سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 125

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار علیرضا عزیز -با کمی ویرایش- به عنوان متن انتخابی این قسمت:

پس از عبور از جاده های شگفت انگیز کوهستانی و پر پیچ و خم دم اژدها در دل این کوهستان ادامه مسیر میدیم تا به یه رودخانه بسیار زیبا و خروشان میرسیم رودی عظیم با آبی شفاف و بسیار خنک! بقول خانوم شایسته رطوبت آب رو میشه حس کرد ، هوا چقدر فوق العادس و فضای پیرامون چه دیدنیست! رودخانه ای چقدر منو بیاد رودخانه کرج خودمون انداخت با اون سنگهای عظیم و جوش و خروش آب از میان اونها واقعا فوق العادس! رستوران کنار رودخانه چقدر تماشایی بود آتشی که بر روی میزها و مابین فضای شیشه ای زبانه میکشید توجهمو بخودش جلب کرد خیلی باحال بود! چقدر فضا مثل همه جا تمیز و زیبا بود همه چیز منظم و مرتب و سر جای خودش قرار داشت. واقعا این مردمان و این کشور بهر جهت فوق العاده و ستودنی هستند.

حالا وقت به پرواز درآوردن drone هست تا زیبایی ها رو از زاویه دیگری به تماشا بنشینیم. این پرنده کوچولو اما بسیار باهوش و تیز پرواز با چشمانی همانند عقاب به پرواز در میاد تا تجربه شگفت انگیزمون رو کاملتر کنه. نوای زیبای موسیقی که همزمان با بلند شدن درون میشنوم چقدر خوب و آرامش بخشه خدایا شکرت … از لحظه ای که درون به پرواز در میاد حس فوق العاده ای درونمون شکل میگیره و تصاویری که بهمون نشون میده واقعا دیوانه کنندس! نور خورشید رو ببینین که چطور بر روی قسمتی از کوه های زیبای جنگلی تابیده و چه تلعلع و انعکاسی داره! جاده های زیبای کوهستانی از این بالا چقدر تماشایی هستن. رنگ و بوی پاییزی گرفتن کوه ها و چقدر زیبا انگار لباسشون رو عوض کردن و لباسی نو با رنگی نو بر تن! مجاورت رود با کوه های زیبا چقدر حس فوق العاده ای داره و اون هوای تازه که با عطر درختان جنگل معطر شده هر بار نفس کشیدنش هوش از سر آدم میبره! واقعا نمیشه عبارتی پیدا کرد برای این حد از زیبایی ها فقط میتونیم سجده شکر بجا بیاریم که یبار دیگه فرصت دیدنشون بما داده شد.

الان جشن هالووینه ، خدایا اون کدو تنبلا رو ببین چه تم زیبایی چیده بودن جلوی رستوران. این گوزن زیبا رو ببین. چه شکوه و عظمتی داره. چه شاخهای زیبایی و چقدر آرام و آسوده در حال صرف صبحانش بود و در ادامه رسیدیم به یک گله گوزن! خدای من باورم نمیشه این همه زیبایی در یکجا جمع شده. این گله گوزن ازاد و رها بین این همه مردم بدون هیچ ترسی خیلی برام جالب بود.

استاد جان صبح زود و در حین نوشیدن لیوان کافی داغ،چه خاطرات جالبی در این پارک ملی فوق العاده واستون مرور شد. همینطور که داشتید با خانم شایسه آروم آروم خاطراتتون رو با هم مرور میکردین، ما هم بیاد آوردیم و مرور کردیم با شما خاطرات سفر به دور آمریکای 1 رو و این نشنال پارک فوق العاده.

از هدایتی که برای جور شدن پارکینگ اسپات برای موندن در 4 of july شدید؛

اونجایی که مایک میخواست آتیش درست کنه؛

از بیاد آوردن خاطرات 4 ام جولای و آقا و خانوم گیتار زن که استاد حتا محل دقیقشونم میدونستن؛

این تیکه از این فایل هم برام درسهای فوق العاده ای داشت نمیدونم دوستان به چهره استاد توجه کردند یا نه؟ موقعیکه داشتن خاطرات زیباشونو بیاد میاوردن چقدر حس خوب و فوق العاده ای داشتن این اون چیزیه که باید بهش توجه کنیم و یاد بگیریم در هر لحظه با خودمون تجربه کنیم ، این همون قانون تمرکز و توجه به نکات مثبت در زندگیه ، این همون قانون احساس خوب = اتفاقات خوبه ، اگر داریم چیزی رو مرور میکنیم به احساسمون توجه کنیم چه در گذشته میخواد باشه و چه در زمان حال و یا آینده.

منتظر نظرات زیبا و تأثیرگزارتان هستیم.

برای دیدن سایر قسمت های این سریال‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 125
    557MB
    36 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

154 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نگین» در این صفحه: 1
  1. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 1335 روز

    فاطمه فاطمه فاطمه

    اصصصلا نمیدونم چطوری هدایت شدم به کامنت زیبات که دقیقا تو این حال و روزم بهش نیاز داشتم

    و

    تو اصصصلا نمیدونی که با من چه کردی

    اولا که صداقت و شهامت تو تحسین میکنم که صادقانه ترین حرفها رو زدی حتی از این نکته که تا بحال آناناس تو خونه تون نبوده ، این و حتی منم روم نمیشه اعتراف کنم و جایی بیان کنم

    احسنت به شجاعتت

    احسنت که هر چی تو دل و تو ذهنت بود نوشتی بدون ترس از قضاوت

    منم این روزا یکم بی تفاوت شدم به همه چیز و هیچی خوشحالم نمیکنه ، شاید بخاطر یه تضادی هست که یکی دو روزه باهاش مواجه شدم ، شایدم بخاطر اینکه گاهی تو دلم میگم خب اون تغییر اساسی که میخوای بدی و پا روی ترسهات بزاری و اون قدم بزرگ رو اونم با دسسسسست خالی برداری بدون هیچ پشتوانه ای ، تهش چی میخواد بشه مثلا ؟؟

    کلی چالش و مسئله توی این راه هست که باید حلش کنی و باهاش دست و پنجه نرم کنی تا به اون نقطه ای که میخوای برسی

    تازه گیریم که رسیدی

    بعدش چی؟

    ارزشش و داره از این نقطه امنی که ساختی بیرون بیای؟

    یا یه فکر دیگه که آزارم میده اینه که به اشتباه بزرگی که تو زندگیم کردم و خودم رو لایق ثروتی که خدا بهم داده بود بعد از 21 سال تلاش ندونستم و از سر دلسوزی بیجا دودستی تقدیم کسی کردم که لایقش نبود و با نمک نشناسی تمام پس نداد ، و حالا خودم برای کوچکترین کاری که میخوام انجام بدم خاطره اون اشتباه بزرگ آزارم میده و میگم اگه اون پول بود الان …..

    یه بخش از کتاب معجزه شکرگزاری راندابرن و گوش دادم و از خدا میخوام بهم کمک کنه اجراش کنم

    و اون این مطلب بود که

    اشتباهات خود را به موهبت تبدیل کن

    انشالله که خودش کمکم کنه و هدایتم کنه به سمت بهترین نتیجه

    از شما دوست عزیزم هم ممنونم

    در پناه الله یکتا شاد باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: