خداوند را بهتر بشناسیم | قسمت 1

این فایل در مرداد ماه 1399 بروزرسانی شده است

تصور شما از خداوند چگونه است؟
آیا تصویری که از او در ذهنتان ترسیم نموده‌اید، خداوند را مثل یک انسان، احساساتی، واکنش گرا، قضاوت کننده یا دل رحم تصور نموده‌اید؟
آیا خداوند را مثل خودتان می‌بینید؟ یعنی مانند موجودیت یک انسان داری احساسات اما بسیار قدرتمند و با سخاوت؟!!!

اگر نگاهی اینچنین دارید، پیشنهاد ما دیدنِ این فایلِ صوتی است.

من می خواهم تعریفی دیگر از خداوند ارائه دهم.
نگاه من به خداوند، یک نگاه اساسی تر و جامع تر  است.  من خداوند را خالقِ سیستمی می دانم  که در حالِ هدایت و گسترشِ  جهان است. یک انرژی هوشمند که فقط و تنها فقط در راستای قوانینی حرکت می‌کند که خودش وضع نموده و این قوانین تا ابد غیر قابل تغییر است.

و تاکید می‌کنم که:
میزان نعمت‌هایی که به زندگی‌ات سرازیر می‌شود، بر اساس قوانین است و نه بر اساسِ یک سری احساسات! بر طبقِ قوانین طبیعی و بدونِ تغییر و قدرتمند الهی، برای هر نگاه و دیدگاهی یک بازخورد مشخص وجود دارد و باورهای تو مشخص کننده بهره ای است که از این قدرتِ بی انتها خواهی داشت.

و به شما هشدار می‌دهد که احساساتی نگاه کردن به خداوند، شما را از مسیر صحیح دور می‌کند. زیرا سیستم حاکم بر جهان و انرژی حاکم بر جهان هرگزاحساساتِ بشری را تجربه نکره و تحت تاثیراحساساتِ بشری قرار نمی‌گیرد

جالب است بدانید که، قوانینِ خداوند غیر احساساتی و غیر واکنش گرا، بر این اصلِ اساسی حاکم است:
اگر حالتان بد باشد، اتفاقاتِ بد را تجربه می‌کنید و تاکید می‌ورزد که احساسِ خوب داشتن از همه چیز مهم تر است. اکنون و تا ابد. یعی احساس خوب، همواره مترادف است با اتفاقاتِ خوب!

اگر انسانی با هوش باشیم، حال که قوانین طبیعی که بر جهان حکم فرماست، غیرِ قابلِ تغییر می‌باشد، به جای عجز و لابه و تضرع در برابرِ خداوند، قوانینِ او را کشف و زندگی مان و خواسته‌هایمان و باورهایمان را بر اساس آن قوانین بچینیم!

برای شناختِ بهترِ قوانین بدونِ تغییر و درکِ سیستم حاکم بر جهان و نقشِ خداوند در هدایت و راهنمایی ما، با من همراه باشید…
من در این برنامه، دلایلِ مهمِ تاکید بر “تغییر دیدگاهِ تان در مورد خداوند” و نتایجی شگفت انگیز که به واسطه این تغییر نگرش در زندگی‌تان کسب می‌نمایید، را توضیح می هم.

سید حسین عباس منش

 

این فایل فقط در قالب نسخه صوتی است
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    21MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

540 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «اعظم برزگری» در این صفحه: 1
  1. -
    اعظم برزگری گفته:
    مدت عضویت: 1472 روز

    به نام او

    سلام خدمت همگی

    من قبل از آشنا شدن با سایت و استاد خدایی در وجودم و ذهنم داشتم که مثل خودمون بود و کمی قویتر از من انسان که فقط و فقط منتظر بود تا خطا کنم و در کارنامه ی اعمالم ثبتش کنه،خدایی که دلیل آفرینشم رو فقط و فقط عذاب کشیدن و زجر کشیدن می دونستم،خدایی که ثروت ها رو ناعادلانه و بر اساس شانس و بخت از قبل نوشته شده ،تقسیم کرده بود،خدایی که هر چقدر بیشتر گریه و زاری و التماس می کردم انگار دلش سنگ بود و من باید مدوامت به این کارها میکردم تا دلش به رحم بیاد و گوشه ی چشمی به من بیندازه،خدایی که باعث و بانی تمام مشکلات بود،خدایی که فرسنگ ها از من فاصله داشت و باید برای دیدنش به مکان های خاصی که سفارش کرده بودند برم تا مگر صدایم رو اونجا بهتر بشنوه!!!!!

    خدایی که نه میدید،نه میشنید و برای اینکه دلش رو به رحم بیارم باید هزاران هزار ورد و توسل و نذر انجام میدادیم و خودمون رو مذهبی و با ایمان به ظاهر نشون میدادیم که مگر ذره ای دلش به حالمون بسوزه!!!!یادمه وقت اذان که میشد زود برای نشون دادن تعصبم جلوی همه وضو می گرفتم تا نشون بدم چقدر باخدام و چقدر مسلمونم و واعصفا که هیچ تاثیری اون نماز خوندن های ظاهری به حالم نداشت!!!!

    هر باری به زیارت امامان میرفتم خودم رو والی و دلداده ی اونا نشون میدادم تا میزان خلوص و اعتقادم رونشون بدم!شبها توی حرم میخوابیدم و خودمو کشان کشان به ضریح می چسبوندم و زجه میزدم تا خوده صبح!!!!!

    من!منه بت پرست،من مشرک ،چی رو از کی میخواستم!!!!!

    مگر مشرک ها فقط تو زمان پیامبرابودن،مگه بت پرست ها فقط تو زمان ابراهیم (ع)بودن؟؟؟؟من اگه بت پرست و مشرک نبودم؟چی بودم؟!

    الان که اینارو می نویسم اشک امونم رو نمیده !اگه من رو هدایت نمیکرد و این طوری به سویش بر میگشتم چی داشتم بهش بگم!؟؟؟؟؟؟

    شکر وجود پر قدرتش!الان به کمک هدایت های خودش و شناخت خودش،من از منه قبلی خیلی فاصله گرفتم!با اینکه اطرافیانم بهم برچسب کافری رو زدن ولی هیچ ارزشی برام نداره بزار هر چی میخوان بگن!من این خدا رو باهیچ چی عوض نمیکنم!خدایی که در لحظه اجابت میکنه،ثروت میده،ثروتی نامحدود!قبل آشنا شدن با این خدا!هیچ منبع در آمدی نداشتم ولی الان به لطف خودش یه کسب و کار خونگی در مناسب ترین شرایط و راحت ترین موقعیت رو دارم که هم در کنار خونه و خونواده،به تمام کارهای خودم و منزل می رسم و هم بهترین و پردرآمدترین شغل دنیا رو دارم،هم عشق میکنم،هم خلق میکنم،هم لبخند رضایت بر لب مشتریهام می نشونم،و هم ثروووت می آفرینم!!!شکر خودش دوسال قبل یه ماشین معمولی داشتیم و در حد نرمال بودیم ولی الان به لطف خودش دوروز پیش ماشین فوق العاده زیبای لاماری صفر کیلومتررو خریدم و هزاران هزاربار شکرش رو کردم که با بالابردن احساس لیاقتم یه ماشینی رو تونستیم بخریم که توی شهرمون اولین کسی هستیم که از این ماشین لوکس و لاکچری دارند!و بخش بزرگی از خرید فوق العاده رو من با کارکردنم تو خونه پرداخت کردیم!خدایا شکرت بی نهایت!توی دوسال اون قدر طلاهای باارزشی برای خودم با کار کردنم گرفتم که همه هاج و واج موندن!

    خدایی که سلامتی میده!آرامش خاطر،راحتی خیال،لبخندی که همیشگی روی صورتت نقش بسته!!!منی که افسرده ترین فرد روزگار بودم وروزانه بیش از 18عدد قرص میخوردم!!کجا خدا رو باور داشتم که الان به لطف خودش سالم ترین و خوش اندام ترین هستم بدون هیچ گونه مصرف قرص و دارویی…

    خدایی که نامت رو اون قدری بلند آوازه میکنه که تمام شهر بدون اینکه من اونا رو بشناسم برای خرید محصولاتم تا دم در خونه میان،منی که هیچ کسی منو نمی شناخت و وقتی میخواستم خودم رو به کسی معرفی کنم می گفتم همسر فلانی(چون همسرم کاره بسیار خوبی داره و مشهور هست توی شهرمون)من پسوند فامیلی ایشون رو برای شناخته شدنم به افراد می چسبوندم ولی الان با افتخار وقتی میگم اعظم برزگری بنام می شناسندم چون بواسطه ی دو سالی که از حضورم با این خدای مهربون و بسیار بخشنده میگذره و به خاطر کار بسیار باارزشم همه با احترام و افتخار از من یاد می کنند چون شیرینی بخش لحظه های نابشون هستم!!!!قبلاکجا من میتونستم بگم اعظم برزگری و کسی منو بشناسه!این خدای من اعتبار و ارزشی بهم داده که نمیتونم شکرش رو بجای بیارم…

    خدایی که خودش رو به من هدیه داد و باارزش ترین معجزه ی خدا برای من،داشتن خودش ،پیدا کردنش،هدایتم به سمت این سایت بود تا خودم و خویشتنم رو بشناسم و بعد خودش رو پیدا کنم…

    خدایی که میگه اعظمم به اندازه ایی که به من ایمان و اعتقاد داشته باشی منم به همون اندازه برات میدم و می بخشم!!!

    بااینکه دیگه اطرافیان فکر میکنند من کافر و از راه بدر شدم ولی من این مسیر رو ،این خدا رو،این عشق بازی رو باهیچ چیزی عوض نمیکنم!

    تو راه پله ی منزلمون یه تابلو وان یکاد داشتیم که تابلو فرش بود! گذاشتم دیوار برای فروش!وقتی گفتم میخوام بفروشمش!!!پچ پچ اطرافیانم رو شنیدم که دوباره برچسب کفر رو بهم زدن و یه نیش خند ولی من میدونم که دیگه معنی اون برخلاف بقیه چیه!!!به جای اینکه یه آیه ای از قرآن که معنی و تفسیر غلطی رو به ذهنمون وارد کردند میام واز آیه های زیبای قرآن که هیچ جا ننوشته و نیست استفاده میکنم که حال دلم هم بادیدنش خوب بشه نه اینکه برای جلوگیری از چشم زخمی که اصلا نیست!

    دیروز یکی از فامیلمون گفت برای ماشین جدید یه تخم مرغی بشکنید تا چشم نزنند و من لبخند زدم و گفتم خدایا شکرت من رو از قعر چه جهنمی در آوردی و کجای این بهشت زیبا ساکن کردی که این قدر دلبسته ی وجودت شدم که دوسال قبل منم بااین مردم هیچ فرقی نداشتم!

    ظهر عروسمون موقع ظرف شستن خونه ی مادرم دوباره شروع به غیبت کرد و وقتی فهمیدم زودی بحث صحبتش رو پیچوندم و عوض کردم که خودشم کلا یادش رفت که میخواد از کجا بگه!!!

    بخدا جوری تبحر پیدا کردم تو اعراض و پیچوندن حرف های ناسالم که فکر میکنم این کار رو بخوبی میتونم انجام بدم…

    بااینکه برچسب کفر و بی ایمانی و نامسلمونی بهم میزنن ولی من این بودن با خدایم رو که هر چی ازش میخوام بواسطه ی زمان کمی برام اجابت میکنه و حال دلم رو آروم میکنه و قلبم رو مطمئن که باهیچی عوض نمیکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای: