سفر به دور آمریکا | قسمت ۲۲

به نام خداوندی که امید را در دل ها زنده نگه میدارد..

به نام خداوندی که عشق و شادی و شور و هیجان و شیرینی را آفرید .

سلام و احترام

قسمت 22

توی همین چند روز که دارم تمرکز میکنم بر زیبایی ها و کامنت میذارم و بهتر از قبل مراقب کانون توجهم هستم اینقدر اتفاقات قشنگ بزام رخ داده ..

چون توی این قسمت اون ایونت زیبا رو نشون دادید من دوست دارم بگم که :

روز 31 خرداد روز جهانی یوگا هستش و به مناسبت این روز جشنی و همایشی خیلی زیبا در یکی از پارک های مرکز استانمون برگزار شد و از من هم دعوت شده بود که به این جشن برم و حرکات نمایشی یوگا رو اجرا کنم .. چقدر لذت بردم .. اینقدر اونجا شلوغ شده بود و باحال بودا .. اجرا کننده اورده بودم .. موزیک بود.. کلی ادم اومده بودن و منم دعوت شده بود که حرکات نمایشی یوگا رو اجرا کنم و حرکات رو اجرا کردم و کلی مورد تشویق قرار گرفتم.. خیلی خوب بود. اعتماد به نفسم بالاتر رفت .. چون من خیلی از موقعیت های جدید ترس داشتم و برای من یه چالش بود که جلوی این همه آدم بتونم خوب از پسش بر بیام !!! یه تجربه ی خیلی لذت بخش بود برام ..

اینکه خانم کتی اینقدر مهربان و دوست داشتنی هستند و شما رو دیدن و ازتون دعوت کردن برید خونشون !!! و شما چقدر خوب با ادم های غریبه ارتباط برقرار میکنید.. این بار خانم کتی با پورش اومده بودن .. و چقدر ایشون ثروتمند هستند.. چقدررررر خونه ی تر و تمیز و فوق العاده زیبایی دارن .. دکوراسیون خیلی قشنگ.. دیزاین دلنشین… نورپردازی عالی.. گل های خیلی قشنگ .. یه اتاق دلچسب و دل نشین برای دور همی !!!

توی حیاط سه تا ماشین هست.. یه لکسوس.. یه پورش و یه سانتافه!!!

اولا فراوانی رو ببینید که خانم کتی دو تا ماشین خیلی حرفه ای به نام لکسوس و پورش داره و چقدر ایشون ثروتمند هستند و تازه ایسون میخوان RV هم بخرن و با مادرشون برن سفر!! مادرسون ماشالا 95 سال سن دارن و چقدر زیبا هستن و ماشالا میخوان با این سن و سال برن مسافرت !!

من چون به سالمندان یوگا اموزش میدم .. اینا بعضی هاشون نزدیک 100 سال سن دارن و روی پای خودشون هستن و ماشالا سر حال سرحالن !!! اینقدر منو دوست دارن !! یه روز رفتم اونجا ،، یکیشون برای عید قربان نذری داده بود .. در واقع دوشنبه عید قربان بود و من چهارشنبه که رفتم اونجا ،، قسمت شد که من هم از نذری بخورم .. آبگوشت خفن و مشتی !!! به به اینقدر حال داد !!! خیلی خوشمزه بود.. آبگوشت و دوغ و نخود و گوشت و ووو به به اصن حال کردما …..

یعنی میخوام بگم توی همین چند روز که دارم روی این سریال سفر به دور امریکا کار میکنم کلیییی چیزای باحال رو دارم تجربه میکنم …

مثلا خانم شایسته وقتی از ادم ها فیلم میگیره اونا همیسه در برابر دوربین ایسون دست تکون میدن و میخندن !!! منم اینو امتحان کردم و دست به دوربین شدم حین دوچرخه سواری.. بار اولش یکمی ادم ها متعجب بودن .. بار دوم مثلا دیدم عه یکی دست تکون داد ،، یه پسره که نمیشناختمش ،، و به من گفت داداش گلم !!! ادم ها اون وجه مثبتشون رو به من نشون دادن …

خیلی درس ها تا این قسمت یاد گرفتم :

اینکه شما حین همیشه دارید راجب زیبایی ها حرف میزنید و همیشه دارید با کلامتون تحسین میکنید و همیشه میگید خدایا شکرت !!!

داشتم فکر میکردم که چرا مردم امریکا اینقدر ثروتمندن ؟؟ خب وقتی دارم این سریال رو نگاه میکنم کلا دیدم داره به این ادم ها عوض میشه.. دلایل ثروتشونربه نظرم اینه که :

این ادم ها خیلی خیلی شاد و دوست داشتنی و ساده نگر هستند.

این ادم ها با عشق کار و فعالیت میکنند.. یعنی مثلا اون اقایی که داشت با یخ ها شکل های متنوع درست میکرد مثل گیتار و پارچ ووو این چیزا.. چقدر شاد بود .. چقدر باحال بود.. اره رو برداشت یخ و تکه تکه کرد بعد با دریل افتاد جونش سواراخش کرد و بعد نوشیدنی ریخت توش و ادما رو تشویق کرد که بهش انرژی بدن و همه نوشیدنی رو یه جا سر کشید !!

همشون هر کاری که میکنن از نقاشی ،، از آشپزی ،، از بازی با اون حلقه،، از خوانندگی،، از بستنی فروشی،، از رقص،، از شنا،، ووو با عشق و لذت انجامش میدن.. و با خودشون در صلح هستند و کاری که عاشقش هستند رو انجام میدن.. مثل اون خانمه که با اون حلقه ی هولی هوپ داشت بازی میکرد و چقدر لذت میبرد .. .میدونی اینا دنبال مدرک و این چیزا نیستن.. دنبال شعاف کردن نیستن… و همشون یه جورایی سراغ کاری میرن که عاشقش هستند !!! و با عشق و لذت انجامش میدن … مثلا اون خانوما چقدر با عشق در حال نقاشی کردن بودن .. اون خانمه توی استخر سر و ته شده بود و داشت لذت میبرد.. یا مثلا بستنی فروش چقدر بستنی ها بزرگ و جالب و رنگارنگی درست کرده بود ..

پس به نظرم دلایل ثزوت این کشور اینه که :

این ادم ها کاری عاشقش هستند رو انجام میدن و بسیار ساده نگر و باحال و دوست داشتنی هستند و خیلی خیلی سپاسگزار هستند …

چقدر ساده و راحت توی پارک دراز کشیدن و دارن موزیک گوش میدن !!!

خانم کتی ماشالا دو تا ماشین لاکچری داره و میخواد آر وی هم بخره .. چقدر ایشون چهره ی دلنشینی دارن و چقدر دوست داشتنی هستند..

و به نظزم این ادم ها همیشه مراقب کانون توجهشون و کلامشون هستند..

واقعا دارم با دیدن این سریال تفاوت نگاه ادم ها در این کشور رو با کشور خودمون میبینم …

میبینی چقدر عاشقانه فعالیت میکنن و کار میکنن !!!

از کسی متوقع نیستن .. از دولت متوقع نیستن.. بلکه کارشون رو با خلاقیت و عشق بالا انجام میدن !!!

به حاطر این چیزاس که اینقدر ثروتنمند هستن !!

مثلا طرف چقدر خلاقانه اون شیرینی ها رو طراحی کرده در انواع و اقسام طرح های مختلف..

طرف با یخ کلی شکل های متنوع درست کرده ..

انواع و اقسام بستنی های جور واجور‌و خوشمزه ..

مراقب کانون توجهم باشم .. مراقب کلامم باشم..

آها داشت یاد میرفت … دیروز روی نیمکت کنار پارک نشسته بودم و یه اقایی اومد کنارم نشست که مهندس معمار بود و میخواست نظام مهندسی بگیره .. بعد من گفتم خب اگر این ادمه اتفاقی کنارم ننشسته پس دلیلش چیه ؟؟ بعد یادم اومد توی قسمت های قبلی در مورد خانه کافمن یا خانه ی آبشار که یه سازه ی معماری ارگانیک هستش بهش توجه کرده بودم و راجبش صحبت کرده بودم و اینا .. چقدررررر جهان دقیق عمل میکنه خدااای من !!!

درر واقع خواستم اینو بگم که کانون توجه با دقت بالا کارر خودش رو داره انجام میده ..

مراقب باشم که چه حرفی میزنم و راجب چه چیزی مینویسم و صحبت میکنم ..

از کلام من بر من حکم میشود ..

خدایا شکرت