فقط روی خدا حساب باز کن - صفحه 110 (به ترتیب امتیاز)

2065 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    متین گفته:
    مدت عضویت: 1715 روز

    روز ۱۷ از روزشمار تحول زندگی من

    من چند ماهی بود که درگیر موضوعی بودم(به پیجی لباس سفارش داده بودم دوتا

    که خیلی داغون بود و اونی نبود که تو پیجش میزاشت و حتی یبار یکی از لباسارو اندازه هایی رو که داده بودم درست در نیورده بود و گفت بفرستم و درست کنه که برای بار دوم هم هیچکدوم رو اونجوری که باید میدوخت نبود و منم پس فرستادم براش . من ۲ماه فقط درگیر اومدن لباسها بودم و بعد از اونهم درگیر و بحث کردن که پول منو پس بده و اون فرد اصلا قبول نمیکرد من خیلی توضیح دادم و گفتم کارش درست نیست باید حداقل پول منو پس بفرسته هم وقتم تلف شده و هم هزینه کردم ولی بزور ۲هفته پیش گفت واریز میکنه و دوباره شماره کارت گرفت و من تو این ۲هفته منتظر بودم و یبار هم پیام دادم جواب نداد و دوروز پیش دوباره پیام دادم و گفتم بهش که واریز کنه که متاسفانه پولم رو واریز نکرد) . من خیلی اینمدت یادش میوفتادم که پولم رو از دست دادم و یکی انقد راحت داره دزدی میکنه .

    تو اینمدت حرفای استاد هم یاداوری میکردم که من مسئولم و نباید بگم اون کارشو درست انجام نداده و من باید بگم من تو چه فرکانسی بودم که این آدم رو جذب کردم این حرفارو به خودم یاداوری میکردم . فایل گوش میدادم از خدا میخواستم که پولمو برگردونه و هرچند وقت یبار بیخیال میشدم ولی بازم چون خبری نمیشدم دچار احساس بد ، خشم ، نگرانی و ناراحتی میشدم و دوباره به اون آدم پیام میدادم . و دوباره میگفتم نه من باید بسپرم به خدا ولی بازم حس خوب نداشتم . تا اینکه چند روز پیش بعد دو هفته خبری نشدن و جواب درست نشنیدن . خیلی ناراحت شدم و دلم خیلی شکسته بود که تو این اوضاع من پول از دست داده بودم و اعتمادم سلب شده بود و خدا جوابمو نداده جوری که نشستم گریه کردم و از خدا خواستم کمک کنه که ایمانمو به خودش زیاد کنه و حالمو خوب کنه . (من هروقت گریه میکنم عذاب وجدان میگیرم حسمو دارم بد میکنم 😂)

    و همون روز که صبحش بود من روز ۱۷ رو باید گوش میدادم و گفتم حواسم پرت بشه .

    وقتی باز کردم فایل در مورد( فقط روی خدا حساب باز کن ) بود 🥺

    من میدونستم من فقط به ظاهر گفتم من میسپرم به خدا وگرنه همش نگران نبودم و اعصابمو خورد نمیکردم و یا اصلا دیگه به اون فرد پیام نمیدادم .

    خلاصه به خودم گفتم دیگه بیخیال این قضیه بشم و بصورت کامل رها کنم ولی همینجوری نه یه پیام آخر هم گذاشتمو دیگه اومدم بیرون از اینستاگرام و شماره موبایلشم بلاک کردم ☺️(حالم بهتر شد با پیامی که دادم و رها کردنم تو این موضوع )از خدا هم خواستم ایمانمو زیاد کنه و خودش هرچی خیره برام اتفاق بیوفته .

    حالم خیلی خوب شد احساس سبکی کردم و دیگه هم منتظر نیستم . خدا خودش از هرجا که بخواد از بینهایت طریق به من پول و ثروت میده .

    وقتی هم حالم بهتر شد زنداداشم ز زد که مییاد خونمون که باهم بریم بیرون و عصر هم دوتایی باهم رفتیم و خوش گذشت بهم هم پیاده روی کردم و هم رفتیم یجای خوشگل و فضایی با انرژی خیلی خوب .

    خدایا من رو به راه راست هدایت کن راه آنان که نعمت داده ای و نه گمراهان .

    خدایا شکرت 🙏❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    نازنین بایرام زاده گفته:
    مدت عضویت: 1084 روز

    سلام استاد مرسی از فایلای قشنگی که ارائه میدین من تازه با سایتتون آشنا شدم و واقعا الان یه مدته هرروز دارم ویسارو از اون اول گوش میکنم و خیلی وایب خوبی میگیرم🥺🤍

    راستش استاد من همیشه از پدرم میترسیدم همیشه فک میکردم پدرم دارای یه قدرتیه که همیشه بتونه رو من تسلط داشته باشه و از یه ور همیشه به ویژگی های بد اون فک میکردم و روزها مثلا نماز میخوندم و گریه میکردم تا بتونم واقعا خودم تصمیم بگیرم 😑

    یکی از ارزوهای من این بودش که بتونم برم مسابقه تکواندو ولی همیشه چون از پدرم میترسیدم میترسیدم که بهم بگن نه و دلشکسته بشم نمیتونستم بگم و این یه حسرت شده بود واسم‌…

    تا اینکه یروز اسم شمارو از داییم شنیدم و ازونجایی که ادم خیلی کنجکاویم میخواستم راجبتون بیشتر بدونم و اینا تا اینکه یهو چشمم خورد به این فایل و دانلودش کردم و همینجوری که تو خونه داشتم را میرفتم گوش کردم و راجب شرک فهمیدم استاد این ویس میتونم بگم یه تلنگر بود واسم مثل همون ماشینی که نیاز داره به یه حل تا روشن شع واقعا یه تلنگر بزرگی بود واسم تصمیم گرفتم برم مسابقه شرکت کنم و به خونواده بگم:) بدون اینکه ترسی درونم ایجاد خیلی محکم به پدرم گفتم که من میخوام مسابقه بدم استادددد باورم نمیشد بدون اینکه مخالفتی کنه گفت باشه حتی خیلییی حمایتمم کرد

    و من اون مسابقرو رفتم و بردمممم

    واقعا من به یه تلنگر نیاز داشتم و واقعا خیلییی خوشحالم و خدا رو شکر میکنم که تو سن ۱۷ سالگی به این سایت هدایت شدم و دارم رو خودم کار میکنم

    حتی بعد از یه مدت که من کم کم افکارمو عوض کردم

    تونستم معلم زبان بشم البته معلم زبان موسسه و واقعا دهنم باز مونده

    تک تک عوامل این سایت و کسایی که کامنت میزارن و خود شما استاد خیلی وایب و احساس خوبی به ادم میدین و همتون کارتون درسته❤🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    آرزو ملک فر گفته:
    مدت عضویت: 1485 روز

    برگ هفدهم از سفرنامه.

    سلام استاد عزیزم

    این فایل فوق العاده ست، من عاشقشم، الان که دارم فکر میکنم از زمان آشنایی باشما تابه الان خیلی تو این مورد بهتر شدم و جا داره که بهتر هم بشم.

    “قدرت رو داری به کی میدی؟” چقد این شرک مخفی رو داشتم و بدبختی زندگیم و ترس هام همش بخاطر شرکی بود که داشتم، اینقد قدرت میدادم به افراد که خب طبیعی ام بود که اونا بتونن روی من تسلط داشته باشن چون خودم تو ذهنم بزرگشون کرده بودم…

    از وقتی که شما رو شناختم ازوقتی که با شما خدارو شناختم یجورایی دیگه خیالم راحت شده و نگرانی ای ندارم، حالم خوبه. اتفاقایی تو زندگیم افتاده وداره میفته که قبلا آرزوشو داشتم، خداروشکر دارم برای خواسته هام قدم برمیدارم و به آینده م امیدوارم و ازلحظه لحظه م لذت میبرم همینکه تو این مسیرم همینکه دارم برای خواسته هام قدم برمیدارم، خوشحال و راضی ام و به دست آوردن آرزوها و رویاهامو کاملا دست یافتنی میدونم…

    من همین الانشم دارم آرزوهایی که قبلا داشتم رو زندگی میکنم… خدارو هزاران بار بابتش شکر میکنم🥺 استاد عزیزم نمیدونم چطوری ازتون تشکر کنم اما بدونید خیلی دوستتون دارم❤️🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    محمد مهدی حکمتی فر گفته:
    مدت عضویت: 1777 روز

    سلام 🙂❤️ روز 17

    امروز روز عمل برای من بود و نترسیدن

    امروز از کارم اومدم بیرون به دلایل زیاد و پا بر روی ترس هام گذاشتم از اینکه من بدون هیچ ورودی چه جوری زندگی کنم

    به خودم گفتم از این کاری که من محدود کرده و دیگه هیچ چیزی برای آموختن به من ندارد و از لحاظ درآمدی هم داره هر ماه کمتر می شه

    من یه چند وقته هی فکر می کنم که چرا من از کار مورد علاقم نمی تونم درآمد داشته باشم چرا از این کار که خیلی ها تونستن دارامد داشته باشند من نمی تونم

    فهمید چون من برای خودم پل های پشت سر گذاشتم وهی میگم اگه نشد از راه دیگه درآمد دارم و با تمر کز و تلاش درست نه درجا زدن کار نکردم

    از کارم اومدم بیرون تا همه وجود روی کارم تمرکز کنم و از اینکه چه خواهد شد نترسم

    کمی نگران بودم راستش اما وقتی اومد روز شمار امروز تمرین کنم و،وقتی اسم فایل دیدم اشکم در اومد که چه فایل درستی برای این روز من برای این حال کمی نگران من از آینده و فهمیدم که اگه شرک از دلم بیرون کنم و در نتیجه نگران نباشم همه چیز به درستی رخ خواهد داد

    الان آرامش بسیار بالای دارم

    بسیار متشکرم از استاد عزیز به خاطر این فایل زیبا و آموزنده ❤️🤓👌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    فهیمه زارع گفته:
    مدت عضویت: 3049 روز

    بنام خدای رزاق

    سلام خدمت استاد عزیزم ومریم جان

    روز شمار تحول زندگی من روز ۱۷ فصل اول

    خداروشکر در راستای تعهدم امروز هم قدمی برداشتم

    توحید یعنی یگانگی الله یعنی رب وربوبیت

    وقتی که تو با تمام وجود همه زندگیت رو بسپاری بخدا نه ترسی داری ونه نگرانی من باور دارم تنها قدرت مطلق جهان خداوند واگر من به این باور ایمان داشته باشم وقدرت رو به غیر خدا ندهم از کسی توقعی ندارم اگر جواب نه بشنوم از کسی بهم نمیریزم بلکه انرژی میگیرم برا حرکت بارها پیش آمده وقتی رو کمک دیگران حساب کردم درهمان لحظه تلنگری خوردم که این شخص قدرتش از خدا بیشتره صدالبته که نه وجالب اینکه وقتی به خودش توکل کردم قدم بعدی برداشتم خدایا شکرت خدایا عاشقتم

    خدایا یاریمون کن هرروز توحیدی تر بشیم وقدرت رووفقط به تو بدیم آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    مینا گفته:
    مدت عضویت: 1999 روز

    درود بر استاد و همه دوستان💜

    وقتی این فایل رو گوش دادم،یه مقدار شوکه و یه کم ناراحت شدم؛با اینکه سابق هم تو روایات شنیده بودم فقط باید به خدا توکل کرد،اما چون خیلی عمیق بهش توجه نکرده بودم و یا شاید چون کسی خیلی با مصداق مثل استاد این موضوع را حلاجی نکرده بود،دیدم با اینکه خودم رو مومن میدونم،اما خیلی جاها شرک داشتم😢مثلا چند وقت پیش بهم گفتن ممکنه حقوق مادرت رو که مبلغ کمی در حدود ۴۰۰ هزار تومن هست،قطع کنیم چون گویا طبق دهک‌بندی‌های جدید دهک ما بالاست،من خیلی خیلی ناراحت شدم و کلی پیگیرش شدم و از مسئولا خواستم کمکمون کنن،درصورتی که باید میدونستم خدای ما خدای یکتاست نه مسئول اون اداره یا حقوق و ثروت برای ما از طرف خدا میاد نه از طرف اون اداره.حتی درنظر داشتم فردا برم فاتحه یکی از آشناها که خیلی ثروتمند هستند،اگر صادق باشم باید بگم فقط میخواستم برم که منو یادشون بمونه!و احیانا یه وقت جایی کمکم کنند که امروز این باور شرک‌آمیز و تو خودم کشف کردم و توبه میکنم😭در آخرم خودمو میبخشم بخاطر شرک‌هایی که داشتم و از خدا می‌خوام همیشه هدایتم کنه که موحد باشم💜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      صفورا کوشککی گفته:
      مدت عضویت: 1254 روز

      مینای عزیزم ممنونم بابت دیدگاهت و مثالی که از خودت زدی.چون وقتی فایل استاد رو دیدم یه سری موارد یادم اومد که تو اونا روی آدما حساب کرده بودم.ولی این مثالت باعث شد از زاویه ی دیگه ای به رفتارهای روزانه ام نگاه کنم و چندین و چند تا مورد یادم بیاد از اینکه دقیقا انگیزه ی من برای انجام هر کاری چیه؟ پشت هر عملم چه فکری داره میگذره.

      ممنونم ازت مینا جان بهترین ها لایقته…❤❤

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    شیدا نوری گفته:
    مدت عضویت: 1228 روز

    به نام جان جانان

    سلام به استاد عزیزم .

    رب من صدهزار مرتبه شکرت میکنم که این آگاهی های ناب رو در اختیار بندگانت قرار میدی .

    راستش میخوام یه اعترافی بکنم و اون اینه که قبلترها فکر میکردم کسی که زیاد حرفهای عاشقانه با خدا بزنه داره به نوعی رشوه ی کلامی میده و میخواد سر خدا رو هم کلاه بذاره ولی الان دارم میفهمم کسی که عاشق خداست نمیتونه طور دیگه ای با ربش صحبت کنه . الان دارم میفهمم که فقط روی خودش حساب کردن و دوستی با خودش چه گنج بزرگیه و چه حجمی از آرامش و خوشی رو وارد زندگی میکنه .

    رب یگانه ی من الان میفهمم که حمد و سپاس فقط مخصوص تو هستش . الان میفهمم که با تک تک سلول هام فقط تو رو می پرستم و فقط هم از خودت یاری میخوام . لطفا من رو همیشه به راه راست هدایت بفرما . راه کسانی که به اونها نعمت عطا فرمودی ( مثل استاد عزیز ) . لطفا هدایتم کن که همیشه فقط روی خودت حساب باز کنم رب یگانه ی من . عاشقتم ‌.

    استاد عزیزم ممنونم که هستید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    Pari گفته:
    مدت عضویت: 2906 روز

    بنام پروردگار مهربان بنام صاحب اختیار جهان خدای مهربونم

    سلام استاد دوست داشتنی سلام مریم خانوم عزیز سلام دوستان

    امروز اومدم در روز 17 سفرنامه ردپایی از خودم بجا بزارم که تمرینی بشه برا خودم که چه باورای غلطی داشتم

    گاهی وقتا انقد حرف داری نمیدونی از کجا شروع کنی

    باور های توحیدی ! باورهایی که خیلی در من کمرنگ بودن

    خیلی اتفاقات تو زندگیم افتاد که بمن یاد بده تو باید فقط روی خدا حساب باز کنی

    تقریبا سال 95 بود که تو یه مدرسه غیرانتفاعی استخدام شدم همون سال اول تونستم معلم برتر منطقه بشم سه سال تو همون مدرسه تدریس کردم موفقیت پشت موفقیت هرزگاهی پاره وقت تو یه کلینیک هم کار میکردم . سال آخری که تو اون مدرسه تدریس کردم یادمه سر بحث حقوق با مدیر صحبت کردیم یهو وسط حرفاش گفت که فلانی اگه تو الان اینجا هستی صدقه سری من هست چون من بهت فرصت دادم گفتم درسته ولی منم میتونستم مث بقیه همکارا بی خیال بیام تدریس کنم برم الان اگه مدرسه شما تو این رتبه هست بخاطر رتبه هایی که ما کسب کردیم

    خلاصه سر همون حرف تصمیم گرفتم ازونجا بیام بیرون

    این همزمان شد با این اتفاق که اپیدمی کرونا فراگیر شد و رییس کلینیک بمن پیشنهاد دادن تو که ازونجا میایی بیرون میتونی اینجا علاوه بر پذیرش بعنوان مدیریت داخلی هم فعالیت داشته باشی شرایط حقوقی اینا رو صحبت کردیم به توافق رسیدیم

    تو کلینیکی که همه همکارا زیر پامو خالی میکردن فقط به پشت گرمی ریاست میرفتم اونجا که اون همیشه از من دفاع میکردن همیشه بهم میگفت برات اینکارو میکنم فلان کارو میکنم و من هروز هروز وابسته تر میشدم همکارایی که باهام بد بودن اخراج شدن من بجز کارای خودم کارای پرستاری رو هم رئیس بهم یاد داد ازین طریق حقوقم هم بیشتر شد

    من خیلی خیلی رو رئیسم حساب باز کردم طوری که همه ی زندگیم شده بود کارم

    اوایل همین سال سر یه سری مسائل با دکتر دچار اختلاف نظر شدیم که رفته رفته این اختلاف عمیق تر شد

    تا اینکه یه روز که راجب حقوق صحبت کردیم گفت که باید پول آموزشایی که دادمو بهم بدی این مقام این اعتبار این حقوق رو من بهت دادم تو از خودت هیچی نداری

    من واقعا تو شوک بودم که چطور همچین شخصیتی همچی حرفایی همچی طرز تفکری میتونه داشته باشه

    در آخر ایشون منو به طرز فجیعی با توهین و تحقیر بیشتری اخراج کرد یک سوم حقوقمو پرداخت نکرد همه همکارامو وادار کرد که حق ندارن با من در ارتباط باشن

    خدا بدجوری بهم پس گردنی زد که اگه به کسی به جایی به پولی وابسته بشی اینجوری از دستش میدی اگه بجز من رو شخص دیگه حساب باز کنی نتیجش همینه که هم کار هم درآمد هم اعتبار هم عزت هم رفیقت هم باوراتو به کلی از دست میدی

    یک ماه تمام تو شوک رفتار همون شخص بودم

    ولی همزمان فایلای عزت نفس رو گوش میدادم

    ولی درسمو گرفتم که بجز خدا رو هرکی حساب کنی نتیجش تحقیر شدن هست و بس

    خدا منو ببخشه

    ممنونم که وقت گذاشتین و کامنتمو خوندین🌷🌷🌷

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    سمیه آبکار گفته:
    مدت عضویت: 2481 روز

    سلام به استاد عزیزمممممم و مریم جونممممممممممم 😘

    راستش یه مدتیه که یه درخواستی از مریم جون داشتم ولی هر بار یه اتفاق درونی میفته ومن بیخیالش میشم،تا رسیدم به این فایل.

    حالا دیگه مطمئنم باید درخواستم رو مطرح کنم.بارها وبارها ،توی فایل های مختلف،از همه ی قسمت‌های زندگی استاد عزیزم ،از اول تا الان،که چطوری شروع شد و چطوری به الان رسیدن، شنیدم.ولی

    خیلی خیلی مشتاقم ،که به عنوان یک خانم بدونم مریم جون که الان همفرکانس و دوست وهمسر استاد هستن ،چطوری شروع کردن واز چه مسیری حرکت کردن؟چه باورهایی خیلی انرژی برد ؟چه باورهایی، شاید بیشتر ما خانمها درگیرشیم و…..سوالات این طوری.

    می‌دونم شاید براتون مشکل باشه ولی ازتون درخواست میکنم یه فایل هم اختصاص بدین به این موضوع.احساس میکنم بهش نیاز دارم.نمی دونم کامنتم و می‌خونید یانه؟ولی خوشحالم بالاخره تونستم درخواستم رو مطرح کنم.

    از این خانواده دوست داشتنی و استاد عزیزمممممم و مریم جونممممممممممم سپاسگزارم خیلی خیلی حالم خوبه.هرروزدریچه ای از آگاهی های جدیدی رو در قلبم پیدا میکنم و تا آخر عمر به همین روش زندگی خواهم کردشاید حرکتم خیلی سریع نباشه اما دوسش دارم انگار مدتهاست دنبالش بودم و الان ….فقط شکر گزارم.خدای دوست داشتنی ام بابت تمام نعمت،ثروت،فراوانی،برکت،اگاهی،ارامشی که هر روز وارد تجربه زندگی ام میکنی،سپاسگزارم🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    سید علی رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1080 روز

    سلام به همه دوستان عزیز

    چقدر خوب بود این فایل واقعا عالی بود

    امروز تو 16روز از روز های تحول زندگیم اومدم تا

    رد پای خودم رو ثبت کنم

    توحید

    چقدر معنی تو دل این یک کلمه هستش

    همینطور که فایل پخش میشد یاد اون زمان هایی می افتادم که ایمان داشتم که خدا جور میکنه

    و در یک زمانبندی دقیق جور میشد

    طوری کار ها درست میشد که وقتی مرور میکنم

    با خودم میگم پسر تو چقدر فراموش کاری که خدا اینطوری برات کارتو جور کرده تو بازم داری به بقیه قدرت میدی

    میخوام ی تعهد جدی به تعهد هام اضافه کنم

    همینجا ثبت میکنم

    من به خودم تعهد میدم که از 21,12,1401سعی کنم

    فقط روی خدا حصاب باز کنم

    تعهد میدم کارایی که بی نقص برام جور کرده رو به خودم یاد آوری کنم

    تعهد میدم یادم بیارم اون وقتایی رو که انتظار داشتم از بقیه و چطوری کارم رو خراب کردن چطوری حال خوب خودم رو با قدرت دادن به بقیه خراب کردم

    خدایا ازت میخوام کمکم کنی رب بودنت رو بیشتر بشناسم

    ازت میخوام بینایی به من بدی که فقط قدرت رو در دستان تو ببینم همونطور که هست

    ازت میخوام کمکم کنی توهم قدرت افراد رو باور نکنم

    از استاد عزیز و دوستانی که نظر نوشتن بینهایت سپاسگزارم

    و سپاسگزارم از خدا به خاطر این هدایتی که شامل حالم شده و میتونم به اندازه فهمم از این فایل ها بهره ببرم

    خدا یا شکرت

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: