سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۶

دیدگاه زیبا و تأثیرگزار فائزه عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

وقتی این فایل رو دیدم نتونستم جلوی اشکامو بگیرم. الانم موقع نوشتن اینقدر دستام از شدت اشتیاق و احساسی که واقعا نمیدونم باید چه اسمی بذارم روش، میلرزه…

یاد اون لحظاتی افتادم که استاد میگفت فقط یه وقتایی گریه میکردم و به خاک میفتادم به پای پروردگارم.

چقدر زیبا بود لحظاتی که اون افراد که حتی ثانیه ای قبل همدیگه رو نمی شناختن اینقدر با عشق در کنار هم شروع کردن به نواختن.

من از این هماهنگی درسی گرفتم که اشک شوق توی چشمام حلقه زد و همزمان با تماشای این قسمت گریه کردم.

افرادی که همشون داشتن از قوانین ثابت نُت‌ها و موسیقی استفاده میکردن و تونسته بودن باهم تا این حد هماهنگ بشن که آهنگی به این زیبایی رو بنوازن. البته تصاویر گویای این بود که اونها تلاش نمیکردن که با هم هماهنگ بشن بلکه اونا با عشق قوانین رو اجرا میکردن و اون موسیقی نواخته میشد. درست مثل همه ی ما که توی این سایت هستیم و همگی از این قوانین ثابت جهان آگاهی داریم و هر کسی به اندازه ی ظرفیتش و به اندازه ای که یاد گرفته همون قوانین رو به کار میگیره

موقع نواختن اون موسیقی بی نظیر حتی اگر یه نفرشون هم جایی رو اشتباه میزد هیچکس اعتراضی نمیکرد و طبق گفته ی مریم جون اونها حین نواختن همدیگه رو میشناختن و انگار که سالهاست با هم تمرین کردن.

لحظه لحظه تماشای این فایل منو یاد حال و هوای این روزای خودمون توی سایت انداخت. همه ما هم که به عنوان هم فرکانسی در کنار هم قرار گرفتیم داریم از همین قوانین ثابت استفاده می کنیم و با عشق اونا رو توی زندگی اجرا میکنیم و حتما اگر با دقت بیشتری گوش کنیم این موسیقی آرامش بخش رو توی زندگیامون میشنویم. دست خدا رو توی زندگیامون می بینیم که چطور کمکمون می کنه گوش نوازترین موسیقی رو برای زندگی بنوازیم.

من با تمام وجودم حس کردم اون هم فرکانسی رو بین آدمای اون گروه. اونا همشون با عشق می نواختن و چقدر با خودشون در صلح بودن و چقدر با همدیگه در صلح بودن که اینقدر بهم احترام میذاشتن. همشون کم سن و سال بودن که هم گروهی شده بودن و اینقدر باهم در صلح بودن که دعوا نمی کردن که نه من این ساز رو نمیخوام اونو میخوام. یا من میخوام بخونم چرا تو داری میخونی صدای من قشنگتره و هزار مسئله ای که ممکن بود بین اونا پیش بیاد.

همین در صلح بودنشون بود که باعث شده بود باهم هماهنگ بزنن و این در صلح بودن باعث شده بود تا همه ی مردم با عشق اونجا بایستن و تماشا کنن. من در صلح بودن رو عملی توی این فایل دیدم. هر چند که میدونم هر کسی توی هر مداری که باشه همونقدر از آگاهی های این فایلها استفاده میکنه

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۴۶
    218MB
    14 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

304 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «دوست» در این صفحه: 1
  1. -
    دوست گفته:
    مدت عضویت: 3482 روز

    چه ارکستر بی نظیری .

    نوجوانانی که باعشق می نوازند و یک دنیا قشنگی می آفرینند .

    نوجوانانی که نیازی به توجه و تایید دیگران ندارند .درونشان پر است از خوشان و هیچ جایی برای کس دیگری بودن و شدن ندارد. هیچ کوله بار سنگینی در روحشان نیست که آنها را به زحمت بیندازد یا زمین گیر کند ، به سبکی یک کبوتر در آسمان عشق پر می زنند .

    انگار که تنها با خودشان و روحشان خلوت کرده اند و به همین خاطر حضور دیگران برای آنها سنگینی نمی کند.

    چه حس قشنگی داره ?? صدای موسیقی زندگی ، موسیقی زیبایی و عشق ??

    انگشتان جادویی نوازندگانی که پر از ذوق و شوق اند و سراسر وجودشان را هماهنگی فراگرفته است و خودشان را رها ساخته اند در رودخانه جوشان زندگی و رهایی و آسودگی .

    دارند بی خیالی و لذت بردن از تک تک لحظات عمر را تمرین می کنند.

    ودر این لحظه ناب گویا خود را می تکانند تا گرد و غبار غم روزگار را از سر و رویشان و از تنشان بزدایند .

    با برق نگاهشان جرقه خوشبختی زده می شود و جریان انرژی خالص زندگی رها می شود.

    انرژی پاک و زلال عشق را که از منبع الهی دریافت نموده اند به تک تک سلول های شنوندگان انتقال می دهند .

    شور و هیجانشان زندگی را برایمان معنا می کند

    و معنای زندگی را به زیبایی تفسیر می کند

    و مثل قلب تپنده ای نشاط و زندگی را پمپاژ می کند.

    وکم سن و سال بودنشان به ما می آموزد که سن فقط یک سری اعداد بی خاصیتی است و بس .

    سن معیار خوبی برای سنجش استعداد و قدرت و شادی نیست .

    سن فقط یک دروغ بزرگی است که افراد ساده دل باور می کنند.

    ای انسان تو یک روح زوال ناپذیری!

    روح تو نه کم سن و سال است و نه پیر می شود .

    زمان نمی تواند در روح تو نفوذ کند .

    آموختم که تنوع همه چیز را زیبا می کند :

    بلندی ، پایینی ، زیر ، بم ، مکث ، شروع ، آرامش ، هیجان از ارکان زیبایی آهنگ اند

    گیتار و ویلون و ساز دستی و دهنی و چوپ و تار و تنبک ، همه باید نقش ایفا کنند.

    آموختم که نظم زیبایی می آفریند :

    هر سازی اگر در جای خودش باشد خیلی زیباست و اگر در جایش نباشد همه را خراب می کند.

    جهان چون خط وخال و چشم و ابروست.

    که هرچیزی بجای خویش نیکوست.

    آموختم که کار تیمی همیشه جواب می دهد .

    استعداد های هر یکی از ماها شبیه قطعه پازلی است که تصویر مورد نظر را کامل می کند .

    ساز های موسیقی هم وقتی کنارهم قرار می گیرند زیبایی خلق می کنند .

    آموختم که در کارهایم خلاق باشم و اسیر عادت و روش قدیمی نباشم.

    موزه rock & roll به من یاد داد که می توانی متفات فکر کنی و متفاوت باشی .

    آموختم که به دنبال تجربه های جدید باشم و لذت ببرم .

    حسرت تجربه ای را در کنج دلم نگذارم خاک بخورد :

    تجربه ای که عاشقشم و درونم برایش می تپد ولی یک پا پیش می کشم و یک پا عقب هم اکنون با جرئت به دنبالش می روم..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: