سفر به دور آمریکا | قسمت 87

بسم الله الرحمن الرحیم

*وَلَقَدْ کَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا یُوَلُّونَ

الْأَدْبَارَ وَکَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا (احزاب 15)

(در حالی که) آنان قبل از این با خدا عهد

کرده بودند که پشت به دشمن نکنند؛

و عهد الهی مورد سؤال قرار خواهد گرفت

(و در برابر آن مسؤولند)!

پیمان بستن مهم نیست، وفادارى مهم

است. عاهَدُوا اللَّهَ‌ … لا یُوَلُّونَ الْأَدْبارَ

پیمان خداوند را سرسرى نگیریم که قطعاً

مورد سؤال و توبیخ قرار مى‌گیریم. «کانَ

عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلًا»

○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○○

خدایا فقططططط تو میدونی که چطور امروز یک آرامش محض به قلبم در تمام رگهام جاریه جاری شد حتی خودمم ندونستم چطوری !!!من فقط رو دوشت نشستم ترجیح میدم تنبل باشم و فقط تو منو ببری فرمون زندگیم دستت باشه…

هدایت الله بود که من امروز هدایت شدم به گنجی که در بخش اسناد گوشیم داشت خاک میخورد و من در به در دونبال یه نشونه برای شروع دوباره بودم و دیدم استاد امروز یه فایل جدید گذاشتن و ایه ادعونی استجب لکم من رو باز سر شوووق آورد به زبون نیاوردم اما قلباگفتم حالا که اینطوریه بیا وسط خدایا بیا و کمکم کن بیا و هدایتم کن بگو چیکار کنم رب من درمانده ام

و من رو هدایت کرد به سمت کتاب رویاها و بخش سخنی با شما ص 3 رسیدم به این جمله این ثروت این قدرت این کلمات

که باید با طلا نوشت …

اون جمله این بود ::::

باااید به این مسیر و نتایج حرکت در این مسیر، ایمان شکست ناپذیر داشته باشی

((باید ایمان داشته باشی که تنها یک مسیر برای سعادت وجود داره و این همان مسیر است !!!))

این جمله انقلابی را درونم به پا کرد

به من گفت

باید هر آنچه از گذشتگان یاد گرفتی آموختی به کار بستی دست بکشی بشوری ذهنتو از باورهای قبلی و با ذهن و قلبی پاک وارد این صحنه(سایت سایت سایت

،سایت عباسمنش دات کام )بشی …

من این جملات رو تو گوشیم تو دفترم نوشتم و اونجا استپ کردم گفتم باید فکر بشه رو جمله ایمان شکست ناپذیر به این مسیر و نتایج حرکت در این مسیر

گفتم بزار برم نشونه روزمو ببینم امروز نگاه نکرده بودم …

و خدااااای من اونجا که خانم شایسته گفتن داریم از پرادایس میریم اما اینجا هم خوبی های خودش رو داشت و از لحظات زیبای پرادایس تا اون زمان گفتن و تمامش تمرکز بر نکات مثبت بود لذت بود عشق بود و برگشتن خاطرات رو گفتن انگار به قلبم افتاد که من هم بیام و نتایجی که در این 315 روز در این پرادایس زیبا(سایت) بهش رسیدم بگم

هر چند کوچک … این ایده اومد

بعد از ته قلبم گفتم خدایا یه ایه نشونم بده (انگار دست بردار نبودم )باهام حرف بزن بهم بگووووووو من میخوام انگار با یه سطح دیگه مسیر رو شروع کنم انگار تا به الان چهار دست و پا راه میرفتم دیگه میخوام آروم آروم بلند شم راه برم

و و اون ایه ای که اول کامنت نوشتم برام اومدیه کم گرفته شدم بهم گفت چیه؟؟به همین زودی جا زدی این بزرگترین پاشنه آشیل توعه بنده من

گفتم میگی وفادارت نیستم ؟؟؟گفت میتونی باشی باید حلش کنی باید محکم ببندی بند کفشتو

مگه چشاتو نبستی و بهم نگفتی باهام حرف بزن جر زنی نکن همونطور که گفتم ادامه بده ایه رو بزار جلوی چشات

گفتم باشه اما تو دفترم گفتم خدایا من در برابر تو هیچم ضعیفم من به نادانیم و ناتوانیم در برابر تو اعتراف میکنم تو بگیر دستمو تو بگیر فرمون قلبمو فرمون زبونمو فرمون ذهنمو فرمون زندگیمو من میام تو فقط باش تو فقط باش تو هر لحظه هدایتم کن حمایتم کن به خدا من گاهی یادم میره ازت بپرسم ببخش منو تو یادم بنداز ارباب یا رب العالمین یا ارحم الراحمین بابا تو همون خدایی هستی که من هر وقت هر چی ازت خواستم بهم دادی این برام واضحه مثل روز

بهم میگه تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس که راه خود گویدت چون باید کرد

اینم یه نشونه دیگه

حالا نتایج من در این همه مدت که بودم

مینویسم قراره گذر کنم به سمت تعهدی محکمتر

جهاد اکبر ….

وقتی که تقریبا اوایل اسفند ماه وارد سایت شدم …یک انسان نامید انگار یه انسانی که مثل یه اتاق بهم ریخته بودم

پر از قسط و قرض روابط عاطفی داغون و باورم این بود که اصن درست بشو نیست

پولی که ماهیانه به دستم میومد اندککک بود و قرص اعصاب مصرف میکردم

از نظر خونه داری همیشه کارام لنگ بود

خودم خودمو اصلا دوست نداشتم و حتی گاهی میگفتم چطور افراد منو دوست دارن یا تحمل می‌کنن و و و

ارتباطم با خداوند بسیااار متفاوت‌تر و عالی و عاشقانه شده درکش میکنم

آروم آروم رابطه عاطفیم بهتر شد همسری که هر ماه فقط یه کارت یارانه به من داده بود اونم برام زیاد میدونست و الان دیگه خیلییی بیشتر از اونا تامین مالی می‌کنه منو خیلی خوب به حرفهام گوش میده همسری که باهام دو کلوم حرف نمیزد الان واقعا عوض شده

و در واقع الان میفهمم که اون عالی بوده من نمیدیدم

همه چی خونه زندگی رو تامین می‌کنه فقط به لطف خدا و آموزش های استاد

منی که اون همه قسط و قرض داشتم آروم آروم همه رو پاس کردم ولی در آخر یه بدهی بود که می‌شد ندادش یا دادش اما ندادنش عوارض داشت برام که برای آرامش تمام ذهنیم اونم تصمیم گرفتم قدم به قدم مثل قبل بدم و آشغالها رو زیر مبل نگذارم و از جاهایی بهم میرسه که فکرشم نمیکنم

الان به لطف خدا قرص اعصاب استفاده نمیکنم

از نظر نظم و خونه داری به یه سطح خوبی رسیدم و همین باعث شده استرسم کمتر بشه

روابطم با افراد مهربونتر و در واقعا انگار از بعضی حرفای خاله زنکی راحت می‌گذرم و جایی هم که ناراحت میشم انگار زود میبندم دیگه چندین روز طول نمیکشه

و خودمو چقدر دوست دارم اصن عاشق خودممم

و میگم اطرافیان از خداشون باشه که من باهاشون هم کلام بشم …

آغاز مسیری نو بر خودم مبارکککک

آغاز مسیری که باکتاب رویاها ، سوره احزاب و این فایل نشانه آغاز شد

خدایا تو این مسیر با تمام قوام ازت هدایت و حمایت میخوام هر جا و هر زمان میدونم دیر نمیکنی خداجونم

1403.10.7