سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 240

به نام خداوند خالق زیباییها

سلام استاد جان و مریم عزیز

باز چشم ما روشن شد به دیدن زیباییها و نکات مثبت

چشم ما روشن شد به دیدن استاد شاد و پر انرژی و عزیز دلشون

صدای موزیک اول فایل چقدر حالم رو خوب میکنه و چقدر گوشنوازه چون نوید یک سفر به یاد ماندنی و دیدن کلی کلی زیبایی و قشنگی رو میده

استاد جان داشتم به این فکر میکردم که چرا استاد همیشه به جاهای زیبا و آرام و بکر هدایت میشه جایی به دور از شلوغی و همهمه های جهان مادی جایی پر از آرامش و آسایش

و ندا آمد که مریم جان اصلا جای سوال نداره بخاطر اینکه این نشون دهنده کار کردن استاد روی خودشون هست و داره اینو میگه که چقدر استاد به نکات مثبت و زیباییها توجه کردند و رها بودن از هر زنجیره افکار منفی و داشتن دقت و گوش شنوا به هدایتهای پروردگار و همین باعث میشه که لاجرم زیباییها قشنگیها شادیها و ثروت و فراوانی و لذت وارد زندگیشون بشه

بریم سراغ فایل پر از زیبایی و درس

واقعا خونه ایی که گرفتین عالیه و پر از آرامش و انرژی مثبته همونطور که مریم جان خونه رو نشون میدادند منم داشتم اونجا قدم میزدم و محو زیبایی اونجا شده بودم محو نظم و تمیزی اونجا

مریم جان با دوربین میرفتند بالا منم پشت سرشون با ذوق بالا میرفتم و لذت میبردم و تحسین میکردم و به خودم عدالت خدارو یادآوری میکردم که چقدر عالی به فرکانسها پاسخ میدهد

استاد همچین هم شما پینک پنگ لری بازی نمیکردینا با بازی تو اونجا نشون دادین بازیتون عالیه هر دوتون با تمرکز بالا بازی میکردین و دیدم چقدر اونجا همه تلاش میکردند با تمرکز و خوب بازی کنند و چقدر شاد بودند

اون فروشگاهی که برای خرید رفته بودین خدای من ثروت موج میزد فراوانی موج میزد تمیزی و نظم اونجا واقعا قابل تحسین بود

میدونید شما با نشون دادن این سریالها هم باعث لذت بردن ما میشوید

هم به ما یاد میدین دقیقتر و تیزبین تر نسبت به زیباییهای اطرافمون باشیم چرا که تو کشور ما و تو شهری که زندگی میکنیم پر است از زیبایی و قشنگی و مشکل اینجا بود که ما نمیدیدیم و الآن یاد گرفتیم که توجه خودمون رو بالا ببریم و آگاهانه تمرکز کنیم روی زیباییها و نکات مثبت اطرافمون و حتی افراد دوروبرمون

مثلا خود من از قدیم شنیده بودم تهران ی شهر نفرین شده س ، تهران شلوغه ، آلوده س ، گرونیه وووو با آنکه من عاشق شهرم هستم و یکی دو سالی که اطراف تهران چند سال پیش رفتم واقعا داشتم دیوونه میشدم و دوام نیوردم و برگشتم (البته بگم اون موقع من چیزی از قانون بلد نبودم و وابسته به شهرم و خانواده و مردمم بودم) باید یاد بگیرم که در هر جا هستم و در هر شرایطی از زندگی لذت ببرم و حتما به جاهای بهتر هدایت میشوم و من اون موقع نکات مثبت مهاجرت رو درک نکردم و زوم کردم روی نکات منفی اون و بخاطر همین از بودن در اونجا لذت نبردم

ولی از وقتی که یاد گرفتم توجه و تمرکز خودم رو بزارم روی زیباییها و نکات مثبت میبینم ای بابا شهر عزیز من و همه جا چقدر قشنگی داره چقدر جاهای دیدنی داره مثلا همین جا که زندگی میکنم

بهترین تفریحگاهها و پاساژها میرفتم و فقط نگاه میکردم فقط نگاه اما الآن که میرم نگاه نمیکنم میبینم و میبینم و تازه میفهمم که اطرافم و شهرم چقدر زیباست و چقدر مردمان خوب و محترم و مهربانی داره بر خلاف شنیدههای قبلیم

پارک طالقانی که تو کامنت قبلی تعریف کردم که نشسته بودیم تو آلاچیق و پر از کلاغ بود اگه مریم قبلی بودم میگفتم خدا به خیر کنه چه اتفاقات بدی میخاد بیفته چون شنیده بودم کلاغ خوش یمن نیست با آنکه اون موقع ها هم خیلی قبول نداشتم ولی خوب شنیده ها اثر خودش رو میزاشت اما مریم الآن نه تنها احساسم بد نشد بلکه خیلی ذوق کردم که برای اولین بار این همه کلاغ یک جا دیدم تازه اونم روی زمین نه روی درخت و قربون صدقه شون رفتم واز زیباییهاشون گفتم

و دارم درک میکنم استاد جان با زدن یک دگمه به اینهمه شگفتی و زیبایی نرسیدند بلکه از لحظه به لحظه زندگی در هر شرایطی لذت بردند و حال دلشون رو بهتر و بهتر کردن در نتیجه من هم باید ایمان و اعتماد به پروردگارم رو در خودم رشد بدم و به عدالت خداوند یقین داشته باشم که الله مهربان بهترین پاسخگو برای فرکانسهای ارسالی منه

و من با لذت بردن در هر لحظه از زندگی حالم رو خوب نگه دارم و ایمان داشته باشم احساسات خوب مساوی است با اتفاقات خوب

و این بزرگترین درسی است که از استاد عزیزم آموختم و مدتهاست که احساس آرامش درونی دارم و بازی ذهن رو دارم کم کم یاد میگیرم

و به لطف الله به جاهای باز هم بهتر و زیباتر در تمام دنیا هدایت میشوم

استاد جان منتظر اومدن شاگردان حرف گوش کن خودتون باشید

خیلی دوستون دارم