردن روی خودم زمان و مکان خاصی نیازه نداره اینقدررر به خودم سخت نمیگرفتم که تمام شرایط و اوضاع رو باید تحت کنترل خودم بگیرم و اگر یه اتفاقی خارج از برنامه ام رخ میداد به شدت عصبی میشدم و کلا افت میکردم…مثلا اگر یه مهمون ناخونده میومد انگار دیگه برای من آخر دنیا بود و انگار یه فاجعه رخ داده بود…اگر من یاد گرفته بودم که انعطاف پذیر باشم اگر یاد گرفته بودم بودن با خدا زمان و مکان خاصی نمیخواد کار کردن روی ذهن زمان و مکان خاصی نمیخواد…چه تو خلوت چه تو شلوغی به محض اینکه اراده کنم میتونم سفر کنم به درون خودم و با خدای خودم یکی شم این همه انتظار نمیکشیدم برای رسیدن روزی که بتونم از زندگیم لذت ببرم…من میتونستم تو هرلحظه ای که سر کارم با عشق فقط تو اون لحظه توجهم به شنیونای قشنگی باشه که برای مشتریام میزنم…من میتونستم موقع هایی که مهمون ناخونده میومد اینو فرصتی از طرف خدا ببینم برای رشد بیشتر خودم و بهبود روابطم…

    اما…..

    و اما خدارو هزاران بار شکر میکنم که بالاخره به این درک و آگاهی رسیدم که زندگی یک مسیره نه مقصد…و من دیگه نمیخوام به این فکر کنم که تو یه تایم خاصی یک دوره ی خاص رو تموم کنم…از حالا به بعد دیگه دوره ای رو نمیخرم صرفا به خاطر پیدا کردن یه شاه کلید و سریع تموم کردنش…از حالا به بعد سعی میکنی با دوره ها زندگی کنم…سعی میکنم بیشتر از زندگیم لذت ببرم و ایمان دارم خداوند در بهترین زمان منو به هرانچه که نیازه برای تکاملم و برای رشدم هدایت خواهد کرد…

    خداوندم بی نهاییییت سپاسگذارم که بعد از مدتها دوباره نور امید و روشنایی به قلبم تابید و دریچه های قلبم باز شد…خداوندم بی نهایت سپاس…از امروز دوباره شروع میکنم با ایمان و اراده ی بیشتری قدم تو این مسیر زیبا قدم برداشتن…خداونم سپاس سپاس سپاس

    لایق بهترینها هستید…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: