موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- ورودی های ذهنی ایمان آورنده؛
- کلید شکوفا ساختن توانایی های درونی؛
منابع بیشتر:
«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»
این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse است.
آدرس clubhouse استاد عباس منش:
https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD393MB25 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 11 | رمز رضایت از زندگی23MB25 دقیقه
به نام رب العالمین
روز 129 ام روزشمار من
سلام بر استاد عزیزم
همزمان که روزشمارم را میگذرانم فایل های جدید شما با نام ذهنیت قدرتمند کننده یا ذهنیت محدود کننده روی سایت قرار گرفته و دومین جلسه این فایل ها اومده که روی موضوع چالش های زندگی و برخورد با آنها است.
دقیقا در این کلاپ هاوس هم موضوع چک و لگدهای دنیا است که همون تضادها میشه همون چالش های زندگیمون میشه.
تضادها و چالش ها میان تا به ما چیزهایی را بیاموزند تا ما بزرگ و بزرگتر بشیم . شاید خیلی از چالش ها را دلیلش را الان نفهمیم.
ولی وقتی به اطراف نگاه میکنیم میبینیم اون چالش ها برای همه پیش اومده تا یه جایی از زندگی اون را بکار ببندند.
برای مثال حدود 15 سال پیش برای ما موضوع مهاجرت پیش اومد و ما برای کانادا اقدام کردیم و پرونده روی من تشکیل شد . اون موقع دختر من یک سالش بود و من باید زبان انگلیسی میخوندم و امتحان آیلتس میدادم.
در حالی که من فقط یه ترم دانشگاه زبان خونده بودم و مدرسه و هیچی از زبان نمیدونستم.
و زمان من برای امتحان فقط شش ماه بود چون پرونده را داده بودند و من باید مدرک زبان را ارائه میدادم.
این چالش بزرگی بود من از ابتدا باید زبان میخواندم و کسانی که امتحان آیلتس دادند میدونند برای مبتدی کمترین زمانش 2 سال است. و برای کسی که زبان بلده یک سال هم کافیه تا خودش را برسونه چون قوانین خودش را داره و امتحانش چیزهای خاصی داره.
تازه با شرایط 15 سال پیش که امکانات نداشتیم.
حالا من با یه بچه کوچیک زبان مبتدی . باید چیکار میکردم.
شروع کردم و معلم خصوصی گرفتیم و نصفه شب ها درس میخوندم و تمرین میکردم بخاطر دختر کوچیکم . اون زمان هم نه اپلیکیشنی بود نه دیکشنری.
هیچی نداشتیم کتاب ها همراه با سی دی بودند. یعنی لیسنینگ فقط همون چند تا سی دی.
لغت را فقط باید از کتابهای دیکشنری پیدا میکردم برای من مبتدی یک متن ساده هیچی نمیفهمیدم و تقریبا همه لغات را باید درمیاوردم و معنی میکردم و در آخر هم معنی ها هیچ ربطی به متن نداشت. (خنده)
با این چالش روبرو شدم خیلی سختی کشیدم واقعا یه جاهایی گریه میکردم و میگفتم من دیگه نمیکشم. فشار روی من زیاده . همسرم هم میگفت اینهمه وکیل و پرونده . خواهش میکنم تمام تلاشت را بکن.
بالاخره ما امتحان را دادیم و یک نمره معقول و باورنکردنی هم گرفتم و پرونده کامل شد و فایل نامبر ما هم اومد یعنی پذیرفته شدیم.
منتظر برای مدیکال. یعنی وکیل به ما گفت کمتر از چندماه دیگه میایید اینجا یعنی کانادا.
یکدفعه زد و جنگ سوریه پیش اومد. اون زمان پرونده های کانادا در سفارت کانادا در سوریه تشکیل میشد.
و این جنگ باعث شد تمام سفارت خانه ها بسته بشه. و هیچ وکیلی نمیدونست پرونده ها کجا رفته. فقط گفته بودند که بهتون اعلام میشه.
ما خیلی ناراحت بودیم که چرا این اتفاق ها افتاد اونم لحظه های آخر.
من هنوز هم نمیدونم و نفهمیدم که چه چیزی صلاح ما بوده.
اما من بعد از اون زبان را با همون گروه زبان ادامه دادم و با هم دوست شدیم و بعد از یک سال حتی با هم همکار شدیم و یک کار عالی را ادامه دادیم و این سبب شد که من مشغول به کار بشم و حتی چند سال بعد من خودم شاگرد داشتم برای آموزش زبان.
نمیدونم باید یاد میگرفتم تا با آدم های متفاوت آشنا میشدم ؟!!!. باید زبان یادمیگرفتم تا تجربه های جدید با آدم های جدید را بکنم؟!!!!
چه دوستان خوبی پیدا کردم.
بعد از یک سال به ما اعلام کردند که پرونده ها رفته ورشو لهستان. حالا به شما اعلام میکنیم. که تا الان هیچ اعلامی نشد. خیلی از اون پرونده ها شکایت کردند در کانادا تا پرونده ها را از اول بررسی کنند. اما من در همون حین کار با موسسه زبان با وکیل های مهاجرتی کار میکردیم و باهاشون درمیان گذاشتم . گفتند اون پرونده های سال 2009 همچنان برای موکل های ماهم مونده و ما هم نمیتونیم اقدام کنیم.
خلاصه مطلب اینه ما به کانادا نرفتیم .
و جالبه امسال دوباره فایل نامبر را به یک وکیل دادم تا بررسی کنه گفتند این پرونده ها بسته شده و باید از اول اقدام کنید.
علت این چالش ها را نمیدونم شاید هیچ وقت هم نفهمم . اما من روبرو شدم و توانایی های خودم را دیدم . شاید در آینده علت اون ها را بفهمم و ممکنه حتی هیچ وقت نفهمم.
همونطور که استاد در یکی از فایل هاشون فرمودند ما هدایت میشیم به یه مسیر از اون مسیرهای دیگه خبر نداریم شاید هیچ وقت هم نفهمیم اما این مسیری که هدایت شدیم بهترین مسیر است.
ولی خیلی از این چالش ها برای من پیش اومده و من یک چیز جدید یاد گرفته ام . و همیشه میگم یه جایی ازش استفاده خواهم کرد.
خدا را شکر برای دوستان عزیزم در این فایل نشانه ها اومده و دنبال کردند و به نتیجه هم رسیده اند و براشون خیلی خیلی خوشحالم . و آرزوی موفقیت براشون دارم.
و جمله کلیدی این فایل برام این بود که آدم باید در کارش ارزش تولید کنه .
و منهم میگم آدم باید عاشق کارش باشه و با عشق خالص به کارش ارزش بده اونموقع همه ارزش اون کار را میفهمند چون ماییم که به کارمون ارزش میدیم.
خدایا شکرت برای این مسیر سبز
دوستتون دارم
سپاسگزارم