دیدگاه زیبا و تأثیرگذار محبوبه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
تنوع رنگها همیشه منو مجذوب خودش کرده. تو دل جادهی جنگلی سبز با خط کشی زرد وسطش دیدن ماشینای رنگی رنگی مثل فورد قرمز شما چشم منو مینوازه، جذبم میکنه. دلیل اینکه اینقدر به تنوع رنگ ها تاکید می کنم به خاطر اینه که واقعا از ترکیب و تنوع رنگ ها لذت می برم. و برای همین پاییزو خیلی دوست دارم.
اینکه شما با وسایلی که دارید با عشق و محبت رفتار میکنید خیلی زیباست. بهشون احترام میذارید. چون سپاسگزارید چون بهتون خدمت میکنند و شما بهشون احترام میذارید حتی به اشیای بی جان. برای همین به فورد خوشرنگتون غذای خیلی با کیفیت می دید. دلارهاتون رو تا نخورده داخل کیف میذارید و من باید یاد بگیرم به وسایلم احترام بذارم تا سپاسگزاری ابراز کرده باشم. چون اونا بهم خدمت می کنند اگر می خوام بهتر خدمت کنند باید محترم بدارمشون. نه به معنای وابستگی نه. به معنای سپاسگزاری.
شما همواره و بی محابا و بی توقع بهم عشق می ورزید. وقتی حتی یکی از شما به دیگری لبخند می زنه. اینو بهم می گید عاشقتم. وقتی یکی تون زیبا و با ذوق صحبت می کنه اینو می گید. عاشقتم. من عاشق این عشق شدم. شما عاشق صلح درونی هم دیگه هستید.
این کشور، کشور آب و جنگله و تکنولوژی… چقدر منظم. چقدر کاربرد ایده های نو و جدید. از اون بالا که شهرا رو میبینیم یا وقتی که با درون شهرو می گیرید بیشتر نظم و مدرنیته به چشم می خوره و جالبه این نظم کنار ترکیب جادویی درختا و رود ها، رویایی میشه.
در ایالت ایلینوی به Huck’s food and fuel رفتیم. غذا و سوخت هاک:
از وسایل خوارکی تا وسایل تزیینی. از پوشاک تا اسباب بازی برای بچه ها، تقریباً همه اون چیزایی که یه نفر در حین سفر ممکنه براش مسئله بشه رو جواب داده. جایی برای غذا خوردن. سرویس بهداشتی و پمپ بنزین. من تمیزی رو واقعا تحسین میکنم. و از شما یاد گرفتم که تمیزی باید همراه با کارایی باشه وگرنه دوام کوتاهی خواهد داشت.
قسمت biggswigg فروشگاه خیلی برام جالب بود و هم اینکه طراحی زیبایی داشت. جایی تو ایران همچین حالتی ندیده بودم که نوشیدنی رو به صورت سلف سرویس بفروشن.
پیش از این میگفتم واااو داشتن یه خونهای که حرکت میکنه چه محشره! چقدر میتونی رها و آزاد سفر کنی. خونهات رو برداری، برونی و هرجا می خوای بری، حالشو ببری. هنوزم می گم محشره ولی از وقتی تراک کمپر رو دیدم می گم واااو داشتن اتاقی که حرکت می کنه و همه چی برای راحتی تو داره. سبک بال و سبک بار میندازی رو کولت و هر جا دلت می خواد می ری. محشره!!!
نکتهی مثبت دیگه اینه که وقتی پشت تراک میشینید به خاطر رانندگی خودکارش، راحت تر می تونید برامون صحبت کنید. هم اینکه لذت بردم که تراک خودش پله داشت و همچنین یه دسته داشت برای اینکه از پله بری بالا . هرچند قبلاً تو سریال زندگی در بهشت نشونمون داده بودید و دیدن کاربردش حین سفر خیلی برام جذاب تر بود.
شهر سنت لوییس در ایالت میزوری! ما به دیدن gateway arch رفتیم که یه یادمان قوسی شکل که عظمت خیره کننده است منو واداشت ببینم ارتفاعش چقدره. ۱۹۲ متر.. واااو واقعا غوله. تقریبا نصف ارتفاع برج میلاد.
که استاد هم لایو شماره پنج رو اینجا ضبط کردهاند. خانوم شایسته وقتی فرمودید روزی این جاذبه رو از قاب دوربین استاد دیدید و الان دارید به صورت ملموس تر و بهتر تجربه اش می کنید. یاد احساس و ذوق شما افتادم زمانی که به دیدن خانهی آبشار اون شاهکار فرانک لوید رایت هدایت شدید. تصویری که به صورت سیاه و سفید تو کتاب دیده بودید و هدایت برای تجربه و لمسش با تمام حواس از نزدیک.
تصاویری که از قاب دوربین استاد دیدید و هدایت برای تجربه و لمسش با تمام حواس از نزدیک. خداوند ما رو در مسیر توجه مون هدایت می کنه.
و مرور این اتفاقات این حرفتون که مطمئنم برای خیلی از شما همسفرام که این شهرو دارید از قاب دوربین می بینید در آینده این اتفاق می افته که با پای خودتون میاید تو این downtown و کنار این آرچ و خیلی خیلی ملموس تر و بهتر تجربه اش می کنید.. این حرف و قول شما برای ذهنم قوی تر و منطقی تر شد. من هم در مسیر توجهم هدایت خواهم شد به دیدن falling water و به دیدن gateway arch.
God bless you, lady.
God bless you, my dear master.
God bless my people, my country.
God bless America, a very beautiful country.
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 148425MB26 دقیقه
سریال سفر به آمریکا 148
به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم
با سلام خدمت استاد عزیزم و مریم جان
خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و از اونها برخوردار
چقدر این سریالهای مستند شما استاد درس و نکته داره که اگر چشم بینا و گوش شنوا باشه بقول قرآن میشه دریافتشون کردو استفاده کرد ازشون که این باز هم بقول قرآن برای ما خود بهتر است : خیرا لکم .حالا استاد و مریم جان اینا رو به اشتراک میزارن اینکه من استفاده کنم یا نه به خودم برمیگرده .اونا دارن رحمانیت خودشون رو نشون میدن و انفاق میکنن اونم با نیت درست حالا اینکه من از این انفاقه چطوی استفاده کنم به نفع خودم یا نه دیگه مسئولش منم
خدا رو شکر که این چند سال بودن با شما این ویژگی بینایی و شنوایی رو تا حد خوبی در من ایجاد کرده تا خوب ببینم و خوب بشنوم و خوب استفاده کنم این آگاهی ها رو
خیلی مطلب توی ذهنمه امیداورم بتونم مدیریت کنم و بنویسمشون چون همین جوری داره میاد
اولین جپچیزی که میخوام بگم در مورد شکل گیری خواسته هاست با دیدن این مستندها
من زمانی که برای اولین بار اونهمه ماشین و موتور شما رو دیدم این خواسته در من شکل گرفت که بقول شما میشه از ی چیز چند تا رو داشت و هیچ محدودیتی وجود نداره .اما همین موقع هم ذهن نجوا میکرد که تو که هنوز گواهینامه نگرفتی و ی جورایی سعی میکرد سنگ بندازه جلوی این خواسته ها .بعد که شما ماشین اتومات رو نشون دادین به ذهنم گفتم بیا ببین دیگه حتی لازم نیست رانندگی هم بکنی با این ماشینه پس ساکت شو
بعد که آروی رو دیدم گفتم منم میخوام بعد ذهنم گفت ببین چقدر طویله کنترلش خیلی سخته و از این حرفا بعد من گفتم آره راست میگی کی میخواد این رو مدیریت کنه . بعد که تراک کمپر رو دیدم گفتم بیا اینم ی چیزی که راحت بشه مدیریتش کرد بقول استاد الان دیگه چی میگی
وقتی به این روند منطقی شدن فکر میکنم تازه میفهمم که شما میگفتن ذهن ما با منطق کار میکنه با منطق خاموش میشه یعنی چی و این اولین درس امروز من از این فایله که چقدر راحت میشه برای ذهن منطق آورد و با دلیل نجواهاش رو خاموش کرد و بقول شما قلقش رو بلد شد
الان خواسته ی من دیگه داشتن آروی نیست نه اینکه اون بد باشه شاید ی کسی عاشق داشتن اون باشه اما برای منی که ی زمانی این خواسته در من شکل گرفته بود الان با دیدن تراک کمپر و شناختی که از خودم پیدا کردم این رو بیشتر میخوام و حتی میخوام توی دریم بوردم آروی رو حذف و تراک کمپر رو بجاش بزارم درسته من بصورت واقعی داشتن آروی رو تجربه نکردم اما از طریق تجربه ی شما و کسب آگاهی ضمن لذت بردن از داشتن اون توی ذهنم برای ی مدتی الان دیگه خواستم تغییر کرده
وقتی به این درک رسیدم دیگه داره برام طبیعی میشه که حتی فرایند تجربه کردن خواسته ها میتونه بصورتمتافیزیکی باشه نه فیزیکی در عین حالی که لذته هم برده میشه از طریق تجربیات دیگه و اون پر شدن و گذر کردن از اون هم اتفاق میافته
وای احساس میکنم بعد از ی مدت دارم تغییر مدار فرکانسی رو با این درکه تجربه میکنم چون تا حالا این نوع احساس رو تجربه نکرده بود که میشه اینجوری هم به خواسته ها رسید و رشد کرد و بزرگتر شد
درس بعدی :
عجله نکردن و لذت بردن از مسیر
اونجایی که مریم جان گفتن وقتی ترافیک رو دیدیم با قهوه هامون برگشتیم داخل کمپر .این نگاه و دیدگاه آدم هاییه که روی خودشون کار کردن که به جای غرزدن و گله و شکایت کردن ی راهی رو پیدا میکنن که از اون لحظه و شرایط لذت ببرن چون مسابقه ای در کار نیست قرار لذت مسیر ما رو خیلی نرم و راحت به طرف مقصد هدایت کنه حتی نمیگم مارو به مقصد برسونه.این نتیجه کار کردن روی ذهنه کار کردنی که اونقدر تکرار شده که دیگه ناخودآگاه شده و داره ران میشه که خیلی ریکس بگی خب حالا که ترافیکه میریم داخل و به کارهای دیگمون میرسیم تارفیک که رفع شده راه می افتیم .خیلی باید من نوعی کار کنم که به این مرحله برسم اما خوشحالم که توی این مسیر هستم که میدونم باید اینجوری باشم اگر میخوام اینجوری نتیجه بگیرم خد این آگاهی خیلی با ارزشه
در صورتیکه ذهنی که روی خودش کار نکرده باشه به این قضه واکنش میده و حال و احساس خودش و دیگران رو بد میکنه
باز هم بر میگردم به تجربه کردن خواسته هاز طریق تجربه دیگران .همین که شما استاد دارین راجع به لذت خوابیدن توی کمپر صحبت میکنین من هم با وجود تجربه نکردنش فرکانسش رو دریافت میکنم و خودبخود حال من هم از داشتن ی همچین چیز خوبی خب میشه انگار که خودم دارم تجربش میکنم
درس بعدی :
اولویت بندی اهداف
اونجایی که استاد گفتن اول میریم جاهایی که زودتر سرد میشن بعد جاهای دیگه که دیرتر سرد میشن اتفاقا من هم همین الان دارم این کار رو میکنم .منم امروز با خودم گفتم اول صبحی که سرعت نت خوبه فایل سفر به آمریکل رو میبینم بعد میرم سراغ فایل ثروت 1 چون اون رو سیو کردم و نیازی به نت نداره .وقتی این صحبت های استاد رو شنیدم فهمیدم که منم دارم این اولویت بندی رو رعایت میکنم و این یعنی بهبود .چقدر بکار گیری همین اصل میتونه باز لذت بردن ما رو بیشتر کنه و تمرکز مار و بزاره روی نکات مثبت بجای گله کردن و غر زدن
چقدر جالبه از زمانی که ما تمرکز کردیم روی تراک کمپر استاد داریم توی مسیر هی تراک کمپرهای بیشتری رو میبینم و چقدر همین موضوع بودن توی ی مدار خاص رو که پر از تعمت های اون مدار هست رو واضح و قابل درک میکنه
درس بعدی:
چقدر این رابطه ی زیبای شما دو نفر باز هم انجا داره خودش رو نشون و چقدر من هم با دیدنش دوست دارم این رو تجربه کنم احترام و عشق واقعی
درس بعدی:
حتی این تراک زیبا هم باید ورودی مناسب بهش داده باشه.مهم نیست چقدر ظاهرش زیباست اگر خوراک نامناسب بهش داده بشه خروجی هم چیز مناسبی نیست
درس بعدی :
سپاسگزار داشته هامون باشیم در هر لحظه و تحسینشون کنیم
آخ این تمیز بودن و مرتب بودن این کشور من رو کشته من عاشق تمیزی و نظممم والبته فراوانی که همه جیا داره موج میزنه واقعا این کشور کشور خداست چون مردمش خدایی هستن و ویژگیهای خداگونشون زیاده
درس بعدی :
کنجکاو باشیم و ناشناخته ها رو تجربه کنیم حتی اگر مشابهش رو قبل تجربه کردیم و نزاریم اون روح مقدس کنجکاویمون بخوابه
اون بخاری که از غذاها بلند میشه آدم رو مست میکنه خخخخخخ
درس بعدی :
اینهمه تنوع ماشین آلات و محصولات خوراکی و اینهمه پیشرفتی که آدم اینجا میبینه نشون میده که این مردم چقدر به تضاد برخوردن چقدر بدنبال اون دنبال راه حل بودن و باور داشتن که راه حلی هست و به خاطر همین باوره هدایت شده به اینهمه راه حل و اینه تفاوته باورها و تفاوت نحوه واکنش دادن به تضادها .اینجا نماد انسان هایی که از تضادها فرار نکردن و تونستن از دلشون میوه ها رو پیدا کنن
آقا من عملا دیوانه شدم رفت با این تصاویر داخل فروشگاه خداوند من رو هدایت کنه به سمت تجربه فیزیکی همچین چیزهایی .متافیزیکیش که دارم تجربه میکنم
استاد جان اون قسمت بنزین رو که خیلی گالن مالنش رو نفمیدم اما پوینت اصلیش این بود که ی اتفاق خوبی امروز برا شما اتفاق افتاده که تونستین بیش از 100 دلار بزنین و این اصلشه حالا دیگه بقیش حواشیه
چه استیک خوشمزه ای شده دهنم منم آب افتاد چون اول صبحه و من هنوز چیزی نخوردم فقط ی چای و قهوه
ی نکته جالب برای من اینه که اسم خیلی از ایالت ها و شهرهای آمریکا رو توی کتایهایی که تدریس میکنم شنیده بودم و الان دارم میبنمشون و این عینی ی روزی بقول مریم جان از نزدیک تجربشون میکنم چقدر حسش عالی وقتی اینجوری میبینی مدارها داره تغییره میکنه و اتفاقات داره رقم میخوره اونم با فکر خودت
یادش بخیر این آرچ چقدر خوبه که داریم از نمای دیگه اون تجربه زیبا رو دوباره تجربه میکنیم
اصلا آدم لباسهای این ملت رو که میبینه انگار نور چشم هاش زیادتر میشه قلبش باز میشه کلی حس خوب میگیره حتی اگر چهرشون ی کم ناراحت هم باشه مهم نیست مریم جان
خدای من چقدر باشکوهه این آرچه این رو اصلا چجوری ساختن خلاقیت داره ازش میباره
چقدر زیبان این اسب ها و درشکه ها
جالبه دو هفته پیش رفتم ی اسکیت برد خریدم برا خواهر زادم و الان دارم میبینم چجوری سوارش میشن
خدایا ما رو هدایت کن به سمت این کشور زیبا که مردمش خودشون هستن بدون هیچ نقابی فقط کوله اون خانمی رو که داشت میرقصید رو نگاه کردم که چقدر به نظر کودکانه بود و این نشون میده که کودک دورن اینها فعاله و اونجوری که دوست دارن زندگی میکردن آزد و رها درست مثل بچه ها البته که باید به اون حد لیاقت برسم که خیلی راحت این هدایته انجام بشم اما همینکه توی مسیرش یعنی دارم مسیر رو درست میرم
سپاسگزارم استاد و مرم جان الان چند ساعته نشستم و دارم میبینم و مینویسم و لذت بردم