دیدگاه زیبا و تأثیرگزار فائزه عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:
وقتی این فایل رو دیدم نتونستم جلوی اشکامو بگیرم. الانم موقع نوشتن اینقدر دستام از شدت اشتیاق و احساسی که واقعا نمیدونم باید چه اسمی بذارم روش، میلرزه…
یاد اون لحظاتی افتادم که استاد میگفت فقط یه وقتایی گریه میکردم و به خاک میفتادم به پای پروردگارم.
چقدر زیبا بود لحظاتی که اون افراد که حتی ثانیه ای قبل همدیگه رو نمی شناختن اینقدر با عشق در کنار هم شروع کردن به نواختن.
من از این هماهنگی درسی گرفتم که اشک شوق توی چشمام حلقه زد و همزمان با تماشای این قسمت گریه کردم.
افرادی که همشون داشتن از قوانین ثابت نُتها و موسیقی استفاده میکردن و تونسته بودن باهم تا این حد هماهنگ بشن که آهنگی به این زیبایی رو بنوازن. البته تصاویر گویای این بود که اونها تلاش نمیکردن که با هم هماهنگ بشن بلکه اونا با عشق قوانین رو اجرا میکردن و اون موسیقی نواخته میشد. درست مثل همه ی ما که توی این سایت هستیم و همگی از این قوانین ثابت جهان آگاهی داریم و هر کسی به اندازه ی ظرفیتش و به اندازه ای که یاد گرفته همون قوانین رو به کار میگیره
موقع نواختن اون موسیقی بی نظیر حتی اگر یه نفرشون هم جایی رو اشتباه میزد هیچکس اعتراضی نمیکرد و طبق گفته ی مریم جون اونها حین نواختن همدیگه رو میشناختن و انگار که سالهاست با هم تمرین کردن.
لحظه لحظه تماشای این فایل منو یاد حال و هوای این روزای خودمون توی سایت انداخت. همه ما هم که به عنوان هم فرکانسی در کنار هم قرار گرفتیم داریم از همین قوانین ثابت استفاده می کنیم و با عشق اونا رو توی زندگی اجرا میکنیم و حتما اگر با دقت بیشتری گوش کنیم این موسیقی آرامش بخش رو توی زندگیامون میشنویم. دست خدا رو توی زندگیامون می بینیم که چطور کمکمون می کنه گوش نوازترین موسیقی رو برای زندگی بنوازیم.
من با تمام وجودم حس کردم اون هم فرکانسی رو بین آدمای اون گروه. اونا همشون با عشق می نواختن و چقدر با خودشون در صلح بودن و چقدر با همدیگه در صلح بودن که اینقدر بهم احترام میذاشتن. همشون کم سن و سال بودن که هم گروهی شده بودن و اینقدر باهم در صلح بودن که دعوا نمی کردن که نه من این ساز رو نمیخوام اونو میخوام. یا من میخوام بخونم چرا تو داری میخونی صدای من قشنگتره و هزار مسئله ای که ممکن بود بین اونا پیش بیاد.
همین در صلح بودنشون بود که باعث شده بود باهم هماهنگ بزنن و این در صلح بودن باعث شده بود تا همه ی مردم با عشق اونجا بایستن و تماشا کنن. من در صلح بودن رو عملی توی این فایل دیدم. هر چند که میدونم هر کسی توی هر مداری که باشه همونقدر از آگاهی های این فایلها استفاده میکنه
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۶218MB14 دقیقه
سلام عرض می کنم خدمت استاد خانم شایسته بچه های صمیمی گروه این فایل هم مثل بقیه فایل ها پر از نکته بود اما نکتهای که ازاین فایل به دست من رسید این هست که من باید تمرین کنم در لحظه حال زندگی کنم ذهن من مدام میخواد منو از لحظه حال خارج کنه و منو یا ببره گذشته یا ترس از آینده ای که هنوز نیومده برام بیاره باید تسلیم بودن در لحظه حال رو تمرین کنم زندگی یه مسیره مقصد نیست هیچ مقصدی در کار نیست توی این مدت متوجه شدم که من انگار می خوام فقط تند تند به یه چیز برسم و تمام و بودن در لحظه رو تجربه نکنم در صورتی که اینجا مسئله رسیدن یا شدن در کار نیست مسئله بودنه، پذیرفتن خودم، افکارم، احساسات (در اون لحظه) و زندگی همینطور که هست وقتی که ذهنم رو اینجوری عادت بدم که مدام باید برسم و اون رو برای خودم به اجبار دربیارم درمن تولید درد و رنج و اضطراب می کنه ولی افکارمن و ذهن من باید بدونه که هیچ رسیدنی در کار نیست همین لحظه ،همین جایی که هستم بهترین مکان و بهترین لحظه هست و زندگی اومده این درس رو بهم بده چرا دوست ندارم با واقعیت زندگیم همینجوری که هست رو برو بشم (البته در اینجا باورها حرف اول رو میزنند و اگه بهبود پیدا نکنه مسئله میشه برام )فرار نکنم، گوش بدم بهش اگه این کار رو تمرین کنم اون موقع هست که تسلیمم،تسلیم جریان زندگی،تسلیم در لحظه حال و چه تسلیم زیبایی….