دیدگاه زیبا و تأثیرگذار مصطفی عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
بنام خداوند وهاب خودم
سلام خانواده صمیمی عباسمنش
استاد سلام و خداقوت بخاطر ضبط و تدوین این فایل…
چی بگم اصلا
من از آخر شروع میکنم از صحبتهای زیبای مریم جان عزیز. چقدر قشنگ توضیح دادی مریم جان که اون استمرار ۴ و۵ ماهی که داشتی شما را در شرایطی قرار داد تا این تجربه بصورت واقعی در زندگی شما رخ بده…چقدر بهتر متوجه شدیم کامنت نوشتن و توجه به نکاتی از این دست زیباییها چقدر میتونه از همین تجربیات را وارد زندگی ماها بکنه. واقعا خداوند رو سپاسگذارم بخاطر تجربیات شما و به اشتراک گذاشتن این تجربیات.
و بازم سپاسگذاری میکنم از تهیه و تدوین این فایلها که در آخر در اختیار ماها قرارش میدین.
چقدر زیبا بود این چشمه آب گرم و چه آب داغی داشت که همچنان ازش بخار میزد بیرون
من چشمه آب گرم بلیران تو شمال ایران بودم استاد و چقدر منو یاد اون تجربهام انداختین…که البته تجربه اون سفر هم به لطف تمرکزی بود که روی فایلهای شما داشتم. و دقیقا اون صحنه ای که آب رودخونه و آب گرم باهم قاطی میشن رو تجربه کردم..دقیقا یکیش سرد سرد و یکیش گرم گرم و باز اینا باهم یکی میشدن…
اون بوی گوگرد رو منم توستم حس کنم واقعا تجربه زیبایی بود فقط آخرش بعد آب گرم ساعت هاتون رو خوب بشورید این مواد معدنی میشینن لا بند و درز ساعت
درختهای زیبا و رنگ نارنجی و زرد و سبز و انبه شون رو که دیگه نگو…چقدر زیبا بودن…مخصوصا که اون گلهای سفید و قرمز و زرد و صورتی رو میبینی که واقعا ناخودآگاه فقط میگی خدایا شکرت…واقعا براستی بالا را نگاه کنی خدا میبینی…پایین را نگاه کنی خدا میبینی…
واقعا چقدر نعمتهای خداوند در اختیار ماست و اونم بصورت کاملا رایگان…
اینهمه خدمت کنن و سرویس بدن اونم بگن برای استیت هست و هزینه نمیخواد….واقعا خدایا شکرت
از پهناوری این کشور زیبا هم که نگم چقددددر بزرگ و اندلس هست که هرچی میروی و میروی بازم باید بری انگار
چقدر توصیف تون از کوهها زیبا بود استاد که میگین هرجا کوه باشه هوا دماش فرق میکنه و ما چشمه داریم، رودخونه داریم…
من همش تو فکرم بود افغانستان که راهی به آب نداره…یعنی دریا و دریاچهای نداره پس اینهمه رود پرآب تو این کشور از کجا میاد…نگو عقل محدود من فقط میگفت آب تو دریاست…
نگو سرچشمه همون دریا از جایی دیگریه..
انگار بازم لازمه یاد بگیرم خدا از جایی که فکرش رو نمیکنی میتواند ببخشد..
یه آیهای هست تو قرآن میگه کوهها عین میخ زمین رو مستحکم میکنن شاید منظورش همینه که زندگی رو پرمعناتر و غنیتر میکنن یا مستحکم میکنن
سفرهای پی در پی شما استاد به خیلی جاها واقعا آموزندس که از رشته کوههای زاگرس و ترکیه و ….گفتین و حالا هم هی زیبایی های بیشتر رو تجربه میکنید…
چه تراک خوب و راحتی ..اونجایی که دقیقا گفتین خوبی تراک اینه که میشه دور زد دقیقا فهمیدم راجع به چی دارین صحبت میکنین که هرجایی میتونین برین و هیچ محدودیتی الان ندارین…آفرین به این طرح و ایده هوشمندانه.
فقط استاد یه بررسی از کمپر برامون بزارید چون بررسی شما خَیلی خاصتره
این رابطه زیبا شما رو تحسین میکنم که اینقدر با هم بگو بخند دارید و حالتون خوبه و کارهاتون روی برنامه است و اینقدر هر دوتون فان هستید و لذت این سفر بیشتر میشه مخصوصا اون صحنهای که مریم جان راجع به آب گرم توضیح میداد با اون لباس قرمز قشنگش و چه فیلم برداری و کیفیت دوربینی تو این یه تیکه داشتیم که فقط مریم جان تصویرش واضح بود و بک گراندش بلر شده بود و اینم کیفیت دوربین خفن مون هست که زیبایی فایل رو چندبرابر میکنه.
از اون نوشته روی کوه با رنگ سفید دقیقا میشد بفهمی کجای این محوطه هستی هرچند آخرش با درون بچه دید خوبی به محوطه پیدا کردم و بیشتر فهمیدم چیا کجا هستن.
این تریل های چوبی رو هم خیلی قشنگ ساختن که تا آخر مسیر ادامش دادن و چقدر تمیز و یه دست بود.
خدایا هزاران بار شکرت بخاطر زیباییهای بدون انتها
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD560MB36 دقیقه
استاد بی نظیرم، مریم جانِ ماه! سلام به هر دوی شما نازنینان. عاشقتونم من. سلام به عباسمنشیهای عزیزم. ❤️
وای استاد من با دیدن این فایل دیوانه شدم و هنوزم که دارم می نویسم، از حس شکرگزاری و خوشحالی و از دیدن این همه زیبایی مسحورکننده دارم همین طور بیصدا اشک می ریزم.
خدا رو چقدر شکر کنم که کافی باشه؟…
استاد جانم، اینجا الان ساعت هشت و ده دقیقه صبحه که من شروع کردم به نوشتن کامنت. و نمی دونم کی تموم بشه. حدود هفت و نیم بود که سایت رو باز کردم و دیدم فایل جدید گذاشتید و بلافاصله دانلود کردم و دیدمش.
من به طور معمول این موقع صبح خواب هستم. ولی امروز چیزی شد که بیدار شم و بعد اومدم گفتم سر بزنم به سایت. و دیدم فایل گذاشتید. و تونستم قسمت ۱۶۰ سفر رو داغ داغ، مثل همون آب معدنیِ چشمه آب گرم، ببینم.
خدا رو هزاران بار شکر.
استاد از وقتی با شما آشنا شدم زندگیم رنگ دیگه پیدا کرده، آدم دیگه ای شدم.
دارم ذره ذره باورهام رو تغییر می دم. یاد گرفتم که بخوام. نعمت و ثروت و سلامتی و زیبایی بخوام.
قبل از این، حتی خواستن رو بلد نبودم. بلد نبودم چیزی رو بخوام. خودم تو ذهنم می گفتم نه، تو نمی تونی، نمی شه. اما الان حداقل یاد گرفتم که بخوام. به قول شما بگم آقا جون من اینو می خوام، فلان چیز رو می خوام. دوست دارم برم فلان جا یا فلان چیز رو داشته باشم.
استاد یاد گرفتم که خلق کنم. هرچند کوچیک ولی تونستم. گاهی خواسته هام رو خلق کردم. و چقدر شیرین و لذتبخشه وقتی می تونی چیزی رو از رب خودت درخواست کنی و بعد ببینی که به سادگی محقق شده.
شما اینو یادم دادید و من تموم عمر مدیون شما هستم.
استاد توی همین چند ماه اخیر شرایطی پیش اومد که من تونستم با پرداخت پولِ پیشِ خیلی کم (خدا هدایت کرد، خدا خودش جور کرد) در خونه ای ساکن بشم. خونه ای که یکدهم پول پیش و کرایه واقعیش رو هم نداشتم. خدا رو صدها هزار بار شکر.
شرایطی پیش اومد که تونستم تا حدود زیادی از اخبار بد که به واسطه کارم دریافت می کردم، دور بشم و بدون اینکه کاری انجام بدم، همچنان نصف حقوقم رو دریافت کنم.
استاد من برای هیچ کدوم از اینها تلاشی نکردم. هیچ. حتی قدمی در جهت اونا برنداشتم.
دنبال خونه نگشتم، نشستم سر جام. فقط فایل های شما رو گوش کردم و دیدم و رو خودم کار کردم.
بعد یهو بهم گفتند این خونه قدیمی شده. دیگه بسه. بیا برو توی فلان خونه بشین. تر و تمیز و نقاشی شده، با بازسازی.
منم گفتم باشه و خیلی هم تشکر کردم. ولی توی دلم گفتم خدا جونم مرسی. می دونم همه ش کار توئه.
استاد من نرفتم پیش مدیر و رئیس که من رو از کار بیرون کنند تا از اخبار بد دور شم. برعکس، چون نمی خواستم ورودی مالیم قطع بشه، داشتم کارم رو می کردم و خیلی هم دقیق و درست و با وجدان کار می کردم. و به رغم اینکه اذیت بودم ولی سعی می کردم در حس خوب بمونم و مدام در سر کار هم هندزفری در یک گوشم بود و صدای شما پخش می شد و من در مسیر بودم.
اون موقع فایل های رایگان و کتاب های الکترونیکی رو کار می کردم. و عزت نفس رو هم خریده بودم.
استاد یهو به یه عده گفتند نمی خوایم بیایید سر کار. منم جزو اونا بودم.
اومدم بیرون و فعلا به خاطر بیکاری حدود نصف حقوق رو بهم پرداخت می کنن.
استاد فکر کنم با اولین دریافتی بعد از اخراجم (پول مرخصی ها) بود که قدم اول دوازده قدم رو خریدم.
و بعد هم قدم های دیگه. بعد ذره ذره احساس کردم مسیر یه کم داره راحت تر می شه.
فکر کنم که ایشالا افتاده باشم اولِ اون جاده قشنگ و سراشیبی که تو دوازده قدم می گید. دوست دارم توی این جاده بمونم. به چپ و راست نزنم و نرم توی خاکی. اینو هر روز از خدا می خوام. خداست که هدایت می کنه. و ازش می خوام من رو ثابت قدم نگه داره.
استاد در این مدتی که عضو سایتم شما و مریم جون انگار جزو خانواده من شدید. جزو دوستان نزدیکم شدید. من جز شما و سه چهار نفر نزدیکانم، کسی رو ندارم انگار. بقیه سیاهی لشکرند.
و امروز هم با شما اومدم چشمه آب گرم… عقب ماشین لاکچری و خفن و بی نظیر شما نشستم…
باهاتون اون طور قشنگ توی خوندن آهنگ اندی همراهی کردم.
منظره های رویایی اطراف و جاده خلوت و جادویی رو به رو رو دیدم، درخت های فوق العاده رویایی و زیبا با برگ های سبز و زرد. تونل های دست ساز، و…
حتی اونجا که پیاده شدید و داشتید می رفتید لب آب، چون صندل انگشتی پاتون بود، مراقب بودم که پاهام به خارها نخوره. حواسم بود که سُر نخورم. چون با صندل کمی سخت بود.
هوا انقدر خنک و مطبوع و لطیف بود که کِیف کردم.
خدایی مدت ها بود همچین جایی نرفته بودم.
دستتون رو که توی آب بردید واقعا یه لحظه سردم شد ولی خیلی حس خوبی داشت.
دیوانه شدم از دیدن اون همه منظره قشنگ و دلم خواست سجده کنم در برابر این همه عظمت.
بعد توی چشمه آب گرم، آب داشت از زمین می جوشید. داغ بود، ولی زلال بود و عجیب اینکه پوشش های گیاهی کف اون آب ها سالم و زنده بودند. جل الخالق!
استاد ماشاالله به دوربینتون. چه هیولاییه. چقدر باکیفیته. وقتی زوم می کنید تازه آدم می فهمه چه دقتی داره. وقتی چشم های لاک پشت رو از زیر لاکش نشون دادید…
استاد من عاشق ساعت هستم و از دیدن ساعت های خیلی خفن و شیک و ضد آب شما و مریم جون وقتی در استخر آب گرم بودید کیف کردم.
آخه شما دو نازنین چقدر زیبا و دوست داشتنی هستید…
استاد چقدر هزارماشاالله خوش تیپ و خوش اندام و ورزشکاری شدید. 👏 ❤️
مریم جون هم که بی نظیرند در زیبایی و خوش اندامی و جذابیت. مخصوصا با موهای مشکی رنگ زیباتر شدند.🥹❤️
استاد عزیزم ممنونم که ما رو در استخر آب گرم یاد کردید. من اونجا هم احساس کردم که در استخر هستم و بدنم داره کلی مواد معدنی خوب و مفید دریافت می کنه. احساس کردم اون آب گرم مفید و شفابخش داره تموم خستگی ها و بیماری ها و گرفتگی ها رو از بدنم دور می کنه.
کلی لذت بردم و کیف کردم از این همه زیبایی و قشنگی و منظره ناب و رویایی.
دیدن شما دو تا عشق در استخر هم فوق العاده بود. شما واقعاً لایق بهترین ها هستید.
عاشقتونم. و ازتون سپاسگزارم به خاطر بودنتون، به خاطر فایل های ارژشمند، به خاطر این سفر لذت بخش و رویایی، به خاطر این همه زیبایی. عاشقتون هستم. به امید دیدنتون. ❤️
دوست نازنینم، شیرین جانم سلام. ❤️
چقدر لذت بردم از خوندن کامنتت. و چقدر احساس کردم که بهت نزدیکم.
خدا رو شکر می کنم برای وجود ارزشمندت.
چقدر تحسینت کردم شیرین عزیزم. دلم غنج رفت اونجا که از عشق به دخترت گفتی و از وابسته نبودن به اون و رها کردنش.
گذاشتی که دخترت مهاجرت کنه و بره سراغ زندگیش. نترسیدی. اعتماد کردی به رب. و رب العالمین کسانی رو مامور کرد که دستی از دستان قدرتمندش بشن. و اونها رو به یاری و همراهی دخترت فرستاد. و اونها بسیار دلسوز بودند… خدایا هزاران بار شکرت.
گفتی که دخترم رو سپردم به خالقش که صاحب اختیار اونه. چقدر لذت بردم از نوشته ت. چقدر تحسینت کردم. عاشقت هستم شیرین جانم.
خدایا شکرت برای وجود شیرین و دختر نازنینش. شکرت برای این انسان های دوست داشتنی.
شیرین عزیزم من هم دختری دارم که تقریبا همسن دختر نازنین توست.
و من هم باید خودم رو آماده کنم که کم کم او رو رها کنم که بدون وابستگی بره به سراغ آینده ش . هرچند در یک کشور دور تنها باشه، ولی این تنهایی واقعیت نداره و خدا جون هواش رو داره، همراهش هست و انسان هایی رو به عنوان دستان خودش سر راه دخترم قرار می ده که هزاران برابر از من و پدرش بهتر باشن.
چقدر برام الهام بخش شدی دختر. 🥹❤️ دوستت دارم. برای تو و دختر ماهت شادی، سلامتی، ثروت و آرامش می خوام. در پناه رب العالمین.