آن زمان که در بندرعباس بودم، قبل از اینکه بخواهم برنامه هایم را به صورت جدی شروع کنم، بزرگترین نگرانی ام درباره سخنرانی این بود که، مبادا فردی سوالی بپرسد که آن لحظه پاسخش را ندانم!
اما حسی بسیار واضح در درونم، به من گفت:
اصلاً نگران نباش. پاسخ ها به موقع برایت خواهند آمد. آنگاه به من گفت که تنها وظیفه ام اشاعه توحید است و به من اطمینان داد که “بقیه اش با اوست:
جواب سوالات، آماده سازی شرایط، آوردن ثروت و نعمت به زندگی ام و … همه و همه با اوست. جالب است که همیشه، بهترین و کاملترین پاسخ های من به سوالات، دقیقاً روی استیج یا حتی درست در لحظه ضبط فایل بوده است.
من این حس، انرژی، خدا یا هر آنچه می نامیمش را باور کردم.
آن زمان که از من خواست که آرام باشم و فقط شروع کنم و هدایتم با اوست، به یقین هدایت شدم و همه چیز در زندگی ام با او معنا یافت.
اینجا در آمریکا، هرگاه از من می پرسند دین شما چیست؟ پاسخی جز این ندارم که: یکتاپرست هستم. چون نمی توانم این انرژی را در قالب هیچ نام یا فرقه ای جای دهم. چون انتخاب کردم تا به قول قرآن، پیرو آیین ابراهیم باشم که موحد بود و مشرک نبود.
به نظرم بهترین نگاه به خداوند، همان نگاه خالص و توحیدی ابراهیم به این انرژی است. نگاهی که فارغ از هر فرقه و پیرو، خودش بود و خدای خودش.
وقتی به زندگی ابراهیم می نگرم، نگاه پر از یقین ابراهیم به این نیرو را در جای جای زندگی اش می بینم:
از ورود به آتش، رها کردن همسر و فرزندش در بیابان تا قربانی کردن فرزندش…
نگاهی که یقین دارد باید توکل کرد و قدم ها را برداشت. هدایت به موقع می آید و قدم های بعدی گفته می شود.
نگاه ابراهیم به من فهماند که خداوند همه چیز است. من، تو، نظم جهان، قوانین هستی و همه آنچه هست خواه آن را خوب می دانیم یا نه، همه و همه شکلی است از انرژی ای که خدا نامیده ایم.
خداوند به شکل هر آنچه در ذهنت بسازی، وارد زندگی ات می شود، همانگونه که به شکل باورهای سلیمان نبی، برایش خدایی وهاب شد و در قالب قدرت و ثروت، وارد زندگی اش شد. همانگونه که برای ابراهیم، از آتش تبدیل به گلستان شد.
خداوند مثل آبی است که به شکل ظرف باورهای تو در می آید. باید ببینی چه ظرفی برای او ساخته ای؟!
زیرا می تواند ظرفی باشد در قالب خانه ای زیبا، سفری رویایی به زیباترین نقاط دنیا، خودرویی با امکانات عالی، رابطه ای توام با عشق و مودت، سرمایه گذاری هایی سود آور، سلامتی و آرامش و همه چیزهای خوب
یا بر عکس، نگرانی هایی مثل اجاره خانه، قسط، بدهی، روابط نامناسب، بیماری های مختلف و…
حال که خداوند همه چیز است، می خواهی برای تو چه شکلی داشته باشد؟
ثروت باشد یا فقر؟ درمان باشد یا درد؟ عشق باشد یا نفرت؟ آسان باشد یا سخت؟
بپذیر، ایمان بیاور که هیچ محدودیتی برای این خدا نیست. بدان خدا چیزی جدا از ما نیست و درگیر هیچ قالب و واژه ای نباش.
هرچه بزرگتر فکر کنی، هرچه باورهای قدرتمند کننده تری درباره ثروت، سلامتی، روابط زیبا و… بسازی، این انرژی به شکل زیباتری وارد زندگی ات می شود و به همان میزان، نگرانی هایت را کمتر، آرامش ات را بیشتر و جهانت را زیباتر می نماید.
برای مشاهدهی سایر قسمتهای «توحید عملی» کلیک کنید.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیدهایم»721MB50 دقیقه
- فایل صوتی رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیدهایم»46MB50 دقیقه
به نام خدای مهربانم
فایل نشانه امروز من: رابطه ی ما با انرژی ای که «خدا نامیدهایم»
سلام به اساتید عزیزم، سلام به دوستان خوبم
مدتیه که برای شروع کاری، متوجه یه ترمزی در خودم شدم که هر چی جلوتر میره میبینم که مثل همون ریشه های هرز که زیر زمین به هم وصل هستن، هر کدوم رو میکشم بیرون، یه عالمه ترمز دیگه رو با خودش میکشه بیرون… یعنی دقیقا عین این جمله رو چند وقت پیش از زبون خانم شایسته توی یکی از فایلهای نشانه ام شنیدم ولی الان که خودم دارم باهاش مواجه میشم، تازه درکش میکنم.
از یه طرف خوشحالم چون این بهم نشون میده که دارم به لایه های زیرین باورهام نزدیک میشم و این خبر خوبیه. چون من دارم توی عمیقتر میشم و میتونم باورهام رو ریشه ای حل کنم.
اصلا همین که متوجه این باورهای محدود کننده شدم و دارن اذیتم میکنن، بهم نشون میده که من اون مبلها و فرشهایی که روی اون باورها بوده و مخفیشون کرده بودم رو دارم برمیدارم و اونا دیگه نمیتونن خودشون رو قایم کنن.
هنوز دقیقا نمیدونم چقدر ممکنه طول بکشه یا روند تغییر این باورها چجوریه. ولی یه لیست از کارهایی که میتونم برای تغییر و بهبود این باورها انجام بدم رو دارم تهیه میکنم که شروع کنم مرحله به مرحله انجامشون بدم.
و مطمئنم اگر این باورها تغییر کنن، پیشرفتها و موفقیتهای مهمی برای من اتفاق میوفته. چون تازه دارم میبینم که مثل اون فیله با یه طناب خودم رو بستم و این باورها مانع حرکت کردن و قدم برداشتنم میشن.
این فایل رو من با این دید دیدم و نکته برداری کردم:
چیزهایی که باید گفته بشه بهمون گفته میشه. الهاماتی که همه ما دریافت میکنیم. من شما و همه انسانهای جهان، بهمون در زمان مناسب گفته میشه، به شرطی که باور داشته باشیم که به ما گفته میشه.
به شرطی که باور داشته باشیم که ما در هر لحظه، در هر لحظه، در حال هدایت شدن هستیم.
به شرطی که باور داشته باشیم که ما لایق هم صحبتی با خداوند هستیم.
به شرطی که باور داشته باشیم که خداوند به تمام بندگانش راه ها رو نشون میده. کمک میکنه مدد میکنه و هدایت میکنه همه رو.
وقتی که این باورها باشه اون وقت جوابهای درست، در لحظه، بهت گفته میشه.
…………………………………………………………………………….
اولین کاری که برای بهبود این موضوع بهم الهام شد این بود که بیام توی عقل کل از دوستانم بپرسم.
به قول استاد که توی این فایل گفتن:
سوالی بود که گفته شد که پرسیده بشه…
تقریبا بعد از خوندن پاسخهای دوستان بود که دقیقا شبیه اون پیچکهای هرز که استاد و خانم شایسته توی پاکسازی پرادایس انجام میدادن، منم این باوره رو گرفتم کشیدن بیرون و دیدم اووووووه به کلی باوره دیگه وصله…. علاوه بر این، اینم هست، اینم هست، اینم هست….
یه جاهایی ترسیدم… با خودم گفتم من چجوری اینا رو درست کنم. ولی بعد به خودم گفتم این نشون میده که من دارم وارد یه لول پیشرفته شدم نسبت به شخصیت قبلی خودم. چون قبلا اینا رو به این واضحی نمیدیدم ولی الان دارم میبینمشون.
انگار که مجهز شدم به یه لنز یا یه میکروسپ، که حالا چیزهایی رو میتونم باهاش ببینم که قبلا نمیدیدم.
من مطمئنم که این قدم بزرگی برای من خواهد بود که اگر به یاری خدا حل بشه، درهایی از نعمت و ثروت رو به روی من باز میکنه ان شاالله.
…………………………………………………………………………….
یعنی یه موقع هایی هست وقتی که شما با یه باورهای درستی با یه توکلی، یه کاری رو انجام میدی،
ممکنه الان یه نگرانیهایی در مورد کاری که میخوای انجام بدی داشته باشی، ولی بدون که خداوند داره بهت میگه:
اصلا نگران نباش…. هر چیزی که لازم باشه، به تو گفته میشه….
همونجور که به استاد گفته شد. خدا بهت میگه: بهت گفته میشه… تو برو…. شروع بکن….
پس تو هم همیشه یادت باشه:
برو…. شروع کن… باور هم داشته باش…. آرام باش… لذت ببر… در زمان مناسبش، بهت الهام میشود. بهت گفته میشود. هـــــــــدایت میشوی.
این قسمت از صحبتهای استاد رو حس میکنم خدا داره از طریق فایل نشانه هام بهم میگه. و این خیلی بهم دلگرمی میده و اصلا یکی از دلایلی که این کامنت رو نوشتم این بود که اینا رو اینجا ثبت کنم که همیشه یادم بمونن.
…………………………………………………………………………….
درسی که خداوند در قرآن بهمون یاد میده اینه که :
پیرو آیین ابراهیم باش که موحد بود و مشرک نبود.
یعنی به پیامبر اسلام هم میگه که راهی که تو باید بری راه توحیده.
اسلام در قرآن به معنای اسم یک دین نیست.
اسلام به معنای تسلیم بودن است.
هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر ×××× آرام تر از آهو، بی باک تر از شیرم (شعری که این روزا، چند بار توی ذهنم تکرار شده)
بهترین نگاه، نگاه توحیدیه حضرت ابراهیمه. که خودش بود و خدای خودش
و همه جا اسوه و الگو و کسی بود که بهترین مسیر رو پیدا کرد:
سوره نحل:
إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّهً قَانِتًا لِلَّهِ حَنِیفًا وَلَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿120﴾
ابراهیم یک امت بود مطیع فرمان خدا، و خالی از هر گونه انحراف، و هرگز از مشرکان نبود.
شَاکِرًا لِأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿121﴾
او شکرگزار نعمتهای پروردگار بود، خدا او را برگزید، و به راه راست هدایتش کرد.
وَآتَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَهِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ﴿122﴾
و ما در دنیا به او همت نیکو دادیم، و در آخرت از صالحان است.
ثُمَّ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿123﴾
سپس به تو وحی فرستادیم که از آئین ابراهیم، که خالی از هر گونه انحراف بود و از مشرکان نبود، پیروی کن.
نگاه یکتا پرستی… نگاه توحیدی
…………………………………………………………………………….
پاسخ به اینکه خداوند چیه؟
این سوال رو به راحتی نمیشه توضیح داد. خدا همه چیزه… مثل یه طیف رنگیه بی نهایت رنگه… همه رنگها و هیچ رنگ
خدا همه چیه… خدا زمانه… زمان رو نمیشه توضیح داد… فقط میشه درکش کرد…
…………………………………………………………………………….
اینکه استاد گفتن که خدا زمانه، من رو یاد این موضوع انداخت که حتی زمان هم نسبیه… برای همه یکسان نیست….
حتی برای خودمون هم پیش اومده که بعضی وقتها چقدر زمان برامون زود گذشته ولی بعضی وقتها خیلی آروم و دیر….
یعنی زمان به من بستگی داره… به شرایط من، به احساس من، به اینکه داره بهم خوش میگذره یا نه…
…………………………………………………………………………….
خدا یه انرژی که همه چیو در بر گرفته
خدا یه قانونه
خدا یه نظمه یه تعادله
خدا همه چیه…
حالا که میخوایم یه همچین چیزی رو بفهمیمش، بهترین راه اینه که بیام باورهای مناسبی در موردش ایجاد کنیم.
چون هرجوری که بخوای درکش کنی، به همون شکل درمیاد…
خدا یه انرژیه که تو بهش شکل میدی
چون خدا تویی، خدا افکارته
خدا هم اوله هم آخره
هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿3﴾
اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چیزى داناست (سوره حدید)
…………………………………………………………………………….
یعنی خدا هم اول همه چیزه و هم آخره همه چیزه. یعنی هم اون مرحله های اوله که ممکنه خام و ناپخته به نظر برسه، و هم اون نهایت حرفه ای بودن و کامل بودن و ته ته همه چیزه.
…………………………………………………………………………….
خدا یه جریان جاری در زمان حاله…
تنها آیه ای که در قرآن در مورد خدا داریم میگه بگو من نزدیکم…
وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَلْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ ﴿186﴾
هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند، یقیناً من نزدیکم، دعای دعا کننده را زمانی که مرا بخواند اجابت می کنم؛ پس باید دعوتم را بپذیرند و به من ایمان آورند، تا رشد یابند. (سوره بقره)
هرچقدر که آگاه تر بشیم نسبت به خداوند، کمتر میتونیم توضیحش بدیم و بیشتر میتونیم بفهمیمش. بیشتر میتونیم حسش کنیم. چون خودمونیم. چون توی وجود ماست. چون هر کدوممون یه خداییم.
هممون خالق زندگیمون هستیم.
هممون یکی هستیم
بنابراین، بیا ببین چه باورهایی در مورد این انرژی بسازیم که به ما کمک کنه؟
توی اون تصویری که همه رنگها هست، چه رنگی رو انتخاب کنی که به تو کمک کنه؟
چه باورهایی رو بسازیم که قدرت بیشتری داشته باشه؟
وقتی که شما باور میکنی که بینهایت توانایی داره این انرژی، وقتی که باور میکنی که همه چی اونه، نه اینکه تواناییه یه چیزی رو داره… خودشه… خود اون چیزه و میتونه شکلش رو عوض کنه. میتونه اثراتش رو تغییر بده. اون خودشه.
آدمها، زندگی، ثروت، اینا همه خودش هستن…
بنابراین دیگه نمیگی که خدایا یه کاری کن که رئیسم برام فلان کار رو انجام بده.
بنابراین وقتی که همه چی خودشه، یعنی قدرت همه چی دست خودشه…. بعد اونوقت دیگه بستگی داره چه باورهایی در مورد این چیزی که همه چی خودشه بسازی.
اونوقت بهت گفته میشه، اگه باور داشته باشی که بهت گفته میشه.
اونوقت ثروت سراغت میاد. چون ثروت اونه. خودشه… نه اینکه خدایا به من ثروت بده
میتونی خیلی راحت و با باورهای خوب با خدای خودت صبحت کنی… هر تصویری که دوست داری در موردش ایجاد کنی…
ولی وقتی که آدم، آگاهانه، آگاهانه، میفهمه که همه چی خودشه، اونوقت باورهاش در مورد قدرت خداوند بیشتر میشه…
چون اینجوری، دیگه فکر نمیکنی که خداوند خوبیه… خدا همه چیزه… خودش میگه من مکارترین مکارانم. یا اون آیه معروف که میگه تو تیر ننداختی… تو نجنگیدی… خدا تیر انداخت… خدا جنگید…
فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿17﴾
و شما آنان را نکشتید بلکه خدا آنان را کشت و چون افکندى تو نیفکندى بلکه خدا افکند و بدین وسیله مؤمنان را به آزمایشى نیکو بیازماید قطعا خدا شنواى داناست (سوره انفال)
همه چی اونه…
با توجه به باورهای اون فرد با توجه به شکل ظرفی که ایجاد کردی اون آب شکلِ اون ظرف رو میگیره… آب که خودش شکل نداره…
نکته اش اینجاست:
خدا به شکل همون ویژگی که تو براش میسازی، برای تو، در میاد…
اون جوری میشه که تو توی ذهنت میسازیش… تو باورش میکنی… به خاطر همینه که همه چی باوره… همه چی باوره، همه چی همه چی، همه چی باوره.
همه چی باوره و همه اتفاقات زندگی ما به خاطر تعبیریه که ما به اتفاقات میدیم… شکلیه که ما ایجاد میکنیم… باوریه که ما درموردشون ایجاد میکنیم.
حالا دیگه هر باوری…
اگه باورت این باشه که خداوند همیشه با توئه
خداوند همیشه حامیته
خداوند همیشه منبع رزق و ثروته، همون باورهایی که سلیمان نبی داشت، به همون شکل برات درمیاد.
یعنی اگر دعاهای پیامبران رو در قرآن بررسی کنیم، متوجه میشیم که دعاهاشون مهم نیست، اون باوری که از خدا دارن که باعث میشه اون دعا رو بکنن، مهمه.
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿35﴾
گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و به من فرمانروایىاى ببخش که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد؛ یقیناً تو بسیار بخشنده ای. (سوره ص)
بعضیا وقتی یه باور نادرست، حتی در مورد افراد دیگه، دارن، باعث میشه که دیگه حتی درخواستشون رو مطرح هم نکنن. چون از قبل این پیش فرض و این باور رو دارن که طرف قبول نمیکنه.
به خاطر همین اون تصویری که از آدمها میسازی و یه سری خط قرمزها رو براش درست میکنی، باعث میشه که اصلا یه سری درخواستهات رو نگی یا وقتی درخواست میکنی، جواب نگیری. این قضیه هم در مورد ارتباط به آدما هست و هم در مورد خداوند.
حالا که همه چی همینجوریه، هرچقدر بتونیم بزرگتر فکر کنیم در مورد خداوند، در مورد چیزی که تمام جهان همونه، به همون نسبت میتونیم بیشتر داشته باشیم. به همون نسبت میتونیم بهتر زندگی کنیم. به همون نسبت میتونیم آرامتر باشیم.
حالا دیگه هر کسی از یه جایی باید شروع کنه دیگه و اینو هم باید درک کنیم که یه آدمی با یه گذشته متفاوت که ما اصلا نمیدونیم چجوری بوده، داره تازه روی خودش یه سری کارها رو انجام میده و ممکنه سرعتش نسبت به تو کمتر باشه. یا ممکنه خیلی باورهای محدودکننده بیشتری از قبل داشته باشه، که اول اونا باید حل بشه و تکاملش رو طی کنه.
در هر صورت از هر کجا که هستی، به هر نسبتی که بتونی باورهاتو در مورد هر چیزی در مورد خداوند تغییر بدی، به همون نسبت میتونی دنیای بهتری رو برای خودت خلق کنی… دنیای تو فقط دنیای توئه.
هر کسی از یه جایی شروع میکنه و حرکت میکنه و پیش میره و هدایت میشود با توجه به مداری که توش هست. اونوقت دیگه تمام مولفه ها میان کنار هم و بوم…. توی یه لحظه اتفاق میوفته.
اونجاست که خیلیا همون یه لحظه رو میبینن و میگن واااو طرف اراده کرد، اتفاق افتاد! ولی اون یه عالمه ریشه ای رو که اون زیر رشد کردن رو نمیبینن. همون مولفه هایی که داره همه عوامل رو جمع میکنه رو نمیبینن.
فقط لذت ببرید از این مسیر
باورهاتون رو درست کنید…. یادت باشه که باورها به خاطر ورودیها ایجاد میشن
…………………………………………………………………………….
یکی از راه حلهایی که برای حل موضوع خودم به ذهنم اومد، با شنیدن دوباره این جمله توی این فایل بود:
باورها به خاطر ورودیها ایجاد میشن
چون وقتی متوجه اون باور محدود کننده ام شدم، همش پیش خودم میگفتم حالا چجوری اصلاحش کنم. اینو که شنیدم گفتم خوب بیام شروع کنم ورودیهای مناسب که متضاد با باور محدود کننده قبلیم هستن در مورد این موضوع، به ذهنم بدم.
…………………………………………………………………………….
و بعد هرجوری که خدا رو باور کنی هر جوری که بهش قدرت بدی،
هر چقدر که احساس کنی که بهت نزدیکه و دوستت داره،
بهت کمک میکنه
نامحدوده
همونرو میتونی توی زندگیت تجربه کنی
و هر روزیکه میگذره برات کلیرتر و واضح تر میشه.
و هم تفکرت، هم آرامشت و هم درکت از جهان بهتر میشه
و این روند همینجور ادامه داره.
…………………………………………………………………………….
سوال این فایل:
چرا برای یک بازیکن ورزشی، از یک سن خاص به بعد، انتظار داریم که دوران ورزشیش تموم بشه و میگیم دیگه جوون نیست.
چه عاملی باعث میشه که این اتفاق بیوفته؟
آیا عامل عامل فیزیکی و عضلانیه؟
آیا عاملش باوره؟ اگر باور هست چه باورهایی؟
برای جواب این سوال از خدا هدایت خواستم. اولش یاد این افتادم که خدا مثل یه آینه است و هر چیزی که ما از خودمون بروز بدیم، همون رو بهمون برمیگردونه. بعدش یادم افتاد به این دستگاه هایی که امواج و سیگنالهای مغز رو میگیرن و تبدیل میکنن به کلام (ویس). رفتم یکم توی اینترنت درموردش سرچ کردم. دیدم خیلی پیشرفتهای جالبی تو این زمینه اتفاق افتاده و یه مقاله ای توی سایت دانشگاه استنفورد نوشته بود که یه سری دستگاه ها با استفاده از این تکنولوژی داره ساخته میشه که به انسان اجازه می دهه تا ربات ها را با امواج مغزی کنترل کنه.
اون تکنولوژی که امواج رو تبدیل به ویس میکنه، مثل همون دستگاهیه که استفان هاوکینگ توی یه برهه ای ازش استفاده میکرد. یعنی متناسب به امواجی که از مغز خارج میشه، نتیجه به صورت یک سری کلمات شنیداری درمیاد و شنیده میشه.
پس اگر اون جمله ای که گفته میشه (نتیجه) مطابق با میل و خواسته من نیست، نباید از دستگاه شاکی بشم… نباید فکر کنم که از دستش در رفته… باید برم سرچشمه رو چک کنم… باید ببینم چه ورودی و چه سیگنالی توسط مغز من ارسال شده که نتیجه اش این شده…
باید اینقدر به این مثال فکر کنم که عمیقا درک کنم که دقیقا همین اتفاق هم توی زندگی ما داره میوفته…
اگر یه بازیکنی فکر میکنه که دیگه بعد از فلان سن، بدنش جواب نمیده، داره سیگنالی رو میفرسته که تبدیل به شرایطی بشه که دیگه واقعا حس کنه که دیگه بدنش نمیکشه….
مهشید برو سرچشمه رو درست کن…
دستگاه درسته…. نگران نباش…. دستگاه دقیقه… کارش رو بلده….. مو لا درزش نمیره…
تو تمرکزت رو بزار روی چیزی که میخوای…. خود به خود سیگنالش رو میفرستی، و خود به خود، دستگاه اون رو به خواسته تو تبدیل میکنه.
خدایا شکرت به خاطر هدایت شدنم به این آگاهی ها
چندین ساعت طول کشید تا این کامنت رو تکمیل کنم. ولی میدونم که نتیجه این آگاهی های که دریافت کردم خیلی خیلی بزرگ خواهد بود. کما اینکه همین فکر کردن به جواب این سوال، یک آگاهی جدیدی به روی من باز کرد.
نمیخواستم به این سوال جواب بدم و با خودم گفتم فقط نکات فایل رو مینویسم. ولی بعد نظرم عوض شد، و از خودش هدایت خواستم که بهم بگه چی بنویسم.
خدایا شکرت
استاد جان، خانم شایسته عزیز ازتون سپاسگزارم.
یه چیزی هم بگم استاد…
حالتهاتون و نحوه صحبت کردنتون و مکث کردنتون و …. توی این فایل، با همه فایلهاتون فرق میکنه. نمیدونم بقیه هم اینو حس میکنن یا نه. ولی برای من خیلی این تفاوته واضحه… نمیدونم چرا… شاید چون خیلی آرووم ترید توی فایل… یه مکثهایی، یه فکر کردنهایی، یه حالتهایی توی این فایل هست که با بقیه فرق داره. نمیگم این بهتره یا بقیه… فقط هر بار که میبینمش میگم چقدر استاد، توی فایل متفاوته.
دوستتون دارم. همیشه در پناه خدا باشید