سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۸

جهان ما هر روز به سمت گسترش بیشتر‌، در حال حرکت است و این گسترش نتیجه‌ی مسائل حل شده‌ای است که‌، با یک ایده‌ی ساده اما جدّی گرفته شده‌، آغاز شده است.  این گسترش‌، دستاورد آدمهایی است که به جای کمالگرایی‌، به آنچه قلب‌شان به آنها الهام کرده‌، اعتماد کرده‌اند و برای اجرای آن الهامات قدم برداشته‌اند.

به همین دلیل می‌توان گفت که:

کسب و کار یعنی حل مسئله‌. به تناسب مسائلی که یک کسب و کار حل می‌کند‌، ثروت خلق می کند. یعنی هرچه مسائل اساسی‌تری را حل کند‌، ثروت بیشتری خلق می‌کند. هرچه مسائل انسانهای بیشتری را حل کند‌، ثروت بیشتری خلق می‌کند و مسئله مهم این است که‌، اگر با دقت بیشتری‌ به چگونگی حل مسائل روزمره‌ی زندگی‌ات نگاه کنی‌، مثلاُ:

  • خرید یک چسب دوقلو برای چسباندن یک قطعه‌ی شکسته
  • خریدن یک چشم بند که به نحوی طراحی شده که با فاصله‌‌ای مناسب نسبت به چشم قرار می‌گیرد و احساس راحتیِ بیشتری هنگام خوابیدن ایجاد می‌کند‌،
  • خریدن یک شوینده خاص برای از بین بردن یک لکه‌ی خاص
  • خرید یک پیچ گوشتی خاص برای بازکردن پیچی که زنگ زده
  • حتی خریدن یک دکمه برای لباسی که اخیراً دکمه‌اش گم شده و…

آنوقت متوجه می‌شوی که آدمهای زیادی با حل همین مسائل به ظاهر ساده‌، نه تنها کسب و کارهای پررونقی برای خود ایجاد کرده‌اند‌، بلکه‌ با کمک به حل مسائل دیگران‌، بارها زندگی دیگران را نیز جذاب‌تر و زیباتر کرده‌اند. همانگونه که سفر ما نیز‌، به خاطر وجودِ داشتن ابزارها و وسایلی، بارها ساده‌تر و جذاب تر شده که مسائل کوچک اما مهمی را از ما حل می‌کند.

دیدن همین جزئیات ساده‌، به ما کمک می‌کند‌، درباره‌ی اجرای ایده‌هامان‌، اعتماد به نفس داشته باشیم و کمالگرایانه رفتار نکنیم. بلکه به محض داشتن ایده‌ای که یک مسئله را حل می‌کند‌، برای اجرایش قدم برداریم و داستان کسب و کارهایی را بیاد بیاوریم که با یک ایده‌ی ساده‌ اما جدّی گرفته شده و به موقع اجرا شده شروع شده و قدم به قدم‌، با طی کردن تکامل خود و پرهیز از کمالگرایی‌، تبدیل به کسب و کاری جهانی شده اند.

منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    262MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

318 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سینا س» در این صفحه: 1
  1. -
    سینا س گفته:
    مدت عضویت: 2767 روز

    حس لیاقت و سربازیم (۹۸/۵/۲):

    روزای سربازیم شروع شدن و من رسما سرباز شدم٫ توی آموزشی با وجود همه‌ی فضای جدیدش ، روی باورهام مخصوصا باور اینکه “من با ارزشم” کار می کردم٫ سعی می کردم حسم رو خوب کنم و صبح ها شکرگزاری کنم٫ خب اتفاقای خوب پشت سر هم شروع کردن به افتادن مثلا از یه سری مراسمات سربازی که همه باید می رفتن مثل روز قدس این ها من به طرز معجزه آسایی با پر شدن اتوبوس معاف شدم و رفتم گرفتم خوابیدم٫ انقدرررر خدارو شکر کردم که نگو٫ :)) انگار خدا حمایتم میکنه عجیییب٫

    جالب تر اینکه همه‌ی بچه ها منو دوست داشتن و روز به روز عزیزتر میشدم تا روز آخر٫

    (اینو بگم که تو حین آموزشی خیلی روی خودم کار میکردم که یگانم رو توی یه شهر بزرگ و شلوغ و پر امکانات بیفتم، تجسم و تکرار و تکرار)

    روز آخر تقسیمات اومد و افتادم یه استان محروم مرزی٫

    دیدی یه وقتایی روی مرز کفر و ایمان حرکت میکنی؟ گرگ ذهنم شروع کرد حمله که نگا کن این همه کار کردی تش چی شد…٫

    پیش خودم گفتم نه من تسلیم نمیشم ، حتی اگه توی آتیش هم باشم خدا اونجارو برام گلستان میکنه٫

    وایییییییییی ⁦⁩⁦⁩⁦⁩⁦⁩⁦⁩⁦⁩⁦⁩

    فکر می کنید معجزه ها چجوری رخ‌ میدن؟ فکر میکنید قانون گاهی آره گاهی نه هست؟ یا مثلا نه این به صلاحت نیست و هستِ؟

    جواب : خیر

    فرمانده اومد توی آسایشگاه گفت نفرات برتر دوره آموزشی

    نفر اول : اسم من بود ٫ اسمم رو بلند خوند گفت شدی نفر اول ٫ گفتم خدایاااا مگه من چه کار اضافی نسبت به بقیه کرده بودم٫

    قلبم انگار داشت می گفت صبر کن یه خبراییه ، انگار می خواست بگه بیا مزدت تو راهه، انگار آرامش همه ی وجودم رو فرا گرفت…

    شروع کردم به بستن ساکم و یکم خوابیدم٫

    واییی خدایا عاشقتمممم ⁦⁩⁦⁩⁦⁩⁦⁩

    فرمانده باز اومد گفت سینا بیا بیرون، گفتم خیرِ فرمانده گفت برو پیش فرمانده آموزش ٫

    منم رفتم…٫

    می دونید چی شد؟

    فرمانده آموزش بهم گفت از اونجایی که شدی رتبه برتر محل یگانت رو خودت می تونی انتخاب کنی اما باید بری تهران اگه قبول کنن…

    فکر کردید معجزه ها چجوری رخ میدن؟ ⁦⁩⁦⁩⁦⁩⁦⁩⁦⁩⁦

    رفتم‌ تهران و بعد از چند روز نه شنیدن که نه این قانون برداشته شده باز هم گفتم خدایا می دونم قدرت خلق زندگیم دست خودمه پس به قلبم ایمان بیشتر بده فقط همین

    ٫

    باورتون میشه روز آخر موافقت شد با انتخاب محلم٫

    انقدر اشک‌ شوق ریختم که باورتون نمیشه٫

    خدایا من نه تنها عاشقتم که می دونم قدرت خلق زندگیم‌ توی دستای خودمه… ⁦⁩⁦⁩⁦⁩

    به‌ خدا فقط کافیه بدونید چی می‌خواید و رها باشید خدا خودش کارشو بلد…

    به خدا چیزی به اسم مصلحت نداریم… اگه بدونی چیو می خوای خدا میشه بهترین مکان بهترین‌ زمان، بهترین شخص ، بهترین امکانت…

    راستی الان توی شهر خودم به راحتی و یه جای عالیییییی خدمت می کنم٫ انقدر فضا برای کار رو باورهام دارم که نگو٫ ???

    خدایا هزاران‌ بار عاشقتممم ⁦⁩⁦⁩⁦⁩⁦⁩

    و تا ابد شکرگزارتتت

    مرسی برای اینکه‌ تصویر توام ، جذاب و با ارزشششششششش ????⁦⁩⁦⁩⁦⁩⁦⁩

    سینا عاشقتم٫

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: