سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 217

دیدگاه زیبا و تاثیرگذار مجتبی عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

خدا را سپاسگزارم به خاطر این روز جدید و این قسمت از سریال بینظیر و تماشایی سفر به دور آمریکا

خداوند را سپاسگزارم که عضو خانواده‌ای هستم که در گوشه گوشه آن درس هست و آگاهی.

محصولاتش پراست از درس

فایلهای دانلودی پراست از درس

کامنتهاش پر است از درس

سفرهاش پر است از آرامش و لذت بردن و حس و حال خوب

اصلا در این سایت حس و حال بد معنا و جایگاهی نداره. خدا را بی نهایت سپاسگزارم بابت حضورم در این جمع و این خانواده و به قول خانم شهریاری عزیز در این غار حرا و این قسمت نیز که مستثنی از این قاعده نیست.

یادم میاد هنگامی که استاد رفته بودند برای خرید ماشین فورد قبل از انتخاب می گفتند چقدر راجع به این ماشین تحقیق کرده بودند و موقعی که به نمایندگی فورد مراجعه کردند متصدی مربوطه هیچگونه اطلاعات دقیقی نداشتند که به استاد ارائه بدند و استاد میفرمودند وقتی من راجع به امکانات این ماشین برای او صحبت میکردم اصلا مات و مبهوت به من نگاه میکرد.

اونجا هم استاد در این خصوص صحبت کردند که فروشنده‌ای موفق هست که در رابطه با محصولی که قصد ارائه آن به مشتری را دارد بروز باشد و بتواند با اطلاعاتی که میدهد مشتری را ترغیب به خرید محصولش کند.

تحسین میکنم فروشنده این برند کفش را که چقدر دقیق و جامع راجع به تاریخچه و جنس کفش و کیفیت و مواد اولیه آن چنان اطلاعاتی را مطرح میکنند که استاد را که خودشان بهترین تبلیغ کننده هستند را به وجد می‌آورند .

واقعا این برند مستحق داشتن این قدمت و این کیفیت میباشد. 

برندی که فروشندگانش از دل و جان مایه میگذارند بایستی این همه مدت هم به فعالیت خودش در بالاترین سطح کیفیت ادامه بدهد .

مورد دیگری که نظر من را به خودش جلب کرد جایی بود که فروشنده در پوشیدن کفش و بستن بندهای آن به مریم جان کمک کرد

این مورد نشان از خود ارزشمندی و احساس لیاقتی هست که مردمان این کشور برای خود قائل هستند بطوریکه برای اغنای این حد از احساس خود ارزشمندی بایستی به مشتری بالاترین سطح از کیفیت و خدمات را ارائه نمود تا مشتری ترغیب به خرید شود.

این حد از احساس لیاقت و خودارزشمندی باعث شده این کیفیت از زندگی و نعمت و ثروت در این کشور و در بین مردم این کشور مشاهده بشود کیفیتی که بنظر من تمام کشورها زمان زیادی را نیاز هست که به آن دسترسی پیدا کنند.

خدایا شکرت که قوانین ثابتی در جهان وضع نمودی که اگر طبق آن رفتار شود درهایی از نعمت و رحمت و فراوانیت به روی بندگانت باز خواهد شد.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 217
    579MB
    30 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

227 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فهیمه پژوهنده» در این صفحه: 1
  1. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2209 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیز و گرانقدر و زیبا اندام و زیبا صورت و زیبا سیرت و ارزشمندم

    سلام به استادیــار همراه و پر از عشق و ناب و خوش چهره و خوش تیپ و خوش سلیقه ام و خوش اخلاقم

    سلام به اعضای صمیمی و همسفرهای باحال و متعهد و پیگیر و باانگیزه و مشتاق بهبود و تجربه ام

    اصلا دلم میخواد یک تریلی صفت قشنگ و زیبا برای تک تک شما عزیزانم بنویسم، اصلا چرا ننویسم از ویژگی های مثبت و عالی که اصلا نگفتن وندیدنش بنظرم یکجورایی کم لطفی به خودمه، ظلم به خودمه. این همه رو ببینم و حرفی ازش نزنم و کانون توجه ام رو روش لیزری نزارم، پس خلاصه این همه میگم عـــزیــزانم سـلام، عزیزانی که برای توصیف تون صفت خوب کم میارم، عــزیــزان همسفر و لیدرهای سفرم ســلام، عــزیزان ارزشمند و در مسیر همیشه رو به بهبودم ســلام. باید بقول کامنت محسن عزیز در اولین قسمت های سفر به دور آمریکا از خودمون این سوال رو بپرسیم چرا منتظر یک قسمت جدید از این سفرنامه ها هستیم و تا فایل جدید میاد خوشحال میشیم؟ چرا واقعا جریان چیه؟ آیا این صرفا یک سریال و فیلمی مستند و حاکی از زندگی دوتا فرد موفق و پر از عشقه؟آیا این صرفا یک سریال توجه به زیبایی ها و دیدن عملکرد استاد قانون زندگی است و مستند زندگی ایشونه؟ آیا این سریال فقط پیامش نگرش دادن و رسانه ایی برای خوب زندگی کردن و دنیا رو جای بهتری برای زندگی کردنه؟واقعا جریان چیه؟ این چه جریانیه که هر کدوم از ما یک پیام ظاهری از چیزهایی که میبینیم میگیرم و یک عالمه پیام در باطن و ذهن مون میگیریم حالا آگاهانه یا ناآگاهانه؟ واقعا جریان چیه که هرکسی در مدار دیدن تمام این سریال نمیشه و هرکسی از ظرف وجود خودش آگاهی ها رو دریافت میکنه که با کلی کتاب و سریال نمیتونست دریافت کنه؟واقعا با اینکه فکر میکردم میدونم واقعا جریان چیه الان باید اعتراف کنم که اصلا نمیدونم جریان چیه و فقط میتونم اینو با تمام قلبم بگم جریانی که در این سریال و این فایل ها جاری هست جنس شون بیشتر از یک فرکانس معمولیه، نمیدونم من خیلی دارم اغراق میکنم و برای من اینقدر عمیقه یا شماها هم جنس این جریان رو حس میکنید و متوجه میشین که اصلا یک فرکانس متفاوت در لحظه لحظه هاش موج میزنه که فقط باید درکش کرد، فقط باید اجازه بدی این جریان تو رو پر کنه و سرشار بشی در لحظه اکنونی که دوربین سفر به دورآمریکا ما رو با خودش میبره.

    دوربینی که ما رو از جاده های کوهستانی میبره به شهرها و تجربه ها و اتفاقاتی که در اون لحظه درست ترین خودشه.

    خدایا شکرت که به من فرصت دادی تا دوباره ببینم.

    خدایا شکرت برای اینکه به من اجازه دادی تا بنویسم.

    خدایا شکرت برای اینکه منو هدایت کردی تا در جریان این فرکانس ناب قرار بگیرم.

    خدایا شکرت برای داشتن این لپ تاپم و این میز و این خونه ی پر از حس آرامشی که میدونم یک روزی از یکجایی خودم با فرکانس هام ساختم و تو منو به سمت تجربه این چیزهایی که الان دارم هدایت کردی.

    خدایا شکرت برای اون لحظه ایی که منو با استادعباسمنش آشنا کردی و شرایط رو هربار برام راحت تر کردی تا بیشتر همراه و هم مسیر ایشون باشم.

    خدایا شکرت برای صدای چَه چِه پرنده هایی که از بیرون پنجره خونه میاد، خدایا شکرت برای این سکوت برای این آرامش.این تمرکزی که دارم تا ببینم و بشنوم و لمس کنم و خودمو در سفری بی پایان تصور کنم. سفری بسوی بهتر شدن از روز قبل خودم، سفری از در لحظه بودن و شاد بودن هایی که منو به سمت تجربه های دلچسب میکشونه.خدایا شکرگزار تمام آنچه میبینم و نمیبنم اما حس میکنم هستم، خدایا شکرگزار و سپاسگزار بودن در این بهترین جای دنیا هستم، سپاسگزار تغییراتی که با اختیار خودم داره رنگ و شکل میگیره در جهت بهتر شدن و بهبودهای دائمی.سپاسگزارم از اینکه هرآنچه بخواهم موجوده فقط من باید روی بندگی خودم روی ایمان خودم بتو کار کنم. باید روی ایمان و حس ارزشمندی از دست رفته خودم کار کنم.خدای مهربانم سپاسگزار این همه هستم.

    _یعنی جاده پیچ در پیچ و دیدن منظره های زیبا یکطرف، این هوا و آسمون آبی و ابرای سفید یک طرف…واقعا زیباست.من که سعی کردم خودمو تصور کنم که تو این جاده خودم دارم میرم و از نزدیک لذت میبرم.

    _رسیدیم دنور کلرادو

    استاد چه باحال گفتین دست و صورت ماشین رو هم شستین یعنی من عاشق این حس جان بخشی تون هستم به اشیا و اجسام. اصلا این احترامی که به وسایل تون دارین واقعا تحسین برانگیزه.

    خداروشکر که بعد از مدت ها رفتین باشگاه و دوش هم گرفتین.

    خداروشکر برای اینکه همه چی همه جا هست و برای خرید همه چی همیشه پول هست. تو سفر روتختی میخریم اونم روتختی 100% کتان.مبارکتون باشه.

    _چقدر اینجا مکالمه جالبی بود بین شما و مریم جان برای اینکه اول روتختی قدیمی رو جمع کنید و روتختی جدید رو بندازین و بعد لباس ها رو ببرین Laundry اما استاد جان سریع پیشنهاد داد اول لباس های چرک رو ببریم Laundry بعد در این زمانی که لباس ها داره شسته میشخ میام اینجا کارهای دیگه رو انجام میدیم. این بنظرم یعنی موازی انجام دادن کارها، یعنی استفاده درست از زمان، این یعنی مدیریت کارها و انجام کارهای درست بصورت موازی در زمان درست… چقدر فرق هست بین نگرشی که همیشه دنبال راحت تر و بهینه انجام شدن کارهاست و “همیشه قبل از انجام کارها و تصمیم قطعی گرفتن” بصورت پیش فرض از خودش میتونه بپرسه: چطور از این راحت تر؟ چطور از این کارآمدتر؟ چطور از این بهتر؟ چطور از این بهینه تر؟ چطور از این ساده تر؟ چطور از این درست تر؟…چطور از این هم باز هم بهتر؟!

    من از این تیکه این نکته رو گرفتم و البته صلح بین شما عزیزان که اختلاف نظر ریزی داشتین اما خیلی سریع به نتیجه نهایی رسیدین.

    نکته دیگه این قسمت هـمـکاری و تقسیم کار بصورت دوستانه بود. مثلا استاد نگفت خُب مریم جان خودش بلده یا مریم عزیز نگفت خُب دیگه استاد خودش بلده یا اینا سنگینه یا این کار مردونه است یا این کار زنونه است، نه اصلا از این خبرا نیست اینجا تعاون و همکاری موج میزنه حتی توی سـفـر. همین رفتارهای کوچیکه هست که باعث تفاوت بزرگ در تجربه لذت بخش میشه. بین کسانی که بعد از چند روز از همسفر بودن با شریک شون یا دوست شون دلـزده میشن، نمیتونن با هم خیلی طولانی در سفر یا حتی خونه بمونن.

    نکته بعدی سریع تصمیم گرفتن و البته درست تصمیم گرفتنــه.(اینم بخاطر تمرین و تکرارهای زیاد در تصمیم هایی که تا حالا گرفتین، بقول استاد جان عـضلـه تصمیم گیری تون قوی شده.) بخاطر همین عضله قوی در تصمیم گیری هست که درست ترین تصمیم در زمان کوتاه رو میتونید بگیرین.

    استادجان تحسین تون میکنم برای این عضله قوی که برای تصمیم گیری ساختید.

    _عاشقتم مریمم جان که مواد لازم برای رفتن به Laundry رو با هم چک میکنیم.

    من از این رفتار و صحبت مریم جان الان یکهویی این به ذهنم اومد که وقــتی هدفت مشخصه، وقتی هدفت رو کامل میشناسی و برای خودت واضح و شفافه و از همه جوانبش آگاه هستی، جوری خودتو مجهز میکنی، جوری خودتو آماده میکنی، جوری مواد لازم رو با خودت به همراه میبری که نخوای دوباره کاری کنی و مثلا بفهمی فلان چیز هم لازم بود کــه،بعد باز مجبور بشی یک دنده عقب بگیری چون اگر فلان مورد نباشه به هدفت نمیرسی یا به هدفت برسی میگی نـه من میخواستم مثلا لباس هام خوشبو هم باشه و اونقدر رسیدن به اون هدف برات دلچسب نیست.

    حالا اینجا هدف چیه شستن لباس های چرک با استفاده از اتاق های رختشویی یا همون Laundry هایی که تو آمریکا هست.

    حالا این هدف چی لازم داره همون موارد مورد نیاز و کافی که مریم جان گفتن. و از اونجایی که این کار رو بارها تجربه کردن و شناخت خوبی از این هدف شسشتو دارند تمام چیزهای لازم رو آماده و مهیا کردند تا دوباره کاری نشه. نخواد دوباره برگردن سمت ماشین یا مثلا کفش ها یا لباس هایی جابمونه.

    البته بقول استاد جان شما به یک هدفت برس بعد طبق تکامل حالا که این باور برات ایجاد شد که به این هدف رسیدم حالا برای رسیدن به هدف بعدی کمی کارکشته تر و حرفه ایی تر و مجهز تر عمل میکنی. اما تو مرحله تجهیز کردن و اماده شدن و فکر کردن گیر نکن. من خودم خیلی از این دسته آدم ها بودم و البته هنوز هستم ولی یکم به این ویژگی ام آگاه تر شدم و سعی میکنم تا حد قابل قبولی مواد لازم برای رسیدن به یک خواسته یا هدفم مهیا شد دست به کار بشم نشینم هی همه جوانب رو فکر کنم، بررسی کنم و کلا تو همون مرحله اول گیر میکردم.خدایا شکرت برای این آگاهی ها، خدایا شکرت که منو هدایت میکنی و تغییر میدی به سمت آسان شدن و سخت نگرفتن ها. و اینکه هی تو چرخه فکر کردن زیادی گیر نکنم.خدایی یک آدم به شدت اُور تینکینگ هستم استاد جان، با اینکه اصلا کارافرین نیستم شایدم هستم و کارآفرین درونم هنوز فرصت عرض اندام پیدا نکرده…

    _چه ساختمون صورتی خوش رنگی بود با یک گنبد طلایی و یک مجسمه آدمی که یک سپر و نیزه دستش بود انگار…

    _به به میریم Laundry

    چقدر بزرگ

    چقدر ماشین لباسشویی

    چقدر سرو صدا کم بود با اینکه خیلی از لباسشویی ها فعال بود.

    چقدر سیستم پرداختش با اینکه سکه ایی بود و قدیمی ولی چقدر باحال و کارآمد بود.

    حس کردم بوی خوش تمیزی و نویی توی اون محیط پخش بود.

    چقدر جالب این سری من وقتی از سفر برگشتیم علاوه بر اینکه کل خونه از بالا تا پایین تمیز بود مثل همیشه(چون من عادت دارم قبل سفر کل خونه رو تمیز میکنم در حد خونه تکونی عید.) هیچ لباس چرک و کثیفی نداشتیم و عملا بعد از چیدن و جابجایی وسایل چمدان همه چی مرتب و منظم بود(که اونم در عرض یکساعت یکم بیشتر یا کمتر حتی کل وسایل سفر رفت سرجاهاش، طوری که انگار نه خانی اومده نه خانی رفته. یعنی اگر برامون مهمون میومد فکر نمیکرد ما تازه یکساعته از یک سفر 20 روزه به خونمون برگشتیم. اونم با کلی وسیله و کره محلی و …) حالا این بار همون صبح روز برگشت مون تمام لباس هایی که کثیف بود رو با ماشین لباسشویی مامانم شستم و خشک کردم و حالشو بردم. اینطوری شد که من آسان شـدم برای آسانی ها. من باید همین قدم ها و تغییرهای کوچیک رو ببینم. ناگفته نماند ما وقتی به تهران مهاجرت کردیم علاوه بر یکسری وسایل که دیگه فعلا نداریم، لباسشویی هم نداریم و با دست و عشق مضاعف لباس هامون رو میشوریم…خلاصه با اینکه این کار سختی نیست برای من و کلی باعث تقویت عضلات دستمم شده اما به هرحال کارهامو کم کرد و من آسان شدم برای آسان انجام شدن و مرتب کردن خانه بعد از سفر…خدایا شکرت این نکته رو خودم الان که نوشتم یادم اومد و متوجه شدم.نوشتن واقعا عجب قدرتی داره…

    _خب تو این فاصله میایم دوباره تو تراک و میریم سراغ روتختی درب و داغون مون و عوض کردنش با روتختی قشنگ و باکیفیتی که خریدیم.خدایی عجب جگر زلیخایی شده بوده اون روتختی….روتختی جدید با برند LACOSTE. واقعا مبارکتون باشه عزیزانم.

    ووواووو استاد عاشقتونم چقدر باحال شد زیر تخت رو هم بهمون نشون دادین، من همیشه کنجکاو بودم بدونم سیستم تخت ماشین چطوریه.چقدر باحال و هوشمندانه بود.این سیستم هم باعث نرمی و حالت فنری شده هم باعث تهویه زیر تشک تخت.واقعا عالی بود و خداروشکر برای این ایده ها.

    مرحله قبل از انداختن روتختی جدید، تمیز کردن و جارو کشیدن روی تشک تخت هست اونم با جاروبرقی میلواکی خفن مون که با باطری کار میکنه.

    _بـه بـه بعد از کلی کار داخل ماشین میریم سراغ لباس هامون که شسته شده که میندازیم تو خشک کن.واقعا چه سیستم باحالیه اونجا، خیلی حال کردم.چقدر راحت اینجور در سفر هم میتونی از امکانات این مکان هایی که برای شستو لباس ها تعبیه کردن اونم با این سیستم و مدیریت و کیفیت و تمیزی. واقعا تحسین برانگیزه این ایده، این حد از خدمت و راحت تر کردن کارها و ساده کردن کارها.واقعا خداروشکر برای این تکنولوژی و ایده ایده ها. واقعا عجب ماشین خشک کن و شستوهای خفنی بود و چقدر مرتب و تمیز. یک لکه آب و کثیفی روی بدنه این ماشین ها من ندیدم.واقعا دمشون گرم.سپاسگزارم استاد جان برای این فیلمبرداری های باحوصله تون. اینکه اینطور ما رو با تجربه های قشنگ و مثبت تون شریک میکنید اینقدر سخاوتمندانه واقعا سپاسگزارم.

    _به به قراره بــریم کفش پیاده روی برای کوه بخریم. کفش هایکینگ برای مریم جون اونم از یک برند هیولای ماداگاسکار. بـرند RED WING SHOES

    خدایا شکرت چه فروشنده فوق العاده ایی بود با اطلاعات کامل، اونم با حوصله هر کفشی رو توضیح میداد و اطلاعات بالایی در مورد چیزی که میفروشه داره.واقعا آفرین بهش اینقدر خوب بلد بود. اینقدر آگاه بود، اینقدر میدونست و اینقدر خوب راهنمایی میکرد. واقعا لایق این سمت هست این آدم، شخص فروشنده ایی که علاوه بر احترام به مشتری خیلی خوب و مسلط به چیزی که میفروشه هست و با دقت و حوصله هر توضیحی که لازم باشه به مشتری ارائه میده. این یعنی انجام کار درست بی قید و شرط این یعنی عشق به انجام کارش، این یعنی درست بودن این آدم در جایی که باید باشه. فروشنده کفش با برند رِد وینگ…

    توضیحات ارزشمند استاد درمورد اون فروشنده و شغل فروشندگی باعث شد رفتن و تجربه خریدمون روهم عالی تر و پرآگاهی تر کنه. “چقدر مهمه که یک فردی که داره فروشندگی میکنه، در مورد اون کالایی که میفروشه اطلاعات کاملی داشته باشه.”

    واقعا عجب فروشگاهی بود، چه دستگاه جالبی برای سایز پا داشتن، چقدر خوب از تکنولوژی استفاده میکنن و چقدر جالب ابزارها رو به خدمت خودشون در میارن. چقدر باحال خودش کفش رو پای مشتری میکرد و چه صندلی جالبی نشسته بود که هم خودش راحت و مسلط به پای مشتری باشه هم مشتری راحت بتونه پاشو بالا بیاره.واقعا تحسین برانگیز این حد ایده ها و نظم ها و احترام ها.

    _ به به چه قسمتی شده این قسمت سفر میریم ســینما. میریم IMAX

    واوووو

    رفتم یک سرچ ریز زدم در مورد این آیمکس و این فیلم…خیلی جالب بود

    در مورد کریستوفر نولان هم یکی از کارگردان‌های مشهور هست میشه تحقیق کنم و بیشتر ازش یادبگیرم ادم موفقی هست در حوزه فعالیت خودش. واقعا تحسن شون میکنم هم سازندگان این سینــمای فوق العاده رو و هم سازندگان و کارگردان های این فیلم های با کیفیت و پرمحتوا رو…وای گفتین اینتراستلار فکر بیشتر از چهار پنج بار دیدمش واقعا فیلم قشنگیه و مورد علاقه ی منه.

    استاد همین تیکه آخر این قسمت رو باید چندبار نگاه کنم و بشه به عنوان پیشنهاد به خودم این فیلم ها رو برم ببینم.

    چقدر قشنگ اشاره کردین که اگر فیلمساز بودین: سعی میکردم عمیقا ساده فهم باشه، عمیقا واضح باشه و به دور از لفافه و پیچیدگی…

    صریح، ساده و مستقیم و…

    من اینو در شما دیدم شما حتی تو فیلم دیدن هم دنبال سادگی و راحتی هستین دنبال اصل هستین. دنیال پیام هایی محکم هستین نه متشابه.

    خدایاشکرت برای تجربه دیدن فیلم هایی در سینمایی با بالاترین کیفیت صدا و تصویر. صدای فراگیر و تصویرفوق العاده بزرگ.

    یاد افلاکنما و تجربه عزیزانی که زیر گنبد افلاکنما سیاره ها و خورشید رو میدیدن و اون صدای من و توضیحات من بود که به اون تصاویر و اون آگاهی ها جان مضاعف میداد و عظمت جهان هستی رو برای دقایقی به مخاطبین انتقال میدادم یادش بخیر چه حس خوبی بود یاد دوران پرزنتور بودنم در افلاکنما دانشگاه فردوسی افتادم.تصویر کروی و صدایی چندبعدی واقعا حس و تجربه خوبیه.

    خدایا شکرت برای این همه تجربه های خوب

    خدایا شکرت که همه جوره میشه عظمت تو رو در پیشرفت تکنولوژی و نگاه بشر دید…

    واووو فقط سنگ و صخره های کنار جاده رو مگه میشه دید و درمودشون حرفی نزد.خدایا شکرت چقدر زیبان.

    چقدر این جاده های کوهستانی زیبا هستن، چقدر این ایالت زیباست و هرجاش یک دیدنی منحصربه فرد خودش رو داره.

    خدایا شکرت برای دیدن استاد در حال ورزش اونم در بهترین باشگاه Planet fitness

    خدایا شکرت که مداومت و استمرار در انجام کارها رو بهمون نشون میدی استاد جان

    خدایا شکرت که ساختن عادت ها برای تغییر شخصیت رو به من یادآوری کردین. واقعا تغییر شخصیت جــهادی اکــبر میخواد. من الان احساس میکنم تازه کار اول راهم. تازه دارم درک میکنم شما چی میگین استاد. اصلا تازه دارم درک میکنم تغییر زندگی با ادا درآوردن نیست که اتفاق می افته. تغییر زندگی با تغییر رفتارهاست با تغییر عادت هاست با تغییر نگرش و افکاره با تغییر باورهاست. یعنی این یک سیــره برای تغییر باورها باید به عمل برسیم به یک رفتار متفاوت برسیم. و برای تغییر رفتار باید بصورت ریشه ایی عادتی رو در خودمون تغییر بدیم.یاد این جمله از بزرگان افتادم.

    مواظب افـکــارت بــــــاش که گفتــارت می شود، مواظب گفتــارت بــــــاش که رفتـــارت می شود، مواظب رفتـــارت بــــــاش که عــــادتت می شود، مواظب عــــادتت بـــــاش که شخصیتت می شود، مواظب شــخـصیتت بــــــاش که سرنوشتت می شود.

    خدارو صــهزار مرتبه شکر برای این آگاهی ها و این حرف ها و این احساس ها و لبخندهایی که با شوخ طبعی های استادم در این قسمت پربار تجربه کردم اونم با تمرکزبالا و نسبتا خالص خــدایـــا شـکــــــــــــرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای: