آنچه من از در این سفر شاهد آن هستم، تجربهی دستهای بینهایتِ نیروی هدایتگری است که، ما را در زمان مناسب در مکان مناسب قرار میدهد، به سمت زیباییها هدایت میکند، در لحظه، پارکهایی را برایمان رزرو میکند که بقیه آدمها برای اقامت گزیدن در آنها -حداقل از ۶ ماه قبل- باید با برنامه ریزی قبلی آنجا را رزرو کرده باشند.
گاهی اوقات، ماجراهایی درست جلوی دوربینم رخ میدهد که، احساس میکنم همه چیز دست به دست هم داده و برنامهریزی شده تا جلوی دوربین من رخ دهد و از ورای همه این تجربهها، این پیام را به گوشم میرساند که:
دستهای دیگری در کار است. دستهای توانمند نیرویی که مستقل و بی نیاز از قوانین محدودکنندهی آدمهاست.
نیرویی که اگر به او وصل شوی، اگر او را باور و انتخاب کنی و جدّی بگیری، او نیز تو را انتخاب میکند و خواستههای قلبیات را جدّی میگیرد.
اگر به او توجه کنی و در برابر برنامهاش سرسپرده باشی و به هیچ چیز-حتی زیباییها- نچسبی و به قول قرآن، استعینوا بالصبر(رهایی) و صلوه(توجه به نکات مثبت هر لحظه) شوی، تو را در زمان مناسب، با اتقافات مناسب احاطه میکند و زیباییهایی را به تو نشان میدهد که در هیچ منطق و استدلال ذهنیای نمیتواند بگنجد.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۱۴270MB14 دقیقه
چهارشنبه ساعت 2 بامداد بود که برای پسرم یه نوبت آنلاین گرفتم
وقتی صبح ساعت 8 رفتیم گفتن دکتر امروز مرخصی با همین نوبت شنبه بیا
فرداش پسرم تب کرد بردیمش دکتر عمومی دارو داد تبش رو کنترل کرد
شنبه صبح شده بود دیگه دوسنداشتم باز برم دکتر ولی بخاطر سرفه های پسرم گفتم بزار برم که بدتر نشه
خلاصه رفتیم دکتر هنوز نیومده بود برگشتیم تا ساعت 10 بازم بریم
10 نیم هم شد و دکتر نیومد فکر کردم که حالمو ازین بدتر نکنم حتما خیریتی توش که نیومده به شوهرم گفتم اگه تا 11 نیومد بریم گفت نه حیف
من بیخیال شده بودم نمیخواستم به چیزای بد فکر کنم رفتم نشانه امو باز کردم این فایل آمد یکم دیدم بعد با پسرم نون بیار کباب ببر بازی کردیم با شوهرم یکم حرف زدیم و خندیدیم بعد شوهرم گفت بریم از پذیرش بپرسیم که وقتی ما رسیدیم و پرسیدیم گفتن دکتر آمد
خلاصه که کار ما انجام شد نتیجه هم مطلوب بود
منم دارم تلاش میکنم کمتر از قبل بترسم
با خودم میگم نگرانی من هیچی رو درست نمیکنه
خدا خودش درست میکنه
پسرم آلرژی داره دکتر میگه هیچ راه درمانی نداره چون ژنتیکی
ولی من خودم چن سال پیش همین آلرژی درمان کردم
اونموقه ها نه استاد میشناختم
نه قوانین رو
فقط تو نوجونی ی کتاب راز خونده بودم
و با فکر به اینکه نه من قبول ندارم این عطسه و آبریزش رو باید ریشه کن بشه نمیخوامش دیگه
دیگه نمیخوام قرص بخورم بعد هم کل روز خوابالو باشم
من به قدرت تخیل کمی ایمان داشتم من کمی ایمان داشتم همونی میشه که من میخوام
و من که هر روز ی قرص میخوردم
کردمش یک روز در میون
دو روز در میون
سه روز
یک هفته
فقط وقتی سرما میخورم
بعد گفتم اصلا نمیخوام دیگه سرما هم بخورم یعنی چی دوسندارم قبولش نکردم
وقتی سرما میخوردم انقدر چای و دمنوش و آب میخوردم که دو سه روزه خوب میشدم
تا دیگه سرما هم نخوردم
حالا بخاطر تضاد هایی که تو رابطه با همسرم در گذشته داشتم بخاطر ترس از مریضی بچم و بیمارستان الان دوسال که پسرم گهگاهی مریض میشه
تا دو ماه پیش سونامی وحشتناکی تو رابط منو پسرم و همسرم ایجاد شد 5 ماه از هم دور بودیم
ولی خداروشکر الان دوماه پیش هم هستیم رابطه مون عالی شده قدر همه چیز رو میدونیم
من دارم روی این ترسم کار میکنم که از بین ببرمش
من میخوام رها باشم و زیبایی ها رو ببینم
مثل همون آیه استعینوا بالصبر(رهایی) و صلوه(توجه به نکات مثبت هر لحظه)
من میخوام ریشه این آلرژی پسرم رو بخوشکونم
هر باد که سرفه میکنه شدیدا میترسم جوری که احساس میکنم یچیزی تو دلم آب میشه و فرو میریزه شاید این همون تکه از ایمانی که هربار میسازمش ولی هنوز محکم نشده
یه تمرین برا خودم ساختم این مواقع بجای چکنم چکنم میگم خدایا شکرت
شکرت که حال پسرم خوبه
شکرت که حال من و همسرم خوبه
شکرت که تو خونه خودمون هستیم
شکرت …
شکرت ….
بعد بهتر میشم
هر کاری دکتر گفته انجام میدم
ولی قبول نمیکنم که این چیزا موندگار هستن
چون خودم یه مدرک دارم
نمیخوام ناسپاسی کنم و با دنیا بجنگم بلکه میخوام با خودم و جهانم در صلح باشم و زیبایی ها رو ببینم
میخوام تلاش کنم ریلکس باشم
کار سختیه ولی شدنیه
یذره یذره ساخته میشه این باور خوب این ایمان ولی نتیجه اش مثل بمب صدا میکنه
دنیای من همون چیزیه که بهش توجه میکنم بهش انرژی میدم
پس درود بر راحتی سلامتی عشق زندگی آسان و لذت های فراوان
خدایا ازتو سلامتی میخوام
شب راحت خوابیدن میخوام
پیشرفت میخوام
میدونم که میشود
فقط چطور بهترش کنم
چطور کارا ترش کنم
چون میخوام ازین فرصت که بهم دادی لذت بیشتری ببرم
عاشقتم