گفتگو با دوستان 11 | رمز رضایت از زندگی

موضوع گفتگو: چه زمانی تصمیم به تغییر می گیرید؟


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • ورودی های ذهنی ایمان آورنده؛
  • کلید شکوفا ساختن توانایی های درونی؛

منابع بیشتر:

«می خواهی جزو کدام گروه باشی؟»


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    393MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 11 | رمز رضایت از زندگی
    23MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

203 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «ساحل آرامش» در این صفحه: 1
  1. -
    ساحل آرامش گفته:
    مدت عضویت: 1702 روز

    به نام خدای مهربان⚘

    گفتگوی استاد عباسمنش با دوستان قسمت۱۱

    امیر:

    من توی شروع آموزش هایی که از شما میگرفتم همیشه شما میگفتین که باید بگردید دنبال کاری که موقعی که انجامش میدین نه خسته بشین، نه گشنه بشین، نه تشنه بشین، نه بفهمید زمان چه جوری میگذره

    اون موقعی که این حرفها رو میزدین توی تهران شغلم چیز دیگه ای بود و هر موقع این حرف ها رو میزدین و تکرار میشد توی فایل های مختلف من همیشه غواصی میومد توی ذهنم یعنی تا شما میگفتین چه کاریه؟ من توی ذهنم میگفتم غواصی😊

    بعد یه روز توی فایل هاتون گفتین این که به سمت چیزی که علاقه دارید نمیرید این یه جور شرکه، یعنی تو میترسی، پیش خودت میگی که خدا حمایتم نمیکنه، این که جرات نمیکنی به سمتش بری یه جور شرکه، بعد من اونجا از خودم بدم اومد گفتم چرا این همه نشونه داره به من میگه که این کار مورد علاقمه، ولی چرا من سمتش نمیرم

    یعنی من دارم شرک میورزم، یک شرک پنهانی دارم توی وجودم

    همون لحظه تصمیم گرفتم که برم به سمت غواصی، یه درهایی باز شد که اصلاً عجیب غریب بود، چه جوری من در عرض کمتر از یک ماه من از تهران بدون اینکه نه شغلم مشخص باشه نه کارم مشخص باشه، من مهاجرت کردم از تهران اومدم جزیره کیش و خیلی موانع هم سر راهم بود که خیلی راحت برطرف شد

    زمانی که من تصمیم گرفتم بهتر کنم زندگیم رو🤗💖

    هیچ موقع شلاق رو نخورده بودم ولی دوست داشتم یک عمری که خدا بهم هدیه داده من بپردازم به کاری که واقعا عاشقشم و دوسش دارم🥳🌺

    استاد:

    من لذت میبرم از آدم هایی که میرن سراغ علایقشون، نه تنها زندگی رو خیلی بهتر زندگی میکنن، بلکه کمک میکنن به گسترش جهان، کسی که داره به گسترش جهان فکر میکنه بیشترین منافع رو از این جهان مادی خواهد داشت. این قانون خداونده و چقدر عالی که امیر تصمیم گرفت بره سراغ علایقش و اون شوک هم به خودش داد که اگه من نمیرم به خاطر اینه که شرک میورزم، به خاطر اینه که میترسم و بعد رفت به قول خودش دست خالی و این مسائلی که پیش اومد⚘🪴

    واقعا همینه ما یه چند صباحی توی دنیا بیشتر نیستیم هر کدوم از ما امروز یا فردا از این دنیا میریم، خیلی مهمه که به لحظه مرگ فکر کنیم و جوری زندگی کنیم که اون لحظه حسرت نخوریم، یعنی مسیری رو بریم که اون لحظه نگیم ای کاش که مثلاً من یک مسیر دیگه ای رو میرفتم، یعنی یکی از اون تمرین هایی که خیلی به ما کمک میکنه برای اینکه مسیرمون رو اصلاح کنیم فکر کردن به اون لحظه‌ایِ که عزرائیل میاد میگه که بیا بریم

    اون لحظه ببینیم که چی میگیم بهش، یعنی مسیری که تا الان داریم میریم این مسیر رو اگه ادامه بدیم اون لحظه چی میگیم؟🤔

    اگه اون لحظه داریم میگیم نه تورو خدا بزار یه سال دیگه، یا دوسال دیگه، یا پنج سال دیگه بزار من مسیرم رو درست کنم برم

    یعنی مسیرمون اشتباهه

    یه جوری مسیرمون رو تصیح کنیم که لحظه ای که اومد به ما گفت بریم

    بگیم بریم👏🥰

    بگیم من خودم رو تجربه کردم، اون چیزی که دوست داشتم توی این دنیا تجربه کنم رو تجربه کردم

    من دنبال علایق خودم رفتم و چقدر آدم شکوفا میشه وقتی که دنبال علاقش میره چقدر چیزهای خوب رو تجربه میکنه

    حالا امیر رفته توی غواصی، خدا میدونه این علائقه ادامه پیدا میکنه، ممکنه بعدا برسه بگه من موسسه غواصی میزنم

    یا مثلاً بعداً بگه من شرکتی رو میزنم که غواصی صنعتی بکنه

    بره توی اقیانوس هند برای حفاری فلان چاه نفتی گروه بفرسته و از لحاظ کاری و از لحاظ مالی درهایی باز بشه که اصلا اون موقع که به غواصی فکر میکرد اصلاً فکر نمیکرده که یه همچین پتانسیلی توی این کار باشه همینجوری قدم به قدم دنبال عشقش رفته بعد یهو دیده این درِ هم هست، این فضا هم هست، من اینکارو هم میتونم بکنم

    خدا میدونه چه درهایی رو باز میکنه وقتی که ادامه میده، وقتی که حرفه ای میشه، وقتی من توی مسیر علاقم حرکت میکنم من توی مسیر علائقم حرفه ای میشم، هر چقدر کار میکنم

    حالا امیر الان خدا میدونه توی غواصی نسبت به پنج سال پیش که تازه شروع کرده چقدر حرفه ای تره توی اون کاری که داره انجام میده💝⚘

    اگه وقتی آدم با علائق کار میکنه کلی در موردش تحقیق میکنه، کلی چیز یاد میگیره کلی تست میکنه، خودش رو مورد آزمایش قرار میده، کلی خودش سقف ها رو میبره بالاتر، محدودیت ها رو کمتر میکنه، خودش برای خودش چالش درست میکنه، آدم به چیزی که علاقه داره هی دوست داره توش بهتر بشه و این بهتر و بهتر شدن بعداً از جاهایی سر در میاره که الان شاید هیچ ایده‌ای در موردش نداشته باشه ولی این داستان خداونده که وقتی ما توی مسیر علائق مون حرکت میکنیم و ادامه میدیم و توش حرفه ای میشیم درهایی باز میشه که الان اصلاً نمیدونیم که وجود داشته باشه ولی وقتی بهش میرسیم و حرکت میکنیم درهای باز میشه و موقعیت‌هایی

    حالا توی این غواصی اتفاقاتی میفته که وقتی برمیگردیم میبینیم شروعش از این عشق و علاقه آتشین بوده که من اومدم سراغ غواصی و بعد این در، این اتفاق

    به وجود اومد🥰⚘

    عاطفه:

    من چند ماه بعد از آشنایی با شما مهاجرت کردم، درآمدم صد برابر افزایش پیدا کرد، رابطم با خودم خیلی بهتر شد، با خدام خیلی بهتر شد، من خدا رو با شما شناختم، هنوز هم خیلی راه دارم و امیدوارم که خیلی بهتر خواهد شد

    اوضاع من هیچ وقت به چک و لقد نرسید یه روزی دوستم به من گفت تو آدمی هستی که اهل بلند پروازی و رشد و پیشرفتی، من استاد عباس منش رو بهت معرفی میکنم، فایل هاش رو گوش بده، بعد فایل ها رو گوش دادم دیدم که من خیلی وقت قبل تر احتیاج به تغییر داشتم و خودم خبر نداشتم مثلاً فکر میکردم خوبه دیگه، اوضاع زندگی همینه، یه آب باریکه میاد و یه تلاشی میکنیم و همینه.

    بعد دیدم نه، خیلی قشنگ تر از این میتونه باشه و چشم های منو باز کردین، بعد فایل هاتون رو گوش دادم و اون جایی که یه سری باورها بود رو با صدای خودم ضبط میکردم و گوش میدادم

    توی محل کار همکاران از گرونی دلار و از مشکلات اقتصادی و جامعه حرف میزدن، من به خاطر اینکه حرف های اونا رو نشنوم، هندزفری همش توی گوشم بود و جملات و باورهای خودم رو گوش میکردم یا فایل های شما رو گوش میدادم و یهویی چشم باز کردم دیدم زندگیم از این رو به اون رو شده، الان شغلی دارم که در هفته دو ساعت میرم سرکار و تقریبا میشه گفت اصلاً سرکار نمیرم و با تلفنه کارم⚘🥰

    ولی کاری که توی ایران داشتم صبح تا بعد از ظهر همش توی ساختمان های نیمه ساز میرفتم در و پنجره میفروختم

    الان نشستم توی خونه، توی بهترین خونه ای که از هتل پنج ستاره هم بهتره، هرچی میخوام میتونم بخرم، بهترین زندگی رو توی کشور ترکیه دارم و صد برابر هم در آمدم بیشتر شده و مطمئنم که بیشتر و بیشتر هم خواهد شد و شما الگوی من هستین🌻🥀

    استاد:

    خیلی خوشحالم که دوستانی رو دارم که اینجا دارن حرکت میکنن و ادامه میدن و به این نتایج رسیدن و چقدر عاطفه مثال قشنگی زد که من قبلا اینجوری با چه سختی با چه بدو بدویی برو توی ساختمان نیمه کاره با چه خطراتی روبرو بودم و کار میکردم برای چندرغاز و بعد روی خودم کار کردم و حرکت کردم و مسیر زندگیم به حدی تغییر کرده که الان صدبرابر شده در آمدم و توی جایی دارم زندگی میکنم که از هتل پنج ستاره هم با کیفیت تره و چقدر اینا به بقیه ماها، هم به خودمون، هم به خود عاطفه، هم به بقیه داره امید و انگیزه میده که این مسیر درسته، همین مسیر رو با قدرت ادامه بدیم، هی بهتر و بهتر بشیم و زندگیمون با کیفیت و قشنگ تر بشه و بتونیم یک نتایجی بگیریم که بقیه از ما الگو بگیرن و بقیه ببینن که میشود😊🌿

    سبحان:

    من یک سال و نیمه که به آموزش‌های شما گوش میدم و کاملاً به جرات میتونم بگم این سبحانی که الان هست با اون یک سال و نیم گذشته کاملا متفاوته، من باور هام یه باور خیلی ساده‌ای بود همرنگ جامعه بود که سبحان مدرک بگیر از مدرکت میایی یه شغل کارمندی

    من یه مشکل مالی برای پدرم به وجود اومد بعد باعث شد که به خودم بیام، ما رفتیم مشهد بعد عمه ام وقتی متوجه شد که این بحث‌ها پیش اومده گفت فردی هست به اسم استاد عباس منش فلشی داد که داخلش قانون آفرینش بود من واقعاً هدایت شدم و اون فلش رو نادیده گرفتم، بعد رفتم فایل ها رو دیدم و وارد سایت شدم و دیدم چقدر حرفا قشنگه، چقدر شما مشهوری

    من واقعا میخواستم

    من قبلا وارد این زمینه‌ها شده بودم و خودتون میگفتین که من سن ۱۵ سالگی چه چیزهایی رو داشتم که خیلی ها نداشتن و میگفتین همون زمان یه چیزایی داخلم بوده که باعث شده من به اینجا بیام و من واقعا اینو توی خودم میدیدم و این فایل ها باعث شد که من از نظر باور از نظر خدا

    یعنی الانی که من ۱۹ سالمه میام مقایسه میکنم خودم رو با هم رنگ جامعه متوجه میشم که زمین تا آسمون چقدر فرقه

    و واقعاً از نظر باورهای مالی خیلی خداروشاکرم و میخوام بیزینس قهوه راه اندازی کنم و خیلی از جوون ها رو میبینم که میگن پول نیست، نمیشه☹

    ولی الان نمیدونید چه ایده هایی داره برام هدایت میشه که واقعا با قانون تکامل یعنی حتی با ماهی ۵۰۰ هزار تومن یه تومن بخوره و به اون لول هایی که من واقعاً مد نظرمه برسه 😊💝

    من توی بازار های مالی فعالیت میکنم اما یه حرفی که شما زدید که میگفتین که ارزش خلق کنید و حرفتون خیلی برام ارزشمند بود و توی این دوره کرونا که خیلی ها واقعا بد میگن، شرایط اقتصادی باعث شده خیلی اتفاقا توی زندگیشون بیفته

    این دوره بی نظیر بود برای من از نظر پیشرفت

    چون واقعاً تمام وقت روی خودم کار کردم زمانی که روی خودم کار کردم افرادی وارد زندگیم شدن که اصلاً از قبل از این سری باورهام مثلاً نمیخواستن با من صحبت کنن ولی الان خودشون خیلی دوست دارن با من صحبت کنن چون ذهنیتم یه ذهنیت موفق و عالیه👏⚘

    استاد:

    پسری که توی سن ۱۹ سالگی داره این تغییرات رو میبینه خب خیلی نوید بخش آینده درخشانیه

    قاعده جهان اینه که هر باره پیشرفت میکنه الان بچه های ۵ ساله الان رو مقایسه کنید با بچه های ۵ ساله ۵۰ سال پیش رو.

    الان بچه پنج ساله از لحاظ هوش از لحاظ درک، مثلاً موبایل رو بهش میدی یه کارهایی میکنه که خیلی از ما شاید نتونیم انجام بدیم این روند جهانه که هربار داره بهتر و بهتر میشه و خیلی خوشحالم که سبحان داره این چیزها رو یاد میگیره و داره کار میکنه و هدف داره👏🥀

    من خودم تا سن ۲۰ سالگی اصلا نمیدونستم چه چیزی رو برای آینده میخوام

    یه چیز های کوتاه مدتی رو انتخاب میکردم و میرفتم سراغش و نمیتونستم فکر کنم به آینده دور تر که مثلاً من بشینم هدف گذاری کنم برای ۱۰ ساله بعد یا مثلاً توی بیزینس، توی کار، توی روابط خیلی سطحی بود نگاه من

    یعنی یه جورایی حالا بگذرونیم و اینا بود کلوپ بازی های کامپیوتری رفتم به خاطر اینکه پول نداشتم و به خاطر اینکه علاقه داشتم به بازی‌های کامپیوتری و این نبود که بشینم فکر کنم هدف گذاری کنم که اینو میخوام

    و الان افرادی مثل سبحان رو میبینیم که سن ۱۹ سالگی داره به یه بیزینسی فکر میکنه که ارزش خلق کنه

    خیلی مایه مباهاته

    یه باوری رو خیلی ها دارن که ما بچه ایم، حالیمون نیست و سنمون کمه، کسی ما رو جدی نمیگیره، ولی نه، آدم میتونه توی همین سن کم شروع کنه توی مسیر درست رفتن، مسیر موفقیت ها رو طی کنه، هدف داشته باشه برای خودش

    من خودم نداشتم اینجوری که الان سبحان داره میگه

    خودم این حرف ها رو نداشتم، اینقدر پخته نبودم توی سن ۱۹ سالگی

    اوضاعم خیلی داغون نبود، چون بیزینس و کار و درآمدی داشتم و کارم خیلی خوب بود با معیارهای اون موقع

    ولی این نبود که بلند مدت فکر کنم و بگم ارزش‌آفرینی کنم، اصلاً این چیزها سرم نمیشد و آدم خیلی خوشحال میشه که این افراد رو میبینه و این نوید یک دنیای قشنگ تری رو برای اونایی که توی این مسیر هستن داره🥰⚘🍀

    سپاسگزارم از شما استاد عزیز وخانم شایسته جان

    🥰⚘🍀🌿💚♻️🦋⚜

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: