باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوند - صفحه 74
https://www.tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2018/02/abasmanesh.jpg
800
1020
گروه تحقیقاتی عباسمنش
/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png
گروه تحقیقاتی عباسمنش2018-02-04 05:37:052024-06-27 06:22:56باورهایی قدرتمندکننده درباره خداوندشاید این موارد نیز مورد علاقه شما باشد
یه عده ای ناراضی اند ولی چشمشون باز نیست ..فقط منتظرن ببینن اینو اون چی می گن یا فقط گریه و زاری کنن..
این قضیه چشم باز می خواد..احتیاج به فکر کردن داره..احتیاج به خواستن داره..باید بخوای تا از جات بلند شی ..
من در مورد خودم بسیار از خدا سپاسگذارم ..به خاطر وجود این قوانینش..به خاطر اینکه یکسری فرکانس مشخص نتایج مشخصی دارد..و این قوانین همیشگی و بدون تغییر و حتی بدون استثناء هستند،که اگر قابل تغییر بود قابل شناسایی نبودند و اگر استثناء داشتند پذیرفتنی نبودند و چقدر منطقیه که خدا ویژگی رحمن و رحیم بودن دارهویژگی نه احساسدوستان نگاه سیستمی به خداوند به من خیلی کمک کرد..به خصوص اینکه من خیلی با منطق نگاه می کردم و همه چیزو دو دوتا چهارتا می کردم.من دلیل همه اتفاقات گذشته زندگیم رو با دیدگاه سیستمی به خدا تونستم جواب بدم..
اینکه خدا فاقد احساسه و اینکه آدم بدونه خدا بخاطر ویژگیهاش به همه محبت می کنه..ولی مشمولِ محبت خاص شدن مستلزمه اینه که تو توجه خاص به خدا کرده باشی و با خدا هماهنگ باشی((که این هماهنگی هم خودش یه مجموعه تغییر رو در تو بوجود میاره تا تو رو مشمول این توجه خاص خدا کنه)) اینکه آدم بدونه خدا واسه آدم دلش نمی سوزه در عوض با محبت همگانیش قوانین رو گذاشته که تو خودت جایگاهت و اتفاقات رو مشخص کنی..
درک این موضوع آدم رو به حرکت میاندازه..
درک این موضوع به آدم می گه من خودم باید کاری بکنم و تلاش کنم که به اون جایگاه مورد نظرم برسم و خدا توی این مسیر آدم رو یاری می ده و این یاری دادن موقعی است که من از خدا بخوام..یعنی همه چیز دست خودمه!
پس دیگه نمی ایستم که چیزی غیر از خودم برای من کاری بکنه..و وقتی اینو بدونم منتظر نمی شم خدا دلش برام بسوزه تا برام کاری بکنه! ..و اینو با جون دل می پذیرم که همه چیز از خودم شروع میشه و از خدا سپاسگذارم که این قدرت رو به انسانها داده ..همه چیزش با حساب و کتابه..و همه چیز با نگاه سیستمی به خداوند می خونه..و چقدر عالی این قوانین رو گذاشته که من خودم به حرکت بیوفتم و کاملا انگیزه داشته باشم که هر چی تلاش کنم نتیجه می گیرم..و این تلاش در ردرجه اول ذهنیه..من ذهنم رو درست می کنم خدا هم بقیه چیزا رو درست می کنه ..فقط کافیه من از پس ذهن خودم بر بیام تا قدرت رو به نفع خودم دست بگیرم..نه اینکه از این قدرت به ضرر خودم استفاده کنم..
باور سیستمی بودن خداوند و باور یاری دهنده بودن خداوند و البته قدرتمند بودن خداوند بیشترین آرامش را به من می دهد
ادامه دارد
سلام.دوست عزیزم.احسنت به متن دلنشینت وامیدارم که درطول زندگیت موفق وپیروزوتندزست باشید.به امید.موفقیت.خدای یکتا وقادر.??
سلام به همه ی همراهان
سؤال از بهترین باور در مورد خداوند است. همانگونه که استاد گفتند و اغلب دوستان نیز ذکر کردند باورهای ناب در مورد خداوند که به ما کمک کنند تا ارتباطی عاشقانه تر با او داشته و موفق تر بوده و راحت تر به خواسته هایمان برسیم بسیار زیادند اما به نظر من یک باور که البته فراتر از باور است وجود دارد که اگر آنرا ادراک و تجربه کنیم جامع است و در بر گیرنده ی بقیه ی باورها.
آنچه من از سالیان سال غوطه زدن در مباحث خود شناسی و ساز وکار جهان و جایگاه انسان در آن، ادراک کرده ام، ادراکی که مبتنی بر آموزه های بزرگان این حوزه است، آن است که خداوند آن هشیاری ( Consciousness ) واسع و فراگیر است که خود را به صورت همه چیز و همه کس متجلی می کند تا امکانات بیشمار و بی نهایتی که در خود می یابد را تجربه کند. این همه چیز و همه کس شامل خود من هم می شود. هیچ جدایی در کار نیست?
* اینجاست که در می یا بیم معنای از رگ گردن به من نزدیکتر را
* اینجاست که در می یابیم گفته ی خداوند را که من در میان قلب بنده و خود او قرار دارم.
* اینجاست که می فهمیم معنای سبحان را، اینکه ما در او شناوریم و او از درون و بیرون ما را احاطه کرده است.
او در شکل من، در نقش من، تجلی کرده؛ منی وجود ندارد، همه اوست که در این جهان خود را به تماشا نشسته است!
این است معنای توحید، معنای لا الله الا اله ؛ نه اینکه تنها یک خدا وجود دارد بلکه همه اوست، چیزی جز او نیست، همه چیز و همه کس اوست و او هر لحظه در حال تجلی است. هیچگاه خلقی رخ نداده و نمی دهد بلکه همه تجلی صورت نگار است در جام جهان!
مانند امواج اقیانوس که حاصل جنبش اویند و از او جدا نیستند، مانند اشکالی که در ابر پدیدار می شوند و جدای از خود ابر نیستند و نمی توان گفت که این اشکال از ابر جدا هستند، بلکه خود ابر است در جنبش.
ما حاصل عشق آن گنج پنهان به خود هستیم که در خود نظر کرد، امکانات بی حد و حساب خود را دید و در هر یک تجلی کرد تا آشکار گردد و از حجاب به در آید!
ما نه اوئیم و هم اوئیم.
چون نور که از مهر جدا هست و جدا نیست
عالم همه آیات خدا هست و خدا نیست
ما پرتو حقیم و نه اوئیم و هم اوئیم
چون نور که از مهر جدا هست و جدا نیست
هر جا نگری جلوه گر شاهد غیبی است
او را نتوان گفت کجا هست و کجا نیست
در آینه بینید اگر صورت خود را
آن صورت آئینه شما هست و شما نیست
این نیستی هست نما را به حقیقت
در دیده ما و تو بقا هست و بقا نیست
در نگاه من اگر ما به این ادراک برسیم آن زمان است که :
– خدایی به غایت نزدیک را می یابیم، خدایی که نور آسمانها و زمین است پس این نور روشنگر راه من نیز است.
– وقتی نظر به امکانات و بیشمار او می کنیم که در ذهن کوچک ما نمی گنجد در می یابیم که آنچه می خواهیم پیشاپیش وجود دارد، که اگر نداشت تمنای تجربه ی آن در دلمان نمی افتاد. پس با یقین و اطمینان قلبی در این راه به پیش می رویم و هر آنچه را که انتخاب می کنیم تا تجربه اش کنیم را متجلی می سازیم یا به عبارتی دیگر در ارتعاش واقعیتی قرار می گیریم که آن تجربه بر سر راهمان قرار می گیرد و با ان اصابت می کنیم.
– با این نگرش تنها او را می بینیم و تنها به او تکیه می کنیم واین است معنای “توکل”؛ اینجاست که به چیزی یا کسی جز او نمی آویزیم!
– معنای واقعی اینکه ” آیا من تو را کفایت نمی کنم؟” را در می بابیم که او مرا بس است، اویی که آسمان و زمین و کائنات و هر آنچه در اوست تجلی اوست، چگونه می تواند برایم کافی نباشد؟!!!!!!
– قدرت او که “می گوید باش و می شود”، آنجایی که می گوید زمین و آسمان را مسخر تو کرده ام، به درستی در دستانمان قرار می گیرد چرا که ما او را در خود یافته ایم. اینجاست که در می یابیم خالق بودن او که در اصل تجلی است به واسطه ی هر یک از ما رخ می دهد و اینگونه است که جهان بسط می یابد و چون گلی می شکفد یا همچون درختی مدام و مدام به بار می نشیند.
– او را که در خود بیابیم ایمان می آوریم که هیچ چیزی رخ نمی دهد مگر برای خیر و برکت همگان. ” الخیر فی ما وقع” و اینجاست که دل آرام می گیرد و از ستیزه با زندگی دست بر می داریم.
– از عشق خدای مهربان و رحمان و رحیم بهره مند می شویم، چراکه خود من حاصل عشق او به خودش هستم پس اوست که به من مهر می می ورزد، مرا هدایت می کند به راه خیر و برکت. خود او نشانه ها را بر سر راهم قرار می دهد و چشمانم را بینا می کند به آنها.
– از رزاق بودن او بهره می بریم و از وهاب بودنش چرا که او از طریق من در حال تجربه ی فراوانی های جهان است پس هیچ محدودیت و کمبودی در کار نیست!
– این آیه را در می یابیم که “اوست که خیر و شر را به من الهام می کند” و اینجاست که ادراک می کنیم ” هم دعا از تو اجابت هم زتو ”
– اینجاست که یاد او آرامش بخش قلبمان می شود تا با دلی آرام به تماشای جهان بنشینیم و حد و مرزی برای تجربیاتمان در این جهان نباشد چرا که او بی حد و مرز است و ازلی و ابدی.
باز هم بگویم؟!!!!!!!! که اگر بخواهیم از تمامی آنچه با این نگرش از آن بهر مند می شویم باید از تمامی اسماءالهی نام ببرم و این نوشته “مثنوی هفتاد من کاغذ شود”.
خلاصه یک کلام با یافتن او در خود از همه چیز بهره مند می شویم و به جایی نیست که نرسیم. ?
حال می رسیم به این نکته که چه کنیم تا این نگرش در ما تثبیت شود و از این دریچه به جهان بنگریم و جایگاه حقیقی خود را به عنوان اشرف مخلوقات باز یابیم؟
برای تجربه ی چنین ادراکی نیاز است تا به ورای ذهن جزئی نگر و منطقی برویم چرا که این امر باید به صورت شهودی تجربه شود. آنچه من در این راه یافته ام آن است که تنها و تنها باید شعله ی سوزان اشتیاق را در خود شعله ور ساخت، اشتیاق و تمنای چنین ادراکی که اگر چنان اشتیاق سوزانی در ما باشد خود او راه را برایمان باز می کند
که مولانا خوش گفت:
آب کم جو تشنگی آور به دست …. تا بجوشد آبت از بالا و پست
و از طرف دیگر حافظ که گفت :
گرچه وصالش نه به کوشش دهند
هر قدر ای دل که توانی بکوش
این اشتیاق درونی ما را به پای صحبت بزرگان می کشاند، به خواندن گفته ها و اشعارشان در این زمینه، به کنکاش در قرآن و یافتن آیاتی که از این حقیقت می گوید، به بودن در “اینجا و اکنون” ، به مراقبه و مدیتیشن.
در نهایت با یافتن او در خود از همه چیز و همه کس بی نیاز می شویم و تنها به او بسنده می کنیم؛ اینجاست که زندگی را با تمامی تجلیاتش، حامی خود می یابیم تا به هر آنچه که بخواهیم دست یابیم و در نهایت با عرضه ی خود واقعی مان به جهان، خودی که خدا را در خویش یافته است، منشاء خیر و برکت برای همگان گردیم.
دیدگاه بسیار زیبائی دارید . بهتون تبریک میگویم . ?????
ممنونم، لطف دارید دوست همراه
سلام دوست عزیزم
دیدگاهتون واقعا زیبا و بی نظیر بود و منو به وجد اورد
ممنونم از این باورهای قدرتمند کننده که با جملات خیلی قشنگ بیان کردین
خوشحالم که باعث وجد و سرورت شدم دوست همراهم، که این به دنیایی می ارزه ?
دوست خوبم مهشید عزیز
چقدررررر این جملات رو زیبا نوشتی و من رو با خوندش به دنیای دیگه ای بردی
چقدر خوشحالم و سپاسگزار خداوند که چنین دوستانی دارم
پاک تر از اب روان
عالی بود و منو سرشار کرد از احساسی بی نظیر
افرین به این بینش زیبات و ممنونم برای به اشتراک گذاریت
لحظه هات پر از حضور بی مانند خدا دوست خوبم
خیلی حس خوبیه که از درونی ترین درونیاتت بگی و این باعث بشه که دوستی، همراهی با شنیدن اون یا خوندنش لبریز از احساسی وصف ناشدنی بشه و به عرش اعلا بره ? من از شما ممنونم که به پلسخ به نوشته ام منو به این خس خوب رسوندید. اینجا آدم کساتی رو پیدا می کنه که از جنس خودشن و در یک دنیا سیر می کنند و اینه معنای بر یک مدار ارتعاشی بودن.
با خوندن پاسخ شما متوجه شدم که با طرح این گونه سوالات از جانب استاد و مشارکت ما در خواندن پاسخ به نوعی باورها در ما تکرار و تکرار می شه و چون با خوندن چنین باورهایی حس خوبی هم در ما ایجاد می شه این باورها به خوبی در ما تثبیت می شه، کار هوشمتدانه ایه ?
سپاس بسیار عالی بود
ممنون، لطف دارید دوست هنراهم
سلام دوست عزیزم
بی نهایت لذت بردم از دیدگاهتون
و کلی استفاده مردم
بینظیر بود.?
My dear.my dear thanks thanks and thanksgiving to my God
It is very very good
I use it in my life
My God help you
بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام خدمت استاد گرامی وکلیه دوستان خوب خانواده بزرگ موفقیت
ابتکار عمل استاد عزیز فرصت خوبی است تا بتوانیم هم داشته های خودمان را مرور نماییم وهم از تجربیات خوب سایر دوستان بهره مند شویم بابت این توفیق الهی خدای مهربان را شاکرم.
اول شناخت بهتر خداوند وباور به صفات بارز ونامحدود وی که عبارتند از بزرگ بودن،بی نیازی شکست ناپذیری سراسرنوروانرژی بودن ثروتمندی آرامش زیبایی تمام نشدنی قدرتمند بودن وخالق بودن .
دوم باور به این که روح الهی وصفات بارز وی درتمام کائنات وجود دارد. وما که یکی از مخلوقاتش می باشیم غرق دروجودش بوده وامکان تبلور وظهور صفات زیبایش درما نیزوجود دارد.
سوم باور به این که هرچه به خدا نزدیکتر شویم بیشتر وبهتر توانایی همرنگ شدن ودریافت این صفات پیدا می کنیم.
چهارم باور به این که قاعده ارتباط با خدا دارای نظم وقانون است وهمه چیز دردوقطب مخالف همدیگر خلاصه می شود. مثل علم درمقابل جهل عشق درمقابل تنفر ثروت درمقابل فقر طبیعی است غلبه هرکدام از این افکار وباورها طبق قاعده ونظمی که گفته شد جلوی ورود نقطه مقابلش را می بندد.
پنجم اگر باور های مخربی که مانع رسیدن به خواسته هایمان می شودرا شناسایی و حذف نماییم ابتدا ذهن ما ظرفیت پذیرش باورهای جدیدی ونیرومندی پیدا می کند وسپس با توجه به این که به کل کائنات وصل است به مشابه خودش چسپیده وآن را وارد زندگی ما می کند.
ششم باور به سیرتدریجی جهان آفرینش که به ما توصیه می کند به تدریج رشد کنیم تا بتوانیم درمدارهای بزرگتر قرار بگیریم.
مثال : یکه پدر ومادر هیچ وقت برای فرزند 5 ساله اش موتور سیکلت نمی خرد.
هفتم باور به این که برای رسیدن به آرزوها می بایست قیمت آن پرداخت شود تا نزدیکی به خدا حاصل شود. این قیمت از داشتن عشق سوزان وتمرکز وتلاش برای تغییر باورها گرفته تا حرکت درراستای هم فرکانسی در مسیر هدف نیز شامل می شود.
هشتم ایمان وباور کامل به نقطه پایانی دریافت موفقیت است که ابتدا مشاهده نمی شود اما این ایمان به غیب همانند ماشینی است که با چراغ خود دردل سیاهی شب کیلومتر ها مسافت طی می نماید درحالی که فقط صدمترجلو خود رامی بیند. .
نهم. باور واعتقاد کامل به این که هدف اصلی خداوند تکامل ورشد انسان وگسترش جهان از طریق انسان است لذا وجود آرزوها وخواسته ها درحکم نردبانی است که ما بتوانیم پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی نماییم.
موفق وسربلند باشید.
سلام به همگی
من دفعه سومه که دیدگاهمو می نویسم ولی دوبار ِگذشته به آخرش که می رسیدم صفحه می رفت،امیدوارم اینسری موفق شم
من در مورد اشخاص و مرجع هایی که یک باور ناخوشایند را به صورت یک اصل بیان می کنند و در واقع به صورت یک قانون مطرح می کنند با خودم می گم چون مدار اونها مداری بوده است که مدام این اتفاقات رو دیده اند این نتایج رو هم برداشت کرده اند..اما اگر در یک مدار دیگه ای بودن مطمئنا تجربیات دیگه ای داشتن و صددر صد در مورد یک موضوع خاص چنین باور محدود کننده ای رو مطرح نمی کردند..( حتی در حوزه روانشناسی).اینجوری خودم رو با ذهن منطقی ای که دارم از این باور دور می کنم و این باور محدود رو در ذهن خودم راه نمی دم و اتفاقا خودِمن هم زمانی که در مدار بدی قرار داشتم مکررا اتفاقات مشابهی رو برخورد می کردم که فکر محدودی که پیدا کرده بودم رو تصدیق می کرد..من مخالف آنچه که آنها دیدند نیستم اما می دونم که قضیه ی مدارها وجود دارد و شرایط خوب و نتایج خوب هم وجود دارد.درک قانون جاذبه هم به من کمک کرد.به خودم می گم چه آدم خوبی باشی چه نباشی چه قبول داشته باشی چه نداشته باشی از جایی پرت بشی جاذبه تو رو به زمین می زنه..جاذبه از ابتدا وجود داشته اما از یه جایی به بعد کشف شده ..در جهان هستی قوانین دیگری هم وجود دارد که شناخته تشده اند اما اینکه تصور کنیم چیزی که هنوز شناخته نشده برای عده ای یعنی وجود ندارد به کل منطقی نیست.اینکه دیگران چیزی رو محکم می گن و می گن این قانونه برای من پذیرفتنی نیست چون الان در شرایطی نیستیم که همه ی قوانین جهان کشف شده باشند و یک سری قوانین هم باور فعلیِ من را تصدیق می کنند که شاید اون افراد هنوز بهش نرسیده باشند.ذهن منطقی این رو هم قبول می کند..اینو می گم چون تو مسیر زندگیمون مسایلی پیش میاد که افراد دیگه ای بهمون یه مسئله ی محدود رو با عنوان این قانونه مطرح می کنند و می خوام بگم که ذهن منطقی هم می تونه باز استدلال هایی برای خودش بیاره و توی این مسیر بمونه..
من از زمانی که باورم رو عوض کردم دیدم خلاف آنچه که سالها فکر می کردم هم وجود دارد و در نهایت تو زندگیم به چند مورد هم برخورد کردم که اصلا شبیه افکار قبلیم نبود..اگر افکار آدم عوض بشه و مناسب با اهداف بشه دیگه اون نتایج قبلی رو برداشت نمی کنی..اما بدای اینکه آدم به این درک برسه باید تو زندگیش چشماش باز باشه..یعنی اون زمانی که نتایج بد هم برداشت می کرده هم باید چشماش باز می بوده..و متوجه می شده که یه چیزایی غلطه..یه اتفاقایی نباید بیوفته..یه جورایی باید قدرتش بیشتر ار این باشه..باید توان کنترل شرایطش ببشتر باشه..تا به این نارضایتی نرسی متوجه نمی شی که یه جای کار می لنگه و دنبال درست کردنش بری( برای کسانی که از اول باورای غلط داشتن)
ادامه در صفحه بعدی
* ادامه نظر قبلی ((به علت ثبت نشدن کل نظر در قالب یک نظر))
که خداوند یک چیز و یگانه و یکتاست
و بنابر این اصل عمیق خداوند همه چیز هست
وقتی این باور رو در ذهنمون بسازیم و بهش ایمان بیاریم که هیچ چیزی غیر از این نیست و هیچ حقیقتی غیر و بالاتر از این نیست اونوقت میتونیم به همه چیز برسیم
اونوقت همه باورهای دیگه خودبخود درست و ساخته و اصلاح میشن
این باوری هست که بزرگترین و بهترین نتیجه هارو به ما میده
بیشترین قدرت رو به ما میده به این لحاظ که خداوند همه چیز هست، خداوند همه جا هست، خداوند در قلب ما و در ما و نزدیک هست و خداوند از رگ گردن نزدیکتر هست
یا بقول یه آهنگی از سیاوش که میگه:
“دیدم که نه در دوری
نزدیکتر از نوری”
خداوند نزدیکتر از نوره
واقعا این مسئله بیشترین اعتماد به نفس رو به ما میده، اگر که بتونیم این رو در ذهنمون نهادینه کنیم
اگر بتونیم در هر لحظه و در هر شرایط و هر مکان و زمانی این نکته رو به خودمون یادآور بشیم که چیزی غیر از خداوند وجود نداره
چیزی غیر از نیروی بی نهایت خداوند،
چیزی غیر از خیر مطلق
چیزی غیر از وجود خداوند نیست و خداوند همه چیزه
و خداوند مارو و زندگیمونو و روابطمونو و ثروت و داراییمونو و ایمان و عزتمونو و آرامش و یقینمونو کفایت میکنه، کافیه خدا
و نیازی به هیچ چیزی غیر از اون نیست
و نیازی به شریک قائل شدن براش نیست
و نیازی به قدرت به غیر از اون دادن نیست
و نیازی به ترس و نگرانی و استرس از بدهکاری و از دست دادن اعتبار و آبرومون جلوی بقیه نیست
فقط خدا
و البته که بقیه چیزها به دنبال اون میان
وقتی به این فکر میکنی که نکنه نتونم فلان بدهیمو سر ماه بدم، طلبکاره میادو آبرومو جلوی بقیه میبره و دست و پامون میلرزه و قلبمون سست میشه؛
به این فکر کنی که خدا که هست
خدا که همه چیزه و هر چیزی غیر از اون اهمیت نداره
مهم اینه که اعتبار و آبروم پیش خدا از بین نره
اینجاست که انسان تصمیم میگیره عزت نفس و امیدش رو حفظ کنه تا خداوند به همه مشکلاتش فائق بیاد
هر بار که بدهی هام بهم فشار آوردن و پای آبرو و اعتبارم وسط کشیده شد و هربار که داشت آبروم میرفت این ذهن ناقصم به فکر راه های احمقانه ای مثل نزول و ربا یا … افتاد تا بتونه با روش های نابود کننده دیگه آبرو و اعتبارش رو حفظ کنه، تنها مسئله ای که باعث شد بتونم خودم رو حفظ کنم همین فکر بود که خداوند همه چیزه و اصلا بزار آبروم جلوی خلق خدا بره ولی جلوی خدا روسیاه نشم با ربا یا … (امیداوارم بعدش هم همین باشه)
همیشه به این فکر میکردم که توحید مثل فضا میمونه
تا موجودیت و پیوستاری مثل فضا نباشه هیچ چیز دیگه ای که در درون اونه مثل اجرام و کرات و سیاره ها و انسان ها و موجودات دیگه و هر چیزی نمیتونه موجودیت داشته باشه
وقتی توحید نباشه ایمان و آرامش و عبادت و نماز و روزه و هیچ چیز دیگه نمیتونه وجود داشته باشه
البته فکر میکردم که اینها جدا هستن
ولی الان اطمینان دارم که یکی هستن و همه از توحید سرچشمه میگیرن
مبحث، مبحثِ انرژیه
که همه چیز از انرژیه
و خداوندی که انرژیه
از اوایل دورانی که علم داشت شروع به پیشرفت های اولیه و عظیم خودش بعد از هزاران سال و دوران ارسطو و افلاطون میکرد، دانشمندای بزرگ علم فیزیک در اون دوران مثل نیوتن و بعد فارادای و ماکسول کسانی بودن که اولین اتحاد بین نیروهارو در طبیعت مشاهده و کشف کردن
نیوتن نیروی گرانش و جاذبه رو فرمول بندی کرد
ماکسول با فرمول بندی خودش تونست نیروی الکتریسته و مغناطیس رو که تا اون زمان همه فکر میکردن نیروهای متفاوت و جدا از هم هستن رو یکپارچه متحد و در قالب یک نیرو یعنی الکترومغناطیس در بیاره
بعدها هم که نیروهای دیگه طبیعت مثل نیروهای هسته ای ضعیف و قوی کشف شدن؛
و اینشتین 35 سال آخر عمر خودش رو وقف این نظریه کرد، که بتونه همه نیروهای بنیادی طبیعت یعنی نیروی گرانش، الکترومغناطیس و نیروی هسته ای ضعیف و قوی رو یکپارچه و متحد کنه
اون فهمیده بود که همه 4 نیروی بنیادی طبیعت در واقع از یک نیروی ناب سرچشمه میگیره و اینها تنها جلوه های به ظاهر متفاوتی از اون نیرو هستن
حالا دیگه چندین سال از اون زمان گذشته و دانشمندا شک ندارن که حقیقت همینه و همه جامعه علم فیزیک درگیر این مسئله هست که بتونه این نیروهارو در قالب یک نیرو توضیح بده و به فرمول بندی در بیاره و همه فیزیکدانهای بزرگ و کوچیک و حتی آماتور در تلاش هستن که بتونن همچین فرمول بندی و نظریه ای ارائه کنن
نظریه هایی مثل سلسله نظریه های ریسمان هم در این بین ارائه شده که نظریه M ترکیبی از اونها و ظاهرا بهترین نظریه و نامزد موجود برای نظریه وحدت نیروها در فیزیک هست
امروز این نظریه ها پیش بینی کردن که ذرات در بنیادی ترین حالتشون انرژی هستن
ریسمان های نوسان کننده در نظریه استرینگ (ریسمان) در بنیادی ترین حالتشون انرژی های نوسان کننده هستن
در واقع این نیروها و انرژهای به ظاهر متفاوتی که در اطرافمون میبینیم همه از یک منبع سرچشمه میگیرن و جلوه های مختلفی از یک وجود هستن
که اون وجود ناب و خالص و سرچشمه همون خداست
که با این تفاسیر به این مفهوم میرسیم که گفته شد: خداوند همه چیزه
قانون پایستگی انرژی میگه که انرژی نه به وجود میاد و نه از بین میره بلکه از حالتی به حالت دیگه تبدیل میشه
و قرآن میگه
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿1﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿2﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿3﴾ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿4﴾
این چه مفهومی به غیر از ذات ناب و بی انتها و توحید و ربوبیت خداوند رو میده؟
با کشف و بسط فیزیک کوانتوم و حتی نظریات ریسمان و M و اثبات اینکه گفتم حتی اجرام و ذرات در بنیادی ترین حالت در واقع همون انرژی هستن هیچ شکی نمیمونه که باید باور کنیم خداوند یک انرژیه که شکل داده و شکل میگیره و خداوند همه چیزه
همون خالق یکتای همه چیز
فقط کافیه این مفهوم رو در زندگی به کار ببندیم و با قدرت اختیار و انتخاب و آگاهی ای که همین انرژی به ما داده، شکل بدیم این انرژی رو به همه چیزهای خوب در زندگی؛ به سلامتی و آرامش و ثروت و نعمت و ایمان و یقین
با ساختن و تقویت همین باور بزرگ و بی نهایت قدرتمند
مسئله مهم اینه که ما بپذیریم چیزی غیر از این نیست و بهش ایمان بیاریم
و با تمرین و تکرار همونطور که خود خدا در قرآن و کتب الهی دیگه بارها و بارها به این مسئله تاکید کرده بتونیم اون رو در ذهنمون نهادینه و قدرتمند کنیم
و اونوقته که به همه چیزهای خوب خواهیم رسید به راحتی و با لذت و آرامش
(سعی کردم خلاصه در این مورد توضیح بدم، چون خیلی کاملتر میتونم در موردش از باب علم فیزیک و کوانتوم توضیح بدم)
نتیجه این هست که:
بهترین باوری که میتونیم و میشه در مورد خداوند این هست که بدونیم و بپذیریم که خداوند یکتا و یگانه هست
و همونطور که گفتم این یعنی خداوند همه چیز و همه کس هست
وقتی فقط یک خدا هست، وقتی فقط یک قدرت و یک نیرو و یک تکیه گاه وجود داره؛ عملا دیگه جایی برای خدا، قدرت، نیرو و تکیه گاه دیگه ای باقی نمیمونه که بخواهیم به ریسمان اونها چنگ بزنیم
و در واقع ما خود خدا رو که همه چیز و همه کس هست در زندگی داریم
و این رو به میزانی که باور کنیم:
سرحد قدرت رو به ما میده
و این سرحد اعتمادبنفس و ایمان و اطمینان و آرامش و هر چیزی رو به ما میده
چون ما یک چیز داریم که همه چیز همونه و به هیچ چیزی خارج از اون نیاز نداریم
و ما یک کسی رو داریم که همه کس همونه و به هیچ کسی خارج از اون نیازی نداریم
و این یعنی قدرت
و این یعنی نهایت قدرت
و این یعنی بهترین و قشنگترین و ناب ترین باوری که میتونیم در مورد خداوند و جهانش داشته باشیم
به بزرگی خودتون ببخشید که طولانی شد هرچند که احتمالا خیلی از مسائل و مثالهارو از قلم انداختم علی رغم اینکه دوست داشتم ذکر کرده باشم
در پناه رب یکتا
شاد باشید…
سلام دوست عزیز
پاسختون بسیار کامل و تاثیر گذار بود نکات نابی رو بیان کردید خیلی ممنونم
سلام آبجی
ممنون و سپاسگزار شما هستم که وقت گذاشتید مطالعه کردید
متاسفانه سایت احتمالا به دلیل محدودیت در طولانی بودن متن نظر من رو به صورت یکجا ثبت و تایید نکرد و من چند روز پیش خواستم نظرم رو به صورت یکجا بزارم نشد و تا به امروز که با پشتیبانی صحبت میکردم و مشکل رفع نشد مجبور شدم در دو نظر پشت سر هم ثبت کنم متن رو
امیدوارم دوستانی که میخونن پشت هم و به ترتیب درستش بتونن مطالعه کنن
و امیدوارم کمک هرچند کوچکی باشه
موفق و شاد باشید..
در پناه رب یکتا…
ممنون از دیدگاه خوبتون چون از مبحث فیزیک کوانتوم خوشم میاد لذت بردم.پیروز باشید
سلام علیکم
ممنونم دوست عزیز
فیزیک کوانتوم و مباحث استاد به اندازه بسیار زیادی همدیگرو تایید میکنن البته بهمراه قرآن
انشالله فرصتی باشه بیشتر در این موارد صحبت کنیم چون مطالب خیلی زیادی هست که میشه ازشون نوشت
موفق و موید و شاد باشید
در پناه خدا
دوست خوبم نظرتان را خواندم بسیار ارزشمند است خیلی لذت بردم امیدوارم در مسیر رویاهاتون با سرعتی عالی گام بردارید.
دوست عزیز از توضیحاتتون بسیار ممنونم. برایم مفید و زیبا بود.
عالی بود دوست عزیز ممنون وقت گذاشتی همیشه موفق وپیروزباشی
سلام علیکم
* نظر من به خاطر طولانی بودن ثبت نمیشد برای همین مجبور شدم دو تیکه ش کنم و در قالب دو نظر پشت سر هم ثبت کنم
——>>> از دوستانی که مطالعه میکنن خواهش میکنم بعد از مطالعه این نظر به ادامه نظر که احتمالا در زیرش نمایش داده شده برن و ادامه نظر هم مطالعه کنن
از گروه عزیز هم خواهشمندم دو نظر که در اصل یک نظر هست رو پشت سر و زیر هم ثبت کنن
سپاس
استاد عزیز و گروه زحمت کش ممنون و سپاسگزاریم بابت فایلها و مسابقات ارزشمند
این سوالی بود که خیلی دوست داشتم در موردش بنویسم
میخوام تمام هر آنچه در ذهنم هست رو بنویسم
ممکنه طولانی بشه اما قطعا ارزشمنده
نمیدونم از کجا باید شروع کرد
اما هر وقت بحث و مبحث خود خود خداست کلمات به ترتیب و نظم خاصی جاری میشن و جملات با زیبایی هرچه تمام تر نوشته..
خیلی سال هست که با گروه استاد آشنا و همراه هستم به لطف خدا
خیلی سال هست که به دنبال کندوکاو باورهام و به دنبال تفکر و تعمق در این باره هستم
از ابتدای آشنایی من با مسائل موفقیت و استاد عباسمنش، من از وقتی که حتی نمیدونستم باور چیه همیشه دنبال پیدا کردن باگ های فکری و عملی خودم بودم
امروز بعد از این همه سال و به لطف آموزه های استاد عباسمنش بزرگوار هر آنچه به ذهنم در این باره میرسه رو مینویسم
*
به نظر من همه مسائل، همه باورها و همه چیز به توحید بر میگرده و میرسه
بهترین باور هایی که در مورد خداوند میتونیم در خودمون ایجاد کنیم از توحید سرچشمه میگیره و نه هیچ چیز دیگه
یه پیش زمینه فرعی بگم که میتونه به درک مطلب اصلی ای که میخوام بگم کمک کنه
همیشه چون مشکل مالی و بدهکاری داشتم بیش از هر چیز دیگه ای در بین باورها به دنبال باورهایی میگشتم که من رو به ثروت برسونه
یه سوال خیلی سال ذهنمو درگیر کرده بود؟؟
که چه باورهایی مهمترین باورها در ذهن انسان هاست که باعث فقر و بدبختی اونها شده؟
و مهمتر اینکه بدترین و مهمترین باور مخرب در زمینه جذب ثروت و پول چیه؟
بالاخره بعد از مدتها جستجوی درونی خودم و بیرونی انسانها و با راهنمایی ها و آموزه های استاد به این نتیجه رسیدم که:
باور به عدم فراوانی
و باور مذهبی اشتباه در مورد خداوند
بدترین اونها هستن
البته من خیلی از محصولات اصلی مثل روانشناسی ثروت و … رو نگرفته بودم و به همین علت مدت بیشتری طول کشید تا این مسائل رو به صورت شفاف تر بفهمم
نکته جالب اینجاست که تقریبا بیشتر باورهای مخرب در زمینه ثروت زیرمجموعه ای از این دو باور، خصوصا باور عدم فراوانی هستن
و شروع به کار کردن روی خودم و روی این باورها کردم
مدتهاست روی این باورها و روی خودم کار میکنم و الان به این نتیجه رسیدم که خود این باور مذهبی اشتباه در مورد خداوند هم زیرمجموعه و بخشی از باور عدم فراوانی هست و البته میتونه باشه
پیامدها و نجواهایی که این باور در ذهن هر انسانی، خصوصا مذهبی ترها فریاد میزنه این ها هستن که:
خدا ثروتمندارو دوست نداره
هرکی ثروتمند باشه دیگه راهش از بهشت جداست
هرکی ثروتمند بشه قطعا خون بقیه رو تو شیشه کرده و میکنه
ثروتمندا آدمای پست و سنگدلی هستن و خدا دوسشون نداره
ثروت هیچ ارتباطی با معنویت نداره
فقر معنوی هست و هرکی فقیر باشه به خدا نزدیکتره
خانواده بی نهایت مذهبی ای داشتم و دارم که میلیونها جمله در این مورد هر روز و هر روز از بچگی تا به امروز در گوشمون نجوا کردن
اینکه مال دنیا ارزش نداره
اینکه دنیای مادی و زودگذر فلانه
اینکه بمیر و بترک و بلند پروزای نکن
همینی که هستی بمون و قانع باش که نابود نشی
اینکه قناعت بزرگترین سرمایست و حتی اگر به میلیونها ثروت حلال هم دسترسی داشتی بهش دست نزن که نابود میشی، به اندازه خودت بردار
این حدیث که مال روی مال نمیاد و ثروتی انباشته و جمع نمیشه مگر اینکه حروم قاطیش بشه
پولدار بشی شلوارت دوتا یا چندتا میشه ، بس که پست و بی حیا میشی
و میلیونها جمله ی دیگه که احتمالا بتونم ازش یکی دوتا کتاب بنویسم
انقدر شنیدم از اینها که مغزم چنان مقاومتی در برابر این باور مذهبی غلط و وحشتناک از خودش نشون میداد و میده که حد و اندازه نداره
*
خوب که به جملات بالا و جملاتی از این قبیل دقت کنید میبینید که خود این باورها و نجواها هم نتیجه ی این هست که تو مغز همه انسان ها اعتقاد و باور راسخی به عدم فراوانی هست
اعتقاد بی اندازه ای به کمبود
و نبود و کمبود و عدم ثروت بی نهایت
اگر همه انسانها به این ایمان داشتن و ایمان می آوردند که ثروت بی نهایت هست، رحمت و نعمت خدا بی نهایت و بی اندازه هست دیگه مغزشون به دنبال ساختن این باورها و این جملات پوچ و واهی نمی رفت
ولی رفت
کی؟؟؟ موقعی که مردم باور کردن مقدار ناچیز و محدودی ثروت در جهان هست
و اگر قناعت نکنی نابود میشی
و اگر ثروتمند بشی خون بقیه رو تو شیشه کردی و دست تو مال بقیه مردم بردی
و اگر پول و مال دنیا رو انباشته کنی قطعا حروم قاطیش شده چون از سهم بقیه برداشتی چون تنها راه جمع کردن ثروت کلاهبرداری، اختلاس، دزدی، مال مردم خوری و چیزایی شبیه به این هست، به این علت که ثروت خدا در زمین محدود هست
باور به عدم فراوانی نتیجه کوچیک بودن و کوچیک کردن ظرفیت ما و ناسپاسی بزرگ ما از خداست
مثل اینکه خدا بگه بیا این یک میلیاردو بگیر ماهم هزار تومن برداریم بعد هی دادو بیدا و ناله و شکایت کنیم که خدایا تو پدر مارو درآوردی تو اصلا چرا جهانو خلق کردی تو فلان من فلان…
آره باور به عدم فراوانی همون باوریه که باعث میشه کشورها و سیاست مدارها مثل سگو و گربه به جون هم بیفتن
داشتم به این فکر میکردم که چی میشد اگر همه کشور ها مثل یه خانواده بودن
همه کشورها به هم دیگه مثل اعضای یه خانواده محبت میکردن و بهم دیگه تا سرحد توان کمک میکردن
مثلا کشور قدرتمندی مثل امریکا یا روسیه وقتی زودتر از بقیه کشورها به تکنولوژی هسته ای دست پیدا کردن خیلی زود به کشورهای دیگه اطلاع میدادن و با یه هماهنگی این تکنولوژی رو به بقیه کشورها هم انتقال و در واقع هدیه میدادن
یا یه کشور پیشرفته تر به یه تکنولوژی خاص برای بهتر کردن زندگی دست پیدا میکرد خیلی سریع این فناوری رو با کشورهای ضعیف تر به اشتراک میزاشت
همه کشور ها با هم در صلح بودن
و همه به هم کمک میکردن و همدیگرو از چیزای خوبی که بهش میرسیدن با نصیب میکردن
واقعا چی میشد؟
نه جنگی به راه میفتاد و نه قتل و غارتی
نه سیاست و جنگ و جدالی در کار بود
میدونم نمیشه
چون خاصیت جهان همیشه همینه
ولی واقعا چرا این اتفاق میفته؟
همه اینها بخاطر باور به کمبود و عدم فراوانی در جهان هست
همه این ها بخاطر طمع هست
و طمع حاصل اعتقاد و باور به عدم فراوانی
و به خاطر همین طمع و همین باوره که این تصورات واهی و خنده دار به نظر همه میرسه
باور عدم فراوانی در ذهن ما در همه زمینه ها صادق هست و در لایه به لایه ذهن ما رخنه و جا خوش کرده؛
باور به:
عدم فراوانی ثروت خدا
عدم فراوانی نعمت خدا
عدم فراوانی رحمت خدا
عدم فراوانی عدالت خدا
عدم فراوانی حضـور خدا
عدم فراوانی هدایت خدا
و…
و این به معنای کمبود ثروت خدا، کمبود نعمت خدا، کمبود رحمت خدا، کمبود عدل خدا، کمبود حضور و هدایت کافی خدا در زندگی ماست
چون همه چی محدوده و کمبود هست و یک مقدار خاصی از اینها هست، خدا به یک سری میده و به یک سری نمیده، به یک سری آدم خاص عنایت داره، به یک سری آدم خاص هدایت خاصه و نگاه ویژه داره و…
و من گناهکار از حضور خدا در زندگیم محرومم چون خدا با من کاری نداره که
خدا اگه عادل بود که من تو این کشور و تو این خانواده بدنیا نمی اومدم، من که انقد بدشانس نبودم، فلانی انقد ثروتمند نبود در حالی که من چیزی ازون کم ندارم
همه اینها یعنی عدم فراوانی
*
فراوانی در جهان یعنی فراوانی خدا
* فراوانی یعنی خدا
در واقع عدم درک وجود خدا مساوی هست با عدم فراوانی
یعنی عدم درک وجود و حضور خدا و روکردن به غیر از او مساویه با این باور که همون عدم و کمبود و در نهایت پوچی در همه زمینه ها هست
یعنی همه باورهای مخرب که یه جورایی مادرشون باور به عدم فراوانی هست و یا به این باور مرتبط و ختم میشن در نهایت به همون باور و اعتقاد به توحید و یکتا و یگانه بودن خداست
و این نقطه طلایی متن هست
که همه چیز برمیگرده به توحید و شرک
عدم درک وجود خدا و عدم پذیرفتن خدا به عنوان همه چیز (یعنی فراوانی)
عدم درک و پذیرفتن فراوانی خدا در همه جنبه های زندگی ما
و عدم درک توحید
و رو کردن به عدم فراوانی
و پذیرفتن کمبود در همه چیز
و رو کردن به شرک
* و این تفاوت بین همه چیز در زندگی انسان هاست
اینکه چه چیزی رو تجربه میکنن
نعمت و ثروت و هجرت و لذت و عشق و حال و آرامش و ایمان
یا فقر و بدبختی و بدهکاری و بیماری و پوسیدن تو یه تیکه جا
مهمترین باور؛
مهمترین نکته؛
و در واقع مهمترین حقیقتی که در مورد خدا، جهان و خودمون باید بدونیم و درکش کنیم همین هست
توحید
اعتقاد به یگانگی الله
اعتقاد به ربوبیت خداوند
باور به ربوبیت و یگانگی خدا نه فقط به این معناست که خدا یکی هست
بلکه با درک موضوع فراوانی که در بالا ذکر کردم به این معنا هست که :
خداوند همه چیز هست
* و این مهمترین و شگفت انگیزترین حقیقت جهانه
اینکه هر چیزی از خیر مطلق سرچشمه بگیره : مثل نعمت و ثروت و رحمت و عشق و ایمان و آرامش از خداونده
و خود خداونده
و همه و هر اعتقادی به غیر از این یعنی شَر و تباهی : کمبود ثروت و نعمت و رحمت و عشق و امید و…
و این خود شیطانه
چیزی که از عدمه
چیزهایی که وجود خارجی ندارن
و تنها با رها کردن خداوند و درک نکردن توحید و باور به ربوبیت و قدرت خداوند و نپذیرفتن مجانی ثروت و نعمت و … پدیدار میشن
و با درک و حضور و انتخاب خداوند از زندگانی ما محو و نیست و نابود میشن
با یه نگاه به قرآن میشه مهمترین باوری که میشه در مورد خداوند داشت رو بیرون کشید
چیزی که استاد در تمام زندگی و حیات (جدیدش) سعی در آموزش و فهموندن اون به بقیه داشته
آیا خداوند برای شما کافی نیست؟
این آیه از قرآن همه حرفای من رو تایید میکنه که خداوند همه چیزه، خداوند فراوانی مطلقه
تایید میکنه که کل قرآن و کل ادیان و کتب آسمونیشون اول و فقط و تنها برای این نازل شدن که حقیقت توحید و یکتا پرستی رو بیان و ابلاغ کنن
حقیقت توحید و یکتا پرستی یعنی پذیرفتن و درک کردن قدرت بی نهایت خداوند، یعنی کافی بودن خداوند، یعنی خیر مطلق بودن خداوند، و :
یعنی تنها نیروی جهان خداونده
و خداوند خیر مطلقه و بقیه چیزها پوچ و تهی هستن
همه چیزهای خوب خداست
و هیچ شریکی براش نیست
اشکم از گفتن این جمله جاری میشه که:
خدا یک چیز هست و یگانه و یکتاست، به این خاطر که خدا همه چیزه *
این بزرگترین حقیقت جهانه
وقتی خدا همه چیز هست دیگه هیچ چیز دیگه ای نمیتونه شریکش قرار بگیره
وقتی خداوند همه خیر و خوبی مطلق هست هیچ چیز دیگه ای نمیتونه در کنارش قرار بگیره
هیچ نیروی دیگه ای خارج از اون نیست
هیچ نیروی دیگه ای نیست که بتونه منبع خیر و خوبی و ثروت و نعمت باشه
تمام قرآن داره این رو فریاد میزنه
تمام قرآن داره این رو تاکید و تکرار میکنه که خداوند شریکی نداره
خداوند یکتاست و خداوند برای ما کافیست
و خداوند از رگ گردن و از رگ قلب به ما نزدیکتره
إِذَا سَأَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ
چون بندگان من از من بپرسند، بدانند که من نزدیکم و دعای دعا کننده را اجابت کنم
همه این آیه ها این مفهوم رو به ما میدن که:
خداوند یک چیز و در واقع همه چیز هست
* این مهمترین باور و مهمترین حقیقت جهانه از نظر من
فقط میمونه انتخابش توسط ما ؛ توحید یا شرک؛ خدا یا کمبود؛ خدا یا عدم فراوانی
همون وجود ناب و یکتا و همه چیز، با همون “فراوانی عدالتش” این امکان و اختیار رو به ما داده که انتخاب کنیم که فراوانی ثروت، رحمت و نعمتش رو میخواهیم یا هرچیزی برعکس و غیر از اینها
همه باورهای دیگه زیرمجموعه و بخشی از این باور یعنی توحید به خدا قرار میگیرن
همه باورهای دیگه منظورم در همه زمینه ها ست
همه باورهای قدرتمند کننده ای که در روابط هست
همه باورهای قدرتمند کننده ای که در مبحث ثروت هست
در مبحث عزت نفس و همه قوانین الهی جهان
همه اینها بخشی از وجود باورهای توحیدی و برعکس اونها بخشی از باورهای شرک آلود در ذهن ماست
استاد در بین صحبت ها گفتن که چه باوری رو پیدا کنیم که بهترین باور در ارتباطمون و در مورد خداوند باشه؟
و اینکه ذکر کردن چه باوری قدرتمندتر هست
و در واقع همیشه میشه باور قدرتمند و بهتری رو پیدا کرد
اما من فکر میکنم که این باوری که در موردش صحبت کردم بهترین و قدرتمندترین باور موجود هست
و دیگه از این باور قدرتمند تر نیست
چون این باور همه چیز هست
چون همه حقیقت جهان و همه حقیقت خداوند همین هست
ادامه نظر در نظر بعدی
چقدر به من در درک مفهوم توحید کمک کردید ممنونم دوست عزیز
خدا یک چیز هست و یگانه و یکتاست، به این خاطر که خدا همه چیزه
سلام ب دوستان خوبم اخر نظرم رو نوشتم بعد إز دو روز تلاش إنشاءالله ک مؤثر باشه
اَی عزیزدل من ب من بگو چ باوری إز خدا داری خدا کیه چون در میان تمام باورهای نظام باور من و تو ساحته شده است یک باور باور ب خداست
ب من بگو خدا را چگونه باور داری و کیست خدا
خدا را اینجوری از بچگی برأی من تعریف کردند
پدرومادرم ب من گفتم ک پسرم مواظب باش یک موجودی اون بالاست ب نام خدا ک بسیار قهار بسیار منطقم اگر خشم بگیرد دیگر هیچی تمام زندگیت تباه میشه و اگر تو ذره اَی گناه کنی قد یک أتم وأی بحالت إز اون بالا خدا محکم میزند ب سرت و پدرت رو در میاره و توجیه انها أین بود ک فمن یعمل مثقال ذره شر یره
و در ضمن وقتی تو بری اون دنیا فشار قبر نکیرومنکر و إز أین حرفا بعد باید إز سراط رد بشی واااای داستان سراط رو میدوند دوستان
ب من نگفتن جلوهای زیبای خدا را
خانوادم أین باور را در من إیجاد کردن ترس إز خدا
گذشت و گذشت تا بزرگ شدم م مطالعه کردم تحقیق کردم و إز آموزه های استاد عزیزم عباس منش أین رو نوشتم
( و حالا من إز زبان خدا برأی شما تعریف میکنم ک خدا کیست)
یک روزی زر جهان هستی هیچ چیز نبود الا من خدای وحمان در کل کائنات و بعد یک شب در شی قدری اراده کردم تا طراحی کنم اینده جهان هستی را ک چ بیافرینم و بعد انچه را ک خواستم انشا کردم و طراحی کردم ب مورور زمان افریدم (درقران گفته چندروز) همه کهکشانها و همه اسمانها و زمین و خورشید را همه چی چیز را دردنیایی إز شکوه و زیبایی افریدم الا تورا اَی إنسان
اما من راضی نبودم ولی دوست داشتم کاری دیگری بکنم کاری ک سرامد تمام خلقت و کائنات من باشد و اراده کردم تا پدیده اَی متفاوت بیافرینم ک در تمام جهان شاخص باشد و بدرخشذ و با چنین إحساسی تورا افریدم و ب عبارتی دیگر تنها بودم و میخواستم تا معشوقی بیافرینم تا با أو معاشقه کنم و لذا تورا افریدم و حتی اینه ی خواستم بیافرینم تا هر وقت ب أین اینه نگا میکنم جلوی زیبای خودم را در أین اینه ببینم و لذا تورا افریدم و فلسفه ی خلقت تو در راستای عشق مطلق بوده است ک خدا قبل إز خلقت تو ابتدا عشق را افرید و در راستای أین عشق خواست تا معشوقی را بیافریند تا لحظه لحظه هارا تا قیام قیامت با أو معاشقه کند
در راستای چنین عشق مطلقی ک خداوند فقط عاشق است در دنیای بک إنسان با چنین إحساسی تو را شروع کردم افریدن و تو را با این هیبت افریدم و انگاه ک فکر را در تو قرار دادم و ضمیرناخداگاه را دیدم زیرا اینگونه خواسته بودم ک تو هر انچه را بیندیشی بتوانی خلق کنی مثل خودم فلذا إز آنجا ک با دنیایی إز عشق تورا افریده بودم خوابیده بودّی روح نداشتی لازم بود روحی در تو میدمیدم ولی دلم نیومد إز هیچ روحی در تو بدمم الا روح خودم ب عنوان عزیزدلم فلذا ب مستاق فانفختو فیه من روحی
إز روحم در تو دمیدم و یهو بلند شدی و ب محض اینکه بلند شدی و حضور پیدا کردی در جهان هستی و آنجا ک تورا دیدم یک خدایی دیگر ب خود افرین گفتم فتبارک الله أحسن الخالقین
وأین جمله را در مورد هیچ یک إز کائناتم نگفتم الا تو و بعد آنجا ک جنین جمله اَی گفتم بلافاصله خطاب کردم ب ملائکم ک أنی جاعلن علی ارض خلیفه
نَفَر دوم بعد إز خدا تو
و ملائکه تو را سجده کردند و بعد خدای رحمان بلافاصله بعد إز سجده ب تو خدا معاشقه آش را با تو شروع کرد تو أر بلند کرد مثل یک گل زیبا در اغرش گرف و انچنان تورا ب خود نزدیک کرد ک فاصله تو و خدا شد صفر کاملا چسبید و در گوشت أین جنین نجوا کرد ک عزیز دلم من إز رگ کردن ب تو نزدیکترم و بدان تو را تا اخر عمر هرگز زمین نمیگذارم و تو همواره در اغوش من هستی
و هرچی بخوای ب من بگو بهت میدم
ادعونی استجب لکم
فلذا میخوام تو زیبا زندگی کنی و در ضمن بدان ک من تمام کا ئنات را در خدمت تو قرار دادم و ب تسخیر تو و سخرنا لکم السماوات و الرض جایگاه خودت راببین کجایی و بعد خدا در أین معاشقه یک گام فراتر رفت أصلا میدونی عزیزدلم بیا جلوتر بچسب ب من بأهم یکی بشیم بیا بنده بشو و مرا أطاعت کن من کاری میکنم تو درست مثل من همان گونه ک من هرانچه را ارده میکنم خلق میکنم تو بیندیشی و خلق کنی فرمود عبدی اطعنی حتی أجعلک مثلی
و وقتی ما بلند شدیم خدا ب ما یک هدیه داد ب نام هدیه تولدت در یک بسته بندی بسیار زیبا وروی أین بسته بندی نوشته بود زیباترین واژه ی هستی روی ان نوشته بود ( زندگی )
و خدا زندگی را ب تو هدیه داد و خدا خواست تو زندگی را زیبا زندگی کنی ن در یاس ن در فقر ن در استراب بلکه در دنیایی پر إز عشق و شادی و تلاش و ارتباطاتت زندگی کنی
ووقتی تو أین بسته بندی را باز کردی با کمال تعجب دیدی در أین بسته زیبا فقط یک ذفترچه هست همین
دفترچه سفید نوشته نشده و روی این دفترچه نوشته است زندگی این معنا ک خدا وقتی تورا أفرید زندگی را ب تو هدیه داد ک هرانچه را ک بخواهی تو بنویسی و خلق کنی و تو این دفترچه را یا چی مینویسی با قلم اندیشه
ک أین قلم إز مرکب باور ها و احساس تو مینویسد
إنشاءالله ک خوشتون بیاد دوستان عزیزم بخصوص استاد عزیزم
عالی بود مرسی انشالله در پناه خداوند هر روز شادی ثروت و سلامتی رو تجربه کنید.
خیلی خوب بود ممنون
چقدر یاد صحبتهای دکتر آزمندیان افتادم
ممنون دوست عزیز خیلی زیبا خدا رو وعشقی که به انسان داره رو تشریح کردین.
سپاسگزارم لذت بردم
سلام و درود خدا برشما
خیلی تاثیر گذار نوشتید . نتونستم تشکر نکنم. بخصوص اون قسمت آخر که انسان از خدا هدیه گرفت و اون دفتر خالی زندگیش بود تا هر جور میخواد بنویسدش.
الهی لحظه ای بیاد که به این حرفا باور عملی پیدا کنم.
هربار فکر میکنم بهتر شدم خدا با یه آزمون اندازه ی ایمانمو نشونم میده و به لطفش میفهمم که هنوز راه زیادی در پیش دارم.
اون لحظه به یقین رسید و تسلیم رو برای همه مون از درگاه حضرتش مسالت میکنم.
در پناه خدا باشید
به نام خدای که زیباست وزیبایی ها را دوست دارد.
سلام خدمت تمامی دوستان وهمفرکانسی های عزیز وبه خصوص استاد عزیز وگرامی بنده سیدحسین عباس منش.
چند روزی است به این فایل نگاه می کنم واین فایل باعث شد تاچند فایل قدیمی را به یاد بیاورم وبرروی انها هم مروری داشته باشم.
پیش از هر چیزی می خواهم از خداوند تشکر کنم بابت اینکه مرا به سوی این مسیر هدایت کرد واین مسیر زیبا را به من نشان داد.
مسیری پراز زیبایی پراز لذت مملو از احساس خوب وشادی وسلامتی
باوجود اینکه بسیاری ازدوستان جواب های بسیار زیبایی را نوشته بودند .ولی احساس کردم دوستان اشاره ی زیادی به موضوع اصلی نکرده اند .
من دوست داشتم این موضوع را به طور دیگری تفسیر کنم .ونگاه گسترده تری نسبت به جهان هستی داشته باشم .
اگرما به صورت دیگر به جهان بنگریم جهان مارا به مسیر دیگری هدایت خواهد کرد.
به نظرمن اگر جهان رابه صورت سیستمی درک کنیم وجهان رامانند یک سیستم بدون تغیر با قوانین ثابت باور کنیم بهترین باور برای بیشرفت خواهد بود .
به طور مثال :شما یک سیستم یا یک برنامه ی Google Maps رادر نظر بگیرید .اگر شما باهر زبان در هر نقطه ای ازجهان مقصد خود را بر روی Google Maps تهران
سرچ کنید. تمام راه های رسیدن به تهران را برای شما نشان خواهد داد واگر شما درمسیر دلخواه خود به مقصد تهران راه را ادامه دهید به راحتی می توانید به تهران برسید.
واگر ما واکنش های خداوند را به صورت یک سیستم باور کنیم .خیلی اعتماد به نفس بیشتری برای انجام کار های بزرگ تر خواهیم داشت.
یک سیستمی که :
عاشقانه به ما کمک خواهد کرد تا کار های بزرگ ی را انجام دهیم.
تا جهان مادی خود را کسترش دهیم.
زندگی پراز ثروت را داشته باشیم .
کمک خواهد کرد هم در این دنیا حسنه را داشته باشیم هم در دنیای ابدی .
کمک خواهد کرد که از تک تک لحظات زندکی لذت ببریم .
سپاسگزار
با سلام خدمت استاد عزیز و همکاران گرامیشون و تمام افراد خانواده صمیمی استاد عباس منش
باور های من نسبت به خداوند اینه که:
1٫خداوند از ازل بوده و تا ابد هست و خواهد بود.و مثل او و همتایه او وجود نداره و یگانه و یکتاست.
2٫تمام جهان هستی آنچه که ما میبینیم و آنچه که نمیبینیم از آن اوست و ما و همه جهان تجلی خداوندیم.
3٫خداوند عشق مطلق هستش و فقط برای ما موفقیت،سعادت،ثروت و عشق و محبت و همه ی چیز های خوب رو میخواد. به قول قرآن کریم:{هر خیری به شما میرسه از جانب خداست و هر بدی به شما میرسد از سمت خودتان است}. واین ریشه در باور های اشتباه ما داره.
4٫من باور دارم وقتی خواسته ای از خداوند دارم و ایمان دارم که خداوند از قبل خواسته منو اجابت کرده. تمام کائنات خداوند دست به دست هم میدن تا خواسته من به واقعیت بپیونده.
5. خداوند غفوره اگه من اشتباهی مرتکب شم فقط کافیه از خودش بخوام که منو ببخش و هدایت کنه
خداوند سخت گیر نیست. تنها گناهی که بخشیدنی نیست شرکه.
6.خداوند قدرت اختیار 100درصد زندگیم و دست خودم داده تا خودم هر طور که دوست دارم شرایط زندگیم و خلق کنم.و فقط و فقط فرکانس های من در این امر دخیل هستن و هیچ عامل بیرونی دیگه در زندگی من تاثیری نداره.
7.خداوند قوانین ثابت و بدون تغییری رو در جهان هستی وضع کرده که اگه اون قوانین رو بشناسیم و بهش عمل کنیم میتونیم هر طور که بخوایم شرایط زندگی مونو خلق کنیم.
حالا روش ساخت این باور ها:
1.خواندن مداوم قرآن کریم همراه با معنی صحیح و درک عمیق.
2.ضبط کردن جملات توحیدی و گوش دادن و تکرار کردن مداوم به آنها.
3.خواندن داستان های اشخاص موحد و یکتا پرست هم چون حضرت ابراهیم و حضرت یوسف و…
4.گوش دادن مداوم فایل های استاد مخصوصا فایل های توحیدیشون
انشاءالله خداوند همه ما رو به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت عطا فرموده و نه گمراهان هدایت کند.
در پناه خداوند بزرگ سلامت و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید. :-)
به نام خدا
سلام به خانواده صمیمی عباسمنش
همه اشتباهات ما و دیدگاههای غلطی که ما داریم از اینجا نشات میگیرد که ما خدا را مثل خودمون میبینیم .
ایمان ، ایمان چیزیه که باعث میشه آرامش ، انگیزه برای تحقق خواسته هامون داشته باشیم.
اگر احساس امید اگر احساس خوشحالی اگر احساس آرامش داریم این به معنای متوکل بودن و داشتن ایمان است. نشانه ایمان آرامش است و در قرآن آمده : با یاد خدا دلها آرام می گیرد.
هر چه بیشتر به یاد خدا باشیم بیشتر آرامش و احساس بهتری داریم و هرچقدر احساس بهتری داشته باشیم اتفاقات بهتری در زندگیمون رخ میدهد.
زندگی چه پاداشهای خوبی میدهد به کسانی که اعتقادات خوبی دارند.
اگر احساس شادی و ایمان به خداوند رو در خودمون تقویت کنیم همه اتفاقات خوبی رو که می خواهیم در زندگیمان رخ می دهد.