وقتی بتوانی امکاناتی را که در همین لحظه از زندگیات داری را ببینی و با استفاده از همان امکانات به احساس خوب و احساس سپاسگزاری برسی، یعنی توانستهای بر نکات مثبت زندگیات تمرکز کنی.
یعنی به جای تمرکز بر نداشتهها و گله و شکایت دربارهی آنها، بر نعمتها متمرکز شدهای. یعنی به جای به تعویق انداختن لذت بردن از زندگی، بهترین استفاده را از آن زمان از زندگیات کردهای. یعنی احساس خوب داشتن را موکول به زمانی نکردهای که آن خانه خاص، آن ماشین خاص، آن رابطهی خاص و … را بدست آوری. به اندازهای که بتوانی این نگرش را ادامه دهی، به جریان هدایتی وصل میشوی که مرتباً تو را به سمت نعمتهای بیشتر و زندگی با کیفیتتر هدایت میکند.
این خلق و خوی جهان است که نعمتها را نصیب افرادی میکند که میتوانند نعمتها و نکات مثبت را در هر شرایطی پیدا کنند و بر آنها تمرکز کنند. یعنی به قول قرآن «شکور» هستند و نه «کفور».
سفر معلمی است که، «چگونگیِ لذت بخش کردن هر لحظه و هر شرایطی» را به خوبی به ما یاد میدهد تا به خودمان ساده بگیریم، به راحتی از هر ناخواستهای اعراض کنیم و به این شکل به چشمانمان و به احساسمان، فرصتِ دیدنِ نعمتهای هر لحظه را ببخشیم.
وقتی به نعمتهای کنونیی زندگیام نگاه میکنم، به خوبی متوجه میشوم که تمام آنها حاصل تمرکز بر نعمتها و امکاناتی بوده که در گذشته داشتهام، فارغ از اینکه آن نعمتها در آن لحظه چقدر کوچک بودهاند یا در آن لحظه، تا چه حد به خواستههایم رسیده بودم. در هر صورت تلاش کردهام تا رسیدن به احساس خوب را موکول به زمان تحقق خواستههایم نکنم. زیرا قانون این است که بین شرایط کنونیِ زندگیمان و شرایط دلخواهی که دوست داریم داشته باشیم، یک فاصلهی فرکانسی است و این فاصله فرکانسی فقط با تمرکز بر نعمتها و امکانات همان لحظه، استفاده از آنها و سپاسگزار بودن به خاطر آنها، پر میشود.
به قول استاد عباسمنش در دوره کشف قوانین زندگی: «احساس خوب داشتن» الزاماً حاصل رسیدن به یک خواستهی مشخص نیست، اما ماندن در احساس خوب، قطعاً نعمتهای بیشتری را وارد زندگی ما میکند و ما را به خواستههای بیشتری میرساند. بین ما و خواستههامان یک فاصلهی فرکانسی است و این فاصله با احساس خوب پر میشود.
با هم ماجراهای این بخش از سفر را ببینیم و یادمان باشد کار ما این است که، با ساده گرفتن و تمرکز بر نکات مثبت هر لحظه، از جزئیترین لحظات زندگیتان شادیهای بزرگی خلق کنید.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت ORIGINAL852MB12 دقیقه
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۴67MB12 دقیقه
- دانلود با کیفیت HD166MB12 دقیقه
سلام استاد سلام بانو سلام به همه همسفرای بی نظیر.
از کجا شروع کنم.
از احساس خوب = اتفاقات خوب بگم؟!
از معجزه شکر گزاری بگم؟!
از این همه لذت و سفر بگم؟!
از انرژی بی نظیر شما عزیزانم بگم؟!
من تازه دارم حس میکنم احساس خوب یعنی چی تازه دارم از شکرگزاری لذت میبرم.
تازه دارم میبینم انرژی نوشتن و شکرگزاری چیه و چقدر قدرتمند
هروز پول و هدیه و شادی وعشق
داشتم به این فک میکردم که نوشتن حتما خیلی قدرتمند که خدا به هرکدوممون دوتا فرشته داده و اونها صبح تا شب در حال نوشتن هستن. خیلی جای فکر داره.
همین فکر کردن هم نعمت بزرگیه که خدا قران جوری نازل کرده که در تمام ایاتش باید فکر کنیم جستجو کنیم گنج هارو پیدا کنیم عین بازیی که تو بچه گی میکردیم.یادمه پسر عموم که وضعشون خوب بود.یه بازی داشت تقریبا شبیه منچ بودچند تادرخت کاج بود که زیرش عکس طلا و النگو گنج و …..بود و چند تا کارت که عکس اونها روش بود و باید اون گنج هارو پیدا میکردیم و صاحب میشدیم.این لاکچری ترین بازی بود که داشتیم.
خلاصه داره از زندگی خوشم میاد داره مهیج میشه این زندگی و میخام بیشترین گنج هارو پیدا کنم و برنده بازی بشم.
وقتی احساست خوب باشه هدف هم نداشته باشی هدف و ارزو خودش میاد دنبالت.
همش سر در گم بودم وقتی این سفر شروع شد تازه یادم اومد من چقد عاشق سفر و کشف چیزای جدید بودم ازبچه گی یک روز تو خونه نمیموندم یه گروه با بچه های محل درست میکردیم میزدیم بیرون هروز یک جای جدید .خیابون جدید. پارک جدید.تو مسیر هم کاسبی هم میکردیم یه گیاه دارویی جمع میکردیم غروب که موقع رفتن به خونه میشد میرفتیم میفروختیم و برگشتنی بستنی میخریدیم میخوردیم.وووواوووو
چقدر این خاطرات بهم احساس خوب میده.
بانو مریم جونی ماشاالله به انرژی که دارین.
واقعا حس میکنم منم مسافرتم تا شب انقد خسته میشم از این همه تفریح و هیجان و اینور و اونور رفتن.تو فایلهای این سفر و سفرنامه قبلی تو گشت و گزار تو کامنتهای بچه ها و………
انقد حرف و جمله میاد تو ذهنم که بگم انقد هیجان دارم که بگم ولی اخه کدومشو بگم از صدتا چندتاشو مینویسم.
به هرچی که نگاه میکنم. یه انرژی یه چیزی تو ذهنم همش حرفهای قشنگ میزنه.
مثلا الان دختر نازم داره فیلشاه نگاه میکنه.
یهو یچیزی میگه
ارزومثل اون ذرت میمونه که سفت و سخته که به درد نمیخوره ولی وقتی بهش انرژی بدی احساس خوب وعالی بدی میشه یه پف فیل باد کرده و خوشمزه
خلاصه همش حرفهای قشنگ میپیچه تو گوشم.
اینو اول کامنتم میخاستم بگم ولی انقد که هیجان دارم و شادم یادم رفت.
یعنی انقد که عاشق سپاسگزاری شدم که دلم میخااد صبح تا شب بگم سپاسگزارم.
یکی سلام کرد بگم سپاسگزارم بگه خوبی؟ بگم سپاسگزارم چه خبر؟ سپاسگزارم
غذا میخوری؟ سپاسگزارم
سپاسگزارم
سپاسگزارم
سپاسگزارم
.
.
.
.
.