گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • “نشانه” تشخیص الهامات خداوند از نجواهای ذهن؛
  • “قدرتِ” تسلیم شدن در برابر خدا؛
  • شما چه زمانی دست از ادامه ی مقاومت بر می داری؛
  • قدرت احساس خوب؛
  • کدامیک را برای پیروی انتخاب کرده ای؟ “ذهن” یا “قلب”؟!
  • راهکار مسائل، همواره گفته می شود اما فقط وقتی آماده شوی، جواب را می شنوی؛
  • قدم اول برای آماده شدن: بپذیر ایراد از خودت بوده و بهبود آن ایراد را شروع کنی؛
  • قدم دوم، تسلیم بودن در برابر هدایت های خداوند و بی چون و چرا عمل به آنها؛

منابع بیشتر:

دوره قانون آفرینش | بخش هفتم


برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    769MB
    49 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 53 | تشخیص الهام از نجوا
    45MB
    49 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

310 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «الهام فتحی» در این صفحه: 1
  1. -
    الهام فتحی گفته:
    مدت عضویت: 1463 روز

    سلام خدمت استادعزیزودوست گرامی ایشان خیلی خوشحالم که تونستم این گفتگوی شمارو ببینم گوش بدم که درباره هدایت خداواینکه خداباهمه انسانها صحبت می‌کنه من چندسال بود که درگیر بیماری شوهرم بودم اینقدر ناراحت وافسرده بودم مدام باخداحرف میزدم ودائم درحال گله وشکایت ازوضعیتم بودم همش به خدا میگفتم کی شوهر موشفامیدی خسته شدم چراکاری نمیکنی چراجوابمونمیدی همه مسئولیت زندگی سنگین روی دوشم بود مثل گاری زهواردررفته وداغون که استادمیگندبه دوش می‌کشیدم این زندگیوناامیدوداغون بودم هیچ جوابی نمیشنیدم ازبس که همه اطرافیان هم به چشم ترحم به من نگاه میکردندمیگفتندخداصبرتو زیادکنه هرکسی دیگه بودنمیتونست تحمل کنه این وضعیتوومن بیشترخوردمیشدم چه شبهاتاصبح که زارزارگریه کردم و التماس خداکه نجاتمون بده سه سال طول کشید من به خاطرگله وشکایتم پیش خدا فهمیدم چون حالم بدترمیشد صدای خدارونمیفهمیدم تواین موقعیت که بودم دخترم ازبکی دوستاش کتاب چهاراثروگرفته بودبخونه خیلی علاقه پیداکردن به کتاب و چندین بارکتابو خواندم بعدبااستادعزیزم آشناشدم ازطریق همان دوست با فایلهای رایگان خداشاهده ازاونجامن خدای خودم روتازه شناختم فهمیدم که قانون چطورعمل می‌کنه شروع کردم به شکرگذاری وازخداخواستم که خدامنوهدایت کنه ازطریق شهودم ومن بتونم صدای خداروبهترواضحتربشنوم وخداروشکربه یک دکتردیگه ای هدایت شدیم که خداروشکرشوهرم خیلی خوب شدباداروهاوروی ویلچربودتونست راه بره مستاجر بودیم دوسال بعدش یه خانه مسکن مهرداشتیم خداهدایتمون کردپولش روتونستیم کامل بدیم اومدیم خانه خودمون ومن دیگه ازاون لحظه دائم شکرگذارخداهستم واینکه من رو هدایت کردبه استاد بزرگوارم و همیشه بخاطر این هدایت شکرگذارم وهردموبازدم نفسم ازخداهدایت میخام خودم روکاروزندگیم رومیسپارم بهش وعاشقانه ومخلصانه دوست دارم خدایی روکه اینقدر راحت خواسته منوهمینطورکه میخام به راحتی برام انجام میده وباایمان کامل وصددرصداعتماددارم بهش که کارم به بهترین نحو انجام میشه وصدای خداخیلی واضح می‌شنوم وحتی لبخندخداروهم میبینم باتمام وجودچون حس عالی بهم دست میده وقتی که خداراهنماییم می‌کنه وواقعاراضیم ازاین جایی که هستم شوهرم سرکارمیره وخداروهزاران هزاربارشکرمیکنم چون هیچ کس باور نمی‌کرد که حتی بتونه راه بره واین فقط وفقط بخاطراعتمادبه خداوهدایت خداست وخداروشکرمیکنم به خاطروجوداستادعزیزم وازخداسلامتی. وعمرباعزت میخام براشون در پناه خداباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: