آزمون تشخیص شخصیت مناسب مهاجرت
بررسی پاسخهای شما به سوالات آزمون نشاندهنده این است که: شخصیت شما نهتنها برای مهاجرت، بلکه برای رشد و پیشرفت بسیار مناسب است.
شما مسائل را فرصتی برای یادگیری و رشد میدانید، برای یادگیری و تجربه موضوعات جدید مشتاق و کنجکاو هستید. این نگرشهای مثبت و خوشبینانه کمک میکند تا حضور در محیطهای جدید و غلبه بر چالشهای آن، پله ترقی شما شود.
به خاطر عدم وابستگی به شرایط، امکانات و روابط کنونی، در محیط جدید به خوبی از عهدهی مدیریت چالشهای عاطفی بر میآیید. از آنجا که تعصبی درباره فرهنگ و سنت خاصی ندارید، زندگی در محیط جدید و احاطه شدن با آدمهای متفاوت از فرهنگ و سنتهای قبلی، نهتنها آرامش شما را برهم نمیریزد بلکه برایتان جذاب و آموزنده است و نگرش شما نسبت به زندگی را وسیعتر میکند.
از آنجا که در مواجهه با شرایط استرسزا نیز میتوانید خوشبین بمانید و به دنبال راهکار بگردید، این انعطافپذیری موجب میشود تا چالشهای اجتنابناپذیر مهاجرت به یک کشور جدید را با موفقیت پشت سر بگذارید و رشد کنید.
از آنجا که خروج از دایرهی امن، به شما احساس سرزندگی می هد، تغییر محیط، میتواند کاتالیزوری برای رشد بیشتر شما باشد. ضمن اینکه انگیزههای شما برای مهاجرت، نهتنها فرار از فشارهای کنونی نیست بلکه میل به روبرو شدن با فرصتهای جدید برای رشد بیشتر است.
علاوه بر اینها، پسانداز، پیشرفتهای شغلی قبل، مهارتها و مهمتر از همه اعتمادی که به توانایی خود در پول ساختن دارید، به شما کمک میکند تا از عهدهی مسائل مالی در کشور جدید برآیید و شرایط دلخواه را در کشور جدید نیز بسازید حتی اگر مجبور به از نو شروع کردن بشوید.
از آنجا که با برنامهها و تعهدات بلندمدت راحت هستید، این توانایی موجب میشود تکامل خود را به خوبی طی کنید و پایههای موفقیت خود در کشور جدید را اساسی و محکم بچینید و بدون عجله از این فرایند رشد، لذت ببرید.
به شما تبریک میگوییم. مجموع تمام این ویژگیها نشان میدهد که شما کاندیدای ایدهآل برای مهاجرت هستید و این مسیر، فرصت خوبی است برای شکوفا شدن پتانسیلهای درونی شما.
آزمون تشخیص شخصیت مناسب مهاجرت
بر اساس پاسخهایی که به سوالات آزمون دادهاید، شما فرد نسبتاً مناسبی برای مهاجرت هستید. شخصیت شما به گونهای است که شاید در برخورد اول، مواجهه با چالشها شما را ناامید کند. اما تمایل درونی شما این است که: به جای ناامیدی، تمام تلاش خود را صرف مدیریت آن چالش میکنید. زیرا میدانید این تجربه در نهایت شما را رشد میدهد و توانایی شما در حل مسائل را بیشتر میکند.
با اینکه متمایل به حفظ ثبات و ماندن در ناحیه امن هستید، اما وقتی پای رشد به میان میآید، اولویت شما تغییر میکند، از منطقه امن خود خارج میشوید و پا به دل ناشناختههایی میگذارید که لازمهی تحقق اهدافتان است.
با اینکه در مواجهه با شرایط استرسزا و غیرمطمئن، عصبی میشوید یا حتی کنترل ذهن خود را از دست میدهید اما در نهایت به خاطر روحیهی خوشبینی، راهی برای تسلط دوباره بر ذهن پیدا میکنید.
این ویژگیها نشاندهنده قدرت انعطافپذیری و توانایی شما در کنترل ذهن است و نشان میدهد که شما جسارت خوبی برای حرکت کردن دارید حتی با وجود ترسیدن و ناامید شدن.
با اینکه ترجیح شما تجربه شرایط با ثبات است اما به خاطر ویژگیهایی مثل “کنجکاوی” و “تمایل به رشد و یادگیری”، در نهایت تغییرات لازم را ایجاد میکنید و وارد این نوع چالشها میشوید.
درست است که تغییر یک سری عادتها و عقاید یا ترک یک سری تمایلات برایتان سخت است، اما وقتی در موقعیتی قرار میگیرید که رشد شما وابسته به رهایی از آنها میشود، با قدرت از ” تغییر” استقبال میکنید و تمایلات جدیدی را در شرایط جدید پیدا میکنید که جایگزین دلبستگیهای قبلی میشود.
جمع همه این ویژگیهای شخصیتی نشان میدهد که “مهاجرت”، در نهایت موجب پیشرفت بیشتر شما میشود. اما تجزیه و تحلیل پاسخهای شما، این کلید مهمتر را نیز در بر دارد که:
درست است شما ویژگیهای شخصیتی قویای برای رشد دارید، اما ترمزهای ذهنی مخفیای نیز دارید که در مقابل آن ویژگیهای مثبت قرار گرفته و مسیر پیشرفت را برای شما ناهموار کرده است. به احتمال زیاد، شما از این ترمزها آگاه نیستید. اما مهم است که بدانید این ترمزهای ذهنی، بر علیه شما کار می کنند و مرتباً یک سری الگوهای نادلخواه را برای شما تکرار میکنند. وگرنه با این همه نقاط قوت، مسیر پیشرفت شما باید بسیار هموارتر از اینها باشد. به عنوان مثال:
- با اینکه روی خود کار میکنید و به دنبال رشد هستید، هرچند وقت یکبار در جایی از مسیر متوقف میشوید؛
- هر چند وقت یکبار از مسیر خارج میشوید، کنترل خود را بر اوضاع از دست میدهید و ناامید میشوید. اما به خاطر نقاط قوت شخصیتی که دارید، دوباره به خود میآیید و به حرکت رو به جلو ادامه میدهید.
خبر خوب این است که:
کمی کار کردن روی بهبود این شخصیت، مسیر تغییر و رشد را برای شما بارها هموارتر می کند. به گونه ای که:
- خیلی از قدمها را به راحتی بر میدارید قبل از آنکه مجبور شوید؛
- خیلی از مسائل و چالشها اصولاً برایتان پیش نمیآید چون دربارهی آن، ترمزی در ذهن خود ندارید؛
- به صورت مستمر در مسیر رشد حرکت میکنید بدون اینکه توقف یا سکونی در کار باشد؛
- و مهمتر از همه، با تلاش فیزیکی کمتر و لذت بخشتر، نتایج قویتری به بار میآورید؛
چون هرچه این ترمزهای ذهنی را بشناسید و از ریشه حذف کنید، ظرف وجود شما رشد می کند و بارها از مسائل پیش رو بزرگتر می شوید. به همین نسبت، نگرانی شما درباره مسائل آینده کمتر میشود. سپس طبق قانون، این ذهن آرام، بطور مداوم شما را به سمت ایدههای کارسازتر و مسیر هموارتر هدایت میکند.
بر این اساس، اگر خواستهی شما مهاجرت به یک کشور جدید و تجربه شرایط دلخواهتر است، به عنوان قدم اول، تمرکز خود را بر شناسایی و حذف این ترمزهای ذهنی بگذارید تا مسیر مهاجرت از شرایط کنونی به شرایط دلخواه، برای شما هموار شود.
در این خصوص، پیشنهاد ما کار کردن با آگاهی های دوره کشف قوانین زندگی است.
آگاهیها و تمرینات دوره کشف قوانین زندگی، منطق هایی قوی در دست شما قرار میدهد تا این ترمزهای ذهنی مخفی را بشناسید و حذف کنید. به اندازهای که این ترمزها حذف میشوند، میزان هماهنگی باورهای شما با خواستههایتان بیشتر میشود. این هماهنگی میان خواستهها و باورها، شما را به ایدهها، راهکارها، فرصتها و معجزاتی هدایت میکند که مسیر پیشرفت را هموار و لذتبخش میکند.
زیرا مهمترین اصلی که نهتنها خواستهها را محقق میکند، بلکه میزان همواری مسیر را نیز مشخص میکند، ” میزان هماهنگی باورهای شما با خواستههایتان” است.
آزمون تشخیص شخصیت مناسب مهاجرت
پاسخهای شما به سوالات آزمون نشاندهنده مقاومتهای درونی شما در برابر “تغییر” است. این مقاومتها معمولا خود را در این نوع رفتار و نگرش نشان میدهند:
- فرار از مواجهه با چالشها؛
- فرار از حل مسائل؛
- ترس دوری از عزیزان؛
- بیمیلی برای یادگیری زبان جدید یا ادغام با فرهنگ جدید؛
- ترس از شناخت قوانین کشور جدید؛
- ترس از سایر ناشناختهها؛
جمع این ویژگیها به این معناست که: این شخصیت، آمادهی این حجم از تغییر نیست. زیرا برای این شخصیت، مهاجرت به معنای دست و پنجه نرمکردنهای مداوم با تغییرات استرسزا است. طبق قانون، ماندن در این احساس بد، فرد را به شرایط نادلخواه بیشتری هدایت میکند و مرتباً از این چالش به سمت چالش بعدی پیش میبرد.
از آنجا که انگیزههای شما برای مهاجرت، پایدار و درونی نیست، ممکن است به محض برخورد با اولین مانع، تمام اشتیاق و انگیزهی شما تبدیل به ناامیدی و اضطراب شود. ضمن اینکه به خاطر عدم تعهد به برنامه ریزیهای بلند مدت، حضور در کشور جدید نه تنها به پیشرفت شما نمیانجامد، بلکه ممکن است ضررهای مالی و روحی قابل توجهی نیز برای شما داشته باشد. به طوری که در نهایت تمام سرمایه و پسانداز خود را بیهوده خرج میکنید و دوباره به نقطه حتی عقبتر از اکنون برمیگردید. سپس از آنجا که شروع دوباره برای شما به معنای از دست دادن و شکست خوردن است، ممکن است در چرخه معیوب خودسرزنشی و خودتخریبی گیر بیفتید.
اما فارغ از موضوع مهاجرت، مسئله اساسیتر این است که:
لازمهبهبود شرایط کنونی شما، مهاجرت نیست بلکه بهبود این شخصیت است. در غیر اینصورت، هر اقدام فیزیکی دیگر، نهتنها بهبودی در شرایط کنونی شما ایجاد نمیکند بلکه به خاطر این باورهای محدودکننده، به سمت شرایط محدودکنندهتر پیش میروید. خواه آن اقدام مهاجرت باشد یا …
ممکن است خواندن این جملات برای شما سنگین و نگران کننده باشد اما خبر خوب برای شما این است:
درست است شخصیت کنونی، ویژگیهای لازم برای مهاجرت یا بهبود شرایط کنونی را ندارد اما به این معنا نیست که شما نمیتوانید این شخصیت را تغییر دهید. اتفاقاً تضادهای شرایط کنونی، توانایی های بالقوهای در درون شما شکل داده که مثل یک نهال آمادهی شکوفایی و ثمر دادن است. یک تعهد جدی می تواند این پتانسیل را شکوفا کند و به راحتی تمام ناکامیهای گذشته را جبران کند. تمام مقاومتهایی که به آنها اشاره شد و مسیر تغییر را برای شما دشوار کرده، قابل بهبود و تغییر است اما قدم به قدم و در یک فرایند تکاملی و مستمر.
لازم به ذکر است که مهاجرت به یک کشور دیگر، نهتنها عامل اساسی تجربهی خوشبختی نیست بلکه خیلی از افراد در کشور خودشان در حال تجربهی خوشبختی و رشد هستند.
بنابراین، اگر “مهاجرت” یا به صورت کلی “تغییر شرایط کنونی” برای شما مهم است، اولین قدم، مهاجرت شما از شخصیت فعلی به شخصیتی بهبود یافتهای است که لاجرم شرایط شما را بهتر میکند.
بر طبق تجزیه و تحلیل پاسخهای شما، پیشنهاد ما برای ایجاد این حدّ از تغییرات ریشهای و پایدار، کارکردن با آگاهیها و تمرینات دوره شیوه حل مسائل زندگی است. زیرا ریشه اصلی مقاومتهای درونی شما در برابر تغییر و بهبود، برمیگردد به احساس ناتوانی شما دربارهی حل مسائل پیش رو.
شما خواهان رشد و پیشرفت هستید اما از آنجا که چالشهای پیش رو را بارها بزرگتر از توانایی خود در حل مسائل میبینید، از مواجهه با هر نوع چالش و تغییری میترسید. این پاشنه آشیل شماست. “پاشنه آشیل”، همان نقطهای است که ایجاد کمترین بهبود در آن، بیشترین تغییرات مثبت را در تمام جنبههای زندگی ایجاد میکند. دوره شیوه حل مسائل زندگی، آگاهیها و تمرینات کاملی برای اصلاح این پاشنه آشیل دارد.
اجرای آگاهیها و تمرینات این دوره، باورهای بنیادین شما درباره توانایی حل مسئله را دستخوش تغییرات اساسی میکند. به گونهای که هم خودت و تواناییهای درونیات را باور میکنید و هم خدایی که همواره هدایتگر شما به سمت راه حلهاست. منطقهای قوی این دوره، این باور قوی را در ذهن شما میسازد که:
- خداوند من را با توانایی حل مسئله به دنیا آورده است؛
- هر مسئلهای که به آن روبرو می شوم، از قبل توانایی حل آن مسئله به من داده شده است؛
این تغییرات اساسی در باورهایت، ظرف وجود شما رشد میدهد و از مسائلات بزرگتر میکند:
- آن وقت نهتنها از چالشها فرار نمیکنید، بلکه آنها را فرصتی برای رشد و پیشرفت میدانید؛
- آن وقت نهتنها فکر نمیکنی مسائل راهکار ندارند بلکه با ایمان به وعده “انّ مع العسر یسری” (همانا با هر مسئله، راهکار هم میآید)، به جای تمرکز بر مشکل، به یافتن راهکار تمرکز میکنید؛
طبق قانون، این جنس از تمرکز، همواره هدایتگر شما به سرراستترین و سازندهترین راهکارهایی است که نهتنها مسائل پیش رو را حل میکند بلکه کلید رشد ظرف وجود شماست.
این حد از تغییرات بنیادین در شخصیت شما، لاجرم منجر به مهاجرت شما از شرایط نادلخواه کنونی به شرایط مورد دلخواه میشود. به این معنی که اگر مکان کنونی قابلیت ارائهی نعمتها و امکانات متناسب با شخصیت بهبوددادهشدهی شما را داشته باشد، شما در همین کشوری که هستید، به شرایط بهتر هدایت میشوید و نعمتهای بیشتری را تجربه میکنید.
اگر هم قابلیت و امکانات این کشور جوابگوی شخصیت بهبوددادهشدهی شما نباشد، جهان شما را به مکان جغرافیاییای هدایت میکند که قابلیتها، امکانات و نعمتهای همسنگ با شخصیت بهبود داده شده شما را داشته باشد. آن هم از مسیر هموار و لذتبخش.
آزمون تشخیص شخصیت مناسب مهاجرت
بر اساس پاسخهایی که به سوالات آزمون دادهاید، این شخصیت برای مهاجرت کردن کاملاً نامناسب است.
اگر شما برای حل مسائل پیش رو، روی حمایت دیگران حساب میکنید این حدّ از عدم استقلال، نشاندهنده عدم توانایی حل مسئله است. در حالی که توانایی حل مسئله، یک کلید مهم برای سازگاری در کشور جدید است، که شما ندارید.
این حدّ از وابستگی به عزیزان، در صورت مهاجرت میتواند منجر به یک معضل اساسی شود که حتی روی سایر تواناییهای شما تأثیر منفی بگذارد و آنها را بیاستفاده کند.
مهاجرت نیاز به شخصیتی دارد که:
- از تغییرات استقبال می کند؛
- برای ورود به دل ناشناختهها مشتاق است؛
- هیچ وابستگیای به هیچ جنبهای از زندگی قبلیاش ندارد؛
- تعصبی نسبت به فرهنگ یا عقاید خاصی ندارد؛
- شخصیت مناسب برای مهاجرت، به شدت انعطافپذیر است و همواره راهی برای سازگار شدن با تغییرات پیدا میکند؛
- برای او یادگیری و رشد، اولویت بسیار بالاتری دارد نسبت به حفظ ثبات؛
- برای او شروع دوباره نه تنها به معنای از دست دادن همه چیز نیست بلکه به معنای سرزندگی بیشتر است؛
- انگیزههای درونی و قوی برای مهاجرت دارد که به او کمک میکند در مواقع عدم کنترل ذهن و ناامید شدن، آن انگیزههای درونی به کمک او بیاید و موتور حرکت کردن و ادامه دادن بشود؛
تجزیه و تحلیل پاسخهای شما به سوالات آزمون نشان می دهد که این شخصیت، به هیچ عنوان برای “مهاجرت” مناسب نیست. اگر با همین شخصیت به یک مکان جدید مهاجرت کنید، با چالش های سنگینی مواجه میشوید. مهاجرت به معنی تغییرات وسیع در تمام الگوهایی فکری، عادتی و رفتاری است که تا کنون در وجود شما شکل گرفته است و اگر آماده و پذیرای این حد از تغییرات همهجانبه نباشید، مهاجرت نهتنها شما را به احساس خوشبختی بیشتر نمیرساند بلکه برای شما تبدیل به منبع ناراحتی، نگرانی، استرس و غم و اندوه میشود.
چون به خاطر این ویژگیهای شخصیتی، تمرکز شما معطوف می شود بر:
- نکات منفی محیط جدید؛
- نداشتهها، یعنی آنچه قبلا داشتهاید و به خاطر مهاجرت از دست دادهاید؛
طبق قانون، این جنس از تمرکز، نهتنها مانع از دیدن فرصتهای محیط جدید برای رشد میشود، بلکه به طور مداوم فرد را به نارضایتی درونی و پشیمانی بیشتر میرساند و حتی تا مرز افسردگی نیز پیش میبرد.
باید به این نکته هم توجه شود که: مهاجرت به یک کشور دیگر، عامل اساسی تجربه خوشبختی نیست. خیلی از افراد در حال تجربه خوشبختی و رشد در همان کشوری هستند که به دنیا آمدهاند.
اما فارغ از موضوع مهاجرت، پاسخهای شما، زنگ هشداردهنده مهمی را به صدا درآورده است که بسیار اساسیتر از موضوع مهاجرت است. اگر بتوانید این پیام را جدّی بگیرید، این نقطه میتواند برای شما تبدیل به نقطهی تحول و سازندگی بشود.
زیرا اگر اینجا هستید و پای انجام این آزمون نشستهاید و این نتیجهگیری را میخوانید، به این معناست که از شرایط کنونی خود رضایت ندارید و تصور میکنید شاید با مهاجرت، شرایط بهتری تجربه کنید.
قدم اول برای تجربهی شرایط بهتر، آگاهی از این موضوع است که:
دلیل نارضایتی کنونی شما، زندگی در مکان فعلی و کشور فعلی نیست. بلکه دلیل نارضایتی شما، باورهای محدودکنندهای است که این شرایط نادلخواه را برای شما ایجاد کرده است.
زیرا طبق قانون، هر کدام از ما، همواره به مداری از جنس باورهایمان هدایت می شویم و با اتفاقات، شرایط، آدمها و تجربیاتی از همان جنس احاطه می شویم. یعنی اگر اساس باورهای ما کمبود باشد، این باورها ما را وارد مدار کمبود میکند و در آن مدار شرایطی را تجربه میکنیم که نتیجهاش، احساس کمبودهای بیشتر است و برعکس.
از آنجا شما همین باورها و همین شخصیت را همواره با خود حمل می کنید، در نتیجه با مهاجرت به مکانی دیگر، تغییری در تجربهی شما رخ نمیدهد و در محیط جدید، با همین مسائل به شکل دیگری درگیر می شود. زیرا درست است که شما از یک محیط به محیط دیگر رفتهاید، اما شما در همان مدار قبلی هستید که پر از شرایط و اتفاقات ناخواسته است.
اگر خواهان تغییر شرایط هستید، باید از این مدار به مدار بالاتری مهاجرت کنید و راه این مهاجرت، بهبود باورها و در نتیجه بهبود این شخصیت است.
تغییر مدار، از خودشناسی شروع می شود. خودشناسی درباره اینکه: خداوند قدرت خلق زندگیات را در دست خودت و باورهایت قرار داده است. به خاطر این حدّ از قدرت خلق کنندگی، شما هیچ نیازی به حمایتهای دیگران ندارید. فقط کافی است قوانین خداوند را بشناسید و برای هماهنگی بیشتر با این قوانین، مصمم بمانید.
حتی تصوّر اینکه من برای تجربه خوشبختی، محتاج حمایتهای دیگران نیستم، حجمهای از احساس خوشبختی و رضایتمندی در قلب آدم ایجاد میکند.
هرچه قوانین زندگی را بهتر میشناسید، برای هماهنگی با این قوانین، مصممتر می شوید. آنوقت به جای وابستگی به عوامل بیرونی، به درک و اجرای این قوانین وابسته میشوید. جالب اینجاست که این جنس از وابستگی، نهتنها شما را محدود نمیکند بلکه به شما احساس استقلال، آزادی و توانایی میبخشد. چون حساب کردن روی قوانین به معنای حساب کردن روی خداوند به عنوان نیرویی است که ما را آفریده، از قدرت خلق خود به ما بخشیده و هدایت ما در مسیر خلق زندگی دلخواهمان را بر عهده گرفته است.
هرچه تواناییهای درونیات را بیشتر بشناسید، ترسهای شما درباره چالشهای پیش رو به شور و شوق مبدل میشود و زندگی برای شما معنای تازهای میگیرد. در نتیجه نهتنها از تغییر دوری نمیکنید بلکه به استقبال تغییرات میروید و از این مسیر سازندگی، لذت میبرید.
برای مهاجرت از مدار فعلی به مدار تجربهی شرایط دلخواه، پیشنهاد ما استفاده از آگاهی های دوره 12 قدم است. آگاهی های دوره 12 قدم، در طی یک فرایند تکاملی، این باور را عمیقا در وجود شما میسازد که:
شما خالق زندگی خود با باورها و فرکانسهایت هستید؛ کنترل زندگی شما در دست خودت و باورهایت است و عوامل بیرونی هیچ قدرتی در زندگی شما ندارند.
اگر در حال حاضر تجربهی شما غیر از این است، به خاطر باورهای محدودکنندهای است که باعث شده قدرت زندگیات را به عوامل بیرونی واگذار کنید. اما حالا که آگاه شدهای تمام این ناخواستهها خروجی باورهای محدودکننده خودت است، مطمئن هستی که با تغییر این باورها، همهی این شرایط عوض میشود و به نقطهای میرسید که احساس کنترل کاملی بر زندگی خود خواهی داشت به گونهای که زندگی شما هیچ ربطی به شرایط الان ندارد. در این نقطه اگر مهاجرت، احساس رضایت درونی و خوشبختی شما را بیشتر میکند، به خاطر این تغییرات سازندهی درونی، از بهترین و سرراستترین مسیر این تجربه اتفاق میافتد.
سلام بر استاد عزیز و کل تیم سایت
واقعا لذت بردم از این ایده و نتایجی که از دل سوالات هوشمندانه بیرون میکشید
و سپاسگزارم بابت وقتی که برای طراحی این آزمون های این چنینی میکشید
امیدوارم با ارایه راهکارهایی که شما دادید بتونم بیشتر و بیشتر رشد کنم تا شرایط برام تسهیل تر باشه
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد بزرگوارم ، مریم جان عزیز
و خانواده هم فرکانسی ام ؛
همان روزی که این فایل مهیج ( از نظر من ) روی بنر سایت قرار گرفت با گوش جان شنیدم و به سرعت بعدش رفتم سراغ آزمون .
هرچند تا 99% میدانستم جواب چیه !!
به (جواب ) آزمون که رسیدم با این جمله شروع شد :
شما مسایل را فرصتی برای یادگیری و رشد میدانید ، برای یادگیری و تجربه موضوعات جدید مشتاق و کنجکاو هستید و……
در آخر :
به شما تبریک می گوییم .
مجموع تمام این ویژگی ها نشان می دهد که شما کاندیدای ایده آل برای مهاجرت هستید .
(( برای شما مهاجرتی لذت بخش آرزو می کنیم ))
همون روز میخواستم کامنت بذارم ولی با خودم گفتم تو الان در شرایط هیجانی هستی . صبر کن یه مدت دیگه دوباره این آزمون رو بده و ببین جواب چیه ؟ اگر همون بود پس کاملا در موردت درسته .
همین کارو کردم . صبر کردم و دوباره آزمون دادم و جواب
همونی شد که دفعه اول بود .
و من توی ابرهاااااا بودم …..
پس هنوزم کنجکاوی مقدس در درونم زنده و پابر جاست الهی شکر .
خیلی خوشحال شدم که حداقل این جنبه از شخصیت خودم را خوب می شناسم و خودآگاهی دارم بهش .
و این قسمت از وجودم برای من توی روشنایی است .
حالا می خوام بگم چرا خودم رو بسیاااار مناسب برای مهاجرت میدونم . و باور قوی نسبت به این موضوع دارم .
شروع داستان
برمیگرده به چند سال قبل :
زمانی که 18 سالم بود و کنکور هنر دادم و در رشته بازیگری تهران هنر و معماری _ کارشناسی قبول شدم .
ما ساکن قم بودیم و من پدر بیییی نهایت متعصبی داشتم . البته این رو هم بگم که هیییچ کس خبر نداشت که من رشته بازیگری را انتخاب کردم .
چون پدرم اصلا دیدگاه مناسبی به بازیگری نداشت آنهم دخترررررر…..
( بگذریم که من با وجود این که قانون رانمیدانستم و فقط با کتابهای آنتونی رابینز پیش میرفتم و تجسم و تخیل را یاد گرفته بودم و در تجسماتم فقط بازیگری و فقط تهران بود نه هییییچ رشته دیگری و نه هییییچ شهر دیگری )
من همان سال اول با وجود این که اصلا رشته دبیرستانم چیز دیگری بود در رشته بازیگری و تهران قبول شدم .
پدرم وقتی فهمید قیامتی به پا کرد و همش توی خونه ما دعوا و مشاجره بود .
برای اول : چرا بازیگری ؟
دوم : چرا تهران ؟
من با همه وحشتی که از پدرم داشتم یک شب توی آنهمه دعوا و مشاجره سرم را بالا گرفتم با وجود این که زانوهام می لرزید تمام قدرتم رو جمع کردم و توی چشمهای پدرم نگاه کردم و با همه وجودم گفتم :
بابا…. من باید برم
پدرم یک آن سکوت کرد . همه خونه ساکت شدن . همونطور با خشم چند ثانیه تو چشمای من نگاه کرد و گفت :
باشه……. هر غلطی میخوای بکن !!!
منو میگی ؟؟؟؟؟
شادی و هیجان توی تک تک سلولهای بدنم به جوش و خروش افتاد . قلبم داشت از تو سینه در میومد .
هرغلطی که میخوای بکن یعنییییییی :
بروووووو…..
خدا میداند که من آن شب از شوق و شادی نخوابیدم و تا طلوع خورشید زیر پتو میخندیدم و یواشکی هورا هورا می گفتم و اشکای شوقمو با لبه تیشرتم پاک می کردم ….
من با همه وجودم آماده مهاجرت بودم.
با همه وجودم آماده تجربیات و چالش های جدید بودم .
با همه وجودم آماده بزرگ شدن زمین بازیم بودم .
با همه وجودم آماده تفاوتها و مسایل جدید بودم .
با همه وجودم آماده زندگی کردن در یک کلانشهر دوست داشتنی ( از نظر خودم ) بودم .
آماده آشنا شدن با دوستای جدید و فضای جدید بودم .
آماده آشنا شدن با خیابونا و اتوبانها و پارکهای دراندرشت بودم .
آماده آشنا شدن نه با یه دبیرستان که با یه دانشگاه بزرگ با کللللی همکلاسی بودم .
آماده ترک کردن غذاهای گرم ، خوشمزه و همیشه آماده بودم .
آماده ترک کردن لباسهای همیشه شسته و تاکرده کمدم بودم .
آماده ترک کردن یه زندگی بسیاااار مرفه با یه خونه بزرگ دو طبقه بودم .
آماده ترک کردن اتاق قشنگ و راحت و دوستداشتنیم بودم .
آماده ترک کردن دو دوست فوق صمیمیم بودم که بعضی شبا اجازه میدادن پیش هم بخوابیم و کلی قول وقرار داشتیم .
آماده ترک کردن جشن تولدها ، مهمانی ها و مسافرتهای بییی نهایت خوشحال کننده و تمام و کمال خانوادگی بودم .
آماده خالی شدن جیبم از پولهای راحت و رایگان تو جیبی ام بودم .
آماده ترک کردن خانواده و قید و بندها بودم .
آماده ترک کردن برادرام و شیطونیاشون و خندیدنامون بودم .
آماده ترک کردن درخت بزرگ و زیبای انار توی حیاطمون بودم آخه خییییلی دوسش داشتم .
روحم داشت پرواز میکرد
اصلا رو زمین نبودم !!!!!!
( خدایا الان که فکر می کنم خودم خنده ام می گیره نمیدونم این همه جسارتو از کجا آورده بودم ؟؟!!)
خلاصه من مهاجرت کردم تهران تک و تنها . البته اینم بگم ما 98% اقوام دور و نزدیکمون تهرانن خاله عمه عمو و….
ولی حتی یک بارم فکر نکردم اونا هستن پس خیالم راحته .
( خدایاااا چقدر قلبم توحیدی بوده و من چه بلایی سرش آوردم )
من واقعا تک و تنها تماااام بار زندگیمو به دوش کشیدم . خانه به خانه محل به محل محل کار به محل کار –
آخه اون روزا پدرم برای این که زیر پامو خالی کنه و پشیمون شم . از سال دوم دیگه هییییچ پولی برام نفرستاد و من مجبور بودم هم دانشگاه برم هم مخارج زندگی و اجاره خونه و خوردو خوراکمو در بیارم .
منی که مثل شاهزاده خانمها زندگی میکردم حالا میبایست حساب یه صدتومنیمو میداشتم تا کم نیارم .
سخت بود اما داشتم بزرگتر میشدم
وسیع تر میشدم
با تجربه تر میشدم
خودمو بهتر میشناختم
خدای خودمو بیشتر درک میکردم
پول ساختن و یاد میگرفتم
روی پای خودم ایستادنو یاد میگرفتم
با همه ترسم بازم، پیش رفتن و یاد می گرفتم
قوی ترو قوی ترو قوی تر میشدم
تهران رو یاد گرفتم
ییلاقاشو یاد گرفتم
مناطق ضعیف و قویشو یاد گرفتم
فرهنگ شهرو یاد گرفتم
دوستای جدید پیدا کردم
آداب و رسوم مردمو یاد گرفتم و ….
خوب اینا یعنی بزرگ شدن
یعنی بیشتر شجاع شدن
بیشتر توکل کردن
زوایای شخصیت و بیشتر رشد دادن
خودشناسی بیشتر
ابتدا من چند سالی سمت سید خندان و پاسداران بودم
کلی ام حالشو بردم .
بعد گفتم من اینجاهارو دیگه بلدم
دیگه برام عادی شده همه چی .
برم یه منطقه دیگه !
دوباره دلم تغییر می خواست
کلا منطقه امو عوض کردم
اومدم نارمک .
اینجا دیگه بالای 10 سال موندگار شدم
عاشقش شده بودم
سرسبزیش
شلوغی میدون هفت حوض
میدونای خارجی ساخت و شماره دارش که هرکدوم زیبایی خودشو داشت
ولی چند وقتی بود دوباره حس میکردم این جا دیگه جای من نیست .
دیگه همه جاشو میشناسم . کللللی جاهاشو پیاده روی کردم و حتی کوچه پس کوچه هاشو میشناسم . هنوزم دوسش دارم .
خیلی ام باهاش خاطره های خوب دارم .
ولی دلم دوباره جای جدید میخواست.
اونجا برام کوچیک شده بود .
جایی برای کشف نداشت
گفتم برم غرب ، اما غرب تهرانم حساااابی میشناختم و اونجام کللللی خیابونا و کوچه هاشو با ماشین و پیاده رفته بودم و لذتشو برده بودم .
قشنگیاشو دیده بودم . چند سالم محل کارم اونجاها بود .
ولی باز دلم مهاجرت میخواست ،
بازم یه زمین بازی جدید
جای جدید
منطقه جدید
خیابونای جدید
ولی نمیدونستم کجا ؟
تا این که خداوند من و به شهر پردیس هدایت کرد .
و من با همه مخالفتهای مامانم ، خالم اینا ، دختر خاله هام که اونجا برای تو امنیت نداره .
تو یه زن تنهایی ، مگه آدم تهران و ول میکنه میره اونجا …. و کلللی حرفای دیگه .
ولی من اومدم .
آخه قلبم بهم گفته بود بیام .
خدا دستمو گرفت و اوردم اینجا .
آوردم توی پردیس _
پردیس زیبا
پردیس خوش آب و هوا
پردیس با برجهای زیبا
نور گیر و ویو ابدی
الان دو ماه میشه ساکن یکی از بهترین فازها و بهترین لوکیشن های ویو دار
این شهر زیبا هستم .
که به ولله خود خدا لوکیشنمو انتخاب کرد
آپارتمان زیبا و تمیز و شیک و آروممو انتخاب کرد
من که جایی رو بلد نبودم
کسی رو اونجا نمیشناختم
همش میگم خدایااااا….
منو کجا آوردی ؟؟؟
اینقدر زیباییی ؟؟
اینقدر طبیعت بکر ؟؟
پرنده هایی که هرگز تو تهران ندیدم و
اکثر صبح ها میهمان ما هستن کنار پنجره
سگهای آروم و مظلومی که در اکثر مواقع کنار جاده لم دادن و یا
منتظرن نوازششون کنی
روباه زیبایی که بعضی وقتا روی تپه نزدیک برجمون میبینمش
آسمون پهناااااور آبی که پر از ابرهای سفید و مبهوت کننده است
و باد خنک همیشگی که از هرجا که بتونه
مثل یه معشوق با شوق فراوان به داخل خونه نفوذ می کنه و تورو در آغوش میگیره و
یه دنیااااا بهت خنکی و لذت میده ….
خدایا شکرگزارم
خدایا شکرگزارم
خدایا شکرگزارم
و خیابونهایی که پیاده و سوار رفتمشون
و باهاشون آشنا شدم
و البته هنوز هستن جاهایی که کشفشون نکردم . و این خوبه !!!
الان خوشحالم ، حاااالم خوبه ….
کنجکاوی مقدسم دوباره داره منو به هیجان میاره ……
دوباره زنده شدم ….
از خداوند میخوام مهاجرت بعدی ام
کشور زیبا ، دوست داشتنی و پهناور امریکا باشه .
الهی آمین
به نظر من مهاجرت یکی از زیباترین وجه زندگی زمینی ماست .
یا رب سپاسگزار توام برای این که همیشه بهم زیباییهای متفاوتی عرضه می کنی و با هجرت و برخورد با ناشناخته ها
درون منو ، قلب منو بیشتر به خودت متصل نگه میداری .
استاد جان سپاسگزارم از شما برای این فایل
و این آزمون عالی .
و سپاسگزارم از دوستان هم مداری که کامنت طولانی منو خوندن .
دوستون دارم
شیرین
به نام خدای بخشاینده و مهربانم
سلام ب دوست عزیزم، شیرین جان
چقدر لذت بردم از کامنت تون، شجاعت تون، توحیدی عمل کردن تون رو تحسین میکنم، رفتن ب دل ناشناخته هاتون رو چقدر زیبا ساخته بودین، چقدر رنجش کم و لذتش فراوان بوده در ذهن تون. چه ذوق و شوق زیبایی در قلب تون موج میزده، از چه خوشی ها و تفریحات خانوادگی و شرایط استیبل گذشتین، چقدر جسارت داره آدم ابتدای مسیر، کاش این جسارت و شجاعت وذوق و شوق برای ناشناخته هارو رو در مهاجرت های بعدی هم نگه داریم.
اون قسمتی ک گفتین بابا من باید برم… خدای من چه زیباست بت شکنی، چه زیباست توحیدی عمل کردن، اینکه تو ب خانواده ات بگی من باید برم. ب یاد آوردم داستان های خودم رو، نقاط عطفی ک میدونستم باید اینکارو انجام بدم، خدا کمرنگ بود ولی بود، او مرا شجاعت داد در مقابل پدرم وایستم و بگم من میخوام برم سرکار، من میخوام ب تنهایی برم مسافرت، من میخوام با دوستانم برم مسافرت، من میخوام من میخوام ….من اینکارو انجام میدم، با چه ترس و لرزهایی شروع ب صحبت کردم ولی خدا دل نرم شد برای پدرم، بوده برای تصمیماتی ک اجرا کردم چندین روز پدرم با من صحبت نکرده ولی مانع حرکت نکردن من نشده، روابط دنیایی نتونسته منو اسیر کنه و آزادی ام رو ازم بگیره، من دوست دارم هرکاری ک بخوام رو انجام بدم، هر کار غیرمنطقی ک قلبم بهم میگه رو چشم بگم.
و چه زیبا شما وابستگی ب خانواده و اطرافیانی ک دوستت داشتن، امکاناتی ک داشتین رو قربانی کردین و خدا چه جایزه های زیبایی بهتون عطا کرده. تحسین تون میکنم، اینکه مستقل شدین چون من هم بسیار دلم میخواد این رو تجربه کنم.چون مطمئنم مهاجرت ب من اضافه میکنه، من ب خدا نزدیک تر میشم چون توی اون لحظات خیلی ب خدا وصلم، تنها پناهم اونه، و بعدش جایزه ها بوم بوم بوم میاد و میاد و من عاشق جایزه های خدام خیلییییی بخشنده است خوب بخشنده ای عه خدای رحمان
خداروشکر ک ب شهر زیبای پردیس مهاجرت کردین و ب هدایت الله چشم گفتین و حالا از نعمات و زیبایی هایی ک پشت در هدایت بود بهره میبرید، پیام شما برای من نشانه ای و تاییدی بر مهاجرتی ک قراره انجام بدم بود، خداوند خودش قلبم رو محکم میکنه و بهم سکینه و آرامش میبخشه و میگه قراره اتفاقات عالی برات بیوفته. انشالله پیام های آینده تون رو از کشور آمریکا برامون بفرستید. در پناه الله موفق و سربلند باشید دوست خوبم.
درود بر تو
ناعمه عزیزم
الله اکبر از این فرکانس
الله اکبر ….
یکی دو روز پیش داشتم کامنت های فایلی رو میخوندم رسیدم به کامنت شما و اسم نازنینت .
کامنتتو خوندم و چقدر لذت بردم و چقدر تحسینت کردم و هی بهت گفتم آفرین .
و امروز که سایت رو باز کردم و اون نقطه آبی رو دیدم و بعد اسم قشنگتو اولش خوندم .
لبم به یه خنده شیرین باز شد . با خودم گفتم عه ....
ناعمه !!!!!
من همین دو روز پیش داشتم تحسینش می کردم و انرژی مثبت براش می فرستادم و ایشون فرکانس منو گرفته و حالا ناعمه جانه که داره به من آفرین میگه ….
الله اکبر از این گردش فرکانسها که مثل بوم رنگ به خودت بر میگرده .
به ولله که استاد هرچی می گن وحی منزله !!!!!!!
عزیزم پیام زیباتو چند بار خوندم ،
بسیار سپاسگزارم از تحسینت .
خدارو شکر که کامنت من پیام نوری برای قلب توحیدیت بوده ،
برای مصمم شدن در راه مهاجرت و تاختن به دل ترسهات بوده ،
برای محکم تر شدن عهدت با پروردگار عالمیان برای رفتن از دایره امنت و گسترش بیشتر خودت و جهان بوده .
الهی شکر ، که کامنتم هر چه بوده کلام خداوند بوده و اعتبار نوشته هام تمام و کمال برای اوست .
آره دوست من :
همینه …
رفتن و حرکت کردن زمانی که مثل روز برات روشنه که قلبت که متصل به الله
میگه : بروووو…
برو بنده من …
من با توام ،
من از رگ گردن به تو نزدیکتر نیستم ، من خود خود توام ...
چقدر خوشحال شدم که هر زمان بر حسب تکاملت ،
شجاعت به خرج دادی و توحیدی عمل کردی و
حررررکت کردی ، اقدام کردی ….
دوست من برووووو…
به هر جایی که قلبت میگه . نترس که هر لحظه گرمای دست خدا رو تو دستات حس می کنی .
گرمای دست خدا رو روی قلبت حس می کنی .
گرمای دست خدارو وقتی سوز و سرمای نجواهی شیطانی میان به شکل همون کلبه چویبه تو زمستون حس می کنی .
افتخار میکنم که در مدار چنین دوستان شجاع ، ابراهیمی و متوکلی چون شما هستم .
ناعمه عزیزم
موفقیت ها
و رفتن ها
و بزرگتر شدن ها
و گسترش جهان
صدات میکنه .
صداشو میشنوی ؟؟؟؟
دوستدار شما
شیرین
شیرین جانم شیرین جانم
سپاس از لطفت، از عشق بی منت ات، این چه پیامی بود ک برام نوشتی، بخدا این دل سنگ رو هم آب میکنه، برای هر فردی ک در مشیت اش باشه ایمانی میسازه ک میگه باباااا من دیگه اصن نامحدودم؟؟
میدونی پیامت در چه زمان روحانی روحم رو نوازش کرد؟ میدونی توی چه فرکانس پاکی بودم ک نور علی نور شد، قربون این خدا چطور نرم ک هر روز منو عاشق تر میکنه. احساس میکنم هر روزم داره پربرکت تر میشه، وقتی شبا میخوابم بهش میگم خدایا دمت گررررم امروز خیلییی پربرکت و نعمت بود زندگیم، راضی ام ازت بخدا.
میدونی امروز برق تو مغازه ام رفت، بعد از 10 دقیقه رسیدنم، کمتر از دوهفته آینده قراره سر ببرم این گاو شیر ده رو و پیش برم ب سوی آینده نامعلوم، میخوام بی هوا خودمو بندازم تو بغل خودش. اره برق رفت و من اومدم خونه گفتم آخ جون الان میرم روی چیزای مهم تری وقتم رو میزارم حتما ک خیریتی هست برام.ساعت 7 توی تاریکی شهر اومدم بالاپشت بوم، نسیم خنک میوزه، سوره هود رو خوندم، کامنت های توحیدی سعیده جان رو و شباهتش ب روزهای الانم، فایل توحید عملی 10، بعدش یه کم راه رفتم با خدا جونم حرف زدم.
میدونی چیا گفتم؟
گفتم خدایا ینی قراره من چه گسترشی توی جهانت ایجاد کنم؟ ینی پلن ت چیه؟ چه نقطه عطفی میسازی برام، چه فکت و منطقی ک هربار در آینده نجوا اومد بگم یادته اون سری رو؟؟؟ یادته وقتی پریدی محکم بغلت کرد و بعدش نعمتش رو بر تو تمام کرد؟ هی باهاش حرف زدم و حرف زدم و گفتم من الکی نیومدم این دنیا من لیاقت چیزای خیلیییی بزرگ تر رو دارم، من جام باید خیلییی بالاتر باشه. من نمیدونم قراره چیکار کنم، هیچ کاریم بلد نیستم، فقط میدونم قراره اتفاقات عالی برام بیوفته، من عاشق جایزه گرفتن از تو ام. میدونی سکینه و آرامش خاصی ب قلبم وارد کرده، ترسی نیست، نگرانی ای نیست، هرچه نزدیک تر میشم ترسم بیشتر نمیشه اتفاقا ذوق زده تر میشم و میگم خدایا ینی قراره چه اتفاقاتی برام بیوفته؟
چند روز پیش خواهرم گفت خواب دیدم مُردی، منو میگی ذوووق با خنده می گفتم خب تعریف کن، اون از ناراحتی اش با بغص تعریف میکرد من قربون خدا میرفتم ک با این نشانه هاش بهم قوت میده و راست قامت ترم میکنه. میدونستم حتما یه نشانه است و هی ب خدا میگفتم میدونم هستی مرسی ک بهم قوت قلب میدی، گفت برو بزن تو اینترنت ببین معنی اش چیه؟ نوشته بود تحولی بزرگ قراره در زندگی تون رخ بده، ب معنی نو شدن و شروع زندگی جدید هست، ارتقا و پیشرفت در زندگی تون در روابط شغل شخصیت. اصن می بینییییی؟ من قربون این خدا نرم. برا آبجیا و مادرم بلند خوندم ک بعدا یادشون بندازم، یاد خودم بندازم. گفتم آره خلاصه منتظر تحولی در زندگی من باشید دوسِتان. آبجیامم گفتن واااااو. منم برا خدا چشمک زدم.
شیرین جان من این کامنتت رو هزااار بار بخونم کمه چقد ماهی تووو، قربون قلب مهربون ات . خدا چی گفته بهم تو کامنتت، ینی هربار در آینده نزدیک دلم خواست بلرزه میگم برو پیامی ک خدا برات فرستاد رو بخون.
آخ آخ ک دلم پر میزنه برا نشستن کنار اون شومینه تو کلبه گرررم، وااای این فایل استاد عالیه امشب میرم با این فایل دوچرخه سواری، هوا هم ک عااالی. دارم این زمستان کمی سرد رو فقط ب عشق آینده ام ب عشق اون کلبه تحمل میکنم. البته ک نزاشتم ب زسمتان عادت کنم و بگم اشکال نداره بزار تحمل کنم از این بدتر نشه. فقط یک سال تونستم تحملش کنم و خدا میدونه چه درسسس هایی ک نگرفتم. هی میخوام روزها سریع تر بگذره، ولی خدا میگه یواش بنده من، تو قراره اینجا درس های صبر و استقامت و تقوا رو یاد بگیری ک تو آینده ات خیلی ب درت میخوره.
آره شیرین جون، آره خدا جون صدای بزرگتر شدنم رو می شنوم، صدایی ک مرا میخواند و میگه تو لیاقتت خیلیی بیشتر از ایناس، تو قراره خیلییی کارهای مهم تری برا این جهان انجام بدی. برات مینویسم شیرین جانم، بهت خبرشو میدم دوستت دارم خببببب ؛))))
سلام،
من ویژگی های دارم که انگار روی لبه تیغ یا شمشیر هستش،
نه از تغییر یهویی استقبال میکنم ولی چون عاشق پیشرفتم میتونم کنترلش کنم،
یا اینکه ، وضع مالی اوکی برای مهاجرت ندارم ولی میدونم چون آدمی با توانایی های زیادی هستم قطعا میتونم گلیممو از آب میکشم بیرون و فراتر از اون میدونم میتونم بسیار بسیار ثروتمند بشم،
زبانم اصلا خوب نیست ولی میدونم مبتونم عالی بشم،
ولی بارزترین چیزی که در این آزمون داشتم و نقطع قوتم بود لذت از تنهای و وابسته نبودن به خانواده و دوستانم هست
برای همه آرزوی سلامتی و ثروت دارم
به نام خالق هستی که هیچ چیز از او بزرگتر و ارزشمند تر نیست
تمام این سوالات راجواب دادم چون الان من مهاجرت کردم واز ایران به انگلیس آمده ام من در ایران کارمند بانک بودم و شغل خوبی داشتم و کار مدلینگ هم انجام میدادم ولی حالم در کارم که اداری بود خوب نبود و با تمام اینها شغل خودم را به یکباره ول کردم و مهاجرت کردم و به صورت قاچاق واز کانال مانچ با قایق به کشور انگلیس آمدم و فقط با امید ایمان و توکل به الله قدم برداشتم و در طول مسیر اتفاقات خیلی زیادی برای من افتاد که شاکر الله یکتا هستم که همین مسائل و چالش ها و تضادها همه درسی برای من داشتن که در دل همه این چالش ها و تضاد ها و مسائل درس امید و ایمان و توکل رو به الله یکتا پاس کردم و همه این چالش ها و تضاد ها من را قوی تر میکرد تا برای هدفم بیشتر و بیشتر تلاش کنم تا به هدفم و مقصدم برسم و الان که دارم این پیام رو میدم در کشور انگلیس هستم و منتظر جوابم هستم و هیچ گونه نگرانی بابت جوابم ندارم چون همه چی رو صفر تا صد به خود الله یکتا سپردم و میدونم همونی که مرا خواند خودشم برای من راهشو درست میکنه و اصلا ذره ایی به الله یکتا شک ندارم چون می دونم خودش سر تایمش همه چی رو درست میکنه در ضمن اینو بگم که من با مبلغ فوق العاده پایین مهاجرت کردم ولی اون آتیشی که درونم روشن شده بود هیچ وقت منو متوقف نکرد
همه چی برمیگرده به خود ما که چقدر واقعی مسمم هستیم و چقدر واقعی به الله یکتا ایمان داریم
در ضمن عاشقانه با تمام وجود خودم و زندگیم و تمام قدم هامو وقف الله یکتا کردم و هیچ چیز در این دنیا برام مهم نیست جز او با خدا باش پادشاهی کن
با حق
به نام رب هدایتگر وعاشقم
ازت هدایت میخام این قدم به سوی رشد و پیدا کردن باورهایی طلایی وترمزم منو بهبود بدی
خیلی زوش شوق دارم میدونم این حرکت ارزشمندی با تمام وجود جواب میدم
به طور کلی انگیزه شدید دارم برای دیدن جاهای رویایی جاهای بکر نهایت زیبایی وارامشو ببینم درک کنم توش ایمانم بیشتر بشه یاد بگیرم چجور تو لحظه لذت ببرم و تو ناخواسته ها اعراض کنم و نزارم جلوی حال خوبم بگیره
و دیگه میریم سراغ ازمون طلایی
اخیش چقد چیزای خفن فک کردم
تا حدودی اخلاق روحیه ام بهش نزدیک بود گاهی هم خیلی ترس داشتم از چالش ها از تغیرر و اینکه از نظر مالی هم دوس دارم باور ارزشمندی اینکه ایده های ثروت ساز میاد و خیلی راحت میشه رشد کرد تجربه کنم و یه درسی که گرفتم گاهی میدیدم رفتارم بین دو گزینه هست قشنگ میفهمیدم قبلا برام چقد فرهنگ ها پایبند تر بودم حالا رها ترم
چقد توی جمعی که هستم هر که باور خاص خودشو داره اول میخام بجنگم یا فرار کنم ازش ولی دارم یاد میگیرم هرکه باورهای خودشو داره و در حال رشد تکاملی هست یاد گرفتم شاید جایی باشی با باورهای متفاوت ولی میشه لدت برد میشه ارتباطی مثبت با نقاط قوت طرف بگیری
و اینکه هدایت به دوره حل مسال دوس دارم این زمینه حل مسال ترسم بریزه وقوی تر بشم و با ایمان بیام خداروشکر کنم
البته خیلی از قبل مسله کاری کار خانه داری حل کردم با داشتن کلی ترمز و سختی
و دوس دارم مسله ثروت مسله روابط مسله مهاجرت کلی مسله مثل هلو حل کنم
سلام به استادعزیزم من سپاسگزارم ازشمابابت این آزمون ،من این آزمون رابه هدف مهاجرت به شهردیگر امتحان کردم ،ولی درلیست آرزوهام نوشته بودم که دوست دارم سه سال درژاپن زندگی کنم تا پیشرفت ورشدکنم چون آنجابسیارپیشرفته هست ،خیلی ممنون من بااین آزمون کمی خودم رابهترشناختم وفهمیدم بااینکه شخصیت نسبتامناسبی برای مهاجرت هستم ،ولی کلی ترمزهای مخفی درذهن دارم که حتی خودم آگاه نیستم که چی هستن ؟به من دوره کشف قوانین زندگی پیشنهادشد ،ومن حتماباتوجه به قولی که به خودم دادم اول دوره عزت نفس وبخرم بعد دوره کشف قوانین راانشالله حتما میخرم ممنون ازتون ..
سلام بر استاد عزیزم وهر لحظه از اینکه من در این مسیر قرارگرفتن خداوندم را سپاس گزاری هستم استاد واقعاا بعد از انجام این آزمون خودم را بیشتر قوی حس کردم خدارو شکر کردم که این آزمون را طراحی کردید که ماها خودمان را محک بزنیم خیلی عالی بود استاد خیلی دقیق واقعاا من برداشت از خودم کردم و شخصیتم رادقیق برایم نمایان کرد سپاس گزارم هرلحضه
به نام خداوند جان آفرین
حکیم سخن بر زبان آفرین
سلام استاد گرامی و خانم شایسته
سلام دوستان هم فرکانسی
استاد عزیزم این تستی که با تشخیص شخصیت مناسب برای مهاجرت است را برای خودم انجام دادم و برای بسیار مفید بود
من کسی هستم که با آموزه های عالی شما دو سال پیش با ایمانی که از کار کردن روی خودم ساختم، توانستم در شرایطی که همه چیز برای من عالی بود، شغل خوبی داشتم و همه لحاظ در ایران شرایطم عالی بود به همراه سه فرزند خودم مهاجرت کنم به خارج از ایران و وقتی که آن شرایط و آن مسیر را برای خودم مرور می کنم در تک تک قسمتهای آن فقط خدا بود که کارها را انجام می داد و من به بهترین شکل ممکن خودم تسلیم بودم و تسلیم.
او کارها را برای من به زیباترین شکل ممکن انجام داد و من در راحت ترین شکل ممکن مهاجرت کردم.
در پاسخ این تست به من گفته شد که مناسب برای مهاجرت هستم و این تاییدی بود که من مسیرم درست.
استاد جان این مهاجرت اول من به خارج از کشور چنان ایمانی در من به وجود آورد که اگر الان به من بگویند از این کشوری که الان هستم به هرجای ناشناخته دنیا مهاجرت کن، به اندک زمانی تصمیم می گیرم و حرکت می کنم. خدایا شکرت ؛ خدایا شکرت ؛ خدایا شکرت
دوستان عزیزم به عنوان کسی که این مسیر مهاجرت را رفته است می گویم که اگر نشانه های قوی در وجود تان هست و مواردی که استاد به وضوح در مورد اشخاص مستعد مهاجرت بیان کردند را دارید، شک نکنید و حرکت کنید که مسیری بسیار لذت بخش و با دستاوردهای زیادی است که شاید اصلا الان هیچ آگاهی در مورد آن دستاورها نخواهید داشت.
در پناه الله یکتا شاد و باشید و سربلند
با سلام درود فراوان واقعا بسیار عالی بود تشکر از زیبایی این ازمون این بود که دقیق ترین جواب های ممکن را وانچه واقعا من به شخصه از خصوصیات دارم را بهم توضیحات داده شد وخیلی دقیق بود و راهنمایی زیبا به مسیر درست یعنی هم عیب یابی هم راهنمایی عملی حل عیب به وجح صحیح برای من عالی بود
سلام ودردد بر بهترینها ممنون از راهنمایی های بسیار عالی و آموزنده حتما به توصیه ی متفکرانه ی شما عمل خواهم کرد وبرای پیشرفت و زندگی شاد وموفق تر قدم هایمصمم تری را بر میدارم برای شما دوست گرامی از خدای مهربان و جبار ومتعال روز و روزگاری پر شور وپر هیجان پر شعف خواهانم در پناه ایزد یکتا شاد و پیروز و سربلند وشاد باشید و بمانید آمین