سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 189

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

سلام به استادعزیزم ومریم بانوی عزیزم

وسلام به همه دوستانم در این سایت

استادجان ومریم عزیزم بی نهایت بابت چهره شاد و لب خندون و تن سالم و بدن واندام فوق العادتون شکر الله مهربان رو به جا میارم وتحسینتون میکنم…

اخه یعنی شما دوتا جیگر تو همه چیز الگو هستید همه چیز دیگه….

یه لحظه به حال این دوتا دوست عزیزم غبطه خوردم که شما پیششون بودید ورفتید منزلشون، خوش به حالشون..

انشالله قسمت ماهم بشه از نزدیک با شما همنشین وهمسفره و همسفر والبته هم باشگاهی ورفیق تمرینی باشگاهتون باشیم( خنده)

الهی هزاران بارشکر الله مهربان رو که به لطف خدا فایلهای پراز اگاهی شما که ما همیشه منتظرشون هستیم مداوم روی سایت قرار میگیره…

ممنونم ازتون..

استاد جانم اول فایل از آگاه بودن نسبت به نشونه ها گفتید، اینکه وقتی تمرکزمون روی خودمون وزندگیمون باشه وبخوایم که زندگیمون واتفاقات وشرایط دلخواهمون باشه

باید آگاه باشیم به الهامات، به نشونه ها…

خب چیزیکه در گذشته برای من اصلا وجود نداشت، واین طبیعی بود که وقتی رب خودت رو آدمها وشرایط و قوانین و دولتها میدونی وخدایی توی زندگیت وجود نداره که صاحب اختیارت باشه، فقط چشمت به ادمهاست، کارهاتو اهدافتو با عکس العمل ادمها هماهنگ میکنی، حالا اون فرد یا اون افراد هر کاری بکنن وهر شرایطی رو جلو پات بذارن مجبوری بپذیری یا نپذیری…

اینجاست که صاحب دها، صدها وهزاران رب هستی که هر کدوم ساز خودشون رو میزنن…

وتو مواجه میشی با ترسها، تردیدها، دودلی ها، غمها وغصه ها ورنجها ودردسرها، واتفاقات بدو سرگردانی های مداوم…

حالا این وسط اگرم لطف خدا شامل حال ادم بشه اتفاقات خوبی هم بیفته وشرایط به نفع ادم بشه، به قول کلام خداوند توی قرآن ، میگیم که این از شم اقتصادی خودم بدست اومده، این از خوب بودن خودم ایجاد شده، من بودم که تونستم تصمیم به موقعه درست بگیرم وبازهم لطف ورحمت خدا به چشم نمیاد..

خب اینا مال قبل آشنایی باشما بود…

اما به لطف خدا از وقتی از آموزه های شما استفاده میکنم و خدای خودم تنها رب وصاحب اختیار خودم رو پیدا کردم و درک کردم وفهمیدم که بهم اختیار داده ولی گفته هر لحظه نتونستی ندونستی من اینجام، حتی دونسته هات و تونستن هاتم به من بسپار تا بی دردسر وراحت و آسون به اهدافت برسی من دیگه سعی کردم تسلیم همین خدا باشم..

نه تصمیم خواسته های دلم از روی عقل خودم،

من واقعا هیچوقت چنین درک وفهمی نمی تونم داشته باشم که بتونم خوب وبدم رو تشخیص بدم، من فقط می تونم بگم خدایا من همینقدر بلدم لطف نشونه هاتو بفرست وهدایتم کن تا درسترین کاز رو انجام بدم…

وانوقته که دیگه منتظرمی مونم و حواسم رو میدم به الهامات ودرکشم دیگه آسون میشه، چون کار خدا اینه که آسون کنه سختی هارو، و نشونش چیه، اینکه هرچی پیش بیاد قلب من باتمام وجود می پذیره که این خواست خدا بوده ودر نهایت آرامش هست،وقتی به این ایمان میرسی، دیگه هرچی پیش میاد خیره وبه نفع ادم تموم میشه..

گاهی هم هیچ نشونه ای نیست، ونیازی هم نیست کاری بکنی، فقط باید سکوت کنی، صبر کنی، دعا کنی باعشق، وخوشبین باشی و توکل کنی…

وچه توکل وصبر شیرینه این صبر کردن از روی ایمان به رب…

هر کدوم از ما بارها وبارها تجربش کردیم ودیگه جنسشو میشناسیم…

بارها بود نیاز به پول داشتیم ونه از کسی طلبی داشتیم نه منتظر بودیم کسی بهمون پولی بده وامیدی غیر خدا به کسی نداشتیم وسپردیم به خودش ودلمون قرص بوده جور میشه، واز یه جایی هم بلاخره جورشده که اصلا فکرشو نمی کردیم..

یا مثلا برای من پیش اومده پسرم خواسته با تور گردش گری بره جایی که من نمیدونستم کجاست ونگران بودم از اون اصرار ومن ناتوان در راضی کردنش برای نرفتن، وقتی تسلیم خدا شدم وگفتم من نمیدونم چطور خودت کاری کن که منصرف بشه واگر تو میخوای که بره قلب منو اروم کن، وتا اینو نوشتم ویا گفتم، خود پسرم اومده 5 دقیقه بعدش گفته مامان من نمیرم، الان دیدم حسش نیست برم…

یا مثلا هممون تجربه کردیم که دنبال خونه میگشتیم حالا برا خرید یا اجاره، یا اصلا هر وسیله ی دیگه، رفتیم گشتیم سهممون رو انجام دادیم، ولی نشد که نشد، بعد که سپردیم وتسلیم شدیم وگفتیم هرچی توبگی هرچی توبخوای من تسلیمم، همون روز یه جای فوق العاده برای معامله پیدا شده که اصلا هرطوری فکرشو میکردیم نه پولشو داشتیم نه شرایط گرفتنش رو، وخدا قلبهارو نرم کرده تا به بهترین شکل ما به خواستمون برسیم..

استاد جانم واقعا از روزیکه توی فایلهاتون شنیدم که با اعتماد کامل میگفتید همه ی بنده های خدا مثل هم هستن وما با پیامبرانش فرقی نمی کنیم وبه ماهم الهام میشه،وقتی به زنبور عسل الهام میشه، من شکر الله، همیشه سعی کردم جوری دل به دلش بدم که آگاه باشم هوشیار باشم وسریع الهاماتش رو دریافت کنم، چون من پذیرفتم خدا بین بنده هاش فرق نمیذاره مگر به اندازه ایمانشون..

به قول شما وظیفه ی من بندگی هست وکار خدا خدایی برای منه بنده ای که تسلیمش هستم و گوش به فرمانش…

البته همه ی این ها با تمرین وتکرار مداوم اثر گذار هست، هر لحظه وهر ساعت وهر روز وشبی که اختیار رو به خدا بسپاری خداهم قبول مسئولییت میکنه وهر بار که دوباره یادت بره و اختیار رو در دست خودت ودر دست دیگران وشرایط بیرونی قراز بدی ، دوباره برمیگردی تو حال بدی و تنش و گمراهی ودودلی وترس وترس وترس و در نهایت نا امیدی..

انشالله که به لطف الله هممون هرلحظه تسلیم درگااهش باشیم وازش هدایت بخوایم تا خیر دنیا واخرت رو به راحتی بدست بیاریم..