گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری

نکته مهم:

این قسمت فقط در قالب فایل صوتی تهیه شده است.


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • نتایج پایدار حاصل استقامت در مسیر درست است؛
  • حیاتی ترین نقطه ای که ذهن باید کنترل شود جایی است که: ذهن شما به خاطر یک ناخواسته، تمام نتیجه های قبلی را در نظرت بی ارزش جلوه می دهد؛
  • تا می توانی، سطح توقع ات را از آدمها پایی بیاور؛
  • “کینه و نفرت”، آبشخور تولید بیماری های جسمی است؛

منابع بیشتر

دوره احساس لیاقت


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 54 | کینه و نفرت = تولید بیماری
    19MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

335 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سهیلا سلیمی» در این صفحه: 1
  1. -
    سهیلا سلیمی گفته:
    مدت عضویت: 1005 روز

    سلام استاد جان ممنونم از شما وخانم شایسته ی گلم بابت اینکه با فایلهای بی نظیرتون بهمون آگاهی میدید

    من بعد سالها داشتن باورهای غلطی که طبق گفته ی کتاب چهار میثاق از خانواده جامعه رسانها مدرسه وآدمهای جورواجور در وجودم نقش بسته بود وهزاران سوال بی جوابی که خیلی وقتها مرا در خودشون فرو میبردن البته مقصر دانستن دیگران جز فرافکنی چیز دیگری نمیتواند باشد واین خود ما هستیم که اجازه ورود هر نازیبایی را در سرزمین وجودمون میدیم

    استاد داستان از جایی شروع شد که من در سن 22 سالگی که اولین فرزندم به دنیا اومد ووقتی یک ساله شد همسرم یک مغازه لباس فروشی زد وچون خودش فرهنگی بود به صورت نیمه وقت من در مغازه مشغول به کار شدم اما دوست داشتم زمانهایی که مشتری ندارم خودم را مشغول به کاری کنم عضو کتابخانه ی نزدزک به مغازه مان شدم وهر هفته کتاب میگرفتم ومطالعه میکردم یادم هست اولین کتاب که چندین بار تمدید کردم وخواندم این بود چگونه ذهنتان را تغییر دهید تا زندگیتان تغییر کند این کتاب حسابی به دلم نشست اما هنوز در مدارش نبودم وصرفا برام یک کتابی بود که لذت بهم میداد

    من در کنار کتابی که میگرفتم یک مجله خانواده که بخشیش در مورد حوادث خصوصا خیانتها دزدیها و……

    خلاصه نئشه میشدم از خواندن اونها داستانها که در آخرش مینوشت ادامه دارد ومن مشتاقانه هفته ای دوسه مرتبه به کتابخانه مراجعه میکردم

    کم کم اطرافم پر شد از آدمهایی که هزار ویک مشکل در رابطه ی با سلامتی روابطشون وضعیت مالی واز همه بدتر افرادی که بهشون خیانت شده بود ومن شده بودم مثل یک مشاور که دلم میخواست کمکشون کنم وطبق قانون افرادی که نیاز به کمک داشتن به سمت من هدایت میشدن استاد زندگی خودم هم دچار مشکل شد ومن که کلاس نقاشی هم میرفتم وکلی پیشرفت کرده بودم به خاطر یک مشکل که در زندگیم درخصوص روابطم ایجاد شد مجبور به ترک کلاسم شدم وشخصی را مقصر میدانستم وبه خاطرش کینه ونفرت را باخودم سالهای سال میکشیدم اطرافیانم بهم بدی میکردن چون همیشه خودم را قربانی میدانستم واوضاع بسیار بسیار مسخره بود

    اما همیشه از خدا یاری میخواستم وفقط او برایم مانده بود که فقط روی خودش حساب کردم وگذشت وگذشت ما لباس فروشیمان را جمع کردیم وبه شهر دیگری که نیم ساعت با جای قبلیمون فاصله داشت رفتیم من مشغول شغل دیگری در خانه خودمان شدم ولی اوضاع روحی مناسبی هم نداشتم یک روز مشتری به من مراجعه کرد ونمیدانم صحبت چه چیزی شد که بهم پیشنهاد داد که در یک گروهی که تمام بچه های گروه اصفهانی هستن منم عضو بشوم واز مطالبشون استفاده کنم ومنم باکمال میل قبول کردم وچند هفته ای کلیپهای انگیزشی ومطالب میخوندم وحسم بهتر میشد

    یکبار یک کلیپ از آقای عرشیانفر توی گروه دیدم بنام خودش میرفسته

    استاد خیلی خوشم اومد وبرای خواهرم فرستادم وایشون که خیلی آدم پیگیریه ایشون را پیدا کردوبهم گفت وهر دو وارد پیج استاد شدیم وچقدر لذت بردیم تا اینکه بعد از چند ماهی استاد حرف از جون دل زد وگفت ایشون را تحسین میکنم که چقدر زیبا خدا را فریاد میزنه ومن وخواهرم مشتاقانه ایشون را هم پیدا کردیم وهمون سال یعنی 99 چالش 18 روزه را شرکت کردیم استاد چقدر حالمون عالی شد دیگه خبری از ناامیدی حس قربانی شدن وغیره تمام

    استاد در یکی از لایوهاش که با شما داشتن من وخواهرم با شما آشنا شدیم وبه قول خواهرم با ورود به سایت شما در واقع وارد اقیانوس شدیم

    استاد عزیزم استادهای قبلی هم عالی وبی نظیرند ولی ما بایستی این مراحل را طی میکردیم استاد ما با شما آشنا شدیم واین لطف الهی بود برما

    الان 3ساله در این مسیر قرار گرفتیم

    به والله که دیگه سهیلا وسمیه ی سابق نیستیم دو خواهری که دوشادوش یکدیگه در حرکتیم روی خودمون کار میکنیم چقدر نتایج بی نظیر کوچک وبزرگ

    استاد به خدا که روابطمون با اطرافیانمون خصوصا همسر وبچه هامون عالی عالی شده از لحاظ سلامتی 20 از لحاظ حس لیاقت داشتن از لحاظ مالی وخرج کردن به آسانی استاد نمیدونم چطوری بگم به خدا آدمهای منفی خود به خود از زندگیهامون رفتن اون هم بدون اینکه تلاشی کنیم ما دوره ی 12قدم را از سایت خریداری کردیم وداریم کار میکنیم وحالا قدم 9 هستیم

    استاد چقدر اطرافیانمون خصوصا بچه هامون عوض شدن استاد خدا را چقدر زیباتر میشناسیم وچقدر به داشته هامون افتخار ولذت میبریم حرفهامون وقتی در کنار هم هستیم فقط وفقط درمورد قوانینه وچقدر لذت میبریم

    ما داریم روی باورهای غلط گذشتمون کار میکنیم

    استاد من دوباره خیلی معجزه وار هدایت شدم به کلاس نقاشی والان دارم ادامه میدم وقصد دارم کلاس برای نقاشی کودکان بگذارم

    واستادم خیلی دوستم داره وبهم پیشنهاد داده تابستون در کنار خودش آموزش کودکان را داشته باشم

    الان 47 سالمه فقط یک پاشنه ی آشیلی که دیگه از سن من گذشته را داشتم ولی خواهرم کلی بهم کمک کرد توی این زمینه وبهم میگهمگه استاد نمیگه اینها از احساس کمبودها نشات میگیره وکلی باهام در این مورد حرف میزنه ما در کنار هم هر جلسه ای که میبینیم اعم از فایلهای 12 قدم وفایلهای دانلودی وفایلهای جدید کلی درموردشون باهم صحبت میکنیم البته استاد این راهم بگم ما روی وابستگیمون به همدیگه هم کار میکنیم چون یک سال پیش مساله ی مهاجرت براشون پیش اومد واونجا بود که فهمیدم که چقدر بهش وابسته ام اما مهاجرتشون کنسل شد ومن گفتم باید روی خودم کار کنم

    استاد خیلی حرفها دارم خیلی نتایج

    کتابهایی که خوندم نیمه ی تاریک وجود چها میثاق معجزه ی شکرگزاری وچند تای دیگه وهمگی عالی وبی نظیر بودن

    من هنوز اول راهم ومیدونم هرروز پیشرفتم توی تمام جنبه ها بهتر وبهتر خواهد شد چون خدا دوست داره من عالی باشم وعالی زندگی کنم دستهام توی دستهاشه وقول داده منا به جاهایی ببره که بهم خوش بگذره پس منم دست خدا را باز میزارم ومیدونم هر روز از هر لحاظ بهتر وبهتر میشوم به لطف الله سپاسگزارم از شما که دستی شدید از دستان او ممنونم سپاسگزارم

    سهیلا از اصفهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای: