دیدگاه های زیبا و تأثیرگذار دوستان عزیزمان رضا و محمد -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
نگاه زیبای رضا عزیز:
به جرات میتونم بگم این یکی از بهترین قسمتهای سفرنامه بود یک فیلم کوتاه که انگار یک کارگردان حرفه ای اونو تهیه و تدوین کرده با اون صداگذاری زیبا، افکت و برش های جذاب و چقدر هم برام درس داشت.
مریم عزیز از روز اولی که با شما آشنا شدیم و قدم قدم جلو اومدیم، چقدر زیبا و واضح تکاملت رو در تهیه فایلها و همه مسیر بدون عجله، بدون استرس و با لذت شادی طی کردی. بقول دوست قدیمیمون که میگفت: من در سال ۸۹ تو دوره های استاد بودم وقتی بعد سالها اومدم تو سایت باورمنمیشد اینهمه تغییر استاد رو. استاد عزیز نمیدونم خودت متوجه شدی تو همین یک سال گذشته چقدر تغییر کردید و پیشرفت داشتید.
و اما مهمترین درسی کهگرفتم تفاوت وابستگی با عشق رو فهمیدم. شما هر کدوم ماهاست جدا زندگی میکنین ولی عشق، علاقه و آرامشتون هزار برابر آدمایی که صبح تا شب کنار همن. سالها برای ماها اینجوری تعریف شده بود که عشق یعنی کنار هم، با هم، بدون اون و از غم دوری اون بمیرم. حالا من به چشم خودم عشق بدون وابستگی رو با تمام وجود دارم توی زندگی استاد می بینم.
نگاه زیبای محمد عزیز:
چه تدوین عمیق و معنا داری بود… چقدر لذت بردم اشک توی چشمام جمع شد بغض کرده بودم وقتی داشتم اون نه سالگی مایک رو که توی ماشین بود تا الان رو که باز هم توی ماشین بود و اون اتفاقات بین این دو دوره رو دیدم، اصلا نمیدونم چی بگم خیلی عجیب بود این عشق بی قید و شرط پدر و پسری…
با این تدوین دست گذاشت روی لایه های اعماق قلبم. اصلا وجودم رو به پرواز در آورد این عشق بی نهایت و بی قید و شرط. بخــــــدا ارزشش رو داره که روی باورامون کار کنیم. اینا تازه یه قطره از زندگی استادِ، و زندگی استاد یه قطره از خوشبختی و عشق و ثروت بی نهایت خدای مهربون هم نیست.
چه رفاقت نابی هست بین شما و میکائیل. توی ساحل اون صحنه ای که میکائیل دوید و اومد تو بغل شما اصلا من دیوونه شده بودم. فقط داشتم میگفتم چقـدر قشنگه. روابط عالی و عاشقانه ی بی قید وشرط چه نعمت بزرگیه. با اون تیکه ی کنگره خیـــــــلی حال کردم خیلی خیلی زیاد.
اصلا کل این فایل فقط برای من بود. از اون روابط بگیر تا اون ساحل ابری تا اون انارای فوق حرفه ای آبجی مریم، اون کلاه خوشگل استاد، اون آهنگ خوندن های توی ماشین اون شادی های توی ورزشگاه..
من سفر تو شب رو خیلی خیلی دوست دارم، مخصوصا اگه پرواز های خارجی باشه، اون فضای فرودگاه توی شب رو خیــــــــلی دوست دارم. مخصوصا اینکه توی آزادی مالی و مکانی و زمانی باشی و هر موقع که دلت خواست بری مسافرت به هر کجای این دنیا مخصوصا موقعی که مثل الان من توی سن جوونی باشی و تنها هم باشی.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت 99234MB16 دقیقه
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
ساعت چهار صبح است و خانم شایسته بیدار.
قرار است تا یک ساعت دیگر در فرودگاه باشید.
اوبری که خانم شایسته و مایک عزیز را به فرودگاه برد، سالن انتظار، چک بلیط، سوار شدن در هواپیما و بالاخره پرواز به سانفرانسیسکو در طلوع خورشید و بعد از شش ساعت پرواز، رسیدن به استاد و دیدن ایشان بعد از ماهها.
مرور خاطرات گذشته.
خواندن مایک شعری را که خودش گفته بود، من و عشقمو و کنگره، عکس کنگره، رانندگی استاد تیشرت سفید رنگ، دیدن مسابقه کشتی و اهتزاز پرچم ایران، پریدن مایک عزیز در بغل استاد، سوار شدن مایک بر روی چهار چرخه، مایک در کنار مجسمه انیشتین، کیک و مایک و رسیدن به فرودگاه سانفرانسیسکو. دیدن استاد با کلاهی زیبا بر سر ، گذر از روی پل گلدن گیت، کشتی های بزرگ، صخره های زیبا. سر خوردنی با قدرت بر روی امواج اب، انارهایی زیبا با دانه هایی قرمز در سه بشقاب در حیاطی تازه، با همسایگانی جدید، حرکت ار وی.
خورشیدی زیبا که غروب کرد.
خدایا شکرت
عاشقتونیم